طالب يا حكومت جاسوسان

 

طالبان و حکومت جاسوس‌

کارشیوه حکومت‌داری طالبان به شکل معناداری با زمام‌داری امیر عبدالرحمان‌خان در اواخر قرن ۱۹ پیوند دارد که به‌دلیل کشتارهای بی‌شمار، استبداد بی‌سابقه و خون‌ریزی‌هایش او را «امیر آهنین» لقب داده‌اند که یادآوری‌اش تصویر مرگ و سلاخی و نسل‌کشی را در تاریخ خونین افغانستان تداعی می‌کند. از نحوه به قدرت رسیدن این دو رژیم خودکامه بر مبنای توافق پنهان با یک ابرقدرت خارجی تا دعوای نماینده‌گی از خدا در روی زمین و  تأکید ظاهری به مذهب که توسط آن بتواند نفوذ استبدادی خود را در میان توده‌های بی‌سواد و دین‌زده گسترش بدهند، شباهت‌های زیادی می‌توان ردیف کرد، اما یک شباهت بسیار برجسته دیگر که این‌روزها سر زبان‌ها است، جاسوس‌پروری و مجبور کردن توده‌های مردم برای جاسوسی به طالبان است که بی‌گمان این را می‌شود پا گذاشتن به جای پای عبدالرحمان خان بعد از بیشتر از یک قرن دانست. سیاست ظالمانه‌ای که این پادشاه افغانستان در گذشته و طالبان در اکنون روی دست دارند و بر مبنای آن حکومت می‌کنند و نظارت دارند.

رسانه‌ها گزارش‌های موثق ارایه کردند که بخش استخبارات رژیم نابکار طالبان در کلان‌شهرهایی مانند کابل، هرات، قندهار و بلخ مردم محل، تاکسی‌ران‌ها و حتا کودکان خیابانی را مجبور می‌کنند که برای آن‌ها جاسوسی کرده تا مخالفان‌شان، حتا کسانی که در شبکه‌های اجتماعی از آن‌ها انتقاد می‌کنند را دستگیر کنند. به نظر می‌رسد که طالبان از هر ابزار ممکن برای حضور در عرصه خصوصی زنده‌گی مردم، جاسوسی از آن‌ها و ایجاد ناامنی اجتماعی استفاده می‌کنند. این دقیقاً میراث عبدالرحمان خان در تاریخ افغانستان است که صدها هزار تن را مجبور به جاسوسی کرده و درواقع حکومتی بنا نهاده بود که پایه‌هایش بر منبای جاسوسی استوار بود. این به آن معنا است که طالبان از این روش نامیمون برای تلسط و حضور در میان مردم استفاده می‌کنند. منابع می‌گویند که مردم در هیچ‌جا نمی‌توانند حرف دل‌شان را گفته یا کوچک‌ترین اعتراضی از سیاست‌های طالبان بکنند. تصور مردم این است که همه جا جاسوس‌های طالبان حضور دارند و هر لحظه بیم آن می‌رود که دستگیر و زندانی شوند. ایجاد ترس، زیر نظر بوده‌گی و ناامنی اجتماعی و به تعقیب آن، حضور نیروهای سرکوب در همه عرصه‌های زنده‌گی از ویژه‌گی‌های مشترک حکومت عبدالرحمان با طالبان است.

