اميد براي صلح افغانستان
؛ روزنهای امید برای گفتگوی صلح
زماني که برج هاي تجارت جهاني فرو ريخت و شبکه القاعده مسئوليت اين حمله را به عهده گرفت، ايالات متحده آمريکا از امارت اسلامي طالبان خواست تا رهبران شبکه القاعده را به حکومت ايالات متحده آمريکا تحويل دهد. گروه طالبان اما، از سپردن و اخراج شبکه القاعده از افغانستان سرباز زدند. ايالات متحده آمريکا با ديگر اعضاي ناتو به افغانستان حمله نمودند و امارت اسلامي طالبان را سقوط دادند. پس از سقوط امارت اسلامي طالبان جامعه جهاني در صدد پر کردن خلاء قدرت در کابل برآمدند. کنفرانس بن را به همين منظور تشکيل داد. در اين کنفرانس تمام جريان ها و گروه ها به جز گروه طالبان شرکت کردند و در کيک قدرت سهيم شدند. سال ها، بعد از کنفرانس بن آلمان حکومت افغانستان و نيرو هاي بين المللي مستقر در افغانستان با گروه طالبان جنگيدند. اين گروه هزاران نفر از نيرو هاي بين المللي در افغانستان را کشتند. از سال 2009 تا اواسط سال 2015 ميلادي در حدودي سي هزار پليس و اردوي ملي افغانستان توسط گروه طالبان کشته شدند. تنها 5000 شهروند غير نظامي افغانستان در نيمه اول سال 2015 توسط اين گروه کشته شدند. در کنار اين مسئله خسارات و ضربه هاي مالي و اقتصادي در شهر ها و روستاهاي کشور به وجود آورده است. گروه طالبان نيز بيشتر از اين تعداد کشته دادهاند.
جنگ يک بلاهت است. بازخواني بيش از يک دهه جنگ در افغانستان و خسارت انساني و مالي که به وجود آورده است، بيانگر بلاهت آن است. اکنون دو طرف ضرورت به گفتگو و آشتي دارد. پس از گذشت بيش از يک دهه، جنگ نتيجه اي جز ويراني، جاري شدن خون، ويراني و بربادي در پي نداشته است. بعد از گذشت بيش از يک دهه، پيروزي و شکست دو طرف نيز چندان مشهود نيست. اگر چه گروه طالبان در سال هاي نخست حضور جامعه جهاني شکست سنگين را متحمل شدند اما با گذشت زمان قادر به بازپس گيري بخش از خاک افغانستان و در تحت کنترل حاکميت خود شدند. با اين حال، پيروزي هاي آن ها هيچ گاه روزنه اميد را براي اعضاي اين گروه و حاميان شان مبني بر سقوط حکومت مرکزي افغانستان خلق نکرده است. سقوط حکومت مرکزي براي گروه طالبان تبديل به يک رؤيا شده است. همين طور، شکست گروه طالبان از راه نظامي براي حکومت افغانستان تبديل به رؤيا شده است.
اکنون حکومت افغانستان سال هاست که طرح گفتگوي صلح را روي دست گرفته است اما، گروه طالبان همچنان بر طبل جنگ مي کوبد. آمار ارائه شده در سال 2015 از تعداد کشته و زخمي شدن نيرو هاي امنيتي افغانستان غير نظاميان گويايي اين مسئله است. حملات اين گروه بر شهر قندوز، ولسوالي سنگين ولايت هلمند، حادثه جلريز، جزيره درقد و جنگ هاي اين گروه با نيرو هاي امنيتي در گوشه کنار کشور گويايي اين مسئله است که گروه طالبان کمتر دل به صلح و گفتگو با حکومت افغانستان دارد. اما آنچه جاي اميدواري است روي آوردن پاکستان و چين به مسئله گفتگوي صلح در افغانستان است.
پاکستان در سال هاي گذشته از حاميان جدي گروه طالبان در افغانستان بوده است. مرگ ملا عمر در پاکستان گويايي اين مسئله است که تمام سران گروه طالبان در پاکستان به سر مي برد. با اين حال، جنگ در افغانستان و حمايت پاکستان از گروه طالبان تنها به مردم و حکومت افغانستان ضربه نزده است. گروه هاي دهشت افکن اکنون بلاي جان مردم و حکومت پاکستان نيز شده است. چند سال پيش، گروه طالبان پاکستاني موفق به اجراي شريعت اسلامي در دره سوات شدند. انفجار، انتحار و حملات هر از گاهي ثبات و امنيت پاکستان را نيز به هم زده است. فعاليت گروه طالبان و ديگر گروه هاي دهشت افکن در پاکستان موجب کاهش رشد اقتصادي در پاکستان شده است. رابطه حکومت پاکستان با گروه هاي دهشت افکن تا اندازه اي موجب انزواي اين کشور در سطح بين الملل نيز شده است. اين در حالي است که دشمن ديرينه پاکستان يعني هند گردنه هاي دشوار توسعه يافتگي را پشت سر گذاشته است و تبديل به يک ابر قدرت منطقهاي شده است. اکنون پاکستان گفتگوي صلح را امري در راستاي برداشتن مشکلات و چالش هاي فراروي خود مي پندارد. اگر چه سران ارتش اين کشور همچنان مردد است اما واقعيت امر اين است که پاکستان بدون ثبات و امنيت در افغانستان قادر به تجربه توسعه يافتگي نخواهد بود. بنابراين، اين مسئله روزنه اميد براي گفتگوي صلح را در افغانستان به وجود آورده است.
چين دومين ابر قدرت اقتصادي جهان است. چشم انداز آينده اقتصاد چين منوط به ثبات و امنيت در منطقه است. اين کشور قراردادي با ارزش ميليارد ها دالر با پاکستان امضا نموده است. بزرگترين پروژه اقتصادي چين در افغانستان راه اندازي بندر گوادر است. طرح هاي اقتصادي چين در منطقه نيازمند شکل گيري ثبات و تأمين امنيت در منطقه است. در سال 1390 چين رشد اقتصادي شان کاهش چشمگير را تجربه نمود. در تازه ترين گزارش از رشد اقتصادي چين که از سوي حکومت اين کشور منتشر شده است نشان از کاهش چشمگير رشد اقتصادي را نشان مي دهد. اين گويايي اين مسئله است که چين ضرورت جدي به بازار منطقه براي حفظ رشد اقتصادي خود دارد. دست يافتن به بازار هاي منطقه اما بدون دست يافتن به ثبات و امنيت سودي چنداني ندارد. از اين جهت، چين از حاميان جدي پروسه صلح در افغانستان مي باشد. زيرا، بي ثباتي و ناامني در افغانستان تنها محدود به جغرافيايي افغانستان نمي ماند بلکه کشور هاي منطقه را نيز درگير خود مي سازد. از اين جهت، چين در کنار اين که مشوق پاکستان در پروسه صلح است تلاش مي کند که پاکستان صادقانه نقش خود را بازي نمايد.
در طرف ديگر، جنگ افغانستان طولاني ترين جنگ بيروني براي ايالات متحده آمريکا محسوب مي شود. زماني که باراک اوباما قدرت سياسي را به دست گرفتند به مردم ايالات متحده آمريکا قول داده بود که سربازان کشورش را از عراق و افغانستان خارج مي سازد. اوباما اما قادر به انجام وعده خود نشد. اوباما اگر چه تعداد سربازان ايالات متحده در افغانستان را افزايش داد اما، اين مسئله موجب شکست گروه طالبان و پايان جنگ در افغانستان نشد. اکنون اين کشور به دنبال پايان جنگ در افغانستان است. اين کشور بيشترين تلاش خود را صرف آوردن گروه طالبان بر پاي ميز مذاکره خواهد کرد. با اين حال، اينکه اين تلاش ها تا چه اندازه جواب مي دهد بستگي به چگونگي بازي بازيگران درگير در افغانستان است.
اين مسائل اگر چه روزنه اميدواري براي دست يابي به صلح است با اين حال، چالش ها و مشکلاتي نيز فراروي پروسه صلح وجود دارد. يکي از مهمترين چالش ها مسئله آمادگي گروه طالبان براي پايان بخشيدن به جنگ در افغانستان است. اين ترديد همچنان باقي است که آيا گروه طالبان قادر به فهم و درک خسارت جنگ در افغانستان شده است تا به گفتگوي صلح روي بيارود يا خير؟ آيا مشکلات داخلي پاکستان به آن پيمانه است که پاکستان را وادار به نقش مثبت در روند گفتگوي صلح نمايد؟ به هر صورت، گذشت زمان مشخص خواهد ساخت که منافع مشترک کشورها چه نتيجه اي براي مردم و حکومت افغانستان خواهد داشت.
دیدگاه شما