یورش طالبان به غزنی
یورش طالبان به غزنی در گرماگرم مذاکرات صلح /13.8.2018 نویسنده: آنیتا احمدی طالبان چهار روز پیش (19 اسد) به مرکز غزنی در 90 کیلومتری کابل، یورش برده و تلفات و خسارات گستردهیی برجا گذاشتند. صدها جنگجوی طالبان ناوقت شب از سه طرف به شهر حمله کردند، نهادهای دولتی و تأسیسات نظامی را به آتش کشیدند و صدها سرباز اردو و پولیس افغانستان را کشته و زخمی ساختند. علیرغم فشار افکار عمومی، نیروهای کامندو و قوتهای هوایی، پس از چهار روز جنگ و درگیری به غزنی رسیدند. نیروهای کمکی در شرایطی به حومۀ شهر غزنی رسیدند که طالبان تمام برنامههای نظامی و عملیاتیشان را اجرا کرده و اهداف نظامی و ملکی را نابود نموده و برخی از فرماندهان مقتدر محلی را به قتل رسانیدند. برخورد انفعالی نیروهای امنیتی افغانستان و قوتهای خاص در ارسال نیروی کمکی، خشم برخی شخصیتهای سیاسی و شهروندان این کشور را بر انگیخته است. نمایندگان غزنی به تکرار وضعیت نامساعد غزنی را با مسوولان امنیتی و رهبران حکومت در میان گذاشته بودند. مسوولان امنیتی افغانستان، از بحران امنیتی در غزنی مطلع بودند. چنانچه وزیر داخلۀ افغانستان در کنفرانس مطبوعاتی امروزش اعتراف کرد. آنان به خوبی میدانستند که طالبان حملاتی را به هدف تسخیر شهر غزنی راه خواهند انداخت؛ اما هیچگونه برنامهیی به منظور جلوگیری و دفع حملات طالبان روی دست نگرفتند. تغییر راهبرد نظامی طالبان حمله به شهر غزنی نشان داد که طالبان راهبرد نظامی و جنگیشان را عوض کردهاند. در گذشته گروه طالبان بیشتر از حملات انتحاری و انفجاری کار میگرفتند؛ اما از چندی بدینسو، به هدف تسخیر شهرها، مراکز نظامی و ولسوالیها، دست به حملات گروهی و تهاجمی میزنند. راهبرد تازۀ طالبان، تلفات نیروهای امنیتی افغان را به طور کم سابقهیی بالا برده است. دستکم 100 تن از نیروهای کامندوی در ولسوالی اجرستان ناپدید گشتند. بیشتر از 150 تن از نیروهای نظامی این کشور در غزنی کشته شدند. پیشتر، طالبان با استفاده از این تکتیک، برای نخستینبار شهر کندز را در شمالشرق افغانستان تسخیر کردند. سپس، به حومههای مرکز بغلان یورش بردند و بخشهای از این منطقه را به تصرف خویش در آوردند. در نتیجۀ گسترش نفوذ طالبان در بغلان، مسوولان دولتی قراردادی را با طالبان به امضا رسانیدند و رسماً بخشی از ولایت را به عنوان قلمرو طالبان به رسمیت شناختند. بعدتر جغرافیای وسیعی از بدخشان، سرپل، جوزجان و فاریاب به کنترل طالبان در آمد. طالبان در سال جاری، فشار بر ولایات هلمند و فراه را افزایش دادند. شهر فراه در غرب افغانستان را به کنترل در آوردند و بخشهای مهمی از ولایت هلمند را نیز اشغال کردند. در آخرین مورد غزنی را هدف قرار دادند و بخشهای عمدۀ این شهر را نابود ساختند. ماجرای غزنی واکنش منفعلانه و ضعیف رهبری نیروهای امنیتی افغانستان به حملۀ تهاجمعی طالبان در غزنی، پرسشهای زیادی را ایجاد کرده است. محمد محقق، معاون ریاست اجرایی و از رهبران با نفوذ هزارهها گفته است: «وقتی ارادۀ سیاسی حکومت به حمایت از داعش وجود داشت، چرخبالها و نیروهای کامندو در 600 کیلومتری کابل، 250 نفر از داعشیهای قاتل را از محاصرۀ طالبان نجات دادند؛ اما در 90 کیلومتری پایتخت، به هدف جلوگیری از کشتار سربازان و افسران امنیتی و شهروندان غزنی، نیرو نفرستاد.» اجساد نیروهای امنیتی افغانستان تا کنون در میادین نبرد باقی مانده است. اکثر سربازان کشتهشده از ولایات شمالی به ویژه پروان و بغلان هستند. نابودی غزنی توسط طالبان، باردیگر بحث بیکفایتی سران نهادهای امنیتی افغانستان را برجسته ساخته است. مسوولان ردهنخست دولتی، هیچ برنامه و پلانی به منظور جلوگیری از کشتار بیرحمانۀ نیروهای امنیتی ندارند. مسوولان ارشد امنیتی به ویژه حنیف اتمر، معصوم استانکزی و ویس برمک، بیشترین وقتشان را صرف بازیهای سیاسی میکنند. امنیت و مبارزه با تروریسم، جز اولویتهای آنان محسوب نمیشود. آنها نمایندۀ تماماختیار غنی در بخش تقسیم قدرت، چانهزنیهای سیاسی و حتا تعیین دیپلوماسی منطقهیی هستند. اتهاماتی نیز وجود دارد که سران نهادهای امنیتی افغانستان، سرگرم برنامهریزی به انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری آینده میباشند. با این حال، آنها فرصت نمییابند که در زمینۀ تأمین امنیت و مبارزه با گروههای مخالف مسلح نقش موثر ایفا نمایند. همزمان برخی از سران نهادهای امنیتی متهم به تبانی و همسویی با گروههای مخالف مسلح هستند. در جنگ غزنی تا چهار روز هیچ یک از مقامات ارشد حضور نیافته بود. برخی از پژوهشگران و سیاسیون ارشد پیشتر گفته بودند که نیروهای امنیتی قصداً به کشتارگاه فرستاده میشوند. جنگ انتخاباتی بحث انتخابات در غزنی، کشمکشهای قومی را به دنبال داشته است. پشتونها با وجود اینکه بخش قابل توجه نفوس غزنی را تشکیل میدهند، در انتخابات 2010 نتوانستند نمایندهیی به مجلس بفرستند. آنها خواهان حوزهبندی انتخابات در غزنی هستند. اما هزارهها میگویند که نباید غزنی تافتۀ جدابافته از دیگر ولایات باشد و خلاف قانون انتخابات این ولایت به حوزههای کوچک تقسیم شود. اکنون هزارهها، تهاجم گستردۀ طالبان در غزنی و واکنش بیرمق حکومت را نوعی برنامۀ سازمانیافته به منظور تصفیۀ قومی و سیاسی از ادارۀ محلی آن ولایت عنوان میکنند. برخی از فعالان سیاسی و مدنی هزاره جنگ غزنی را «انتخاباتی» و «قومی» خواندهاند. اکنون طالبان علاوه بر شماری از ولسوالیهای پشتوننشین، سه ولسوالی هزارهنشین غزنی را فلج ساختهاند. این موضوع به گونۀ مستقیم روی اشتراک رأی دهندگان در انتخابات تأثیر خواهد گذاشت. طالبان همچنان دفاتر کمیسیون انتخابات در غزنی را به آتش کشیدند. با حملۀ تهاجمی طالبان در غزنی، قطعاً انتخابات در موعد مقرر در این ولایت برگزار نخواهد شد. امتیازگیری از مذاکرات صلح هم اکنون، مذاکرات مستقیم میان دیپلوماتهای امریکایی و طالبان جریان دارد. دیپلوماتهای ارشد امریکایی از جمله الس ویلس معاون وزیر خارجۀ این کشور با نمایندگان طالبان در قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دیدار داشتهاند. طالبان در جریان مذاکرات، با حمله گروهی به غزنی خواستند قدرتشان را به رخ امریکاییها بکشند و از موضع قدرت در گفتوگوها سخن بزنند. برخی ناظران نیروهای امریکایی را متهم کردهاند که به تهاجم گستردۀ طالبان در غزنی با بیتفاوتی برخورد کردهاند؛ بیتفاوتی ناشی از پیشرفت در مذاکرات صلح. گرمشدن واگذاری ولایات به طالبان بحث واگذاری مناطق امن و جغرافیای مشخص به طالبان از سال 2010 مطرح بوده است. اما در روزهای پسین، به نقل از مقامات امریکایی، گزارشهایی منتشر شد که دولت افغانستان و نیروهای امریکایی آمادۀ واگذاری برخی مناطق به طالبان هستند. اما رهبران حکومت وحدت ملی این موضوع را شایعه خواندند و اعلام کردند که هیچ جایی به طالبان واگذار نخواهد شد. حالا کنترل طالبان بر مراکز شهرها این گمانیزنی را تقویت کرده است. گروههای ضد طالبان، واگذاری مناطق مشخص به طالبان را به مثابۀ تجزیۀ افغانستان عنوان کردهاند. ادامۀ جنگ در غزنی این گمانهزنی را تقویت کرده است. امتیازگیری در جریان مذاکرات حملۀ گستردۀ طالبان به غزنی همزمان با بحث ایجاد نمایندگیهای سیاسی طالبان در کشورهای امارات متحده عربی و ازبکستان صورت گرفته است. طالبان میخواهند علاوه بر دفتر قطر دو دفتر دیگر نیز باز نمایند. حکومت افغانستان خواهان بازکردن دفتر طالبان در کابل است. اما این گروه حاضر نیست در کابل دفتر خویش را بگشاید. این حمله نوعی فشار به واشنگتن و کابل محسوب میشود تا امیتازهای تازهیی را به طالبان بدهند. هرچند حکومت افغانستان در جریان دو سه ماه گذشته امتیازاتی به طالبان داده و بزرگترین فرماندهان این گروه را از زندان آزاد کرده است؛ حتا برخی از این فرماندهان پس از آزادی از زندان دوباره به میادین نبرد برگشتهاند؛ اما طالبان قانع نیستند. برنامۀ طالبان و پاکستان براندازی حاکمیت در کابل است. کرنش و انعطاف حکومت افغانستان در برابر طالبان و آزادی زندانیان آنان، این گروه را جسورتر ساخته است. آتش بس یکجانبه و حضور گستردۀ طالبان به مراکز شهرها و پایتخت اعتماد به نفس طالبان را بالا برده است. در واقع، هر دو طرف درگیری میخواهند از موضع قوت وارد مذاکرات صلح شوند. |
فارسی.رو |