وضيعت موجود در افغانستان پسا سقوط جمهوريت

 

سناریوهای سه‌گانه؛ آینده بحران سیاسی افغانستان

شوک سیاسی ـ امنیتی فروپاشی جمهوریت در نیمه‌های آگست ۲۰۲۱ و تسلط مجدد و غیر‌منتظره طالبان بر کابل، خیلی سنگین‌تر و ویران‌کننده‌تر از آن است که ما تصورش را می‌کنیم. بسیاری به این باورند که یک جا‌به‌جایی بدون درگیری و خشونت و یک انتقال کم‌‌هزینه و آرام در عرصه قدرت سیاسی کشور انجام پذیرفته است؛ اما وقتی بررسی دقیق و کارشناسانه از ابعاد و چگونه‌گی فروپاشی جمهوریت و‌ خروج فاجعه‌بار امریکا و پیامد‌های آن در افغانستان پسا ۱۵ آگست ۲۰۲۱ داشته باشید، به کوته‌فکری، ساده‌انگاری و سطحی‌اندیشی نگاه خوش‌بینانه کنش‌گران همسو با طالبان پی می‌برید. گسترده‌گی ابعاد فروپاشی نظام جمهوریت خیلی بزرگ‌تر و وحشت‌ناک‌تر از این جهت است که این فروپاشی ارزش‌ها و هنجار‌های شکل‌گرفته در بستر پرفراز و فرود تاریخی دو دهه اخیر از جمله دموکراسی و ارزش‌های جهان‌شمول آن، ارتش و نهاد‌های امنیتی، ساختار‌های حکومت‌داری ملکی، زیر‌ساخت‌های نیم‌بند اقتصادی، جامعه­ فکری و نخبه‌گان، حق آموزش، حقوق زنان و حقوق بشر، آزادی‌های سیاسی و فردی و کوتاه سخن این‌که هر چه از جنس دنیای امروز و به قول پست‌مدرن‌ها ارزش‌های پذیرفته‌شده و مورد قبول جهان ‌امروز بود را با خود دفن کرده است. در واقع می‌شود گفت که تاریخ سیاسی افغانستان شاهد یک دگرگونی و ازجاکنده‌گی عظیم بوده است، به‌گونه‌ای که به یک‌باره‌گی جامعه ما به بیست سال قبل پرتاب شد. این خود بیانگر عمق فاجعه و گسترده‌گی بحران است.

اندکی بعد نزدیک به دو سال می‌شود که افغانستان توسط حاکمان جدید یعنی گروه طالبان مدیریت و رهبری می‌شود؛ گروهی که در پی جنگ و خون‌ریزی و توافق و معامله‌ سیاسی قبضه‌ قدرت افغانستان را برای دومین‌ بار در فاصله زمانی بیست‌ساله به دست گرفته است. هر‌چند امید‌واری‌های محافل داخلی و خارجی در روز‌ها و ماه‌های نخست حاکمیت طالبان این بود که این گروه تغییر کرده است و دیگر به عقب برنمی‌گردد و با اندیشه‌ها و تفکرات سخت‌گیرانه‌ و تفسیر/‌هرمنوتیک خود از اسلام خدا‌حافظی کرده است، اما گذر زمان، حاکمیت و عمل‌کرد حدود بیست‌ماهه این گروه به‌وضاحت دیرینه‌گی و درهم‌تنیده‌گی طالبان را با گذشته‌‌شان و پیوند عمیق این گروه را با ارزش‌های فکری و تاریخی‌شان به نمایش گذاشته است. به‌گونه‌ای که هیچ نشانه‌ای از تغییر در وجود طالبان دیده نمی‌شود. می‌توان گفت که وضعیت موجود ادامه‌ همان تفکر قبلی و همان روایت تاریخی است که در دهه ۹۰ به دنبال آن بودند و هیچ تغییری نکرده‌اند. هر چند ادامه‌ وضعیت کنونی غیر قابل پذیرش در سطح ملی و فراملی بوده و حوصله همه سر آمده است؛ اما پرسشی که خلق می‌شود و ذهن هر افغانستانی را به خود مشغول می‌کند، این است که این وضعیت به کجا منتهی می‌شود و چه سناریو‌هایی برای آینده بحران سیاسی افغانستان وجود دارد. با توجه به عمل‌کرد نزدیک به دوساله طالبان، انزوای شدید دیپلماتیک و رنج بردن این گروه از ناحیه مشروعیت ملی و واقعیت‌های موجود افغانستان تحت حاکمیت این گروه، سه سناریو را می‌شود برای آینده بحران سیاسی کشور پیش‌بینی کرد.

 سناریوی اول: ادامه‌ وضعیت موجود (امکان تحقق کم)

ادامه وضعیت موجود یکی از سناریوهایی است که آینده بحران سیاسی افغانستان و حاکمیت طالبان با آن مواجه است. در این سناریو احتمال دارد که با توجه به تحولات اتفاق افتاده و در حال وقوع جهان چون جنگ اوکراین و حمله احتمالی چین به تایوان، افغانستان برای مدتی مانند دهه ۹۰ و پایان جنگ‌ سرد از چشم دنیا و کانون تحولات جهانی دور بماند و طالبان به حاکمیت‌شان یک تا سه سال دیگر ادامه بدهند. این سناریو بد‌ترین، وحشت‌ناک‌ترین و پرهزینه‌ترین پیامد‌ها را برای افغانستان، منطقه و جهان در قبال دارد و در عین حال بدبینانه‌ترین سناریو شمرده می‌شود.

پیامد‌های این سناریو:

در صورت تحقق، این سناریو می­تواند پیامد‌های ذیل را به همراه داشته باشد:

۱. تشدید درگیری‌های مسلحانه و گسترش فعالیت جبهات ضد طالبان، به‌ویژه جبهه مقاومت، در نقاط مختلف کشور از جمله شمال و شمال‌شرق که قربانی‌های بیشتر از هر دو طرف جنگ خواهد گرفت.

۲. گسترش فعالیت‌های نظامی شاخه ولایت خراسان داعش و راه‌اندازی جنگ جبهه‌‌ای میان طالبان و داعش. از آن‌جایی که داعش هدف فراتر از مرز‌های افغانستان به‌ویژه آسیای مرکزی را دنبال می‌کند، در حال آماده شدن برای نبرد جبهه­ای در بهار پیش­‌رو است. احتمال شکل‌گیری اتحاد منطقه‌‌ای ضد داعش و بنیاد‌گرایی (روسیه، هند و ایران) در محور بحران ‌خطر‌آفرین افغانستان و حمایت این کشورها از نیروهای ضد طالبان و داعش مانند جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود، وجود دارد.

۳. فروپاشی کامل اقتصاد افغانستان که بی‌گمان این وضعیت گراف فقر را ۱۰۰ درصد خواهد کرد و پی‌آمد‌هایی چون گرسنه‌گی شدید را به مردم درد‌دیده‌ این کشور به همراه دارد.

۴. منزوی شدن بیشتر افغانستان در نظام بین­الملل.

سناریوی دوم: تغییر وضعیت موجود (امکان تحقق متوسط)

تغییر وضعیت موجود و شکل‌گیری حکومت فراگیر، سناریوی دومی و خیلی خوش‌بینانه‌ ما را شکل‌ می‌دهد. هر چند تلاش‌های منطقه‌‌ای و جهانی در امر وادار کردن طالبان به تشکیل یک حکومت فراگیر و همه‌شمول که بخشی از موافقت‌نامه دوحه میان طالبان و امریکا نیز پنداشته می‌شود، با گذشت ۲۰ ماه از آغاز حاکمیت طالبان کاملاً با بن‌بست مواجه شده و شدنی به نظر نمی‌رسد، اما از آن‌جایی که در بحران افغانستان نقش متغیر‌های بیرونی برجسته‌تر و تأثیر‌گذار‌تر است، در صورتی که حامیان منطقه‌‌ای و فرا‌منطقه‌‌ای طالبان فشار‌های لازم را همان‌گونه‌ که دیده می‌شود بالای طالبان به منظور ایجاد چتر بزرگ سیاسی که همه‌ اقوام و اقلیت‌ها در آن حضور و مشارکت داشته باشند و جامعه جهانی تضمین‌های لازم را از طالبان بگیرد، محتمل‌تر به نظر می‌رسد.