فرماندهان ارشد و رهبران سیاسی طالبان خود سال‌ها توسط سازمان‌های استخباراتی کشورهای منطقه و جهان آموزش جاسوسی دیده و حالا که به قدرت رسیده‌اند، آن را در امر تسلط بر جامعه به کار می‌گیرند. این‌ها خودشان جاسوس‌های بزرگی هستند که حالا در نظر دارند با تربیت جاسوس‌های کوچک از میان توده‌های مردم، پایه‌های حضورشان را تقویت کنند. به صورت کلی، تمام تروریست‌ها و جهادگران جهانی که رهبران طالبان بخش بزرگی از آن‌ها هستند، توسط سازمان‌های جاسوسی جهان آموزش دیده‌اند. پژوهش‌های جان پیلگر، روزنامه‌نگار آسترالیایی در اواخر قرن ۲۰، نشان می‌دهد که بیشتر از ۱۰۰ هزار جنگ‌جوی مسلمان توسط سازمان‌‌های استخباراتی CIA و MI6 آموزش دیده‌اند که رهبران فعلی طالبان جزیی از همین تروریست‌های نسل اول جهاد جهانی به رهبری اسامه بن‌لادن هستند که اکنون با توافقات پنهان و خشونت آشکار بر افغانستان تسلط پیدا کرده‌اند.

اطلاعات اولیه از میان مردم نشان می‌دهد که طالبان هزاران تن را از طبقه‌های متفاوت جامعه و حتا از صنف‌های دانشگاه‌ها‌، توده‌های مردم، کسبه‌کاران، نهادهای دینی و کلان‌شهر‌ها، مجبور به جاسوسی کرده یا آن‌ها را تطمیع کرده‌اند تا از مجبوریت‌های اقتصادی و شرایط بد معیشتی که طالبان خود مسبب آن هستند، سوءاستفاده کنند. صرف‌ نظر از ابعاد دیگر؛ حاکمیت طالبان، یعنی حاکمیت جاسوس‌های بزرگ‌تری که در صدد به خدمت گرفتن و تربیت جاسوس‌های تازه در میان مردم است تا جامعه را به‌گونه امنیتی، خفقان‌آور و استبدادی مدیریت کنند. این نوع نگاه به سیاست و مدیریت به یک جامعه متکثر، روایت از ترس عمیق رهبران طالبان دارد و نشان میدهد که حاکمیت نامشروع آن‌ها چقدر لرزان و متزلزل است که متوسل به کودک خیابانی می‌شوند و به صنف‌های درسی و در میان شهرها و روستاها جاسوس می‌فرستند تا کوچک‌ترین مخالف خود را بازداشت و زندانی کنند. خفقان به اندازه‌ای است که طالبان یک استاد دانشگاه را که در کابل برای مردم کتاب تحفه ‌داده را بازداشت و زندانی کرده‌ و از سوی دیگر ذکریا اصولی، یک نویسنده و تاریخ‌پژوه را نیز بازداشت کرده‌اند.

مجبور کردن مردم محل به جاسوسی و استخدام کودکان و زنان برای این منظور در مناطقی که عمدتاً غیرپشتون‌ها زنده‌گی می‌کنند، بیشتر است. تاجیک‌ها، هزاره‌ها و در رده آخر اوزبیک‌ها از کسانی هستند که طالبان هزاران جاسوس را در میان آن‌ها مجبور به جاسوسی کرده‌ یا آن‌ها  را تطمیع کرده است که اطلاعات زنده‌گی مردم را در خدمت استخبارات این گروه قرار بدهند. نظامی‌گیری، جاسوسی، ایجاد ناامنی و گسترش ترس از استراتژی‌های اصلی طالبان است که جز این‌ها چیزی دیگر برای عرضه در جامعه ندارند. گروهی که رهبران و فرماندهان آن سال‌ها در کمپ‌ها و اردوگاه‌های سازمان‌های جاسوسی، مصروف آموزش نظامی‌گیری و جاسوسی و تبه‎کاری بوده‎اند، اکنون نیز افغانستان را یک کمپ می‌بینند که در آن جاسوس تربیت کرده و زنده‌گی مردم را زیر نظر داشته باشند. حکومت طالبان حکومت جاسوس‌ها هم است. حکومت ملاهای سیاسی که تنوع افغانستان را نمی‌بینند و تکثر و زنده‌گی را بر نمی‌تابند و برای حضور و نظارت‌شان مردم و حتی کودکان را مجبور به جاسوسی می

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد