تعريف خبر
تعريف خبر
خبر، گزارشی از رویدادهای واقعی و عینی است که دارای یک یاچند
« ارزش خبری» باشد. چگونگی ارائه این گزارش، تحت تاثیر عوامل « درون سازمانی» و« برون سازمانی» شکل می گیرد.
از این تعریف چنین برمی آید که :
1- رویدادهای دنیای خارج ، واقعی وعینی است و تخیلی نیست .
۲- رویداد باید حاوی یک یا چند ارزش خبری باشد .
3- خبر، گزارشی ازیک رویداد است ، اماخود رویداد نیست .
۴- عوامل مختلف می توانند برچگونگی انتخاب ونحوه ارائه خبر یک رویداد اثر بگذارند.
5- خبر یک رویداد هیچگاه از « عینیت » مطلق برخوردار نیست ،آنچه به عنوان خبر ارائه می شود تنها شمایی از واقعیت ها است .
ويژگي هاي خبر
خبری که ازطریق وسایل ارتباط جمعی به اطلاع مردم میرسد باید «درست»، «روشن» و «جامع» باشد. این مفاهیم باید از مرحله گردآوری اطلاعات حول یک رویداد تا مرحله ارائه آن درنظرگرفته شود
ارزشهاي خبري
هرروز صدها وشایدهزاران رویداد کوچک وبزرگ درگوشه وکنار جهان اتفاق میافتد ، اما امکان تهیه گزارش ازهمه آنها وجود ندارد و تعداد زیادی از وقایع نیز ارزش خبری لازم را برای گزارش وانتقال آنها به مخاطبان ندارد. بنابراین برای تشخیص این که چه رویدادی ارزش تهیه گزارش دارد، احتیاج به معیارهایی است که به کمک آن بتوان وقایع را ارزشیابی وگزارش جامعی ازآن رویداد برای مخاطبان تهیه کرد. این معیارها که به تنهایی یا گاه با ترکیب با یکدیگر فیک رویداد را پدید می آورند ودر ماهیت خود رویداد وجود دارند، « ارزشهای خبری » نامیده می شوند
1- دربرگیری
رویداد هنگامی ارزش دربرگیری دارد که بر روی تعداد زیادی از افراد جامعه تاثیری در زمان حال وآینده داشته باشد .دربرگیری یک رویداد ممکن است نفع یازیان (مادی یامعنوی) افراد جامعه را سبب شود و تاثیری مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی مردم داشته باشد .
۲- شهرت
اشخاص حقیقی وحقوقی وحتی برخی از اشیا ، هرگاه به خاطر فعالیتها ومعروفیت شان درجامعه ملی یا فراملی شناخته شده باشند ، ارزش خبری دارند . شخصیت های مذهبی ، سیاسی ، فرهنگی واقتصادی از یک سو واشیای بی جان از سوی دیگر و یا سازمانها و نهادهای خصوصی ودولتی که به خاطر خدماتشان میان مردم شناخته شده باشند ، حاوی این بعد خبری هستند .
۳- برخوردها ،اختلاف ها ،درگیری ها
دلیل اهمیت این ارزش خبری در این است که دربرخوردها،همواره احتمال برهم خوردن توازن موجود درجامعه می رود که تاثیر برامنیت مادی یا معنوی افراد دارد.
۴- استثناها وشگفتی ها
رویدادهای غیر عادی ، استثنایی، عجیب یا نادر است که در برخی موارد، این رویدادها برخلاف پیش بینی یا انتظار اتفاق می افتد. اختراعات ، اکتشافات و نتایج تحقیقات را میتوان به عنوان نمونه هایی از رویدادهای دارای ارزش خبری نام برد .
۵- بزرگی وفراوانی تعدادومقدار
این ارزش خبری به اعداد وآمار مربوط است. ارقام ممکن است تعداد نفرات یا میزان خسارتهای جانی ومالی باشد. هرچه تعداد یا مقدار زیادتر باشد، اهمیت این ارزش خبری بیشتر است
6- مجاورت
همان طوری که واقعه ای برای یک نفرخبر است، ممکن است برای فرد دیگری خبر نباشد. رویدادهایی که برای اهالی یک شهر یا یک قشر جامعه خبر است ممکن است برای شهر یا اقشار دیگر ارزش خبری یکسانی نداشته باشد. « مجاورت » به دوصورت می تواند برای مخاطبان ارزش خبری داشته باشد ، مجاورت جغرافیایی و مجاورت معنوی .
خبری داشته باشد ، مجاورت جغرافیایی و مجاورت معنوی .
7- زمان یاتازگی رویداد
زمان وقوع یا تازگی رویداد به مطلب خبری ارزش ویژه ای می بخشد . رویدادی که امروز اتفاق افتاده است اگر امروز گزارش نشود ازجنبه کار روزنامه نگاری، به تاریخ پیوسته است
عناصر خبر
درتنظیم خبر، رکن اصلی، شناخت عناصر خبر است. بدون شناخت از عناصرخبر، کارتنظیم خبر نه تنها با مشکل مواجه خواهد شد، بلکه درصورت تنظیم نیز ابهام خبری به طور برجسته ظهور خواهد کرد و خبرنگار نمی تواند جذابیت خبر را به نحو صحیح به مخاطبان ارائه دهد. شناخت عناصر خبر است که به خبرنگار کمک می کند قبل از نگارش و تنظیم خبر چگونه از اطلاعاتی که در دست دارد به نحو موثری بهره گیرد .
عناصر خبر :که؟ کجا؟ کی؟ چه؟ چرا؟ چگونه؟
و ارزشهای خبری: دربرگیری، شهرت، برخوردها، اختلاف ها، درگیری ها، استثناها و شگفتیها
بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار، مجاورت، زمان یا تازگی رویداد می تواند خبرنگار را در نوشتن و تنظیم خبر یاری کند.
۱- که ؟ (چه کسی ؟حقیقی یا حقوقی –چه چیزی ؟)
خبرنگار باید دقیقأ بداند که چه کسی ،کسانی یا چیزی درپیدایش رویداد دخالت داشته است. لازم است نام ونام خانوادگی دقیق واطلاعاتی که به مخاطبان برای شناخت او کمک میکند برای تکمیل خبر، جمع آوری و ارائه کند. دربسیاری از موارد ذکر نام اشخاص ضروری نیست و تنها ذکر مقام یا سمت وی کافی است. ذکر نام در پاراگراف اول در صورتی جایز است که اکثر مخاطبان با خواندن و شنیدن نام وی بتوانند قیافه و شکل آن شخص را در ذهن مجسم کنند.
2- کجا ؟
همان طورکه در مورد ارزش مجاورت (جغرافیایی، معنوی) گفته شد، محل رویداد در ارزش دهی به خبر تاثیر دارد .
مثال :
کشاورز گندم کار شهرستان مرند از مزارع خود 12تن گندم در هر هکتار برداشت کرد
3- کی ؟(زمان)
از ارزشهای خبری، زمان یا تازگی خبر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تهیه خبر از وقایع روز یا رویدادهای گذشته که به تازگی انتشار می یابد یا با زاویه دید جدیدتری ارائه می شود، جزئی از کار روزمره خبرنگاران است. اگرزمان وقوع رویداد حائز اهمیت است، خبرنگار باید تازگی خبر را در همان ابتدای خبر بازگو کند. درمواقعی که زمان رویداد خبر گذشته است یا عامل زمان چندان اهمیت ندارد میتوان از ذکر زمان در ابتدای خبر خودداری کرد
مثال ۱: ازساعت 24 امشب بنزین سهمیه بندی شد.
مثال 2 : برداشت کلزا از مزارع شهرستان سراب آغاز شد وپیش بینی می شود امسال 1200تن کلزا از 500 هکتار مزرعه کلزای این شهرستان برداشت شود.
4- چه ؟
در خبرنویسی عنصر « چه » به ماهیت و فعلیت رویداد مربوط می شود، خواه فعلی صورت پذیرد یا انجام نپذیرد. « چه » ممکن است یک حادثه رانندگی، آتش سوزی، تصویب یا رد لایحه قانونی، افتتاح کارخانه، سفر شخصیتهای کشوری، برگزاری دوره آموزشی، ایجاد یک تشکل و.... باشد. « چه » معمولا اگر در شروع خبر قرار گیرد به جذابیت و کشش خبر می افزاید. خبرنویس باید تشخیص دهد از میان مطالب یا موضوعهای مختلفی که یک رویداد را به وجود می آورد، کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بدان خاطر است که در یک خبر چند عنصر «چه» ممکن است وجود داشته باشد. ازمیان مطالب متعدد « چه » باید آن موردی را انتخاب کرد که دارای ارزش خبری بیشتر باشد.
مثال۱: درجشنواره گل محمدی عنوان شد در آذربایجان شرقی۱۸۰۰ تن گل محمدی تولید می شود.
مثال۲ : کشاورزان نمونه تولیدکننده گل محمدی در جشنواره گل محمدی معرفی شدند.
مثال۳ : سطح زیر کشت گل محمدی در آذربایجان شرقی به۲۰۰۰ هکتار افزایش می یابد .
مثال۴ : بیش از۳۰۰ نفر از اهالی مناطق اسکو وتبریز درجشنواره گل محمدی شرکت کردند .
در مثالهای فوق مطالب متعددی «چه» بیان شده است اما با توجه به ارزشهای دربرگیری، فراوانی، تازگی و.... مطلب «سطح زیر کشت گل محمدی در آذربایجان شرقی به ۲۰۰۰ هکتار افزایش می یابد» از دیگر مطالب مهمتر است. بنابراین در قسمت لید خبر (پاراگراف اول) آورده می شود و مطالب دیگر به ترتیب اهمیت در ادامه خبر آورده می شود.
تعاریف گوناگونی درباره خبر ارائه شده و کماکان نیز ارائه می شود. تعاریف مربوط به خبر پیوسته تغییر می کند، چون عادات ما پیوسته در حال تغییر است. برخی از تعاریف ارائه شده در زمینه خبر از این قرار است :
- خبر ، گزارش واقعیتهاست ، اما هر واقعیتی را نمی توان خبر نامید .
- خبر ، پیامی است که احتمال صدق و کذب در آن وجود دارد .
- خبر ، رویدادی است که قرار است اتفاق بیافتد .
- خبر ، محصول جهان سیاسی و اجتماعی است که آن را گزارش می کند .
هر یک از این تعاریف از زاویه خاص به تعریف خبر پرداخته اند و همین تفاوتها نشان می دهد که تعریف و تعیین قلمرو مفهومی برای خبر، کار چندان ساده ای نیست اما خمیر مایه و کانون اصلی را در هر تعریف از خبر فراگیری و سرعت شکل می دهد.
ارزشهای خبری معیارهایی هستند که با کمک آنها می توانیم رویدادهای مناسبی را برای مخاطبان انتخاب کنیم. ارزشهای خبری در درون رویدادها قرار دارند
هفت ارزش خبری که شناخت آنها می تواند ضامن انتخاب رویدادهای مناسب برای تبدیل شدن به خبر باشد به قرار زیر است :
1- فراگیری یا در برگیری :
هر رویدادی که جمع وسیعی را در بر بگیرد و یا به دیگر سخت به جمع فراوانی مربوط باشد و بر آنها تاثیرگذار باشد از فراگیری برخوردار است .
2- شهرت :
افراد ، نهادها و اشیایی که دارای شهرت هستند ، همیشه طرف توجه مردم می باشند بنابراین می توانند همیشه در خبرها جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص بدهند.
3- کشمکش ، برخورد ، تضاد و اختلاف :
رویدادهایی که از این ویژگی ما برخوردارند و در واقع از یک التهاب درونی برخوردار هستند که حجم وسیعی از خبرهای رسانه ها حول همین رویدادها دور می زند
4- استثنا ، شگفتی ، غیر عادی بودن :
اتفاقات عجیب و غریب ، نادر و استثنایی همیشه توجه انسانها را به خود جلب می کند حتی یکی از تعریفهایی که درباره خبر ارائه شده ، متمرکز بر همین موضوع است .
5- بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار :
هر امری که در آن تعداد و عدد و رقم بالا باشد ، می تواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
6- تازگی :
تازگی به عنوان یکی از خمیر مایه های اصلی خبر می باشد که هر چه فاصله وقوع رویداد تا زمان انتشار آن کوتاه تر باشد خبر تازه تر خواهد بود .
7- مجاورت ، نزدیک بودن :
مردم ترجیح می دهند ابتدا از خبرهایی مطلع شوند که در اطراف محل زندگی آنها رخ می دهد چرا که چنین رخدادهایی می تواند بر نحوه زندگی و یا تصمیمات آنها تاثیر گذار باشد .
عناصر خبری در واقع شش پرسش هستند که اسکلت و استخوان بندی خبر را می سازند:
· what یا چه ؟ در واقع پرسش است که دنبال این می گردد تا ببیند چه چیزی رخ داده است و به عبارت بهتر عمدتاً بر ماهیت رویدادی که قرار است به خبر تبدیل شود متمرکز است .
· Who یا چه کسی یا چه نهادی ؟ این پرسش دنبال آن است تا به خالق یا خالقان رویداد دست یابد و ببیند چه کسانی باعث اتفاق مورد نظر شده اند .
. Where یا کجا ؟ پرسش است که پاسخ آن از محل وقوع رویداد خبر می دهد
· When کی ، چه وقت ، چه هنگام ؟
هر رویدادی دارای مختصات مکانی و زمانی است که هنگام تبدیل شدن به خبر باید آنها را به همراه داشته باشد و علی القاعده هر چه رویداد از نظر زمانی تازه تر باشد با ارزشتر است
· Why یا چرا ؟
این عنصر که از جنبه تحلیلی برای خبر اهمیت دارد علت وقوع رویداد را به مخاطب اعلام می کند.
· How یا چطور ؟
این عنصر از جنبه تشریحی و توصیفی برای خبر اهمیت دارد و مخاطبان را از نحوه و مکانیزم وقوع رویداد مطلع می سازد
سبكهاي خبر نويسي:
سبکهای خبرنویسی متعددی در روزنامه نگاری وجود دارد :
· سبک هرم وارونه · سبک تاریخی
· سبک تاریخی به همراه مقدمه
· سبک ساعت شنی · سبک پایان شگفت انگیز
· سبک بازگشت به عقب
· سبک تشریحی
روابط عمومی ها هم مثل روزنامه نگاران باید سبک هرم وارونه را بشناسند و بتوانند آن را بنویسند.
سبک هرم وارونه از سه قسمت تشکیل می شود:
بخش اول که در واقع جمله یا جملات آغازین خبر را می سازد و به آن لید گفته می شود که در بر دارند مهمترین قسمت خبر است .
بخش دوم به بدنه خبر تعلق دارد در این بخش در واقع ما به اعلام جزئیات درباره چیزی می پردازیم که در بخش اول آن را اعلام کرده ایم .
بخش سوم به پیشینه و سابقه خبر مربوط می شود در این بخش تلاش می کنیم اطلاعات مربوط به زمینه های قبلی وقوع رویداد را در اختیار مخاطب قرار بدهیم
چطور یک خبر را شروع کنیم ؟
لید مضمون اصلی خبر را تشکیل می دهد لیدهای پاراگراف اول در خبر که نوشتن خبر با آن آغاز می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طوری که عده ای از روزنامه نگاران حرفه ای جهان به آن قلاب می گویند .
در هر صورت شروع خبر می تواند با یکی از عناصر خبری و یا با چند عنصر خبری همراه باشد به دیگر زبان ، دست کم می تواند با شش نوع لید بر اساس همان شش عنصر خبری خبرها را آغاز کرد .
1- لید مبتنی بر چه
2- لید مبتنی بر که
3- لید مبتنی بر کجا
4- لید مبتنی بر چه وقت
5- لید مبتنی بر چرا
6- لید مبتنی بر چطور
شما می توانید با شیوه های متنوع تری هم خبرهای خودتان را شروع کنید ولی سعی کنید از موارد زیر برای شروع کردن خبرها پرهیز کنید :
1- کلی گویی و مبهم نویسی
2- آوردن مطالب جزئی
3- اگر از عنصر که (who) در لید خبر استفاده کردید و این فرد گمنان بود بجای استفاده از نام و نام خانوادگی او در لید از سمت و عنوان او استفاده کنید .
4- و بالاخره با حروف اضافه خبرتان را شروع نکنید . مواردی که همیشه باید آنها را رعایت کرد .
خوب نوشتن مستلزم رعایت مواردی است که باید همیشه آنها را به یاد داشته باشید .
· اطلاعات : اطلاعات ماده خام خبر را تشکیل می دهد تهیه اطلاعات دقیق و گویا برای مخاطبان از موارد غیر قابل غفلت است .
· اهمیت مساله : خبرهایی به یاد خواهند ماند که اهمیت خود را به خوبی مطرح کرده باشند.
· تمرکز : خبرهای خوب از تمرکز بر روی موضوع بحث برخوردارند . نباید از این شاخه به آن شاخه پرید
· چهارچوب : این درست است که باید متمرکز حرکت کرد ولی فراموش نکنید که شما باید با ارائه خبر خبر ، چهارچوب گسترده تر رویداد را هم طرح کنید .
· ساختار : خبرباید از یک ساختار طبیعی و منطقی برخوردار باشد
علاوه بر مواردی که بر شمردم این موارد را هم باید در نظر گرفت :
1- همیشه به هنگام نوشتن مخاطب را در نظر بیاورید .
2- با سوم شخص و با تکیه به زمان گذشته بنویسید.
3- به قواعد سبک هرم وارونه پایبند باشید.
4- به دادن سابقه و پیشینه در خبر عادت کنید .
5- از نوشتن منابع در خبر غفلت نکنید .
6- قدر نقل قول های مستقیم را بدانید و از آنها استفاده کنید .
7- خبر را با نظر ادغام نکنید .
8- بیشتر نشان بدهید و کمتر حرف بزنید .
9- اجازه ندهید واژه ها راه خبر را سد کنند .
لید نقشه خبر شماست ، مبادا مخاطب راه را گم کند.
خبر و اصول خبر نويسي
مقدمه:
- امروزه روابط عمومي و روزنامهنگاري به عنوان دو رشته تخصصي هموزن و ناگسستني، در كنار يكديگر قرار گرفتهاند.
- در عصر ارتباطات و فنآوري اطلاعات همه روزه از سراسر جهان اطلاعات دستهبندي شده با انواع ابزار ارتباطي مخابره ميشوند تا شايد بتوانند عطش انسان قرن 21 را براي دريافت اخبار جديد برطرف سازند.
- روابط عموميها در واقع همان مؤسسات توليد خبر هستند كه از ديدگاه خاص خود به توليد و انتشار خبر مينگرند. روال كار آنها را سياست مديران و سازمان متبوع تعيين ميكنند.
- خبرنگار روابط عمومي مؤظف است ضمن اطلاع و آگاهي كامل از علم روزنامهنگاري و تهيه و نگارش خبر، از سياست خبري و تشكيلات اداري سازمان متبوعش اطلاعات كافي و لازم داشته باشد تا هميشه همسوي نظر مديران رفتار كرده و وظيفه اطلاعرساني صحيح را به بهترين شكل به انجام رساند.
- جزوهاي كه پيش رو داريد گزيدهاي از شيوهها و تهيه انتشار خبر را به صورت هرچند مختصر ارائه و در ضميمه به اصول و قواعد رسمالخطي براي اينكه فارسي را بهتر بنگاريم پرداخته است
خبر
- خبر پرارزشترين كالاي روز است و نقش خبرسازان در دنياي امروز بسيار با اهميت است. خبر گزارشي از واقعيتهاست ولي هر واقعيتي را نميتوان خبر ناميد، خبر الزاماً گزارش رويدادهاي جاري (تازه) نيست. ممكن است واقعهاي كه سالها قبل رخ داده، با نمايان شدن اطلاعات تازه ارزش خبري پيدا كند. گاهي خبر رويدادي است كه قرار است اتفاق بيفتد اما هنوز رخ نداده است.
- روابط عموميها يكي از منابع توليد خبر در سازمان هستند. رسالت روابط عمومي در سازمان جستجوي اطلاعات و اخبار و انتقال آن به مخاطبان است مهمترين مرحله در فرآيند تهيه خبر شناخت خبر است كه بدون شك وظيفه كارشناس روابط عمومي است و به مهارت فردي و ذاتي خبرنگار مربوط است به گونهاي كه چگونگي و شيوه نگارش خبر يك نوع مهارت علمي و تجربي محسوب ميشود
مفاهيم اساسي
- مفاهيم اساسي درخبرنويسي عبارتند از: درستي، روشني و جامعيت خبر. آنچه مسلم است خبري كه از طريق رسانهها به اطلاع مردم ميرسد بايد از مرحله گردآوري اطلاعات تا مرحله ارائه حاوي اين مفاهيم باشد:
- درستي خبر
•ارائه اطلاعات درست به مخاطبان از وظايف مهم رسانههاي خبري است و اطمينان از درستي مطالب از ضروريات حرفه روزنامهنگاري است.
•بايد رويداد را آنطور كه هست ارائه شود نه آن طور كه خبرنگار مايل است اتفاق افتاده باشد. انتشار مطالب نادرست درباره اشخاص حقيقي يا حقوقي خبرنگار و مؤسسه خبري را با مشكلات قانوني روبرو ميسازد و سبب سلب اعتماد مخاطبان ميشود
- روشني خبر
صراحت لهجه و روشني نوشتاري خبرنگار، از ويژگيهاي مهم اين حرفه است. اگر اطلاعات به زبان ساده، رسا و روشن بيان نشود در جلب مخاطب موفق نبوده و قابل درك نخواهد بود. بكاربردن اصطلاحات پزشكي، فني و حقوقي بايد طوري باشد كه براي همگان قابل فهم و درك باشد اگرچه زمان يكي از عوامل پرفشار در كار تهيه خبر است اما اين عامل نبايد مانع تهيه خبر صحيح و صريح باشد يكي از دلايل ابهام خبري درك ناقص خبرنگار از رويداد است لذا به منظور رفع اين مشكل خبرنگار بايد همواره مطالعه داشته و اطلاعات خود را به روز نمايد.
- جامعيت خبر
خبر در حين انتشار بايد به سوالات بوجود آمده در ذهن مخاطب پاسخ دهد. استفاده از اطلاعات آرشيوي و اشاره به سابقة خبر به جامعيت خبر كمك ميكند تا خبر جامع و كاملي بوجود آيد
ارزشهاي خبري
•جهان امروز با وسعت و شكل پيچيده خود هر روز شاهد هزاران جريان سياسي – اجتماعي – اقتصادي و ... است كه بدون شك امكان انتقال همه اين وقايع وجود نخواهد داشت.
• تشخيص اين مطلب كه چه رويدادي ارزش تهيه خبر و گزارش را دارد همان ارزشهاي خبري نام دارد. اين ارزشها و معيارها به تنهايي و يا با تركيب يك رويداد را پديد ميآورند.
•يكي از وظايف كارشناسان تهيه خبر در روابط عموميها شناخت ارزشهاي خبري نهفته در خبر است كه ضمن كمك در شناسايي خبر به عنوان معيار ارزشگذاري هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت
ارزش در برگيري
- زماني است كه رويدادي تمام يا قسمت اعظم جامعه را تحتالشعاع خود قرار دهد و تأثير مستقيم بر نفع و زيان مادي و معنوي افراد جامعه داشته باشد و گروه بيشتري از مخاطبان خود را پوشش دهد. در روابط عمومي اخباري كه تهيه ميشوند بايد اين عامل را مدنظر داشته باشند چرا كه نشريات خبري داخلي اغلب براي كاركنان و مخاطبان به طور مستقيم تهيه ميشود جامعيت و دربرگيري برجستهترين ارزش خبري است كه در اخبار روابط عموميها وجود دارد.
ارزش شهرت
- اشخاص يا شخصيتهاي مختلف حقيقي و حقوقي گاهي به خاطر فعاليت خاص ملي يا فراملي و جهاني داراي شهرت ميشوند گاهي براي برجسته كردن رويدادي بايد به شهرت و شخصيت صاحب نقش در رويداد تكيه كرد تا به برجستگي خبري دست يافت گاهي شهرت بار منفي دارد و گاهي در رويداد به سمبلهاي مادي و معنوي ملي اشاره ميشود در هر حال چه شهرت خبر وابسته به يك فرد تبهكار و خاطي باشد و چه اشاره به آثار باستاني يك كشور متمدن داشته باشد و يا به شخصيتي مذهبي و حقيقي يك فرد، تفاوتي نخواهد داشت
- در روابط عموميها به طور عمده اخبار منعكس شده حاوي اين ارزش هستند چرا كه اغلب پيرامون مسئولين سازماني هستند.
- زبان، فرهنگ، اعتقاد و مذهب عاملي است كه گروههاي انساني را از هم جدا ميكند. رويدادهايي كه حول اين محورها باشند، قاعدتاً براي همان قوم مهم و حائز اهميت هستند و اغلب اين اخبار در نقطهاي ارزش ويژه دارند و در نقطهاي ديگر يا بين گروه ديگري كمتر جالب توجه هستند اين مورد در اخبار داخلي كشورها هم مصداق پيدا ميكند.
- در اخبار روابط عموميها اين عامل به ميزان زيادي مشهود است. اغلب اخبار داخلي سازمانها براي كاركنان دروني مفيد است و هيچ جذابيتي حتي براي خانواده آنان ندارد يكي از پيشنهادهاي موجود اين است كه حال كه نشريهاي درون سازماني با هزينههاي گزاف و زحمت فراوان قرار است توليد شود بهتر است خانوادة كاركنان سازماني را هم از مطالعه مجلات غيره بينياز سازد و مطالبي پيرامون آموزشهاي مهارت زندگي و تربيتي، سرگرمي و اطلاعات عمومي را درخود داشته باشد تا بتوان از جنبههاي مختلف از يك نشريه داخلي استفاده كرد. با اين اقدام ميتوان از كسالتآور بودن مطالب يك نشريه كاست
زمان و تازگي رويداد
- عامل زمان هميشه مورد توجه بوده و در انعكاس يك خبر از مهمترين عوامل ميباشد. خبر زماني ارزش و اهميت دارد كه به سرعت منتشر شود و تازگي به خبر ارزش ويژهاي ميبخشد.
- هر واقعه تركيبي از ارزشهاست ولي ارزش زمان پيوسته جزء تغييرناپذير خبر است.
- در اخبار روابط عموميها اغلب اين عامل كمتر رعايت ميشود، چرا كه اخبار روابط عموميها به صورت هفته نامه، ماهنامه و فصلنامه منتشر ميشود. پيشنهاد ميشود در نشريات روابط عموميها جاي خالي تازگي رويداد را با حاشيه خبر پركرد. اصل خبر اغلب قبل از انتشار به سمع و نظر كاركنان سازماني ميرسد اما نكات احتمالي كه در حاشيه خبر است به همراه عكسهاي جذاب و ديدني و بررسي رويداد از زواياي مختلف با ديدگاه افراد مختلف از جمله كارهايي است كه به جذابيت خبر ميافزايد.
برخوردها، تضاد، اختلاف و درگيريها
رويدادهايي كه حاوي يك نوع تضاد فردي، ملي و جهاني باشد جذابيت خاص خبري دارد. چه اين تضاد فكري، فيزيكي و يا ايدئولوژيكي باشد. تمام خبرهايي كه حاوي تصادف، سيل، مرگ و مير عمومي و بيماريهاي واگير و اعتصابها باشد در اين دسته ميگنجد.
- اخبار منتشر شده از سوي روابط عموميها چون از فيلترهاي مختلف ميگذرد و دروازهباني ميشوند فاقد اين ارزش هستند چرا كه متأسفانه روابط عموميها مبلغ سازمان خود هستند و هرگونه اخبار كه اعتبار و صلاحيت سازمان متبوع آنها را زير ذره بين قرار دهد از طريق روابط عموميها منتشر نخواهد شد
استثناء و شگفتي
- رويدادهاي خارقالعاده و نادر كه گاهي هرچند سال يك بار يا براي اولين بار پيش ميآيد و يا حتي اختراعات و اعمال عجيب انساني مثل جناياتي كه به شكل خاصي رخ ميدهد جزء اين گروه هستند اين گونه اخبار به خودي خود همواره مورد توجه قرار ميگيرند و از نظر ارزش خبري از قدرت جذابيت خاصي برخوردار هستند در روابط عموميها اين اخبار از كميت زيادي برخوردار نيست چرا كه اخبار روابط عموميها اغلب عادي، روزمره، روتين و آرام هستند و كمتر جنبه شگفتي و اعجاب دارند.
فراواني تعداد، مقدار و بزرگي رويداد
- رويدادهايي كه در آن تعداد كثيري ذينفع باشند در واقع بزرگي اعداد و ارقام همواره ارزش خبري است كه خبر را برجسته و جذاب ميكند مثل اخبار حوادثي كه در آن تعداد كثيري دچار خسارت و مرگ و مير شوند.
مجاورت
- گاهي رويدادي در محل و يا شهري اتفاق ميافتد كه براي شهر ديگري يا كشور ديگر ارزش خبري نيست مجاورت به دو شكل جغرافيايي و معنوي يكي از ارزشهاي مهم خبري است
عناصر خبر
- تنظيم خبر از مراحل سخت كار خبري است كه بدون شناخت اركان آن امكانپذير نيست. اركان خبر در واقع پاسخگويي سوالهاي مخاطب است. در صورت عدم استفاده صحيح از اين عناصر، خبر دچار ابهام شده و جذابيت كافي نخواهد داشت.
- شناخت اركان خبر به خبرنگار كمك ميكند قبل از نگارش، از اطلاعات مؤثر و مفيد به خوبي و به جا استفاده كند.
- دراخبار روابطعموميها استفاده صحيح از عناصر خبر به جامعيت خبر كمك ميكند و اطلاعات داخلي سازمان را آن طور كه هميشه مورد نظر كاركنان است به اطلاع آنها ميرساند در واقع در اخبار داخلي لزوماً همة عناصر بايد استفاده شود
كه:
پاسخگويي به اين سوال ارزش شهرت خبري را در بردارد.
خبرنگار بايد بداند چه شخصي يا چه چيزي در پيدايش رويداد دخالت داشته و اطلاعات را به طور كامل به مخاطب ارائه نمايد مخاطب بايد بتواند با مطالعه خبر سوال چه كسي؟ چه گروهي؟ چه چيزي؟ را در ذهن خود پاسخ گويد.
كجا:
پاسخگويي به اين سوال به ارزش مجاورت اشاره دارد.
گاهي در يك خبر موقعيت جغرافيايي براي مخاطبان مهم و حساسيت برانگيز است در اينگونه موارد بايد با اشاره به مكان مورد نظر اين سوال را در ذهن مخاطب پاسخ گفت كه رويداد در چه محلي اتفاق افتاده است.
كي:
پاسخگويي به اين سوال تاكيدي بر ارزش زمان و تازگي رويداد دارد.
اگر زمان وقوع رويداد اهميت ويژه دارد بايد زمان در ابتداي خبر بيايد ولي اگر زماني از وقوع رويداد گذشته باشد تاكيد بر جنبه تازگي خبر لزوم ندارد بلكه بايد از ديدگاه جديدتري به خبر پرداخته و بررسيهاي حاشيهاي را جايگزين نمايد. اين همان وظيفهاي است كه روابط عموميها بايد در انتشار اخبار خود به آن توجه كنند
چه:
چه، از جمله عناصري است كه اگر خبر با پاسخگويي به آن شروع شود سبب جذابيت خبر ميشود. «چه» ممكن است به تصويب يك لايجه و يا وقوع حادثهاي اشاره داشته باشد.
عنصر «چه» به ماهيت رويداد مربوط است خواه فعلي صورت پذيرفته باشد يا انجام نشده باشد.
چرا؟ چگونه؟
علت، انگيزه، نحوه وقوع رويداد با اين عنصر پاسخ گفته ميشود.
در واقع اين عنصر به تشريح و تعريف رويداد ميپردازد گاهي در يك رويداد خبرنگار از وقوع آن اطلاع دارد اما از علت وقوع و يا انگيزه اطلاع كافي ندارد. در اين زمان بايد با بدست آوردن اطلاعات كافي در خبرهاي آتي به دنبال پاسخگويي به اين عنصر در اخبار خود باشد.
اما در اخبار روابطعموميها هميشه اين عنصر از جذابيت ويژهاي براي مخاطب برخوردار است. خبرنگار روابط عمومي هميشه زمان كافي براي جمعآوري اطلاعات و دلايل وقوع رويداد را دارد و ميتواند آن را با پردازش به بهترين شكل به مخاطبان خود ارائه نمايد
عوامل تاثير گذاربر فرايند خبر
- از لحظهاي كه رويدادي شكل ميگيرد تا زماني كه آن رويداد تبديل به خبر و يا گزارش ميشود مراحل مختلفي را طي ميكند عوامل بسياري در شكلدهي خبر مؤثر هستند.
- گاهي خبر شكل ميگيرد اما قبل از رسيدن به سمع و نظر مخاطب بارها و بارها تغيير شكل ميدهد و يا به عبارت علميتر دروازهباني ميشود.
- از جمله عوامل تأثيرگذار روي خبر و يا گزارش ميتوان به عوامل درون سازماني و برون سازماني اشاره داشت.
عوامل درون سازماني
اين عوامل شامل:
- اعمال نظر مديريت و سياستهاي خاص خبري هر سازمان كه بصورت آشكار و نهان در هر سازمان وجود دارد.
- اعمال نظر خبرنگار به عنوان فردي كه از جنبههاي علمي به شيوه تهيه خبر مينگرد
- توجه به علايق جامعة مخاطبان و تهيه خبر مطابق با ذائقه مخاطب
- مسائل فني رسانه انتشار دهنده به مكان در نظر گرفته شده براي انتشار در روزنامه و هماهنگي شكل تيتر در صفحة روزنامه يا نشريه و يا وقت و زمان در راديو و تلويزيون و ....
عوامل برون سازماني
عواملي كه از خارج سازمان در شكلدهي خبر تأثير خواهند داشت شامل:
- محدوديتهاي قانوني كه مانع از انتشار برخي از اخبار است
- اعمال نفوذ اشخاص حقيقي و حقوقي كه تفكرات و عقايد آنان در سطح ملي و منطقهاي مؤثربوده و قابل بررسي است به نحوي كه سياستهاي خبري آنان در خارج سازمان روي اخبار داخلي منعكس ميشود.
- منابع خبري كه در خارج سازمان اخباري براي مؤسسه خبري ارسال ميكنند اين مؤسسهها هرنوع خبري كه دريافت ميكنند ناچار هستند همان خبر را با تغيير شكل ارسال نمايند. و كمتر فرصت پيدا ميكنند تا اخبار را همان طور كه ميخواهند منعكس نمايند و اين مشكل هم به نوعي از جمله عواملي است كه ناخواسته از بيرون سازمان روي اخبار سازماني تأثير ميگذارد
دروازه باني خبر
- پس از اينكه خبر با تمام اين شرايط شكل گرفت و توليد شد به مرحلهاي ميرسد كه توسط مدير گروه خبري يا مدير روابط عمومي گزينش ميشود و اخباري كه به نوعي به صلاح سازمان است فرصت انتشار پيدا ميكنند.
- لفظ دروازهبان (Gate keeper) براي اولين بار توسط كورت لوئين(Kurt Lewin) در زمان جنگ دوم جهاني بيان شد. لوئين يكي از كارشناسان علوم اجتماعي امريكا است و تحقيقات او هيچ ارتباطي به حرفه روزنامه نگاري ندارد در واقع او اين لفظ را در پروسة تهيه مواد غذايي از توليد تا مصرف بكار برده است. اما بعدها اين اصطلاح به دليل موضوعيت و كاربرد خاص خود وارد قلمرو روزنامهنگاري و خبرنگاري شد. به عبارت بهتر در هر مؤسسه توليد خبر، افرادي آگاهانه روي سرنوشت خبر تأثير ميگذارند. معيارهاي فردي و ضوابط سازماني گاهي مانع از انتشار كل و يا قسمتي از خبر ميشوند كه اين روند و موانع موجود در مسير توليد خبر را «دروازهباني خبر» ميگويند
تهيه و تنظيم خبر
ليد
- پاراگراف و بند اول در تنظيم خبر را ليد مينامند.
- ليد(Lead) در اصطلاح به معني هدايت و راهنمايي است و در واقع خلاصه مطالب مهم هر خبر است كه خواننده را به مطالعه خبر اصلي تشويق ميكند.
ليد شامل 2 الي 4 جمله است و به انواع زير تقسيم ميشود:
- ليدهايي كه به عناصر خبر پاسخ ميگويند اين دسته از ليدها در ابتداي جمله با پاسخ، يكي از عناصر خبر آغاز ميشود مثل ليدهايي كه با اسم شخص، مكان، زمان، ماهيت و چگونگي وقوع رويداد شروع ميشود.
- ليدهايي كه ارزشهاي خبري (شهرت، مجاورت، تازگي و ..) را برجسته ميكنند در اين ليدها از ارزشهاي خبري در تهيه ليد استفاده ميشود
ليد سوالي و استفهامي: كه براي جذاب كردن خبر ليد با يك پرسش مهم و حساسيتبرانگيز شروع ميشود.
ليد نقلي: كه بصورت مستقيم يا غيرمستقيم با طرح يك سوال آغاز ميشود و در واقع در بردارندة ارزش شهرت است و اين سوال كه در خبر پاسخ داده خواهد شد در واقع سوال مورد نظر مخاطبان است و به اين دليل موجب جلب توجه ميشود.
ليد تاريخي: اين نوع ليد در واقع به سابقة خبر اشاره داشته و مخاطب را سرشار از اطلاعات مورد نياز براي درك بهتر خبر مينمايد.
ليد تشريحي و تحليلي: اين نوع ليد در اخبار سياسي و اقتصادي و گزارشها بكار برده ميشود كه در ابتداي خبر به تشريح و تحليل پرداخته و دلايل وقوع را نقادانه بررسي مينمايد
ليد تمثيلي: استفاده از ضربالمثل و نكات ظريف ادبي در ليد به منظور بيان رويدادي در واقع يكي ديگر از ترفندهاي ايجاد جذابيت در خبر است.
ليد فهرستي: در اين ليد اخبار به شكل بريده بريده و تيتر مانند بدون هيچ گونه توضيحي ميآيد به اين معني كه اين مطالب همگي در خبر وجود دارد و در واقع مخاطب را راهنمايي ميكند كه براي دسترسي به اطلاعات به متن اصلي خبر مراجعه كند.
ليد قياسي: در اين ليد بين 2 واقعه كه مرتبط هستند رابطهاي متناسب برقرار ميشود تا درك رويداد بهتر و جذابيت آن بيشتر باشد.
ليد غيرمتعارف: كه از ذوق و هنر خبرنگار سرچشمه ميگيرد و اغلب بيان اخبار ورزشي، هنري و حوادث به اين شيوه صورت ميگيرد
سبكهاي خبري
سبك هرم وارونه
در اين نوع سبك چكيده و مهمترين قسمت مطالب در ابتداي خبر ميآيد و توضيحات اضافه و اخبار كمارزشتر در قسمتهاي بعدي و پاياني خبر قرار ميگيرد. در اين سبك ليد مهمترين قسمت خبر است.
تحقيقات موجود در روزنامهنگاري نشان ميدهد كه هرچه مطالب طولانيتر باشد تعداد خوانندگان كمتر هستند به عبارت بهتر تعداد خوانندگان خبر با تعداد پاراگرافها رابطه معكوس دارد.
اين سبك مزايايي دارد از جمله اينكه اصل خبر در ابتداي خبر ميآيد و در وقت مخاطب صرفهجويي ميشود. خواننده را اغلب به خواندن خبر تا انتها ترغيب ميكند در صفحه بندي روزنامه از لحاظ تيترزني و تنظيم صفحه كار را آسان ميسازد.
و از معايب اين سبك ميتوان به ميزان تأثير نظر نويسنده خبر روي آن نام برد
سبك تاريخي
در واقع اين نوع سبك خبر را بدون دستگاري و همان طور كه اتفاق افتاده به آگاهي مخاطب ميرساند و هر خبري با هر ارزشي در جاي خود بيان ميشود.
اگرچه اين سبك گاهي براي مخاطبان خسته كننده است اما در اين شيوه ضمن اينكه هميشه خبر به طور كامل بيان ميشود، شرايط براي اعمال نظر خبرنگار مهيا نميشود.
اين نوع نگارش صفحهبندي را به دليل طولاني بودن دچار مشكل ميكند، زمان بيشتري براي درك مفهوم اصلي نياز دارد و گاهي خواننده را دچار خستگي و بيحوصلهگي ميكند.
سبك تاريخي همراه با ليد
اين سبك تلفيقي از 2 سبك ذكر شده است. در واقع خبري است كه در آن ليد وجود دارد مهمترين قسمت خبر در ليد ذكر ميشود اشتياق و عجله خواننده را براي خواندن خبر ارضاء مينمايد و در ادامه و متن خبر به سبك تاريخي سابقه و تاريخچه خبر را متذكر شده و به ترتيب وقوع، رويدادها را بيان ميكند، اين سبك در زمان اندك اصل خبر را به اطلاع مخاطب رسانده و براي علاقهمندان در ادامه شرح كامل رويداد را بازگو ميكند.
متن خبر
- قسمت اصلي خبر، متن آن خبر است كه پس از تيتر و ليد ميآيد و خبر اصلي در آن به شيوههاي مختلف نگارش ميشود. گاهي متن خبر از چندين جمله تشكيل ميشود.
- يك نوشته خوب و قابل درك بايد وحدت داشته باشد. يعني متن نبايد از موضوع اصلي منحرف شود گاهي ناچار به تكرار يك جمله در متن هستيم اين كار را بايد با استفاده از شيوههاي مختلف مثل: كلمات ربطدهنده و واژههاي هماهنگ كننده طوري تنظيم كرد كه تكرار جملات يا كلمات، زيبايي متن اصلي را از بين نبرند
تيتر
- تيتر، اصليترين قسمت يك خبر است. هر مخاطب قبل از هر چيز با نگاه به تيترها تصميم به مطالعه خبر ميگيرد، و يا از مطالعة آن صرف نظر ميكند. تيتر به خبر هويت و اعتبار ميدهد، و در زماني بسيار اندك اين امكان را به خواننده ميدهد كه كلياتي از خبر را دريابد.
- تيتر داراي ويژگي و قواعد خاصي است. از ويژگيهاي تيتر ميتوان به موارد زير اشاره كرد.
تيتر ضمن كمك به زيبايي صفحه و ترغيب خواننده به خواندن مطلب، پيام خبري را به طور خلاصه بيان ميدارد.
- تيتر نويسي قواعد خاصي دارد: تيتر تا حد امكان بايد با ليد خبر هماهنگي داشته باشد. در تيتر با انتخاب فعل و جملهبندي مناسب تا حد ممكن ميتوان از بكار بردن واژههاي تكراري جلوگيري كرد
اجزاي تيتر
تيتر اصلي: مهمترين مطلب خبر در اين قسمت با حروف درشت نسبت به بقيه مطالب ميآيد انتهاي تيتر اصلي نقطه نميآيد.
روتيتر: تيتري است كه در بالاي تيتر اصلي قرار ميگيرد با حروف كوچكتر، و نزديك تيتر اصلي قرار ميگيرد، توضيح اضافهاي است كه تيتر اصلي را كامل ميكند و بايد به شكلي باشد كه با حذف آن به تيتر اصلي خدشهاي وارد نشود.
زيرتيتر: كه بعد از تيتر اصلي و زير آن قرار ميگيرد با حروف كوچكتر از تيتر اصلي و مستقل از آن ميآيد: زير تيتر ضمن اينكه مفهوم مستقل از تيتر دارد به شكل يك تيتر ديگر زير تيتر اصلي ميآيد.
خلاصه تيتر (سوتيتر): با علائم (O *) در ابتداي جمله مشخص ميشود. در مطالب بلند براي اتصال مطالب و ربط منطقي آنها و به جهت اينكه مطلب براي مخاطب خستهكننده نباشد بكار ميرود.
سوتيتر اغلب درگزارشها، مصاحبهها و مقالههاي طولاني هم به جهت زيباسازي صفحه و هم به جهت ايجاد ارتباط منطقي بين بخشهاي مختلف به كار ميرود. در واقع سوتيتر تيتري است كه به نوعي خواننده را به خواندن ادامه مطلب با مطالب تازه ترغيب ميكند
دو تيتري: در ايران براي اولين بار روزنامه ابرار از اين شيوه بهره گرفته است. در واقع، نمايي از ذوق و هنر خبرنگار است. در اين شيوه تيتر اول فعل ندارد و تيتر دوم به فعل ختم ميشود. اين دو تيتر ضمن شكل جداگانه در عين حال پيوند و نسبتي با يكديگر دارند اين سبك تيتر زني به شدت كنجكاوي مخاطب را براي خواندن مطلب برميانگيزد. در واقع اين نوع تيتر بيانگر دو رويداد متصل به هم است كه در فاصله زماني كمي از هم پيرامون يك مسئله بايك درجه اهميت رخ داده است.
انواع تيتر
تيتر اقناعي: در اين نوع تيتر ادبياتي استفاده ميشود كه هدف آن تهييج و هدايت افكار عمومي ميباشد. هدف از استفاده اين نوع سبك نگارش، تبليغ و برجستهسازي موضوعي خاص است كه اغلب در مسايل سياسي و اجتماعي نياز به اين سبك نگارش احساس ميشود. استفاده از بار عاطفي كلمات، در شكلگيري اين نوع تيتر نقش اساسي دارد.
تيتر سؤالي: كمتراستفاده ميشود سؤال از خواننده او را وادار به واكنش منفي ميكند. براي استفاده از اين نوع تيتر دقت و نكتهبيني نويسنده ضروري است تا بتواند با ظرافت كافي و بينش و احاطه خود بر افكار عمومي طوري از اين نوع تيتر بهره ببرد كه خواننده را به خواندن خبر ترغيب نمايد.
تيترهاي غيرمتعارف خبري: استفاده از اين نوع تيتر هميشه توصيه نميشود. براي بيان اخبار هنري، ادبي، فرهنگي، حوادث، هواشناسي و مسائل اجتماعي اغلب استفاده ميشود. در واقع با استعارههاي متعارف و تمثيل به تيتر جذابيت ميبخشيم
اشكال تيتر:
- تيتر يك سطري
- تيتر دوسطري مساوي
- تيتر چند سطري مساوي
- تيتر پلكاني
- تيتر هرم وارونه
- تيتر مثلثي
- تيتر نيم هرمي متمايل به چپ
- تيتر نيم هرمي متمايل به راست
- تيتر مثلثي متمايل به چپ
- تيتر مثلثي متمايل به راست
- تيتر نامساوي متمايل به چپ
- تيتر نامساوي متمايل به راست
- تيتر نامساوي و متمركز (قرينه)
تاكتيك هاي خبري
مهمترين هدف خبرنگار يا شخصي كه در روابطعموميها مسئول تهيه خبر است جلب نظر مخاطب است.
خبر، ديگر انتقال دهنده واقعيتها نيست. بلكه سازنده واقعيت است. يك خبرنگار خوب كسي است كه بتواند اخبار را همراه با اهداف خود و سازمان به مخاطب القاء كند. هر خبرنگار براي تأثيرگذاري بيشتر راههاي مختلفي را پيش رو دارد. مثل استفاده از سبك نگارش، عكس، تيتر، طرح، كاريكاتور و ... اما يكي از ابزارهاي مهم براي اينكه اطلاعرساني به خوبي انجام شود و خبر آنگونه كه قرار است روي ذهن مخاطب و جامعه مخاطبين تأثيرگذارد، استفاده بجا از تاكتيكهاي خبري است
در اين قسمت براي اينكه تفاوت استفاده از انواع تاكتيكها به وضوح روشن شود به بيان مثالي اشاره ميكنيم:
- نقل است كه در سنتر پارك نيويورك سگي به كودكي حمله ميكند، مردي كه شاهد حادثه بود براي نجات كودك خود را به روي سگ مياندازد و او را خفه ميكند.
- خبرنگار نيويورك تايمز كه ماجرا را از نزديك ميبيند به مرد ميگويد: فردا تيتر اول نيويورك تايمز اين است: « مرد شجاع نيويوركي جان پسري را نجات داد» مرد در جواب خبرنگار ميگويد: «من نيويوركي نيستم»
- خبرنگار ميگويد پس تيتر ميزنيم: «آمريكايي قهرمان جان پسري را نجات داد»
- مرد ميگويد: «ولي من آمريكايي نيستم، پاكستانيام»
فردا تيتر نيويورك تايمز اينچنين شد:
- «يك مسلمان متعصب سگي را در سنتر پارك خفه كرد»
- «اف بي آي احتمال ميدهد القاعده در اين جنايت دخيل باشد.»
در اين بخش به اختصار به اين شيوهها، تاكتيكهاي تهيه خبر مطابق نظر سازمان و اهداف سياسي حاكم بر مؤسسه خبري اشاره ميشود:
1- سابقه نويسي يا پيشينه نويسي (Back ground): از متداولترين و پركاربردترين تاكتيكهاي رسانههاي خبري است. در واقع روزنامهنگار با تكيه بر حوادث گذشته به شكلدهي افكار عمومي ميپردازد و با ربط موضوعات گذشته به رويداد جاري، پيام مورد نظر خود را به مخاطب القا ميكند.
2- تاكتيك اطلاعات سري (Secret Information): در اين شيوه از ارائه خبر براي افكار عمومي جلوگيري شده و سعي ميشود اخبار طبقهبندي شود، و هر زمان نياز به هر قسمت خبر نمودار شد آن را ارائه كرد اين تاكتيك بسيار قديمي است و در مورد اسراسر محرمانه نظامي و امور ديپلماتيك از آن استفاده ميشود.
3- تاكتيك نشت هدايت شونده (Targeted News Leakage): برخي از اخبار و اسرار حفظ ميشوند و برخي ديگر با اهداف از قبل تعيين شده با زمانبندي خاص منتشر ميشوند و به شيوه قطرهاي و هدايت شونده ارائه ميشوند در واقع آنها اطلاعاتي هستند كه آگاهانه هدفگيري و ارائه ميشوند.
4- تاكتيك ماساژ پيام (Spinning the Massage: فريب اطلاعاتي است كه هر روز از كارخانه فكر دولت به بيرون جريان مييابد. تاكتيك حذف كليبافي، زمانبندي، تبخير از جملة اين شيوه هستند.
5- تاكتيك حذف: Omission Tactic: قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي از پيش طراحي شده و هدفمند حذف ميشود تا زمينه براي انتشار شايعه فراهم گردد. رسانه ميداند با انتشار خبر ناقص زمينه براي انتشار شايعه بوجود ميآيد چرا كه به سوالات مخاطبان پاسخ داده نشده است
6- تاكتيك كلي بافي (Generality Tactic): جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را با لعابي از مطالب غيرواقعي پوشيده و اصل خبر بدون در نظر گرفتن واقعيات ضروري آن انتشار مييابد. هدف رسانه اين است كه ضمن اينكه خبر را منتشر ساخته از ايجاد حساسيت بين گروههاي فشار و سياستگذاران سازماني جلوگيري ميكند و در واقع به آرامي اخبار مورد نظر را منتشر ميسازد.
7- تاكتيك زمانبندي (Timing Tactic): تأخير در پخش خبر به شكلي كه پيامگير ديگر نتواند كاري انجام دهد. از جنبة اول اشتياق مخاطب را براي شنيدن خبر از منبع موثق مهيا كرده از جنبة دوم زمينة پخش شايعات را در سطح جامعه فراهم ميآورد.
8- تاكتيك موجي (News) Feeding Frenzy: ريزش انواع اخبار با ارزش و بيارزش تا مخاطب در آن غرق شود و نتواند واقعيتها را درك كند.
9- تاكتيك تبخير (Vapor Tactic): بيان بخشي از خبر براي ايجاد شايعه در جامعه شايعاتي كه همراه با واقعيتها پخش ميشود و پيامگير نتواند آنها را از همديگر تشخيص دهد.
10- تاكتيك بازگشتي (Blow-Back Tactic): اين تاكتيك به منظور جلب واكنشهايي است كه از جامعه به سوي منبع خبر بازخورد دارد در واقع مؤسسه خبري با انتشار اين خبر مخاطب و علايق و تفكرات آنان را ميسنجند اين روش در زمان انتخابات بيشتر استفاده ميشود.
شايعه كشته شدن صدام در حملات اوليه موشكي آمريكا به بغداد از جمله استفاده از اين روش توسط خبرگزاري ها بود تا آمريكاييها بدانند واكنش نيروهاي مردمي و كادر رياست جمهوري از انتشار اين خبر چيست
11-تاكتيك دروغ بزرگ (يا استفاده از دروغ محض) (Big-Lie Tactic): اين تاكتيك قديمي استفاده فراواني در رسانهها دارد. در اين روش پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد بيان ميكنند. گوبلز ميگويد: دروغ هرقدر بزرگتر باشد باور آن براي تودههاي مردم راحتتر است. اين روش براي مرعوب كردن دشمن و تهييج افكار عمومي بكار ميرود در واقع دروغ بايد اينقدر بزرگ باشد كه كسي جرات تكذيب آن را نداشته باشد گوبلز ميگويند بعضي مواقع دروغهايي ميگفتم كه خودم از آن ميترسيدم.
12- نشان دادن سانسور به شكل غيرمستقيم
Publishing Blank Pag (Protesting Censorshi) اخبار جنجالي كه هميشه مورد علاقه مخاطبين هستند اما ممنوعيت انتشار دارند در اين روش جاي اخبار را با زدن تيتري هيجاني سفيد باقي ميگذارند و به مخاطب القاء ميكنند كه سانسور شديدي برآنها حاكم است.
13- دستچين كردن پيام Selectively Sorting the Message
14- درشت نمايي To highlight the Message
15- تعريف Distortion
16- مبالغه To Exagerate يا دستكاري آماري To Cheat in Statistics
17- جنجال آفريني خبري Sensationalism
18- نقل خبراز منابع ناشناخته و يا مبهم
Quoting news from unidentified sources
19- اختفاء يك منبع غيرموثق در پشت يك منبع موثق
Legitimizing News Source
20- تظاهر به بيطرفي Topretend Neutrality
21- اعلام اخبار دروغ و كشف آن توسط خود منبع
To create or propagate false news and To refute It
22- پاره حقيقت گويي To Release Facts Pavtially
23- خشونت مطبوعاتي (جنگ رواني) Press Violence
24- فوريت بخشيدن ساختگي به خبر To Artificially prioritize for News
25- پيشگوييهاي مغرضانه Biased Prediction
26- استفاده از شيوه طنز وفكاهي و كاريكاتور Making New Enter Taiming
27- القاء نظر با استفاده از چيدن عكس
28- پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت
29- استفاده از دو خبر واقعي براي طرح يك خبر ساختگي
30- تلاش براي سازگاري مواضع فرستند و گيرنده پيام
- امروزه كار تهيه خبر دچار تحول شگرفي شده است و هر ساعت تكنيك جديدي براي ارائه خبر مناسب و جذاب پديد ميآيد. در واقع اين روشها در خدمت موسسه خبري قرار ميگيرد تا يك خبر موفق شود بيشترين حجم مخاطب را با خود همراه سازد.
- اين تاكتيكها در واقع تنها گوشهاي از روشهايي است كه هر روزه در مؤسسههاي خبري جهان مورد استفاده قرار ميگيرد.
مفاهيم اساسي در خبرنويسي و ارزش هاي خبري
خبر باید درست،روشن و جامع باشد و این صفات در تمام مراحل تهیه، تنظیم و انتشار آن در نظر گرفته شده و مراعات شود.
1ـ روشنی خبر (clear) :
خبر باید ساده، روشن و بدون ابهام تنظیم شود. مهمترین دلیل ابهام در خبر، درك نادرست خبرنگار از موضوع خبر است كه این اشكال را با مطالعه و پرسش از منبع می توان رفع كرد.
نكته دیگر آنكه در خبرهای دارای اصطلاحات علمی، حقوقی، پزشكی و فنی و…، مطلب باید به گونه ای انتشار یابدكه اولا فهم مطلب برای همگان آسان باشد، همچنین این ساده نویسی به ارزش علمی خبر آسیبی وارد نیاورد.
نكته دیگر آنكه در خبرهای دارای اصطلاحات علمی، حقوقی، پزشكی و فنی و…، مطلب باید به گونه ای انتشار یابدكه اولا فهم مطلب برای همگان آسان باشد، همچنین این ساده نویسی به ارزش علمی خبر آسیبی وارد نیاورد.
در این راه، همچنین داشتن یك رسم الخط واحد در خبر نویسی ضروری است.
2ـ درستی خبر (accurate):
صحت خبر ارزش و اعتبار خبر است و در صورت نبود اطلاعات لازم و عدم صحت خبر، اعتماد میان مخاطب و رسانه از بین می رود.
وجود تكذیبیه(Retraction) نشان از عدم دقت در این مفهوم اساسی دارد كه در مواردی می تواند موجب مشكلات قانونی نیز شود.
ازسوی دیگر درج مطالب فاقد صحت، اطمینان و مطالعه قبلی موجب بی اعتمادی و كاهش مخاطبان رسانه و رفتن آنان به سمت رسانه های دیگر است.
وجود تكذیبیه(Retraction) نشان از عدم دقت در این مفهوم اساسی دارد كه در مواردی می تواند موجب مشكلات قانونی نیز شود.
ازسوی دیگر درج مطالب فاقد صحت، اطمینان و مطالعه قبلی موجب بی اعتمادی و كاهش مخاطبان رسانه و رفتن آنان به سمت رسانه های دیگر است.
«« هیچ گاه درستی خبر نباید فدای سرعت انتشار آن شود »»»
3ـ جامعیت خبر (compelete):
اطلاعات در خبر باید به صورت جامع و كامل داده شود. دادن اطلاعات آرشیوی و اشاره به سابقه خبر و پاسخگویی به 6 عنصر خبری (كی،كجا، كه، چرا، چه و چگونه) در خبر ضروری است
ارزش های خبری( NEWS VALUES)
هر رویدادی را نمی توان خبر نامید، زیرا بسیاری از رویدادها ارزش انتقال به مخاطب را ندارند.
معیارها و شرایطی كه در ماهیت یك رویداد موجودند و بر مبنای آنها می توان رویداد را ارزشیابی كرد ارزش های خبری نام دارند.
اهمیت این ارزش ها به دلیل آن است كه خبرنگار را هم در سوژه یابی و تنظیم خبر یاری می دهد، هم به عنوان معیار مقایسه، ارزش گذاری و گزینش رویدادها برای انتشار توسط رسانه مورد استفاده قرار می گیرد.
اهمیت این ارزش ها به دلیل آن است كه خبرنگار را هم در سوژه یابی و تنظیم خبر یاری می دهد، هم به عنوان معیار مقایسه، ارزش گذاری و گزینش رویدادها برای انتشار توسط رسانه مورد استفاده قرار می گیرد.
1- دربرگیری (IMPACT):
رویداد وقتی واجد این ارزش است كه بر تعداد زیادی از افراد جامعه تاثیر داشته باشد یا موجب نفع یا زیان مادی یا معنوی گروهی از افراد جامعه شود.
مانند:
برای تمامی اتباع كشور كد ملی صادر می شود (مخاطب: تمام اتباع كشور)
پزشكان از مالیات معاف می شوند (مخاطب: پزشكان )
بیمه همگانی اصناف اجباری می شود (مخاطب: اصناف )
ذخیره آب شرب تهران تا یك ماه دیگر به پایان می رسد(مخاطب: ساكنین تهران)
پزشكان از مالیات معاف می شوند (مخاطب: پزشكان )
بیمه همگانی اصناف اجباری می شود (مخاطب: اصناف )
ذخیره آب شرب تهران تا یك ماه دیگر به پایان می رسد(مخاطب: ساكنین تهران)
بر مبنای مخاطبان هر رسانه، هر یك از این اخبار اهمیت و جایگاه خود را دارند
2- شهرت(FAME) :
اشخاص حقیقی و حقوقی و حتی برخی اشیاء به دلیل معروفیت خود ممكن است ارزش خبری داشته باشند كه ممكن است مثبت یا منفی باشد.
همچنین ممكن است كسی یا چیزی فاقد این ارزش باشد ولی به واسطه خبری كه ما میدهیم، مشهور شود.
همچنین ممكن است كسی یا چیزی فاقد این ارزش باشد ولی به واسطه خبری كه ما میدهیم، مشهور شود.
(مانند:انتخاب حامدكرزای به ریاست دولت موقت افغانستان، وی را پیش از آن كسی نمی شناخت)مثال ها:
رییس جمهور دیروز از آلمان باز گشت. رییس جمهور واجد ارزش شهرت
برج ایفل رو به انهدام است. برج ایفل واجد ارزش شهرت
3ـ برخورد(CONFLICT) :
این رویدادها حاوی برخورد به معنای حادثه، اختلاف، درگیری، منازعه و ... است
برخورد می تواند به صورت منفی (جنگ، سرقت، جنایت)، مثبت (مناظره دو فرد، مسابقه ورزشی)، فیزیكی (كتك (زدن، تصادف، زلزله ) یا غیر فیزیكی (اعتصاب و… ) باشد.
مثال ها:
تظاهرات دانشجویی كره جنوبی را فرا گرفت.
سقوط هواپیمای توپولف 159 كشته برجای گذاشت.
رقابت گروه های سیاسی در آستانه انتخابات شدت گرفت.
4ـ مجاورت (PROXIMITY) :
ارزش یك واقعه،بسته به نزدیك بودن فیزیكی یا معنوی مخاطبان به آن، برای آنان متفاوت است.
الف ـ مجاورت فیزیكی يا جغرافيايی (GEOGRAPHICAL PROXIMITY):
مخاطبان نسبت به واقعه ای كه در نزدیكی آنان رخ داده توجه بیشتری نشان می دهند. صدمه دیدن همسایه یا رخ دادن اتفاقی در محله، شهر یا كشور، هر یک بسته به نزدیكی و مجاورت از لحاظ جغرافیایی ممكن است برای مخاطب مهمتر باشد.
مانند:
استاندار جدید تهران منصوب شد.
شهردار منطقه 7 تهران استعفا كرد.
مخاطبان نسبت به واقعه ای كه در نزدیكی آنان رخ داده توجه بیشتری نشان می دهند. صدمه دیدن همسایه یا رخ دادن اتفاقی در محله، شهر یا كشور، هر یک بسته به نزدیكی و مجاورت از لحاظ جغرافیایی ممكن است برای مخاطب مهمتر باشد.
مانند:
استاندار جدید تهران منصوب شد.
شهردار منطقه 7 تهران استعفا كرد.
ب ـ مجاورت معنوی (PSYCHOLOGICAL PROXIMITY):
پیوندهای مذهبی، قومی و زبانی می توانند بر اساس ارزش و نزدیكی در خبرمهم باشند و گاهی این ارزش ها هم ارز مجاورت فیزیكی و گاهی بیش از آن است.
مانند:
مسلمانان بوسنی مورد تهاجم قرار گرفتند.
یك دانشمند ایرانی مقیم آلمان، مرد علمی سال شد.
پیوندهای مذهبی، قومی و زبانی می توانند بر اساس ارزش و نزدیكی در خبرمهم باشند و گاهی این ارزش ها هم ارز مجاورت فیزیكی و گاهی بیش از آن است.
مانند:
مسلمانان بوسنی مورد تهاجم قرار گرفتند.
یك دانشمند ایرانی مقیم آلمان، مرد علمی سال شد.
5 ـ كثرت ( فراوانی در تعداد، اندازه، تعداد ) MAGNITUDE:
هر زمان كه در خبر از اعداد و ارقام استفاده شود و میزان و تعداد چیزی بیان شود ، نشان از ارزش كثرت آن دارد.
مانند:
تورم در آرژانتین به 300 درصد رسید.
تیم فوتبال ایران 17 گل به مالدیو زد.
هر زمان كه در خبر از اعداد و ارقام استفاده شود و میزان و تعداد چیزی بیان شود ، نشان از ارزش كثرت آن دارد.
مانند:
تورم در آرژانتین به 300 درصد رسید.
تیم فوتبال ایران 17 گل به مالدیو زد.
6ـ شگفتی و استثنا (ODDITY):
رویدادهای عجیب و غیرعادی كه انتظار شنیدن آن وجود ندارد،به ندرت اتفاق می افتد. مانند: اختراع؛
گستره این ارزش زیاد است و باید با جامعه سنجیده شود.
مانند: ادعای ریشه كنی اختلاس یا رفع مشكل ترافیك در تهران.
مثال:
زنی در تهران 12 قلو زایید.
هزاران قورباغه به روستایی در چین حمله كردند.
رویدادهای عجیب و غیرعادی كه انتظار شنیدن آن وجود ندارد،به ندرت اتفاق می افتد. مانند: اختراع؛
گستره این ارزش زیاد است و باید با جامعه سنجیده شود.
مانند: ادعای ریشه كنی اختلاس یا رفع مشكل ترافیك در تهران.
مثال:
زنی در تهران 12 قلو زایید.
هزاران قورباغه به روستایی در چین حمله كردند.
7ـ تازگی خبر (TIMELINESS):
عمده خبرها این ارزش را در خود دارند و در واقع می توان آنرا ارزش جدا ناپذیر شمرد، زیرا اگر خبری به موقع منتشر نشود،به تاریخ پیوسته است.
تمامی خبرها باید دارای چنین ویژگی ای باشند؛ البته ممكن است یك سری از خبرها در گذشته اتفاق افتاده باشد ولی در حال حاضر فاش و منعكس شوند.
عمده خبرها این ارزش را در خود دارند و در واقع می توان آنرا ارزش جدا ناپذیر شمرد، زیرا اگر خبری به موقع منتشر نشود،به تاریخ پیوسته است.
تمامی خبرها باید دارای چنین ویژگی ای باشند؛ البته ممكن است یك سری از خبرها در گذشته اتفاق افتاده باشد ولی در حال حاضر فاش و منعكس شوند.
سبكهاي خبر نويسي
امروزه درميان روزنامه نگاران چهار قسم سبك خبرنويسي مرسوم است:
1- سبك هرم وارونه (Inverted Pyramid )؛
2- سبك تاريخي (Chronological style)؛
3- سبك تاريخي به همراه ليد (Combination Style)؛
4- سبك پايان شگفت انگيز (Surprise ending )؛
1- سبك هرم وارونه (Inverted Pyramid )؛
2- سبك تاريخي (Chronological style)؛
3- سبك تاريخي به همراه ليد (Combination Style)؛
4- سبك پايان شگفت انگيز (Surprise ending )؛
افزون بر اين سبكها و بويژه سبك چهارم كه نسبتاً جديد و مستلزم مهارت است و دو سبك ديگر به نامهاي سبك بازگشت به گذشته (نقطه مقابل سبك تاريخي) و سبك تشريحي (تشريح قسمت به قسمت خبر) هم مطرح هستند كه عملاً هر روزنامه نگاري درطول زندگي حرفه اي خود، خواسته و ناخواسته، به سوي آنها كشيده مي شود و شخصاً آنها را تجربه مي كند. اما بايد خاطرنشان ساخت كه استخوان بندي كلي سبكها را همان چهار سبك نخست تشكيل مي دهند.
پيش از پرداختن به بررسي اين سبكها ذكر اين نكته به صراحت ضروري است كه اگر كسب خبر كاري دشوار و توانفرساست، تنظيم خبر و ريختن آن در داخل يك سبك، كاري بس دشوارتر است.
پيش از پرداختن به بررسي اين سبكها ذكر اين نكته به صراحت ضروري است كه اگر كسب خبر كاري دشوار و توانفرساست، تنظيم خبر و ريختن آن در داخل يك سبك، كاري بس دشوارتر است.
دشواري اين امر هنگامي بيشتر معلوم مي شود كه شخص قصد داشته باشد به يک روزنامه نگار پرقدرت تبديل شود. در واقع نكته اينست كه شما صرفاً براي رفع تكيلف خبر نمي نويسيد، بلكه بايد خبر را براي خوانده شدن –و نه فقط چاپ شدن – بنويسيد و خواننده، خبر شما را نمي خواند، مگر آنكه توجه او به خبر جلب شده باشد و اين جلب توجه ميسر نخواهد شد مگر آنكه لباس خبر - با همان سبك ارائه خبر- چشم نواز و فاخر باشد
«خبر محض» و «هنجار طبيعي»
حتي يك خبر محض (Straight news) يا خبر صرفاً خبر كه به آن خبر معمولي و خبر مستقيم و بدون تفسير هم مي گويند و همچنين سخت خبر (Hard news) هم خوانده مي شود. نمي تواند فاقد ساخت مناسب باشد. البته بديهي است كه خبر محض (يا همان خبر معمولي) اصلاً به معني خبر بي اهميت نيست. در ادبيات روزنامه نگاري براي خبر محض تعريف علمي مشخصي وجود دارد:
«خبر محض»، گزارشي است كه حول يك رويداد مشخص– در زمان و مكان مشخص– بدون اعمال نظر خبرنگار شكل مي گيرد و وظيفه آن انتقال جزئيات– تا حد امكان– در چارچوب محدوديتهاي زماني و مكاني است. «خبر محض» بخش اعظم توليد تحريريه هاي مطبوعات و مطالب صفحة اول روزنامه ها را تشكيل مي دهد.
خبر گزاريهاي بزرگ بين المللي يعني آسوشيتدپرس (AP )، يونايتدپرس اينتر نشنال (UPI)، فرانس پرس (AFP) ورويتر (REUTER) مدعي هستندكه همه خبرهايي كه ا زسوي آنها مخابره مي شوند خبر محض هستند.
بنابراين، تنظيم خبر محض كاري مهم و جدي است و از آنجا كه بحش اصلي مطالب روزنامه ها را خبرهاي محض تشكيل مي دهند، اين نوع خبر ها بايد سادگي و وضوح تمام تهيه شوند. پرهيز از لفاظي و حاشيه روي در تنظيم اين نوع ازخبرها، پايه و اساس كار را تشكيل مي دهد. اما در عين حال نبايد اطلاعات لازم و ضروري را به پاي اختصار و ايجاز خبري، قرباني كرد. بايد خبر را مثل يك ارگانيسم انساني تلقي كرد وگوشت و اسكلت را با هم ارائه نمود
«خبر محض»، گزارشي است كه حول يك رويداد مشخص– در زمان و مكان مشخص– بدون اعمال نظر خبرنگار شكل مي گيرد و وظيفه آن انتقال جزئيات– تا حد امكان– در چارچوب محدوديتهاي زماني و مكاني است. «خبر محض» بخش اعظم توليد تحريريه هاي مطبوعات و مطالب صفحة اول روزنامه ها را تشكيل مي دهد.
خبر گزاريهاي بزرگ بين المللي يعني آسوشيتدپرس (AP )، يونايتدپرس اينتر نشنال (UPI)، فرانس پرس (AFP) ورويتر (REUTER) مدعي هستندكه همه خبرهايي كه ا زسوي آنها مخابره مي شوند خبر محض هستند.
بنابراين، تنظيم خبر محض كاري مهم و جدي است و از آنجا كه بحش اصلي مطالب روزنامه ها را خبرهاي محض تشكيل مي دهند، اين نوع خبر ها بايد سادگي و وضوح تمام تهيه شوند. پرهيز از لفاظي و حاشيه روي در تنظيم اين نوع ازخبرها، پايه و اساس كار را تشكيل مي دهد. اما در عين حال نبايد اطلاعات لازم و ضروري را به پاي اختصار و ايجاز خبري، قرباني كرد. بايد خبر را مثل يك ارگانيسم انساني تلقي كرد وگوشت و اسكلت را با هم ارائه نمود
پس بنابراين وقتي كه خبر محض مي نويسيم، بايد به فكر ساخت خوب و مناسب آن باشيم وآداب ويژه اي رابرا ي نيل به اين مقصود به جا آوريم؛ و اين ممكن نخواهد بود مگر آنكه از يك هنجار طبيعي پيروي شود. دستيابي به اين هنجار طبيعي بسيار ساده است؛ مشروط به اينكه به نحوة خبردهي مردم به يكديگر توجه شود. مردم بهترين خبر نگاران هستند، كوتاه، مختصر و مفيد خبر مي دهند وقتي كه مردم به يكديگر خبر مي دهند اصل مطلب رابدون حاشيه روي درهمان ابتدا مطرح مي كنند وبعد جزئيات ضروري را بيان مي نمايند به ديگر سخن، مي توان گفت كه مردم جالب ترين بخش خبر را ابتدا و اطلاعات تكميلي را در مرحله دوم ارائه مي كنند. به هنگام خبردهي هرگز ابتدا به پيشينة خبر و به پيش زمينه هاي آن نمي پردازند.
همين هنجار طبيعي خبردهي مردم، هيمشه بايد الگوي خبر نويسي خبر نگاران در زمنيه ارائه خبرهاي محض باشد: حركت از جالب ترين بخش خبر به سوي كم جاذبه ترين بخش آن. خبري که با اين سياق ساخته و پرداخته مي شود از سبک معروف به سبک هرم وارونه استفاده کرده است
همين هنجار طبيعي خبردهي مردم، هيمشه بايد الگوي خبر نويسي خبر نگاران در زمنيه ارائه خبرهاي محض باشد: حركت از جالب ترين بخش خبر به سوي كم جاذبه ترين بخش آن. خبري که با اين سياق ساخته و پرداخته مي شود از سبک معروف به سبک هرم وارونه استفاده کرده است
سبك هرم وارونه
درسبك هرم وارونه قاعدة هرم حاوي جذابترين ، ودر بسياري از مواقع، حاوي مهمترين بخش خبر (به شكل نگاه كنيد) است و نوك آن _ بخش انتهايي _ حاوي بي اهميت ترين بخشهاي ماجراست. درواقع درسبك هرم وارونه مطالب با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم مي شوند.
گفتني است كه تعيين چگونگي پاگرفتن اين سبك خبرنويسي يك علت تاريخي مطرح مي كنند گفته مي شود كه اختراع تلگراف بيشترين تأثير را بر شكل گيري و تكوين سبك هرم وارونه گذاشت. پس از كشف تلگراف، روزنامه نگاران و به ويژه روزنامه نگاران آمريكايي، هنگام بروز جنگ داخلي درآمريكا به هنگام مخابرة خبر از ترس قطع ارتباط تلگرافي اصل مطلب را ابتدا مخابره مي كردند وسپس اگر ارتباط قطع نمي شد، ساير جزئيات خبر را مخابره مي نمودند.
در هر حال، همانگونه كه گفته شد، پاراگراف اول (ليد) در سبك هرم وارونه اصلي ترين بخش مطلب را در خود جا مي دهد و ساير پاراگرافها به ترتيب اهميت به دنبال پاراگراف اول مي آيند. اين توالي و چيدن مضامين و به عبارت بهتر طبقه بندي مضامين، در عين حفظ رابطه منطقي ميان اجزاي خبر بايد از مهمترين و اصلي ترين اجزاي اطلاعات به طرف بي اهميت ترين بخشهاي مطلب صورت پذيرد.
درسبك هرم وارونه قاعدة هرم حاوي جذابترين ، ودر بسياري از مواقع، حاوي مهمترين بخش خبر (به شكل نگاه كنيد) است و نوك آن _ بخش انتهايي _ حاوي بي اهميت ترين بخشهاي ماجراست. درواقع درسبك هرم وارونه مطالب با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم مي شوند.
گفتني است كه تعيين چگونگي پاگرفتن اين سبك خبرنويسي يك علت تاريخي مطرح مي كنند گفته مي شود كه اختراع تلگراف بيشترين تأثير را بر شكل گيري و تكوين سبك هرم وارونه گذاشت. پس از كشف تلگراف، روزنامه نگاران و به ويژه روزنامه نگاران آمريكايي، هنگام بروز جنگ داخلي درآمريكا به هنگام مخابرة خبر از ترس قطع ارتباط تلگرافي اصل مطلب را ابتدا مخابره مي كردند وسپس اگر ارتباط قطع نمي شد، ساير جزئيات خبر را مخابره مي نمودند.
در هر حال، همانگونه كه گفته شد، پاراگراف اول (ليد) در سبك هرم وارونه اصلي ترين بخش مطلب را در خود جا مي دهد و ساير پاراگرافها به ترتيب اهميت به دنبال پاراگراف اول مي آيند. اين توالي و چيدن مضامين و به عبارت بهتر طبقه بندي مضامين، در عين حفظ رابطه منطقي ميان اجزاي خبر بايد از مهمترين و اصلي ترين اجزاي اطلاعات به طرف بي اهميت ترين بخشهاي مطلب صورت پذيرد.
تأکيد اين نكته ضرور ي است كه: سبك هرم وارونه عمدتاً به دو منظور مورد استفاده قرار مي گيرد و مقبوليت دارد:
شيوة طبيعي نقل وقايع؛ چنانكه مردم درخبر دهي به يكديگر از همين شيوه وسياق پيروي مي كنند.
مشخص شدن سريع تكليف خواننده با متن: خواننده به محض خواندن پاراگراف نخست، اگر تمايلي به خواندن موضوع حس كند، بقيه مطلب را خواهد خواند و به اين ترتيب وقت او تلف نخواهد شد
شيوة طبيعي نقل وقايع؛ چنانكه مردم درخبر دهي به يكديگر از همين شيوه وسياق پيروي مي كنند.
مشخص شدن سريع تكليف خواننده با متن: خواننده به محض خواندن پاراگراف نخست، اگر تمايلي به خواندن موضوع حس كند، بقيه مطلب را خواهد خواند و به اين ترتيب وقت او تلف نخواهد شد
سبك هر م وارونه علاوه بر مزاياي فوق دو مزيت ديگر هم دارد:
الف- چونكه اصل مطلب درپاراگراف اول (ليد) مي آيد كار تيتر زدن هم آسان مي شود؛
الف- چونكه اصل مطلب درپاراگراف اول (ليد) مي آيد كار تيتر زدن هم آسان مي شود؛
ب- اگر به دليل تراكم مطلب قرار باشد كه از متن خبر كاسته شود، حذف پاراگرافهاي بعد كه حاوي مطالب بي اهميت تر هستند، امكان پذير است. مزيت ديگر سبك هرم وارونه اين است كه به سبب اختصار و ايجازي كه دارد، جاي كمتري در روزنامه مي گيرد و به اين ترتيب جا براي ساير خبرها باز مي شود و اين امر به تنوع مضموني روزنامه كمك مي كند ضمن اينكه خبرهاي بلند و طولاني اساساً خوانندگان كمتري دارند. در ميان روزنامه نگاران اين يك اصل پذيرفته شده است كه افزايش پاراگرافها با تعداد خوانندگان دقيقاً رابطه معكوس دارد يعني كه هر چه تعداد پاراگرافها بيشتر شود خوانندگان آن كمتر خواهند شد.
صفحه آرايان هم از مطالبي كه با سبك هرم وارونه تنظيم مي شوند، بيشتر استقبال مي كنند زيرا كه اين اخبار هم در هنگام تراكم مطلب، قابل كوتاه شدن هستند و هم به زيبايي صفحات كمك مي كنند هر چند كه بستن صفحات با خبر هاي كوچك براي صفحه آرايان دشورا تر است.
شايان ذكر است كه سبك هرم وارونه به رغم همة مزاياي آشكاري كه دارد، داراي معايبي نيز هست.
معايب سبك هرم وارونه:
ضعفهاي سبك هرم وارونه به قرار زير هستند:٭ خبر نگار به خاطر قدرت مانووري كه اين سبك از نظر جابه جايي عناصر خبري به او مي دهد، قادر به اعمال نظر مي شود؛ ٭ خواننده چونكه اصل مطلب رادر پاراگراف نخستين خبر، خوانده است، ممكن است كه از مطالعة بقية خبر منصرف شود؛٭ آنچه در پارگراف اول ( ليد) آمده است، دوباره درخبر تكرار مي شود.
ضعفهاي سبك هرم وارونه به قرار زير هستند:٭ خبر نگار به خاطر قدرت مانووري كه اين سبك از نظر جابه جايي عناصر خبري به او مي دهد، قادر به اعمال نظر مي شود؛ ٭ خواننده چونكه اصل مطلب رادر پاراگراف نخستين خبر، خوانده است، ممكن است كه از مطالعة بقية خبر منصرف شود؛٭ آنچه در پارگراف اول ( ليد) آمده است، دوباره درخبر تكرار مي شود.
كاربرد سبك هر م وارونه:
روزنامه نگاران از سبك هرم وارونه براي تنظيم خبر هاي مربوط به سمينارها، سخنرانيها و اخبار روزمره بهره مي گيرند.
متأسفانه برخي از خبرنگاران در هنگا م مصاحبه، ناخودآگاه سؤالات خود را به همان شيوه كه در سبك هرم وارونه مرسو م است مطرح مي كنند، يعني مهمترين سؤالها را در همان آغاز مصاحبه مي پرسند، در حالي كه اين شيوه باعث مي شود كه حركت و سمت و سوي مصاحبه به سوي يك مصاحبه بسته برود و مصاحبه شونده از همان آغاز گفت وگو با گارد بسته شروع كند و تا انتها اين وضعيت نامطلوب را حفظ نمايد. مطلوب اين است كه مصاحبه گر با سوالات معمولي و نه چندان مهم، مصاحبه شونده را به اصطلاح گرم كند. و در عين حساس نكردن او، به تدريج پرسشهاي كليدي خود را مطرح سازد. طبعاً نكاتي كه به آنها اشاره شد و در مصاحبه ها ي اختصاصي كاربرد دارند و در مصاحبه هاي عمومي و كنفرانسهاي مطبوعاتي بايد اصلي ترين پرسشها را به دليل كمبود وقت و نيز پيشگيري از طرح آنها به وسيلة خبرنگاران روزنامه هاي رقيب، در ابتدا مطرح ساخت
روزنامه نگاران از سبك هرم وارونه براي تنظيم خبر هاي مربوط به سمينارها، سخنرانيها و اخبار روزمره بهره مي گيرند.
متأسفانه برخي از خبرنگاران در هنگا م مصاحبه، ناخودآگاه سؤالات خود را به همان شيوه كه در سبك هرم وارونه مرسو م است مطرح مي كنند، يعني مهمترين سؤالها را در همان آغاز مصاحبه مي پرسند، در حالي كه اين شيوه باعث مي شود كه حركت و سمت و سوي مصاحبه به سوي يك مصاحبه بسته برود و مصاحبه شونده از همان آغاز گفت وگو با گارد بسته شروع كند و تا انتها اين وضعيت نامطلوب را حفظ نمايد. مطلوب اين است كه مصاحبه گر با سوالات معمولي و نه چندان مهم، مصاحبه شونده را به اصطلاح گرم كند. و در عين حساس نكردن او، به تدريج پرسشهاي كليدي خود را مطرح سازد. طبعاً نكاتي كه به آنها اشاره شد و در مصاحبه ها ي اختصاصي كاربرد دارند و در مصاحبه هاي عمومي و كنفرانسهاي مطبوعاتي بايد اصلي ترين پرسشها را به دليل كمبود وقت و نيز پيشگيري از طرح آنها به وسيلة خبرنگاران روزنامه هاي رقيب، در ابتدا مطرح ساخت
(نمونه سبك هرم وارونه)
تقاضا براي نفت اوپك در سه ماهه دوم سال ميلادي جاري صد هزار بشكه در روز كاهش خواهد يافت.
بر اساس تازه ترين گزارش دبيرخانه اوپك، در حالي كه تقاضاي جهاني براي نفت در سه ماهه اول سال جاري با صد هزار بشكه افزايش به 55/65 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد، درخواست براي نفت اوپک کاهش خواهد يافت و به سطح 3/23 ميليون شبکه در روز مي رسد.
به اين ترتيب روند كاهش سهم اوپك از بازار جهاني آنچنان ادامه خواهد يافت. ميانگين تقاضا براي نفت خام اوپك در سال جاري 62/24 ميليون بشكه در روز پيش بيني شده است كه از ميانگين سال گذشته كمتر است.
همچنين دبير خانه اوپك در مورد تقاضاي جهاني نفت در سال جاري پيش بيني هايي كرده است.
تقاضا براي نفت اوپك در سه ماهه دوم سال ميلادي جاري صد هزار بشكه در روز كاهش خواهد يافت.
بر اساس تازه ترين گزارش دبيرخانه اوپك، در حالي كه تقاضاي جهاني براي نفت در سه ماهه اول سال جاري با صد هزار بشكه افزايش به 55/65 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد، درخواست براي نفت اوپک کاهش خواهد يافت و به سطح 3/23 ميليون شبکه در روز مي رسد.
به اين ترتيب روند كاهش سهم اوپك از بازار جهاني آنچنان ادامه خواهد يافت. ميانگين تقاضا براي نفت خام اوپك در سال جاري 62/24 ميليون بشكه در روز پيش بيني شده است كه از ميانگين سال گذشته كمتر است.
همچنين دبير خانه اوپك در مورد تقاضاي جهاني نفت در سال جاري پيش بيني هايي كرده است.
سبك تاريخي
در سبك تاريخي برخلاف سبك هرم وارونه مطالب به همان صورتي كه به لحاظ زماني تحقق يافته اند و در قالب خبر ارائه مي شوند. در اين سبك، روزنامه نگار به داوري نمي پردازد و كاري به اين ندارد كه كدام خبر يا بخش ماجرا مهم تر است تا آن را در پاراگراف نخست (ليد) خبر ارائه كند. بنابراين در سبك تاريخي تا حدود زيادي از اعمال نظر خبرنگار جلوگيري مي شود و برخلاف سبك هرم وارونه، مطلب به طرزي كامل تر ارائه مي گردد. البته سبك تاريخي هم ليد خاص خود را دارد كه به صورت مقدمه بر تارك خبر قرار مي گيرد اما به اين دليل نمي توان آنرا ليد ناميد كه بيش از حد كلي است و موارد كلي خبر را بيان مي كند
نكته مهم درخور ذكر اين است كه در اين سبك اين مهم نيست كه شما در كار تبديل چه مطلبي به خبر هستيد بلكه مهم اين است كه از رهنمودهاي مقبول و متداول استفاده كنيد و اين موضوع با پيروي از فرمول فرق مي كند در خبرنويسي بايد همواره به فرمول با ديده ترديد نگريسته شود زيرا كه پيروي از فرمول، خلاقيت و نوآوري را به نابودي مي كشاند من ميخواهم اين نكته را ولو آنكه مخالفان بسيار هم داشته باشد- متذكر شوم كه اين درست است كه همة سبكهاي خبرنويسي كاركردهاي پذيرفته شده اي دارند اما با رشد روزافزون توان خبري راديوها و قدرت تصويري تلوزيون ها و با توجه به اين نكته كه اصلاً تصوير دارد جاي واژه را مي گيرد- ولو فعلاً به شكل گرافيك خبري،- و با توجه به اينكه چه بخواهيم چه نخواهيم وارد دوران ارائة «ساندويچي» و «مينياتوري» مسائل شده ايم، يك روزنامه نگار حرفه اي علاوه بر شناخت سبكهاي گوناگون خبري بايد از خلاقيت و نوآوري با استفاده از يافته هاي زبان شناسي، سينما، موسيقي و شعر غفلت نكند و صورتهاي متراكم را برگزيند و به ويژه هرگاه قرار باشد كه درام به توليد قدرت ببخشد، اين امر بيشتر مصداق مي يابد.
پس پيش از توضيح سبك تاريخي به همراه ليد مروري اجمالي بر«سبك تاريخي» و مسائل وابسته به آن سبكي كه صرفاً براي تهيه گزارشها مقالات تحقيقي و پوشش خبرهاي جلسات رسمي (صورت جلسه ها) بكار مي رود، ضرورت دارد.
پس پيش از توضيح سبك تاريخي به همراه ليد مروري اجمالي بر«سبك تاريخي» و مسائل وابسته به آن سبكي كه صرفاً براي تهيه گزارشها مقالات تحقيقي و پوشش خبرهاي جلسات رسمي (صورت جلسه ها) بكار مي رود، ضرورت دارد.
معايب سبك تاريخي
گفتيم كه در سبك تاريخي از اعما ل نظر خبر نگار نشان عمده اي به چشم نمي خورد و معايبي دارد:
بايد دقت بيشتري را در مقايسه با سبك هرم وارونه، وقف خواندن خبر يا متني كرد كه به اين شيوه تهيه شده است؛
خواننده را خسته مي كند، چونكه طولاني است ولذا امكان ترغيب خواننده به خواندن ادامه مطلب كم مي شود ؛
به خاطر طولاني بودن مشكل تراكم مطلب، همواره وجود خواهد داشت؛
صفحه بندي و تهيه ماكت در شيوة سبك تاريخي دشوارتر از سبك هرم وارونه است.
سبك تاريخي به همراه ليد
اين سبك، همانگونه كه نام آن گواهي مي دهد، تلفيقي از دو سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است و خاص پوشش دادن به خبرهاي شهري و حادثه اي براي اينكه تصويري از سبك تاريخي به همراه ليد در ذهن پيدا كنيم، بهتر است بگوييم كه اگر شكل سبك تاريخي- كه در آن مطلب از نقطه اي كه شروع مي شود به ترتيب زمان وقوع ارائه مي شود - به صورت زير باشد
اين سبك، همانگونه كه نام آن گواهي مي دهد، تلفيقي از دو سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است و خاص پوشش دادن به خبرهاي شهري و حادثه اي براي اينكه تصويري از سبك تاريخي به همراه ليد در ذهن پيدا كنيم، بهتر است بگوييم كه اگر شكل سبك تاريخي- كه در آن مطلب از نقطه اي كه شروع مي شود به ترتيب زمان وقوع ارائه مي شود - به صورت زير باشد
سبك تاريخي به همراه ليد مي تواند آميزه اي از شكل فوق به علاوة يك ليد باشديعني به اين صورت:
سبك تاريخي به همراه ليد در ميان روزنامه نگاران و به ويژه وقتي كساني كه رويدادهاي شهري و خبرهاي حوادث را پوشش مي دهند از جذابيت بسيار بالا برخورداراست.
سبك تاريخي به همراه ليد در بسياري از مواقع به ويژه وقتي كه از يك بلوغ مضموني و ساختاري برخوردار شود، شانه به شانه داستان مي زند: انتريگ دارد تضاد مي آفريند، راوي دارد زاويه ديد دارد فراز و فرود دارد ريتم يا آهنگ، رِنگ يا نواخت، ميزانسن يا صحنه پردازي، فضا، رنگ و...
خلاصه هر فن و تجربه اي را در خود حل مي كند تا به ساخت درام هر چه نزديكتر شود.
روزنامه نگاران حرفه اي در سبك تاريخي به همراه ليد از هر تكنيكي (برگرفته از نقاشي، سينما، داستان نويسي و...) براي افزودن به كشش دراماتيك اين ساخت بهره مي گيرند. در اين سبك اصل ماجرا به صورت ليد ارائه مي گردد و سپس با فضا سازي، به تبيين ماجرا پرداخته مي شود.
خبر نگاري كه عضو سرويس حوادث روزنامه است بايد به خاطرداشته باشد كه خبري كه او در مورد يك حادثه به خواننده مي دهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان كلانتري به مافوق خود فرق دارد. هر دو يك واقعه را گزارش مي كنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان مي شود، همان ساخت دراماتيك خبر است كه سبك تاريخي به همراه ليد ظرف آن است.
بديهي است كه از سبكها فقط بايد به عنوان پاية كار بهر ه گرفت و هرگز نبايد از چاشني نجات بخش و پويايي دهندة خلاقيت و نوآوري غافل شد و اين عناصر از دهه 1960 به بعد در روزنامه نگاري نوين ( New Journalism ) مورد توجه قرار گرفتند. در اين نوع از روزنامه نگاري كه آن را ابتدا مجله اسكوآير آمريكا باب كرد و تام ولف روزنامه نگار نيز نظريه ها و آراي مربوط به آن را تدوين نمود، از فنون و شگردهاي داستاني براي بيان رويدادهاي عيني بهره گرفته مي شود و در اصل آميز ه اي است از واقعيت عيني روزنامه نگاري و واقعيت ذهني داستان نويسي. در اين مكتب ژورناليستي، خبرنگار بر شخصيتهاي سوژه ها، جزئيات نمادين، گفت و شنود يا ديالوگ، مونولوگ يا تك گويي و توصيف صحنه ها متمركز مي شود و از همة آنها در كار فضاسازي بهره مي گيرد شايد يكي از علل اصلي اقبال نسبت به آثار گابريل گارسييا ماركز، دقيقاً همين تجارب ژورناليسي او با تجارب رمان نويسي وي باشد، و اين يعني همان تلفيق واقعيت عيني روزنامه نگاري با واقعيت ذهني داستان نويسي
سبك تاريخي به همراه ليد در ميان روزنامه نگاران و به ويژه وقتي كساني كه رويدادهاي شهري و خبرهاي حوادث را پوشش مي دهند از جذابيت بسيار بالا برخورداراست.
سبك تاريخي به همراه ليد در بسياري از مواقع به ويژه وقتي كه از يك بلوغ مضموني و ساختاري برخوردار شود، شانه به شانه داستان مي زند: انتريگ دارد تضاد مي آفريند، راوي دارد زاويه ديد دارد فراز و فرود دارد ريتم يا آهنگ، رِنگ يا نواخت، ميزانسن يا صحنه پردازي، فضا، رنگ و...
خلاصه هر فن و تجربه اي را در خود حل مي كند تا به ساخت درام هر چه نزديكتر شود.
روزنامه نگاران حرفه اي در سبك تاريخي به همراه ليد از هر تكنيكي (برگرفته از نقاشي، سينما، داستان نويسي و...) براي افزودن به كشش دراماتيك اين ساخت بهره مي گيرند. در اين سبك اصل ماجرا به صورت ليد ارائه مي گردد و سپس با فضا سازي، به تبيين ماجرا پرداخته مي شود.
خبر نگاري كه عضو سرويس حوادث روزنامه است بايد به خاطرداشته باشد كه خبري كه او در مورد يك حادثه به خواننده مي دهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان كلانتري به مافوق خود فرق دارد. هر دو يك واقعه را گزارش مي كنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان مي شود، همان ساخت دراماتيك خبر است كه سبك تاريخي به همراه ليد ظرف آن است.
بديهي است كه از سبكها فقط بايد به عنوان پاية كار بهر ه گرفت و هرگز نبايد از چاشني نجات بخش و پويايي دهندة خلاقيت و نوآوري غافل شد و اين عناصر از دهه 1960 به بعد در روزنامه نگاري نوين ( New Journalism ) مورد توجه قرار گرفتند. در اين نوع از روزنامه نگاري كه آن را ابتدا مجله اسكوآير آمريكا باب كرد و تام ولف روزنامه نگار نيز نظريه ها و آراي مربوط به آن را تدوين نمود، از فنون و شگردهاي داستاني براي بيان رويدادهاي عيني بهره گرفته مي شود و در اصل آميز ه اي است از واقعيت عيني روزنامه نگاري و واقعيت ذهني داستان نويسي. در اين مكتب ژورناليستي، خبرنگار بر شخصيتهاي سوژه ها، جزئيات نمادين، گفت و شنود يا ديالوگ، مونولوگ يا تك گويي و توصيف صحنه ها متمركز مي شود و از همة آنها در كار فضاسازي بهره مي گيرد شايد يكي از علل اصلي اقبال نسبت به آثار گابريل گارسييا ماركز، دقيقاً همين تجارب ژورناليسي او با تجارب رمان نويسي وي باشد، و اين يعني همان تلفيق واقعيت عيني روزنامه نگاري با واقعيت ذهني داستان نويسي
¨ بنابراين به تكرار و تأکيد بايد گفت كه نبايد از عرضه نگرشهاي غيرمعمول، و از ورود بديع به سوژه، هراسي به خود راه داد- البته همة اين تجارب را بايد پس از فراگير ي كامل سبكها و كاربرد آنها به كار گرفت- و به ويژه در پرداختن به سوژ ه هاي پرکُنش، و به قول سينما گرها در پرداختن به سوژه هاي اكشن دار (Action story) بايد از شيوه هاي فوق الذكر استفاده كرد. بايد ليد را نوشت و كار فضاسازي ماجرا را با شجاعت دنبال كرد، سبك تاريخي به همراه ليد چيزي غير از اين اقتضا نمي كند.
(نمونه سبك تاريخي به همراه ليد)
ليد : جرقة كاربيت جوشكاري ،كارخانه بزرگ توليدي حوله و پارچه مخملي رشت را شعله ور كرد و يكصد ميليون تومان زيان به بارآورد. شش ايستگاه آتش را مهار كردند.
كارگري درمحوطه انبار ضايعات كارخانه «پوشش» رشت مشغول جوشكاري بود غافل از اين كه كمانه آتش از نقطه جوش كه به اطراف پراكنده مي شد، آن سوتر به تل پارچه هاي سرقيچي و ضايعات سرك كشيده و وسعتي را خاكستر مي كند كارگر جوشكار كه در جوش و خروش كار بود سرانجام از هُرم آتش متوجه بروز حادثه شد و ابزار كار و آتش را رها كرد و استمداد طلبيد.
سبک تاريخي زبانه هاي آتش چه نرم و سهل روي انبوه پارچه ها و نخ ها سريد و هر لحظه در گستره انبار و مجموعة كارخانه پيشروي كرد. مسئولان و كارگران دست از كار كشيده و با هر وسيله اي كه در دسترس بود به اطفاي حريق پرداختند. اما امواج تهديدگر آتش هر لحظه فزون تر بر هم سوار مي شدند آتش نشانان صومعه سرا، خمام، سنگر و آستانة اشرفيه وارد عمل شدند و توانستند پس از چند ساعت حريق را خاموش كنند. زيان مالي اين حادثه حدود يك ميليارد ريال تخمين زده شده است. اين كارخانه با حدود سه هزار كارگر و كارمند از بزرگ ترين واحد هاي توليدي گيلان محسوب مي شد
ليد : جرقة كاربيت جوشكاري ،كارخانه بزرگ توليدي حوله و پارچه مخملي رشت را شعله ور كرد و يكصد ميليون تومان زيان به بارآورد. شش ايستگاه آتش را مهار كردند.
كارگري درمحوطه انبار ضايعات كارخانه «پوشش» رشت مشغول جوشكاري بود غافل از اين كه كمانه آتش از نقطه جوش كه به اطراف پراكنده مي شد، آن سوتر به تل پارچه هاي سرقيچي و ضايعات سرك كشيده و وسعتي را خاكستر مي كند كارگر جوشكار كه در جوش و خروش كار بود سرانجام از هُرم آتش متوجه بروز حادثه شد و ابزار كار و آتش را رها كرد و استمداد طلبيد.
سبک تاريخي زبانه هاي آتش چه نرم و سهل روي انبوه پارچه ها و نخ ها سريد و هر لحظه در گستره انبار و مجموعة كارخانه پيشروي كرد. مسئولان و كارگران دست از كار كشيده و با هر وسيله اي كه در دسترس بود به اطفاي حريق پرداختند. اما امواج تهديدگر آتش هر لحظه فزون تر بر هم سوار مي شدند آتش نشانان صومعه سرا، خمام، سنگر و آستانة اشرفيه وارد عمل شدند و توانستند پس از چند ساعت حريق را خاموش كنند. زيان مالي اين حادثه حدود يك ميليارد ريال تخمين زده شده است. اين كارخانه با حدود سه هزار كارگر و كارمند از بزرگ ترين واحد هاي توليدي گيلان محسوب مي شد
سبك پايان شگفت انگيز
سبك پايان شگفت انگيز از سبكهاي شيرين خبرنويسي است در اين سبك قفل ماجرا در پايان خبر باز مي شود و خواننده را شگفت زده مي كند طبعاً اين سبك به اين دليل پا به عرصة ادبيات روزنامه نگاري گذاشته است كه به نياز نوجويي خواننده پاسخ دهد. البته اين سبك نمي تواند براي ارائه هر خبري مورد استفاده قرار گيرد. سبك پايان شگفت انگيز بيشتر در خور رويدادهايي است كه خود از چاشني شگفتي و ندرت برخوردارند و روزنامه نگار براي آنكه اين چاشني راكاملاً كارساز كند، از اين سبك بهره مي جويد. توصيه مي شود كه نبايد سعي شود كه رويدادهاي طولاني در قالب اين سبك عرضه گردند. براي اين كار سبك تاريخي به همراه ليد، كه به آن پرداختيم، فرصتهاي بيشتري را در اختيار نويسنده قرار مي دهد. در سبك پايان شگفت انگيز، هم مي توان از ايجاز سبك هرم وارونه و هم از فضاسازي خاص سبك تاريخي به همراه ليد بهره برد. بياييم يك ماجراي فرضي را در دو سبك ارائه كنيم. اين ماجراي فرضي، كه سوژه اي عجيب دارد، در تنظيم اول به سبك هرم وارونه است، عملاً قرباني نگارش شده است، اما در تنظيم دوم كه به سبك پايان شگفت انگيز ارائه شده، كاملاً جذاب وشيرين است، زيرا كه ماجرا، مناسب همين سبك پايان شگفت انگيز بوده است.
سبك پايان شگفت انگيز از سبكهاي شيرين خبرنويسي است در اين سبك قفل ماجرا در پايان خبر باز مي شود و خواننده را شگفت زده مي كند طبعاً اين سبك به اين دليل پا به عرصة ادبيات روزنامه نگاري گذاشته است كه به نياز نوجويي خواننده پاسخ دهد. البته اين سبك نمي تواند براي ارائه هر خبري مورد استفاده قرار گيرد. سبك پايان شگفت انگيز بيشتر در خور رويدادهايي است كه خود از چاشني شگفتي و ندرت برخوردارند و روزنامه نگار براي آنكه اين چاشني راكاملاً كارساز كند، از اين سبك بهره مي جويد. توصيه مي شود كه نبايد سعي شود كه رويدادهاي طولاني در قالب اين سبك عرضه گردند. براي اين كار سبك تاريخي به همراه ليد، كه به آن پرداختيم، فرصتهاي بيشتري را در اختيار نويسنده قرار مي دهد. در سبك پايان شگفت انگيز، هم مي توان از ايجاز سبك هرم وارونه و هم از فضاسازي خاص سبك تاريخي به همراه ليد بهره برد. بياييم يك ماجراي فرضي را در دو سبك ارائه كنيم. اين ماجراي فرضي، كه سوژه اي عجيب دارد، در تنظيم اول به سبك هرم وارونه است، عملاً قرباني نگارش شده است، اما در تنظيم دوم كه به سبك پايان شگفت انگيز ارائه شده، كاملاً جذاب وشيرين است، زيرا كه ماجرا، مناسب همين سبك پايان شگفت انگيز بوده است.
تنظيم به سبك هرم وارونه:
«جورج» پسر 18 ماهة آقاي «آرتوراسميت» شهردار بيرمنگام از يك حادثه عجيب جان سالم به در برد.
جورج در اتوميبل پدرش در بالاي يك تپه نشسته بود كه ناگهان در پي يك بازيگوشي دندة اتومبيل را خلاص كرد، اتومبيل به پايين تپه سرازير شد و به شدت به اتومبيل ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي اسميت كه در صندلي عقب اتومبيل خودش در حال خوردن ساندويچ بود، جراحت ناچيزي برداشت. ضمناً پليس كه كمي بعد به صحنة حادثه رسيد، آقاي اسميت را مجبور به پرداخت غرامت كرد
جورج در اتوميبل پدرش در بالاي يك تپه نشسته بود كه ناگهان در پي يك بازيگوشي دندة اتومبيل را خلاص كرد، اتومبيل به پايين تپه سرازير شد و به شدت به اتومبيل ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي اسميت كه در صندلي عقب اتومبيل خودش در حال خوردن ساندويچ بود، جراحت ناچيزي برداشت. ضمناً پليس كه كمي بعد به صحنة حادثه رسيد، آقاي اسميت را مجبور به پرداخت غرامت كرد
تنظيم با سبك پايان شگفت انگيز:
حالا همان خبر را به سبك پايان شگفت انگيز ارائه مي كنيم و مي بينيم كه چقدر زنده تر و شيرين تر ارائه مي شود، چونكه عملاً مناسب سبك پايان شگفت انگيز است:
پليس تصميم گرفت راننده جواني را كه باعث يك تصادف عجيب شده بود، مجازات نكند.
«جورج » پسر «آرتور اسميت »، شهردار بيرمنگام، پشت فرما ن اتومبيل پدرش كه بر بالاي تپه اي پارك شده بود، نشسته بود، او بي آنكه قصد قبلي داشته باشد دندة اتومبيل خاموش را خلاص كرد و قبل از آنكه فرصت هيچ واكنشي پديد آيد اتومبيل از تپه سرازير شد و با ماشين ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود به شدت برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي «اسميت» كه در صندلي عقب اتومبيل مشغول خوردن ساندويچ بود، جراحت مختصري ديد.
پليس فقط به يك دليل با اين رانندة جوان برخوردنكرد: او 18 ماهه بود.
سبك بازگشت به عقب وسبك تشريحي
اكنون در پايان تبيين چهار سبك اصلي خبرنويسي به سبك بازگشت به گذشته و سبك تشريحي مي رسيم.
در سبك بازگشت به گذشته، كه نقطة مقابل سبك تاريخي است، متن خبر با آخرين بخش رويداد شروع مي شود و سپس سابقه و پيشينة ماجرا ارائه مي گردد. سبك بازگشت به گذشته، كه براي هر نوع خبري مناسب نيست، صرفاً به كار ارائة خبرهاي نسبتاً كوتاه مي آيد و بايد مراقب بود كه مطلب به شكلي عرضه نشود كه به درك آن لطمه وارد آيد.
اما در سبك تشريحي همانطور كه واقعه را قسمت به قسمت گزارش مي كنيم براي هر بخش از خبر توضيحات كافي حاشيه اي مي دهيم. سبك تشريحي بيشتر به كار خبرهايي مي آيد كه دربارة آن ها اختلاف نظرهاي بسيار وجود دارد. از سبك تشريحي مي توان در تنظيم خبرهاي بلند و همچنين گزارش نويسي- به ويژه گزارشهاي تفصيلي- استفاده كرد
حالا همان خبر را به سبك پايان شگفت انگيز ارائه مي كنيم و مي بينيم كه چقدر زنده تر و شيرين تر ارائه مي شود، چونكه عملاً مناسب سبك پايان شگفت انگيز است:
پليس تصميم گرفت راننده جواني را كه باعث يك تصادف عجيب شده بود، مجازات نكند.
«جورج » پسر «آرتور اسميت »، شهردار بيرمنگام، پشت فرما ن اتومبيل پدرش كه بر بالاي تپه اي پارك شده بود، نشسته بود، او بي آنكه قصد قبلي داشته باشد دندة اتومبيل خاموش را خلاص كرد و قبل از آنكه فرصت هيچ واكنشي پديد آيد اتومبيل از تپه سرازير شد و با ماشين ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود به شدت برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي «اسميت» كه در صندلي عقب اتومبيل مشغول خوردن ساندويچ بود، جراحت مختصري ديد.
پليس فقط به يك دليل با اين رانندة جوان برخوردنكرد: او 18 ماهه بود.
سبك بازگشت به عقب وسبك تشريحي
اكنون در پايان تبيين چهار سبك اصلي خبرنويسي به سبك بازگشت به گذشته و سبك تشريحي مي رسيم.
در سبك بازگشت به گذشته، كه نقطة مقابل سبك تاريخي است، متن خبر با آخرين بخش رويداد شروع مي شود و سپس سابقه و پيشينة ماجرا ارائه مي گردد. سبك بازگشت به گذشته، كه براي هر نوع خبري مناسب نيست، صرفاً به كار ارائة خبرهاي نسبتاً كوتاه مي آيد و بايد مراقب بود كه مطلب به شكلي عرضه نشود كه به درك آن لطمه وارد آيد.
اما در سبك تشريحي همانطور كه واقعه را قسمت به قسمت گزارش مي كنيم براي هر بخش از خبر توضيحات كافي حاشيه اي مي دهيم. سبك تشريحي بيشتر به كار خبرهايي مي آيد كه دربارة آن ها اختلاف نظرهاي بسيار وجود دارد. از سبك تشريحي مي توان در تنظيم خبرهاي بلند و همچنين گزارش نويسي- به ويژه گزارشهاي تفصيلي- استفاده كرد
گذارها:
در پايان بحث مربوط به سبكهاي خبرنويسي بايد به مبحث گذارها (Transitions ) نيز اشاره كرد.
استفاده از گذراها از اصلي ترين مهارتهاي خبرنويسي است. گذارها، واژه ها، عبارتها و پاراگرافهايي هستند كه استخوانبندي خبر را محكم مي كنند. گذارها، سيمان خبرها و عنصر جدانشدني آنهايند.
مهمترين گذار در خبر نويسي نحوه عبور از پاراگراف اول خبر به پاراگراف دوم خبرآن است. اگر خواننده «ماهي» است و تيتر «قلاب» صيد است، گذار به پارگراف دوم حكم كشيدن قلاب از درون آب را دارد. درحقيقت گذارها خواننده را از يك واقعيت به واقعيت ديگر، از يك زمان به زمان ديگر و از يك مكان به مكان ديگر مي كشانند.
گذارها در حقيقت حلقه هاي پيوند پاراگرافهاي خبر به يكديگر هستند اما هر اندازه كه اين گذارها طبيعي تر جلوه كنند و با حداقل جلب توجه توأم باشند، مطلوب ترخواهند بود و به همين دليل است كه همه ويراستاران، خواهان گذارهاي آرام و نامحسوس (Unobtrusive) هستند. پاره اي از گذارها رايج درخبر نويسي به قرار زير هستند.
علاوه بر اين افزون بر اين معهذا بعلاوه، اما، متعاقباً، با اين همه، بنابراين، به اين ترتيب، سپس، و، بالاخره، در همين حال، همچنين، ضمناً، شايان ذكر است، گفتني است، لازم به يادآوري است، در پايان و...
فراموش نكنيم كه به هر سبكي كه خبر را تنظيم مي نماييم، بايد از جملات و پاراگرفهاي گويا و روشن استفاده كنيم. و البته نه به خاطر اينكه خواننده كم سواد است، اصلاً چنين نيست. بلكه به دليل اينكه وظيفه داريم كه درک خواننده را آسان و راحت كنيم، وقت او را هدر ندهيم و اطلاعات بيشتري در اختيار وي بگذاريم.
در پايان بحث مربوط به سبكهاي خبرنويسي بايد به مبحث گذارها (Transitions ) نيز اشاره كرد.
استفاده از گذراها از اصلي ترين مهارتهاي خبرنويسي است. گذارها، واژه ها، عبارتها و پاراگرافهايي هستند كه استخوانبندي خبر را محكم مي كنند. گذارها، سيمان خبرها و عنصر جدانشدني آنهايند.
مهمترين گذار در خبر نويسي نحوه عبور از پاراگراف اول خبر به پاراگراف دوم خبرآن است. اگر خواننده «ماهي» است و تيتر «قلاب» صيد است، گذار به پارگراف دوم حكم كشيدن قلاب از درون آب را دارد. درحقيقت گذارها خواننده را از يك واقعيت به واقعيت ديگر، از يك زمان به زمان ديگر و از يك مكان به مكان ديگر مي كشانند.
گذارها در حقيقت حلقه هاي پيوند پاراگرافهاي خبر به يكديگر هستند اما هر اندازه كه اين گذارها طبيعي تر جلوه كنند و با حداقل جلب توجه توأم باشند، مطلوب ترخواهند بود و به همين دليل است كه همه ويراستاران، خواهان گذارهاي آرام و نامحسوس (Unobtrusive) هستند. پاره اي از گذارها رايج درخبر نويسي به قرار زير هستند.
علاوه بر اين افزون بر اين معهذا بعلاوه، اما، متعاقباً، با اين همه، بنابراين، به اين ترتيب، سپس، و، بالاخره، در همين حال، همچنين، ضمناً، شايان ذكر است، گفتني است، لازم به يادآوري است، در پايان و...
فراموش نكنيم كه به هر سبكي كه خبر را تنظيم مي نماييم، بايد از جملات و پاراگرفهاي گويا و روشن استفاده كنيم. و البته نه به خاطر اينكه خواننده كم سواد است، اصلاً چنين نيست. بلكه به دليل اينكه وظيفه داريم كه درک خواننده را آسان و راحت كنيم، وقت او را هدر ندهيم و اطلاعات بيشتري در اختيار وي بگذاريم.
منبع :وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها
ده راهنما برای خبر نویسی
1 – تا زمانی که واقعه را درک نکرده اید ننویسید.
2 – تا زمانی که نمی دانید چه می خواهید بگویید، ننویسید.
3 – نشان بدهید، نگویید.
4 – نقل قولهای خوب و علائق انسانها را در اوایل مطلب بیاورید.
5 – تصویرها یا حکایتهای مربوطه را در اوایل مطلب بیاورید.
6 – از اسامی مشخص و فعل های کنشی سرزنده استفاده کنید.
7 – استفاده از صفت ها را مورد سواستفاده قرار ندهید.
8 – از قضاوت و تفسیر بپرهیزید. بگذارید حقایق حرف بزنند.
9 – سوالاتی نپرسید که نتوانید در مطلبتان به آنها جواب بدهید.
10 – ساده، صادقانه و سریع بنویسید
مقدمه ای در مورد "نحوه ويرايش مطالب "
قلم به دست گرفتن و نوشتن معمولاً ازسه مرحله تشكيل مي شود:
1. مرحلة پيش از نوشتن (Prewriting). در اين مرحله نويسنده به دنبال موضوع و فكري مي گردد تا آن را به عنوان مضمون بر روي كاغذ بياورد. او طبعاً در اين مرحله با توجه به مضمون به دنبال زبان خاصي مي گردد كه برازندة آن موضوع در زمينة كار باشد. در خبر، برخلاف ادبيات كه رمز و راز و استعاره و ايهام و ابهام دستمايه هاي انگاره سازي هستند، صراحت و ايجاز از اهميت خاص برخوردارند.
2. مرحلة نوشتن (Writing). شامل همة فعاليتهايي مي شود كه به مضمون، شكل اوليه را در قالبي كه كاملاً پخته نيست (از جنبة نوشتاري) مي دهند.
3. مرحلة پس از نوشتن (ويرايش) Post writing - editing. شامل همه كنشهايي مي شود كه طي آنها نويسنده و روزنامه نگار مرحلة نوشتن را مورد بازنگري قرار مي دهند و تغييرات لازم را در مكتوب ايجاد مي كنند. البته اين مراحل الزاماً به طرزي پياپي به وقوع نمي پيوندند، اما بايسته است كه توالي آنها در هنگام آموزش اين فن رعايت شود. آنچه در مرحلة سوم، چه از نظر تغييرات ساختاري و چه از لحاظ اصلاحات نگارشي رخ مي دهد، ويرايش ناميده مي شود كه تقريباً معادل «اِديت» انگليسي است، و کسي كه اين كار را انجام مي دهد- چه نويسنده و چه فرد ثالث- ويراستار نام دارد. متني كه ويرايش مي شود، عملاً قدرت تأثيرگذراي بيشتري پيدا مي كند. البته ويرايش الزاماً در چارچوب ويرايش نوشتاري خلاصه نمي شود و مفهوم عام آن تغيير(Change)، تصحيح (Correct) و اصلاح و تعديل (Modify) متن (برنامه و فيلم) است. در مورد متن بايد گفت كه عمل «اديت» يعني ويرايش نهايتاً تدارك متن براي چاپ است. اما اين پردازش متن عملاً مفاهيم گوناگون به خود گرفته است
2. مرحلة نوشتن (Writing). شامل همة فعاليتهايي مي شود كه به مضمون، شكل اوليه را در قالبي كه كاملاً پخته نيست (از جنبة نوشتاري) مي دهند.
3. مرحلة پس از نوشتن (ويرايش) Post writing - editing. شامل همه كنشهايي مي شود كه طي آنها نويسنده و روزنامه نگار مرحلة نوشتن را مورد بازنگري قرار مي دهند و تغييرات لازم را در مكتوب ايجاد مي كنند. البته اين مراحل الزاماً به طرزي پياپي به وقوع نمي پيوندند، اما بايسته است كه توالي آنها در هنگام آموزش اين فن رعايت شود. آنچه در مرحلة سوم، چه از نظر تغييرات ساختاري و چه از لحاظ اصلاحات نگارشي رخ مي دهد، ويرايش ناميده مي شود كه تقريباً معادل «اِديت» انگليسي است، و کسي كه اين كار را انجام مي دهد- چه نويسنده و چه فرد ثالث- ويراستار نام دارد. متني كه ويرايش مي شود، عملاً قدرت تأثيرگذراي بيشتري پيدا مي كند. البته ويرايش الزاماً در چارچوب ويرايش نوشتاري خلاصه نمي شود و مفهوم عام آن تغيير(Change)، تصحيح (Correct) و اصلاح و تعديل (Modify) متن (برنامه و فيلم) است. در مورد متن بايد گفت كه عمل «اديت» يعني ويرايش نهايتاً تدارك متن براي چاپ است. اما اين پردازش متن عملاً مفاهيم گوناگون به خود گرفته است
- ويرايش رسم الخطي يکي از مفاهيم جاري در ميان روزنامه نگاران است و مراد از آن، اين است كه هر نشريه براي خود از يك رسم الخط پيروي مي كند. مثلاً من باب سليقه «هيئت» را «هيأت» مي نويسد، و «مسئله» را به اين صورت: «مسأله»، «مي» علامت مضارع را به فعل نمي چسباند، «گردد» را به «شود» تبديل مي كند و.. در اين نوع ويرايش، ويراستار متن مورد نظر را مطابق رسم الخط آن نشرية مفروض، ويراستاري مي كند.
- ويرايش در جهت ايجاز يكي ديگر از اشكال ويرايش است. در اين شكل از ويراستاري، ويراستار با خواندن خبر يا مقاله و گزراش سعي مي كند تا با حذف نكات زايد حجم مطلب را كاهش دهد. به اين نوع ويرايش در روزنامه نگاري مغرب زمين To edit down گفته مي شود.
- ويرايش تخصصي از وجه بازبيني و وارسي مضامين تخصصي و اصطلاحات و واژگان تخصصي صورت مي گيرد در اين نوع ويرايش نقل قولها و زير نويسها به دقت مورد بازبيني قرار مي گيرند تا هيچ نوع ايرادي از لحاظ امانتدري و فني به متن وارد نباشد.
امروزه ويرايش در تحريريه هايي را كه به ابزار الكترونيك مجهز هستند بر روي صفحة نمايش كامپيوتر اِعمال مي شود و ويراستاري الکترونيك علاوه بر روزنامه بزرگ بين المللي عمدتاً در خبرگزاريها بسيار رونق گرفته است. اگر چه كار ويرايش بر روي وي. دي. تي (VDT) يا ترمينال پردازش تصويري (Video Display Terminal) بسيار سريعتر از نوع کاغذي آن صورت مي گيرد، اما هرگز نمي توان انتظار داشت كه كسي كه بر روي کاغذ ويراستاري ضعيف است بر روي وي. دي. تي ويراستاري قوي باشد. شايد به همين دليل است كه امروزه تايم و نيوزويك دو هفته نامه بين المللي امريكا از هر دو شيوه ويرايش مكتوب و كامپيوتري استفاده مي كنند
امروزه ويرايش در تحريريه هايي را كه به ابزار الكترونيك مجهز هستند بر روي صفحة نمايش كامپيوتر اِعمال مي شود و ويراستاري الکترونيك علاوه بر روزنامه بزرگ بين المللي عمدتاً در خبرگزاريها بسيار رونق گرفته است. اگر چه كار ويرايش بر روي وي. دي. تي (VDT) يا ترمينال پردازش تصويري (Video Display Terminal) بسيار سريعتر از نوع کاغذي آن صورت مي گيرد، اما هرگز نمي توان انتظار داشت كه كسي كه بر روي کاغذ ويراستاري ضعيف است بر روي وي. دي. تي ويراستاري قوي باشد. شايد به همين دليل است كه امروزه تايم و نيوزويك دو هفته نامه بين المللي امريكا از هر دو شيوه ويرايش مكتوب و كامپيوتري استفاده مي كنند
يادآوري اين نكته ضرورت دارد كه ويرايش فقط در وجه نوشتاري صورت نمي گيرد. برنامه هاي تلويزيوني قبل از آن كه به نمايش درآيند اديت (تدوين) مي شوند، در فيلمهاي سينمايي نيز همين كار انجام مي گيرد. در مورد ميكروفيلمها نيز اصطلاح نمادهاي ويرايش (editing symbols) به نمادهايي اطلاق مي شود كه به برش و جا دادن «فريم ها» كمك مي كنند امروزه حتي با كمك تكنولوژيهاي جديد، عكسها هم اديت مي شوند به اين معني كه مي توان مثلاً فردي را از ميان جمع حذف كرد، يا براي يكي سبيل گذاشت و يا كت نفر ديگر را از تنش درآورد و... همة اينها به راحتي بر روي عكسها قابل اعمال هستند. پس بنابراين در همة سطوح به ويراستار نياز داريم و به عبارت بهتر هر مجراي خبري به ويراستاراني توانمند نياز دارد تا كار را به گونه اي عرضه كنند كه بيننده، خواننده و شنونده سردرگم و رنجيده نشوند. ويراستاران سبب مي شوند تا جريان اطلاعات روانتر و روانتر حركت كند. البته در مطبوعات ما امر ويراستاري هنوز کاملاً جا نيفتاده است و غالباً دبيران سرويسها نقش ويراستاران را ايفا مي كنند، كه عملاً مصحح هم هستند و در حين ويرايش رسم الخطي خلاصه سازي و پرداخت تخصصي، به كار تصحيح هم مي پردازند. ضمن اينكه هر روزنامه چنانكه گفتيم، رسم الخط و آيين نگارش خاص خود را اعمال مي كند. بايد اين نكته را به خاطر داشت كه براي گريز از ويرايش كاغذي، مطلوب اين است كه روزنامه ها به سوي وي.دي.تي بروند. در وي. دي. تي انجام تغييرات و اصلاحات به طرزي مكرر در كوتاهترين زمان ممكن، شدني است. تغييرات حروفي (سياه و نازك و با فونتها يا پايه هاي مختلف) به راحتي صورت مي گيرد. با يك دستور مي توان كلمه ها، جمله ها، پاراگرافها و متون را از يك خبر به خبر ديگر و يا از يك گزارش به گزارشي ديگر انتقال داد، و يا کلمة خاصي را در كل متن به کلمة دلخواه جديد تبديل كرد، و از همه مهمتر اينکه ديگر لازم نيست كه صفحه بندها به حدس و گمان بپردازند تا دريابند كه مطالب دستنويس- كه پس از ويرايش بسيار هم شلوغ و درهم و برهم هستند- چقدر جا خواهند گرفت
- در ويرايش الكترونيكي، ويراستار با زدن يك كليد ازحجم دقيق مطلب- طول و عرض ستونها- مطلع مي شود و آن را در اختيار صفحه آرا قرار مي دهد. بگذريم از اين كه تا تبديل شدن تحريريه هاي كنوني به تحريريه هاي الكترونيك، كار دشوار و توانفرساي ويراستاري، و به ديگر زبان، برّاق كردن متون كدر، كماكان بر گردن ويراستاران سنگيني خواهد كرد. اينان در پاره اي از مواقع، حتي بناچار به بازنويسي مطالب مي پردازند و به همين دليل هم هست كه ويراستاران روزنامه ها متمايز تر از همكاران خود در مجله ها و يا مراكز نشر كتاب هستند. دكتر مارتين ال گيبسن (Martin L.Gibson ) نويسندة كتاب معروف اديت در عصر الكترونيك (Editing In Electronic Era ) براي ويراستار ويژگيهايي را برمي شمارد:
1. آشنايي ديرينه با نوشتار (تا نارسايي هاي نوشته را تشخيص دهد)؛
2. اعتماد به نفس سرشار (تا پركاه در درياي ترديد نباشد)؛
3. بلوغ فكري (تا در اصلاح و حك مطلب دچار هوس و غرور نشو د)؛
4. وسواس منطقي (تا از سر سهل انگاري تن به حرف نويسنده ندهد)؛
5. ذهن بدگمان (تا مطالب «بودار» را تأييد نكند)؛
6. وسعت دانش (تا در برابر هيچ مطلبي لنگ نزند)؛
7. عزم استوار (تا در برابر فشار كار پس نزند)؛
8. قناعت روحي (كمتر براي ويراستار هورا مي كشند كار خوب را به خود روزنامه نگار نسبت ميدهند).
2. اعتماد به نفس سرشار (تا پركاه در درياي ترديد نباشد)؛
3. بلوغ فكري (تا در اصلاح و حك مطلب دچار هوس و غرور نشو د)؛
4. وسواس منطقي (تا از سر سهل انگاري تن به حرف نويسنده ندهد)؛
5. ذهن بدگمان (تا مطالب «بودار» را تأييد نكند)؛
6. وسعت دانش (تا در برابر هيچ مطلبي لنگ نزند)؛
7. عزم استوار (تا در برابر فشار كار پس نزند)؛
8. قناعت روحي (كمتر براي ويراستار هورا مي كشند كار خوب را به خود روزنامه نگار نسبت ميدهند).
- در هر صورت، هنوز متأسفانه ويرايش و آداب آن در محافل حرفه اي ما همچنان سليقه اي است و از جايگاه و منزلت خاص فن برخوردار نشده است. ويراستاران بايد اين نقيصه رارفع كنند
- منبع : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي،معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني ، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها
ادامه آموزش خبر نگاری ، منبع و «ليد»
يك خبر را چه از مردم بشنويم و چه از راديو، چه در روزنامه بخوانيم و چه در تلويزيون ببينيم و بشنويم در همه حالات مي خواهيم بدانيم كه منبع خبر كيست و کجاست؟ اين نياز از همان لحظات نخستين ورود به عرصه فرهنگ خبر (News Culture) احساس مي شود و شايد اصلي ترين ريشه اين نياز در اين امر نهفته باشد كه ما با پي بردن به منبع خبر (Source) به نوعي قضاوت و داوري در قبال خبر دست مي يابيم و مي توانيم به اين پرسش مهم خود پاسخ بدهيم: آيا خبري كه شنيديم بيطرفانه (Impartial ) بود؟
يك خبر را چه از مردم بشنويم و چه از راديو، چه در روزنامه بخوانيم و چه در تلويزيون ببينيم و بشنويم در همه حالات مي خواهيم بدانيم كه منبع خبر كيست و کجاست؟ اين نياز از همان لحظات نخستين ورود به عرصه فرهنگ خبر (News Culture) احساس مي شود و شايد اصلي ترين ريشه اين نياز در اين امر نهفته باشد كه ما با پي بردن به منبع خبر (Source) به نوعي قضاوت و داوري در قبال خبر دست مي يابيم و مي توانيم به اين پرسش مهم خود پاسخ بدهيم: آيا خبري كه شنيديم بيطرفانه (Impartial ) بود؟
- اين پرسش كليدي كه نه فقط براي مخاطبان بلكه براي خود روزنامه نگاران هم يك پرسش مهم به شمار مي آيد پرسشي است كه پاسخ آن بر تعيين وزن و صحت خبر تأثير مي گذارد و به داوري روزنامه نگار در مورد منبع خبر شكل مي دهد.
دانستن منبع خبر و داشتن شناخت نسبت به آن، براي روزنامه نگار- به اين دليل كه نقش اقتصادي و سياسي خبر از اصلي ترين نقشهاي آن به حساب مي آيد- هم در هنگام تهيه خبر (News – gathering ) و هم در زمان توليد خبر (News – Production ) از اهميت ويژه اي برخوردار است خاستگاه «پيام» را از هر جا كه سرچشمه گرفته باشد، خواه از سوي يك فرد و خواه از جانب گروهها و نهادها، «منبع خبر» مي ناميم.
يك اصل حرفه اي به روزنامه نگار حكم مي كند كه منبع خبر را در آغاز خبر ذكر نمايد. طبق سنن و آداب روزنامه نگاري خبر بدون منبع سنديت ندارد و اهميت منبع به حدي است كه پيوسته سطر اول خبر را به آن اختصاص مي دهند.
اين نخستين سطر (Dateline) حاوي دو عنصر مهم است. مكان رويداد و ارسال كننده خبر به اين مثال دقت كنيد: «پاريس. خبرگزاري جمهوري اسلامي».
در مواردي كه نام شهر معروف نيست، براي آنكه به خواننده به سرعت كمك شود تا بداند كه آن شهر در كجا واقع شده است بايد نام كشور را نيز به دنبال نام شهر به خواننده داد «توبا- سنگال- فرانس پرس».
دانستن منبع خبر و داشتن شناخت نسبت به آن، براي روزنامه نگار- به اين دليل كه نقش اقتصادي و سياسي خبر از اصلي ترين نقشهاي آن به حساب مي آيد- هم در هنگام تهيه خبر (News – gathering ) و هم در زمان توليد خبر (News – Production ) از اهميت ويژه اي برخوردار است خاستگاه «پيام» را از هر جا كه سرچشمه گرفته باشد، خواه از سوي يك فرد و خواه از جانب گروهها و نهادها، «منبع خبر» مي ناميم.
يك اصل حرفه اي به روزنامه نگار حكم مي كند كه منبع خبر را در آغاز خبر ذكر نمايد. طبق سنن و آداب روزنامه نگاري خبر بدون منبع سنديت ندارد و اهميت منبع به حدي است كه پيوسته سطر اول خبر را به آن اختصاص مي دهند.
اين نخستين سطر (Dateline) حاوي دو عنصر مهم است. مكان رويداد و ارسال كننده خبر به اين مثال دقت كنيد: «پاريس. خبرگزاري جمهوري اسلامي».
در مواردي كه نام شهر معروف نيست، براي آنكه به خواننده به سرعت كمك شود تا بداند كه آن شهر در كجا واقع شده است بايد نام كشور را نيز به دنبال نام شهر به خواننده داد «توبا- سنگال- فرانس پرس».
خبرگزاريهاي بين المللي در اكثر مواقع علاوه بر نام شهر، نام كشور و نام خبرگزاري تاريخ خبر را هم در همان سطر اول خبر (Dateline) اعلام مي كنند: New Delhi. India (AP). June 3. 1995 ولي روزنامه ها طبعاً در سطر اطلاعات مربوط به منبع خبر نيازي به ذكر تاريخ ندارند:
بايد خاطرنشان ساخت كه در ايران Dateline در خبرهاي داخلي كمتر مورد استفاده قرارمي گيرد. حال آنكه رعايت آن ضرورت دارد اما در عين حال هميشه همه خبرها با يك منبع همراه نيستند و براي تنظيم آنها از چندين منبع خبري استفاده مي شود در اين موارد نخستين سطر خبر به اين شكل نوشته مي شود: «بيروت. لبنان. خبرگزاريها»
و سپس نام خبرگزاريهايي كه مورد استفاده قرارگرفته اند در مواضع مختلف خبر با استناد صحيح ذكر مي شوند.
روزنامه ها اساساً از چه منابعي براي كسب خبر استفاده مي كنند؟
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه در مرحلة اول خبرنگاران و نويسندگان و در مرحلة بعد خبرگزاريها، اصلي ترين منابع خبري روزنامه ها را تشكيل مي دهند روابط عموميها نيز منبع خبري هميشگي ديگري براي روزنامه ها هستند و دولتها و ارگانهاي وابسته به آنها نيز از منابع خبري تمام نشدني روزنامه ها به شمار مي آيند البته به اين منابع مي توان منابع زير را هم اضافه كرد: نيروهاي انتظامي، خاطرات افراد معروف و خود آنها اخبار ساير رسانه ها، آژانسها ي خبري عكس، سفارتخانه ها، احزاب، نهادها، جمعيتها، انجمنها و اصناف، كتابخانه ها، آرشيوها، بانكهاي اطلاعاتي و خوانندگان خود روزنامه ها. در بحث مربوط به منابع خبري سه نكته قابل توجه ديگر هم وجود دارد:
بايد خاطرنشان ساخت كه در ايران Dateline در خبرهاي داخلي كمتر مورد استفاده قرارمي گيرد. حال آنكه رعايت آن ضرورت دارد اما در عين حال هميشه همه خبرها با يك منبع همراه نيستند و براي تنظيم آنها از چندين منبع خبري استفاده مي شود در اين موارد نخستين سطر خبر به اين شكل نوشته مي شود: «بيروت. لبنان. خبرگزاريها»
و سپس نام خبرگزاريهايي كه مورد استفاده قرارگرفته اند در مواضع مختلف خبر با استناد صحيح ذكر مي شوند.
روزنامه ها اساساً از چه منابعي براي كسب خبر استفاده مي كنند؟
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه در مرحلة اول خبرنگاران و نويسندگان و در مرحلة بعد خبرگزاريها، اصلي ترين منابع خبري روزنامه ها را تشكيل مي دهند روابط عموميها نيز منبع خبري هميشگي ديگري براي روزنامه ها هستند و دولتها و ارگانهاي وابسته به آنها نيز از منابع خبري تمام نشدني روزنامه ها به شمار مي آيند البته به اين منابع مي توان منابع زير را هم اضافه كرد: نيروهاي انتظامي، خاطرات افراد معروف و خود آنها اخبار ساير رسانه ها، آژانسها ي خبري عكس، سفارتخانه ها، احزاب، نهادها، جمعيتها، انجمنها و اصناف، كتابخانه ها، آرشيوها، بانكهاي اطلاعاتي و خوانندگان خود روزنامه ها. در بحث مربوط به منابع خبري سه نكته قابل توجه ديگر هم وجود دارد:
حوزه خبري (News beat / news run )
روزنامه ها براي آنكه بيشترين بهره را از منابع خبري ببرند، به برخي از منابع خبري به طرزي پيوسته رجوع مي كنند. اين منابع خبري كه به دليل خبرساز بودن، مورد توجه پيوستة روزنامه نگاران قراردارند، حوزة خبري ناميده مي شوند. سردبيران و دبيران روزنامه ها براي آنكه حداكثر استفاده را از اخبار حوزه هاي خبري ببرند گاهي براي يك حوزه خبري چند مسؤول تعيين مي كنند در پاره اي از مواقع نيز در روزنامه هايي كه كادر كمتري دارند، مسؤوليت چند حوزة خبري به يك نفر واگذار مي شود. دادگاهها، دواير پليس، شهرداريها و وزارتخانه ها از جمله حوزه هاي خبري مهم به شمار مي آيند.
خبرنگار باهوش و حرفه اي در ارتباط با حوزه خبري خود، بايد مثل پليس در ارتباط با حوزة گشت زني خود، عمل كند. پليسها هميشه به حوزه هاي استحفاظي خود سرمي زنند تا همه تحولات آنها را زير نظر داشته باشند خبرنگاران نيز براي آنكه چيزي از چشم و گوششان پنهان نماند بايد به همين نحو عمل كنند. اين ارتباط و تماس يا با حضور مستقيم و يا با تماس تلفني و يا با استفاده از فاكس صورت مي گيرد.
روزنامه ها براي آنكه بيشترين بهره را از منابع خبري ببرند، به برخي از منابع خبري به طرزي پيوسته رجوع مي كنند. اين منابع خبري كه به دليل خبرساز بودن، مورد توجه پيوستة روزنامه نگاران قراردارند، حوزة خبري ناميده مي شوند. سردبيران و دبيران روزنامه ها براي آنكه حداكثر استفاده را از اخبار حوزه هاي خبري ببرند گاهي براي يك حوزه خبري چند مسؤول تعيين مي كنند در پاره اي از مواقع نيز در روزنامه هايي كه كادر كمتري دارند، مسؤوليت چند حوزة خبري به يك نفر واگذار مي شود. دادگاهها، دواير پليس، شهرداريها و وزارتخانه ها از جمله حوزه هاي خبري مهم به شمار مي آيند.
خبرنگار باهوش و حرفه اي در ارتباط با حوزه خبري خود، بايد مثل پليس در ارتباط با حوزة گشت زني خود، عمل كند. پليسها هميشه به حوزه هاي استحفاظي خود سرمي زنند تا همه تحولات آنها را زير نظر داشته باشند خبرنگاران نيز براي آنكه چيزي از چشم و گوششان پنهان نماند بايد به همين نحو عمل كنند. اين ارتباط و تماس يا با حضور مستقيم و يا با تماس تلفني و يا با استفاده از فاكس صورت مي گيرد.
چند يادآوري
٭ هرگاه كه به حوزة خبري خود مي رويم نبايد قلم، كاغذ، ضبط صوت، دوربين و لوازم ديگر را فراموش كنيم. براي يادداشت برداري حتي المقدور از كاغذهاي كوچك استفاده مي شود تا كار نوشتن تسهيل گردد، چونكه ممكن است مثلاً جايي براي نشستن و نوشتن وجود نداشته باشد. ٭ بايد همواره تمرين كنيم تا به شيوه هاي خلاصه نويسي خاص خود دست يابيم. ٭ به ياد داشته باشيم كه خيلي وقتها فرد يا افراد كه در حوزة خبري مي خواهند خبر حساس و مهمي را به ما بدهند، ممكن است با ديدن ضبط صوت و يادداشت نويسي خبرنگار، واكنش محتاطانه نشان دهند و خودشان را محدود كنند. در اين موارد بايد از يادداشت برداري خودداري كرد و با به ذهن سپردن دقيق اخبار حساسيت اين نوع افراد را كاهش داد. ٭ اسامي، ارقام و نقل قولها را بايد كاملاً دقيق يادداشت كرد اين سه نكته اگر درست رعايت نشوند اعتماد ديگران را از گزارشگر سلب مي كنند، به خبر آسيب مي رسانند و جاي زيادتري را در روزنامه اشغال مي كنند، چونكه در فرداي چاپ خبر بايد جايي را به تصحيح و پوزش اختصاص داد. ٭ اگر تلفني با حوزة خبري تماس گرفته مي شود پرسشها بايد حتماً از قبل تنظيم شده باشند تا نه وقت به هدر رود و نه با مكثهاي احتمالي، مخاطب احساس كند كه با فردي تازه كار سر و كار دارد. چنين احساسي مي تواند تماسهاي بعدي را بي اثر كند و حتي امكان برقراري تماس را از ميان ببرد. ٭خيلي از حوزه هاي خبري به ويژه روابط عمومي ها- به دلايل شخصي و سازماني- مي كوشند تا خبرهاي خود را بزرگتر از حد معمول جلوه دهند بايد مراقب اين بزرگ نمايي ها بود و به بيطرفي به اخبار برخوردكرد.٭ بايد ياد گرفت كه در هر زمان كه با حوزة خبري تماس گرفته مي شود، چه حضوري و چه تلفني، به مسألة عدد و رقم توجه شود اين امر در همة انواع كسب خبر و همين طور در خارج از حوزة خبري، اهميت شايان دارد. فرضاً اگر در يك ورزشگاه حضور يافته ايم بايد تعداد تماشاگران را- ولو به طور نسبي- به دست آوريم؛ اگر ناظر يك تصادف هستيم، بايد ميزان تلفات، تعداد اتومبيلها، شماره اتومبيلها، ساعت حادثه، تعداد امدادگران و نكات ديگر را به دست آوريم و در خبر بگنجانيم.
٭ هرگاه كه به حوزة خبري خود مي رويم نبايد قلم، كاغذ، ضبط صوت، دوربين و لوازم ديگر را فراموش كنيم. براي يادداشت برداري حتي المقدور از كاغذهاي كوچك استفاده مي شود تا كار نوشتن تسهيل گردد، چونكه ممكن است مثلاً جايي براي نشستن و نوشتن وجود نداشته باشد. ٭ بايد همواره تمرين كنيم تا به شيوه هاي خلاصه نويسي خاص خود دست يابيم. ٭ به ياد داشته باشيم كه خيلي وقتها فرد يا افراد كه در حوزة خبري مي خواهند خبر حساس و مهمي را به ما بدهند، ممكن است با ديدن ضبط صوت و يادداشت نويسي خبرنگار، واكنش محتاطانه نشان دهند و خودشان را محدود كنند. در اين موارد بايد از يادداشت برداري خودداري كرد و با به ذهن سپردن دقيق اخبار حساسيت اين نوع افراد را كاهش داد. ٭ اسامي، ارقام و نقل قولها را بايد كاملاً دقيق يادداشت كرد اين سه نكته اگر درست رعايت نشوند اعتماد ديگران را از گزارشگر سلب مي كنند، به خبر آسيب مي رسانند و جاي زيادتري را در روزنامه اشغال مي كنند، چونكه در فرداي چاپ خبر بايد جايي را به تصحيح و پوزش اختصاص داد. ٭ اگر تلفني با حوزة خبري تماس گرفته مي شود پرسشها بايد حتماً از قبل تنظيم شده باشند تا نه وقت به هدر رود و نه با مكثهاي احتمالي، مخاطب احساس كند كه با فردي تازه كار سر و كار دارد. چنين احساسي مي تواند تماسهاي بعدي را بي اثر كند و حتي امكان برقراري تماس را از ميان ببرد. ٭خيلي از حوزه هاي خبري به ويژه روابط عمومي ها- به دلايل شخصي و سازماني- مي كوشند تا خبرهاي خود را بزرگتر از حد معمول جلوه دهند بايد مراقب اين بزرگ نمايي ها بود و به بيطرفي به اخبار برخوردكرد.٭ بايد ياد گرفت كه در هر زمان كه با حوزة خبري تماس گرفته مي شود، چه حضوري و چه تلفني، به مسألة عدد و رقم توجه شود اين امر در همة انواع كسب خبر و همين طور در خارج از حوزة خبري، اهميت شايان دارد. فرضاً اگر در يك ورزشگاه حضور يافته ايم بايد تعداد تماشاگران را- ولو به طور نسبي- به دست آوريم؛ اگر ناظر يك تصادف هستيم، بايد ميزان تلفات، تعداد اتومبيلها، شماره اتومبيلها، ساعت حادثه، تعداد امدادگران و نكات ديگر را به دست آوريم و در خبر بگنجانيم.
صرفنظر از عدد و رقم، اسامي افراد و مکانها را هم نبايد فراموش کرد. بخصوص اگر در محل جزء افراد مهم و مشهور هم حضور داشته باشند. خصوصيات مهم افراد و اماکن را هم نبايد ناديده گرفت.
٭ بايد سعي کرد که با حوزة خبري خود برخورد دوستانه (و نه توأم با ملاحظه کاري يا مزاحمت) داشت. بايد از نظر رفتار و منش، آرام و از نظر فکري بيقرار و هشيار بود.٭ متأسفانه برخي از حوزه هاي خبر ي در ارائة اخبار و اطلاعات با بي دقتي رفتار مي كنند، هرگاه نسبت به اجزاي خبري كه داده شده است، ترديد وجود دارد بايد آن بخشها مجدداً مورد بررسي و پرسش قرار گيرند و پس از آن نسبت به چاپ آن خبر اقدام شود.
٭ خبرنگار با تعدا د اندكي ازحوزه هاي خبري هم كه غالباً دردسر ساز هستند، سروكار خواهد داشت. منظورآن دسته از حوزه هاي خبري است كه اساساً با شخص خبرنگار مشكلي ندارند، بلكه مشكل اين است كه از روزنامه نگاري و مسؤوليت خبر نگاران اطلاع و شناخت كافي ندارند بايد با اين قبيل از حوزه هاي خبري، جسوري پيشه كرد، زيرا كه روزنامه نگار در برابر خواننده مسؤول است.
٭ از رعايت اصول سرعت و مداومت در تماس با حوزه خبري خود هرگز نبايد غفلت كرد.
اعتبار منبع (Source Credibility )
آيا منبع خبر معتبر است؟
- پاسخ مثبت به آرامش مي انجامد.
- پاسخ منفي، نخستين خدشه را در اعتماد عمومي نسبت به روزنامه ايجاد مي كند.
جان هارتلي / John Hartly، پژوهشگر سرشناس دانش ارتباطات مي گويد:
«خبر» عمدتاً محصول تاريخ است و «تاريخ خبر» از قرن نوزدهم به بعد، به بررسي اين امر تبديل شده است كه چگونه عبارت «خبر براي مردم» به عبارت «خبر براي بازار» تغيير يافته است.
هارتلي معتقداست كه نحوة توليد خبر به نحوة توليد كالا شباهت يافته است و يكي از كالاهايي كه روزنامه ها مايل به توليدآن هستند، خواننده است. و از آنجا كه روزنامه ها نمي توانند صرفاً با تكيه برفروش خود به بقا ادامه دهند، خواننده را به آگهي دهنده مي فروشند. به اين ترتيب هارتلي مي كوشد تا نقش نيروهاي بازار و به عبارت بهتر نقش سرمايه را بر حاصل كار روزنامه ها نشان دهد «چرخه»اي كه او مطرح مي كند، توجه ما را به سوي منابع خبري روزنامه ها معطوف مي سازد و به اينكه چرا برخي از روزنامه هاي بزرگ تثبيت مي شوند و چرا برخي از روزنامه هاي پرمحتوا از صحنه بيرو ن مي روند. حاكميت سرماية شركتهاي فراملي بر بسيار ي از رسانه هاي غربي امري مشهود و آشكار است ولي متأسفانه بسياري از اين نوع رسانه ها نظير نيويورك تايمز، واشنگتن پست، اشپيگل، شبکة تلويزيوني سي ان ان (CNN) وشبكه راديو- تلويزيوني بي بي سي (BBC) عملاً به منابع خبري ثابت و منحصر به فرد كشورهاي روبه توسعه تبديل شده اند. به همين دليل، در انتخاب منبع خبري- به ويژه از وجه اعتبار و سلامت آن- بايد هوشيار بود و از نقش آن درتنظيم نقشة توزيع ثروت و قدرت اطلاع كافي داشت
آيا منبع خبر معتبر است؟
- پاسخ مثبت به آرامش مي انجامد.
- پاسخ منفي، نخستين خدشه را در اعتماد عمومي نسبت به روزنامه ايجاد مي كند.
جان هارتلي / John Hartly، پژوهشگر سرشناس دانش ارتباطات مي گويد:
«خبر» عمدتاً محصول تاريخ است و «تاريخ خبر» از قرن نوزدهم به بعد، به بررسي اين امر تبديل شده است كه چگونه عبارت «خبر براي مردم» به عبارت «خبر براي بازار» تغيير يافته است.
هارتلي معتقداست كه نحوة توليد خبر به نحوة توليد كالا شباهت يافته است و يكي از كالاهايي كه روزنامه ها مايل به توليدآن هستند، خواننده است. و از آنجا كه روزنامه ها نمي توانند صرفاً با تكيه برفروش خود به بقا ادامه دهند، خواننده را به آگهي دهنده مي فروشند. به اين ترتيب هارتلي مي كوشد تا نقش نيروهاي بازار و به عبارت بهتر نقش سرمايه را بر حاصل كار روزنامه ها نشان دهد «چرخه»اي كه او مطرح مي كند، توجه ما را به سوي منابع خبري روزنامه ها معطوف مي سازد و به اينكه چرا برخي از روزنامه هاي بزرگ تثبيت مي شوند و چرا برخي از روزنامه هاي پرمحتوا از صحنه بيرو ن مي روند. حاكميت سرماية شركتهاي فراملي بر بسيار ي از رسانه هاي غربي امري مشهود و آشكار است ولي متأسفانه بسياري از اين نوع رسانه ها نظير نيويورك تايمز، واشنگتن پست، اشپيگل، شبکة تلويزيوني سي ان ان (CNN) وشبكه راديو- تلويزيوني بي بي سي (BBC) عملاً به منابع خبري ثابت و منحصر به فرد كشورهاي روبه توسعه تبديل شده اند. به همين دليل، در انتخاب منبع خبري- به ويژه از وجه اعتبار و سلامت آن- بايد هوشيار بود و از نقش آن درتنظيم نقشة توزيع ثروت و قدرت اطلاع كافي داشت
به عقيدة جان هارتلي، منابع خبري جايگزين در اقليت قرار گرفته اند و كم كم از صحنه حذف مي شوند، زيرا كه ديگران دوران آغازين قرن نوزدهم كه در آن «فروش» و نه آگهي، رمز بقاي روزنامه ها بود، سپري شده است (به علت كاهش يا محدوديت تيراژ) و اينك با روزناهه هايي ارزان اما پرآگهي سر وكار داريم و به همين دليل است كه ديگر از آن دوران كه مشخصه اش راديكاليسم يا تند گرايي سياسي بود، دور شده ايم، حالا به جاي راديكاليسم سياسي با مقولة ارتباط مؤثر با مخاطبان بيشتر سر و كار داريم و حلقة وصل اين ارتباط، پول است. خوانندگان هم فقط همين منابع خبري مبتني بر پول را در اختيار دارند و حتي اگر روزنامه هاي جانشين (Alternative Press ) بتوانند منتشر شوند و بخواهند به منابع خبري جانشين براي مردم تبديل شوند، نظام حاكم بر توزيع، كه در اختيار توزيع كنندگان كل است، اجازه چرخش اين نوع از منابع خبري را در مجاري توزيع نمي دهد و به اين ترتيب خوانندگان از دسترسي به اين دسته از منابع خبري محروم مي مانند. موضوعي كه هارتلي مطرح مي كند در مورد خبر گزاريهاي بين المللي هم صادق است. اين خبرگزاريها در مقام منابع خبري كليدي اجازه ورود هرنوع خبر را به مجاري توزيع خود نمي دهند به ويژه اگر خبر- ولو به طرزي اندك- با منافع حاكم بر اين منابع خبري ناسازگار باشد.
با اين حساب، مي توان رابطة منبع خبر و مخاطب را رابطه اي يکجانبه نه ارتباط متقابل و رضايت بخش- توصيف كرد كه از منبع خبر به سوي مخاطب جاري است و مخاطب بايد در صورت امكان از ميان آنچه به او ارائه- و در واقع تحميل- مي شود، دست به انتخاب بزند.
افزون بر اين، منابع بين المللي خبري بايد برحسب ظاهر هر آنچه را كه تازه و جديد است مخابره كنند اما در عمل فقط در شش حوزة مشخص گام برمي دارند. هارتلي اين شش حوزه در مطبوعات انگليس چنين برمي شمارد: سياست، اقتصاد، روابط خارجي، اخبار داخلي، اخبار مناسبتها و بالاخره ورزش: طبعاً هر چه خارج از اين شش حوزه است از خواننده دريغ مي شود. www.zibaweb.com
با اين حساب، مي توان رابطة منبع خبر و مخاطب را رابطه اي يکجانبه نه ارتباط متقابل و رضايت بخش- توصيف كرد كه از منبع خبر به سوي مخاطب جاري است و مخاطب بايد در صورت امكان از ميان آنچه به او ارائه- و در واقع تحميل- مي شود، دست به انتخاب بزند.
افزون بر اين، منابع بين المللي خبري بايد برحسب ظاهر هر آنچه را كه تازه و جديد است مخابره كنند اما در عمل فقط در شش حوزة مشخص گام برمي دارند. هارتلي اين شش حوزه در مطبوعات انگليس چنين برمي شمارد: سياست، اقتصاد، روابط خارجي، اخبار داخلي، اخبار مناسبتها و بالاخره ورزش: طبعاً هر چه خارج از اين شش حوزه است از خواننده دريغ مي شود. www.zibaweb.com
الگوي مالكيت منابع خبري
الگوي مالكيت منابع خبري نيز به ويژه در قلمرو وسايل ارتباط جمعي بر سه گرايش عمده استوار بوده است:
1 - تمركز (Concentration):
اين نحوة مالكيت، از سلطة نظرية دستان كمتر و ثروتمندتر نشان دارد. در اين الگوي مالكيتِ منابع خبري، فقط افراد و شركتهاي بزرگ صاحب چندين منبع خبري مي شوند. 2 - تنوع (Diversification ):
يك ضرب المثل فرنگي مي گويد: «همة تخم مرغها را در يك سبد نگذاريد» در عالم روزنامه نگاري اين بدان معناست كه صنعت فرهنگ نيازمند آن است كه شبكه اي ازمنافع در هم تنيده و گره خورده، براي يك مالك وجود داشته باشد تا اگر يكي از آنها به هر علتي اعتبار خود را به عنوان منبع خبري از دست داد، بقيه شبكه سالم و پابرجا بماند.
3 - چند مليتي شدن (Multi-nationalization ):
چند مليتي شدن منابع خبري نشانگر آن است كه مالكان منابع خبري ترجيح مي دهند كه به جاي فعاليت در يك كشور، در چند كشور فعاليت كنند و اين ترجيح طبعاً از ماهيت تجاري ادارة منابع خبري در غرب سرچشمه مي گيرد (مثل فعاليتهاي مردوك، ماكسول وبرلوسكني)،
با اين تفاصيل، مشاهده مي شود كه بحث منابع خبري بحثي كاملاً جدي، ريشه دار و حتي اسرارآميز است و ادبيات غني موسو م به كنترل رسانه ها (Media Control ) در همين چارچوب شكل گرفته و پرورش يافته است. ويژگيهايي كه براي منبع خبري قائل شده اند عبارتند از:
تخصص (Expertise )، قدرت (Power ) تأثير و جذبه (Effectiveness )، اعتماد (Trustworthiness )، انصاف، صحت، احترام واقعگرايي، كامل گويي و بهبودبخشي.
به ياد داشته باشيم كه استفادة صحيح از منابع خبري معتبر موجب افزايش و تقويت اعتماد به رسانه در ميان مخاطبان مي شود.
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه پيام منبع خبري را براي خواننده چگونه منعكس سازيم تا او به خواندن خبر ترغيب شود؟ اهميت ليدنويسي در همين نكته نهفته است
به ياد داشته باشيم كه استفادة صحيح از منابع خبري معتبر موجب افزايش و تقويت اعتماد به رسانه در ميان مخاطبان مي شود.
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه پيام منبع خبري را براي خواننده چگونه منعكس سازيم تا او به خواندن خبر ترغيب شود؟ اهميت ليدنويسي در همين نكته نهفته است
ليد خبر (Lead )
يورش به خواننده و غالگيركردن او از اصلي ترين وظايف اولين عبارات خبر (ليد) است كه در ضمن آن كوشش مي شود تا- بخصوص در سبك هرم وارونه- اصل مطلب بازگو شود.
اگر ليد خبر، به قول گزارشگران اخبار جنگي، در همان حملة اول به فتح خاكريز توجه خواننده نايل نشود بايد جنگ را خاتمه يافته تلقي كرد كه در آن، با زنده روزنامه نگار است.
بنابراين ليد خوب، ليدي است كه جذابترين بخش خبر را در خود نهفته داشته باشد تا به وسيلة آن خواننده به سوي متن خبر هدايت شود در واقع «ليد» مفهومي جز هدايت كردن، كشاندن و منجرشدن ندارد.
در ليد مي توان پاسخ يك يا چند پرسش مربوط به عناصر خبر و حتي پاسخ همة عناصر خبر را به دست داد. ليد بر حسب اينكه كدام عنصر خبر(كه، چه، كجا، چه وقت، چرا و چگونه) را در خود جا داده باشد، نام آن عنصر را به خود مي گيرد:
يورش به خواننده و غالگيركردن او از اصلي ترين وظايف اولين عبارات خبر (ليد) است كه در ضمن آن كوشش مي شود تا- بخصوص در سبك هرم وارونه- اصل مطلب بازگو شود.
اگر ليد خبر، به قول گزارشگران اخبار جنگي، در همان حملة اول به فتح خاكريز توجه خواننده نايل نشود بايد جنگ را خاتمه يافته تلقي كرد كه در آن، با زنده روزنامه نگار است.
بنابراين ليد خوب، ليدي است كه جذابترين بخش خبر را در خود نهفته داشته باشد تا به وسيلة آن خواننده به سوي متن خبر هدايت شود در واقع «ليد» مفهومي جز هدايت كردن، كشاندن و منجرشدن ندارد.
در ليد مي توان پاسخ يك يا چند پرسش مربوط به عناصر خبر و حتي پاسخ همة عناصر خبر را به دست داد. ليد بر حسب اينكه كدام عنصر خبر(كه، چه، كجا، چه وقت، چرا و چگونه) را در خود جا داده باشد، نام آن عنصر را به خود مي گيرد:
ليد كه: كه نام فرد يا نهاد عامل رويداد در آن مي آيد؛ ليد چه: كه موضوع رويداد در آن طرح مي شود؛ ليد كجا: كه مكان رويداد در آن مطرح است؛ ليد چه وقت: كه حاوي زمان رويداد است؛ ليد چرا: كه تفسير رويداد را دربر دارد؛ليد چگونه: توصيفي است حاوي نحوة اتفاق خبر
اما افزون برانواع فوق ليدهاي ديگري نيز در كار خبر نويسي رايج شده اند كه ذكر مثال مي تواند كاركرد آنها رانشان دهد:
ليد استنباطي:
در اين ليدها غالباً استنباط روزنامه نگار از رويداد، عنصر اصلي را تشكيل مي دهد.
ليد استنباطي:
در اين ليدها غالباً استنباط روزنامه نگار از رويداد، عنصر اصلي را تشكيل مي دهد.
ليد تك موضوعي:
به سه صورت ارائه مي شود: مستقيم، عمقي و تشريحي.
1.مستقيم: مثل «ملكه انگليس از كابينة لندن انتقاد كرد»؛
2. عميقي: مثل «كنگرة آمريكا امروز لايحة مقابله با خشونت را، كه به موجب آن گارد ملي امريكا در خيابانهاي اين كشور مستقر و دستگيري مجرمان تسريع مي شود- با حداقل آراي لازم- تصويب كرد. طبق اين لايحه...»
3. تشريحي: مثل «ماركوس، فرماندة چريكهاي زاپاتيستاي مكزيك در حالي كه چهرة خود رابا نقاب پوشانده بود وفقط چشمان سياه رنگش پيدا بود، با مشتهاي گره كرده وصدايي كه از شدت خشم مي لرزيد، اعلام كرد كه ما با پيمان «نفتا» مخالفت خواهيم كرد او درحالي كه مشت گره كرد ه اش رابالا نگاهداشته بود، اظهار داشت: نبرد ما ادامه خواهد داشت.»
ليد تلفيقي:
در ليدهاي تلفيقي مضامين مختلف به صورت متراكم فهرست وار و مقايسه اي ارائه مي شوند البته ازاين ليد درصورتي بايد استفاده كرد كه قادر به عرضه گوياي آن باشيم؛ واگر قرار است ليد طولاني شود ارجح آن است كه از ليد تلفيقي پرهيز شود اين نكته راهم بايد دانست كه درليد تلفيقي كوشش مي شود تا عناصر مهم موجود درخبر فهرست وار ارائه گردند. براي اين كار بهتر است كه براي شروع از ليدهاي استفاده شود، كه از لحاظ كاربرد تقريباً «رسوب» كرده اند، يعني جا افتاده اند. اكثر روزنامه نگاران از عناصر «چه كسي»، «چه»، « چه وقت» و «كجا» درليدها استفاده مي كنند و مي توان گفت كه آنها را اصلي ترين «طعمه ها براي شكار حواس خواننده» مي دانند و لذا عناصر «چرا» و «چطور»، كه جنبة تحليلي - توصيفي دارند، درمرحلة دوم اهميت قرارمي گيرند وبه عبارت ديگر، اين دو عنصر را و به خصوص «چرا» را نه در ليد،كه بيشتر در متن خبر و طرزي ظريف به خواننده القا مي كنند. آنان مي كوشند تا از ارزشهاي خبري هم، در ليدها استفاده كنند. پس با توجه به آنچه گفته شد ليد جمعبندي (Summary Lead) مي تواند يكي از مطلوبترين ليدها باشد. ليد جمعبندي ليدي است كه هرشش عنصر خبري را درخود دارد. البته بايد يادآور شد كه تنظيم ليد جمعبندي از آنجا كه بايد در عين برخورداري ازآن عناصر كوتاه هم باشد، دشوار است، اما با تمرين و ممارست پيوسته اين كار آسان مي شود. افزون برآنچه گفته شد، چند نوع «ليد» ديگر هم وجود دارد مثل: ليدپرسشي (Question Lead)، ليد داراي پس زمينه (Background) ليد مبتني بر نقل قول (Quotation Lead) ليد متعارض (Contrast Lead)، ليد غيرعادي (Offbeat Lead)، كه ذيلاً نمونه هايي ازآنها نقل مي شود.
ليد پرسشي:
«بالاخره تلويزيون كابلي چه وقت راه اندازي مي شود؟ »مردم مي پرسند....
ليد داراي پس زمينه:
«سه سال پيش بود كه سه گوزن سفيد در پارك جنگلي گلستان رها شدند و حالامسؤولان اين پارك خبر از خطر سرما عليه 70 گوزن سفيد مي دهند»
در ليدهاي تلفيقي مضامين مختلف به صورت متراكم فهرست وار و مقايسه اي ارائه مي شوند البته ازاين ليد درصورتي بايد استفاده كرد كه قادر به عرضه گوياي آن باشيم؛ واگر قرار است ليد طولاني شود ارجح آن است كه از ليد تلفيقي پرهيز شود اين نكته راهم بايد دانست كه درليد تلفيقي كوشش مي شود تا عناصر مهم موجود درخبر فهرست وار ارائه گردند. براي اين كار بهتر است كه براي شروع از ليدهاي استفاده شود، كه از لحاظ كاربرد تقريباً «رسوب» كرده اند، يعني جا افتاده اند. اكثر روزنامه نگاران از عناصر «چه كسي»، «چه»، « چه وقت» و «كجا» درليدها استفاده مي كنند و مي توان گفت كه آنها را اصلي ترين «طعمه ها براي شكار حواس خواننده» مي دانند و لذا عناصر «چرا» و «چطور»، كه جنبة تحليلي - توصيفي دارند، درمرحلة دوم اهميت قرارمي گيرند وبه عبارت ديگر، اين دو عنصر را و به خصوص «چرا» را نه در ليد،كه بيشتر در متن خبر و طرزي ظريف به خواننده القا مي كنند. آنان مي كوشند تا از ارزشهاي خبري هم، در ليدها استفاده كنند. پس با توجه به آنچه گفته شد ليد جمعبندي (Summary Lead) مي تواند يكي از مطلوبترين ليدها باشد. ليد جمعبندي ليدي است كه هرشش عنصر خبري را درخود دارد. البته بايد يادآور شد كه تنظيم ليد جمعبندي از آنجا كه بايد در عين برخورداري ازآن عناصر كوتاه هم باشد، دشوار است، اما با تمرين و ممارست پيوسته اين كار آسان مي شود. افزون برآنچه گفته شد، چند نوع «ليد» ديگر هم وجود دارد مثل: ليدپرسشي (Question Lead)، ليد داراي پس زمينه (Background) ليد مبتني بر نقل قول (Quotation Lead) ليد متعارض (Contrast Lead)، ليد غيرعادي (Offbeat Lead)، كه ذيلاً نمونه هايي ازآنها نقل مي شود.
ليد پرسشي:
«بالاخره تلويزيون كابلي چه وقت راه اندازي مي شود؟ »مردم مي پرسند....
ليد داراي پس زمينه:
«سه سال پيش بود كه سه گوزن سفيد در پارك جنگلي گلستان رها شدند و حالامسؤولان اين پارك خبر از خطر سرما عليه 70 گوزن سفيد مي دهند»
ليد مبتني بر نقل قول:
«واشنگتن كماكان به حضور نظامي خود درجهان ادامه مي دهد»، وزيرخارجه ايران در كنفرانس خبري امروز تهران ضمن اعلام اين مطلب افزود...ليد متعارض:
«رئيس جمهوري امريكا از دموكراسي حرف مي زند، اما دستور حمله به سياهپوستان را صادر مي كند».
ليد غير عادي:
«پرندة كوچولوي دريايي، پرواز بوئينگ غول پيكر را مختل كرد»
درهنگام تنظيم ليد، به هر صورت كه نوشته شود بايد مثل هنگامي كه تيتر تدوين مي گردد مواظب كلمات اضافي وزايد - يعني كلماتي كه جان وقدرت ليد را مي گيرد – بود. كلمات اضافي فقط هنگامي درليد قابل پذيرش هستند كه ليد از نوع ليد تعقيبيتعريف خبر
«واشنگتن كماكان به حضور نظامي خود درجهان ادامه مي دهد»، وزيرخارجه ايران در كنفرانس خبري امروز تهران ضمن اعلام اين مطلب افزود...ليد متعارض:
«رئيس جمهوري امريكا از دموكراسي حرف مي زند، اما دستور حمله به سياهپوستان را صادر مي كند».
ليد غير عادي:
«پرندة كوچولوي دريايي، پرواز بوئينگ غول پيكر را مختل كرد»
درهنگام تنظيم ليد، به هر صورت كه نوشته شود بايد مثل هنگامي كه تيتر تدوين مي گردد مواظب كلمات اضافي وزايد - يعني كلماتي كه جان وقدرت ليد را مي گيرد – بود. كلمات اضافي فقط هنگامي درليد قابل پذيرش هستند كه ليد از نوع ليد تعقيبيتعريف خبر
خبر، گزارشی از رویدادهای واقعی و عینی است که دارای یک یاچند
« ارزش خبری» باشد. چگونگی ارائه این گزارش، تحت تاثیر عوامل
« درون سازمانی» و« برون سازمانی» شکل می گیرد.
از این تعریف چنین برمی آید که :
1- رویدادهای دنیای خارج ، واقعی وعینی است و تخیلی نیست .
۲- رویداد باید حاوی یک یا چند ارزش خبری باشد .
3- خبر، گزارشی ازیک رویداد است ، اماخود رویداد نیست .
۴- عوامل مختلف می توانند برچگونگی انتخاب ونحوه ارائه خبر یک رویداد اثر بگذارند.
5- خبر یک رویداد هیچگاه از « عینیت » مطلق برخوردار نیست ،آنچه به عنوان خبر ارائه می شود تنها شمایی از واقعیت ها است .
ويژگي هاي خبر
خبری که ازطریق وسایل ارتباط جمعی به اطلاع مردم میرسد باید «درست»، «روشن» و «جامع» باشد. این مفاهیم باید از مرحله گردآوری اطلاعات حول یک رویداد تا مرحله ارائه آن درنظرگرفته شود
ارزشهاي خبري
هرروز صدها وشایدهزاران رویداد کوچک وبزرگ درگوشه وکنار جهان اتفاق میافتد ، اما امکان تهیه گزارش ازهمه آنها وجود ندارد و تعداد زیادی از وقایع نیز ارزش خبری لازم را برای گزارش وانتقال آنها به مخاطبان ندارد. بنابراین برای تشخیص این که چه رویدادی ارزش تهیه گزارش دارد، احتیاج به معیارهایی است که به کمک آن بتوان وقایع را ارزشیابی وگزارش جامعی ازآن رویداد برای مخاطبان تهیه کرد. این معیارها که به تنهایی یا گاه با ترکیب با یکدیگر فیک رویداد را پدید می آورند ودر ماهیت خود رویداد وجود دارند، « ارزشهای خبری » نامیده می شوند
1- دربرگیری
رویداد هنگامی ارزش دربرگیری دارد که بر روی تعداد زیادی از افراد جامعه تاثیری در زمان حال وآینده داشته باشد .دربرگیری یک رویداد ممکن است نفع یازیان (مادی یامعنوی) افراد جامعه را سبب شود و تاثیری مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی مردم داشته باشد .
۲- شهرت
اشخاص حقیقی وحقوقی وحتی برخی از اشیا ، هرگاه به خاطر فعالیتها ومعروفیت شان درجامعه ملی یا فراملی شناخته شده باشند ، ارزش خبری دارند . شخصیت های مذهبی ، سیاسی ، فرهنگی واقتصادی از یک سو واشیای بی جان از سوی دیگر و یا سازمانها و نهادهای خصوصی ودولتی که به خاطر خدماتشان میان مردم شناخته شده باشند ، حاوی این بعد خبری هستند .
۳- برخوردها ،اختلاف ها ،درگیری ها
دلیل اهمیت این ارزش خبری در این است که دربرخوردها،همواره احتمال برهم خوردن توازن موجود درجامعه می رود که تاثیر برامنیت مادی یا معنوی افراد دارد.
۴- استثناها وشگفتی ها
رویدادهای غیر عادی ، استثنایی، عجیب یا نادر است که در برخی موارد، این رویدادها برخلاف پیش بینی یا انتظار اتفاق می افتد. اختراعات ، اکتشافات و نتایج تحقیقات را میتوان به عنوان نمونه هایی از رویدادهای دارای ارزش خبری نام برد .
۵- بزرگی وفراوانی تعدادومقدار
این ارزش خبری به اعداد وآمار مربوط است. ارقام ممکن است تعداد نفرات یا میزان خسارتهای جانی ومالی باشد. هرچه تعداد یا مقدار زیادتر باشد، اهمیت این ارزش خبری بیشتر است
6- مجاورت
همان طوری که واقعه ای برای یک نفرخبر است، ممکن است برای فرد دیگری خبر نباشد. رویدادهایی که برای اهالی یک شهر یا یک قشر جامعه خبر است ممکن است برای شهر یا اقشار دیگر ارزش خبری یکسانی نداشته باشد. « مجاورت » به دوصورت می تواند برای مخاطبان ارزش خبری داشته باشد ، مجاورت جغرافیایی و مجاورت معنوی .
خبری داشته باشد ، مجاورت جغرافیایی و مجاورت معنوی .
7- زمان یاتازگی رویداد
زمان وقوع یا تازگی رویداد به مطلب خبری ارزش ویژه ای می بخشد . رویدادی که امروز اتفاق افتاده است اگر امروز گزارش نشود ازجنبه کار روزنامه نگاری، به تاریخ پیوسته است
عناصر خبر
درتنظیم خبر، رکن اصلی، شناخت عناصر خبر است. بدون شناخت از عناصرخبر، کارتنظیم خبر نه تنها با مشکل مواجه خواهد شد، بلکه درصورت تنظیم نیز ابهام خبری به طور برجسته ظهور خواهد کرد و خبرنگار نمی تواند جذابیت خبر را به نحو صحیح به مخاطبان ارائه دهد. شناخت عناصر خبر است که به خبرنگار کمک می کند قبل از نگارش و تنظیم خبر چگونه از اطلاعاتی که در دست دارد به نحو موثری بهره گیرد .
عناصر خبر :که؟ کجا؟ کی؟ چه؟ چرا؟ چگونه؟
و ارزشهای خبری: دربرگیری، شهرت، برخوردها، اختلاف ها، درگیری ها، استثناها و شگفتیها
بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار، مجاورت، زمان یا تازگی رویداد می تواند خبرنگار را در نوشتن و تنظیم خبر یاری کند.
۱- که ؟ (چه کسی ؟حقیقی یا حقوقی –چه چیزی ؟)
خبرنگار باید دقیقأ بداند که چه کسی ،کسانی یا چیزی درپیدایش رویداد دخالت داشته است. لازم است نام ونام خانوادگی دقیق واطلاعاتی که به مخاطبان برای شناخت او کمک میکند برای تکمیل خبر، جمع آوری و ارائه کند. دربسیاری از موارد ذکر نام اشخاص ضروری نیست و تنها ذکر مقام یا سمت وی کافی است. ذکر نام در پاراگراف اول در صورتی جایز است که اکثر مخاطبان با خواندن و شنیدن نام وی بتوانند قیافه و شکل آن شخص را در ذهن مجسم کنند.
2- کجا ؟
همان طورکه در مورد ارزش مجاورت (جغرافیایی، معنوی) گفته شد، محل رویداد در ارزش دهی به خبر تاثیر دارد .
مثال :
کشاورز گندم کار شهرستان مرند از مزارع خود 12تن گندم در هر هکتار برداشت کرد
3- کی ؟(زمان)
از ارزشهای خبری، زمان یا تازگی خبر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تهیه خبر از وقایع روز یا رویدادهای گذشته که به تازگی انتشار می یابد یا با زاویه دید جدیدتری ارائه می شود، جزئی از کار روزمره خبرنگاران است. اگرزمان وقوع رویداد حائز اهمیت است، خبرنگار باید تازگی خبر را در همان ابتدای خبر بازگو کند. درمواقعی که زمان رویداد خبر گذشته است یا عامل زمان چندان اهمیت ندارد میتوان از ذکر زمان در ابتدای خبر خودداری کرد
مثال ۱: ازساعت 24 امشب بنزین سهمیه بندی شد.
مثال 2 : برداشت کلزا از مزارع شهرستان سراب آغاز شد وپیش بینی می شود امسال 1200تن کلزا از 500 هکتار مزرعه کلزای این شهرستان برداشت شود.
4- چه ؟
در خبرنویسی عنصر « چه » به ماهیت و فعلیت رویداد مربوط می شود، خواه فعلی صورت پذیرد یا انجام نپذیرد. « چه » ممکن است یک حادثه رانندگی، آتش سوزی، تصویب یا رد لایحه قانونی، افتتاح کارخانه، سفر شخصیتهای کشوری، برگزاری دوره آموزشی، ایجاد یک تشکل و.... باشد. « چه » معمولا اگر در شروع خبر قرار گیرد به جذابیت و کشش خبر می افزاید. خبرنویس باید تشخیص دهد از میان مطالب یا موضوعهای مختلفی که یک رویداد را به وجود می آورد، کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بدان خاطر است که در یک خبر چند عنصر «چه» ممکن است وجود داشته باشد. ازمیان مطالب متعدد « چه » باید آن موردی را انتخاب کرد که دارای ارزش خبری بیشتر باشد.
مثال۱: درجشنواره گل محمدی عنوان شد در آذربایجان شرقی۱۸۰۰ تن گل محمدی تولید می شود.
مثال۲ : کشاورزان نمونه تولیدکننده گل محمدی در جشنواره گل محمدی معرفی شدند.
مثال۳ : سطح زیر کشت گل محمدی در آذربایجان شرقی به۲۰۰۰ هکتار افزایش می یابد .
مثال۴ : بیش از۳۰۰ نفر از اهالی مناطق اسکو وتبریز درجشنواره گل محمدی شرکت کردند .
در مثالهای فوق مطالب متعددی «چه» بیان شده است اما با توجه به ارزشهای دربرگیری، فراوانی، تازگی و.... مطلب «سطح زیر کشت گل محمدی در آذربایجان شرقی به ۲۰۰۰ هکتار افزایش می یابد» از دیگر مطالب مهمتر است. بنابراین در قسمت لید خبر (پاراگراف اول) آورده می شود و مطالب دیگر به ترتیب اهمیت در ادامه خبر آورده می شود.
تعاریف گوناگونی درباره خبر ارائه شده و کماکان نیز ارائه می شود. تعاریف مربوط به خبر پیوسته تغییر می کند، چون عادات ما پیوسته در حال تغییر است. برخی از تعاریف ارائه شده در زمینه خبر از این قرار است :
- خبر ، گزارش واقعیتهاست ، اما هر واقعیتی را نمی توان خبر نامید .
- خبر ، پیامی است که احتمال صدق و کذب در آن وجود دارد .
- خبر ، رویدادی است که قرار است اتفاق بیافتد .
- خبر ، محصول جهان سیاسی و اجتماعی است که آن را گزارش می کند .
هر یک از این تعاریف از زاویه خاص به تعریف خبر پرداخته اند و همین تفاوتها نشان می دهد که تعریف و تعیین قلمرو مفهومی برای خبر، کار چندان ساده ای نیست اما خمیر مایه و کانون اصلی را در هر تعریف از خبر فراگیری و سرعت شکل می دهد.
ارزشهای خبری معیارهایی هستند که با کمک آنها می توانیم رویدادهای مناسبی را برای مخاطبان انتخاب کنیم. ارزشهای خبری در درون رویدادها قرار دارند
هفت ارزش خبری که شناخت آنها می تواند ضامن انتخاب رویدادهای مناسب برای تبدیل شدن به خبر باشد به قرار زیر است :
1- فراگیری یا در برگیری :
هر رویدادی که جمع وسیعی را در بر بگیرد و یا به دیگر سخت به جمع فراوانی مربوط باشد و بر آنها تاثیرگذار باشد از فراگیری برخوردار است .
2- شهرت :
افراد ، نهادها و اشیایی که دارای شهرت هستند ، همیشه طرف توجه مردم می باشند بنابراین می توانند همیشه در خبرها جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص بدهند.
3- کشمکش ، برخورد ، تضاد و اختلاف :
رویدادهایی که از این ویژگی ما برخوردارند و در واقع از یک التهاب درونی برخوردار هستند که حجم وسیعی از خبرهای رسانه ها حول همین رویدادها دور می زند
4- استثنا ، شگفتی ، غیر عادی بودن :
اتفاقات عجیب و غریب ، نادر و استثنایی همیشه توجه انسانها را به خود جلب می کند حتی یکی از تعریفهایی که درباره خبر ارائه شده ، متمرکز بر همین موضوع است .
5- بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار :
هر امری که در آن تعداد و عدد و رقم بالا باشد ، می تواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
6- تازگی :
تازگی به عنوان یکی از خمیر مایه های اصلی خبر می باشد که هر چه فاصله وقوع رویداد تا زمان انتشار آن کوتاه تر باشد خبر تازه تر خواهد بود .
7- مجاورت ، نزدیک بودن :
مردم ترجیح می دهند ابتدا از خبرهایی مطلع شوند که در اطراف محل زندگی آنها رخ می دهد چرا که چنین رخدادهایی می تواند بر نحوه زندگی و یا تصمیمات آنها تاثیر گذار باشد .
عناصر خبری در واقع شش پرسش هستند که اسکلت و استخوان بندی خبر را می سازند:
· what یا چه ؟ در واقع پرسش است که دنبال این می گردد تا ببیند چه چیزی رخ داده است و به عبارت بهتر عمدتاً بر ماهیت رویدادی که قرار است به خبر تبدیل شود متمرکز است .
· Who یا چه کسی یا چه نهادی ؟ این پرسش دنبال آن است تا به خالق یا خالقان رویداد دست یابد و ببیند چه کسانی باعث اتفاق مورد نظر شده اند .
. Where یا کجا ؟ پرسش است که پاسخ آن از محل وقوع رویداد خبر می دهد
· When کی ، چه وقت ، چه هنگام ؟
هر رویدادی دارای مختصات مکانی و زمانی است که هنگام تبدیل شدن به خبر باید آنها را به همراه داشته باشد و علی القاعده هر چه رویداد از نظر زمانی تازه تر باشد با ارزشتر است
· Why یا چرا ؟
این عنصر که از جنبه تحلیلی برای خبر اهمیت دارد علت وقوع رویداد را به مخاطب اعلام می کند.
· How یا چطور ؟
این عنصر از جنبه تشریحی و توصیفی برای خبر اهمیت دارد و مخاطبان را از نحوه و مکانیزم وقوع رویداد مطلع می سازد
سبكهاي خبر نويسي:
سبکهای خبرنویسی متعددی در روزنامه نگاری وجود دارد :
· سبک هرم وارونه · سبک تاریخی
· سبک تاریخی به همراه مقدمه
· سبک ساعت شنی · سبک پایان شگفت انگیز
· سبک بازگشت به عقب
· سبک تشریحی
روابط عمومی ها هم مثل روزنامه نگاران باید سبک هرم وارونه را بشناسند و بتوانند آن را بنویسند.
سبک هرم وارونه از سه قسمت تشکیل می شود:
بخش اول که در واقع جمله یا جملات آغازین خبر را می سازد و به آن لید گفته می شود که در بر دارند مهمترین قسمت خبر است .
بخش دوم به بدنه خبر تعلق دارد در این بخش در واقع ما به اعلام جزئیات درباره چیزی می پردازیم که در بخش اول آن را اعلام کرده ایم .
بخش سوم به پیشینه و سابقه خبر مربوط می شود در این بخش تلاش می کنیم اطلاعات مربوط به زمینه های قبلی وقوع رویداد را در اختیار مخاطب قرار بدهیم
چطور یک خبر را شروع کنیم ؟
لید مضمون اصلی خبر را تشکیل می دهد لیدهای پاراگراف اول در خبر که نوشتن خبر با آن آغاز می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طوری که عده ای از روزنامه نگاران حرفه ای جهان به آن قلاب می گویند .
در هر صورت شروع خبر می تواند با یکی از عناصر خبری و یا با چند عنصر خبری همراه باشد به دیگر زبان ، دست کم می تواند با شش نوع لید بر اساس همان شش عنصر خبری خبرها را آغاز کرد .
1- لید مبتنی بر چه
2- لید مبتنی بر که
3- لید مبتنی بر کجا
4- لید مبتنی بر چه وقت
5- لید مبتنی بر چرا
6- لید مبتنی بر چطور
شما می توانید با شیوه های متنوع تری هم خبرهای خودتان را شروع کنید ولی سعی کنید از موارد زیر برای شروع کردن خبرها پرهیز کنید :
1- کلی گویی و مبهم نویسی
2- آوردن مطالب جزئی
3- اگر از عنصر که (who) در لید خبر استفاده کردید و این فرد گمنان بود بجای استفاده از نام و نام خانوادگی او در لید از سمت و عنوان او استفاده کنید .
4- و بالاخره با حروف اضافه خبرتان را شروع نکنید . مواردی که همیشه باید آنها را رعایت کرد .
خوب نوشتن مستلزم رعایت مواردی است که باید همیشه آنها را به یاد داشته باشید .
· اطلاعات : اطلاعات ماده خام خبر را تشکیل می دهد تهیه اطلاعات دقیق و گویا برای مخاطبان از موارد غیر قابل غفلت است .
· اهمیت مساله : خبرهایی به یاد خواهند ماند که اهمیت خود را به خوبی مطرح کرده باشند.
· تمرکز : خبرهای خوب از تمرکز بر روی موضوع بحث برخوردارند . نباید از این شاخه به آن شاخه پرید
· چهارچوب : این درست است که باید متمرکز حرکت کرد ولی فراموش نکنید که شما باید با ارائه خبر خبر ، چهارچوب گسترده تر رویداد را هم طرح کنید .
· ساختار : خبرباید از یک ساختار طبیعی و منطقی برخوردار باشد
علاوه بر مواردی که بر شمردم این موارد را هم باید در نظر گرفت :
1- همیشه به هنگام نوشتن مخاطب را در نظر بیاورید .
2- با سوم شخص و با تکیه به زمان گذشته بنویسید.
3- به قواعد سبک هرم وارونه پایبند باشید.
4- به دادن سابقه و پیشینه در خبر عادت کنید .
5- از نوشتن منابع در خبر غفلت نکنید .
6- قدر نقل قول های مستقیم را بدانید و از آنها استفاده کنید .
7- خبر را با نظر ادغام نکنید .
8- بیشتر نشان بدهید و کمتر حرف بزنید .
9- اجازه ندهید واژه ها راه خبر را سد کنند .
لید نقشه خبر شماست ، مبادا مخاطب راه را گم کند.
خبر و اصول خبر نويسي
مقدمه:
- امروزه روابط عمومي و روزنامهنگاري به عنوان دو رشته تخصصي هموزن و ناگسستني، در كنار يكديگر قرار گرفتهاند.
- در عصر ارتباطات و فنآوري اطلاعات همه روزه از سراسر جهان اطلاعات دستهبندي شده با انواع ابزار ارتباطي مخابره ميشوند تا شايد بتوانند عطش انسان قرن 21 را براي دريافت اخبار جديد برطرف سازند.
- روابط عموميها در واقع همان مؤسسات توليد خبر هستند كه از ديدگاه خاص خود به توليد و انتشار خبر مينگرند. روال كار آنها را سياست مديران و سازمان متبوع تعيين ميكنند.
- خبرنگار روابط عمومي مؤظف است ضمن اطلاع و آگاهي كامل از علم روزنامهنگاري و تهيه و نگارش خبر، از سياست خبري و تشكيلات اداري سازمان متبوعش اطلاعات كافي و لازم داشته باشد تا هميشه همسوي نظر مديران رفتار كرده و وظيفه اطلاعرساني صحيح را به بهترين شكل به انجام رساند.
- جزوهاي كه پيش رو داريد گزيدهاي از شيوهها و تهيه انتشار خبر را به صورت هرچند مختصر ارائه و در ضميمه به اصول و قواعد رسمالخطي براي اينكه فارسي را بهتر بنگاريم پرداخته است
خبر
- خبر پرارزشترين كالاي روز است و نقش خبرسازان در دنياي امروز بسيار با اهميت است. خبر گزارشي از واقعيتهاست ولي هر واقعيتي را نميتوان خبر ناميد، خبر الزاماً گزارش رويدادهاي جاري (تازه) نيست. ممكن است واقعهاي كه سالها قبل رخ داده، با نمايان شدن اطلاعات تازه ارزش خبري پيدا كند. گاهي خبر رويدادي است كه قرار است اتفاق بيفتد اما هنوز رخ نداده است.
- روابط عموميها يكي از منابع توليد خبر در سازمان هستند. رسالت روابط عمومي در سازمان جستجوي اطلاعات و اخبار و انتقال آن به مخاطبان است مهمترين مرحله در فرآيند تهيه خبر شناخت خبر است كه بدون شك وظيفه كارشناس روابط عمومي است و به مهارت فردي و ذاتي خبرنگار مربوط است به گونهاي كه چگونگي و شيوه نگارش خبر يك نوع مهارت علمي و تجربي محسوب ميشود
مفاهيم اساسي
- مفاهيم اساسي درخبرنويسي عبارتند از: درستي، روشني و جامعيت خبر. آنچه مسلم است خبري كه از طريق رسانهها به اطلاع مردم ميرسد بايد از مرحله گردآوري اطلاعات تا مرحله ارائه حاوي اين مفاهيم باشد:
- درستي خبر
•ارائه اطلاعات درست به مخاطبان از وظايف مهم رسانههاي خبري است و اطمينان از درستي مطالب از ضروريات حرفه روزنامهنگاري است.
•بايد رويداد را آنطور كه هست ارائه شود نه آن طور كه خبرنگار مايل است اتفاق افتاده باشد. انتشار مطالب نادرست درباره اشخاص حقيقي يا حقوقي خبرنگار و مؤسسه خبري را با مشكلات قانوني روبرو ميسازد و سبب سلب اعتماد مخاطبان ميشود
- روشني خبر
صراحت لهجه و روشني نوشتاري خبرنگار، از ويژگيهاي مهم اين حرفه است. اگر اطلاعات به زبان ساده، رسا و روشن بيان نشود در جلب مخاطب موفق نبوده و قابل درك نخواهد بود. بكاربردن اصطلاحات پزشكي، فني و حقوقي بايد طوري باشد كه براي همگان قابل فهم و درك باشد اگرچه زمان يكي از عوامل پرفشار در كار تهيه خبر است اما اين عامل نبايد مانع تهيه خبر صحيح و صريح باشد يكي از دلايل ابهام خبري درك ناقص خبرنگار از رويداد است لذا به منظور رفع اين مشكل خبرنگار بايد همواره مطالعه داشته و اطلاعات خود را به روز نمايد.
- جامعيت خبر
خبر در حين انتشار بايد به سوالات بوجود آمده در ذهن مخاطب پاسخ دهد. استفاده از اطلاعات آرشيوي و اشاره به سابقة خبر به جامعيت خبر كمك ميكند تا خبر جامع و كاملي بوجود آيد
ارزشهاي خبري
•جهان امروز با وسعت و شكل پيچيده خود هر روز شاهد هزاران جريان سياسي – اجتماعي – اقتصادي و ... است كه بدون شك امكان انتقال همه اين وقايع وجود نخواهد داشت.
• تشخيص اين مطلب كه چه رويدادي ارزش تهيه خبر و گزارش را دارد همان ارزشهاي خبري نام دارد. اين ارزشها و معيارها به تنهايي و يا با تركيب يك رويداد را پديد ميآورند.
•يكي از وظايف كارشناسان تهيه خبر در روابط عموميها شناخت ارزشهاي خبري نهفته در خبر است كه ضمن كمك در شناسايي خبر به عنوان معيار ارزشگذاري هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت
ارزش در برگيري
- زماني است كه رويدادي تمام يا قسمت اعظم جامعه را تحتالشعاع خود قرار دهد و تأثير مستقيم بر نفع و زيان مادي و معنوي افراد جامعه داشته باشد و گروه بيشتري از مخاطبان خود را پوشش دهد. در روابط عمومي اخباري كه تهيه ميشوند بايد اين عامل را مدنظر داشته باشند چرا كه نشريات خبري داخلي اغلب براي كاركنان و مخاطبان به طور مستقيم تهيه ميشود جامعيت و دربرگيري برجستهترين ارزش خبري است كه در اخبار روابط عموميها وجود دارد.
ارزش شهرت
- اشخاص يا شخصيتهاي مختلف حقيقي و حقوقي گاهي به خاطر فعاليت خاص ملي يا فراملي و جهاني داراي شهرت ميشوند گاهي براي برجسته كردن رويدادي بايد به شهرت و شخصيت صاحب نقش در رويداد تكيه كرد تا به برجستگي خبري دست يافت گاهي شهرت بار منفي دارد و گاهي در رويداد به سمبلهاي مادي و معنوي ملي اشاره ميشود در هر حال چه شهرت خبر وابسته به يك فرد تبهكار و خاطي باشد و چه اشاره به آثار باستاني يك كشور متمدن داشته باشد و يا به شخصيتي مذهبي و حقيقي يك فرد، تفاوتي نخواهد داشت
- در روابط عموميها به طور عمده اخبار منعكس شده حاوي اين ارزش هستند چرا كه اغلب پيرامون مسئولين سازماني هستند.
- زبان، فرهنگ، اعتقاد و مذهب عاملي است كه گروههاي انساني را از هم جدا ميكند. رويدادهايي كه حول اين محورها باشند، قاعدتاً براي همان قوم مهم و حائز اهميت هستند و اغلب اين اخبار در نقطهاي ارزش ويژه دارند و در نقطهاي ديگر يا بين گروه ديگري كمتر جالب توجه هستند اين مورد در اخبار داخلي كشورها هم مصداق پيدا ميكند.
- در اخبار روابط عموميها اين عامل به ميزان زيادي مشهود است. اغلب اخبار داخلي سازمانها براي كاركنان دروني مفيد است و هيچ جذابيتي حتي براي خانواده آنان ندارد يكي از پيشنهادهاي موجود اين است كه حال كه نشريهاي درون سازماني با هزينههاي گزاف و زحمت فراوان قرار است توليد شود بهتر است خانوادة كاركنان سازماني را هم از مطالعه مجلات غيره بينياز سازد و مطالبي پيرامون آموزشهاي مهارت زندگي و تربيتي، سرگرمي و اطلاعات عمومي را درخود داشته باشد تا بتوان از جنبههاي مختلف از يك نشريه داخلي استفاده كرد. با اين اقدام ميتوان از كسالتآور بودن مطالب يك نشريه كاست
زمان و تازگي رويداد
- عامل زمان هميشه مورد توجه بوده و در انعكاس يك خبر از مهمترين عوامل ميباشد. خبر زماني ارزش و اهميت دارد كه به سرعت منتشر شود و تازگي به خبر ارزش ويژهاي ميبخشد.
- هر واقعه تركيبي از ارزشهاست ولي ارزش زمان پيوسته جزء تغييرناپذير خبر است.
- در اخبار روابط عموميها اغلب اين عامل كمتر رعايت ميشود، چرا كه اخبار روابط عموميها به صورت هفته نامه، ماهنامه و فصلنامه منتشر ميشود. پيشنهاد ميشود در نشريات روابط عموميها جاي خالي تازگي رويداد را با حاشيه خبر پركرد. اصل خبر اغلب قبل از انتشار به سمع و نظر كاركنان سازماني ميرسد اما نكات احتمالي كه در حاشيه خبر است به همراه عكسهاي جذاب و ديدني و بررسي رويداد از زواياي مختلف با ديدگاه افراد مختلف از جمله كارهايي است كه به جذابيت خبر ميافزايد.
برخوردها، تضاد، اختلاف و درگيريها
رويدادهايي كه حاوي يك نوع تضاد فردي، ملي و جهاني باشد جذابيت خاص خبري دارد. چه اين تضاد فكري، فيزيكي و يا ايدئولوژيكي باشد. تمام خبرهايي كه حاوي تصادف، سيل، مرگ و مير عمومي و بيماريهاي واگير و اعتصابها باشد در اين دسته ميگنجد.
- اخبار منتشر شده از سوي روابط عموميها چون از فيلترهاي مختلف ميگذرد و دروازهباني ميشوند فاقد اين ارزش هستند چرا كه متأسفانه روابط عموميها مبلغ سازمان خود هستند و هرگونه اخبار كه اعتبار و صلاحيت سازمان متبوع آنها را زير ذره بين قرار دهد از طريق روابط عموميها منتشر نخواهد شد
استثناء و شگفتي
- رويدادهاي خارقالعاده و نادر كه گاهي هرچند سال يك بار يا براي اولين بار پيش ميآيد و يا حتي اختراعات و اعمال عجيب انساني مثل جناياتي كه به شكل خاصي رخ ميدهد جزء اين گروه هستند اين گونه اخبار به خودي خود همواره مورد توجه قرار ميگيرند و از نظر ارزش خبري از قدرت جذابيت خاصي برخوردار هستند در روابط عموميها اين اخبار از كميت زيادي برخوردار نيست چرا كه اخبار روابط عموميها اغلب عادي، روزمره، روتين و آرام هستند و كمتر جنبه شگفتي و اعجاب دارند.
فراواني تعداد، مقدار و بزرگي رويداد
- رويدادهايي كه در آن تعداد كثيري ذينفع باشند در واقع بزرگي اعداد و ارقام همواره ارزش خبري است كه خبر را برجسته و جذاب ميكند مثل اخبار حوادثي كه در آن تعداد كثيري دچار خسارت و مرگ و مير شوند.
مجاورت
- گاهي رويدادي در محل و يا شهري اتفاق ميافتد كه براي شهر ديگري يا كشور ديگر ارزش خبري نيست مجاورت به دو شكل جغرافيايي و معنوي يكي از ارزشهاي مهم خبري است
عناصر خبر
- تنظيم خبر از مراحل سخت كار خبري است كه بدون شناخت اركان آن امكانپذير نيست. اركان خبر در واقع پاسخگويي سوالهاي مخاطب است. در صورت عدم استفاده صحيح از اين عناصر، خبر دچار ابهام شده و جذابيت كافي نخواهد داشت.
- شناخت اركان خبر به خبرنگار كمك ميكند قبل از نگارش، از اطلاعات مؤثر و مفيد به خوبي و به جا استفاده كند.
- دراخبار روابطعموميها استفاده صحيح از عناصر خبر به جامعيت خبر كمك ميكند و اطلاعات داخلي سازمان را آن طور كه هميشه مورد نظر كاركنان است به اطلاع آنها ميرساند در واقع در اخبار داخلي لزوماً همة عناصر بايد استفاده شود
كه:
پاسخگويي به اين سوال ارزش شهرت خبري را در بردارد.
خبرنگار بايد بداند چه شخصي يا چه چيزي در پيدايش رويداد دخالت داشته و اطلاعات را به طور كامل به مخاطب ارائه نمايد مخاطب بايد بتواند با مطالعه خبر سوال چه كسي؟ چه گروهي؟ چه چيزي؟ را در ذهن خود پاسخ گويد.
كجا:
پاسخگويي به اين سوال به ارزش مجاورت اشاره دارد.
گاهي در يك خبر موقعيت جغرافيايي براي مخاطبان مهم و حساسيت برانگيز است در اينگونه موارد بايد با اشاره به مكان مورد نظر اين سوال را در ذهن مخاطب پاسخ گفت كه رويداد در چه محلي اتفاق افتاده است.
كي:
پاسخگويي به اين سوال تاكيدي بر ارزش زمان و تازگي رويداد دارد.
اگر زمان وقوع رويداد اهميت ويژه دارد بايد زمان در ابتداي خبر بيايد ولي اگر زماني از وقوع رويداد گذشته باشد تاكيد بر جنبه تازگي خبر لزوم ندارد بلكه بايد از ديدگاه جديدتري به خبر پرداخته و بررسيهاي حاشيهاي را جايگزين نمايد. اين همان وظيفهاي است كه روابط عموميها بايد در انتشار اخبار خود به آن توجه كنند
چه:
چه، از جمله عناصري است كه اگر خبر با پاسخگويي به آن شروع شود سبب جذابيت خبر ميشود. «چه» ممكن است به تصويب يك لايجه و يا وقوع حادثهاي اشاره داشته باشد.
عنصر «چه» به ماهيت رويداد مربوط است خواه فعلي صورت پذيرفته باشد يا انجام نشده باشد.
چرا؟ چگونه؟
علت، انگيزه، نحوه وقوع رويداد با اين عنصر پاسخ گفته ميشود.
در واقع اين عنصر به تشريح و تعريف رويداد ميپردازد گاهي در يك رويداد خبرنگار از وقوع آن اطلاع دارد اما از علت وقوع و يا انگيزه اطلاع كافي ندارد. در اين زمان بايد با بدست آوردن اطلاعات كافي در خبرهاي آتي به دنبال پاسخگويي به اين عنصر در اخبار خود باشد.
اما در اخبار روابطعموميها هميشه اين عنصر از جذابيت ويژهاي براي مخاطب برخوردار است. خبرنگار روابط عمومي هميشه زمان كافي براي جمعآوري اطلاعات و دلايل وقوع رويداد را دارد و ميتواند آن را با پردازش به بهترين شكل به مخاطبان خود ارائه نمايد
عوامل تاثير گذاربر فرايند خبر
- از لحظهاي كه رويدادي شكل ميگيرد تا زماني كه آن رويداد تبديل به خبر و يا گزارش ميشود مراحل مختلفي را طي ميكند عوامل بسياري در شكلدهي خبر مؤثر هستند.
- گاهي خبر شكل ميگيرد اما قبل از رسيدن به سمع و نظر مخاطب بارها و بارها تغيير شكل ميدهد و يا به عبارت علميتر دروازهباني ميشود.
- از جمله عوامل تأثيرگذار روي خبر و يا گزارش ميتوان به عوامل درون سازماني و برون سازماني اشاره داشت.
عوامل درون سازماني
اين عوامل شامل:
- اعمال نظر مديريت و سياستهاي خاص خبري هر سازمان كه بصورت آشكار و نهان در هر سازمان وجود دارد.
- اعمال نظر خبرنگار به عنوان فردي كه از جنبههاي علمي به شيوه تهيه خبر مينگرد
- توجه به علايق جامعة مخاطبان و تهيه خبر مطابق با ذائقه مخاطب
- مسائل فني رسانه انتشار دهنده به مكان در نظر گرفته شده براي انتشار در روزنامه و هماهنگي شكل تيتر در صفحة روزنامه يا نشريه و يا وقت و زمان در راديو و تلويزيون و ....
عوامل برون سازماني
عواملي كه از خارج سازمان در شكلدهي خبر تأثير خواهند داشت شامل:
- محدوديتهاي قانوني كه مانع از انتشار برخي از اخبار است
- اعمال نفوذ اشخاص حقيقي و حقوقي كه تفكرات و عقايد آنان در سطح ملي و منطقهاي مؤثربوده و قابل بررسي است به نحوي كه سياستهاي خبري آنان در خارج سازمان روي اخبار داخلي منعكس ميشود.
- منابع خبري كه در خارج سازمان اخباري براي مؤسسه خبري ارسال ميكنند اين مؤسسهها هرنوع خبري كه دريافت ميكنند ناچار هستند همان خبر را با تغيير شكل ارسال نمايند. و كمتر فرصت پيدا ميكنند تا اخبار را همان طور كه ميخواهند منعكس نمايند و اين مشكل هم به نوعي از جمله عواملي است كه ناخواسته از بيرون سازمان روي اخبار سازماني تأثير ميگذارد
دروازه باني خبر
- پس از اينكه خبر با تمام اين شرايط شكل گرفت و توليد شد به مرحلهاي ميرسد كه توسط مدير گروه خبري يا مدير روابط عمومي گزينش ميشود و اخباري كه به نوعي به صلاح سازمان است فرصت انتشار پيدا ميكنند.
- لفظ دروازهبان (Gate keeper) براي اولين بار توسط كورت لوئين(Kurt Lewin) در زمان جنگ دوم جهاني بيان شد. لوئين يكي از كارشناسان علوم اجتماعي امريكا است و تحقيقات او هيچ ارتباطي به حرفه روزنامه نگاري ندارد در واقع او اين لفظ را در پروسة تهيه مواد غذايي از توليد تا مصرف بكار برده است. اما بعدها اين اصطلاح به دليل موضوعيت و كاربرد خاص خود وارد قلمرو روزنامهنگاري و خبرنگاري شد. به عبارت بهتر در هر مؤسسه توليد خبر، افرادي آگاهانه روي سرنوشت خبر تأثير ميگذارند. معيارهاي فردي و ضوابط سازماني گاهي مانع از انتشار كل و يا قسمتي از خبر ميشوند كه اين روند و موانع موجود در مسير توليد خبر را «دروازهباني خبر» ميگويند
تهيه و تنظيم خبر
ليد
- پاراگراف و بند اول در تنظيم خبر را ليد مينامند.
- ليد(Lead) در اصطلاح به معني هدايت و راهنمايي است و در واقع خلاصه مطالب مهم هر خبر است كه خواننده را به مطالعه خبر اصلي تشويق ميكند.
ليد شامل 2 الي 4 جمله است و به انواع زير تقسيم ميشود:
- ليدهايي كه به عناصر خبر پاسخ ميگويند اين دسته از ليدها در ابتداي جمله با پاسخ، يكي از عناصر خبر آغاز ميشود مثل ليدهايي كه با اسم شخص، مكان، زمان، ماهيت و چگونگي وقوع رويداد شروع ميشود.
- ليدهايي كه ارزشهاي خبري (شهرت، مجاورت، تازگي و ..) را برجسته ميكنند در اين ليدها از ارزشهاي خبري در تهيه ليد استفاده ميشود
ليد سوالي و استفهامي: كه براي جذاب كردن خبر ليد با يك پرسش مهم و حساسيتبرانگيز شروع ميشود.
ليد نقلي: كه بصورت مستقيم يا غيرمستقيم با طرح يك سوال آغاز ميشود و در واقع در بردارندة ارزش شهرت است و اين سوال كه در خبر پاسخ داده خواهد شد در واقع سوال مورد نظر مخاطبان است و به اين دليل موجب جلب توجه ميشود.
ليد تاريخي: اين نوع ليد در واقع به سابقة خبر اشاره داشته و مخاطب را سرشار از اطلاعات مورد نياز براي درك بهتر خبر مينمايد.
ليد تشريحي و تحليلي: اين نوع ليد در اخبار سياسي و اقتصادي و گزارشها بكار برده ميشود كه در ابتداي خبر به تشريح و تحليل پرداخته و دلايل وقوع را نقادانه بررسي مينمايد
ليد تمثيلي: استفاده از ضربالمثل و نكات ظريف ادبي در ليد به منظور بيان رويدادي در واقع يكي ديگر از ترفندهاي ايجاد جذابيت در خبر است.
ليد فهرستي: در اين ليد اخبار به شكل بريده بريده و تيتر مانند بدون هيچ گونه توضيحي ميآيد به اين معني كه اين مطالب همگي در خبر وجود دارد و در واقع مخاطب را راهنمايي ميكند كه براي دسترسي به اطلاعات به متن اصلي خبر مراجعه كند.
ليد قياسي: در اين ليد بين 2 واقعه كه مرتبط هستند رابطهاي متناسب برقرار ميشود تا درك رويداد بهتر و جذابيت آن بيشتر باشد.
ليد غيرمتعارف: كه از ذوق و هنر خبرنگار سرچشمه ميگيرد و اغلب بيان اخبار ورزشي، هنري و حوادث به اين شيوه صورت ميگيرد
سبكهاي خبري
سبك هرم وارونه
در اين نوع سبك چكيده و مهمترين قسمت مطالب در ابتداي خبر ميآيد و توضيحات اضافه و اخبار كمارزشتر در قسمتهاي بعدي و پاياني خبر قرار ميگيرد. در اين سبك ليد مهمترين قسمت خبر است.
تحقيقات موجود در روزنامهنگاري نشان ميدهد كه هرچه مطالب طولانيتر باشد تعداد خوانندگان كمتر هستند به عبارت بهتر تعداد خوانندگان خبر با تعداد پاراگرافها رابطه معكوس دارد.
اين سبك مزايايي دارد از جمله اينكه اصل خبر در ابتداي خبر ميآيد و در وقت مخاطب صرفهجويي ميشود. خواننده را اغلب به خواندن خبر تا انتها ترغيب ميكند در صفحه بندي روزنامه از لحاظ تيترزني و تنظيم صفحه كار را آسان ميسازد.
و از معايب اين سبك ميتوان به ميزان تأثير نظر نويسنده خبر روي آن نام برد
سبك تاريخي
در واقع اين نوع سبك خبر را بدون دستگاري و همان طور كه اتفاق افتاده به آگاهي مخاطب ميرساند و هر خبري با هر ارزشي در جاي خود بيان ميشود.
اگرچه اين سبك گاهي براي مخاطبان خسته كننده است اما در اين شيوه ضمن اينكه هميشه خبر به طور كامل بيان ميشود، شرايط براي اعمال نظر خبرنگار مهيا نميشود.
اين نوع نگارش صفحهبندي را به دليل طولاني بودن دچار مشكل ميكند، زمان بيشتري براي درك مفهوم اصلي نياز دارد و گاهي خواننده را دچار خستگي و بيحوصلهگي ميكند.
سبك تاريخي همراه با ليد
اين سبك تلفيقي از 2 سبك ذكر شده است. در واقع خبري است كه در آن ليد وجود دارد مهمترين قسمت خبر در ليد ذكر ميشود اشتياق و عجله خواننده را براي خواندن خبر ارضاء مينمايد و در ادامه و متن خبر به سبك تاريخي سابقه و تاريخچه خبر را متذكر شده و به ترتيب وقوع، رويدادها را بيان ميكند، اين سبك در زمان اندك اصل خبر را به اطلاع مخاطب رسانده و براي علاقهمندان در ادامه شرح كامل رويداد را بازگو ميكند.
متن خبر
- قسمت اصلي خبر، متن آن خبر است كه پس از تيتر و ليد ميآيد و خبر اصلي در آن به شيوههاي مختلف نگارش ميشود. گاهي متن خبر از چندين جمله تشكيل ميشود.
- يك نوشته خوب و قابل درك بايد وحدت داشته باشد. يعني متن نبايد از موضوع اصلي منحرف شود گاهي ناچار به تكرار يك جمله در متن هستيم اين كار را بايد با استفاده از شيوههاي مختلف مثل: كلمات ربطدهنده و واژههاي هماهنگ كننده طوري تنظيم كرد كه تكرار جملات يا كلمات، زيبايي متن اصلي را از بين نبرند
تيتر
- تيتر، اصليترين قسمت يك خبر است. هر مخاطب قبل از هر چيز با نگاه به تيترها تصميم به مطالعه خبر ميگيرد، و يا از مطالعة آن صرف نظر ميكند. تيتر به خبر هويت و اعتبار ميدهد، و در زماني بسيار اندك اين امكان را به خواننده ميدهد كه كلياتي از خبر را دريابد.
- تيتر داراي ويژگي و قواعد خاصي است. از ويژگيهاي تيتر ميتوان به موارد زير اشاره كرد.
تيتر ضمن كمك به زيبايي صفحه و ترغيب خواننده به خواندن مطلب، پيام خبري را به طور خلاصه بيان ميدارد.
- تيتر نويسي قواعد خاصي دارد: تيتر تا حد امكان بايد با ليد خبر هماهنگي داشته باشد. در تيتر با انتخاب فعل و جملهبندي مناسب تا حد ممكن ميتوان از بكار بردن واژههاي تكراري جلوگيري كرد
اجزاي تيتر
تيتر اصلي: مهمترين مطلب خبر در اين قسمت با حروف درشت نسبت به بقيه مطالب ميآيد انتهاي تيتر اصلي نقطه نميآيد.
روتيتر: تيتري است كه در بالاي تيتر اصلي قرار ميگيرد با حروف كوچكتر، و نزديك تيتر اصلي قرار ميگيرد، توضيح اضافهاي است كه تيتر اصلي را كامل ميكند و بايد به شكلي باشد كه با حذف آن به تيتر اصلي خدشهاي وارد نشود.
زيرتيتر: كه بعد از تيتر اصلي و زير آن قرار ميگيرد با حروف كوچكتر از تيتر اصلي و مستقل از آن ميآيد: زير تيتر ضمن اينكه مفهوم مستقل از تيتر دارد به شكل يك تيتر ديگر زير تيتر اصلي ميآيد.
خلاصه تيتر (سوتيتر): با علائم (O *) در ابتداي جمله مشخص ميشود. در مطالب بلند براي اتصال مطالب و ربط منطقي آنها و به جهت اينكه مطلب براي مخاطب خستهكننده نباشد بكار ميرود.
سوتيتر اغلب درگزارشها، مصاحبهها و مقالههاي طولاني هم به جهت زيباسازي صفحه و هم به جهت ايجاد ارتباط منطقي بين بخشهاي مختلف به كار ميرود. در واقع سوتيتر تيتري است كه به نوعي خواننده را به خواندن ادامه مطلب با مطالب تازه ترغيب ميكند
دو تيتري: در ايران براي اولين بار روزنامه ابرار از اين شيوه بهره گرفته است. در واقع، نمايي از ذوق و هنر خبرنگار است. در اين شيوه تيتر اول فعل ندارد و تيتر دوم به فعل ختم ميشود. اين دو تيتر ضمن شكل جداگانه در عين حال پيوند و نسبتي با يكديگر دارند اين سبك تيتر زني به شدت كنجكاوي مخاطب را براي خواندن مطلب برميانگيزد. در واقع اين نوع تيتر بيانگر دو رويداد متصل به هم است كه در فاصله زماني كمي از هم پيرامون يك مسئله بايك درجه اهميت رخ داده است.
انواع تيتر
تيتر اقناعي: در اين نوع تيتر ادبياتي استفاده ميشود كه هدف آن تهييج و هدايت افكار عمومي ميباشد. هدف از استفاده اين نوع سبك نگارش، تبليغ و برجستهسازي موضوعي خاص است كه اغلب در مسايل سياسي و اجتماعي نياز به اين سبك نگارش احساس ميشود. استفاده از بار عاطفي كلمات، در شكلگيري اين نوع تيتر نقش اساسي دارد.
تيتر سؤالي: كمتراستفاده ميشود سؤال از خواننده او را وادار به واكنش منفي ميكند. براي استفاده از اين نوع تيتر دقت و نكتهبيني نويسنده ضروري است تا بتواند با ظرافت كافي و بينش و احاطه خود بر افكار عمومي طوري از اين نوع تيتر بهره ببرد كه خواننده را به خواندن خبر ترغيب نمايد.
تيترهاي غيرمتعارف خبري: استفاده از اين نوع تيتر هميشه توصيه نميشود. براي بيان اخبار هنري، ادبي، فرهنگي، حوادث، هواشناسي و مسائل اجتماعي اغلب استفاده ميشود. در واقع با استعارههاي متعارف و تمثيل به تيتر جذابيت ميبخشيم
اشكال تيتر:
- تيتر يك سطري
- تيتر دوسطري مساوي
- تيتر چند سطري مساوي
- تيتر پلكاني
- تيتر هرم وارونه
- تيتر مثلثي
- تيتر نيم هرمي متمايل به چپ
- تيتر نيم هرمي متمايل به راست
- تيتر مثلثي متمايل به چپ
- تيتر مثلثي متمايل به راست
- تيتر نامساوي متمايل به چپ
- تيتر نامساوي متمايل به راست
- تيتر نامساوي و متمركز (قرينه)
تاكتيك هاي خبري
مهمترين هدف خبرنگار يا شخصي كه در روابطعموميها مسئول تهيه خبر است جلب نظر مخاطب است.
خبر، ديگر انتقال دهنده واقعيتها نيست. بلكه سازنده واقعيت است. يك خبرنگار خوب كسي است كه بتواند اخبار را همراه با اهداف خود و سازمان به مخاطب القاء كند. هر خبرنگار براي تأثيرگذاري بيشتر راههاي مختلفي را پيش رو دارد. مثل استفاده از سبك نگارش، عكس، تيتر، طرح، كاريكاتور و ... اما يكي از ابزارهاي مهم براي اينكه اطلاعرساني به خوبي انجام شود و خبر آنگونه كه قرار است روي ذهن مخاطب و جامعه مخاطبين تأثيرگذارد، استفاده بجا از تاكتيكهاي خبري است
در اين قسمت براي اينكه تفاوت استفاده از انواع تاكتيكها به وضوح روشن شود به بيان مثالي اشاره ميكنيم:
- نقل است كه در سنتر پارك نيويورك سگي به كودكي حمله ميكند، مردي كه شاهد حادثه بود براي نجات كودك خود را به روي سگ مياندازد و او را خفه ميكند.
- خبرنگار نيويورك تايمز كه ماجرا را از نزديك ميبيند به مرد ميگويد: فردا تيتر اول نيويورك تايمز اين است: « مرد شجاع نيويوركي جان پسري را نجات داد» مرد در جواب خبرنگار ميگويد: «من نيويوركي نيستم»
- خبرنگار ميگويد پس تيتر ميزنيم: «آمريكايي قهرمان جان پسري را نجات داد»
- مرد ميگويد: «ولي من آمريكايي نيستم، پاكستانيام»
فردا تيتر نيويورك تايمز اينچنين شد:
- «يك مسلمان متعصب سگي را در سنتر پارك خفه كرد»
- «اف بي آي احتمال ميدهد القاعده در اين جنايت دخيل باشد.»
در اين بخش به اختصار به اين شيوهها، تاكتيكهاي تهيه خبر مطابق نظر سازمان و اهداف سياسي حاكم بر مؤسسه خبري اشاره ميشود:
1- سابقه نويسي يا پيشينه نويسي (Back ground): از متداولترين و پركاربردترين تاكتيكهاي رسانههاي خبري است. در واقع روزنامهنگار با تكيه بر حوادث گذشته به شكلدهي افكار عمومي ميپردازد و با ربط موضوعات گذشته به رويداد جاري، پيام مورد نظر خود را به مخاطب القا ميكند.
2- تاكتيك اطلاعات سري (Secret Information): در اين شيوه از ارائه خبر براي افكار عمومي جلوگيري شده و سعي ميشود اخبار طبقهبندي شود، و هر زمان نياز به هر قسمت خبر نمودار شد آن را ارائه كرد اين تاكتيك بسيار قديمي است و در مورد اسراسر محرمانه نظامي و امور ديپلماتيك از آن استفاده ميشود.
3- تاكتيك نشت هدايت شونده (Targeted News Leakage): برخي از اخبار و اسرار حفظ ميشوند و برخي ديگر با اهداف از قبل تعيين شده با زمانبندي خاص منتشر ميشوند و به شيوه قطرهاي و هدايت شونده ارائه ميشوند در واقع آنها اطلاعاتي هستند كه آگاهانه هدفگيري و ارائه ميشوند.
4- تاكتيك ماساژ پيام (Spinning the Massage: فريب اطلاعاتي است كه هر روز از كارخانه فكر دولت به بيرون جريان مييابد. تاكتيك حذف كليبافي، زمانبندي، تبخير از جملة اين شيوه هستند.
5- تاكتيك حذف: Omission Tactic: قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي از پيش طراحي شده و هدفمند حذف ميشود تا زمينه براي انتشار شايعه فراهم گردد. رسانه ميداند با انتشار خبر ناقص زمينه براي انتشار شايعه بوجود ميآيد چرا كه به سوالات مخاطبان پاسخ داده نشده است
6- تاكتيك كلي بافي (Generality Tactic): جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را با لعابي از مطالب غيرواقعي پوشيده و اصل خبر بدون در نظر گرفتن واقعيات ضروري آن انتشار مييابد. هدف رسانه اين است كه ضمن اينكه خبر را منتشر ساخته از ايجاد حساسيت بين گروههاي فشار و سياستگذاران سازماني جلوگيري ميكند و در واقع به آرامي اخبار مورد نظر را منتشر ميسازد.
7- تاكتيك زمانبندي (Timing Tactic): تأخير در پخش خبر به شكلي كه پيامگير ديگر نتواند كاري انجام دهد. از جنبة اول اشتياق مخاطب را براي شنيدن خبر از منبع موثق مهيا كرده از جنبة دوم زمينة پخش شايعات را در سطح جامعه فراهم ميآورد.
8- تاكتيك موجي (News) Feeding Frenzy: ريزش انواع اخبار با ارزش و بيارزش تا مخاطب در آن غرق شود و نتواند واقعيتها را درك كند.
9- تاكتيك تبخير (Vapor Tactic): بيان بخشي از خبر براي ايجاد شايعه در جامعه شايعاتي كه همراه با واقعيتها پخش ميشود و پيامگير نتواند آنها را از همديگر تشخيص دهد.
10- تاكتيك بازگشتي (Blow-Back Tactic): اين تاكتيك به منظور جلب واكنشهايي است كه از جامعه به سوي منبع خبر بازخورد دارد در واقع مؤسسه خبري با انتشار اين خبر مخاطب و علايق و تفكرات آنان را ميسنجند اين روش در زمان انتخابات بيشتر استفاده ميشود.
شايعه كشته شدن صدام در حملات اوليه موشكي آمريكا به بغداد از جمله استفاده از اين روش توسط خبرگزاري ها بود تا آمريكاييها بدانند واكنش نيروهاي مردمي و كادر رياست جمهوري از انتشار اين خبر چيست
11-تاكتيك دروغ بزرگ (يا استفاده از دروغ محض) (Big-Lie Tactic): اين تاكتيك قديمي استفاده فراواني در رسانهها دارد. در اين روش پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد بيان ميكنند. گوبلز ميگويد: دروغ هرقدر بزرگتر باشد باور آن براي تودههاي مردم راحتتر است. اين روش براي مرعوب كردن دشمن و تهييج افكار عمومي بكار ميرود در واقع دروغ بايد اينقدر بزرگ باشد كه كسي جرات تكذيب آن را نداشته باشد گوبلز ميگويند بعضي مواقع دروغهايي ميگفتم كه خودم از آن ميترسيدم.
12- نشان دادن سانسور به شكل غيرمستقيم
Publishing Blank Pag (Protesting Censorshi) اخبار جنجالي كه هميشه مورد علاقه مخاطبين هستند اما ممنوعيت انتشار دارند در اين روش جاي اخبار را با زدن تيتري هيجاني سفيد باقي ميگذارند و به مخاطب القاء ميكنند كه سانسور شديدي برآنها حاكم است.
13- دستچين كردن پيام Selectively Sorting the Message
14- درشت نمايي To highlight the Message
15- تعريف Distortion
16- مبالغه To Exagerate يا دستكاري آماري To Cheat in Statistics
17- جنجال آفريني خبري Sensationalism
18- نقل خبراز منابع ناشناخته و يا مبهم
Quoting news from unidentified sources
19- اختفاء يك منبع غيرموثق در پشت يك منبع موثق
Legitimizing News Source
20- تظاهر به بيطرفي Topretend Neutrality
21- اعلام اخبار دروغ و كشف آن توسط خود منبع
To create or propagate false news and To refute It
22- پاره حقيقت گويي To Release Facts Pavtially
23- خشونت مطبوعاتي (جنگ رواني) Press Violence
24- فوريت بخشيدن ساختگي به خبر To Artificially prioritize for News
25- پيشگوييهاي مغرضانه Biased Prediction
26- استفاده از شيوه طنز وفكاهي و كاريكاتور Making New Enter Taiming
27- القاء نظر با استفاده از چيدن عكس
28- پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت
29- استفاده از دو خبر واقعي براي طرح يك خبر ساختگي
30- تلاش براي سازگاري مواضع فرستند و گيرنده پيام
- امروزه كار تهيه خبر دچار تحول شگرفي شده است و هر ساعت تكنيك جديدي براي ارائه خبر مناسب و جذاب پديد ميآيد. در واقع اين روشها در خدمت موسسه خبري قرار ميگيرد تا يك خبر موفق شود بيشترين حجم مخاطب را با خود همراه سازد.
- اين تاكتيكها در واقع تنها گوشهاي از روشهايي است كه هر روزه در مؤسسههاي خبري جهان مورد استفاده قرار ميگيرد.
مفاهيم اساسي در خبرنويسي و ارزش هاي خبري
خبر باید درست،روشن و جامع باشد و این صفات در تمام مراحل تهیه، تنظیم و انتشار آن در نظر گرفته شده و مراعات شود.
1ـ روشنی خبر (clear) :
خبر باید ساده، روشن و بدون ابهام تنظیم شود. مهمترین دلیل ابهام در خبر، درك نادرست خبرنگار از موضوع خبر است كه این اشكال را با مطالعه و پرسش از منبع می توان رفع كرد.
نكته دیگر آنكه در خبرهای دارای اصطلاحات علمی، حقوقی، پزشكی و فنی و…، مطلب باید به گونه ای انتشار یابدكه اولا فهم مطلب برای همگان آسان باشد، همچنین این ساده نویسی به ارزش علمی خبر آسیبی وارد نیاورد.
نكته دیگر آنكه در خبرهای دارای اصطلاحات علمی، حقوقی، پزشكی و فنی و…، مطلب باید به گونه ای انتشار یابدكه اولا فهم مطلب برای همگان آسان باشد، همچنین این ساده نویسی به ارزش علمی خبر آسیبی وارد نیاورد.
در این راه، همچنین داشتن یك رسم الخط واحد در خبر نویسی ضروری است.
2ـ درستی خبر (accurate):
صحت خبر ارزش و اعتبار خبر است و در صورت نبود اطلاعات لازم و عدم صحت خبر، اعتماد میان مخاطب و رسانه از بین می رود.
وجود تكذیبیه(Retraction) نشان از عدم دقت در این مفهوم اساسی دارد كه در مواردی می تواند موجب مشكلات قانونی نیز شود.
ازسوی دیگر درج مطالب فاقد صحت، اطمینان و مطالعه قبلی موجب بی اعتمادی و كاهش مخاطبان رسانه و رفتن آنان به سمت رسانه های دیگر است.
وجود تكذیبیه(Retraction) نشان از عدم دقت در این مفهوم اساسی دارد كه در مواردی می تواند موجب مشكلات قانونی نیز شود.
ازسوی دیگر درج مطالب فاقد صحت، اطمینان و مطالعه قبلی موجب بی اعتمادی و كاهش مخاطبان رسانه و رفتن آنان به سمت رسانه های دیگر است.
«« هیچ گاه درستی خبر نباید فدای سرعت انتشار آن شود »»»
3ـ جامعیت خبر (compelete):
اطلاعات در خبر باید به صورت جامع و كامل داده شود. دادن اطلاعات آرشیوی و اشاره به سابقه خبر و پاسخگویی به 6 عنصر خبری (كی،كجا، كه، چرا، چه و چگونه) در خبر ضروری است
ارزش های خبری( NEWS VALUES)
هر رویدادی را نمی توان خبر نامید، زیرا بسیاری از رویدادها ارزش انتقال به مخاطب را ندارند.
معیارها و شرایطی كه در ماهیت یك رویداد موجودند و بر مبنای آنها می توان رویداد را ارزشیابی كرد ارزش های خبری نام دارند.
اهمیت این ارزش ها به دلیل آن است كه خبرنگار را هم در سوژه یابی و تنظیم خبر یاری می دهد، هم به عنوان معیار مقایسه، ارزش گذاری و گزینش رویدادها برای انتشار توسط رسانه مورد استفاده قرار می گیرد.
اهمیت این ارزش ها به دلیل آن است كه خبرنگار را هم در سوژه یابی و تنظیم خبر یاری می دهد، هم به عنوان معیار مقایسه، ارزش گذاری و گزینش رویدادها برای انتشار توسط رسانه مورد استفاده قرار می گیرد.
1- دربرگیری (IMPACT):
رویداد وقتی واجد این ارزش است كه بر تعداد زیادی از افراد جامعه تاثیر داشته باشد یا موجب نفع یا زیان مادی یا معنوی گروهی از افراد جامعه شود.
مانند:
برای تمامی اتباع كشور كد ملی صادر می شود (مخاطب: تمام اتباع كشور)
پزشكان از مالیات معاف می شوند (مخاطب: پزشكان )
بیمه همگانی اصناف اجباری می شود (مخاطب: اصناف )
ذخیره آب شرب تهران تا یك ماه دیگر به پایان می رسد(مخاطب: ساكنین تهران)
پزشكان از مالیات معاف می شوند (مخاطب: پزشكان )
بیمه همگانی اصناف اجباری می شود (مخاطب: اصناف )
ذخیره آب شرب تهران تا یك ماه دیگر به پایان می رسد(مخاطب: ساكنین تهران)
بر مبنای مخاطبان هر رسانه، هر یك از این اخبار اهمیت و جایگاه خود را دارند
2- شهرت(FAME) :
اشخاص حقیقی و حقوقی و حتی برخی اشیاء به دلیل معروفیت خود ممكن است ارزش خبری داشته باشند كه ممكن است مثبت یا منفی باشد.
همچنین ممكن است كسی یا چیزی فاقد این ارزش باشد ولی به واسطه خبری كه ما میدهیم، مشهور شود.
همچنین ممكن است كسی یا چیزی فاقد این ارزش باشد ولی به واسطه خبری كه ما میدهیم، مشهور شود.
(مانند:انتخاب حامدكرزای به ریاست دولت موقت افغانستان، وی را پیش از آن كسی نمی شناخت)مثال ها:
رییس جمهور دیروز از آلمان باز گشت. رییس جمهور واجد ارزش شهرت
برج ایفل رو به انهدام است. برج ایفل واجد ارزش شهرت
3ـ برخورد(CONFLICT) :
این رویدادها حاوی برخورد به معنای حادثه، اختلاف، درگیری، منازعه و ... است
برخورد می تواند به صورت منفی (جنگ، سرقت، جنایت)، مثبت (مناظره دو فرد، مسابقه ورزشی)، فیزیكی (كتك (زدن، تصادف، زلزله ) یا غیر فیزیكی (اعتصاب و… ) باشد.
مثال ها:
تظاهرات دانشجویی كره جنوبی را فرا گرفت.
سقوط هواپیمای توپولف 159 كشته برجای گذاشت.
رقابت گروه های سیاسی در آستانه انتخابات شدت گرفت.
4ـ مجاورت (PROXIMITY) :
ارزش یك واقعه،بسته به نزدیك بودن فیزیكی یا معنوی مخاطبان به آن، برای آنان متفاوت است.
الف ـ مجاورت فیزیكی يا جغرافيايی (GEOGRAPHICAL PROXIMITY):
مخاطبان نسبت به واقعه ای كه در نزدیكی آنان رخ داده توجه بیشتری نشان می دهند. صدمه دیدن همسایه یا رخ دادن اتفاقی در محله، شهر یا كشور، هر یک بسته به نزدیكی و مجاورت از لحاظ جغرافیایی ممكن است برای مخاطب مهمتر باشد.
مانند:
استاندار جدید تهران منصوب شد.
شهردار منطقه 7 تهران استعفا كرد.
مخاطبان نسبت به واقعه ای كه در نزدیكی آنان رخ داده توجه بیشتری نشان می دهند. صدمه دیدن همسایه یا رخ دادن اتفاقی در محله، شهر یا كشور، هر یک بسته به نزدیكی و مجاورت از لحاظ جغرافیایی ممكن است برای مخاطب مهمتر باشد.
مانند:
استاندار جدید تهران منصوب شد.
شهردار منطقه 7 تهران استعفا كرد.
ب ـ مجاورت معنوی (PSYCHOLOGICAL PROXIMITY):
پیوندهای مذهبی، قومی و زبانی می توانند بر اساس ارزش و نزدیكی در خبرمهم باشند و گاهی این ارزش ها هم ارز مجاورت فیزیكی و گاهی بیش از آن است.
مانند:
مسلمانان بوسنی مورد تهاجم قرار گرفتند.
یك دانشمند ایرانی مقیم آلمان، مرد علمی سال شد.
پیوندهای مذهبی، قومی و زبانی می توانند بر اساس ارزش و نزدیكی در خبرمهم باشند و گاهی این ارزش ها هم ارز مجاورت فیزیكی و گاهی بیش از آن است.
مانند:
مسلمانان بوسنی مورد تهاجم قرار گرفتند.
یك دانشمند ایرانی مقیم آلمان، مرد علمی سال شد.
5 ـ كثرت ( فراوانی در تعداد، اندازه، تعداد ) MAGNITUDE:
هر زمان كه در خبر از اعداد و ارقام استفاده شود و میزان و تعداد چیزی بیان شود ، نشان از ارزش كثرت آن دارد.
مانند:
تورم در آرژانتین به 300 درصد رسید.
تیم فوتبال ایران 17 گل به مالدیو زد.
هر زمان كه در خبر از اعداد و ارقام استفاده شود و میزان و تعداد چیزی بیان شود ، نشان از ارزش كثرت آن دارد.
مانند:
تورم در آرژانتین به 300 درصد رسید.
تیم فوتبال ایران 17 گل به مالدیو زد.
6ـ شگفتی و استثنا (ODDITY):
رویدادهای عجیب و غیرعادی كه انتظار شنیدن آن وجود ندارد،به ندرت اتفاق می افتد. مانند: اختراع؛
گستره این ارزش زیاد است و باید با جامعه سنجیده شود.
مانند: ادعای ریشه كنی اختلاس یا رفع مشكل ترافیك در تهران.
مثال:
زنی در تهران 12 قلو زایید.
هزاران قورباغه به روستایی در چین حمله كردند.
رویدادهای عجیب و غیرعادی كه انتظار شنیدن آن وجود ندارد،به ندرت اتفاق می افتد. مانند: اختراع؛
گستره این ارزش زیاد است و باید با جامعه سنجیده شود.
مانند: ادعای ریشه كنی اختلاس یا رفع مشكل ترافیك در تهران.
مثال:
زنی در تهران 12 قلو زایید.
هزاران قورباغه به روستایی در چین حمله كردند.
7ـ تازگی خبر (TIMELINESS):
عمده خبرها این ارزش را در خود دارند و در واقع می توان آنرا ارزش جدا ناپذیر شمرد، زیرا اگر خبری به موقع منتشر نشود،به تاریخ پیوسته است.
تمامی خبرها باید دارای چنین ویژگی ای باشند؛ البته ممكن است یك سری از خبرها در گذشته اتفاق افتاده باشد ولی در حال حاضر فاش و منعكس شوند.
عمده خبرها این ارزش را در خود دارند و در واقع می توان آنرا ارزش جدا ناپذیر شمرد، زیرا اگر خبری به موقع منتشر نشود،به تاریخ پیوسته است.
تمامی خبرها باید دارای چنین ویژگی ای باشند؛ البته ممكن است یك سری از خبرها در گذشته اتفاق افتاده باشد ولی در حال حاضر فاش و منعكس شوند.
سبكهاي خبر نويسي
امروزه درميان روزنامه نگاران چهار قسم سبك خبرنويسي مرسوم است:
1- سبك هرم وارونه (Inverted Pyramid )؛
2- سبك تاريخي (Chronological style)؛
3- سبك تاريخي به همراه ليد (Combination Style)؛
4- سبك پايان شگفت انگيز (Surprise ending )؛
1- سبك هرم وارونه (Inverted Pyramid )؛
2- سبك تاريخي (Chronological style)؛
3- سبك تاريخي به همراه ليد (Combination Style)؛
4- سبك پايان شگفت انگيز (Surprise ending )؛
افزون بر اين سبكها و بويژه سبك چهارم كه نسبتاً جديد و مستلزم مهارت است و دو سبك ديگر به نامهاي سبك بازگشت به گذشته (نقطه مقابل سبك تاريخي) و سبك تشريحي (تشريح قسمت به قسمت خبر) هم مطرح هستند كه عملاً هر روزنامه نگاري درطول زندگي حرفه اي خود، خواسته و ناخواسته، به سوي آنها كشيده مي شود و شخصاً آنها را تجربه مي كند. اما بايد خاطرنشان ساخت كه استخوان بندي كلي سبكها را همان چهار سبك نخست تشكيل مي دهند.
پيش از پرداختن به بررسي اين سبكها ذكر اين نكته به صراحت ضروري است كه اگر كسب خبر كاري دشوار و توانفرساست، تنظيم خبر و ريختن آن در داخل يك سبك، كاري بس دشوارتر است.
پيش از پرداختن به بررسي اين سبكها ذكر اين نكته به صراحت ضروري است كه اگر كسب خبر كاري دشوار و توانفرساست، تنظيم خبر و ريختن آن در داخل يك سبك، كاري بس دشوارتر است.
دشواري اين امر هنگامي بيشتر معلوم مي شود كه شخص قصد داشته باشد به يک روزنامه نگار پرقدرت تبديل شود. در واقع نكته اينست كه شما صرفاً براي رفع تكيلف خبر نمي نويسيد، بلكه بايد خبر را براي خوانده شدن –و نه فقط چاپ شدن – بنويسيد و خواننده، خبر شما را نمي خواند، مگر آنكه توجه او به خبر جلب شده باشد و اين جلب توجه ميسر نخواهد شد مگر آنكه لباس خبر - با همان سبك ارائه خبر- چشم نواز و فاخر باشد
«خبر محض» و «هنجار طبيعي»
حتي يك خبر محض (Straight news) يا خبر صرفاً خبر كه به آن خبر معمولي و خبر مستقيم و بدون تفسير هم مي گويند و همچنين سخت خبر (Hard news) هم خوانده مي شود. نمي تواند فاقد ساخت مناسب باشد. البته بديهي است كه خبر محض (يا همان خبر معمولي) اصلاً به معني خبر بي اهميت نيست. در ادبيات روزنامه نگاري براي خبر محض تعريف علمي مشخصي وجود دارد:
«خبر محض»، گزارشي است كه حول يك رويداد مشخص– در زمان و مكان مشخص– بدون اعمال نظر خبرنگار شكل مي گيرد و وظيفه آن انتقال جزئيات– تا حد امكان– در چارچوب محدوديتهاي زماني و مكاني است. «خبر محض» بخش اعظم توليد تحريريه هاي مطبوعات و مطالب صفحة اول روزنامه ها را تشكيل مي دهد.
خبر گزاريهاي بزرگ بين المللي يعني آسوشيتدپرس (AP )، يونايتدپرس اينتر نشنال (UPI)، فرانس پرس (AFP) ورويتر (REUTER) مدعي هستندكه همه خبرهايي كه ا زسوي آنها مخابره مي شوند خبر محض هستند.
بنابراين، تنظيم خبر محض كاري مهم و جدي است و از آنجا كه بحش اصلي مطالب روزنامه ها را خبرهاي محض تشكيل مي دهند، اين نوع خبر ها بايد سادگي و وضوح تمام تهيه شوند. پرهيز از لفاظي و حاشيه روي در تنظيم اين نوع ازخبرها، پايه و اساس كار را تشكيل مي دهد. اما در عين حال نبايد اطلاعات لازم و ضروري را به پاي اختصار و ايجاز خبري، قرباني كرد. بايد خبر را مثل يك ارگانيسم انساني تلقي كرد وگوشت و اسكلت را با هم ارائه نمود
«خبر محض»، گزارشي است كه حول يك رويداد مشخص– در زمان و مكان مشخص– بدون اعمال نظر خبرنگار شكل مي گيرد و وظيفه آن انتقال جزئيات– تا حد امكان– در چارچوب محدوديتهاي زماني و مكاني است. «خبر محض» بخش اعظم توليد تحريريه هاي مطبوعات و مطالب صفحة اول روزنامه ها را تشكيل مي دهد.
خبر گزاريهاي بزرگ بين المللي يعني آسوشيتدپرس (AP )، يونايتدپرس اينتر نشنال (UPI)، فرانس پرس (AFP) ورويتر (REUTER) مدعي هستندكه همه خبرهايي كه ا زسوي آنها مخابره مي شوند خبر محض هستند.
بنابراين، تنظيم خبر محض كاري مهم و جدي است و از آنجا كه بحش اصلي مطالب روزنامه ها را خبرهاي محض تشكيل مي دهند، اين نوع خبر ها بايد سادگي و وضوح تمام تهيه شوند. پرهيز از لفاظي و حاشيه روي در تنظيم اين نوع ازخبرها، پايه و اساس كار را تشكيل مي دهد. اما در عين حال نبايد اطلاعات لازم و ضروري را به پاي اختصار و ايجاز خبري، قرباني كرد. بايد خبر را مثل يك ارگانيسم انساني تلقي كرد وگوشت و اسكلت را با هم ارائه نمود
پس بنابراين وقتي كه خبر محض مي نويسيم، بايد به فكر ساخت خوب و مناسب آن باشيم وآداب ويژه اي رابرا ي نيل به اين مقصود به جا آوريم؛ و اين ممكن نخواهد بود مگر آنكه از يك هنجار طبيعي پيروي شود. دستيابي به اين هنجار طبيعي بسيار ساده است؛ مشروط به اينكه به نحوة خبردهي مردم به يكديگر توجه شود. مردم بهترين خبر نگاران هستند، كوتاه، مختصر و مفيد خبر مي دهند وقتي كه مردم به يكديگر خبر مي دهند اصل مطلب رابدون حاشيه روي درهمان ابتدا مطرح مي كنند وبعد جزئيات ضروري را بيان مي نمايند به ديگر سخن، مي توان گفت كه مردم جالب ترين بخش خبر را ابتدا و اطلاعات تكميلي را در مرحله دوم ارائه مي كنند. به هنگام خبردهي هرگز ابتدا به پيشينة خبر و به پيش زمينه هاي آن نمي پردازند.
همين هنجار طبيعي خبردهي مردم، هيمشه بايد الگوي خبر نويسي خبر نگاران در زمنيه ارائه خبرهاي محض باشد: حركت از جالب ترين بخش خبر به سوي كم جاذبه ترين بخش آن. خبري که با اين سياق ساخته و پرداخته مي شود از سبک معروف به سبک هرم وارونه استفاده کرده است
همين هنجار طبيعي خبردهي مردم، هيمشه بايد الگوي خبر نويسي خبر نگاران در زمنيه ارائه خبرهاي محض باشد: حركت از جالب ترين بخش خبر به سوي كم جاذبه ترين بخش آن. خبري که با اين سياق ساخته و پرداخته مي شود از سبک معروف به سبک هرم وارونه استفاده کرده است
سبك هرم وارونه
درسبك هرم وارونه قاعدة هرم حاوي جذابترين ، ودر بسياري از مواقع، حاوي مهمترين بخش خبر (به شكل نگاه كنيد) است و نوك آن _ بخش انتهايي _ حاوي بي اهميت ترين بخشهاي ماجراست. درواقع درسبك هرم وارونه مطالب با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم مي شوند.
گفتني است كه تعيين چگونگي پاگرفتن اين سبك خبرنويسي يك علت تاريخي مطرح مي كنند گفته مي شود كه اختراع تلگراف بيشترين تأثير را بر شكل گيري و تكوين سبك هرم وارونه گذاشت. پس از كشف تلگراف، روزنامه نگاران و به ويژه روزنامه نگاران آمريكايي، هنگام بروز جنگ داخلي درآمريكا به هنگام مخابرة خبر از ترس قطع ارتباط تلگرافي اصل مطلب را ابتدا مخابره مي كردند وسپس اگر ارتباط قطع نمي شد، ساير جزئيات خبر را مخابره مي نمودند.
در هر حال، همانگونه كه گفته شد، پاراگراف اول (ليد) در سبك هرم وارونه اصلي ترين بخش مطلب را در خود جا مي دهد و ساير پاراگرافها به ترتيب اهميت به دنبال پاراگراف اول مي آيند. اين توالي و چيدن مضامين و به عبارت بهتر طبقه بندي مضامين، در عين حفظ رابطه منطقي ميان اجزاي خبر بايد از مهمترين و اصلي ترين اجزاي اطلاعات به طرف بي اهميت ترين بخشهاي مطلب صورت پذيرد.
درسبك هرم وارونه قاعدة هرم حاوي جذابترين ، ودر بسياري از مواقع، حاوي مهمترين بخش خبر (به شكل نگاه كنيد) است و نوك آن _ بخش انتهايي _ حاوي بي اهميت ترين بخشهاي ماجراست. درواقع درسبك هرم وارونه مطالب با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم مي شوند.
گفتني است كه تعيين چگونگي پاگرفتن اين سبك خبرنويسي يك علت تاريخي مطرح مي كنند گفته مي شود كه اختراع تلگراف بيشترين تأثير را بر شكل گيري و تكوين سبك هرم وارونه گذاشت. پس از كشف تلگراف، روزنامه نگاران و به ويژه روزنامه نگاران آمريكايي، هنگام بروز جنگ داخلي درآمريكا به هنگام مخابرة خبر از ترس قطع ارتباط تلگرافي اصل مطلب را ابتدا مخابره مي كردند وسپس اگر ارتباط قطع نمي شد، ساير جزئيات خبر را مخابره مي نمودند.
در هر حال، همانگونه كه گفته شد، پاراگراف اول (ليد) در سبك هرم وارونه اصلي ترين بخش مطلب را در خود جا مي دهد و ساير پاراگرافها به ترتيب اهميت به دنبال پاراگراف اول مي آيند. اين توالي و چيدن مضامين و به عبارت بهتر طبقه بندي مضامين، در عين حفظ رابطه منطقي ميان اجزاي خبر بايد از مهمترين و اصلي ترين اجزاي اطلاعات به طرف بي اهميت ترين بخشهاي مطلب صورت پذيرد.
تأکيد اين نكته ضرور ي است كه: سبك هرم وارونه عمدتاً به دو منظور مورد استفاده قرار مي گيرد و مقبوليت دارد:
شيوة طبيعي نقل وقايع؛ چنانكه مردم درخبر دهي به يكديگر از همين شيوه وسياق پيروي مي كنند.
مشخص شدن سريع تكليف خواننده با متن: خواننده به محض خواندن پاراگراف نخست، اگر تمايلي به خواندن موضوع حس كند، بقيه مطلب را خواهد خواند و به اين ترتيب وقت او تلف نخواهد شد
شيوة طبيعي نقل وقايع؛ چنانكه مردم درخبر دهي به يكديگر از همين شيوه وسياق پيروي مي كنند.
مشخص شدن سريع تكليف خواننده با متن: خواننده به محض خواندن پاراگراف نخست، اگر تمايلي به خواندن موضوع حس كند، بقيه مطلب را خواهد خواند و به اين ترتيب وقت او تلف نخواهد شد
سبك هر م وارونه علاوه بر مزاياي فوق دو مزيت ديگر هم دارد:
الف- چونكه اصل مطلب درپاراگراف اول (ليد) مي آيد كار تيتر زدن هم آسان مي شود؛
الف- چونكه اصل مطلب درپاراگراف اول (ليد) مي آيد كار تيتر زدن هم آسان مي شود؛
ب- اگر به دليل تراكم مطلب قرار باشد كه از متن خبر كاسته شود، حذف پاراگرافهاي بعد كه حاوي مطالب بي اهميت تر هستند، امكان پذير است. مزيت ديگر سبك هرم وارونه اين است كه به سبب اختصار و ايجازي كه دارد، جاي كمتري در روزنامه مي گيرد و به اين ترتيب جا براي ساير خبرها باز مي شود و اين امر به تنوع مضموني روزنامه كمك مي كند ضمن اينكه خبرهاي بلند و طولاني اساساً خوانندگان كمتري دارند. در ميان روزنامه نگاران اين يك اصل پذيرفته شده است كه افزايش پاراگرافها با تعداد خوانندگان دقيقاً رابطه معكوس دارد يعني كه هر چه تعداد پاراگرافها بيشتر شود خوانندگان آن كمتر خواهند شد.
صفحه آرايان هم از مطالبي كه با سبك هرم وارونه تنظيم مي شوند، بيشتر استقبال مي كنند زيرا كه اين اخبار هم در هنگام تراكم مطلب، قابل كوتاه شدن هستند و هم به زيبايي صفحات كمك مي كنند هر چند كه بستن صفحات با خبر هاي كوچك براي صفحه آرايان دشورا تر است.
شايان ذكر است كه سبك هرم وارونه به رغم همة مزاياي آشكاري كه دارد، داراي معايبي نيز هست.
معايب سبك هرم وارونه:
ضعفهاي سبك هرم وارونه به قرار زير هستند:٭ خبر نگار به خاطر قدرت مانووري كه اين سبك از نظر جابه جايي عناصر خبري به او مي دهد، قادر به اعمال نظر مي شود؛ ٭ خواننده چونكه اصل مطلب رادر پاراگراف نخستين خبر، خوانده است، ممكن است كه از مطالعة بقية خبر منصرف شود؛٭ آنچه در پارگراف اول ( ليد) آمده است، دوباره درخبر تكرار مي شود.
ضعفهاي سبك هرم وارونه به قرار زير هستند:٭ خبر نگار به خاطر قدرت مانووري كه اين سبك از نظر جابه جايي عناصر خبري به او مي دهد، قادر به اعمال نظر مي شود؛ ٭ خواننده چونكه اصل مطلب رادر پاراگراف نخستين خبر، خوانده است، ممكن است كه از مطالعة بقية خبر منصرف شود؛٭ آنچه در پارگراف اول ( ليد) آمده است، دوباره درخبر تكرار مي شود.
كاربرد سبك هر م وارونه:
روزنامه نگاران از سبك هرم وارونه براي تنظيم خبر هاي مربوط به سمينارها، سخنرانيها و اخبار روزمره بهره مي گيرند.
متأسفانه برخي از خبرنگاران در هنگا م مصاحبه، ناخودآگاه سؤالات خود را به همان شيوه كه در سبك هرم وارونه مرسو م است مطرح مي كنند، يعني مهمترين سؤالها را در همان آغاز مصاحبه مي پرسند، در حالي كه اين شيوه باعث مي شود كه حركت و سمت و سوي مصاحبه به سوي يك مصاحبه بسته برود و مصاحبه شونده از همان آغاز گفت وگو با گارد بسته شروع كند و تا انتها اين وضعيت نامطلوب را حفظ نمايد. مطلوب اين است كه مصاحبه گر با سوالات معمولي و نه چندان مهم، مصاحبه شونده را به اصطلاح گرم كند. و در عين حساس نكردن او، به تدريج پرسشهاي كليدي خود را مطرح سازد. طبعاً نكاتي كه به آنها اشاره شد و در مصاحبه ها ي اختصاصي كاربرد دارند و در مصاحبه هاي عمومي و كنفرانسهاي مطبوعاتي بايد اصلي ترين پرسشها را به دليل كمبود وقت و نيز پيشگيري از طرح آنها به وسيلة خبرنگاران روزنامه هاي رقيب، در ابتدا مطرح ساخت
روزنامه نگاران از سبك هرم وارونه براي تنظيم خبر هاي مربوط به سمينارها، سخنرانيها و اخبار روزمره بهره مي گيرند.
متأسفانه برخي از خبرنگاران در هنگا م مصاحبه، ناخودآگاه سؤالات خود را به همان شيوه كه در سبك هرم وارونه مرسو م است مطرح مي كنند، يعني مهمترين سؤالها را در همان آغاز مصاحبه مي پرسند، در حالي كه اين شيوه باعث مي شود كه حركت و سمت و سوي مصاحبه به سوي يك مصاحبه بسته برود و مصاحبه شونده از همان آغاز گفت وگو با گارد بسته شروع كند و تا انتها اين وضعيت نامطلوب را حفظ نمايد. مطلوب اين است كه مصاحبه گر با سوالات معمولي و نه چندان مهم، مصاحبه شونده را به اصطلاح گرم كند. و در عين حساس نكردن او، به تدريج پرسشهاي كليدي خود را مطرح سازد. طبعاً نكاتي كه به آنها اشاره شد و در مصاحبه ها ي اختصاصي كاربرد دارند و در مصاحبه هاي عمومي و كنفرانسهاي مطبوعاتي بايد اصلي ترين پرسشها را به دليل كمبود وقت و نيز پيشگيري از طرح آنها به وسيلة خبرنگاران روزنامه هاي رقيب، در ابتدا مطرح ساخت
(نمونه سبك هرم وارونه)
تقاضا براي نفت اوپك در سه ماهه دوم سال ميلادي جاري صد هزار بشكه در روز كاهش خواهد يافت.
بر اساس تازه ترين گزارش دبيرخانه اوپك، در حالي كه تقاضاي جهاني براي نفت در سه ماهه اول سال جاري با صد هزار بشكه افزايش به 55/65 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد، درخواست براي نفت اوپک کاهش خواهد يافت و به سطح 3/23 ميليون شبکه در روز مي رسد.
به اين ترتيب روند كاهش سهم اوپك از بازار جهاني آنچنان ادامه خواهد يافت. ميانگين تقاضا براي نفت خام اوپك در سال جاري 62/24 ميليون بشكه در روز پيش بيني شده است كه از ميانگين سال گذشته كمتر است.
همچنين دبير خانه اوپك در مورد تقاضاي جهاني نفت در سال جاري پيش بيني هايي كرده است.
تقاضا براي نفت اوپك در سه ماهه دوم سال ميلادي جاري صد هزار بشكه در روز كاهش خواهد يافت.
بر اساس تازه ترين گزارش دبيرخانه اوپك، در حالي كه تقاضاي جهاني براي نفت در سه ماهه اول سال جاري با صد هزار بشكه افزايش به 55/65 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد، درخواست براي نفت اوپک کاهش خواهد يافت و به سطح 3/23 ميليون شبکه در روز مي رسد.
به اين ترتيب روند كاهش سهم اوپك از بازار جهاني آنچنان ادامه خواهد يافت. ميانگين تقاضا براي نفت خام اوپك در سال جاري 62/24 ميليون بشكه در روز پيش بيني شده است كه از ميانگين سال گذشته كمتر است.
همچنين دبير خانه اوپك در مورد تقاضاي جهاني نفت در سال جاري پيش بيني هايي كرده است.
سبك تاريخي
در سبك تاريخي برخلاف سبك هرم وارونه مطالب به همان صورتي كه به لحاظ زماني تحقق يافته اند و در قالب خبر ارائه مي شوند. در اين سبك، روزنامه نگار به داوري نمي پردازد و كاري به اين ندارد كه كدام خبر يا بخش ماجرا مهم تر است تا آن را در پاراگراف نخست (ليد) خبر ارائه كند. بنابراين در سبك تاريخي تا حدود زيادي از اعمال نظر خبرنگار جلوگيري مي شود و برخلاف سبك هرم وارونه، مطلب به طرزي كامل تر ارائه مي گردد. البته سبك تاريخي هم ليد خاص خود را دارد كه به صورت مقدمه بر تارك خبر قرار مي گيرد اما به اين دليل نمي توان آنرا ليد ناميد كه بيش از حد كلي است و موارد كلي خبر را بيان مي كند
نكته مهم درخور ذكر اين است كه در اين سبك اين مهم نيست كه شما در كار تبديل چه مطلبي به خبر هستيد بلكه مهم اين است كه از رهنمودهاي مقبول و متداول استفاده كنيد و اين موضوع با پيروي از فرمول فرق مي كند در خبرنويسي بايد همواره به فرمول با ديده ترديد نگريسته شود زيرا كه پيروي از فرمول، خلاقيت و نوآوري را به نابودي مي كشاند من ميخواهم اين نكته را ولو آنكه مخالفان بسيار هم داشته باشد- متذكر شوم كه اين درست است كه همة سبكهاي خبرنويسي كاركردهاي پذيرفته شده اي دارند اما با رشد روزافزون توان خبري راديوها و قدرت تصويري تلوزيون ها و با توجه به اين نكته كه اصلاً تصوير دارد جاي واژه را مي گيرد- ولو فعلاً به شكل گرافيك خبري،- و با توجه به اينكه چه بخواهيم چه نخواهيم وارد دوران ارائة «ساندويچي» و «مينياتوري» مسائل شده ايم، يك روزنامه نگار حرفه اي علاوه بر شناخت سبكهاي گوناگون خبري بايد از خلاقيت و نوآوري با استفاده از يافته هاي زبان شناسي، سينما، موسيقي و شعر غفلت نكند و صورتهاي متراكم را برگزيند و به ويژه هرگاه قرار باشد كه درام به توليد قدرت ببخشد، اين امر بيشتر مصداق مي يابد.
پس پيش از توضيح سبك تاريخي به همراه ليد مروري اجمالي بر«سبك تاريخي» و مسائل وابسته به آن سبكي كه صرفاً براي تهيه گزارشها مقالات تحقيقي و پوشش خبرهاي جلسات رسمي (صورت جلسه ها) بكار مي رود، ضرورت دارد.
پس پيش از توضيح سبك تاريخي به همراه ليد مروري اجمالي بر«سبك تاريخي» و مسائل وابسته به آن سبكي كه صرفاً براي تهيه گزارشها مقالات تحقيقي و پوشش خبرهاي جلسات رسمي (صورت جلسه ها) بكار مي رود، ضرورت دارد.
معايب سبك تاريخي
گفتيم كه در سبك تاريخي از اعما ل نظر خبر نگار نشان عمده اي به چشم نمي خورد و معايبي دارد:
بايد دقت بيشتري را در مقايسه با سبك هرم وارونه، وقف خواندن خبر يا متني كرد كه به اين شيوه تهيه شده است؛
خواننده را خسته مي كند، چونكه طولاني است ولذا امكان ترغيب خواننده به خواندن ادامه مطلب كم مي شود ؛
به خاطر طولاني بودن مشكل تراكم مطلب، همواره وجود خواهد داشت؛
صفحه بندي و تهيه ماكت در شيوة سبك تاريخي دشوارتر از سبك هرم وارونه است.
سبك تاريخي به همراه ليد
اين سبك، همانگونه كه نام آن گواهي مي دهد، تلفيقي از دو سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است و خاص پوشش دادن به خبرهاي شهري و حادثه اي براي اينكه تصويري از سبك تاريخي به همراه ليد در ذهن پيدا كنيم، بهتر است بگوييم كه اگر شكل سبك تاريخي- كه در آن مطلب از نقطه اي كه شروع مي شود به ترتيب زمان وقوع ارائه مي شود - به صورت زير باشد
اين سبك، همانگونه كه نام آن گواهي مي دهد، تلفيقي از دو سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است و خاص پوشش دادن به خبرهاي شهري و حادثه اي براي اينكه تصويري از سبك تاريخي به همراه ليد در ذهن پيدا كنيم، بهتر است بگوييم كه اگر شكل سبك تاريخي- كه در آن مطلب از نقطه اي كه شروع مي شود به ترتيب زمان وقوع ارائه مي شود - به صورت زير باشد
سبك تاريخي به همراه ليد مي تواند آميزه اي از شكل فوق به علاوة يك ليد باشديعني به اين صورت:
سبك تاريخي به همراه ليد در ميان روزنامه نگاران و به ويژه وقتي كساني كه رويدادهاي شهري و خبرهاي حوادث را پوشش مي دهند از جذابيت بسيار بالا برخورداراست.
سبك تاريخي به همراه ليد در بسياري از مواقع به ويژه وقتي كه از يك بلوغ مضموني و ساختاري برخوردار شود، شانه به شانه داستان مي زند: انتريگ دارد تضاد مي آفريند، راوي دارد زاويه ديد دارد فراز و فرود دارد ريتم يا آهنگ، رِنگ يا نواخت، ميزانسن يا صحنه پردازي، فضا، رنگ و...
خلاصه هر فن و تجربه اي را در خود حل مي كند تا به ساخت درام هر چه نزديكتر شود.
روزنامه نگاران حرفه اي در سبك تاريخي به همراه ليد از هر تكنيكي (برگرفته از نقاشي، سينما، داستان نويسي و...) براي افزودن به كشش دراماتيك اين ساخت بهره مي گيرند. در اين سبك اصل ماجرا به صورت ليد ارائه مي گردد و سپس با فضا سازي، به تبيين ماجرا پرداخته مي شود.
خبر نگاري كه عضو سرويس حوادث روزنامه است بايد به خاطرداشته باشد كه خبري كه او در مورد يك حادثه به خواننده مي دهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان كلانتري به مافوق خود فرق دارد. هر دو يك واقعه را گزارش مي كنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان مي شود، همان ساخت دراماتيك خبر است كه سبك تاريخي به همراه ليد ظرف آن است.
بديهي است كه از سبكها فقط بايد به عنوان پاية كار بهر ه گرفت و هرگز نبايد از چاشني نجات بخش و پويايي دهندة خلاقيت و نوآوري غافل شد و اين عناصر از دهه 1960 به بعد در روزنامه نگاري نوين ( New Journalism ) مورد توجه قرار گرفتند. در اين نوع از روزنامه نگاري كه آن را ابتدا مجله اسكوآير آمريكا باب كرد و تام ولف روزنامه نگار نيز نظريه ها و آراي مربوط به آن را تدوين نمود، از فنون و شگردهاي داستاني براي بيان رويدادهاي عيني بهره گرفته مي شود و در اصل آميز ه اي است از واقعيت عيني روزنامه نگاري و واقعيت ذهني داستان نويسي. در اين مكتب ژورناليستي، خبرنگار بر شخصيتهاي سوژه ها، جزئيات نمادين، گفت و شنود يا ديالوگ، مونولوگ يا تك گويي و توصيف صحنه ها متمركز مي شود و از همة آنها در كار فضاسازي بهره مي گيرد شايد يكي از علل اصلي اقبال نسبت به آثار گابريل گارسييا ماركز، دقيقاً همين تجارب ژورناليسي او با تجارب رمان نويسي وي باشد، و اين يعني همان تلفيق واقعيت عيني روزنامه نگاري با واقعيت ذهني داستان نويسي
سبك تاريخي به همراه ليد در ميان روزنامه نگاران و به ويژه وقتي كساني كه رويدادهاي شهري و خبرهاي حوادث را پوشش مي دهند از جذابيت بسيار بالا برخورداراست.
سبك تاريخي به همراه ليد در بسياري از مواقع به ويژه وقتي كه از يك بلوغ مضموني و ساختاري برخوردار شود، شانه به شانه داستان مي زند: انتريگ دارد تضاد مي آفريند، راوي دارد زاويه ديد دارد فراز و فرود دارد ريتم يا آهنگ، رِنگ يا نواخت، ميزانسن يا صحنه پردازي، فضا، رنگ و...
خلاصه هر فن و تجربه اي را در خود حل مي كند تا به ساخت درام هر چه نزديكتر شود.
روزنامه نگاران حرفه اي در سبك تاريخي به همراه ليد از هر تكنيكي (برگرفته از نقاشي، سينما، داستان نويسي و...) براي افزودن به كشش دراماتيك اين ساخت بهره مي گيرند. در اين سبك اصل ماجرا به صورت ليد ارائه مي گردد و سپس با فضا سازي، به تبيين ماجرا پرداخته مي شود.
خبر نگاري كه عضو سرويس حوادث روزنامه است بايد به خاطرداشته باشد كه خبري كه او در مورد يك حادثه به خواننده مي دهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان كلانتري به مافوق خود فرق دارد. هر دو يك واقعه را گزارش مي كنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان مي شود، همان ساخت دراماتيك خبر است كه سبك تاريخي به همراه ليد ظرف آن است.
بديهي است كه از سبكها فقط بايد به عنوان پاية كار بهر ه گرفت و هرگز نبايد از چاشني نجات بخش و پويايي دهندة خلاقيت و نوآوري غافل شد و اين عناصر از دهه 1960 به بعد در روزنامه نگاري نوين ( New Journalism ) مورد توجه قرار گرفتند. در اين نوع از روزنامه نگاري كه آن را ابتدا مجله اسكوآير آمريكا باب كرد و تام ولف روزنامه نگار نيز نظريه ها و آراي مربوط به آن را تدوين نمود، از فنون و شگردهاي داستاني براي بيان رويدادهاي عيني بهره گرفته مي شود و در اصل آميز ه اي است از واقعيت عيني روزنامه نگاري و واقعيت ذهني داستان نويسي. در اين مكتب ژورناليستي، خبرنگار بر شخصيتهاي سوژه ها، جزئيات نمادين، گفت و شنود يا ديالوگ، مونولوگ يا تك گويي و توصيف صحنه ها متمركز مي شود و از همة آنها در كار فضاسازي بهره مي گيرد شايد يكي از علل اصلي اقبال نسبت به آثار گابريل گارسييا ماركز، دقيقاً همين تجارب ژورناليسي او با تجارب رمان نويسي وي باشد، و اين يعني همان تلفيق واقعيت عيني روزنامه نگاري با واقعيت ذهني داستان نويسي
¨ بنابراين به تكرار و تأکيد بايد گفت كه نبايد از عرضه نگرشهاي غيرمعمول، و از ورود بديع به سوژه، هراسي به خود راه داد- البته همة اين تجارب را بايد پس از فراگير ي كامل سبكها و كاربرد آنها به كار گرفت- و به ويژه در پرداختن به سوژ ه هاي پرکُنش، و به قول سينما گرها در پرداختن به سوژه هاي اكشن دار (Action story) بايد از شيوه هاي فوق الذكر استفاده كرد. بايد ليد را نوشت و كار فضاسازي ماجرا را با شجاعت دنبال كرد، سبك تاريخي به همراه ليد چيزي غير از اين اقتضا نمي كند.
(نمونه سبك تاريخي به همراه ليد)
ليد : جرقة كاربيت جوشكاري ،كارخانه بزرگ توليدي حوله و پارچه مخملي رشت را شعله ور كرد و يكصد ميليون تومان زيان به بارآورد. شش ايستگاه آتش را مهار كردند.
كارگري درمحوطه انبار ضايعات كارخانه «پوشش» رشت مشغول جوشكاري بود غافل از اين كه كمانه آتش از نقطه جوش كه به اطراف پراكنده مي شد، آن سوتر به تل پارچه هاي سرقيچي و ضايعات سرك كشيده و وسعتي را خاكستر مي كند كارگر جوشكار كه در جوش و خروش كار بود سرانجام از هُرم آتش متوجه بروز حادثه شد و ابزار كار و آتش را رها كرد و استمداد طلبيد.
سبک تاريخي زبانه هاي آتش چه نرم و سهل روي انبوه پارچه ها و نخ ها سريد و هر لحظه در گستره انبار و مجموعة كارخانه پيشروي كرد. مسئولان و كارگران دست از كار كشيده و با هر وسيله اي كه در دسترس بود به اطفاي حريق پرداختند. اما امواج تهديدگر آتش هر لحظه فزون تر بر هم سوار مي شدند آتش نشانان صومعه سرا، خمام، سنگر و آستانة اشرفيه وارد عمل شدند و توانستند پس از چند ساعت حريق را خاموش كنند. زيان مالي اين حادثه حدود يك ميليارد ريال تخمين زده شده است. اين كارخانه با حدود سه هزار كارگر و كارمند از بزرگ ترين واحد هاي توليدي گيلان محسوب مي شد
ليد : جرقة كاربيت جوشكاري ،كارخانه بزرگ توليدي حوله و پارچه مخملي رشت را شعله ور كرد و يكصد ميليون تومان زيان به بارآورد. شش ايستگاه آتش را مهار كردند.
كارگري درمحوطه انبار ضايعات كارخانه «پوشش» رشت مشغول جوشكاري بود غافل از اين كه كمانه آتش از نقطه جوش كه به اطراف پراكنده مي شد، آن سوتر به تل پارچه هاي سرقيچي و ضايعات سرك كشيده و وسعتي را خاكستر مي كند كارگر جوشكار كه در جوش و خروش كار بود سرانجام از هُرم آتش متوجه بروز حادثه شد و ابزار كار و آتش را رها كرد و استمداد طلبيد.
سبک تاريخي زبانه هاي آتش چه نرم و سهل روي انبوه پارچه ها و نخ ها سريد و هر لحظه در گستره انبار و مجموعة كارخانه پيشروي كرد. مسئولان و كارگران دست از كار كشيده و با هر وسيله اي كه در دسترس بود به اطفاي حريق پرداختند. اما امواج تهديدگر آتش هر لحظه فزون تر بر هم سوار مي شدند آتش نشانان صومعه سرا، خمام، سنگر و آستانة اشرفيه وارد عمل شدند و توانستند پس از چند ساعت حريق را خاموش كنند. زيان مالي اين حادثه حدود يك ميليارد ريال تخمين زده شده است. اين كارخانه با حدود سه هزار كارگر و كارمند از بزرگ ترين واحد هاي توليدي گيلان محسوب مي شد
سبك پايان شگفت انگيز
سبك پايان شگفت انگيز از سبكهاي شيرين خبرنويسي است در اين سبك قفل ماجرا در پايان خبر باز مي شود و خواننده را شگفت زده مي كند طبعاً اين سبك به اين دليل پا به عرصة ادبيات روزنامه نگاري گذاشته است كه به نياز نوجويي خواننده پاسخ دهد. البته اين سبك نمي تواند براي ارائه هر خبري مورد استفاده قرار گيرد. سبك پايان شگفت انگيز بيشتر در خور رويدادهايي است كه خود از چاشني شگفتي و ندرت برخوردارند و روزنامه نگار براي آنكه اين چاشني راكاملاً كارساز كند، از اين سبك بهره مي جويد. توصيه مي شود كه نبايد سعي شود كه رويدادهاي طولاني در قالب اين سبك عرضه گردند. براي اين كار سبك تاريخي به همراه ليد، كه به آن پرداختيم، فرصتهاي بيشتري را در اختيار نويسنده قرار مي دهد. در سبك پايان شگفت انگيز، هم مي توان از ايجاز سبك هرم وارونه و هم از فضاسازي خاص سبك تاريخي به همراه ليد بهره برد. بياييم يك ماجراي فرضي را در دو سبك ارائه كنيم. اين ماجراي فرضي، كه سوژه اي عجيب دارد، در تنظيم اول به سبك هرم وارونه است، عملاً قرباني نگارش شده است، اما در تنظيم دوم كه به سبك پايان شگفت انگيز ارائه شده، كاملاً جذاب وشيرين است، زيرا كه ماجرا، مناسب همين سبك پايان شگفت انگيز بوده است.
سبك پايان شگفت انگيز از سبكهاي شيرين خبرنويسي است در اين سبك قفل ماجرا در پايان خبر باز مي شود و خواننده را شگفت زده مي كند طبعاً اين سبك به اين دليل پا به عرصة ادبيات روزنامه نگاري گذاشته است كه به نياز نوجويي خواننده پاسخ دهد. البته اين سبك نمي تواند براي ارائه هر خبري مورد استفاده قرار گيرد. سبك پايان شگفت انگيز بيشتر در خور رويدادهايي است كه خود از چاشني شگفتي و ندرت برخوردارند و روزنامه نگار براي آنكه اين چاشني راكاملاً كارساز كند، از اين سبك بهره مي جويد. توصيه مي شود كه نبايد سعي شود كه رويدادهاي طولاني در قالب اين سبك عرضه گردند. براي اين كار سبك تاريخي به همراه ليد، كه به آن پرداختيم، فرصتهاي بيشتري را در اختيار نويسنده قرار مي دهد. در سبك پايان شگفت انگيز، هم مي توان از ايجاز سبك هرم وارونه و هم از فضاسازي خاص سبك تاريخي به همراه ليد بهره برد. بياييم يك ماجراي فرضي را در دو سبك ارائه كنيم. اين ماجراي فرضي، كه سوژه اي عجيب دارد، در تنظيم اول به سبك هرم وارونه است، عملاً قرباني نگارش شده است، اما در تنظيم دوم كه به سبك پايان شگفت انگيز ارائه شده، كاملاً جذاب وشيرين است، زيرا كه ماجرا، مناسب همين سبك پايان شگفت انگيز بوده است.
تنظيم به سبك هرم وارونه:
«جورج» پسر 18 ماهة آقاي «آرتوراسميت» شهردار بيرمنگام از يك حادثه عجيب جان سالم به در برد.
جورج در اتوميبل پدرش در بالاي يك تپه نشسته بود كه ناگهان در پي يك بازيگوشي دندة اتومبيل را خلاص كرد، اتومبيل به پايين تپه سرازير شد و به شدت به اتومبيل ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي اسميت كه در صندلي عقب اتومبيل خودش در حال خوردن ساندويچ بود، جراحت ناچيزي برداشت. ضمناً پليس كه كمي بعد به صحنة حادثه رسيد، آقاي اسميت را مجبور به پرداخت غرامت كرد
جورج در اتوميبل پدرش در بالاي يك تپه نشسته بود كه ناگهان در پي يك بازيگوشي دندة اتومبيل را خلاص كرد، اتومبيل به پايين تپه سرازير شد و به شدت به اتومبيل ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي اسميت كه در صندلي عقب اتومبيل خودش در حال خوردن ساندويچ بود، جراحت ناچيزي برداشت. ضمناً پليس كه كمي بعد به صحنة حادثه رسيد، آقاي اسميت را مجبور به پرداخت غرامت كرد
تنظيم با سبك پايان شگفت انگيز:
حالا همان خبر را به سبك پايان شگفت انگيز ارائه مي كنيم و مي بينيم كه چقدر زنده تر و شيرين تر ارائه مي شود، چونكه عملاً مناسب سبك پايان شگفت انگيز است:
پليس تصميم گرفت راننده جواني را كه باعث يك تصادف عجيب شده بود، مجازات نكند.
«جورج » پسر «آرتور اسميت »، شهردار بيرمنگام، پشت فرما ن اتومبيل پدرش كه بر بالاي تپه اي پارك شده بود، نشسته بود، او بي آنكه قصد قبلي داشته باشد دندة اتومبيل خاموش را خلاص كرد و قبل از آنكه فرصت هيچ واكنشي پديد آيد اتومبيل از تپه سرازير شد و با ماشين ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود به شدت برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي «اسميت» كه در صندلي عقب اتومبيل مشغول خوردن ساندويچ بود، جراحت مختصري ديد.
پليس فقط به يك دليل با اين رانندة جوان برخوردنكرد: او 18 ماهه بود.
سبك بازگشت به عقب وسبك تشريحي
اكنون در پايان تبيين چهار سبك اصلي خبرنويسي به سبك بازگشت به گذشته و سبك تشريحي مي رسيم.
در سبك بازگشت به گذشته، كه نقطة مقابل سبك تاريخي است، متن خبر با آخرين بخش رويداد شروع مي شود و سپس سابقه و پيشينة ماجرا ارائه مي گردد. سبك بازگشت به گذشته، كه براي هر نوع خبري مناسب نيست، صرفاً به كار ارائة خبرهاي نسبتاً كوتاه مي آيد و بايد مراقب بود كه مطلب به شكلي عرضه نشود كه به درك آن لطمه وارد آيد.
اما در سبك تشريحي همانطور كه واقعه را قسمت به قسمت گزارش مي كنيم براي هر بخش از خبر توضيحات كافي حاشيه اي مي دهيم. سبك تشريحي بيشتر به كار خبرهايي مي آيد كه دربارة آن ها اختلاف نظرهاي بسيار وجود دارد. از سبك تشريحي مي توان در تنظيم خبرهاي بلند و همچنين گزارش نويسي- به ويژه گزارشهاي تفصيلي- استفاده كرد
حالا همان خبر را به سبك پايان شگفت انگيز ارائه مي كنيم و مي بينيم كه چقدر زنده تر و شيرين تر ارائه مي شود، چونكه عملاً مناسب سبك پايان شگفت انگيز است:
پليس تصميم گرفت راننده جواني را كه باعث يك تصادف عجيب شده بود، مجازات نكند.
«جورج » پسر «آرتور اسميت »، شهردار بيرمنگام، پشت فرما ن اتومبيل پدرش كه بر بالاي تپه اي پارك شده بود، نشسته بود، او بي آنكه قصد قبلي داشته باشد دندة اتومبيل خاموش را خلاص كرد و قبل از آنكه فرصت هيچ واكنشي پديد آيد اتومبيل از تپه سرازير شد و با ماشين ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود به شدت برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي «اسميت» كه در صندلي عقب اتومبيل مشغول خوردن ساندويچ بود، جراحت مختصري ديد.
پليس فقط به يك دليل با اين رانندة جوان برخوردنكرد: او 18 ماهه بود.
سبك بازگشت به عقب وسبك تشريحي
اكنون در پايان تبيين چهار سبك اصلي خبرنويسي به سبك بازگشت به گذشته و سبك تشريحي مي رسيم.
در سبك بازگشت به گذشته، كه نقطة مقابل سبك تاريخي است، متن خبر با آخرين بخش رويداد شروع مي شود و سپس سابقه و پيشينة ماجرا ارائه مي گردد. سبك بازگشت به گذشته، كه براي هر نوع خبري مناسب نيست، صرفاً به كار ارائة خبرهاي نسبتاً كوتاه مي آيد و بايد مراقب بود كه مطلب به شكلي عرضه نشود كه به درك آن لطمه وارد آيد.
اما در سبك تشريحي همانطور كه واقعه را قسمت به قسمت گزارش مي كنيم براي هر بخش از خبر توضيحات كافي حاشيه اي مي دهيم. سبك تشريحي بيشتر به كار خبرهايي مي آيد كه دربارة آن ها اختلاف نظرهاي بسيار وجود دارد. از سبك تشريحي مي توان در تنظيم خبرهاي بلند و همچنين گزارش نويسي- به ويژه گزارشهاي تفصيلي- استفاده كرد
گذارها:
در پايان بحث مربوط به سبكهاي خبرنويسي بايد به مبحث گذارها (Transitions ) نيز اشاره كرد.
استفاده از گذراها از اصلي ترين مهارتهاي خبرنويسي است. گذارها، واژه ها، عبارتها و پاراگرافهايي هستند كه استخوانبندي خبر را محكم مي كنند. گذارها، سيمان خبرها و عنصر جدانشدني آنهايند.
مهمترين گذار در خبر نويسي نحوه عبور از پاراگراف اول خبر به پاراگراف دوم خبرآن است. اگر خواننده «ماهي» است و تيتر «قلاب» صيد است، گذار به پارگراف دوم حكم كشيدن قلاب از درون آب را دارد. درحقيقت گذارها خواننده را از يك واقعيت به واقعيت ديگر، از يك زمان به زمان ديگر و از يك مكان به مكان ديگر مي كشانند.
گذارها در حقيقت حلقه هاي پيوند پاراگرافهاي خبر به يكديگر هستند اما هر اندازه كه اين گذارها طبيعي تر جلوه كنند و با حداقل جلب توجه توأم باشند، مطلوب ترخواهند بود و به همين دليل است كه همه ويراستاران، خواهان گذارهاي آرام و نامحسوس (Unobtrusive) هستند. پاره اي از گذارها رايج درخبر نويسي به قرار زير هستند.
علاوه بر اين افزون بر اين معهذا بعلاوه، اما، متعاقباً، با اين همه، بنابراين، به اين ترتيب، سپس، و، بالاخره، در همين حال، همچنين، ضمناً، شايان ذكر است، گفتني است، لازم به يادآوري است، در پايان و...
فراموش نكنيم كه به هر سبكي كه خبر را تنظيم مي نماييم، بايد از جملات و پاراگرفهاي گويا و روشن استفاده كنيم. و البته نه به خاطر اينكه خواننده كم سواد است، اصلاً چنين نيست. بلكه به دليل اينكه وظيفه داريم كه درک خواننده را آسان و راحت كنيم، وقت او را هدر ندهيم و اطلاعات بيشتري در اختيار وي بگذاريم.
در پايان بحث مربوط به سبكهاي خبرنويسي بايد به مبحث گذارها (Transitions ) نيز اشاره كرد.
استفاده از گذراها از اصلي ترين مهارتهاي خبرنويسي است. گذارها، واژه ها، عبارتها و پاراگرافهايي هستند كه استخوانبندي خبر را محكم مي كنند. گذارها، سيمان خبرها و عنصر جدانشدني آنهايند.
مهمترين گذار در خبر نويسي نحوه عبور از پاراگراف اول خبر به پاراگراف دوم خبرآن است. اگر خواننده «ماهي» است و تيتر «قلاب» صيد است، گذار به پارگراف دوم حكم كشيدن قلاب از درون آب را دارد. درحقيقت گذارها خواننده را از يك واقعيت به واقعيت ديگر، از يك زمان به زمان ديگر و از يك مكان به مكان ديگر مي كشانند.
گذارها در حقيقت حلقه هاي پيوند پاراگرافهاي خبر به يكديگر هستند اما هر اندازه كه اين گذارها طبيعي تر جلوه كنند و با حداقل جلب توجه توأم باشند، مطلوب ترخواهند بود و به همين دليل است كه همه ويراستاران، خواهان گذارهاي آرام و نامحسوس (Unobtrusive) هستند. پاره اي از گذارها رايج درخبر نويسي به قرار زير هستند.
علاوه بر اين افزون بر اين معهذا بعلاوه، اما، متعاقباً، با اين همه، بنابراين، به اين ترتيب، سپس، و، بالاخره، در همين حال، همچنين، ضمناً، شايان ذكر است، گفتني است، لازم به يادآوري است، در پايان و...
فراموش نكنيم كه به هر سبكي كه خبر را تنظيم مي نماييم، بايد از جملات و پاراگرفهاي گويا و روشن استفاده كنيم. و البته نه به خاطر اينكه خواننده كم سواد است، اصلاً چنين نيست. بلكه به دليل اينكه وظيفه داريم كه درک خواننده را آسان و راحت كنيم، وقت او را هدر ندهيم و اطلاعات بيشتري در اختيار وي بگذاريم.
منبع :وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها
ده راهنما برای خبر نویسی
1 – تا زمانی که واقعه را درک نکرده اید ننویسید.
2 – تا زمانی که نمی دانید چه می خواهید بگویید، ننویسید.
3 – نشان بدهید، نگویید.
4 – نقل قولهای خوب و علائق انسانها را در اوایل مطلب بیاورید.
5 – تصویرها یا حکایتهای مربوطه را در اوایل مطلب بیاورید.
6 – از اسامی مشخص و فعل های کنشی سرزنده استفاده کنید.
7 – استفاده از صفت ها را مورد سواستفاده قرار ندهید.
8 – از قضاوت و تفسیر بپرهیزید. بگذارید حقایق حرف بزنند.
9 – سوالاتی نپرسید که نتوانید در مطلبتان به آنها جواب بدهید.
10 – ساده، صادقانه و سریع بنویسید
مقدمه ای در مورد "نحوه ويرايش مطالب "
قلم به دست گرفتن و نوشتن معمولاً ازسه مرحله تشكيل مي شود:
1. مرحلة پيش از نوشتن (Prewriting). در اين مرحله نويسنده به دنبال موضوع و فكري مي گردد تا آن را به عنوان مضمون بر روي كاغذ بياورد. او طبعاً در اين مرحله با توجه به مضمون به دنبال زبان خاصي مي گردد كه برازندة آن موضوع در زمينة كار باشد. در خبر، برخلاف ادبيات كه رمز و راز و استعاره و ايهام و ابهام دستمايه هاي انگاره سازي هستند، صراحت و ايجاز از اهميت خاص برخوردارند.
2. مرحلة نوشتن (Writing). شامل همة فعاليتهايي مي شود كه به مضمون، شكل اوليه را در قالبي كه كاملاً پخته نيست (از جنبة نوشتاري) مي دهند.
3. مرحلة پس از نوشتن (ويرايش) Post writing - editing. شامل همه كنشهايي مي شود كه طي آنها نويسنده و روزنامه نگار مرحلة نوشتن را مورد بازنگري قرار مي دهند و تغييرات لازم را در مكتوب ايجاد مي كنند. البته اين مراحل الزاماً به طرزي پياپي به وقوع نمي پيوندند، اما بايسته است كه توالي آنها در هنگام آموزش اين فن رعايت شود. آنچه در مرحلة سوم، چه از نظر تغييرات ساختاري و چه از لحاظ اصلاحات نگارشي رخ مي دهد، ويرايش ناميده مي شود كه تقريباً معادل «اِديت» انگليسي است، و کسي كه اين كار را انجام مي دهد- چه نويسنده و چه فرد ثالث- ويراستار نام دارد. متني كه ويرايش مي شود، عملاً قدرت تأثيرگذراي بيشتري پيدا مي كند. البته ويرايش الزاماً در چارچوب ويرايش نوشتاري خلاصه نمي شود و مفهوم عام آن تغيير(Change)، تصحيح (Correct) و اصلاح و تعديل (Modify) متن (برنامه و فيلم) است. در مورد متن بايد گفت كه عمل «اديت» يعني ويرايش نهايتاً تدارك متن براي چاپ است. اما اين پردازش متن عملاً مفاهيم گوناگون به خود گرفته است
2. مرحلة نوشتن (Writing). شامل همة فعاليتهايي مي شود كه به مضمون، شكل اوليه را در قالبي كه كاملاً پخته نيست (از جنبة نوشتاري) مي دهند.
3. مرحلة پس از نوشتن (ويرايش) Post writing - editing. شامل همه كنشهايي مي شود كه طي آنها نويسنده و روزنامه نگار مرحلة نوشتن را مورد بازنگري قرار مي دهند و تغييرات لازم را در مكتوب ايجاد مي كنند. البته اين مراحل الزاماً به طرزي پياپي به وقوع نمي پيوندند، اما بايسته است كه توالي آنها در هنگام آموزش اين فن رعايت شود. آنچه در مرحلة سوم، چه از نظر تغييرات ساختاري و چه از لحاظ اصلاحات نگارشي رخ مي دهد، ويرايش ناميده مي شود كه تقريباً معادل «اِديت» انگليسي است، و کسي كه اين كار را انجام مي دهد- چه نويسنده و چه فرد ثالث- ويراستار نام دارد. متني كه ويرايش مي شود، عملاً قدرت تأثيرگذراي بيشتري پيدا مي كند. البته ويرايش الزاماً در چارچوب ويرايش نوشتاري خلاصه نمي شود و مفهوم عام آن تغيير(Change)، تصحيح (Correct) و اصلاح و تعديل (Modify) متن (برنامه و فيلم) است. در مورد متن بايد گفت كه عمل «اديت» يعني ويرايش نهايتاً تدارك متن براي چاپ است. اما اين پردازش متن عملاً مفاهيم گوناگون به خود گرفته است
- ويرايش رسم الخطي يکي از مفاهيم جاري در ميان روزنامه نگاران است و مراد از آن، اين است كه هر نشريه براي خود از يك رسم الخط پيروي مي كند. مثلاً من باب سليقه «هيئت» را «هيأت» مي نويسد، و «مسئله» را به اين صورت: «مسأله»، «مي» علامت مضارع را به فعل نمي چسباند، «گردد» را به «شود» تبديل مي كند و.. در اين نوع ويرايش، ويراستار متن مورد نظر را مطابق رسم الخط آن نشرية مفروض، ويراستاري مي كند.
- ويرايش در جهت ايجاز يكي ديگر از اشكال ويرايش است. در اين شكل از ويراستاري، ويراستار با خواندن خبر يا مقاله و گزراش سعي مي كند تا با حذف نكات زايد حجم مطلب را كاهش دهد. به اين نوع ويرايش در روزنامه نگاري مغرب زمين To edit down گفته مي شود.
- ويرايش تخصصي از وجه بازبيني و وارسي مضامين تخصصي و اصطلاحات و واژگان تخصصي صورت مي گيرد در اين نوع ويرايش نقل قولها و زير نويسها به دقت مورد بازبيني قرار مي گيرند تا هيچ نوع ايرادي از لحاظ امانتدري و فني به متن وارد نباشد.
امروزه ويرايش در تحريريه هايي را كه به ابزار الكترونيك مجهز هستند بر روي صفحة نمايش كامپيوتر اِعمال مي شود و ويراستاري الکترونيك علاوه بر روزنامه بزرگ بين المللي عمدتاً در خبرگزاريها بسيار رونق گرفته است. اگر چه كار ويرايش بر روي وي. دي. تي (VDT) يا ترمينال پردازش تصويري (Video Display Terminal) بسيار سريعتر از نوع کاغذي آن صورت مي گيرد، اما هرگز نمي توان انتظار داشت كه كسي كه بر روي کاغذ ويراستاري ضعيف است بر روي وي. دي. تي ويراستاري قوي باشد. شايد به همين دليل است كه امروزه تايم و نيوزويك دو هفته نامه بين المللي امريكا از هر دو شيوه ويرايش مكتوب و كامپيوتري استفاده مي كنند
امروزه ويرايش در تحريريه هايي را كه به ابزار الكترونيك مجهز هستند بر روي صفحة نمايش كامپيوتر اِعمال مي شود و ويراستاري الکترونيك علاوه بر روزنامه بزرگ بين المللي عمدتاً در خبرگزاريها بسيار رونق گرفته است. اگر چه كار ويرايش بر روي وي. دي. تي (VDT) يا ترمينال پردازش تصويري (Video Display Terminal) بسيار سريعتر از نوع کاغذي آن صورت مي گيرد، اما هرگز نمي توان انتظار داشت كه كسي كه بر روي کاغذ ويراستاري ضعيف است بر روي وي. دي. تي ويراستاري قوي باشد. شايد به همين دليل است كه امروزه تايم و نيوزويك دو هفته نامه بين المللي امريكا از هر دو شيوه ويرايش مكتوب و كامپيوتري استفاده مي كنند
يادآوري اين نكته ضرورت دارد كه ويرايش فقط در وجه نوشتاري صورت نمي گيرد. برنامه هاي تلويزيوني قبل از آن كه به نمايش درآيند اديت (تدوين) مي شوند، در فيلمهاي سينمايي نيز همين كار انجام مي گيرد. در مورد ميكروفيلمها نيز اصطلاح نمادهاي ويرايش (editing symbols) به نمادهايي اطلاق مي شود كه به برش و جا دادن «فريم ها» كمك مي كنند امروزه حتي با كمك تكنولوژيهاي جديد، عكسها هم اديت مي شوند به اين معني كه مي توان مثلاً فردي را از ميان جمع حذف كرد، يا براي يكي سبيل گذاشت و يا كت نفر ديگر را از تنش درآورد و... همة اينها به راحتي بر روي عكسها قابل اعمال هستند. پس بنابراين در همة سطوح به ويراستار نياز داريم و به عبارت بهتر هر مجراي خبري به ويراستاراني توانمند نياز دارد تا كار را به گونه اي عرضه كنند كه بيننده، خواننده و شنونده سردرگم و رنجيده نشوند. ويراستاران سبب مي شوند تا جريان اطلاعات روانتر و روانتر حركت كند. البته در مطبوعات ما امر ويراستاري هنوز کاملاً جا نيفتاده است و غالباً دبيران سرويسها نقش ويراستاران را ايفا مي كنند، كه عملاً مصحح هم هستند و در حين ويرايش رسم الخطي خلاصه سازي و پرداخت تخصصي، به كار تصحيح هم مي پردازند. ضمن اينكه هر روزنامه چنانكه گفتيم، رسم الخط و آيين نگارش خاص خود را اعمال مي كند. بايد اين نكته را به خاطر داشت كه براي گريز از ويرايش كاغذي، مطلوب اين است كه روزنامه ها به سوي وي.دي.تي بروند. در وي. دي. تي انجام تغييرات و اصلاحات به طرزي مكرر در كوتاهترين زمان ممكن، شدني است. تغييرات حروفي (سياه و نازك و با فونتها يا پايه هاي مختلف) به راحتي صورت مي گيرد. با يك دستور مي توان كلمه ها، جمله ها، پاراگرافها و متون را از يك خبر به خبر ديگر و يا از يك گزارش به گزارشي ديگر انتقال داد، و يا کلمة خاصي را در كل متن به کلمة دلخواه جديد تبديل كرد، و از همه مهمتر اينکه ديگر لازم نيست كه صفحه بندها به حدس و گمان بپردازند تا دريابند كه مطالب دستنويس- كه پس از ويرايش بسيار هم شلوغ و درهم و برهم هستند- چقدر جا خواهند گرفت
- در ويرايش الكترونيكي، ويراستار با زدن يك كليد ازحجم دقيق مطلب- طول و عرض ستونها- مطلع مي شود و آن را در اختيار صفحه آرا قرار مي دهد. بگذريم از اين كه تا تبديل شدن تحريريه هاي كنوني به تحريريه هاي الكترونيك، كار دشوار و توانفرساي ويراستاري، و به ديگر زبان، برّاق كردن متون كدر، كماكان بر گردن ويراستاران سنگيني خواهد كرد. اينان در پاره اي از مواقع، حتي بناچار به بازنويسي مطالب مي پردازند و به همين دليل هم هست كه ويراستاران روزنامه ها متمايز تر از همكاران خود در مجله ها و يا مراكز نشر كتاب هستند. دكتر مارتين ال گيبسن (Martin L.Gibson ) نويسندة كتاب معروف اديت در عصر الكترونيك (Editing In Electronic Era ) براي ويراستار ويژگيهايي را برمي شمارد:
1. آشنايي ديرينه با نوشتار (تا نارسايي هاي نوشته را تشخيص دهد)؛
2. اعتماد به نفس سرشار (تا پركاه در درياي ترديد نباشد)؛
3. بلوغ فكري (تا در اصلاح و حك مطلب دچار هوس و غرور نشو د)؛
4. وسواس منطقي (تا از سر سهل انگاري تن به حرف نويسنده ندهد)؛
5. ذهن بدگمان (تا مطالب «بودار» را تأييد نكند)؛
6. وسعت دانش (تا در برابر هيچ مطلبي لنگ نزند)؛
7. عزم استوار (تا در برابر فشار كار پس نزند)؛
8. قناعت روحي (كمتر براي ويراستار هورا مي كشند كار خوب را به خود روزنامه نگار نسبت ميدهند).
2. اعتماد به نفس سرشار (تا پركاه در درياي ترديد نباشد)؛
3. بلوغ فكري (تا در اصلاح و حك مطلب دچار هوس و غرور نشو د)؛
4. وسواس منطقي (تا از سر سهل انگاري تن به حرف نويسنده ندهد)؛
5. ذهن بدگمان (تا مطالب «بودار» را تأييد نكند)؛
6. وسعت دانش (تا در برابر هيچ مطلبي لنگ نزند)؛
7. عزم استوار (تا در برابر فشار كار پس نزند)؛
8. قناعت روحي (كمتر براي ويراستار هورا مي كشند كار خوب را به خود روزنامه نگار نسبت ميدهند).
- در هر صورت، هنوز متأسفانه ويرايش و آداب آن در محافل حرفه اي ما همچنان سليقه اي است و از جايگاه و منزلت خاص فن برخوردار نشده است. ويراستاران بايد اين نقيصه رارفع كنند
- منبع : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي،معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني ، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها
ادامه آموزش خبر نگاری ، منبع و «ليد»
يك خبر را چه از مردم بشنويم و چه از راديو، چه در روزنامه بخوانيم و چه در تلويزيون ببينيم و بشنويم در همه حالات مي خواهيم بدانيم كه منبع خبر كيست و کجاست؟ اين نياز از همان لحظات نخستين ورود به عرصه فرهنگ خبر (News Culture) احساس مي شود و شايد اصلي ترين ريشه اين نياز در اين امر نهفته باشد كه ما با پي بردن به منبع خبر (Source) به نوعي قضاوت و داوري در قبال خبر دست مي يابيم و مي توانيم به اين پرسش مهم خود پاسخ بدهيم: آيا خبري كه شنيديم بيطرفانه (Impartial ) بود؟
يك خبر را چه از مردم بشنويم و چه از راديو، چه در روزنامه بخوانيم و چه در تلويزيون ببينيم و بشنويم در همه حالات مي خواهيم بدانيم كه منبع خبر كيست و کجاست؟ اين نياز از همان لحظات نخستين ورود به عرصه فرهنگ خبر (News Culture) احساس مي شود و شايد اصلي ترين ريشه اين نياز در اين امر نهفته باشد كه ما با پي بردن به منبع خبر (Source) به نوعي قضاوت و داوري در قبال خبر دست مي يابيم و مي توانيم به اين پرسش مهم خود پاسخ بدهيم: آيا خبري كه شنيديم بيطرفانه (Impartial ) بود؟
- اين پرسش كليدي كه نه فقط براي مخاطبان بلكه براي خود روزنامه نگاران هم يك پرسش مهم به شمار مي آيد پرسشي است كه پاسخ آن بر تعيين وزن و صحت خبر تأثير مي گذارد و به داوري روزنامه نگار در مورد منبع خبر شكل مي دهد.
دانستن منبع خبر و داشتن شناخت نسبت به آن، براي روزنامه نگار- به اين دليل كه نقش اقتصادي و سياسي خبر از اصلي ترين نقشهاي آن به حساب مي آيد- هم در هنگام تهيه خبر (News – gathering ) و هم در زمان توليد خبر (News – Production ) از اهميت ويژه اي برخوردار است خاستگاه «پيام» را از هر جا كه سرچشمه گرفته باشد، خواه از سوي يك فرد و خواه از جانب گروهها و نهادها، «منبع خبر» مي ناميم.
يك اصل حرفه اي به روزنامه نگار حكم مي كند كه منبع خبر را در آغاز خبر ذكر نمايد. طبق سنن و آداب روزنامه نگاري خبر بدون منبع سنديت ندارد و اهميت منبع به حدي است كه پيوسته سطر اول خبر را به آن اختصاص مي دهند.
اين نخستين سطر (Dateline) حاوي دو عنصر مهم است. مكان رويداد و ارسال كننده خبر به اين مثال دقت كنيد: «پاريس. خبرگزاري جمهوري اسلامي».
در مواردي كه نام شهر معروف نيست، براي آنكه به خواننده به سرعت كمك شود تا بداند كه آن شهر در كجا واقع شده است بايد نام كشور را نيز به دنبال نام شهر به خواننده داد «توبا- سنگال- فرانس پرس».
دانستن منبع خبر و داشتن شناخت نسبت به آن، براي روزنامه نگار- به اين دليل كه نقش اقتصادي و سياسي خبر از اصلي ترين نقشهاي آن به حساب مي آيد- هم در هنگام تهيه خبر (News – gathering ) و هم در زمان توليد خبر (News – Production ) از اهميت ويژه اي برخوردار است خاستگاه «پيام» را از هر جا كه سرچشمه گرفته باشد، خواه از سوي يك فرد و خواه از جانب گروهها و نهادها، «منبع خبر» مي ناميم.
يك اصل حرفه اي به روزنامه نگار حكم مي كند كه منبع خبر را در آغاز خبر ذكر نمايد. طبق سنن و آداب روزنامه نگاري خبر بدون منبع سنديت ندارد و اهميت منبع به حدي است كه پيوسته سطر اول خبر را به آن اختصاص مي دهند.
اين نخستين سطر (Dateline) حاوي دو عنصر مهم است. مكان رويداد و ارسال كننده خبر به اين مثال دقت كنيد: «پاريس. خبرگزاري جمهوري اسلامي».
در مواردي كه نام شهر معروف نيست، براي آنكه به خواننده به سرعت كمك شود تا بداند كه آن شهر در كجا واقع شده است بايد نام كشور را نيز به دنبال نام شهر به خواننده داد «توبا- سنگال- فرانس پرس».
خبرگزاريهاي بين المللي در اكثر مواقع علاوه بر نام شهر، نام كشور و نام خبرگزاري تاريخ خبر را هم در همان سطر اول خبر (Dateline) اعلام مي كنند: New Delhi. India (AP). June 3. 1995 ولي روزنامه ها طبعاً در سطر اطلاعات مربوط به منبع خبر نيازي به ذكر تاريخ ندارند:
بايد خاطرنشان ساخت كه در ايران Dateline در خبرهاي داخلي كمتر مورد استفاده قرارمي گيرد. حال آنكه رعايت آن ضرورت دارد اما در عين حال هميشه همه خبرها با يك منبع همراه نيستند و براي تنظيم آنها از چندين منبع خبري استفاده مي شود در اين موارد نخستين سطر خبر به اين شكل نوشته مي شود: «بيروت. لبنان. خبرگزاريها»
و سپس نام خبرگزاريهايي كه مورد استفاده قرارگرفته اند در مواضع مختلف خبر با استناد صحيح ذكر مي شوند.
روزنامه ها اساساً از چه منابعي براي كسب خبر استفاده مي كنند؟
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه در مرحلة اول خبرنگاران و نويسندگان و در مرحلة بعد خبرگزاريها، اصلي ترين منابع خبري روزنامه ها را تشكيل مي دهند روابط عموميها نيز منبع خبري هميشگي ديگري براي روزنامه ها هستند و دولتها و ارگانهاي وابسته به آنها نيز از منابع خبري تمام نشدني روزنامه ها به شمار مي آيند البته به اين منابع مي توان منابع زير را هم اضافه كرد: نيروهاي انتظامي، خاطرات افراد معروف و خود آنها اخبار ساير رسانه ها، آژانسها ي خبري عكس، سفارتخانه ها، احزاب، نهادها، جمعيتها، انجمنها و اصناف، كتابخانه ها، آرشيوها، بانكهاي اطلاعاتي و خوانندگان خود روزنامه ها. در بحث مربوط به منابع خبري سه نكته قابل توجه ديگر هم وجود دارد:
بايد خاطرنشان ساخت كه در ايران Dateline در خبرهاي داخلي كمتر مورد استفاده قرارمي گيرد. حال آنكه رعايت آن ضرورت دارد اما در عين حال هميشه همه خبرها با يك منبع همراه نيستند و براي تنظيم آنها از چندين منبع خبري استفاده مي شود در اين موارد نخستين سطر خبر به اين شكل نوشته مي شود: «بيروت. لبنان. خبرگزاريها»
و سپس نام خبرگزاريهايي كه مورد استفاده قرارگرفته اند در مواضع مختلف خبر با استناد صحيح ذكر مي شوند.
روزنامه ها اساساً از چه منابعي براي كسب خبر استفاده مي كنند؟
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه در مرحلة اول خبرنگاران و نويسندگان و در مرحلة بعد خبرگزاريها، اصلي ترين منابع خبري روزنامه ها را تشكيل مي دهند روابط عموميها نيز منبع خبري هميشگي ديگري براي روزنامه ها هستند و دولتها و ارگانهاي وابسته به آنها نيز از منابع خبري تمام نشدني روزنامه ها به شمار مي آيند البته به اين منابع مي توان منابع زير را هم اضافه كرد: نيروهاي انتظامي، خاطرات افراد معروف و خود آنها اخبار ساير رسانه ها، آژانسها ي خبري عكس، سفارتخانه ها، احزاب، نهادها، جمعيتها، انجمنها و اصناف، كتابخانه ها، آرشيوها، بانكهاي اطلاعاتي و خوانندگان خود روزنامه ها. در بحث مربوط به منابع خبري سه نكته قابل توجه ديگر هم وجود دارد:
حوزه خبري (News beat / news run )
روزنامه ها براي آنكه بيشترين بهره را از منابع خبري ببرند، به برخي از منابع خبري به طرزي پيوسته رجوع مي كنند. اين منابع خبري كه به دليل خبرساز بودن، مورد توجه پيوستة روزنامه نگاران قراردارند، حوزة خبري ناميده مي شوند. سردبيران و دبيران روزنامه ها براي آنكه حداكثر استفاده را از اخبار حوزه هاي خبري ببرند گاهي براي يك حوزه خبري چند مسؤول تعيين مي كنند در پاره اي از مواقع نيز در روزنامه هايي كه كادر كمتري دارند، مسؤوليت چند حوزة خبري به يك نفر واگذار مي شود. دادگاهها، دواير پليس، شهرداريها و وزارتخانه ها از جمله حوزه هاي خبري مهم به شمار مي آيند.
خبرنگار باهوش و حرفه اي در ارتباط با حوزه خبري خود، بايد مثل پليس در ارتباط با حوزة گشت زني خود، عمل كند. پليسها هميشه به حوزه هاي استحفاظي خود سرمي زنند تا همه تحولات آنها را زير نظر داشته باشند خبرنگاران نيز براي آنكه چيزي از چشم و گوششان پنهان نماند بايد به همين نحو عمل كنند. اين ارتباط و تماس يا با حضور مستقيم و يا با تماس تلفني و يا با استفاده از فاكس صورت مي گيرد.
روزنامه ها براي آنكه بيشترين بهره را از منابع خبري ببرند، به برخي از منابع خبري به طرزي پيوسته رجوع مي كنند. اين منابع خبري كه به دليل خبرساز بودن، مورد توجه پيوستة روزنامه نگاران قراردارند، حوزة خبري ناميده مي شوند. سردبيران و دبيران روزنامه ها براي آنكه حداكثر استفاده را از اخبار حوزه هاي خبري ببرند گاهي براي يك حوزه خبري چند مسؤول تعيين مي كنند در پاره اي از مواقع نيز در روزنامه هايي كه كادر كمتري دارند، مسؤوليت چند حوزة خبري به يك نفر واگذار مي شود. دادگاهها، دواير پليس، شهرداريها و وزارتخانه ها از جمله حوزه هاي خبري مهم به شمار مي آيند.
خبرنگار باهوش و حرفه اي در ارتباط با حوزه خبري خود، بايد مثل پليس در ارتباط با حوزة گشت زني خود، عمل كند. پليسها هميشه به حوزه هاي استحفاظي خود سرمي زنند تا همه تحولات آنها را زير نظر داشته باشند خبرنگاران نيز براي آنكه چيزي از چشم و گوششان پنهان نماند بايد به همين نحو عمل كنند. اين ارتباط و تماس يا با حضور مستقيم و يا با تماس تلفني و يا با استفاده از فاكس صورت مي گيرد.
چند يادآوري
٭ هرگاه كه به حوزة خبري خود مي رويم نبايد قلم، كاغذ، ضبط صوت، دوربين و لوازم ديگر را فراموش كنيم. براي يادداشت برداري حتي المقدور از كاغذهاي كوچك استفاده مي شود تا كار نوشتن تسهيل گردد، چونكه ممكن است مثلاً جايي براي نشستن و نوشتن وجود نداشته باشد. ٭ بايد همواره تمرين كنيم تا به شيوه هاي خلاصه نويسي خاص خود دست يابيم. ٭ به ياد داشته باشيم كه خيلي وقتها فرد يا افراد كه در حوزة خبري مي خواهند خبر حساس و مهمي را به ما بدهند، ممكن است با ديدن ضبط صوت و يادداشت نويسي خبرنگار، واكنش محتاطانه نشان دهند و خودشان را محدود كنند. در اين موارد بايد از يادداشت برداري خودداري كرد و با به ذهن سپردن دقيق اخبار حساسيت اين نوع افراد را كاهش داد. ٭ اسامي، ارقام و نقل قولها را بايد كاملاً دقيق يادداشت كرد اين سه نكته اگر درست رعايت نشوند اعتماد ديگران را از گزارشگر سلب مي كنند، به خبر آسيب مي رسانند و جاي زيادتري را در روزنامه اشغال مي كنند، چونكه در فرداي چاپ خبر بايد جايي را به تصحيح و پوزش اختصاص داد. ٭ اگر تلفني با حوزة خبري تماس گرفته مي شود پرسشها بايد حتماً از قبل تنظيم شده باشند تا نه وقت به هدر رود و نه با مكثهاي احتمالي، مخاطب احساس كند كه با فردي تازه كار سر و كار دارد. چنين احساسي مي تواند تماسهاي بعدي را بي اثر كند و حتي امكان برقراري تماس را از ميان ببرد. ٭خيلي از حوزه هاي خبري به ويژه روابط عمومي ها- به دلايل شخصي و سازماني- مي كوشند تا خبرهاي خود را بزرگتر از حد معمول جلوه دهند بايد مراقب اين بزرگ نمايي ها بود و به بيطرفي به اخبار برخوردكرد.٭ بايد ياد گرفت كه در هر زمان كه با حوزة خبري تماس گرفته مي شود، چه حضوري و چه تلفني، به مسألة عدد و رقم توجه شود اين امر در همة انواع كسب خبر و همين طور در خارج از حوزة خبري، اهميت شايان دارد. فرضاً اگر در يك ورزشگاه حضور يافته ايم بايد تعداد تماشاگران را- ولو به طور نسبي- به دست آوريم؛ اگر ناظر يك تصادف هستيم، بايد ميزان تلفات، تعداد اتومبيلها، شماره اتومبيلها، ساعت حادثه، تعداد امدادگران و نكات ديگر را به دست آوريم و در خبر بگنجانيم.
٭ هرگاه كه به حوزة خبري خود مي رويم نبايد قلم، كاغذ، ضبط صوت، دوربين و لوازم ديگر را فراموش كنيم. براي يادداشت برداري حتي المقدور از كاغذهاي كوچك استفاده مي شود تا كار نوشتن تسهيل گردد، چونكه ممكن است مثلاً جايي براي نشستن و نوشتن وجود نداشته باشد. ٭ بايد همواره تمرين كنيم تا به شيوه هاي خلاصه نويسي خاص خود دست يابيم. ٭ به ياد داشته باشيم كه خيلي وقتها فرد يا افراد كه در حوزة خبري مي خواهند خبر حساس و مهمي را به ما بدهند، ممكن است با ديدن ضبط صوت و يادداشت نويسي خبرنگار، واكنش محتاطانه نشان دهند و خودشان را محدود كنند. در اين موارد بايد از يادداشت برداري خودداري كرد و با به ذهن سپردن دقيق اخبار حساسيت اين نوع افراد را كاهش داد. ٭ اسامي، ارقام و نقل قولها را بايد كاملاً دقيق يادداشت كرد اين سه نكته اگر درست رعايت نشوند اعتماد ديگران را از گزارشگر سلب مي كنند، به خبر آسيب مي رسانند و جاي زيادتري را در روزنامه اشغال مي كنند، چونكه در فرداي چاپ خبر بايد جايي را به تصحيح و پوزش اختصاص داد. ٭ اگر تلفني با حوزة خبري تماس گرفته مي شود پرسشها بايد حتماً از قبل تنظيم شده باشند تا نه وقت به هدر رود و نه با مكثهاي احتمالي، مخاطب احساس كند كه با فردي تازه كار سر و كار دارد. چنين احساسي مي تواند تماسهاي بعدي را بي اثر كند و حتي امكان برقراري تماس را از ميان ببرد. ٭خيلي از حوزه هاي خبري به ويژه روابط عمومي ها- به دلايل شخصي و سازماني- مي كوشند تا خبرهاي خود را بزرگتر از حد معمول جلوه دهند بايد مراقب اين بزرگ نمايي ها بود و به بيطرفي به اخبار برخوردكرد.٭ بايد ياد گرفت كه در هر زمان كه با حوزة خبري تماس گرفته مي شود، چه حضوري و چه تلفني، به مسألة عدد و رقم توجه شود اين امر در همة انواع كسب خبر و همين طور در خارج از حوزة خبري، اهميت شايان دارد. فرضاً اگر در يك ورزشگاه حضور يافته ايم بايد تعداد تماشاگران را- ولو به طور نسبي- به دست آوريم؛ اگر ناظر يك تصادف هستيم، بايد ميزان تلفات، تعداد اتومبيلها، شماره اتومبيلها، ساعت حادثه، تعداد امدادگران و نكات ديگر را به دست آوريم و در خبر بگنجانيم.
صرفنظر از عدد و رقم، اسامي افراد و مکانها را هم نبايد فراموش کرد. بخصوص اگر در محل جزء افراد مهم و مشهور هم حضور داشته باشند. خصوصيات مهم افراد و اماکن را هم نبايد ناديده گرفت.
٭ بايد سعي کرد که با حوزة خبري خود برخورد دوستانه (و نه توأم با ملاحظه کاري يا مزاحمت) داشت. بايد از نظر رفتار و منش، آرام و از نظر فکري بيقرار و هشيار بود.٭ متأسفانه برخي از حوزه هاي خبر ي در ارائة اخبار و اطلاعات با بي دقتي رفتار مي كنند، هرگاه نسبت به اجزاي خبري كه داده شده است، ترديد وجود دارد بايد آن بخشها مجدداً مورد بررسي و پرسش قرار گيرند و پس از آن نسبت به چاپ آن خبر اقدام شود.
٭ خبرنگار با تعدا د اندكي ازحوزه هاي خبري هم كه غالباً دردسر ساز هستند، سروكار خواهد داشت. منظورآن دسته از حوزه هاي خبري است كه اساساً با شخص خبرنگار مشكلي ندارند، بلكه مشكل اين است كه از روزنامه نگاري و مسؤوليت خبر نگاران اطلاع و شناخت كافي ندارند بايد با اين قبيل از حوزه هاي خبري، جسوري پيشه كرد، زيرا كه روزنامه نگار در برابر خواننده مسؤول است.
٭ از رعايت اصول سرعت و مداومت در تماس با حوزه خبري خود هرگز نبايد غفلت كرد.
اعتبار منبع (Source Credibility )
آيا منبع خبر معتبر است؟
- پاسخ مثبت به آرامش مي انجامد.
- پاسخ منفي، نخستين خدشه را در اعتماد عمومي نسبت به روزنامه ايجاد مي كند.
جان هارتلي / John Hartly، پژوهشگر سرشناس دانش ارتباطات مي گويد:
«خبر» عمدتاً محصول تاريخ است و «تاريخ خبر» از قرن نوزدهم به بعد، به بررسي اين امر تبديل شده است كه چگونه عبارت «خبر براي مردم» به عبارت «خبر براي بازار» تغيير يافته است.
هارتلي معتقداست كه نحوة توليد خبر به نحوة توليد كالا شباهت يافته است و يكي از كالاهايي كه روزنامه ها مايل به توليدآن هستند، خواننده است. و از آنجا كه روزنامه ها نمي توانند صرفاً با تكيه برفروش خود به بقا ادامه دهند، خواننده را به آگهي دهنده مي فروشند. به اين ترتيب هارتلي مي كوشد تا نقش نيروهاي بازار و به عبارت بهتر نقش سرمايه را بر حاصل كار روزنامه ها نشان دهد «چرخه»اي كه او مطرح مي كند، توجه ما را به سوي منابع خبري روزنامه ها معطوف مي سازد و به اينكه چرا برخي از روزنامه هاي بزرگ تثبيت مي شوند و چرا برخي از روزنامه هاي پرمحتوا از صحنه بيرو ن مي روند. حاكميت سرماية شركتهاي فراملي بر بسيار ي از رسانه هاي غربي امري مشهود و آشكار است ولي متأسفانه بسياري از اين نوع رسانه ها نظير نيويورك تايمز، واشنگتن پست، اشپيگل، شبکة تلويزيوني سي ان ان (CNN) وشبكه راديو- تلويزيوني بي بي سي (BBC) عملاً به منابع خبري ثابت و منحصر به فرد كشورهاي روبه توسعه تبديل شده اند. به همين دليل، در انتخاب منبع خبري- به ويژه از وجه اعتبار و سلامت آن- بايد هوشيار بود و از نقش آن درتنظيم نقشة توزيع ثروت و قدرت اطلاع كافي داشت
آيا منبع خبر معتبر است؟
- پاسخ مثبت به آرامش مي انجامد.
- پاسخ منفي، نخستين خدشه را در اعتماد عمومي نسبت به روزنامه ايجاد مي كند.
جان هارتلي / John Hartly، پژوهشگر سرشناس دانش ارتباطات مي گويد:
«خبر» عمدتاً محصول تاريخ است و «تاريخ خبر» از قرن نوزدهم به بعد، به بررسي اين امر تبديل شده است كه چگونه عبارت «خبر براي مردم» به عبارت «خبر براي بازار» تغيير يافته است.
هارتلي معتقداست كه نحوة توليد خبر به نحوة توليد كالا شباهت يافته است و يكي از كالاهايي كه روزنامه ها مايل به توليدآن هستند، خواننده است. و از آنجا كه روزنامه ها نمي توانند صرفاً با تكيه برفروش خود به بقا ادامه دهند، خواننده را به آگهي دهنده مي فروشند. به اين ترتيب هارتلي مي كوشد تا نقش نيروهاي بازار و به عبارت بهتر نقش سرمايه را بر حاصل كار روزنامه ها نشان دهد «چرخه»اي كه او مطرح مي كند، توجه ما را به سوي منابع خبري روزنامه ها معطوف مي سازد و به اينكه چرا برخي از روزنامه هاي بزرگ تثبيت مي شوند و چرا برخي از روزنامه هاي پرمحتوا از صحنه بيرو ن مي روند. حاكميت سرماية شركتهاي فراملي بر بسيار ي از رسانه هاي غربي امري مشهود و آشكار است ولي متأسفانه بسياري از اين نوع رسانه ها نظير نيويورك تايمز، واشنگتن پست، اشپيگل، شبکة تلويزيوني سي ان ان (CNN) وشبكه راديو- تلويزيوني بي بي سي (BBC) عملاً به منابع خبري ثابت و منحصر به فرد كشورهاي روبه توسعه تبديل شده اند. به همين دليل، در انتخاب منبع خبري- به ويژه از وجه اعتبار و سلامت آن- بايد هوشيار بود و از نقش آن درتنظيم نقشة توزيع ثروت و قدرت اطلاع كافي داشت
به عقيدة جان هارتلي، منابع خبري جايگزين در اقليت قرار گرفته اند و كم كم از صحنه حذف مي شوند، زيرا كه ديگران دوران آغازين قرن نوزدهم كه در آن «فروش» و نه آگهي، رمز بقاي روزنامه ها بود، سپري شده است (به علت كاهش يا محدوديت تيراژ) و اينك با روزناهه هايي ارزان اما پرآگهي سر وكار داريم و به همين دليل است كه ديگر از آن دوران كه مشخصه اش راديكاليسم يا تند گرايي سياسي بود، دور شده ايم، حالا به جاي راديكاليسم سياسي با مقولة ارتباط مؤثر با مخاطبان بيشتر سر و كار داريم و حلقة وصل اين ارتباط، پول است. خوانندگان هم فقط همين منابع خبري مبتني بر پول را در اختيار دارند و حتي اگر روزنامه هاي جانشين (Alternative Press ) بتوانند منتشر شوند و بخواهند به منابع خبري جانشين براي مردم تبديل شوند، نظام حاكم بر توزيع، كه در اختيار توزيع كنندگان كل است، اجازه چرخش اين نوع از منابع خبري را در مجاري توزيع نمي دهد و به اين ترتيب خوانندگان از دسترسي به اين دسته از منابع خبري محروم مي مانند. موضوعي كه هارتلي مطرح مي كند در مورد خبر گزاريهاي بين المللي هم صادق است. اين خبرگزاريها در مقام منابع خبري كليدي اجازه ورود هرنوع خبر را به مجاري توزيع خود نمي دهند به ويژه اگر خبر- ولو به طرزي اندك- با منافع حاكم بر اين منابع خبري ناسازگار باشد.
با اين حساب، مي توان رابطة منبع خبر و مخاطب را رابطه اي يکجانبه نه ارتباط متقابل و رضايت بخش- توصيف كرد كه از منبع خبر به سوي مخاطب جاري است و مخاطب بايد در صورت امكان از ميان آنچه به او ارائه- و در واقع تحميل- مي شود، دست به انتخاب بزند.
افزون بر اين، منابع بين المللي خبري بايد برحسب ظاهر هر آنچه را كه تازه و جديد است مخابره كنند اما در عمل فقط در شش حوزة مشخص گام برمي دارند. هارتلي اين شش حوزه در مطبوعات انگليس چنين برمي شمارد: سياست، اقتصاد، روابط خارجي، اخبار داخلي، اخبار مناسبتها و بالاخره ورزش: طبعاً هر چه خارج از اين شش حوزه است از خواننده دريغ مي شود. www.zibaweb.com
با اين حساب، مي توان رابطة منبع خبر و مخاطب را رابطه اي يکجانبه نه ارتباط متقابل و رضايت بخش- توصيف كرد كه از منبع خبر به سوي مخاطب جاري است و مخاطب بايد در صورت امكان از ميان آنچه به او ارائه- و در واقع تحميل- مي شود، دست به انتخاب بزند.
افزون بر اين، منابع بين المللي خبري بايد برحسب ظاهر هر آنچه را كه تازه و جديد است مخابره كنند اما در عمل فقط در شش حوزة مشخص گام برمي دارند. هارتلي اين شش حوزه در مطبوعات انگليس چنين برمي شمارد: سياست، اقتصاد، روابط خارجي، اخبار داخلي، اخبار مناسبتها و بالاخره ورزش: طبعاً هر چه خارج از اين شش حوزه است از خواننده دريغ مي شود. www.zibaweb.com
الگوي مالكيت منابع خبري
الگوي مالكيت منابع خبري نيز به ويژه در قلمرو وسايل ارتباط جمعي بر سه گرايش عمده استوار بوده است:
1 - تمركز (Concentration):
اين نحوة مالكيت، از سلطة نظرية دستان كمتر و ثروتمندتر نشان دارد. در اين الگوي مالكيتِ منابع خبري، فقط افراد و شركتهاي بزرگ صاحب چندين منبع خبري مي شوند. 2 - تنوع (Diversification ):
يك ضرب المثل فرنگي مي گويد: «همة تخم مرغها را در يك سبد نگذاريد» در عالم روزنامه نگاري اين بدان معناست كه صنعت فرهنگ نيازمند آن است كه شبكه اي ازمنافع در هم تنيده و گره خورده، براي يك مالك وجود داشته باشد تا اگر يكي از آنها به هر علتي اعتبار خود را به عنوان منبع خبري از دست داد، بقيه شبكه سالم و پابرجا بماند.
3 - چند مليتي شدن (Multi-nationalization ):
چند مليتي شدن منابع خبري نشانگر آن است كه مالكان منابع خبري ترجيح مي دهند كه به جاي فعاليت در يك كشور، در چند كشور فعاليت كنند و اين ترجيح طبعاً از ماهيت تجاري ادارة منابع خبري در غرب سرچشمه مي گيرد (مثل فعاليتهاي مردوك، ماكسول وبرلوسكني)،
با اين تفاصيل، مشاهده مي شود كه بحث منابع خبري بحثي كاملاً جدي، ريشه دار و حتي اسرارآميز است و ادبيات غني موسو م به كنترل رسانه ها (Media Control ) در همين چارچوب شكل گرفته و پرورش يافته است. ويژگيهايي كه براي منبع خبري قائل شده اند عبارتند از:
تخصص (Expertise )، قدرت (Power ) تأثير و جذبه (Effectiveness )، اعتماد (Trustworthiness )، انصاف، صحت، احترام واقعگرايي، كامل گويي و بهبودبخشي.
به ياد داشته باشيم كه استفادة صحيح از منابع خبري معتبر موجب افزايش و تقويت اعتماد به رسانه در ميان مخاطبان مي شود.
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه پيام منبع خبري را براي خواننده چگونه منعكس سازيم تا او به خواندن خبر ترغيب شود؟ اهميت ليدنويسي در همين نكته نهفته است
به ياد داشته باشيم كه استفادة صحيح از منابع خبري معتبر موجب افزايش و تقويت اعتماد به رسانه در ميان مخاطبان مي شود.
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه پيام منبع خبري را براي خواننده چگونه منعكس سازيم تا او به خواندن خبر ترغيب شود؟ اهميت ليدنويسي در همين نكته نهفته است
ليد خبر (Lead )
يورش به خواننده و غالگيركردن او از اصلي ترين وظايف اولين عبارات خبر (ليد) است كه در ضمن آن كوشش مي شود تا- بخصوص در سبك هرم وارونه- اصل مطلب بازگو شود.
اگر ليد خبر، به قول گزارشگران اخبار جنگي، در همان حملة اول به فتح خاكريز توجه خواننده نايل نشود بايد جنگ را خاتمه يافته تلقي كرد كه در آن، با زنده روزنامه نگار است.
بنابراين ليد خوب، ليدي است كه جذابترين بخش خبر را در خود نهفته داشته باشد تا به وسيلة آن خواننده به سوي متن خبر هدايت شود در واقع «ليد» مفهومي جز هدايت كردن، كشاندن و منجرشدن ندارد.
در ليد مي توان پاسخ يك يا چند پرسش مربوط به عناصر خبر و حتي پاسخ همة عناصر خبر را به دست داد. ليد بر حسب اينكه كدام عنصر خبر(كه، چه، كجا، چه وقت، چرا و چگونه) را در خود جا داده باشد، نام آن عنصر را به خود مي گيرد:
يورش به خواننده و غالگيركردن او از اصلي ترين وظايف اولين عبارات خبر (ليد) است كه در ضمن آن كوشش مي شود تا- بخصوص در سبك هرم وارونه- اصل مطلب بازگو شود.
اگر ليد خبر، به قول گزارشگران اخبار جنگي، در همان حملة اول به فتح خاكريز توجه خواننده نايل نشود بايد جنگ را خاتمه يافته تلقي كرد كه در آن، با زنده روزنامه نگار است.
بنابراين ليد خوب، ليدي است كه جذابترين بخش خبر را در خود نهفته داشته باشد تا به وسيلة آن خواننده به سوي متن خبر هدايت شود در واقع «ليد» مفهومي جز هدايت كردن، كشاندن و منجرشدن ندارد.
در ليد مي توان پاسخ يك يا چند پرسش مربوط به عناصر خبر و حتي پاسخ همة عناصر خبر را به دست داد. ليد بر حسب اينكه كدام عنصر خبر(كه، چه، كجا، چه وقت، چرا و چگونه) را در خود جا داده باشد، نام آن عنصر را به خود مي گيرد:
ليد كه: كه نام فرد يا نهاد عامل رويداد در آن مي آيد؛ ليد چه: كه موضوع رويداد در آن طرح مي شود؛ ليد كجا: كه مكان رويداد در آن مطرح است؛ ليد چه وقت: كه حاوي زمان رويداد است؛ ليد چرا: كه تفسير رويداد را دربر دارد؛ليد چگونه: توصيفي است حاوي نحوة اتفاق خبر
اما افزون برانواع فوق ليدهاي ديگري نيز در كار خبر نويسي رايج شده اند كه ذكر مثال مي تواند كاركرد آنها رانشان دهد:
ليد استنباطي:
در اين ليدها غالباً استنباط روزنامه نگار از رويداد، عنصر اصلي را تشكيل مي دهد.
ليد استنباطي:
در اين ليدها غالباً استنباط روزنامه نگار از رويداد، عنصر اصلي را تشكيل مي دهد.
ليد تك موضوعي:
به سه صورت ارائه مي شود: مستقيم، عمقي و تشريحي.
1.مستقيم: مثل «ملكه انگليس از كابينة لندن انتقاد كرد»؛
2. عميقي: مثل «كنگرة آمريكا امروز لايحة مقابله با خشونت را، كه به موجب آن گارد ملي امريكا در خيابانهاي اين كشور مستقر و دستگيري مجرمان تسريع مي شود- با حداقل آراي لازم- تصويب كرد. طبق اين لايحه...»
3. تشريحي: مثل «ماركوس، فرماندة چريكهاي زاپاتيستاي مكزيك در حالي كه چهرة خود رابا نقاب پوشانده بود وفقط چشمان سياه رنگش پيدا بود، با مشتهاي گره كرده وصدايي كه از شدت خشم مي لرزيد، اعلام كرد كه ما با پيمان «نفتا» مخالفت خواهيم كرد او درحالي كه مشت گره كرد ه اش رابالا نگاهداشته بود، اظهار داشت: نبرد ما ادامه خواهد داشت.»
ليد تلفيقي:
در ليدهاي تلفيقي مضامين مختلف به صورت متراكم فهرست وار و مقايسه اي ارائه مي شوند البته ازاين ليد درصورتي بايد استفاده كرد كه قادر به عرضه گوياي آن باشيم؛ واگر قرار است ليد طولاني شود ارجح آن است كه از ليد تلفيقي پرهيز شود اين نكته راهم بايد دانست كه درليد تلفيقي كوشش مي شود تا عناصر مهم موجود درخبر فهرست وار ارائه گردند. براي اين كار بهتر است كه براي شروع از ليدهاي استفاده شود، كه از لحاظ كاربرد تقريباً «رسوب» كرده اند، يعني جا افتاده اند. اكثر روزنامه نگاران از عناصر «چه كسي»، «چه»، « چه وقت» و «كجا» درليدها استفاده مي كنند و مي توان گفت كه آنها را اصلي ترين «طعمه ها براي شكار حواس خواننده» مي دانند و لذا عناصر «چرا» و «چطور»، كه جنبة تحليلي - توصيفي دارند، درمرحلة دوم اهميت قرارمي گيرند وبه عبارت ديگر، اين دو عنصر را و به خصوص «چرا» را نه در ليد،كه بيشتر در متن خبر و طرزي ظريف به خواننده القا مي كنند. آنان مي كوشند تا از ارزشهاي خبري هم، در ليدها استفاده كنند. پس با توجه به آنچه گفته شد ليد جمعبندي (Summary Lead) مي تواند يكي از مطلوبترين ليدها باشد. ليد جمعبندي ليدي است كه هرشش عنصر خبري را درخود دارد. البته بايد يادآور شد كه تنظيم ليد جمعبندي از آنجا كه بايد در عين برخورداري ازآن عناصر كوتاه هم باشد، دشوار است، اما با تمرين و ممارست پيوسته اين كار آسان مي شود. افزون برآنچه گفته شد، چند نوع «ليد» ديگر هم وجود دارد مثل: ليدپرسشي (Question Lead)، ليد داراي پس زمينه (Background) ليد مبتني بر نقل قول (Quotation Lead) ليد متعارض (Contrast Lead)، ليد غيرعادي (Offbeat Lead)، كه ذيلاً نمونه هايي ازآنها نقل مي شود.
ليد پرسشي:
«بالاخره تلويزيون كابلي چه وقت راه اندازي مي شود؟ »مردم مي پرسند....
ليد داراي پس زمينه:
«سه سال پيش بود كه سه گوزن سفيد در پارك جنگلي گلستان رها شدند و حالامسؤولان اين پارك خبر از خطر سرما عليه 70 گوزن سفيد مي دهند»
در ليدهاي تلفيقي مضامين مختلف به صورت متراكم فهرست وار و مقايسه اي ارائه مي شوند البته ازاين ليد درصورتي بايد استفاده كرد كه قادر به عرضه گوياي آن باشيم؛ واگر قرار است ليد طولاني شود ارجح آن است كه از ليد تلفيقي پرهيز شود اين نكته راهم بايد دانست كه درليد تلفيقي كوشش مي شود تا عناصر مهم موجود درخبر فهرست وار ارائه گردند. براي اين كار بهتر است كه براي شروع از ليدهاي استفاده شود، كه از لحاظ كاربرد تقريباً «رسوب» كرده اند، يعني جا افتاده اند. اكثر روزنامه نگاران از عناصر «چه كسي»، «چه»، « چه وقت» و «كجا» درليدها استفاده مي كنند و مي توان گفت كه آنها را اصلي ترين «طعمه ها براي شكار حواس خواننده» مي دانند و لذا عناصر «چرا» و «چطور»، كه جنبة تحليلي - توصيفي دارند، درمرحلة دوم اهميت قرارمي گيرند وبه عبارت ديگر، اين دو عنصر را و به خصوص «چرا» را نه در ليد،كه بيشتر در متن خبر و طرزي ظريف به خواننده القا مي كنند. آنان مي كوشند تا از ارزشهاي خبري هم، در ليدها استفاده كنند. پس با توجه به آنچه گفته شد ليد جمعبندي (Summary Lead) مي تواند يكي از مطلوبترين ليدها باشد. ليد جمعبندي ليدي است كه هرشش عنصر خبري را درخود دارد. البته بايد يادآور شد كه تنظيم ليد جمعبندي از آنجا كه بايد در عين برخورداري ازآن عناصر كوتاه هم باشد، دشوار است، اما با تمرين و ممارست پيوسته اين كار آسان مي شود. افزون برآنچه گفته شد، چند نوع «ليد» ديگر هم وجود دارد مثل: ليدپرسشي (Question Lead)، ليد داراي پس زمينه (Background) ليد مبتني بر نقل قول (Quotation Lead) ليد متعارض (Contrast Lead)، ليد غيرعادي (Offbeat Lead)، كه ذيلاً نمونه هايي ازآنها نقل مي شود.
ليد پرسشي:
«بالاخره تلويزيون كابلي چه وقت راه اندازي مي شود؟ »مردم مي پرسند....
ليد داراي پس زمينه:
«سه سال پيش بود كه سه گوزن سفيد در پارك جنگلي گلستان رها شدند و حالامسؤولان اين پارك خبر از خطر سرما عليه 70 گوزن سفيد مي دهند»
ليد مبتني بر نقل قول:
«واشنگتن كماكان به حضور نظامي خود درجهان ادامه مي دهد»، وزيرخارجه ايران در كنفرانس خبري امروز تهران ضمن اعلام اين مطلب افزود...ليد متعارض:
«رئيس جمهوري امريكا از دموكراسي حرف مي زند، اما دستور حمله به سياهپوستان را صادر مي كند».
ليد غير عادي:
«پرندة كوچولوي دريايي، پرواز بوئينگ غول پيكر را مختل كرد»
درهنگام تنظيم ليد، به هر صورت كه نوشته شود بايد مثل هنگامي كه تيتر تدوين مي گردد مواظب كلمات اضافي وزايد - يعني كلماتي كه جان وقدرت ليد را مي گيرد – بود. كلمات اضافي فقط هنگامي درليد قابل پذيرش هستند كه ليد از نوع ليد تعقيبي (Follow Lead) و يا توصيفي باشد. از ليد تعقيبي هنگامي استفاده مي شود كه بخواهيم خبري را كه مثلاً ديروز رخ داده است از لحاظ پيامدهاي آن دنبال كنيم: « راننده اي كه ديروز باعث مرگ دو كودك شد ه بود، به دادگاه احضار شد.»
پس به غير از ليد تعقيبي و توصيفي درساير موارد نبايد از كلمات اضافي در ليد استفاده شود.اگر تمرين مداوم داشته باشيم، حتماً مي توانيم ليدهاي كوتاه بنويسيم، چنانكه اعضاي تحريرية نشرية سان (SUN)، كه درملبورن استراليا منتشر مي شود،حق ندارند ليدي بنويسند كه از 12 كلمه بيشترباشد! پس تا آن هنگام كه اين قاعده به ساير تحريريه هاي دنيا تعميم يابد سعي كنيم داوطلبانه، نوشتن ليدهاي كوتاه را فرا بگيريم. دردسرها و زحمتهايي كه دراين زمينه دراه تدوين ليدهاي كوتاه و مناسب پديد مي آيند رضايت خاطر خوانندگان را به دنبال مي آورند، و ما هم جز اين هدفي نداريم.
«واشنگتن كماكان به حضور نظامي خود درجهان ادامه مي دهد»، وزيرخارجه ايران در كنفرانس خبري امروز تهران ضمن اعلام اين مطلب افزود...ليد متعارض:
«رئيس جمهوري امريكا از دموكراسي حرف مي زند، اما دستور حمله به سياهپوستان را صادر مي كند».
ليد غير عادي:
«پرندة كوچولوي دريايي، پرواز بوئينگ غول پيكر را مختل كرد»
درهنگام تنظيم ليد، به هر صورت كه نوشته شود بايد مثل هنگامي كه تيتر تدوين مي گردد مواظب كلمات اضافي وزايد - يعني كلماتي كه جان وقدرت ليد را مي گيرد – بود. كلمات اضافي فقط هنگامي درليد قابل پذيرش هستند كه ليد از نوع ليد تعقيبي (Follow Lead) و يا توصيفي باشد. از ليد تعقيبي هنگامي استفاده مي شود كه بخواهيم خبري را كه مثلاً ديروز رخ داده است از لحاظ پيامدهاي آن دنبال كنيم: « راننده اي كه ديروز باعث مرگ دو كودك شد ه بود، به دادگاه احضار شد.»
پس به غير از ليد تعقيبي و توصيفي درساير موارد نبايد از كلمات اضافي در ليد استفاده شود.اگر تمرين مداوم داشته باشيم، حتماً مي توانيم ليدهاي كوتاه بنويسيم، چنانكه اعضاي تحريرية نشرية سان (SUN)، كه درملبورن استراليا منتشر مي شود،حق ندارند ليدي بنويسند كه از 12 كلمه بيشترباشد! پس تا آن هنگام كه اين قاعده به ساير تحريريه هاي دنيا تعميم يابد سعي كنيم داوطلبانه، نوشتن ليدهاي كوتاه را فرا بگيريم. دردسرها و زحمتهايي كه دراين زمينه دراه تدوين ليدهاي كوتاه و مناسب پديد مي آيند رضايت خاطر خوانندگان را به دنبال مي آورند، و ما هم جز اين هدفي نداريم.
¨ برا ي آنكه زحمت تدوين و نوشتن ليدهاي كوتاه به حداقل كاهش يابد، مي توان دستورالعمل زير را به كار بست:
1- پرهيز جدي ازكلي گويي و مبهم نويسي درليد؛
2- اجتناب از آوردن مطالب خيلي جزئي؛
3- خلاصه كردن ليد دريك يا دو جمله؛
4- پرهيز از شروع ليد بازمان و مكان، مگر اينكه اين دو عنصر نقشي كاملاً كليدي درخبر داشته باشند؛
5- اگر قرار است كه اسم شخصي در ليد بيايد، اين كار فقط درصورتي مجاز است كه خواننده با خواندن آن نام بتواند قيافه فرد مورد نظر رامجسم كند. در صورتي كه چنين اطميناني وجود ندارد، مي توان به جاي اسم، از ذكر شخصيت حقوقي فرد استفاده كرد،
6- اگر خبر مربوط به «امروز» است، واژة امروز در ليد – ونه آغاز آن – گنجانده شود تا به خبر تازگي بدهد. منبع : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني ، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها
(Follow Lead) و يا توصيفي باشد. از ليد تعقيبي هنگامي استفاده مي شود كه بخواهيم خبري را كه مثلاً ديروز رخ داده است از لحاظ پيامدهاي آن دنبال كنيم: « راننده اي كه ديروز باعث مرگ دو كودك شد ه بود، به دادگاه احضار شد.»
پس به غير از ليد تعقيبي و توصيفي درساير موارد نبايد از كلمات اضافي در ليد استفاده شود.اگر تمرين مداوم داشته باشيم، حتماً مي توانيم ليدهاي كوتاه بنويسيم، چنانكه اعضاي تحريرية نشرية سان (SUN)، كه درملبورن استراليا منتشر مي شود،حق ندارند ليدي بنويسند كه از 12 كلمه بيشترباشد! پس تا آن هنگام كه اين قاعده به ساير تحريريه هاي دنيا تعميم يابد سعي كنيم داوطلبانه، نوشتن ليدهاي كوتاه را فرا بگيريم. دردسرها و زحمتهايي كه دراين زمينه دراه تدوين ليدهاي كوتاه و مناسب پديد مي آيند رضايت خاطر خوانندگان را به دنبال مي آورند، و ما هم جز اين هدفي نداريم.
پس به غير از ليد تعقيبي و توصيفي درساير موارد نبايد از كلمات اضافي در ليد استفاده شود.اگر تمرين مداوم داشته باشيم، حتماً مي توانيم ليدهاي كوتاه بنويسيم، چنانكه اعضاي تحريرية نشرية سان (SUN)، كه درملبورن استراليا منتشر مي شود،حق ندارند ليدي بنويسند كه از 12 كلمه بيشترباشد! پس تا آن هنگام كه اين قاعده به ساير تحريريه هاي دنيا تعميم يابد سعي كنيم داوطلبانه، نوشتن ليدهاي كوتاه را فرا بگيريم. دردسرها و زحمتهايي كه دراين زمينه دراه تدوين ليدهاي كوتاه و مناسب پديد مي آيند رضايت خاطر خوانندگان را به دنبال مي آورند، و ما هم جز اين هدفي نداريم.
¨ برا ي آنكه زحمت تدوين و نوشتن ليدهاي كوتاه به حداقل كاهش يابد، مي توان دستورالعمل زير را به كار بست:
1- پرهيز جدي ازكلي گويي و مبهم نويسي درليد؛
2- اجتناب از آوردن مطالب خيلي جزئي؛
3- خلاصه كردن ليد دريك يا دو جمله؛
4- پرهيز از شروع ليد بازمان و مكان، مگر اينكه اين دو عنصر نقشي كاملاً كليدي درخبر داشته باشند؛
5- اگر قرار است كه اسم شخصي در ليد بيايد، اين كار فقط درصورتي مجاز است كه خواننده با خواندن آن نام بتواند قيافه فرد مورد نظر رامجسم كند. در صورتي كه چنين اطميناني وجود ندارد، مي توان به جاي اسم، از ذكر شخصيت حقوقي فرد استفاده كرد،
6- اگر خبر مربوط به «امروز» است، واژة امروز در ليد – ونه آغاز آن – گنجانده شود تا به خبر تازگي بدهد. منبع : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني ، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها