حضور سیاسی هزاره ها در مسیر تاریخ در افغانستان
نوشته شده توسط سلطانعلی توسلی
|
شنبه ، 11 خرداد 1392 ، 15:40
|
اثر دانشمند اتحاد شوروی تیمورخانوف، در زمینۀ شنا سای با اوضاع هزاره جا ت و نقش جنبش های ملّی مردم هزاره در امور سیاسی کشور افغانستان ، در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 به غایت سودمند و درخور اهمیت به شمار می آید مؤلف ، در پدید آوردن این اثر، به منابع متعددی رو آورده است که عدد آن ها نظر به فهرست پایان کتاب به 146 شماره میرسد.
در جریان سالهای پس از 1100-1258 که در آن مبارزات ضد بیگانگان و در نتیجه به قدرت رسیدن و دست یافتن هو تکی ها و پس از آن روزگار اقتدار دولت درا نی می باشد. پیکار های مردم افغانستان گاهی به تندی و زمانی به کندی، علیه سیاست نامطلوب بیگانه گان و کوتاه کردن ا یادی آنان از کشور و استقر ا ر قدرت داخلی دوام داشته است. بدین سان که از لابلای کتابها و یاداشت ها و اسناد و مدارک برجای مانده، معلوم می شود. شمار اعتنا مند ی از افراد عشایر و طوایف مختلف کشور خواه به گونه دسته جمعی و خواه به طور فردی، در هریک از حوادث به میان آمده در این عهده، در رابطه به جنبشهای آزادی طلبانه مردم، سهمی داشته و در جهت به وجود آوردن یک فرایند مطمئن و سالم برای وطن، جا نبا ز ا نه مجاهده و تلاش نموده است و از آن میان سهم گیری و شرکت مردم هزاره در این رویدادها برجسته و چشمگیر می باشد که در منابع مربوطه گاهی به وضو ح و زمانی به اشارات از آن سخن رفته است. دولت هو تکی با مردم هزاره روابط حسنه داشت و در هر مسئله از مسایل مهم و ملی، از سر بر آور د گان آن مردم مشورت می گرفت و در صورت ضرورت مطالبه کمک می نمود. این روابط با همی و همکاری های متقابل ، موارد فراوان دارد که نقطه برجسته آن نبرد اصفهان است. محمد هو تکی آنگاه که در سال هجری عزم حرکت به سوی اصفهان را جزم کرد، از عشایر مختالف کشور خواستار معاونت گردید و اجابت مردم هزاره به این تقاضا ، تجهیز وب سیج چهار هزار جوان پیکار جو برای همراهی او بود که به قول منابع معتبر ، این همکاری در جهت به تحقق رساندن فتح اصفهان به غایت مؤثر و پر اهمیت بوده است . درویش علی خان هزاره از آغاز سلطنت احمد شاه در انی، همکاری نزدیک او بود و سمت بیگلربیگی هرات را که بخش سر حدی و پر اهمیت کشور بود، به عهده داشت و تا آخرین روزهای حیات احمد شاه در انی، در این سمت پا برجا ماند. او یکی از پشتوانه های استوار این دولت به حساب می آمد و احمد شاه بدین نکته التفات کامل داشت . از همین نگاه بود که با وصف بروز چند اختلاف بین درویش علی خان و بعضی د یگر از کار داران بزرگ دولت و از آن میان تیمور شاه و دست کشیدند او از کار، بازهم احمد شاه راضی نگردید که این مرد با نفوذ از دولت او جدا باشد واو را به وسیله شاه ولی خان وزیر که دوستش بود به وظیفه بر گردانید. پس از مرگ احمد شاه و قتل درویش علی خان تو سط مخالفان که هر دو به سال 1186 همزمان بود، بنی اعمام ، و افراد طرفدار و سر بر آورد گان دیگر، مناسبات باهمی را با تیمور شاه وپس از او با زمان شاه و شاه محمود و شا شجاع نیز حفظ نمودند، چنانکه محمد شاه خان پسر عم درویش علی خان بعد از او به حیث بیگلر بیگی هرات تعیین گردید و تا سال 1203 هجری که وفات نمود همکار نزدیک ور کن پایدار دولت تیمور بود. ونیز فرزندان محمد شاه به نام های آقای خان و محمد خان وظایف مهمی را درآن هنگام به عهده داشتند، مثلأ آقایی خان به سال 1199 به حکومت با خر ز قیام داشت که در قلمرو دولت تیمور شامل بود و به اساس فرمان 8ذیالحجة 1199 برادر او محمد خان به این سمت موظف ساخته شد. محمد خان مدتی هم بیگلر ی بیگی هرات بود، و سومین فرد از منسو بان درویش علی خان به شمار می رفت که به این عهده مهم دست یافته بود. به سال 1204 به موجب فرمان مورخ 18 ذی الحجة ، محمد خان مو صوف به صاحب اختیار محال تو ن و طبس و کا خک و جنابد، در آن سوی مرکز کشور منصوب گردید. منظور تیمور از تفویض این سمت مهم او، استفاده از نفوذ و کاردانی و درایت محمد خان در امر اداره و تنظیم محال مذکور بوده است که دور تر از مرکز قدرت قرار داشت و فضیلت خان هزاره نیز از این دست افراد بود که حکومت تنه خاتون به او سپرده شده بود.