پیامد‌های این سناریو:

۱. جلوگیری از گسترش بحران و جنگ داخلی. در صورت تحقق این سناریو، از جنگ و درگیری و دامنه‌دار شدن بحران موجود کاسته خواهد شد. پایداری ثبات سیاسی با تحقق این سناریو اما بسته‌گی به تعهد و صداقت گروه‌های سیاسی به‌ویژه طالبان دارد.

۲. پایان دادن به انزوای سیاسی و دیپلماتیک افغانستان از خوبی‌های دیگر سناریوی دومی این است. تحقق این سناریو به انزوای شدید سیاسی افغانستان که این روز‌ها در حال تشدید‌ هم است، پایان می‌دهد و جهان حکومت توافقی/ایتلافی/‌مشارکتی را به رسمیت می‌شناسد. در آن صورت، بسیاری از خرده‌‌چالش‌های دیگر کشور هم حل خواهد شد.

۳. برگشت آرامش و ثبات نسبی به کشور. در صورت تحقق این سناریو، بی‌گمان وضعیت آرام‌آرام عادی خواهد شد، ثبات و سرمایه به کشور بر‌خواهد گشت و از فرار مغز‌ها، فرار سرمایه و فروپاشی و متلاشی شدن کامل اقتصاد کشور جلوگیری خواهد شد.

سناریوی سوم: فروپاشی وضعیت موجود (امکان تحقق زیاد)

سناریوی سومی که آخرین سناریوی مقاله ما را شکل می‌دهد، فروپاشی وضعیت موجود یا بهتر است بگویم زوال طالبان است. عمل­کرد بیست‌ماهه گروه حاکم در زمینه‌های مختلف از جمله حقوق بشر، حقوق زنان، آموزش و پرورش، سرکوب مخالفان سیاسی، نپذیرفتن ارزش‌های دنیای جدید، داشتن رابطه با گروه‌های تروریستی مانند القاعده و گروه‌های مرکز‌گریز اسلامی از کشور منطقه به‌ویژه آسیای مرکزی، صبر مردم افغانستان و کشورهای همسایه، منطقه و جهان را لبریز کرده است. با توجه به سیاست‌های سخت‌گیرانه و ضد حقوق بشری گروه حاکم و تمرکز قدرت در محور یک جریان خاص، وقوع رویدادی مانند ۱۱ سپتامبر دور از انتظار نیست و با گذشت هر روز نگاه دنیا در برابر گروه حاکم بدبینانه‌تر می‌شود و به انزوای کابل می‌افزاید.

پیامد‌های سناریوی سوم:

۱. سرکوب دوباره طالبان و پیوستن برخی از بدنه‌های این گروه به داعش و سپس ادامه وضعیت گذشته، یعنی آغاز یک جنگ جدید علیه تروریسم، یکی از پیامدهای تحقق این سناریو است.

۲. شکل‌گیری یک نظام سیاسی مشارکتی جدید شبیه نظم پسا‌بن در افغانستان با اشتراک همه اقوام به‌ویژه چهار کلان‌هویت این کشور، پیامد دیگر آن است.

۳. تغییر در ساختار نظام سیاسی با مداخله قدرت‌های بیرونی و غیر‌متمرکز شدن نوعیت نظام در پارادایم فدرالی یا دادن خودمختاری به طالبان در یک حوزه خاص و پایان دادن به بحران فعلی افغانستان، پیامد دیگر آن خواهد بود.

 پایان سخن

سخن پایانی این‌که از میان سه سناریوی ارایه‌شده، دو سناریوی دوم و سوم محتمل‌تر است و سناریوی اول که از آن به‌عنوان سناریوی بدبینانه و وحشت‌ناک یاد کردیم، نا‌محتمل‌ به نظر می‌رسد. با این‌همه، قابل تذکر است که عملی شدن پیامد دو سناریوی خوش‌بینانه (تغییر وضعیت موجود و فروپاشی وضعیت موجود) سخت بسته‌گی به تصمیم و مداخله سازمان ملل و کشور‌های تأثیر‌گذار از بیرون و انسجام و همبسته‌گی نیروهای ضد طالبان در داخل افغانستان دارد

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد

آب درمانی" مزایا و مضرات