لبناني سازي افغانستان


همان‌طوری که قبلاً حدس زده می‌شد، طالبان خواست‌های نامعقولی را با امریکایی‌ها مطرح کرده‌اند. آن‌ها گمان می‌برند که واشنگتن مالک این آب و خاک است و می‌تواند به آن‌ها بخش‌هایی از افغانستان را بی‌هیچ ملاحظه‌ای ببخشد تا در آن‌جا حاکمیت محلی دل‌خواه خود را ایجاد کرده و افغانستان را به سوی تجزیه و انشعابات عمیق قومی و مذهبی بکشانند.
روزنامه‌های پاکستانی گزارش داده‌اند که نمایندگان طالبان در نشست اخیر خود با مقامات امریکایی خواستار کنترول تعدادی از ولایات افغانستان شده‌اند. به نقل از رادیو آزادی، در مذاکرات میان مقامات امریکایی و نماینده‌های طالبان در قطر، طالبان خواست سپردن ۱۳ ولایت به نام ساحه‌ی امن را به این گروه مطرح کرده‌اند. روزنامه‌ی امت چاپ پاکستان به نقل از سهیل شاهین، سخنگوی دفتر طالبان در قطر گفته است که مقامات امریکایی نه ‌تنها حاضر به گفت‌وگوی مستقیم با طالبان اند، بلکه در رابطه به خواست‌های آنان نیز غور می‌کنند.
در گزارش به نقل از آقای شاهین آمده است که جانب سوم در مذاکرات میان مقامات امریکایی و طالبان باید دخیل ساخته نشود، اما امریکا اگر خواسته باشد، می‌تواند با حکومت افغانستان مشوره کند.
سخنگویان حکومت قبلاً چنین وانمود می‌کردند که امریکایی‌ها فقط به تسهیل روند گفت‌وگوها میان حکومت و گروه طالبان کمک کرده و نقش حمایتی دارند، ولی نمایندگان این گروه در قطر با توقعات بلندتر به استقبال مقامات امریکایی رفته و تصور می‌کنند که واشنگتن به خاطر خستگی از جنگ و خروج شتاب‌زده از افغانستان، حاضر است که شرایط‌شان را پذیرفته و آن را بر حکومت افغانستان تحمیل کنند. در روایت طالبان، حکومت در کابل چیزی بیشتر از یک نهاد دست‌نشانده نیست و از این خاطر، مجبور به قبول دستورات واشنگتن می‌باشد.
بدون شک، حکومت در هر مقطعی باید به طالبان و حامیان پاکستانی‌شان نشان دهد که گفت‌وگوهای صلح بدون پذیرش اعتبار دولت افغانستان به عنوان نماینده‌ی افغان‌ها به نتیجه نمی‌رسد. در این‌جا مسئله این نیست که اشرف غنی در یک انتخابات پر تقلب و توافقات بعدی بر کرسی حکومت نشست. دولت افغانستان به اشرف غنی خلاصه نشده است. چه امروز و چه فردا که رییس جمهور جدید و مشروع‌تری روی کار بیاید، نماینده‌ی اراده و خواست ملت افغانستان است. از این رو، در هیچ جای این کشور کسی طرفدار این نیست که ۱۳ ولایت را در اختیار گروهی قرار داده شود که به لحاظ اجتماعی و سیاسی حاکمیت استبدادی را بر بخشی از مردم تحمیل کرده و به لحاظ سیاسی به پاسبانی منافع پاکستان در جنوب و شرق بپردازد.
منظور طالبان از دست‌یافتن به تعدادی از ولایات کشور به معنای تمایل‌شان به سهم‌گیری در قدرت نیست. برخی‌ها فکر می‌کنند که این گروه به دنبال حضور قدرتمند نمایندگانش در ادارات محلی در ولایات عمدتاً پشتون‌نشین است، ولی واقعیت این است که خواست‌های آن هیچ شباهتی به مشارکت سیاسی و تقسیم قدرت ندارد. طالبان به دنبال حاکمیت خودمختار در مناطق پشتون‌نشین، به ویژه در مناطق سرحدی با پاکستان اند تا از منافع سیاسی و نظامی خود و حامیان پاکستانی‌شان حفاظت کنند. آن‌ها به دنبال دولتی در درون دولت اند تا قدرت به چالش کشیدن حکومت در کابل را داشته باشند.
