ایا سناریوِ هرات در بلخ، تکرار خواهد شد؟
ایا سناریوِ هرات در بلخ، تکرار خواهد شد؟
تحليل از: صديقي محمد
تاریخ سیاسی افغانستان نشان می دهد که پس از سقوط طالبان،{نوامبر2001}، اسماعیل خان قدرت را در استان هرات بدست گرفت.بارونق پیدا کردن تجارت وباز سازی دوباره افغانستان ،درآمد مالیات مرزی هرات روزانه به یک میلیون دالری می رسید که در باز سازی دوباره هرات جدید هزینه می شد. اسماعیل خان توجه را روی شگوفائی اقتصادی واجتماعی وفرهنگی وتامین امنیت هرات نمود.درآن زمان مثلث خلیلزاد-غنی-کرزی برای بی ثبات ساختن زیرپای اسماعیل خان در هرات به حرکت در آمدند که تعداد ازقدرتمندانِ شورای نظار از جمله مارشال فهیم قسیم نیز در جرگه بیرون راندن اسماعیل خان از هرات به مثلث خلیل زاد-غنی-کرزی،پیوستند.در بهار سال 2006، مثلث یاد شده امان الله«زیرکوهی»{بادیگارد قوماندان غوث در زمان جهاد}را ازطریق قندهار وکابل وبادغیس در هرات اکمال نمودند تا ماموریت اش را انجام دهد.
اسماعیل خان تحت فشار های چند جانبه در میدان هرات تنها ماند.ایران که متحد اسماعیل خان بود در پیچ وخم منافع منطقه ای کلان خود،پشت به متحد قدیم درهرات نمود.زیر پای اسماعیل خان در صحنه خالی شد.هرات تحت پوشش مرکز قرار گرفت ودرآمد یک میلیون دالری مالیات مرزی هرات بوسیله مافیای حلقات بالای قدرت چور وچپال گردید.امان الله زیرکوهی نیز در 22 اکتبر همان سال بطور دراماتیک به قتل رسید.
درآنزمان اوضاع سیاسی ومنطقه ای چهان دهه اول قرنبیست ویکم طوری بود که امریکا به داور مطلق جهان نظم نوین جهانی تبدیل شده بود.زلمی خلیل زاد سفیر سابق امریکا از سوی جرج دبلیو بوش در سفارت امریکا در کابل نصب شده بود تا نقش اش را در سوق وجهت دهی قضایای سیاسی افغانستان برطبق پلان مرکزی نظم نوین جهانی در آسیای جنوبی در افغانستان بازی نماید ومخالفان را درخم وپیچ سیاست بده بستان ها تطمیع نماید ودر راستاء اهداف اقتصادی وسیاسی وسیاسی جئوپلیتیکی قصر سفید به گردش آورد.اما وضعیت اوضاع سیاسی جهان ومناطق پیرامونی از جمله افغانستان در دهه دوم قرن بیست ویکم، چنان تغییر نموده است که امریکا ،داور مطلق جهان وافغانستان نیست.اوضاع اقتصادی وسیاسی ونظامی جهان دستخوش تغییرات اساسی شده است که از دل سرمایه داری شرکت های چند ملیتی امریکا وغرب، اردوگاه سرمایه داری آسیا در وجود کشور های چین وهند وروسیه سر بیرون نموده است.قدرت های منطقه ای در آسیا از جمله ایران،کوریای شمالی،ترکیه ،سعودی وپاکستا وتعدای از کشور های آسیای مرکزی از جمله ترکمنستان وازبیکستان نیزوارد بازی های منطقه ای در آسیا شده اند.
چهره اقتصادی وسیاسی جهان سرمایه داری بزرگ صنعتی همرا با کشور های مناطق پیرامونی بصورت ماهوی دچار تغییرات کیفی گردیده است که سرمایه داری آسیا حرف اول را در پاسداری منافع ملی در آسیای پرثروت می زند که غول اقتصادی سیاسی نظامی چین بصورت یک قدرت اقتصاد ی بزرگ چهان امروز درآمده است وحریف درجه اول جهانی امریکا وغرب در کشمکشهای جهانی است.هندوستان نیز غول اقتصادی در مارکیت مالی جهان است ودر مارکیت اقتصادی وصندوق پول آسیایی سرمایه گذاری کرده است.روسیه بخش کلان سرمایه را در مارکیت آسیا وامریکای لاتین بکار انداخته است.آسیا بیدار شده است. اثرات منفی ومثبتِ این تغییرات در سیمای سرمایه داری بزرگ در قضایای اقتصادی وسیاسی جهان امروز،بر مناطق پیرامونی از جمله در قضایای سیاسی افغانستان که با قضایای سیاسی جهان ومنطقه پیچیده شده است، به خوبی مشهود است.
امریکا در افغانستان در انبوهی از تضاد های منطقه ای با حریفان پرقدرت داخلی وخارجی قضیه سیاسی قلب خون چکان آسیا، پیچ در پیچ شده است که قدرت های منطقه ای وهمچنان نیروهای مخالف در داخل افغانستان، پرقدرت تر از گذشته شده اند.مردم افغانستان چهره دورو ودوگو وفاسد امریکا وغرب ویاران داخلی شان از جمله کرزی وغنی وحکمتیار،جمعه خان همدرد،آصف مهمند واتمر واستانیکزی ودوستم را به تجربه شخصی خوب شناخته اند واز طالبان وپاکستان وملایان فتنه سیاسی سخت نفرت در حافظه تاریخی دارند.امریکا ودولت دست نشاند لندن وقصر سفید درکابل در اوضاع واحوال کاملن تغییر کرده ومشخص در افغانستان گیر کرده اند که قادر نخواهند شد سناریو هرات را در بلخ، تکرار نمایند.
تظاهرات توطئه سیاسی دربلخ که در عقب آن جمعه خان همدرد وآصف مهمند وجنبش ملی دوستم ونیرو های نامرئی تحت ریاست اتمرشورای امنیت ملی درحرکت در پی خالی کردن زیر پای جمعیت اسلامی به رهبری اعطا محمدنور بودند تا جرقه ی زده شود وآتش جنگ وخون ریزی شعله ور شود، با هوشیاری وآگاهی وتدبیر مدبرانه شورای دفاعی بلخ که در آن برادران پشتون وآزادی خواه در پهلوی جنرال اعطا محمد وسایر متحدان جمعیت اسلامی ایستاده اند، وهمچنان مردم آزادمنش بلخ،خنثی گردید.دراین تظاهرات اوباشانی در صحنه دیده می شدند که گپ زدن شان طبیعت شیطانی شان را درتصویر ویدوی نشان می داد که اهل فسق هستند.
ترکیب قدرت سیاسی در استان بلخ تحت رهبری استرجنرال اعطا محمد نور به گونه دمواکراتیک ومردمی میان همه اقوام ساکن بلخ اعم از پشتون ها وهزارها وازوبیکها وترکمن های شهروندان بلخ تقسیم شده است. درمقامات بلند پایه از جمله قوماندان امینه شهر بلخ، پشتون ها وسایر اقوام کشور حضوردارند.کوشش وتلاش وکار والی بلخ سیمای شهر مزار وبازار تجارت واقتصاد آن استان را به نفع عمومی تغییرداده است وباشندگان مراز در امنیت وآسایش نسبی به دور از حملات انتحاری وظالم طالبان واوباشان جمعه خان همدرد ودوستم گلم جمع،زندگی می کنند.فعالیت های فرهنگی وآزادی بیان وعدالت نسبی در حکومت بلخ برقرار است.مردم زندگی آرم خود را دوست دارند ودر عقب جمعیت اسلامی ومتحدان آنها ایستاده هستند.شورای پشتون های شمال در پهلوی جنرال اعطا ایستاده هستند.
نیروهای جمعیت ومتحدان آنها در شمال شرق وشمال غرب دردوطرف هندوکش از نو باز سازی شده وبا قدرت تر از گذشته دیوار های دفاعی را به وجود آورده اند.هرجند میان سران تاجیکهای جمعیت اسلامی که نیروها وطرفداران دارند قسمی ستیز وجود دارد،اما همه رهبران سیاسی تاجیکها خطر را دربغل گوشان حس می کنند.آنها این را می دانند که هرگونه بی توازنی در شمال غرب وشمالشرق عواقیب شوم برای تاجیکها دارد.قضیه برسر بلخ نیست قضیه برسر تسلیم شدن تمام مخالفان به ارگ نشینان وطالبان وپاکستان است.وبه یمن لطف آنها درمقامات تشریفاتی نصب شدن است.
تغییر معالدلات قدرت سیاسی در بلخ،برارتش،پولسی وکل ساختار قدرت سیاسی در کابل تائثیرات شدید منفی دارد.سران احزاب اپوزیسیون وشورا های ائتلافات سیاسی ضد حکومت کابل، این را فهمیده اند که انگلستان وامریکا پس از جنگ دوم جهانی جنرال های پاکستانی را تحت پوشش مالی ونظامی وسیاسی واستخباراتی قرارداده اند واز وجود آنها دایم به عنوان آله ی فشار علیه مردم افغانستان به خاطر اهداف شان استفاده می کنند.دفاع طولانی یک جانبه از پاکستان علیه افغانستان وهندوستان ،زنگ خطر را به گوش اپوزیسیون به صدا آورده که حس کنند که طالبان بر افغانستان دوباره چیره خواهند شد.
امریکا ودولت کابل هرچند دراوضاع واحوال تغییر کرده افغانستان در انبوهی از تضادها پیچیده شده اند که توانائی تغییرات دلخواه را در داخل صحنه قدرت سیاسی ندارند واز عواقب وپیامد های سیاسی آن قسمی هراس در دل دارند اما از فکر شیطانی برای ضربه زدن به اعطا محمد نور ومخالفان داخلی برای رسیدن به اهداف مرکزی، دست نمی کشند.چین هرچند در منطقه با حضور امریکا وغرب حساسیت دارد ورسیدن لشکرها به آسیای مرکزی تهدید بزرگ امنیتی برای پیجینگ است.اما در عقب پاکستان سنگر گرفته است.هند وایران وروسیه که جوهر بازی ها را در افغانستان می فهمند که آتش باید از افغانستان به آسیای مرکزی کشانده شود وطالبان آی اس آی بادیگر به صحنه برگردند که داعشیان ولشکر های اسلامیست های سعودی والقاعده نیز وارد بازی ها خواهند شد، پروژه کنترول از شمال را تقویت می کنند.
بازی در افغانستان به مرحله ی سرنوشت ساز رسیده است. پیروزی امریکا وغرب ویاران منطقه ای آنها از جمله پاکستان، در اوضاع واحوال وشریط تغییر کرده به دلیل اشتباهات بزرگ که امریکا وانگلیس در طول پانزده سال اخیر در افغانستان مرتکب شده اند، نامکن شده است.امریکا وانگلیس وناتو منافع ملی وحقوق مردم افغانستان را درمعامله گری با جند کشور منطقه ای وتعداد از خایین ملی درداخل کشور، قربانی منافع استعماری خود ساخته اند.این اشتباه برزگ همراه با حمایت طولانی از پاکستان وطالبان، نفرت عمومی را نسبت به این دوکشور وحامیان منطقه ای آنها در روان مردم رنج کشیده ودرد مند افغانستان شعله ور ساخته است.
امریکا وناتو، نه تنها در افغانستان، بلکه در بخش بزرگ اروپای شرقی ومنطقه بالکان واوکراین وداغستان وهمچنان در آسیای جنوب شرقی وشرق دور در سرحدات دریای زرد در جنوب چین در انبوهی گرفتاریهای سرپیچک شده اند که حریفان پر قدرت آسیایی از جمله چین وروسیه وهند در برابر آنها قرار دارند.امریکا بزرگترین کشور مقروض دنیا{18 ترئلیون} است. ولی در خم وپیچ سیاست اقتصادی مافیای دلالی منافع اش را بدست می آورد وبا برتری در قلمرو تکنالوجی نظامی در820 پایگاه جهانی حضور امپریالیستی دارد وچین وروسیه وهند وایران وکوریای شمالی را در حلقه های از زنجیر محاصره ای پیچانیده است.امریکا خود نیز دراین پیچ وخم ها در پیچ وخم بار اقتصادی وانبوهی از تضادها کمر خمیده در جهان امروز شده است.
اوضاع سیاسی اجتماعی افغانستان برای همیشه تغییر کرده است.افغانستان دردهه دوم قرن بیست ویکم، هرچند در انبوهی از مشکلات پیچیده است ودستان ازداخل وخارج در کاربرده ساختن وابدی کردن مزدوری وبرده گی درافغانستان هستند تا روح مقاومت وآزادیخواهی واستقلال سیاسی وعزت وشرف را در فرهنگ سلحشوری مردم آزاده مان پژمرده سازند.ولی روح ملت افغانستان در طول تاریخ برده گی را نپذیرفته است.فصل جدیدی در تاریخ مبارزات سیاسی افغانستان باز گردیده است.فصل که خایین،ابن الوقتها، چاپلوسان، جنایتکاران طالبان روی شان همراه باروی حامیان شان در آینه تاریخ سیاسی افغانستان سیاه شده است.
