التخطي إلى المحتوى الرئيسي

انديشه هاي مسعود بزرگ

مقـــــــالات  -  احمــــد شـــاه مســـعود
نوشته شده توسط عبدالله حارث    
سه شنبه ، 24 شهریور 1388 ، 17:21 

احمد شاه مسعود آرمان و اندیشه نسل بیدار عدالت خواهی است که توانسته اند، با تکیه بر اندیشه وی موج تازه از آزادی خواهی و حق طلبی را به راه اندازند. بسم الله الرحمن الرحیم
متن سخنرانی عبدالله حارث به مناسبت هشتمین سالگرد قهرمان ملی احمد شاه مسعود (رح) در ملبورن و سدنی
خواهران و برادران السلام علیکم و رحمه الله و برکاته:
احمد شاه مسعود آرمان و اندیشه نسل بیدار عدالت خواهی است که توانسته اند، با تکیه بر اندیشه وی موج تازه از آزادی خواهی و حق طلبی را به راه اندازند.عبدالله حارث
در این گرد همآیی که به مناسبت هفته شهید و سالگرد شهادت قهرمان ملی افغانستان شهید احمد شاه مسعود (رح) دایر گردیده است جای دارد تا به بررسي مختصری از ابعاد نظامی، سیاسی و اجتماعي ایشان اشاره گردد، زیرا مسعود بزرگ از یک طرف همواره بر مبارزه مسلحانه تأکید می ورزید، و از جانب دیگر پیوسته بر لزوم مبارزه سیاسی، ایجاد فضای دموکراسی، تأمین عدالت اجتماعی و وحدت ملی تأکید داشت.

در مبارزه نظامی خود گفنه بود، "ما برای آزادی می رزمیم زیرا زیستن در زیر چتر بردگی پست ترین نوع زندگی است. برای حیات مادی همه چیز را می توان داشت آب نان و مسکن. ولی اگر آزادی ما برباد رفت اگر غرور ملی ما درهم شکسته شد واگر استقلال ما نابود گشت در آن صورت این زندگی برما کوچک ترین لذت نخواهد داشت"

مسعود بزرگ اوضاع سیاسی را خوب تحلیل می کرد و به طور مستدل راه های حل را برای همکاران خود شرح می داد. تدبیر و کاردانی شهید مسعود (رح) در این مورد یکی از ويژگي‌هاي خاص وی بود. مسعود بزرگ می دانست كه در چه زمان، كدام سخن يا چه اقدام سیاسی مناسب است و سخن را چگونه بايد گفت و كار را باید تحت چه عنوانی به انجام رساند.

مسعود شهید باورداشت، اگرسياست به معناي شفاف بودن و شرکت مردم در سرنوشت شان است نه بايد با آن جفا کرد وآن را پشت درب های بسته برد و با معامله گیری و حقه بازی سر نوشت مردم را به بازی گرفت. سياست های مسعود بزرگ چه در دوران جهاد و چه هم در سالیان مقاومت نه موضعی، نه تاکتيکی و نه هم مصلحت طلبانه بوده است، بلکه با کاربرد تدبر و دور اندیشی قاطع و سازش ناپذير در تضاد مداوم با دیکتاتوری سرخ روسی و دیکتاتوری سیاه طالبی قرار داشته و به طور روشن و آشکار مواضع سياسی خود را برای مردم شرح می داد و در آن هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذاشت.

در مورد سیاست، راه و روش احمد شاه مسعود دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران چنین گفته است: "اگر چه احمد شاه مسعود در میان شما نیست، اما فکر و اندیشه و روش ومنش و بینش او زنده است. او احمد و مسعود بود اما شاه نبود. در منش احمدشاه مسعود، رفتار شاهانه هرگز وجود نداشت. نه رفتار شاهانه داشت و نه در کسوت شاهان بود و نه در کاخ شاهان زیست و نه غذای شاهانه می خورد. او به درستی "شاه نفس" خود را کشته بود.

(مسعود بزرگ) در انسانیت یک رنگ و صادق بود. در گفتار و کردارش دوگانگی وجود نداشت. مردم را به چیزی دعوت نمی کرد که خود آن را عمل نکند. مردم افغانستان او را چنین شناخته اند و این رمز محبوبیت او است.
اندیشه اسلامی احمد شاه مسعود و سنتی که او از دوران مبارزات رهایی بخش پایه ریزی کرده است، هم چنان می تواند راهنمای عمل در این دوران نیز باشد".

آقای ابراهیم یزدی بر علاوه چنین گفت: "در یک پست کارت یاد بود احمدشاه مسعود آمده است که:

مگــــــر عقــــاب دگــر باره بر نمی گردد
که کوهسار غمین است و آشیانه تهی

اما من می گویم بله کوهسار غمین است و آشیانه تهی است، اما عقاب هم چنان بر فراز شهر و سرزمین شما در پرواز است. او زنده است.
"هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید. آنان زنده هستند و نزد خداوند روزی دارند".

اما حالا متأسفانه در کشور ما خرد جمعی درمیان بعضی از رهبران سیاسی از بین رفته است، و بين سياست و اخلاق فاصله ايجاد شده در حالي که اين دو در سیاست قهرمان بزرگ مان یک سان اهمیت داشته است. عده یی از سیاسیون ما چنین می پندارند که اگر در سیاست پیروزی نبود، دیگر نمی شود سیاست کرد. و به اصطلاح خود شان "ما دیگر نمی خواهیم جانب بازنده ها را بگیریم". با همین طرز دید، به دنبال فردی به راه افتاده اند، که نه به خود اعتماد دارد، نه به به قول خود باور دارد و نه هم به رای مردم احترام دارد، فقط با فرصت طلبی و دیکتاتوری و سلب حقوق دیگران تلاش می ورزد تا سلطه نامشروع خود را بالای شهروندان افغانستان تحمیل نماید. سیاسیون افغانستان باید این نکته اساسی را بدانند که با وجود شکست شان در سیاست باز هم سیاست ادامه دارد، اما با عدم رعایت موازین اخلاق سیاسی نه تنها ایشان سیاست را بی اعتبار می کنند، بلکه اعتماد خود را در بین شهروندان افغانستان و جامعه جهانی از دست خواهند داد.

زنده یاد مهندس بازرگان یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران سياست را به معناي ماندن در حکومت نمي ديد وی گفته بود: "من بايد خود سياست را نجات دهم، بگذاريد من کمتر سياستمدار باشم و سياست اعتبار و اعتماد خود را حفظ کند".

دموكراسی و استبداد از چالش های اساسی در کشور ما به شمار می روند. افغانستان تجربه ی بسیار اندكی از وجود دول منتخب بر اساس معیار های دموكراسی دارد. اما افغانستان تجارب تلخ و خونین از حکومات استبدادی دارد که بالای شكل‌ گیری رفتار جمعی و ذهنیت سیاسی عام مردم تأثیر منفی داشته اند.

اما مسعود بزرگ نخستین شخصیت جهادی بود که از دموکراسی و نظام مردم سالاری سخن گفته بود و آن را عملاً در ساحات تحت اداره خود تطبیق کرده بود. داکتر عبدالله از یاران نزدیک و سخنگوی شهید مسعود (رح) چه در دوران جهاد و چه در سالیان مقاومت چنین گفته است: "آحمد شاه مسعود (رح) با دل و جان معتقد بود که راه حل در افغانستان همین است که مردم افغانستان حق مساوی داشته باشند، هر فردش حق رأی و حق انتخاب را داشته باشند، وقتی که این مسأله را می گفت در همان زمان شورای قریه صلاحیت داشت، شورای ولسوالی صلاحیت داشت، شورای در سطح یکی دو ولایت که آزاد بودند این ها صلاحیت خود را داشتند و مشوره می کردند و در تصمیم گیری شریک بودند".

هم چنین احمد ولی مسعود رییس عمومی بنیاد شهید مسعود در این زمینه گفته است: "آمر صاحب همواره در تصمیم های خود یک شورا را دخیل می کرد. اگر موضوعی می بود حتماً با شورا مطرح می کرد. شورا را در جریان می گذاشت و بسیار یک شنونده ی خوب بود. می شنید ودقیق می شنید. در تصمیم ها نظریات را جمع می کرد و حرف خود را هم می زد. تا دعا و تأیید شورا را نمی گرفت اقدامی نمی کرد".

مسعود بزرگ می دانست، اقوام مختلف افغانستان قرن ها است، که در ایجاد، غنا بخشیدن و تداوم تمدن و فرهنگ افغانستان کوشیده اند و با همه تفاوت ها و ویژگی ها، کشوری را به نام افغانستان پدید آورده اند. وی سخت مخالف احساسی عوام فریبانه و تصور عقب مانده ی جاهلی و منحط قوم گرایی، تبار سالاری و قبیله پرستی بود.

احمد شاه مسعود (رح) این را هم می دانست که وجود نا برابری ها و تبعیضات قومی در اشکال مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی واقعیتی است عینی که هیچ شخصی نمی تواند، آن را نادیده انگارد.

باز باید خاطر نشان سازم که مسعود بزرگ نخستین شخصیت جهادی بود که برای تامین برابری و اعاده ی حقوق انسانی و شهروندی همه مردم افغانستان بدون هیچ تبعیض، تعصب یا امتیاز دهی در همه عرصه ها چه فرهنگی، چه سیاسی، چه اجتماعی و چه اقتصادی با اجرای اصول دموکراسی تأکید می ورزید. مسعود بزرگ بار ها تکرار کرده بود: "ما باید وحدت ملی را بر اساس یک عدالت اجتماعی پایه گذاری کنیم".

به راستی مسعود بزرگ در راه پرورش و گسترش روحیه عدالت خواهی بین شهروندان افغانستان نقش اساسی را تا سرحد شهادت ایفا نمود. مسعود شهید همیشه تلاش و کوشش نمود تا با تامین عدالت اجتماعی دیوار ها و سد های کشیده شده بین اقوام با هم برابر و برادر افغانستان را از بین ببرد تا یک جامعه سالم مدنی در افغانستان ایجاد شود.

پس مسعود عزیز آسوده به خواب که خواب ملکوتی تو ملت آزاده ای را به جنبش در آورده است، که قرارش نه تنها غیر ممکن، بلکه محال خواهد بود.
ما همه یک صدا و هم صداییم. ما همگی نعره کنان فریاد می زنیم "مسعود زنده است" و راهش ادامه دارد و آزادگان کشور دیکتاتور حیله گر را از اریکه قدرت پایان خواهند کشاند و سرنوشت کشور، جامعه و خویش را از چنگ اژدهای خون آشام رها خواهند ساخت.

از خون پاک مسعود بزرگ و شهدای راه آزاد و عدالت درختی روییده است که تا دور دست ها به وسعتی طول تاریخ افغانستان به عمق تمام وجدان های بیدار ریشه دوانیده است و کسی را نمی توان یافت که آن درخت تنومند را بخشکاند.

آری! مسعود بزرگ خون تو و یاران پاکت حالا سر آغاز رسيدن به هدفي بزرگ و ماندگار شده است پس آسوده به خواب كه ما پاسبانان این مرز و بوم کهن بيداريم كه ما بیداریم.
بلی عقاب هم چنان بر فراز شهر و سرزمین مان در پرواز است، او زنده است، و اندیشه نابش با رنگ آبی به وسعت دریا ها و آسمان گسترده شده است، و تمامی آزادگان سر زمین باستان ما برای نابودی سلطه ی ضحاک کشور به خون پاک وی سوگند خورده اند. برای ما تو مسعود عزیزهمیشه زنده و جاویدان هستی.

آسوده به خواب که ما بیداریم که ما بیداریم.

Advertise your business here. Click to contact us.
  • ناشناس
    آزاده
    واقعاً مقاله پر احساس و با درد است، موفقیت زیاد برای محترم عبدالله حارث میخواهم.
    بلی عقاب هم چنان بر فراز شهر و سرزمین مان در پرواز است، او زنده است، و اندیشه نابش با رنگ آبی به وسعت دریا ها و آسمان گسترده شده است، و تمامی آزادگان سر زمین باستان ما برای نابودی سلطه ی ضحاک کشور به خون پاک وی س وگند خورده اند. برای ما تو مسعود عزیزهمیشه زنده و جاویدان هستی.



    آسوده به خواب که ما بیداریم که م ا بیداریم.
  • فرید  - کاش چنین می بود؟

    احساس حارث عزیز را نه اینکه ارج می گذارم که با تار و پودم درک و حسش می کنم. چنین بود آن مرد زمانه ها ، چنین بود آن عقاب خستگی ناپذیر هندوکش، چنین بود و بیشتر و افزونتر از آن چه بود که تو گفته ای عزیز، و اما ما راستی بیداریم؟ و اما او راستی آسوده خوابیده است؟ دریغا که با این جمله آخر تان موافق نیستم. نی نی، او آسوده نخوابیده است، زیرا که ما بیدار نیستیم. کسانی بیدارند، بیدارند تا بیشتر ببرند، بیدارن د تا بیشتر بچاپند، اما ما بیدار نیستیم، و آنانی که بیدارند از تبار فکری او نیستند. حتی آنانی که روزی خود را مبلغ اندیشه های او می گفتند، امروز در خلسه یی به نام بیداری فرو رفته و جز خودگرایی و "خا نه گرایی" کار دیگری ندارند.
    نبود مسعود، درد جانکاهیست که ملتی را می آزارد. بتر از آن مدعیان راه مسعود که هر کاری کردند، جز آن که در راه او قدم زنند. به چوکی هایی دل خود خوش و دل مردم داغان کردند. از این چوکی به آن چوکی پریدند و از این شاخه به آن شاخه، تا جایی در خودگرایی پیش رفتند که خودِ خود ش دند و به تبلیغ خود پرداختند. آن دیگری چوکی یی را غنیمت دانست و مامور حاضری کسانی شد که خود نمی دانند چه کس اند.
    چشم امید به عبدالله دوخته شده است، نشود که چون دوی دیگر به معامله روی آورد و امیدهایی ر ا که در دل های بسیاری از مردمان ریشه دوانیده خشک و خشک گرداند. اگر چنین شد، وای به حال ما. وای به حا ل این ملت و این کشور...
    حارث عزیز، دردت درد ملت است، سلام بر تو...
  • بهروز

    حارث عزیز سلام ویادت در یک گردهم آئی ایکه برای بزرگداشت از مسعود عزیز چندین سال پیش در لندن صورت گر فت بودگرامی باد.الحق هرآنچه نوشتی حقیقت داشت، زیبا نوشتی ، از ژرفای احساس شریف ، واقعبین پاکت نوشتی. حارث عزیز خوشا به حال شما که یک کتاب بزرگ را دریک صفحه موجز ، مؤثرارائه دادید. ولی اگر شما در مذمت ا ز فاشیزم مزدور افغان ملتی که در رأس کرزی مزدور ودار ودسته قرار دارد از تآکید براتحاد قومی بدون اصطکا ک به دیگران یک جمله می گفتید وفقط برای یک بار دلمان را از برخورد به کلمل آزادگان شاد میکردید چه میشد . این به معنی طرد دیگران نیست این درمسیر منطق مبارزه باخائنین فاشیست است.کرزی وهمگامانش فاشیست ، مزد ور ، بدنام ، نوکر ودشمن تمام اقوام افغانستان است. یک مزدور حتی بدون اجازه بادار از قوم خود هم دفاع ن میتوند. به او گفته شده که درتمام جهاتی که ازآن وجود بربادی احساس شود اقدام کند. پس میشود بدون اتحادق ومی علیه جنایتکاری چون کرزی ودارودسته اش به مقصد صلح وهمزیستی رسید؟پدران ما میگفتند تاریشه درآب است امید ثمری هست.ریشه ماقوم ما وفرهنگ آزاده ما میباشد ما در پی نابودی دیگران نیستیم ولی حق مسلم ماست که از فرهنگ ، قهرمانان وفرد فرد قوم وتاریخ خود تاپای جان دفاع کنیم ومتحد باشیم.برگردیم برمضمون شما که واقعا حق مطلب وحق خدمات قهرمان در آن ادا شده بود.ما راه مسعود عزیز را در راه مساوات عام وتام بین الا قومی عقیده داریم ، ما اتحاد قوم خودرا به آواز بلند تحت نام تاجیکان میخواهیم ومخالف اتحاد دیگر اقوام هم نیستیم اما با کرزی و پیروان فاشیست ،جاسوس ووابسته به انگریزش تا پای جان مخالف خواهیم.
    راه مسعود طوریکه شما گفتید راه ماست ووحدت بدون کم وزیاد بین الاقومی مرام ما.پیروزباشید ، زنده باد حارث گرامی. 
تنها کاربران عضو شده می توانند نظر ارسال کنند!

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد