و اگذ اري مطلق منابع طبع ب امر حساسيت منقط وي دارد
دکتر سید مسعود: واگذاری مطلق منابع معدنی افغانستان به امریکا حساسیت منطقه را به دنبال دارد /9.10.2017 یادداشت: رؤسای جمهور افغانستان و امریکا در دیدارشان در حاشیۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد بر سرمایهگذاری در زمینۀ معادن افغانستان تأکید ورزیدند. افغانستان سرشار از منابع معدنی دست ناخورده است و این معادن غنی توجه دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا را جلب کرده است. پیشتر کشورهای چین، هند و کانادا نیز علاقمند سرمایهگذاری در بخش معادن افغانستان شده بودند اکنون، برخی منابع گفتهاند که ترامپ به دلیل علاقمندی به معادن افغانستان تصمیم ادامۀ حضور در این کشور گرفته است. گفته میشود، مشاوران دونالد ترامپ دربارۀ استخراج منابع نادر زیرزمینی افغانستان که برای تولید ابزارهای فناوری جدید استفاده میشود، به وی مشوره دادهاند. کاخ سفید قرار است یک نماینده ویژه را به منظور بررسی زمینههای سرمایهگذاری در بخش معادن به افغانستان بفرستد. ارزش منابع معدنی افغانستان نزدیک به تریلیون دالر تخمین شده است. در پیوند به علاقهمندی امریکا به سرمایهگذاری روی معادن افغانستان و فرصتها و چالشها در این زمینه، مصاحبهیی را با دکتر سیدمسعود اقتصاددان و استاد دانشگاه کابل انجام دادهایم که در زیر میخوانید: جناب دکتر مسعود، در جریان هستید که رؤسای جمهور امریکا و افغانستان دربارۀ سرمایه گذاری روی معادن افغانستان صحبت کرده اند. به باور شما چه چیزی توجه رییسجمهور امریکا را برای سرمایهگذاری روی معادن افغانستان جلب کرده است؟ سرمایهگذاری بیرونی در افغانستان به صفر تقرب کرده است. اکنون رهبران افغانستان تلاش دارند که توجه سرمایهگذاران خارجی را جلب کنند. اما قضیه به این سادهگی هم نیست. ما دچار مشکلات فراوان هستیم که مجالی به این بخش نمیدهد. یکی از مشکلات نگاه کشورهای منطقه و دنیا به قضیۀ افغانستان است. اگر قرار باشد منابع سرشار معدنی و دستناخوردۀ افغانستان را در اختیار امریکاییها قرار بدهیم، نگران هستم که مبادا انگیزههای مداخلۀ کشورهای همسایه را بیشتر سازد و اینگونه فرصتهای سرمایهگذاری در بخش معادن گرفته شود. با سرمایهگذاری امریکا روی معادن افغانستان، کشورهای ایران، پاکستان، هندوستان، چین و روسیه فوراً حساس میشوند و وارد قضیه میگردند. این کشورها نیروهای فراوانی در درون دولت و اپوزیسیون دارند و میتوانند باعث ناکامی پروژهها گردند. به همین دلیل است که پروژۀ مس عینک، راه لاجورد، آهن حاجیگک، کاسا یک هزار و تاپی ناکام مانده است. سرمایهگذاری روی معادن افغانستان نیازمند مدیریت قوی داخلی است. اگر مدیریت سالم و درست وجود نداشته باشد، از سرمایهگذاری روی معادن نتیجۀ معکوس خواهیم گرفت. چنانچه در شانزده سال به دلیل نبود مدیریت نتیجه به دست نیاوردیم. قضیۀ افغانستان صرف ابعاد داخلی و منطقهیی ندارد؛ بل یک قضیۀ بینالمللی است. یک پروژه زمانی میتواند به موفقیت برسد که منافع ملی افغانستان، منافع منطقه و منافع بینالمللی در یک نقطه متمرکز شود. اگر این تمرکز ایجاد نشود، تضاد منافع به وجود میآید و باعث شکست پروژهها میشود. به باور شما نقطۀ مشترک چیست و چه چیزی نقطۀ مشترک را ایجاد میتواند ؟ نقطۀ اصلی این است که از انحصارگرایی بیرون شویم و در چارچوب منافع ملی یک دولت ملی را شکل دهیم. تا کنون چنین دولتی شکل نگرفته است. ما تا کنون صاحب یک استراتژی مدون اقتصادی نیستم. تمامی تصامیم از جانبۀ کابینه گرفته میشود و در رأس کابینه رییسجمهوری است. او هر تصمیمی گرفت، کسی در برابرش ایستاده نمیتواند. آنچه از آدرس کابینۀ افغانستان بیرون داده میشود، 99 درصد دیدگاه شخص رییسجمهور است. دکتر اشرف غنی طرح میدهد و دیگران تأیید میکنند، بدون اینکه نظری و یا دیدگاهی بتوانند ارایه کنند. به همین دلیل است که یک روز با پاکستان دوست میشویم، روز دیگر دشمن میشویم، یک روز با هند نزدیک میشویم، روز دیگر عقب میکشیم. ما نباید منافع ملی افغانستان را از دهلیز منافع ملی کشورهای بیرونی تعریف کنیم. منافع ملی ما ایجاب میکند که از ابزارها و وسایل کشورهای همسایه و پول و سرمایۀ جامعۀ بینالمللی و کشورهای غربی بهره ببریم. ضمن باور به دیدگاه شخصیتهایی مانند دکتر سپنتا که معتقد هستند نسبت به کشورهای غربی باید همسایهها و کشورهای منطقه مثل روسیه، ایران و پاکستان را مقدم بشماریم، باور دارم که باید با قدرتهای جهانی نیز روابط عمیق داشته باشیم. باید به همه سهم داده شود. حتا میتوانیم به برخی کشورها امتیاز مثبت هم قایل شویم. اما نمیتوانیم کشورهای منطقه را نادیده بگیریم. در گذشته ثابت شده است که امتیاز بیش از حد قایلشدن به یک کشور بهای سنگین داد. حالا هم اگر به تنهایی پروژههای معادن را به امریکاییها واگذار کنیم، روسها، چیناییها، هندیها، ایرانیها و پاکستانیها را تحریک کردهایم تا در مقابل این پروژهها بیاستند. این جا منافع ملی افغانستان آسیب میبیند. ما باید معاملۀ اقتصادی کنیم؛ نه معاملۀ سیاسی. ترامپ تلاش دارد که بیلانس تجارت خود را مثبت بسازد و به همین دلیل است که بالای عربستان سعودی، کوریای جنوبی و کشورهای اروپایی فشارهای بسیار جدی را وارد کرده تا سرمایهگذاری و منافع امریکا را در نظر گیرند. اما در خصوص معادن افغانستان، پیشنهاد از ترامپ نبوده است. پیشنهاد را رییسجمهوری افغانستان داشته است. برخی سرمایه گذاریها در عرصۀ معادن افغانستان شکست خورد. مس عینک با چینیها قرار داد شد و کارها بسیار پیش هم رفت. اما به یک بارهگی متوقف گردید. به باور شما، دلیل شکست پروژههای معادن، رقابتهای جهانی و سیاسی است؟ صد درصد عامل شکست پروژۀ مس عینک و پروژه های دیگر در زمینۀ معادن رقابتهای جهانی بود. چین با وجود اینکه پاکستان را با خود داشت، اما نتوانست پروژه را پیش ببرد. امروز در سرمایهگذاری، بهرهوری بسیار مهم است. چینیها متوجه شدند که با رقابت شدید حاکم، نمیتواند بهره ببرند. در حکومت حامد کرزی یا به صورت تصادفی و یا هم برنامهریزی شده یک بازی جالب میان چین و هند راه اندازی شد. این بازی چند پروژۀ مهم را در کشور رقم زد. قرار شد مس عینک توسط چینیها و معدن آهنگ حاجی گک توسط هندیها استخراج شود. نفت و گاز توسط چیناییها در شمال و سلما در هرات توسط هندیها ساخته شود. بازی طوری راه اندازی شد که وقتی یک کشور پروژه یی را عملی میساخت، کشور دیگر روی پروژۀ دیگر کار کند. این بازی اگر به صورت سالم، نه قاتلانه، راه انداخته شود، موثر تمام خواهد شد. رقابت میان کشورها میتواند رشد کیفی را در اقتصاد ما به وجود آورد. متأسفانه ما چنین نمیکنیم. گاهی به دامن غرب سقوط میکنیم و گاهی به دامن شرق. متأسفانه تاکنون یک تناسب را در روابط بیرونی خویش سنجیده نتوانستهایم. این تناسب را باید به وجود بیاوریم. تناسب وقتی به وجود میآید که یک استراتژی مدون داشته باشیم. تا کنون این استراتژی ایجاد نشده است. ما فاقد پالیسی هم هستیم. به همین دلیل است که سرمایهگذاری خارجی پس از خروج نیروهای خارجی و آمدن حکومت وحدت ملی، به صفر تقرب کرده است. اگر امریکاییها روی معادن نفت و گاز شمال سرمایهگذاری کنند، روسها و چیناییها تحریک خواهند شد. اگر در شرق و جنوب سرمایهگذاری نمایند، پاکستان و چین حساس خواهد شد. منطقۀ ما خطرناک و حساس است. ترامپ مثل بسیاری از سیاست مداران غربی تا هنوز افغانستان را نشاخته است. حرکت ترامپ شبیه برژنف است. او همه چیز را از دریچۀ اقتصاد میبیند. در انگلیس ضربالمثلی وجود دارد که: هر اقتصاددانی که صرف از دهلیز اقتصاد به بیرون نگاه میکند، دیوانهیی بیش نیست. در پهلوی آن، فراموش میکنیم که در داخل سرمایهگذارانی داریم که میتوانند معادن کوچک را کار کنند. دلایل اینکه تاهنوز به معادن افغانستان توجه نشده چه بوده است و چرا به یک بارهگی بحث معادن موررد توجه امریکا قرار میگیرد؟ کشورهاییکه به افغانستان آمدهاند، نگاه اقتصادی به این جا ندارند. افغانستان از لحاظ اقتصادی به کشورهای غربی و امریکا یک کشور شایسته نیست. به چینانیها هم شایسته نیستیم. به روسها هم نبودیم و نیستیم. همۀ این کشورها به افغانستان نگاه سیاسی دارند. این جا منطقۀ وصل جنوب آسیا، آسیای میانه، آسیای مرکزی و شرق آسیا است. همۀ کشورهای تأثیرگذار دوست دارند این دهلیز را در اختیار داشته باشند. حرف برجستۀ میکندر اقتصاددان و استراتژیست امریکایی است که هر قدرتیکه این منطقه را در اختیار داشته باشد، دنیا را به چنگ میآورد. در داخل عوامل متعددی دست به دست هم داده و سبب شده است که از معادن بهره نبریم: نخست اینکه در درون به شدت درگیر هستیم. رهبری کشور هم متوجه این مسأله حیاتی نیست. رهبری در این جا سالهای نخست قدرت را صرف مستحکمسازی پایههای حاکمیتشان میسازند. از وقت داکتر نجیب تا حالا چنین وضعیتی وجود داشته است. دوم: عدم به کارگیری متخصصین مشکل دیگر است. من به دکتر غنی گفتم که ما حکومت متخصص بیکاره داریم. داکتر به جای انجنیر کار میکند و اقتصاددان در جای حقوقدان. سوم: مردم هم شور نمیخورند و منتظر کمکهای بیرونی هستند. ما به بازار فروش اجناس کشورهای همسایه از جمله ایران و پاکستان تبدیل شدهایم. چهارم: ما یک تیوری به نام «تیوری فقیرسازی همسایه» داریم. این تیوری متأسفانه از جانب کشورهای همسایۀ افغانستان دنبال میشود. کشورهای همسایۀ ما از جمله ایران و پاکستان علاقه دارند که همسایۀ شان تا ابد به حیث بازار مصرفیشان باقی بماند. مسأله مهم این که دولتمردان، متأسفانه مردم را فریب میدهند. شش سال تمام از واگذاری پروژۀ آهن حاجی گک به هندیها سخن میزدند؛ اما حالا هندیها میگویند که اصلاً چنین قراردادی امضا نشده است. یکی از تجار افغانستان آمده بود که یک میلیارد دالر در معادن افغانستان سرمایهگذاری میکند. اما دولت هیچ اعتنایی به خواست او نکرد. به همین دلیل است که معادن گچ، سنگهای قیمتی، نقره و ... سرپوشیده باقی مانده است. سه معادن طلا به صورت غیرقانونی و غیرحرفهیی از سوی یکی از آدمهای زود دار استخراج گردیده و صفر شده است. اما هیچ کسی قاچاقچی معادن را کاری ندارد. چون فردی مقتدر است. من هم نمیتوانم نامش را فاش کنم. چون یک دخترم را کشتند و حالا دختر دیگرم را خواهند کشت. هر معدن افغانستان در اختیار یک آدم کلان و زوردار است و هیچ کسی نمیتواند او را مورد پیگرد قرار دهد. اینجا نیازمند حکومتی ملی و یک دست هستیم. در وقت کرزی ساختار قدرت در چنگ هفت و هشت تن بود؛ حالا میان دو تن تقسیم شده است. یک انارشیسم ساختاری در حد بالایی در افغانستان به وجود آمده است که در نتیجۀ آن یک سیاست سیاست دیگر را خنثا میکند. به عنوان فرجامین پرسش، به باور شما اگر بخشی از معادن افغانستان استخراج شود، میتواند معضلات اقتصادی و نابسامانیهای اجتماعی به ویژه فقر را مرفوع سازد؟ از مجموع منابع افغانستان، تنها فولاد، نفت و گاز و آب ثبات اقتصادی کشور را تضمین میکند. مجموع ارزش منابع زیر زمینی افغانستان سه تریلیون دالر تخمین زده شده است. از این میان، اگر یک تریلیون دالر را درست مدیریت کنیم و از آن بهرهوری لازم داشته باشیم؛ کافی است که 30 میلیون شهروند افغانستان در شرایط بسیار ایدهآلی قرار گیرند. 12 فیصد زمین قابل کشت داریم و همچنان 75 میلیارد متر مکعب آب داریم که بر اساس سنجشهای بسیار دقیق 175 میلیون نفر را نان میدهد. ما از این طریق میتوانیم به سوی اقتصاد پایه حرکت کنیم و از اقتصاد پایه به سوی اقتصاد صادراتی پیش برویم. با این حساب، 15 سال وقت داریم که 250 میلیون دالری که در جنگ ضرر کردیم را جبران کنیم. ما در زمینۀ توسعه باید برخی کشورها از جمله کوریای جنوبی، چین و ایران را مدل قرار دهیم. این بر مردم افغانستان است که دست به کار شوند. برای امریکاییها مهم نیست که افغانستان به توسعه و پیشرفت دست مییابد و یا خیر. |
فارسی.رو |