این گروه تصریح کرده است که مصالحه با حکومت به منزله‌ی شکست‌شان است. این به معنای آن است که طالبان نمی‌خواهند در درون نظام سیاسی کشور منحل شده و به حاشیه بروند. گروه‌های جهادی پس از کنفرانس بن به صورت تدریجی نفوذ و قدرت خود را از دست داده و برخی از جریان‌های آن تنها در ایتلاف با ارگ صاحب نفوذ اند. ارگ برخی از چهره‌های جهادی را تضعیف و برخی دیگر را تقویت کرد تا گروه‌های جهادی را به نفع حاکمیت چالش‌ناپذیر رییس جمهور مهار کند. در آخرین مورد، ارگ توانست جنرال دوستم را به مدت دو سال به ترکیه تبعید کند. همچنان، گلبدین حکمتیار نتوانست پس از آمدن به کابل، جریان قوی سیاسی‌ای ایجاد کند.
طالبان می‌خواهند که قدرت و سازوبرگ نظامی خود در داخل و اهمیت استراتیژیک خود برای پاکستان را در خارج حفظ کنند. پاکستانی‌ها با توجه به نقش تعیین‌کننده‌ی خود، به سه شرط از گفت‌وگوهای طالبان و امریکایی‌ها و احیاناً در مرحله‌ی بعد با حکومت افغانستان حمایت خواهند کرد:
۱. حضور طالبان بتواند نفوذ سیاسی و استخباراتی هند در افغانستان را تضعیف کند؛
۲- توازن قومی به نفع طالبان در عرصه‌های سیاسی و امنیتی حفظ شود؛
۳- طالبان به قدرت حذف‌ناشدنی از عرصه‌ی سیاسی و امنیتی افغانستان تبدیل شوند تا بتوانند منافع خود و پاکستان را محافظت کنند.
در این شرایط طالبان و حامیان پاکستانی‌شان به دنبال نوعی از نظام سیاسی، امنیتی و اجتماعی اند که سه شرط بالا را تأمین کند. در این وضعیت حکومت توافقی از نوع لبنان برای خواست‌های این گروه و استراتیژیست‌های پاکستانی مناسب است تا نه تنها سهم طالبان در نظام سیاسی در چارچوب یک سلسله توافقات محکم، مانند تغییر قانون اساسی معین باشد، بلکه در عمل نیز این گروه قدرت خود را حفظ کند.
بدون شک، طالبان به دنبال کنترول مناطق پشتون‌نشین افغانستان هستند تا از یکسو پایگاه‌های اجتماعی و سیاسی خود را تقویت کنند و از جانب دیگر قدرت تهدید و مانور خود را علیه حکومت از دست ندهند. ما نمونه‌ی آن را در لبنان داریم که حزب‌الله، بزرگترین جریان سیاسی و مذهبی، پس از پایان جنگ داخلی جنوب لبنان را در کنترول خود گرفت و نقش حکومت مرکزی، از جمله ارتش، در آن‌جا کمرنگ شد. حزب‌الله با استفاده از این پایگاه، همواره حکومت مرکزی را تهدید کرده، حکومت‌های ایتلافی را سقوط داده و به نمایندگی از ایران علیه اسراییل و دولت‌های عربی وارد اقدامات نظامی و سیاسی شده است. همین اکنون، حزب‌الله یکی از بازوهای اصلی ایران در جنگ سوریه است. این در حالی است که حکومت قانونی لبنان تا پیش از انتخابات اخیر پارلمانی به دولت‌های عربی و ایالات متحده متمایل بود.
با این حساب، طالبان نیز با حفظ قدرت نظامی و سیاسی خود در مناطق معین حکومت مرکزی را به چالش خواهند کشید و هر زمانی که احساس تهدید کنند، بار دیگر جنوب کشور را ناآرام خواهند کرد. در این حالت، تبانی دایمی طالبان و پاکستانی‌ها برای اعمال فشار بر حکومت کابل در ارتباط به مسایل مشخص خارجی و داخلی کاملاً محتمل است.
در یک کلام، طالبان قدرت وتوی پاکستان در افغانستان خواهد بود تا به صورت مستقیم و غیرمستقیم سیاست‌های خارجی و امنیتی حکومت این کشور را کنترول کرده و به آن شکل و معنا ببخشد. در این صورت، اگر طالبان به چنین نتیجه‌ای دست نیابند، احتمالاً از دوام مذاکره با حکومت امریکا صرف نظر خواهندhttps://8am.af/wp-content/uploads/2018/08/taliban4535-601x400.jpg

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد