پنجشیر در آینه ای فرهنگ
پنجشیر در آینه ای فرهنگ
.................................
سرزمین ما « خراسان دیروزی وافغانستان امروزی» بطور عام و ولایات ونواحی آن بطور خاص تا هنوز که هنوز است ناشناخته مانده است ،هرچندکوشش های در این راستاصورت گرفته است ؛اما پاسخگوی نیاز ...هویتی و فرهنگی ما نیستند. از همین رو لازم دانستم با نوشتن«پنجشیردرآینه ای فرهنگ»آغازگر این رسالت سترگ فرهنگی باشم.
جایگاه وموقعیت جغرافیایی: سرزمین پنجشیر وادی خرم وشادابی است که از« دالان سنگ» می آغازد و به «خاواک» و « پریان» می انجامد . در یکصد و بیست کیلومتری شهر «کابل» واقع شده است.ازسوی شمال باولایت بدخشان،تخاروبغلان پیوست می باشدو از جانب جنوب به نجراب،سنجن وریزه کوهستان واز طرف غرب به شتل . برزگی این وادی هفت صدو پنج کیلو متر مربع ودارای یکصدو سی وهفت دهکده می باشد. این سرزمین از نگاه اداری به دو بخشی از بخشداری بنام های « حصه اول وحصه دوم »تعلق می گیرند.
ناگفته نباید گذاشت که این ولایت بخشی از ولایات شمال شرقی افغانستان می باشد.
پنجشیر، بروایت تاریخ و اسطوره: پیشینه ی این کهن وادی به اسطوره ها پیوسته است به آغازین پندار و اندیشه های انسانی. به پندار هایی که فراتاریخ را درمی نوردد وبزرگ می نماید. در روایتی آمده که مردم پنجشیر بدین باور اندکه وادی پنجشیر پیش از سلطنت غزنویان «کجکن ویا کجکنه»نام داشته است و این دو بیتی ازشاهنامه را که توصیه زال به فرزندش می باشد ، شاهد می آورند:
به کجکن مرو ای پسر زینهار که سم ستورت شود پاره پار
که دریای پر قهر دارد ستیز گیاهی ندارد به جز سنگ تیز
اگر نظریه ی فوق را بپذیریم که پیش از سلطنت غزنویان نام این وادی کجکن بوده ، پس چه زمانی وچه گونه نام پنجشیر را بر این سرزمین گذاشته اند؟ پاسخ این پرشش را در روایت و باور هایی این مردم می یابیم:« در عهد سلطان محمود غزنوی موقعی که وی بند معروف سلطان را بر پا می داشت اهالی از دور ونزدیک برای انجام این کار دعوت شدند.
مردم پنجشیر از میان خود تنها پنج نفر انتخاب کرده و فرستادند. از این که آنان با بیل و کلنگ به صورت حیرت آوری کار می کردند. سلطان محمود در مورد ایشان گفت که این ها پنج شیر هستندو بدین گونه در باز گشت ناحیه ی آنان به پنجشیر معروف شد و اکنون تربت های آن پنج تن زیارتگاه خاص وعام است وعبارت اند از : خواجه ابراهیم در دربند،خواجه صفا در دو آب ،خواجه ولیان در تل، خواجه عارف درآریب، خواجه احمدبشار درآستانه .
وامااز نگاه دیگر به ویژه تبارشناسی واژه ها این واژه را متشکل از دو جز می دانیم : نخست «پنج» که همان عدد معروف است .و دیگر «هیر»که به معانی مختلف آمده است: چنانکه برهان قاطع«هیر»را به معنای آتش ونیزیکی ازمستشرقان بنام دارمستترنیز این واژه راآتش معنی کرده است .«پنج آتشکده»
ابن بطوطه« هیر» را به معنای کوه وانمود کرده گفته است: در کلمه ی پنجشیر« هیر» به معنای کوه است وپنجهیریعنی پنج کوه ، در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ بنا شده است.اما در زبان اوستایی وپهلوی «هیر» به مفهوم آب و جریان آب آمده است .خلاصه و در نتیجه از قراین و نشانه ها بر می آید که اطلاق این وادی بر پنج رود خانه و پنج کوه و پنج آتشکده وحتا پنج شیر مرد دور از حقیقت نمی باشد نه تنها دور از حقیقت نمی باشد بلکه نشانی از ابعاد چند گانه ی شناسنامه این سرزمین را باز تاب می بخشد . اگر موجودیت پنج کوتل را که اینک بر می شمریم: کوتل بابه علی، کوتل نیل گاو، کوتل فرجغان، کوتل شابه و کوتل پرندیو ؛ بمثابه ی پنج کوه بپدیزیم و پنج رودخانه ی که به دریای پنجشیر می پیوندد بنام های شابه ، پارنده، خاواک،پریان و هزاره، دلیل بر تاکید گفته ی بالا بدانیم می ماند باور هایی کهن این سرزمین هنر پرور وفرهنگ دوست و شهامت و دلاوری و قهرمانی که شناسنامه امروزین این مردم رانیز می سازدو خود ناگفته پیدا ست و ضرورت به استدلال و برهان ندارد وبگقته ی خداوندگار بلخ : آفتاب آمد دلیل آفتاب.
برداشت از أريانا
.................................
سرزمین ما « خراسان دیروزی وافغانستان امروزی» بطور عام و ولایات ونواحی آن بطور خاص تا هنوز که هنوز است ناشناخته مانده است ،هرچندکوشش های در این راستاصورت گرفته است ؛اما پاسخگوی نیاز ...هویتی و فرهنگی ما نیستند. از همین رو لازم دانستم با نوشتن«پنجشیردرآینه ای فرهنگ»آغازگر این رسالت سترگ فرهنگی باشم.
جایگاه وموقعیت جغرافیایی: سرزمین پنجشیر وادی خرم وشادابی است که از« دالان سنگ» می آغازد و به «خاواک» و « پریان» می انجامد . در یکصد و بیست کیلومتری شهر «کابل» واقع شده است.ازسوی شمال باولایت بدخشان،تخاروبغلان پیوست می باشدو از جانب جنوب به نجراب،سنجن وریزه کوهستان واز طرف غرب به شتل . برزگی این وادی هفت صدو پنج کیلو متر مربع ودارای یکصدو سی وهفت دهکده می باشد. این سرزمین از نگاه اداری به دو بخشی از بخشداری بنام های « حصه اول وحصه دوم »تعلق می گیرند.
ناگفته نباید گذاشت که این ولایت بخشی از ولایات شمال شرقی افغانستان می باشد.
پنجشیر، بروایت تاریخ و اسطوره: پیشینه ی این کهن وادی به اسطوره ها پیوسته است به آغازین پندار و اندیشه های انسانی. به پندار هایی که فراتاریخ را درمی نوردد وبزرگ می نماید. در روایتی آمده که مردم پنجشیر بدین باور اندکه وادی پنجشیر پیش از سلطنت غزنویان «کجکن ویا کجکنه»نام داشته است و این دو بیتی ازشاهنامه را که توصیه زال به فرزندش می باشد ، شاهد می آورند:
به کجکن مرو ای پسر زینهار که سم ستورت شود پاره پار
که دریای پر قهر دارد ستیز گیاهی ندارد به جز سنگ تیز
اگر نظریه ی فوق را بپذیریم که پیش از سلطنت غزنویان نام این وادی کجکن بوده ، پس چه زمانی وچه گونه نام پنجشیر را بر این سرزمین گذاشته اند؟ پاسخ این پرشش را در روایت و باور هایی این مردم می یابیم:« در عهد سلطان محمود غزنوی موقعی که وی بند معروف سلطان را بر پا می داشت اهالی از دور ونزدیک برای انجام این کار دعوت شدند.
مردم پنجشیر از میان خود تنها پنج نفر انتخاب کرده و فرستادند. از این که آنان با بیل و کلنگ به صورت حیرت آوری کار می کردند. سلطان محمود در مورد ایشان گفت که این ها پنج شیر هستندو بدین گونه در باز گشت ناحیه ی آنان به پنجشیر معروف شد و اکنون تربت های آن پنج تن زیارتگاه خاص وعام است وعبارت اند از : خواجه ابراهیم در دربند،خواجه صفا در دو آب ،خواجه ولیان در تل، خواجه عارف درآریب، خواجه احمدبشار درآستانه .
وامااز نگاه دیگر به ویژه تبارشناسی واژه ها این واژه را متشکل از دو جز می دانیم : نخست «پنج» که همان عدد معروف است .و دیگر «هیر»که به معانی مختلف آمده است: چنانکه برهان قاطع«هیر»را به معنای آتش ونیزیکی ازمستشرقان بنام دارمستترنیز این واژه راآتش معنی کرده است .«پنج آتشکده»
ابن بطوطه« هیر» را به معنای کوه وانمود کرده گفته است: در کلمه ی پنجشیر« هیر» به معنای کوه است وپنجهیریعنی پنج کوه ، در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ بنا شده است.اما در زبان اوستایی وپهلوی «هیر» به مفهوم آب و جریان آب آمده است .خلاصه و در نتیجه از قراین و نشانه ها بر می آید که اطلاق این وادی بر پنج رود خانه و پنج کوه و پنج آتشکده وحتا پنج شیر مرد دور از حقیقت نمی باشد نه تنها دور از حقیقت نمی باشد بلکه نشانی از ابعاد چند گانه ی شناسنامه این سرزمین را باز تاب می بخشد . اگر موجودیت پنج کوتل را که اینک بر می شمریم: کوتل بابه علی، کوتل نیل گاو، کوتل فرجغان، کوتل شابه و کوتل پرندیو ؛ بمثابه ی پنج کوه بپدیزیم و پنج رودخانه ی که به دریای پنجشیر می پیوندد بنام های شابه ، پارنده، خاواک،پریان و هزاره، دلیل بر تاکید گفته ی بالا بدانیم می ماند باور هایی کهن این سرزمین هنر پرور وفرهنگ دوست و شهامت و دلاوری و قهرمانی که شناسنامه امروزین این مردم رانیز می سازدو خود ناگفته پیدا ست و ضرورت به استدلال و برهان ندارد وبگقته ی خداوندگار بلخ : آفتاب آمد دلیل آفتاب.
برداشت از أريانا