استاد ربانی قربانی صلح شد
استادبرهان الدین ربانی ریس جمهور اسبق و ریس شورای عالی صلح قربانی تلاش های صلح جویانه گردید
روز جمعه در کابل مراسم تدفین جنازه یکی از مشهورترین رهبران افغانستان برگزار میگردند. برهان الدین ربانی رئیس جمهور اسبق کشور که از چندین سوء قصد قبل از این جان سالم بدر برده بود و تجربه چندین ساله در عملیات جنگی داشت، در تاریخ 20 سپتمبر به اثر بمب منفجرشده توسط تروریست انتحاری در خانه خود که در منطقه تحت محافظت شدید پایتخت افغانستان قرار دارد، به قتل رسید. قتل ربانی شاید به تشدید تضادها در این دولت ناارم منجر گردد و از همینرو پلان ناتو را در باره خروج نیروهای خود تا پایان سال 2014 با تردید مواجه سازد.
مهمانان را به رسم احترام تلاشی نکردند
قاتل طالب بود و قربانی این را میدانست. ربانی خود این شخص را یکجا با دوست او به خانه دعوت نموده بود. فرستادگان رهبری جنبش طالبان گفتند که پیام مهم صلح را باخود اورده اند. انها را به رسم احترام تلاشی نکردند.
فکر میشود که بمب در دستار یکی از انها پنهان گردیده بود (در تابستان امسال به همین ترتیب شاروال قندهار منفجر ساخته شده بود: تروریست مواد منفجره را در دستار خود اورده بود).
برهان الدین ربانی که نام او، بدون تردید، در تاریخ افغانستان نوشته خواهد شد، از خزان سال 2010 ریاست "شورای عالی صلح افغانستان" را برعهده داشت. این ارگان کار اشتی با افراد مسلح را پیش می برد و در برابر خود هدف بازگرداندن انها به زندگی صلح امیز قرار داده بود. صحبت راجع به تندروترین انها از جنبش طالبان مطرح بحث بود که در روسیه و امریکا و بسیاری کشورهای دیگر ان را سازمان تروریستی میدانند. برهان الدین ربانی که خود از جمله مجاهدین سابق و سازمانده مقاومت علیه اردوی شوروی در افغانستان بود، بازگرداندن این مردم را به زندگی عادی ممکن میدانست.
این مفکوره دیرینه او بود. من به خاطر دارم که او در این باره به من هنگام مصاحبه در خزان سال 2001 گفته بود که بسیار جسورانه معلوم میشد. این کار بعد از اعمال تروریستی 11 سپتمبر در امریکا صورت گرفت که اعراب وابسته به "القاعده" که طالبان افغانستان به انها پناه داده بودند، سازماندهی نموده بودند. انگاه امریکا با تمام قدرت خود از افغانستان انتقام گرفت و طالبان هدف عمده این انتقام بودند.
ربانی در ان وقت گفت:"طالبان به مثابه سازمان از بین رفتند، به خاطریکه این سازمان تروریستان را به خود جذب میکرد. ولی در بین طالبان عده وجود دارند که بصورت مشخص میتوانند به مثابه انهایی بررسی شوند که با انها میتوان سروکار داشت. نه در خود حکومت، بلکه به کدام سطوح دیگر، وبعداً خواهیم دید. صحبت راجع به اشخاص جداگانه مطرح می باشد. ولی صحبت به هیچ وجه راجع به طالبان به مثابه جنبش مطرح بحث نمی باشد. این جنبش وجود ندارد. و ان هیچگونه نقش در اینده داشته نمی تواند".
ایا لازم است با افراطیون گفتگو نمود؟
یلینا ساپونینا می نویسد: در ابتداء ربانی در تلاش خود راجع به اغاز گفتگوها با طالبان تنها بود. ولی اعتبار او، تحصیلات معتبر مذهبی و فلسفی (او پسر ملا بود و در پوهنتون الازهر قاهره تحصیل کرده بود و به زبان عربی بخوبی صحبت میکرد)، تجربه غنی در سیاست و جهاد و همچنان امکانات بزرگ مالی به او امکان دفاع از نظر خود را فراهم کرد. ولی، این کار، سالها وقت در بر گرفت. و فقط یک سال قبل رئیس جمهور حامد کرزی راجع به این مساله صحبت نمود که همه تندروان را نمی توان کشت و زندانی ساخت، پس باید با انها گفتگوها انجام داد. اشتی بین خود افغانان به عنصر ضروری ثبات اوضاع مبدل میگشت.
