دوستم و مخالفان درونحزبی
یادداشتی بر نوشته «دوستم و مخالفان درونحزبی»
یکشنبه ۶ حوت ۱۳۹۱
- یما آریانژاد
یادداشت: این نوشته در پاسخ به مقاله «دوستم و مخالفان درونحزبی» به روزنامه رسیده و۸صبح بدون کدام ملاحظه آنرا به نشر میرساند.
مقالهای زیر عنوان «دوستم و مخالفان درونحزبی» را در شماره ۱۵۸۷ مورخ ۲۹ دلو، مطالعه میکردم که بخشهایی از آن نوشته نه تنها مرا متحیر ساخت که عدم آشنایی نویسنده محترم را با برخی از وقایع و رویدادهای تاریخی کشور نیز، برملا کرد.
با آنکه قصد نداشتم چیزی در مورد این نوشته بنویسم، اما بی تردید، کتمان حقایق تاریخی کشور، سبب شد تا این سطور را بهعنوان یادداشت بر این مقاله، به رشته تحریر درآورم.
در قسمتهایی از این مقاله آمده است:
«پس از سال ۱۳۷۷، ساحه زیرکنترول جنرال دوستم، محدود به یک دره و چند روستا در ولایت بلخ بود. با سقوط حکومت طالبان، چهرههای جدیدی چون جنرال عطامحمد نور در شمال روی صحنه آمدند. حضور آقای عطامحمد نور در بلخ و جنرال داوود داوود در شمالشرق، تا حد زیادی از نفوذ دوستم کاست.»
نویسنده گرامی! پرداختن به مسایلی که در مورد آن نمیدانیم، نه تنها اصل داوری را متاثر میسازد که سبب خدشهدار شدن روحیه جمعی نیز خواهد شد. در این بخش مقالهی شما، بهوضوح مشاهده میشود که علیرغم کتمان حقایق، بیگمان بخشی از تاریخ کشور را فراموش کردهاید. میخواهم تذکر بدهم که بر خلاف ادعای شما، عطامحمد نور در اوایل سال ۱۳۶۲ خورشیدی که هنوز ۱۹ بهار زندگیاش را سپری میکرد، به صفوف مقدس جهاد پیوست و بهعنوان یک فرمانده نامدار و شجاع در جبهات استاد ذبیحالله شهید، تبارز کرد. نه تنها در مبارزه و فرماندهی شهره آفاق شد که در آموزش فن و تاکتیکهای رزمی مجاهدان نیز نقش ارزندهای داشت. او پس از شهادت استاد ذبیحالله، در انتخابات هیات رهبری جبهه، بهعنوان معاون جبهات استاد ذبیحالله شهید، برگزیده شد و تا پیروزی مجاهدان در این سمت فعالیت کرد. نقش برازنده وی در امر پیروزی مجاهدان در شمال، غیرقابل انکار است. پیکار و مبارزه حقطلبانه عطامحمد نور را نه تنها بلخ که سنگرهای بسیاری از ولایات کشور، شاهد است.
پس از پیروزی مجاهدان، عطامحمد نور با داشتن پایگاه قوی و مستحکم مردمی، قولاردوی شماره ۷ را پایهگذاری و رهبری کرد. این قولاردو که پنج فرقه در ترکیب خود داشت، تنها پایگاه بزرگ نظامی در شمال کشور محسوب میشد. در عین حال عضویت شورای رهبری دولت اسلامی، فرماندهی عمومی سیاسی- نظامی شمال جمعیت اسلامی را نیز عهدهدار گردید. در دوران مقاومت برای مدتی، دستههای بزرگی از مجاهدان را در ولایات کندز و تخار رهبری کرد. همینگونه سنگرهای گرم شمالی و شمال کابل نیز نبردهای حقطلبانه عطامحمد نور را هنوز به یاد دارد. نقش عطامحمد نور در مبارزه قاطع و پیگیر در دفاع از ولایات شمال کشور، بهویژه ولایت بلخ در حملههای متواتر طالبان، غیرقابل انکار است.
فراموش نکنیم که بزرگترین سنگر نبرد پس از مرکز مقاومت در شمال کابل، در حوزه شمال کشور به رهبری عطامحمد نور پایهگذاری شد که نقش استاد حاجی محمد محقق و در اواخر پیروزی مقاومت، حضور جنرال عبدالرشید دوستم، نیز در این جبهات، حایز اهمیت بود. به این ترتیب عطامحمد نور رهبری مقاومت را در شمال کشور بهعهده داشت. رهبری، تلاش و مبارزه بیبدیل عطامحمد نور در پایداری و گسترش جبهات شمال، مشمول مرکزیت مقاومت در ولسوالی خرم، سارباغ، درهصوف ولایت سمنگان و ولسوالی بلخاب ولایت سرپل، سبب شکست زبونانه پیهم و متواتر طالبان شد و نیروهای طالبان را مجبور به ترک این مناطق ساخت.
با آنکه قصد نداشتم چیزی در مورد این نوشته بنویسم، اما بی تردید، کتمان حقایق تاریخی کشور، سبب شد تا این سطور را بهعنوان یادداشت بر این مقاله، به رشته تحریر درآورم.
در قسمتهایی از این مقاله آمده است:
«پس از سال ۱۳۷۷، ساحه زیرکنترول جنرال دوستم، محدود به یک دره و چند روستا در ولایت بلخ بود. با سقوط حکومت طالبان، چهرههای جدیدی چون جنرال عطامحمد نور در شمال روی صحنه آمدند. حضور آقای عطامحمد نور در بلخ و جنرال داوود داوود در شمالشرق، تا حد زیادی از نفوذ دوستم کاست.»
نویسنده گرامی! پرداختن به مسایلی که در مورد آن نمیدانیم، نه تنها اصل داوری را متاثر میسازد که سبب خدشهدار شدن روحیه جمعی نیز خواهد شد. در این بخش مقالهی شما، بهوضوح مشاهده میشود که علیرغم کتمان حقایق، بیگمان بخشی از تاریخ کشور را فراموش کردهاید. میخواهم تذکر بدهم که بر خلاف ادعای شما، عطامحمد نور در اوایل سال ۱۳۶۲ خورشیدی که هنوز ۱۹ بهار زندگیاش را سپری میکرد، به صفوف مقدس جهاد پیوست و بهعنوان یک فرمانده نامدار و شجاع در جبهات استاد ذبیحالله شهید، تبارز کرد. نه تنها در مبارزه و فرماندهی شهره آفاق شد که در آموزش فن و تاکتیکهای رزمی مجاهدان نیز نقش ارزندهای داشت. او پس از شهادت استاد ذبیحالله، در انتخابات هیات رهبری جبهه، بهعنوان معاون جبهات استاد ذبیحالله شهید، برگزیده شد و تا پیروزی مجاهدان در این سمت فعالیت کرد. نقش برازنده وی در امر پیروزی مجاهدان در شمال، غیرقابل انکار است. پیکار و مبارزه حقطلبانه عطامحمد نور را نه تنها بلخ که سنگرهای بسیاری از ولایات کشور، شاهد است.
پس از پیروزی مجاهدان، عطامحمد نور با داشتن پایگاه قوی و مستحکم مردمی، قولاردوی شماره ۷ را پایهگذاری و رهبری کرد. این قولاردو که پنج فرقه در ترکیب خود داشت، تنها پایگاه بزرگ نظامی در شمال کشور محسوب میشد. در عین حال عضویت شورای رهبری دولت اسلامی، فرماندهی عمومی سیاسی- نظامی شمال جمعیت اسلامی را نیز عهدهدار گردید. در دوران مقاومت برای مدتی، دستههای بزرگی از مجاهدان را در ولایات کندز و تخار رهبری کرد. همینگونه سنگرهای گرم شمالی و شمال کابل نیز نبردهای حقطلبانه عطامحمد نور را هنوز به یاد دارد. نقش عطامحمد نور در مبارزه قاطع و پیگیر در دفاع از ولایات شمال کشور، بهویژه ولایت بلخ در حملههای متواتر طالبان، غیرقابل انکار است.