مبارزات هزاره ها در جهت حفظ استقلال
در سال 1199هجری سک ها علیه امارت افغانی در ملّتان قیام نمودن .تیمور شاه برای اطفا ی این نایره و سرکوبی سک ها، سپاه رزم جویی را به جانب ملّتان بسیج نمود که حدود یک سوم آن متشکل از جنگاوران مردم هزاره بود. در این رویا رویی سک ها مغلوب گردیدند و تیمور سران و سر کرد گان سپاه را زا هر قوم و قبیله ای که بودند مورد نوازش و مکافات قرا د ا د . بعد از تیمور شاه ، زمان شاه نیز در دوران زمامداری خود با مردم هزاره سلوک مناسب را در پیش گرفت و افراد بر جسته آن مردم را مورد قدردانی قرار داد ه و در امور کشور داری از نفوذ و مشورت آنان استفاده به عمل او رده و حفظ استقلال و حاکمیت ملّی و تمامیت ارضی به نیروی آن مردم اتکای زیاد داشت. صافی سلطان جا غوری که مرد معروف و متنفذ ی بود از نزدیکان زمان شاه به حساب می رفت و بدین اساس فرمان سلطانی او را به طوایف جا غوری در ماه شوال 1210 هجری صادر نمود که متن آن موجودیت و احترام متقابل میان دو طرف را نشان می دهد. سفر زمان شاه به سال 1212 هجری از هرات به سوی پیشا ور و لاهور از راه هزار جا ت به منظور استفاده از نیروی ملوک الطوا یف آن سر زمین در امر حفظ خاک وطن در برابر سک ها و دیگر متجاوزان بیگانه صورت پذیرفت. آنچه در این جا د ارا ی اهمیت می باشد این است که اشتراک نیروی هزاره در نبرد های بخش شرقی کشور است ، زیرا در بخشهای غربی فعالیتهای آن مردمک متد ا و م و چشمگیر بوده است. شاه محمد سد و زایی که در سال 1219 هجری در برابر مخالفین خود احساس ناتوانی کرد سلطنت خود را به خطر مواجه دید و احتیاج به کمک داشت، وزیر با تدبیر خمود، فتح خان را به هزاره جات اعزام نمود و از مردم آن جا کمک مالی و جانی تقاضا کرد و آن مردم که شاه محمد و فتح خان را به نظر نیک می دیدند. به تقاضای او جواب مثبت دادند و آنگاه که او از سلطنت بر افتاد .باز هم به هزار جا ت رو آورد و از مشورت و کمک بزرگان آن جا خا صتأ محمد خان هزاره که شخصیت برجسته ای بود استفاده نمود و راه بیرون رفتن از مهلکه را پیدا کرد. شاه شجاع نیز می خواست چنین رابطه ای با هزاره داشته باشد. ولی حکومت او در هر دو نوبت و خاصتا در نوبت دوم دچار چنان وضع نا با سمان بود که مجال ایجاد هیچ گونه رابطه ای را نه می توانست داشته باشد؛ مع الوصف در نوبت اول حکومت خود ، شماری از اشخاص محلی را به و خود نزدیک ساخت و از جمله بر اساس فرمان سال 1221 هجری که متن آن در دست است؛ حسن خان یکی از سران هزاره را به رتبه خانی و علی محمد خان جا غو ری را به رتبه سلطانی مردم چهار دسته تعیین نمود و بدین صورت حمایت قسمتی از مردم هزاره را به خود جلب کرد ، ولی از این که او کا ملأ به انگلیس ها متکی بود، و مردم مخا لفش بودند هزاره ها نیز او را یاری نداند و جز عده معدودی دیگران کا ملأ از حکومت او دوری جستند . در فرصتی که فتح علی خان قاجار به هرات لشکر کشید و به آن دست یافت یار محمد خان بیگلربیگی هزاره با قلیچ خان تیموری و میر علم خان و میر حسن خان و چند تن دیگر، تدابیری را به کار بستند که موضوع به مصالحه انجامید و محاصره هرات برداشته شد، زیرا فیروز الد ین توانایی مقابله را با دشمن نداشت و خطر از میان رفتن حاکمیت ملی ، وطن را تهدید می کرد. در این برخورد که قبل از مصالحه صورت پذیرفت ، شمار قابل اعتنایی از مردم هزاره به پشتیبانی فیروز ا لد ین و به منظور صیانت استقلال کشور قیام داشتند و نقش محمد خان در طرح و ایجاد مصالحه دارای اهمیت فراوان بوده است . ابراهیم خان هزاره از دا عیان حمکر و ایی در سر حد ات غربی کشور و طرفدار گسترش حاکمیت آن در سا حا ت بیشتر بود و بدین اساس هنگام مناز عه اعیان خراسان یا محمد ولی میرزا والی مشهد، از موقع استفاده نموده موضع خود را در قریه ابدال آباد تربت جام مستحکم گردانید وبا حاجی فیروز ا لد ین بنی تیمور شاه حکمران هرات طرح موافقت ریخت و او را به تصرف غور یا ن که در دست دیگران بود تشویق و تشجیع نمود. این اقدام ابراهیم خان در امری آزادی غور یا ن از تصرف دشمن و تسلط بر ابدال آباد جام ، اهمیت به سزای دارد و بیانگر وطن پرستی و شهامت و علاقه مند ی این عنصر مبارز به استقلال کشور دانسته می شود. بناید خان هزاره از معروف ترین در این مقطع از تاریخی است .که مردم هزاره و فیروز کوهی و جمشیدی به او وابستگی و اطاعت داشتند. او در سالهای 1230- 1232 در نواحی سر حد ا ت غربی کشور مصدر فعالیتهای گردید و از جمله با حاجی فیروز الد ین حکمران هرات معا هد ه دوستی بر قرار کرد واو را از اتکا یش به همسایه غرب منصرف گردانید و خود با سکندر خان حاکم غور یا ن آمده دفاع شد. مشورت و پشتیبانی او به فیروز ا لد ین موجب استحکام بیشتر حکومت تا و گردید آنگاه که نایب ایالت خراسان با دوهزار سوار و پیاده نظام به غور یا ن حمله نمود و در طرف آن منطقه تا خا ت و تازه ایی به عمل او ر د. وبا مقدار ی از غنایم به مرجع خود برگشت و در تربت جام بعد از تقسیم غنایم، افراد او متفر ق شدند، محمد خان قرایی و اسکندر خان حاکم هزاره و بنیاد خان ما لستا نی، و برادرش نصیر خان با استفاده از فرصت ، آنان را محاصره کرده و به جنگ پرداختند و نایب ایالت خراسان به طرف مشهد فرا نمود و مصطفی خان استرآبادی یکی از افراد برجسته او دستگیر گردید. والی خراسان بار دیگر در سال 1232 هوای تسخیر هرات را در سر جای داد و اگر چه فیروز ا لد ین والی هرات ، غور یا ن را برای او واگذاشت تا از حمله به هرات صرف نظر کند ، اما او قبول نکرد و به سوی هرات پیش روی نمود و در محل انجیل، جنگ واقع شد .سرانجام از فشار بیشتر به هرات تحت شرایطی دست کشیده شد و قوای مهاجم از راه قلعه نو وبا د غیس مراجعت کرد. و در قلعه نو بنیاد خان نصیر خان هزاره ضربات شدیدی به آمنان وارد کردند و مستأصل شان نمودند .تا این که به زحمت زیاد و تلفات فراوان از راه شکیبان به مقام خود برگشتند . در این برخورد برتری نیروی بنیاد خان در مقایسه با نیروی فیروز ا لد ین و همچنان نیروی قوای مهاجم قابل توجه است. در سال 1233هجری همسایه غربی برای حفظ غور یا ن و تربت و با خر ز در دست خود، اقدامات بیشتری به عمل آورد. در مقابل آن وزیر فتح علی خان با پشتیبانی عده کثیری از مردم هزاره و جمشیدی و فیروزکوهی آمادۀ دفاع گردید . در این رویداد محمد خان قرایی و ابر ا هم خان و بنیاد خان هزاره در پیشاپیش مردم خود با وزیر همراهی داشتند .قوای فتح خان به تاریخ 28 ذی الحجة 1233 از هرات به سوی کهسان حرکت نمود و سپاه شجاع السلطنه در غرب کهسان فرود آمد و فتح خان به او پیام داد که غور یا ن را به شاه محمد وبا خز و تربت را به محمد خان قرایی وا برا هم خان بسپارد و به جای اصلی خود برگردد. چون او این تقاضا را نپذیرفت ، جنگ سختی رویداد .در این جنگ کند ل خان و شیر دل خان برادران فتح خان نیز شرکت داشتند. گرچه قوای وزیر درحال غلبه بود اما در اثر اصابت تیری به وزیر ؛ افراد ش روحیه خود ر ا از د ست داده رو به هزیمت نهادند. اما بنیاد خان همراهانش به چنگ ادامه داده دشمن را به شکست روبرو گردانید ، و عبدالوهاب خان معتمد الد و له از افراد مهم سپاه مقابل و عده دیگر درحال هزیمت به دست بناید خان گرفتار گردیدند ، چون او شخص مهمی بود والی خراسان حاضر شد که حکومت غور یا ن و با خر ز و تربت را که در تصرف داشت و به انصراف آن حاضر نبود، در برابر رهایی معتمد ا لد وله به بنیاد خان واگذار نماید. نزدیک بناید خان و ابراهیم خان ، با وزیر فتح خان و جلو گیری بناید خان از شکست قوا و گرفتاری معتمد ا لد وله به دست او و به دست آمدن غور یا ن وبا خر ز و تربت، در رابطه با تمامیت ارضی و استقلال کشور از نکات مهم و چشم گیر این امتیازات است. شیر محمد خان هزاره از چهره های معروف رزمی در نبرد های پار تیز انی بود و مبارزات او در بخشهای غرب و جنوب غرب علیه قوای بیگانه مشهود است .کامران، حکمران هرات در 1254هجری به منظور جلوگیری از چشم دانشهای اجا نب ، از والی خوارزم، والی میمنه و شیر محمد خان ، طالب کمک گردید. شیر محمد خان چهار هزار مرد جنگی را تجهیز و به قوای کامران ملحق گردانید .که این امر نشان دهنده وطن پرستی و نفوذ او به حساب می آید او در نبرد دیگری جلو پیشروی آصف الد و له را به سوی قلعه نو و بالا مر غا ب سد نمود و تلفات سنگینی به او وارد ساخت و در یک رویاروی دیگر در 1255بار با تا کتیک های پار تیزا نی تعداد شش صد رأ س اسب از قوای دشمن را به تصرف در آورد .صرف نظر از دیگر جنگهای چریکی این مرد رزمنده ، بزرگترین و چشمگیر ترین کار نامۀ او ایستادگی و مقاومت در برابر سپاه انگلیس در نبرد گاه میو ند است در فرصتی که سپاه ایوب خان از قوای انگلیس هزیمت یافته و مورد تعقیب دشمن قرار گرفته بود شیر محمد خان با افراد معینی خود در مقابل مها جمین انگلیسی ایستاده و ساعتها به جنگ ادامه داد و بدین صورت از شکست قطعی و تلفات همرزمان خود جلو گیری به عمل آورد وبا این عمل جانبازان ه می توان نام او را در ردیف فاتحان واقعی میو ند به ثبت رسانید، یکی از نویسندگان کشور ما در باره این مرد در ارتباط به جنگ میو ند می نویسد:« شیر محمد خان هزاره کسی بود که در نبرد میوند همچون کوه پایدار ی کرد، دشمن و تجهیزات ممتا ز ش نتوانست سد و سنگر او را بشکند ، او فداکاری ها نمود تا همرزمان میو ند را در محاصره نگه د ا شته باشد. قیام هزاره ها در مقابل بی عدالتی های اجتماعی امیر عبدالرحمن خان ، که شخصی بی سواد وبیگانه از فرهنگ ودرجوانی از سویس خویشاوندانش به دیوانه وسک کشی معروف بود. به امارت افغانستان رسید وسخت ترین ستم ها وبیداد ها را بر مرد م افغانستان روا داشت وی در طول 21 سال حکومت خویش ( 1880-1901م) انبوهی از طبقات مختلف را کشت ، شکنجه کرد ، در سیاه چال ها انداخت، ویا از خان ومانآوره کرد ومسکن وما وایشان را به دیگران داد. ظلم های وی حتی گریبان خشت وخاک افغانستان را هم گرفت وابنیۀ تاریخی ومذهبی افغانستان را عمدا منهدم ساخت .( مصلای هرات ، هنرهای معماری زمان تیمور شاهی ) سر انجام نیز باعقد پیمان های ننگین انگلسی ها بخشی هایی ازکشور را به آنان واگذاشت وحتی آزادی واستقلال ملت مسلمان افغان را با قبول گماشتگی هند بریتانیا یی مقامله کرد وحقارت وی به حدی بود که به الققاب ونشان هایی که از ملکۀ بریتانیا به وی رسید، افتخار می کرد . با این حال برخی از مورخان ( اندیشه تعصب دارد) آدم کشی های عبد ا لر حمان خان و بی داد گری های وی را برای وحدت ملی در افغانستان و استقرار حاکمیت مرکزی سود مند دانسته اند. امیر عبدالرحمن خان سلطنت خود را در سال 1297 با اقدامات شدید و خشونت آمیز و سرکوبی های عاجل آغاز نمود .عاملان امیر در هزار جا ت به اذیت و آزار و تاراج اموال مردم دست گشودند و این وضع تا آن جا ادامه یافت که مردم به ناچار در بر ا براین رویه غیر مسو لانه و.. کار داران دولت دست به عصیان زدند و به مقابله پرداختند .دولت به جای این که به حل و فصل موضوع و تبدیلی کار داران خود توجه نماید به بسیج قوا و سر کوبی مردم اقدام کرد.این جنگ نا برابر و غیر عادلانه که به سال 1306 هجری آغاز یافته بود تا سال 1315 یعنی مدت ده سال ادامه پیدا کرد واو در هزاره جا ت ، نور ستان ، اندر، سمت جنوبی، سمت شمالی و بخشهایی دیگر کشور گروه بی شماری از مردم را در معرض هلاکت و مسکنت در آورد اما عمده ترین این جنگها جنگ در هزاره جا ت بود ، این جنگ در تاریخ جنگهای داخلی افغانستان عظیمترین و طولانی ترین و پر مصرف ترین حادثه سیاسی و تاریخی بوده ، و در اثر آن ویرانی ها و نا بسا مانی ها ی جبران پذیری بر منطقه و مردم وارد گردید و آنان را به استضعا ف کشانید. با این وصف قیام مردم در این حادثه به مقصد رفع بیداد گری و تأمین عدالت اجتماعی ، در تاریخ وطن ما نقطه عطف به حساب می آمد که یاد آن از صفحه روزگار محو نخواهد شد. امیر عبدالرحمن خان ، تمام نیرو و تدبیر خود را در اضمحلال مردم و تسخیر هزاره جات به کار انداخت و کار د ا ران او برای تحقق این امر، از هیچگونه اعمال خلاف کرامت انسانی خودداری نورزیدند ، او علاوه بر اعزام، 50 هزار سپاهی ( قول خودش) از سلاح تکفیر نیز علیه این مردم استفاده نمود. اعزام پنجاه هزار سپاهی و پنجاه زار ا یلجا ری و همچنین هجوم عده بی شمار دیگر از نقاط مختلف کشور به سوی آن دیار، به طمع غارت ما یملک مردم، در حیات سیاسی مردم هزاره جا ت در حکم یک رستاخیز به حساب می رود، رستاخیزی که در آن هزاران انسان بی گناه به شمول پیر مردان و زنان و کودکان خرد سال به وضع نا مطلوبی جان خود را از دست دادند ف و هزاران تن دیگر شاید بیش از صد هزار از زنان و دختران و پسران جوان به اسیر کشانده شدند و حتی در معرض خرید و فروش قرا یافتند ونیز ده ها هزار نفر دیگر با ترک خانمان خود ، راه دیار ها و سر زمین های مجاور را در پیش گرفتند .بعد از این جنگ ف حکومتهای وقت یکی بعد از دیگری ، در مقابل آن مردم ، سیاست تبعیض گرانه ای را در برنامه های کار خود جای دادند و موانع گوناگونی را در راه اعتلای زندگی آن مردم ایجاد نمودند. دراین برخورد به قول خود امیر در تاج ا لتو ا ر یخ یک سپاه پنجاه هزار نفری ونیز به قول منابع دیگر بیدار از آن تعداد، افراد ایل جای اشتراک داشتند که بر جان و مال مردم ، برخلاف موازین انسانی و اسلامی وا فغانی دست درازی کردند و حتی زنان و دختران و اطفال را به اسارت کشیدند .این قیام هزاره ها در مقابل بیدادگری و استبداد، نشاندهنده روحیه ستمگری و بی عدالتی و ضد افکار برتری جویانه و پایداری می باشد، خواه از طرف ا جانب بوده باشد و خواه از طرف نیروهای داخلی . با توجه به قدرت رسیدن امان الله خان بعد از سرنگونی امیر عبدالرحمن جلاد ، به مسایل اجتماعی و سیاسی مردم هزاره و نفی هرگونه سیاست های گذشته و اهمیت دادن به آن نقش مردم در حصول استقلال بود.
امیر امان الله خان غازی که مرد مدیر و نیک اندیش و طرفدار وحدت اجتماعی در میان ملتهای برادر و هوا خواه اعتلای کشور بود ، راه مصاحبه و روابط حسنه را با مردم هزاره در پیش گرفت و سیاست تبعیض گرای گذشته را نفی نمود و آن مردم نیز به پشتیبانی از حکومت او اظهار آمادگی گردند
امیر امان الله خان چیزهای را به ملت وعده داد که هیچ یک را امران سابق نداشتند ، وهمان بود که به حمایت دولت برخواستند . نخستین مسئله استقلال سیاسی کشور بود که سپاهیان افغانستان در جنگ استقلال با نیرومند ترین قدرت استعمار ی عصر دست و پنجه نرم کردند و پیروز شدند و افغانستان استقلال خویش را به دست آورد. افغانستان جدید و مستقل را بسیاری از کشورهای جهان به سرعت به رسمیت شناختند و مباد لۀ سفیر ا ن آغاز شد. در داخل کشور نیز اصلاحات و اقدامات متعددی صورت گرفت. مردم افغانستان که خواهان پیش رفت بودند ، از برنامه های اصلاحی حمایت کرده و به همراهی دولت برخاستند وزن و مرد در پیش برد برنامه های عمرانی و فرهنگی دولت معاونت کردند . همان بود که افغانستان در مدت کوتاهی به پیش رفت های سریعی در بخشهای بازرگانی ، صنایع ، عمران ، و بازرگانی با چندین کشور جهان بر قرا شد .چندین کار خانه صنعتی در کشور تأسیس گردید. مدارس و ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام شدند. تا جای که اصلاحات و اقدامات متجد دانه دولت امیر امان الله خان، با فرهنگ و عقاید و منافع ملت ضدیت نداشت. و تا هنگامی که امر ا ء و ز را ء صادقانه و در جهت خدمت به مردم حرکت می کردند، ملت نیز پشتیبان دولت بود. اما به تد ر یجتر قالب اصلاحات ، اقداماتی صورت می گرفت که با عقاید و فرهنگ ملت مسلمان افغانستان منا فا ت داشت و میان ملت و دولت فاصله ایجاد می گردید ، و این فاصله روز به روز بیشتر می شد. اقدامات نادرست حکومت و فساد مقامات ، به تدریج برای ممکلت غیر قابل تحمل می شد و در هر گوشه و کنار اغتشاش ها و قیام ها صورت می گرفت .هرچند در بدو مرحله این اغتشاشات با اصلاح پاره ای از قوانین ، و با زر و زور و حبس و تبعید و اعدام سرکوب گردید، اما تند روی ها و حرکات نادرست امیر امان الله خان که با فرهنگ و عقاید ملت مسلمان افغانستان سازگار نبود، مقدمات سقوط او و تباهی ملت و مملکت را فراهم می ساخت حرکات و اقدامات بعدی امیر امان الله خان به حدی نادرست و دور از واقع بینی بود که حتی آتا ترک و رضا شاه پهلوی ایران هم وی را به رعایت اعتدال فرا خواندند. امیر امان الله خان در 1927م با گروهی از رجال لشکری و کشوری ، به دعوت دولت بریتانیا ، به سفر خارج پرداخت و از چندین کشور اروپای و اسیایی ، ازجمله ایران ، دیدار کرد، ملکه ثریا و تنی چند از دیگر بانوان نیز در این سفر شاه را همراهی می کردند. در خارج از امیر امان الله خان پذیرایی و استقبال بی سابقه ای شد. نتیجه ای که او از این مسافرت گرفت، عجب و خود بینی بود. برخی از جراید لندن او را پتر کبیر افغانستان خوانده بودند. امان الهی شاه به کابل برگشت ، اما با شخصیت و کردار و رفتاری دیگر ، که غبار در این ارتباط چنین بیان کرده است: « وقتی که شاه برگشت، آن مرد گذشته نبود، او بسیار خود رأی و خود خواه و مغرور شده بود، وبا اقدامات عجولانه ای که نمود، به زودی افغانستان را مستعد یک انقلاب منفی نمود، دیگر در بار ساده قدیم وجود نداشت، کا لر( فکل) و نکتا ی (کراوات) و تجمل و فیشن جای بسا طت (سادگی) وا لبسۀ وطنی و یخن بسته را گرفت.عیاشی و خوش گذرا نی به شدت شروع شد، و ر یفو رم مفید و حقیقی با تفر عا ت مضر و بچگانه آمیخته گردید. در تطبیق این مرام ، طبع با صلابت و خواست های مردم زیر نظر شاه نبود و از عسرت اقتصادی و زندگی ملت بی خبر افتاده بود؛ مثلأ در کشور عملی گردد؛ در حالی که تعطیل جمعه یک عنعنه بی ضرر و پیشتر از هزار ساله کشور بود که جنبه قدسیت مذهبی در انتظار ملت افغانستان و کلیه ممالک اسلامی داشت و تا هنوز در کره زمین هیچ دولتی به نام ر یفو رم، روز تعطیل هفتگی قدیم خود را مثلأ از یک شنبه به سه شنبه تبدیل نکرده بود؛ زیرا این تبدیل فضول بود و به حیات جامعه تعلق و تماسی نداشت و نه مانع ترقی وا نکشا ف کشوری بود. . امیر امان الله خان، فرزند امیر حبیب الله خان ، فرزند امیر دوست محمد خان بود. از همان ا غاز جلوس موضوع استقلال و جهاد با انگلیس ها را به میان آورد . و مردم را به طرفداری از آ زا د ی تشویق نمود و مردم کشور نیز که تشنه استقلال بودند به حمایت او بر خواستند، او بعد از یک اطلاعیه تحریری به نایب السلطنه انگلیسی هند، سیاست آزاد و مستقلا نه ای را در پیش گرفت و درعین حال به آمادگی و تجهیز و بسیج سپاه پرداخت و به استحکام جبهات شر ق و جنوب توجه نمود. بر هزاران نفری که در صفوف اردو حاضر خدمت داشت، هزاران نفر دیگر را به طور داوطلبانه آماد جهاد د ر راه استقلال کشور گردانید و از جمله محمد الله خان هزاره و عباس خان هزاره و عبدالله خان قیا ق قوای منظمی را به کمک جبهه قندهار بسیج نمودند و راه جهاد را در پیش گرفتند. سردار محمد داود خان فرزند محمد یوسف خان ، در سال 1352شمسیی، در غیاب فرزند عمویش و دامادش محمد ظاهر شاه کودتا کرد ، ولی در سال 1357 شمسی ، با خانواده خود، سردار محمد نعیم خان که سالها در سلطنت محمد ظاهر شاه وزیر خارجه بود، سردار محمد عزیز خان ، برادر داود خان استاد دانشگاه کابل و داماد محمد ظاهر شاه و فرزند سر دار محمد نعیم و نواده سردار محمد عزیز خان است در جریان کودتای کمونیستها قتل عام شدند، سلطان علی کشتمند یک از چهره های سیاسی قهرمانان هزاره است .که در سال 1314 شمسی در یک خانواده دهقانی متولد گردیده و در سال 1340از فا کو لته اقتصاد پو هنتو ن کابل فارغ التحصیل گردید ، و تا سال 1347 در وزارت معادن و صنایع اجرای وظیفه نمود. سلطان علی کشتمند در سال 1343 در کنکر ه مؤسس حزب دموکراتیک خلق افغانستان شرکت نمود و به حیث عضو اصلی کمیته مرکزی حزب انتخاب گردید. وی در سه عقرب 1344 در نخستین تظاهرات و میتینگ ها ی سیاسی آن دوران فعالانه شرکت کرد و برای مدتی زنانی شد. سلطانعلی کشتمند طی در سال 1350 به عضویت هیأت اجرا ئیه کمیته مرکزی و به تاریخ دوازده سرطان 1356 پس از تأمین وحدت حزب به عضویت بیر وی سیاسی کمیته مرکزی حزب انتخاب گردید. سلطانعلی کشتمند . طی سالهای زیادی به طور حرفه ای برای ( ح، د، خ، 1) کار کرد وی از تاریخ هفت ثور 1357 برای مدت سه ماه به حیث وزیر پلان ایفای وظیفه نمود و سپس برای شانزده ماه دیگر یک دوره دشوار زندان را سپری نمود. سلطان علی کشمند ، در تاریخ 6جدی 1358 در حزب ، عضویت مجدد بر وی سیاسی کمیته مرکزی را کسب نمود. و در دولت مقام معاونت شورای انقلابی و صدر اعظم را احراز کرد وی در سال 1359 به حیث رئیس شورای وزیران و صدراعظم تعیین و تا ماه جوزا ی 1367 به این وظیفه ادامه داد و مجد د أ از تاریخ 27 دلو 1367 به حیث رئیس کمیته اجرائیه شورای وزیران تعیین گردید. سلطان علی کشمند.در تاریخ 16 ثور 1369 به حیث معاون اول رئیس جمهور تعیین گردید و در تاریخ 23ثور 1369 شورای ملی جمهوری افغانستان تعیین وی را به این سمت تأیید نمود.
در تاریخ 18 دلو روز جمعه 1370 حوالی ساعت سه بعد از ظهر سلطا نعلی کشمند مورد سوء قصد تروریست ناشناس در مسجد امام حسن مجتبی واقع در پل سوخته دریک مراسم فاتحه خوانی شرکت داشت در موقع خروج از در وا ز ۀ بیرونی مسجد مورد نشانۀ تفنگچه قرار گرفت. ودر شفاخانه چهار صد بستر انتقال داده شد.
دکتر نجیب الله به عیادت وی آمد ، و دستور انتقال وی را جهت معالجه به مسکو داد . وی بعد از سلامتی تصمیم به استعفا از حزب وطن گرفت ، و در متن استعفا نامۀ خود به هیأت اجرا ئیه شورای حزب وطن چنین نوشت : « این جانب سلطان علی کشمند عضو هیأت اجرا ئیه شورای مرکزی حزب وطن پس از تفکر عمیق بر پایه اندیشه های دیرین طی چند روزی که در اتحاد شوری اقامت داشتم و اخیرأ به کشور باز گشته ام وبا برخورد های که طی این روزها در کابل مواجه شدم به این نتیجه منطقی رسیدم که از عضویت در حزب وطن و مقامات آن ، به مثابه یک نقطه عطف در زندگی سیاسی بیش از سی سا لۀ خویشّ بنا به دلائل زیرین استعفا دهم : 1- دوام عضویت در حزب وطن را برای خود زاید می شما رم. 2- درحالی که من شخصأ از هرگونه گروه بندی های درون حزبی به دور بوده با چنین شیوه های ساز گاری ندارم.3- سیاستها و عملکرد های حزب در رابطه با مسأله ملی و حقوق ملیتهای مختلف افغانستان....... و اصول عام جهانی مطابقت ندارد..... .4- شیوه های عمل رهبری بر پا یۀ تحکم و شیوه های آزمون شده فرماندهی - اداری که در همه جا نا درست آن در عمل ثبت گردید ه است . 5- درحالی که من از مصالحه و توافق ملی در کشور به خاطر قطع جنگ و حل سیاسی مسا له افغانستان عمیقأ پشتیبانی می نمایم ..ولی شیوه های عمل حزب را در این رابطه وجه و مؤثر نه می دانم . من تنها نسبت به نقش حزب وحدت اسلامی و سایر نیرو های اهل تشیع مستقر در ایران بلکه نسبت به نقش تمام نیروهای دیگر که رهبران آنها مستقر در پا کستا ن نیز می باشد در صورتی که در پروسه تأمین صلح در کشور و حل سیاسی مساله افغانستان شرکت نمایند ، اهمیت قایل هستم، ولی در رابطه به نقش حزب وحدت اسلامی در این پروسه در میان هزاره ها و مجموعه تشیع افغانستان باید گفت که از اهمیت بخصوص برخوردار می باشد و نیروهای دیگر ا بو ز یسیو ن نه می تواند جای آن را تعویض نماید. در میان مردم هزاره از زبان افراد معتبر داستان های زیادی در ارتباط به جهاد استقلال و اشتراک د ا و طلبانه افراد وجود دارد و خانواده های متعددی ب ه به یاد آورده می شود که جوانان شان در جبهات نبرد به شهادت رسیده است. گرچه از این مجاهدان راه آزادی صد ها تن بی نام و نشان مانده است، مع الو صف نام شماری از انا ن را می توان از لابلای اسناد و مدارک و یاداشتهای اشخاص و خاطره های مردان سالخورده و لوایح اطاق ظفر و سیمنا رها به دست آورد .این امر یعنی شناخت و پیداکردن نام شمار بیشتر از این مجاهد ان معرکه استقلال که در تاریخ کشور اهمیت زیاد دارد به ا سا نی مسیر نه می شود.
برداشت : از سایت پیگاهی عدالت
|
آخرین بروز رسانی مطلب در شنبه ، 11 خرداد 1392 ، 15:59
|