مولف می افزاید، بالاخره، کرزی توانست حامیان امریکایی خود را به ضرورت پیشبرد مذاکرات متقاعد سازد. ابتداء مقامات افغان بر داشتن تماس های مخفی با طالبان اعتراف نمودند و در ماه سپتمبر سال 2010 رسماً "شورای عالی صلح" را ایجاد کردند که برهان الدین ربانی طراح این مفکوره رهبری ان را بر دوش گرفت.
نویسنده مقاله میگوید، جالب اینکه راجع به ایجاد "شورای عالی صلح" روسای جمهور فعلی و اسبق افغانستان حامد کرزی و برهان الدین ربانی با هم به توافق رسیدند که اولی به ملیت پشتون و دومی تاجک، یعنی نماینده اقلیت بود. در افغانستان مناسبات بین جوامع مختلف همیشه پرابلم پیچیده محسوب میشد که یکی ازعلل نفاق دایمی است.
رئیس جمهور کرزی، وقتیکه از فاجعه روز سه شنبه اگاهی حاصل نمود، بلا فاصله بازدید خود را از نیویارک که جهت شرکت در اجلاس اسامبله عمومی سازمان ملل متحد به انجا رفته بود، قطع کرد و بطور عاجل به کابل بازگشت.
انتحاریان از حوصله مندی کار گرفتند و مدت طولانی منتظر ملاقات ماندند
یلینا ساپونینا میگوید: "در بین طالبان همه از تقرر ربانی خرسند نبودند. در کشور همجوار پاکستان، جای که زمان به او کمک میکردند، نیز نسبت شخصیت و نقش میانجی عمده برخورد محتاطانه مینمودند". ربانی حالا نیز پنهان نمی کرد که قصد ندارد جنبش طالبان را به مثابه نیروی سیاسی بررسی نماید، و راجع به این مساله قبلاً نیز اظهار نظر نموده بود. مدت کمتر از یک هفته قبل او یکبار دیگر سخنان شدیدالحن را به ادرس این گروه طی سخنرانی در مراسم یادبود یک تاجک مشهور دیگر - احمدشاه مسعود ایراد نمود.
مولف مقاله یاداوری میکند که این همرزم و شاگرد ربانی ده سال قبل در تاریخ 9 سپتمبر سال 2001، دو روز قبل از حملات تروریستی در امریکا، به قتل رسانده شد. این حادثه، مانند حادثه المناک فعلی، در قرارگاه شخصی سیاستمدار در شمال افغانستان رخ داد. عجیب اینکه، حالا محافظین ربانی عین اشتباه را مرتکب شدند که اطرفیان مسعود مرتکب شده بودند. ده سال قبل نزد مسعود 48 ساله بدون تلاشی لازم دو عرب که گویا ژورنالیستان تلویزیون اند (در واقعیت امر انها با "القاعده" و شاید هم با طالبان وابسته بودند) وارد شدند که در کمره تلویزیون مواد منفجره مخفی نموده بودند. و حالا نزد ربانی 70 ساله دو طالب همچنان ازادانه امدند، باوجود انکه اوضاع در پایتخت همیشه نگران کننده است.
یلینا ساپونینا می نویسد: برهان الدین ربانی، واضحاً، چهره ایدیال نبود. نظامیان شوروی در افغانستان راجع به برخورد بی رحمانه او نسبت به نظامیان اگاهی داشتند. بطور مثال، حکم اعدام گروپ زندانیان قیام کننده روسی و افغان در کمپ بده بیره در سال 1985 را به او نسبت میدهند. ولی بازهم روسیه نوین با او مناسبات نه چندان بد عیار نمود - او را از نظر اسلحه و کمک های بشری تامین میکرد. با او رهبران روسیه، منجمله، ولادیمیر پوتین ملاقات های انجام داده بودند.
به عقیده مولف مساله عمده اینست که ربانی در سال های اخیر بار سنگین اشتی بین هموطنان خود را بر دوش گرفته بود. او طی مدت زمان یک سال، به عقیده عده سیاست دانان، یکجا با دستیاران خود توانسته در حدود دو هزار نفر را از کوه پائین اورد (اژانس اسوشیتید پرس میگوید که تا به حال در صفوف جنبش طالبان ده ها هزار نفر قرار دارند).
ربانی عین کار را انجام میداد که احمد قادروف و بعداً پسر او رمضان قادروف در جمهوری چیچنیای روسیه انجام میدهد. عین کار را یک اشنای دیگر من - حمود عبدالحمید گیتار یکی از قضات مشهور و شخصیت بااعتبار مذهبی یمن که "کمیسیون در باره دیلوگ"، یعنی کمیسیون در باره بخشیدن و تربیه مجدد مذهبی افراطیون را ایجاد کرده، انجام میدهد. برای انهایی که همین اکنون در زندان به سر می برند، حتی پروگرام طرح شده که به انها امکان رهایی قبل از موعد را میسر می سازد. به جان او نیز سوء قصدها صورت گرفته، ولی او قصد امتناع از فعالیت خود را ندارد.
یلینا ساپونینا در اخیر می نویسد: "برای افغانان نیز مهم است، تا کسی کار را ادامه دهد که برهان الدین ربانی اغاز نموده بود، اگرچه این راه خطرناک و طولانی خواهد بود"
مهمانان را به رسم احترام تلاشی نکردند
قاتل طالب بود و قربانی این را میدانست. ربانی خود این شخص را یکجا با دوست او به خانه دعوت نموده بود. فرستادگان رهبری جنبش طالبان گفتند که پیام مهم صلح را باخود اورده اند. انها را به رسم احترام تلاشی نکردند.
فکر میشود که بمب در دستار یکی از انها پنهان گردیده بود (در تابستان امسال به همین ترتیب شاروال قندهار منفجر ساخته شده بود: تروریست مواد منفجره را در دستار خود اورده بود).
برهان الدین ربانی که نام او، بدون تردید، در تاریخ افغانستان نوشته خواهد شد، از خزان سال 2010 ریاست "شورای عالی صلح افغانستان" را برعهده داشت. این ارگان کار اشتی با افراد مسلح را پیش می برد و در برابر خود هدف بازگرداندن انها به زندگی صلح امیز قرار داده بود. صحبت راجع به تندروترین انها از جنبش طالبان مطرح بحث بود که در روسیه و امریکا و بسیاری کشورهای دیگر ان را سازمان تروریستی میدانند. برهان الدین ربانی که خود از جمله مجاهدین سابق و سازمانده مقاومت علیه اردوی شوروی در افغانستان بود، بازگرداندن این مردم را به زندگی عادی ممکن میدانست.
این مفکوره دیرینه او بود. من به خاطر دارم که او در این باره به من هنگام مصاحبه در خزان سال 2001 گفته بود که بسیار جسورانه معلوم میشد. این کار بعد از اعمال تروریستی 11 سپتمبر در امریکا صورت گرفت که اعراب وابسته به "القاعده" که طالبان افغانستان به انها پناه داده بودند، سازماندهی نموده بودند. انگاه امریکا با تمام قدرت خود از افغانستان انتقام گرفت و طالبان هدف عمده این انتقام بودند.
ربانی در ان وقت گفت:"طالبان به مثابه سازمان از بین رفتند، به خاطریکه این سازمان تروریستان را به خود جذب میکرد. ولی در بین طالبان عده وجود دارند که بصورت مشخص میتوانند به مثابه انهایی بررسی شوند که با انها میتوان سروکار داشت. نه در خود حکومت، بلکه به کدام سطوح دیگر، وبعداً خواهیم دید. صحبت راجع به اشخاص جداگانه مطرح می باشد. ولی صحبت به هیچ وجه راجع به طالبان به مثابه جنبش مطرح بحث نمی باشد. این جنبش وجود ندارد. و ان هیچگونه نقش در اینده داشته نمی تواند".
ایا لازم است با افراطیون گفتگو نمود؟
یلینا ساپونینا می نویسد: در ابتداء ربانی در تلاش خود راجع به اغاز گفتگوها با طالبان تنها بود. ولی اعتبار او، تحصیلات معتبر مذهبی و فلسفی (او پسر ملا بود و در پوهنتون الازهر قاهره تحصیل کرده بود و به زبان عربی بخوبی صحبت میکرد)، تجربه غنی در سیاست و جهاد و همچنان امکانات بزرگ مالی به او امکان دفاع از نظر خود را فراهم کرد. ولی، این کار، سالها وقت در بر گرفت. و فقط یک سال قبل رئیس جمهور حامد کرزی راجع به این مساله صحبت نمود که همه تندروان را نمی توان کشت و زندانی ساخت، پس باید با انها گفتگوها انجام داد. اشتی بین خود افغانان به عنصر ضروری ثبات اوضاع مبدل میگشت.
مولف می افزاید، بالاخره، کرزی توانست حامیان امریکایی خود را به ضرورت پیشبرد مذاکرات متقاعد سازد. ابتداء مقامات افغان بر داشتن تماس های مخفی با طالبان اعتراف نمودند و در ماه سپتمبر سال 2010 رسماً "شورای عالی صلح" را ایجاد کردند که برهان الدین ربانی طراح این مفکوره رهبری ان را بر دوش گرفت.
نویسنده مقاله میگوید، جالب اینکه راجع به ایجاد "شورای عالی صلح" روسای جمهور فعلی و اسبق افغانستان حامد کرزی و برهان الدین ربانی با هم به توافق رسیدند که اولی به ملیت پشتون و دومی تاجک، یعنی نماینده اقلیت بود. در افغانستان مناسبات بین جوامع مختلف همیشه پرابلم پیچیده محسوب میشد که یکی ازعلل نفاق دایمی است.
رئیس جمهور کرزی، وقتیکه از فاجعه روز سه شنبه اگاهی حاصل نمود، بلا فاصله بازدید خود را از نیویارک که جهت شرکت در اجلاس اسامبله عمومی سازمان ملل متحد به انجا رفته بود، قطع کرد و بطور عاجل به کابل بازگشت.
انتحاریان از حوصله مندی کار گرفتند و مدت طولانی منتظر ملاقات ماندند
یلینا ساپونینا میگوید: "در بین طالبان همه از تقرر ربانی خرسند نبودند. در کشور همجوار پاکستان، جای که زمان به او کمک میکردند، نیز نسبت شخصیت و نقش میانجی عمده برخورد محتاطانه مینمودند". ربانی حالا نیز پنهان نمی کرد که قصد ندارد جنبش طالبان را به مثابه نیروی سیاسی بررسی نماید، و راجع به این مساله قبلاً نیز اظهار نظر نموده بود. مدت کمتر از یک هفته قبل او یکبار دیگر سخنان شدیدالحن را به ادرس این گروه طی سخنرانی در مراسم یادبود یک تاجک مشهور دیگر - احمدشاه مسعود ایراد نمود.
مولف مقاله یاداوری میکند که این همرزم و شاگرد ربانی ده سال قبل در تاریخ 9 سپتمبر سال 2001، دو روز قبل از حملات تروریستی در امریکا، به قتل رسانده شد. این حادثه، مانند حادثه المناک فعلی، در قرارگاه شخصی سیاستمدار در شمال افغانستان رخ داد. عجیب اینکه، حالا محافظین ربانی عین اشتباه را مرتکب شدند که اطرفیان مسعود مرتکب شده بودند. ده سال قبل نزد مسعود 48 ساله بدون تلاشی لازم دو عرب که گویا ژورنالیستان تلویزیون اند (در واقعیت امر انها با "القاعده" و شاید هم با طالبان وابسته بودند) وارد شدند که در کمره تلویزیون مواد منفجره مخفی نموده بودند. و حالا نزد ربانی 70 ساله دو طالب همچنان ازادانه امدند، باوجود انکه اوضاع در پایتخت همیشه نگران کننده است.
یلینا ساپونینا می نویسد: برهان الدین ربانی، واضحاً، چهره ایدیال نبود. نظامیان شوروی در افغانستان راجع به برخورد بی رحمانه او نسبت به نظامیان اگاهی داشتند. بطور مثال، حکم اعدام گروپ زندانیان قیام کننده روسی و افغان در کمپ بده بیره در سال 1985 را به او نسبت میدهند. ولی بازهم روسیه نوین با او مناسبات نه چندان بد عیار نمود - او را از نظر اسلحه و کمک های بشری تامین میکرد. با او رهبران روسیه، منجمله، ولادیمیر پوتین ملاقات های انجام داده بودند.
به عقیده مولف مساله عمده اینست که ربانی در سال های اخیر بار سنگین اشتی بین هموطنان خود را بر دوش گرفته بود. او طی مدت زمان یک سال، به عقیده عده سیاست دانان، یکجا با دستیاران خود توانسته در حدود دو هزار نفر را از کوه پائین اورد (اژانس اسوشیتید پرس میگوید که تا به حال در صفوف جنبش طالبان ده ها هزار نفر قرار دارند).
ربانی عین کار را انجام میداد که احمد قادروف و بعداً پسر او رمضان قادروف در جمهوری چیچنیای روسیه انجام میدهد. عین کار را یک اشنای دیگر من - حمود عبدالحمید گیتار یکی از قضات مشهور و شخصیت بااعتبار مذهبی یمن که "کمیسیون در باره دیلوگ"، یعنی کمیسیون در باره بخشیدن و تربیه مجدد مذهبی افراطیون را ایجاد کرده، انجام میدهد. برای انهایی که همین اکنون در زندان به سر می برند، حتی پروگرام طرح شده که به انها امکان رهایی قبل از موعد را میسر می سازد. به جان او نیز سوء قصدها صورت گرفته، ولی او قصد امتناع از فعالیت خود را ندارد.
یلینا ساپونینا در اخیر می نویسد: "برای افغانان نیز مهم است، تا کسی کار را ادامه دهد که برهان الدین ربانی اغاز نموده بود، اگرچه این راه خطرناک و طولانی خواهد بود"
یلینا ساپونینا شرق شناس و مبصر سیاسی "موسکوفسکی نووستی" در مقاله خود می نویسد:
خبرگزاری «ریا نووستی»22 سپتمبر