لويه جرگه حوت١٣٩٧
پنج هدف حکومت از تدویر لویه جرگۀ مشورتی
/24.2.2019
نویسنده: میرویس قادری
اشرفغنی، رییسجمهور افغانستان اعلام کرد که تا پایان ماه حوت «لویه جرگۀ مشورتی» را فرا میخواند و دربارۀ جنگ و صلح با ملت به رأیزنی میپردازد.
اشرفغنی، عمرداوودزی، رییس دبیرخانۀ شورای عالی صلح و ضیاءالحق امرخیل، مشاور ارشد خویش را موظف ساخته که زمینۀ تدویر جرگه را فراهم سازند.
اشرفغنی درحالی به برپایی جرگه رضایت داد که چهار سال تمام در برابر خواست شماری از چهرهها از جمله حامد کرزی دربارۀ راهاندازی لویه جرگه مقاومت کرد و فراخوانی جرگه را غیرقانونی و اتلاف وقت میخواند.
حامد کرزی، از چهار سال بدینسو خواهان تدویر لویه جرگۀ سنتی بوده است. اما رهبران حکومت باور دارند که کرزی در جرگۀ سنتی به دنبال مشروعیتزدایی از نظام و سوءاستفاده است.
جرگه پیشینۀ طولانی در تاریخ افغانستان دارد. در قانون اساسی لویه جرگه به عنوان مظهر ارادۀ ملت به رسمیت شناخته شده است. لویه جرگۀ پیشبینیشده در قانون اساسی در مواقع اضطراری و حساس برگزار میشود. اما قانون اساسی، مراحل دشوار و پیچیدهیی را برای تدویر لویه جرگه پیشبینی کرده است. به همین دلیل، پس از یکونیم دهه از تدوین و توشیح قانون اساسی جدید، لویه جرگه قانونی برگزار نشده است. اما حکومت با استفاده از پیشینۀ تاریخی جرگههای سنتی، به تکرار در هژده سال جرگهها را فراخوانده است.
اشرفغنی خصومتی کممانند با لویه جرگه داشت. اما بهیک بارهگی موضع عوض کرد و بر ضرورت تدویر جرگه پافشاری کرد. ایالات متحده امریکا و شماری از چهرههای سیاسی از برنامۀ تدویر لویه جرگه استقبال کردند و آن را فرصت استثنایی برای مشوره دربارۀ مذاکرات صلح عنوان کردهاند.
غنی چند هدف عمده را از برگزاری لویه جرگه دنبال میکند.
1. نقشآفرینی در مذاکرات صلح: امریکا در مذاکرات صلح، غنی را دور زد. مذکرات فشردۀ امریکا با طالبان، به تضعیف مضاعف حکومت افغانستان و تقویت وجهه و جایگاه طالبان انجامید. مذاکرات چند دورهای خلیلزاد با طالبان در دوحه، ابوظبی و پاکستان، طالبان را در موقعیت برتر قرار داد. خلیلزاد بیش از حد از مذاکراتش با طالبان خوشبینی تولید کرد. دو طرف پس از چند دوره مذاکرات به گونهای وانمود کردند که کار تمام است: نیروهای امریکایی از افغانستان خارج میشوند و واشنگتن دولت را به طالبان تسلیم میکنند. چنین فضاییکه ناشی از اظهارات خوشبینانۀ خلیلزاد بود، موجی از نگرانیها، اعتراضات و تجمعات را در کابل به همراه داشت. حکومت افغانستان مواضعش را دربارۀ صلح تغییر داد و با قاطعیت در برابر اقدامات خلیلزاد ایستاد. امریکا بدین باور است که غنی به تنهایی در برابر تلاشهای آنان برای برقراری صلح و آشتی با طالبان ایستاده است. اکنون اشرفغنی با فراخواندن لویه جرگۀ مشورتی تلاش میورزد که به ایالات متحده امریکا و کشورهای منطقه تفهیم کند که مردم افغانستان یکپارچه در کنار او هستند و از موضع حکومت در برابر امریکا، طالبان، پاکستان و کشورهای همسو دفاع میکنند.
2. کاهش فشارهای داخلی و بینالمللی: اشرفغنی، تنها مانع و بزرگترین عامل پروسۀ صلح پنداشته میشود. کار تیم رییسجمهور در جریان دو ماه به بلاککردن مذاکرات صلح متمرکز بوده است. رییسجمهور غنی زیرفشار متحدان جهانی و رقبای داخلیاش قرار دارد. او به تنهایی در برابر برنامۀ صلح امریکا، پاکستان، کشورهای منطقه و طالبان ایستاده است. اما او نتوانسته در مسیر اهداف و برنامههای خود شرکایش را در حکومت با خود داشته باشد. اکنون، محمداشرف غنی با تدویر جرگه تلاش میورزد که از حجم فشارها بکاهد و شانههایش را سُبک سازد!
3. ایجاد اجماع و تجدید مشروعیت: بزرگترین انتقاد سیاسیون از غنی، از بین بردن اجماع سیاسی است. او اکثر نخبگان سیاسی و چهرههای تأثیرگذار مردمی را از خود راند و به جوانگرایی در نظام روی آورد. رفتار افراطگرایانۀ غنی، سبب شد که اکثریت رهبران سنتی، احزاب و فعالان سیاسی از حکومت ببرند و آجندای متفاوت و شخصیشان را دنبال کنند.
خالیشدن عقبۀ مردمی- اجتماعی حکومت، موقعیت غنی را در مذاکرات صلح و انتخابات پیش رو تضعیف کرد. حالا اشرفغنی در جرگۀ مشورتی تلاش خواهد کرد که یک صدای واحد را در حمایت از نظام و موضع خودش بیرون دهد. او از طریق جرگه به جامعۀ جهانی تفهیم خواهد کرد که اکثریت مردم از مواضع او در مذاکرات صلح و آشتی با طالبان حمایت میکنند.
اشرفغنی، با بحران مشروعیت روبروست. از یکسو، رسوایی انتخابات 2014 و از سوی دیگر، ناکامی در ارایۀ خدمات و تأمین نظم و امن در جامعه، جایگاه غنی را صدمه زده است. اکنون، حاکمیت و اقتدار غنی در چهار دیوار ارگ ریاستجمهوری خلاصه میشود. غنی با تدویر جرگه در تلاش احیا و بازسازی مشروعیت از دست رفتۀ سیاسی – اجتماعی خود میباشد.
4. کم اثرسازی مذاکرات احزاب و طالبان در مسکو و دوحه: نشست مسکو یک جرقۀ بزرگ در گفتوگوهای بینالافغانی بود. نتایج نشست سران احزاب سیاسی و نمایندگان طالبان در مسکو روزنه و امید تازهای را برای ختم جنگ و آشتی ملی باز کرد. روسیه، احزاب سیاسی و طالبان، اضلاع موفق نشست 5 و 6 فبروری در مسکو بودند. امریکا با برگزاری نشست مخالفت نکرد. کشورهای منطقه حامی نشست مسکو بودند. بازندۀ اصلی نشست طالبان و جریانهای سیاسی، حکومت افغانستان بود. حکومت افغانستان در مذاکرات صلح جای ندارد. نمایندگان رییسجمهور نه در گفتوگوهای صلح میان نمایندگان طالبان و مقامهای امریکایی در قطر دعوت شدند و نه هم در نشست سیاستمداران افغان با طالبان در مسکو حضور داشتند. دور دوم نشست سران سیاسی با طالبان در ماه مارچ در دوحه برگزار میشود. تلاشها جریان دارد تا هیأت حکومت هم در نشست دوحه شرکت کند؛ اما بعید است که طالبان تا توافق نهایی با امریکا، با حکومت افغانستان روی میز مذاکره بنشیند. اشرفغنی بر آن است که در لویه جرگه در مخالفت با نشست مسکو و نشستهای آینده، سنگ تمام بگذارد و با گرفتن آرا و دیدگاههای شرکتکنندهگان، مخالفتش را با ادامۀ نشستهای احزاب سیاسی و طالبان ابراز بدارد. او پس از فیصلۀ جرگه، با تمام قوت جلو سفر اعضای هیأت مذاکرهکنندۀ احزاب و جریانهای سیاسی را به قطر خواهد گرفت. غنی میخواهد در جرگه تیم مذاکرهکنندۀ صلح را فراگیر و همهشمول سازد. تیم مذاکرهکنندۀ صلح کنونی، مورد قبول هیچ یک از طرفها به شمول احزاب سیاسی، ایالات متحده امریکا و کشورهای منطقه نیست. حکومت تیمی را به ریاست سلام رحیمی رییس دفتر رییس جمهوری تشکیل داد. اما تشکیل این تیم با انتقادات فراوان به همراه شد. پس از آن، اشرف غنی بورد مشورتی صلح را ایجاد کرد. بورد متشکل از رهبران جهادی و سیاسی بود. اما 70 درصد رهبران سیاسی از شرکت در بورد حکومتی اجتناب کردند. حالا غنی میکوشد که نمایندگی واحد را در مذاکرات صلح ایجاد نماید.
5. کمپاین انتخاباتی: مهمترین آجندای تشکیل جرگۀ مشورتی صلح، انتخابات پیش روی ریاستجمهوری است. اشرفغنی تلاش خواهد کرد که نمایندگان ولایات و ولسوالیها را تشخیص نماید و سپس به آنها مأموریت دهد که در انتخابات پیش رو از وی حمایت کنند. لویه جرگه یک کمپاین انتخاباتی به محمد اشرفغنی است. این نگرانی از جانب برخی رقبای اشرفغنی نیز مطرح شده است. آنان نگران هستند که مبادا اشرفغنی افراد نزدیک به خود و تیمش را فراخواند و اهداف انتخاباتی و گروهی خودش را به کرسی نشاند.
هرچند برگزاری انتخابات با ابهام و تردید همراه است. اکثریت فعالان سیاسی در کابل باور دارند که انتخابات برگزار نمیشود. اما غنی کار خود را میکند. چون در نتیجۀ انتخابات پیروز قطعی است. زیرا، دستگاه و سیستم را در اختیار دارد. البته برگزاری انتخابات به این معنا خواهد بود که مذاکرات صلح به شکست انجامیده است.