فراموش نکنیم که بزرگترین سنگر نبرد پس از مرکز مقاومت در شمال کابل، در حوزه شمال کشور به رهبری عطامحمد نور پایهگذاری شد که نقش استاد حاجی محمد محقق و در اواخر پیروزی مقاومت، حضور جنرال عبدالرشید دوستم، نیز در این جبهات، حایز اهمیت بود. به این ترتیب عطامحمد نور رهبری مقاومت را در شمال کشور بهعهده داشت. رهبری، تلاش و مبارزه بیبدیل عطامحمد نور در پایداری و گسترش جبهات شمال، مشمول مرکزیت مقاومت در ولسوالی خرم، سارباغ، درهصوف ولایت سمنگان و ولسوالی بلخاب ولایت سرپل، سبب شکست زبونانه پیهم و متواتر طالبان شد و نیروهای طالبان را مجبور به ترک این مناطق ساخت.
نویسنده گرامی!
با توجه به آنچه گفته آمدم، بیمورد نیست که بگویم، نخستین کاروان ورودی مجاهدان به شهر مزارشریف که سقوط طالبان را در پی داشت، از سوی عطامحمد نور رهبری میشد. پس به این ترتیب شما آگاه شوید که عطامحمد نور، به قول شما یک چهره نوظهور نیست، بلکه بخشی از تاریخ کشور را تشکیل میدهد. او از میان مردم برخاسته و در دل حوادث راه باز کرده است. اما در باب جنرال داوود شهید نیز، باید تذکر بدهم که ایشان هم یکی از نخبهترین مجاهدانی بودند که از آوان جوانی در رکاب قهرمان ملی کشور، به مبارزه پرداخت و تا دم شهادت در خدمت مردم و کشور بود. در کنار جنرال داوود، چهرههای نامدار دیگری نیز در شمالشرق کشور حضور داشتند که نقش هر یکشان در دوره جهاد و مقاومت قابل ستایش است.
بخشهای دیگری از مقاله نویسنده:
«جنرال دوستم در سالهای ۱۳۸۱،۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ تلاش کرد با استفاده از نیروهای نظامی، بر بخشهای مهم ولایت بلخ و شهر مزار مسلط شود، اما این تلاشها به شکست انجامید. گفته میشود که در آن زمان، مارشال فهیم، حامد کرزی و زلمی خلیلزاد، از آقای عطامحمد نور در برابر دوستم حمایت میکردند.»
بخشهای دیگری از مقاله نویسنده:
«جنرال دوستم در سالهای ۱۳۸۱،۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ تلاش کرد با استفاده از نیروهای نظامی، بر بخشهای مهم ولایت بلخ و شهر مزار مسلط شود، اما این تلاشها به شکست انجامید. گفته میشود که در آن زمان، مارشال فهیم، حامد کرزی و زلمی خلیلزاد، از آقای عطامحمد نور در برابر دوستم حمایت میکردند.»
نویسنده ارجمند!
اجازه دهید تذکر بدهم که تلاش سترجنرال عطامحمد نور در همه مقاطع زمانی، بهویژه در آن مرحلهای که شما تذکر دادهاید، نه برای سلطهگرایی که حفاظت از ساحه مسوولیتشان در چوکات قول اردوی شماره ۷ بوده است. در نتیجه همین تلاشها، طرح ۱۳فقرهای شورای امنیت ملی کشور که از سوی عطامحمد نور مطرح گردید، سبب شد تا ساختارهای غیرمرکزی حذف شود، عواید مرکزی و ساختارهای نو و مدرن بهوجود بیاید. اما در باب حمایتهایی که از آقای نور مطرح کردهاید، شکی نیست که مارشال فهیم بهعنوان همسنگر عطامحمد نور و نفر دوم دولت و حامد کرزی هم بهعنون زعیم کشور، از آنچه بهعنوان پاسداری از ارزشهای ملی و منافع عمومی از سوی عطامحمد نور عملی شده است، حمایت کردند، اما در مورد حمایت خلیلزاد از آقای نور به علاوه آنکه شک دارم، باید گفت که خلیلزاد پیوسته در حمایت از جانب مقابل عطامحمد نور در همان زمان، قرار داشت.
نویسنده ورجاوند!
امیدوارم با طرح این مسایل، توانسته باشم، بخشهای متروک تاریخ در ذهن شما را روشن و حقایقی را که شما شاید از آن آگاه نبودید، برملا کرده باشم. توقع مردم نسبت به نویسندهها، بازگویی حقایق است نه کتمان آن. شاید با این کارتان سبب رنجش خاطر آدمهای فراوانی شده باشید، اما با تصحیح آن میشود، ذهنیت عمومی را اعاده کنید
از هشت صبح.