از پيمان ناكام تا استرتيژي بدنانم
امریکا در افغانستان؛ از پیمان ناکام تا استراتژی بدفرجا
/19.5.2018
نویسنده: میرویس قادری
ایالات متحده امریکا و افغانستان در ماه می سال 2012 پیمان همکاری استراتژیک را در محور صلح و ثبات، توسعۀ اقتصادی، گسترش همکاریهای منطقهیی، مبارزه با تروریسم و ارتقای توانمندی افغانستان برای دفع تهدیدات داخلی و خارجی علیه حاکمیت، امنیت، تمامیت ارضی، وحدت ملی و نظام مبتنی بر قانون اساسی در کشور، به امضا رسانیدند.
به دنبال آن در سال 2014 دو کشور «پیمان امنیتی- دفاعی» را در حول تأمین امنیت و دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان به امضا رسانیدند.
حکومت وقت افغانستان از اینکه ایالات متحده به تعهداتش در پیمان استراتژیک عمل نکرده بود، از امضای پیمان امنیتی با واشنگتن خودداری کرد. اما حکومت وحدت ملی در روز دوم کارش بیدرنگ پیمان امنیتی کابل- واشنگتن را به امضا رسانید.
با امضای پیمان راهبردی و امنیتی کابل و واشنگتن انتظار میرفت که تغییر نسبی در وضعیت امنیتی افغانستان به وجود بیاید. نیروهای امنیتی افغانستان بیشتر تقویت شوند و قدمهای محکمی در راستای تأمین صلح و ثبات در کشور برداشته شود. با امضای پیمان امنیتی، بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکردند که نیروهای امنیتی افغانستان کار طالبان و دیگر گروههای شورشی را تمام خواهند کرد.
اما با گذشت زمان ثابت شد که پیمان امنیتی و استراتژیک نتیجۀ معکوس داشته است. امضای این پیمانها علاوه بر تحریک کشورهای منطقه، زمینهساز تشدید بحران و ناامنی در افغانستان شده است.
یکی از دلایل تشدید نا امنی و جنگ، عدم تعهد صادقانۀ واشنگتن در حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان و سرکوب تروریستان بود. در این مدت، نه تنها کار طالبان و دیگر گروههای جنگجو یک سره نشد، بل گروههای تازهیی ظهور کردند. در آن زمان عدهیی از شخصیتها با امضای این پیمانها مخالفت کردند و آن را به سود کشور نمیدانستند. اما ایالات متحده امریکا فضا را به گونهیی فراهم ساخته بود که کمترین مخالفت در خصوص امضای موافقتنامۀ استراتژیک و پیمان امنیتی، به معنای وابستگی به کشورهای منطقه به ویژه پاکستان و ایران تلقی میگشت. به همین دلیل، صدای مخالف شنیده نشد و به مثابۀ آب انداختن در آسیاب دشمن تلقی شد.
افغانستان از امضای پیمان استراتژیک و امنیتی به بعد، روندی به عقب داشته است. ایالات متحده امریکا برخلاف تعهداتش، نه زمینۀ شگوفایی اقتصادی افغانستان را فراهم ساخت؛ نه در زمینۀ حکومتداری بهتر و ارایۀ خدمات کار متفاوتی انجام داد و نه امنیت و صلح را که خواست همگانی شهروندان افغانستان میباشد، تأمین کرد و نه هم از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان دفاع نمود. در دو سال گذشته ارتش پاکستان هزاران توپ بر ولایات کنر و ننگرهار شلیک کرده است. درحالیکه ایالات متحده باید مطابق پیمان از کابل دفاع میکرد. اما در خصوص این حملات سکوت اختیار کرد.
پس از نا امیدیها، ایالات متحدۀ امریکا استراتژی تازهاش را در افغانستان و جنوب آسیا اعلام کرد. اعلام استراتژی دونالد ترامپ، موج تازهیی از خوشبینی و شادی را در میان مقامات کابل به وجود آورد. بر اساس این استراتژی، ایالات متحده نیروهایش را در افغانستان بیشتر ساخت، فشارهای دیپلوماتیک و سیاسی را بر پاکستان افزایش بخشید. اما هیچ اقدام عملی در راستای از میان برداشتن لانههای هراسافگنان و قطع حمایت از آنها انجام نشد. به همین دلیل، با گذشت چند ماه از اعلام استراتژی ترامپ، بازهم هیچگونه پیشرفتی در میدان جنگ به وجود نیامده است.
برعکس، خشونتها تشدید شده و تلفات نظامیان و غیرنظامیان به مراتب نسبت به گذشته افزایش یافته است. تلفات بالای نیروهای امنیتی افغانستان سبب شده است که بسیاریها نگران فروپاشی ارتش و پولیس افغانستان باشند. جنگ به 70 درصد جغرافیای افغانستان تسری یافته و شورشیان تا دروازههای شهرهای بزرگ پیش کشیدهاند. تلفات غیرنظامیان به طور خیرهکنندهیی بالا رفته است. شورشیان طالبان به تازهگی حملۀ گستردهیی را بر شهر فراه در غرب افغانستان سازماندهی کردند و شماری از نهادهای دولتی را در مرکز شهر به کنترل در آوردند. در نتیجۀ این حملات، موجی از انتقادها بر نیروهای خارجی آغاز شد.
شهروندان افغانستان، تحلیلگران و نمایندگان مجلس بر نیروهای خارجی انتقاد کردند که به اندازۀ کافی به سرکوب هراسافگنان و قاتلان نیروهای امنیتی اهتمام نمیورزند. آنها همچنان خواهان بازنگری و تجدید نظر در پیمان راهبردی و قرارداد استراتژیک با واشنگتن شدند.
اما نیروهای خارجی در واکنش به این انتقادها ویدیویی را منتشر ساختند که در آن نیروهای وابسته به طالبان را در فراه آماج حملات هوایی قرار میدهند.
اوضاع در افغانستان گیچکننده است. بحران سیاسی از یک سو و تشدید خشونتها از سوی دیگر، اوضاع را پیچیده ساخته است. با این وضع، پیمان امنیتی کابل- واشنگتن کاغذ پارهیی بیش نبوده است.
/19.5.2018
نویسنده: میرویس قادری
ایالات متحده امریکا و افغانستان در ماه می سال 2012 پیمان همکاری استراتژیک را در محور صلح و ثبات، توسعۀ اقتصادی، گسترش همکاریهای منطقهیی، مبارزه با تروریسم و ارتقای توانمندی افغانستان برای دفع تهدیدات داخلی و خارجی علیه حاکمیت، امنیت، تمامیت ارضی، وحدت ملی و نظام مبتنی بر قانون اساسی در کشور، به امضا رسانیدند.
به دنبال آن در سال 2014 دو کشور «پیمان امنیتی- دفاعی» را در حول تأمین امنیت و دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان به امضا رسانیدند.
حکومت وقت افغانستان از اینکه ایالات متحده به تعهداتش در پیمان استراتژیک عمل نکرده بود، از امضای پیمان امنیتی با واشنگتن خودداری کرد. اما حکومت وحدت ملی در روز دوم کارش بیدرنگ پیمان امنیتی کابل- واشنگتن را به امضا رسانید.
با امضای پیمان راهبردی و امنیتی کابل و واشنگتن انتظار میرفت که تغییر نسبی در وضعیت امنیتی افغانستان به وجود بیاید. نیروهای امنیتی افغانستان بیشتر تقویت شوند و قدمهای محکمی در راستای تأمین صلح و ثبات در کشور برداشته شود. با امضای پیمان امنیتی، بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکردند که نیروهای امنیتی افغانستان کار طالبان و دیگر گروههای شورشی را تمام خواهند کرد.
اما با گذشت زمان ثابت شد که پیمان امنیتی و استراتژیک نتیجۀ معکوس داشته است. امضای این پیمانها علاوه بر تحریک کشورهای منطقه، زمینهساز تشدید بحران و ناامنی در افغانستان شده است.
یکی از دلایل تشدید نا امنی و جنگ، عدم تعهد صادقانۀ واشنگتن در حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان و سرکوب تروریستان بود. در این مدت، نه تنها کار طالبان و دیگر گروههای جنگجو یک سره نشد، بل گروههای تازهیی ظهور کردند. در آن زمان عدهیی از شخصیتها با امضای این پیمانها مخالفت کردند و آن را به سود کشور نمیدانستند. اما ایالات متحده امریکا فضا را به گونهیی فراهم ساخته بود که کمترین مخالفت در خصوص امضای موافقتنامۀ استراتژیک و پیمان امنیتی، به معنای وابستگی به کشورهای منطقه به ویژه پاکستان و ایران تلقی میگشت. به همین دلیل، صدای مخالف شنیده نشد و به مثابۀ آب انداختن در آسیاب دشمن تلقی شد.
افغانستان از امضای پیمان استراتژیک و امنیتی به بعد، روندی به عقب داشته است. ایالات متحده امریکا برخلاف تعهداتش، نه زمینۀ شگوفایی اقتصادی افغانستان را فراهم ساخت؛ نه در زمینۀ حکومتداری بهتر و ارایۀ خدمات کار متفاوتی انجام داد و نه امنیت و صلح را که خواست همگانی شهروندان افغانستان میباشد، تأمین کرد و نه هم از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان دفاع نمود. در دو سال گذشته ارتش پاکستان هزاران توپ بر ولایات کنر و ننگرهار شلیک کرده است. درحالیکه ایالات متحده باید مطابق پیمان از کابل دفاع میکرد. اما در خصوص این حملات سکوت اختیار کرد.
پس از نا امیدیها، ایالات متحدۀ امریکا استراتژی تازهاش را در افغانستان و جنوب آسیا اعلام کرد. اعلام استراتژی دونالد ترامپ، موج تازهیی از خوشبینی و شادی را در میان مقامات کابل به وجود آورد. بر اساس این استراتژی، ایالات متحده نیروهایش را در افغانستان بیشتر ساخت، فشارهای دیپلوماتیک و سیاسی را بر پاکستان افزایش بخشید. اما هیچ اقدام عملی در راستای از میان برداشتن لانههای هراسافگنان و قطع حمایت از آنها انجام نشد. به همین دلیل، با گذشت چند ماه از اعلام استراتژی ترامپ، بازهم هیچگونه پیشرفتی در میدان جنگ به وجود نیامده است.
برعکس، خشونتها تشدید شده و تلفات نظامیان و غیرنظامیان به مراتب نسبت به گذشته افزایش یافته است. تلفات بالای نیروهای امنیتی افغانستان سبب شده است که بسیاریها نگران فروپاشی ارتش و پولیس افغانستان باشند. جنگ به 70 درصد جغرافیای افغانستان تسری یافته و شورشیان تا دروازههای شهرهای بزرگ پیش کشیدهاند. تلفات غیرنظامیان به طور خیرهکنندهیی بالا رفته است. شورشیان طالبان به تازهگی حملۀ گستردهیی را بر شهر فراه در غرب افغانستان سازماندهی کردند و شماری از نهادهای دولتی را در مرکز شهر به کنترل در آوردند. در نتیجۀ این حملات، موجی از انتقادها بر نیروهای خارجی آغاز شد.
شهروندان افغانستان، تحلیلگران و نمایندگان مجلس بر نیروهای خارجی انتقاد کردند که به اندازۀ کافی به سرکوب هراسافگنان و قاتلان نیروهای امنیتی اهتمام نمیورزند. آنها همچنان خواهان بازنگری و تجدید نظر در پیمان راهبردی و قرارداد استراتژیک با واشنگتن شدند.
اما نیروهای خارجی در واکنش به این انتقادها ویدیویی را منتشر ساختند که در آن نیروهای وابسته به طالبان را در فراه آماج حملات هوایی قرار میدهند.
اوضاع در افغانستان گیچکننده است. بحران سیاسی از یک سو و تشدید خشونتها از سوی دیگر، اوضاع را پیچیده ساخته است. با این وضع، پیمان امنیتی کابل- واشنگتن کاغذ پارهیی بیش نبوده است.