عقب گردی امریکا از افغانستان
حملات ضد تروریزم، عقب گردی امریکا از افغانستان و کم رنگی جلوه های دیموکراتیک
جمعه, 05 فروردین
1390 ساعت 07:36 عبدالواحد سیدی
ختم جنگ سرد – نا امنی پایدار – دیگاهها در مورد ختم جنگ سرد – امریکا و حوادث هجوم به افغانستان - چرا ایالات متحده امریکا به افغانستان هجوم آورد؟ - ملل متحد بازیگر امریکا – فعل آمریکا در رویکرد های جنگ و ترورزیم – بازیهای غول اطلاعاتی (رایانه هاو سایت ویکی لیکس) –پس لرزه های هجوم غربیان به افغانستان.
ختم جنگ سرد
نا انی پایدار جنگ سرد با یک ملیون کشته و 5،5 ملیون بیجای شده در نه سال و پنجاه روز با خروج قوتهای نظامی شوروی از افغانستان پایان یافت ولی بی ثباتی و نا آمنی همچنان در کشور پا بر جای باقی ماند؛ زمانیکه مجاهدین پیروز مند به صحنه سیاست کشور داخل شدند همه به این باور بودند که شاید کشور های جهان در برابر این قربانی بی نظیربپای مردم افغانستان گل بریزند اما بر عکس چنین نشد زیرا حالا میبایست سرنوشت افغانستان از اثر فعل و انفعالات کشور های همسایه مخصوصاً پاکستان و ایران تعین میشد . بادخول قوای مجاهدین در حول وحوش کابل اوضاع تا حدی رو به نا هنجاری می رفت که در کمترین مدتی کابل از اداره وامنیت و ساکنین خالی شد و آن شهر همه روزه آماج صدها فیر موشک سکر که احتمالاً از طریق اردوی سری پاکستان (آی اس آی)، در زمان حکومت نواز شریف تدارک میشد بصورت مسلسل برای بر انداختن حکومت مجاهدین در کابل مورد پی گرد تخریب قرار میگرفت و هاکذا غرب کابل نیز از اثر کنش های که از طریق عناصری که به ایران بستگی داشت، هم با دولت مجاهدین و هم با نیرو های یکی از فرماندهان پر قدرت جهادی در مصاف بودند که او ضاع کابل بحیث یک شهر دو ملیون نفری آشفته و پریشان شده بود. حکومت مجاهدین آنطوری که توقع میرفت نه تنها پشتیبانی نشد بلکه برعکس مقدرات این کشور از طریق کمک های پیوست مالی و نظامی( ای اس ای) به طالبان نو ظهور قرار گرفت.
دیدگاهها در مورد ختم جنگ سرد
کسانیکه اوضاع سیاسی و جیو پولیتیکی منطقه را مورد مطالعه و پژوهش و دیده بانی داشتند بر این باور بودندکه : اگر خاتمه جنگ سرد توسط قدرت های بین المللی با شروع یک جنگ گسترده کامل عیار بین المللی صورت می بست اولاً شاید به صد ها ملیون از ساکنین کره زمین و نیروهای ارتش کشور ها با به آتش کشیده شدن نیم بزرگی از منطقه مسکون کره زمین از اروپا گرفته تا امریکا ، آسیا و افریقا در آتش جنگها از بین میرفت و با استعمال و استفاده از زراد خانه های اتمی شوروی و امریکا که محتمل بنظر میرسید شاید به صد ها ملیون از باشندگان کره خاکی جان میباختند و مدنیت های بی نظیر شان بخاک و آتش یکسان میشد. اما اینطور اراده شده بود که باید، همچو یک قدرت بزرگ به بهانه یی، توسط یک نسلی از انسانهای فقیر اما شجاع در یک کشور خیلی فقیر اما پر از توانایی های ستراتیژیک از بین برده شود تا تلفات انسانی به نازلترین نرخ آن کاهش یابد و استفاده از افغانستان که همه گونه شرایط را بشکل نهایت طبیعی آن بخود داشت، بستر این جنگ گردد . این مردم شجاع توانستند به یاری جهاد بر حق شان علیه آنچه که ننگ و ناموس و دین خوانده میشود در ظرف این مدت ابرقدرت شوروی را به زانو در آوردند و زمانیکه دنیا متوجه این چرخش عظیم تاریخ سیاسی جهان شد، در خفا خواستند تا بهر ترتیبی که ممکن باشد توانایی های ذاتی این مردم را در هم شکنند و همانا از سیاست اختناق ودو دسته ساختن مردم استفاده شایان بردند.
امریکا و حادثه هجوم به افغانستان
زمانیکه امریکا متوجه این نکته شد که دگر تروریزم دست نشانده و خود ساخته خودش حتی زندگی را به شهروندان آنکشور سخت ساخته است، به ترتیبی که آنها باعث ایجاد حادثه یازدهم سپتمبر گردیدند؛ معهذا امریکا، در پی حمله به افغانستان بر آمد که ما در آن شب شاهد اصابت موشک های دور برد کروز که از آبهای حاشیه خلیج فارس که از ناوگانهای بحری امریکا آتش میشد بودیم ، دیدیم که چطور این سلاحهای دارای مانور گسترده و تعین شده با قوی ترین آتش تأسیسات ستراتیژیک کشور ما را که تا آن زمان حتی توسط طالبان هم دست نخورده باقی مانده بود ، از قبیل مراکز قوی مدافعه هوایی افغانستان در بلخ ، شیندند، و پروان و حول حوش کابل در همان شب حمله، بکلی منهدم ساخته شد و تاسیسات هوایی و مراکز سلاح ثقیله کشور نیز در همین شب نابود گردید که بعد از این حملات، نوبت به جنگنده های سنگین و سریع بی 52 آمریکارسید که محتملاً در عملیاتهای خطیر نظامی نظیر جنگ ویتنام به ندرت از آن استفاده میگردد که با استعمال آن ، همه مراکز و تأسیسات واحد های مقاوم نظامی در هم کوبیده شد.
چرا امریکا به افغانستان هجوم آورد
ولی بیایید ببینیم چرا افغانستان مورد حمله امریکا قرار گرفت؟
در عصر مدرن و در اوج انقلابات تکنولوژیکی و اوج یکه تازی سیستم سرمایه داری جهانی، «اشغال نظامی»، «جنگ»، «تروریسم»، «کشتارهای دسته جمعی»، «سرکوب های سیاسی و خشونت»،«حملات بمراکز غیر نظامی ومنازل مسکونی»، «نابرابری و استثمار»، «فقر و نداری» ، «سانسور و اختناق»، همواره از جوامع بشری قربانی می گیرد که این قربانگران در طول تاریخ خونبار بشری همانا کسانی بودند که یک سرو گردن از دگر ها پر قدرت تر بوده اند.لذا میتوان اخیر سدۀ بیست و شروع سدۀ بیست و یک را عصر پیشروی و یکه تازی امریکا در بین کشور های فقیردنیا دانست که ما نظیر آنرا در افغانستان ، عراق و همین حالا در لبیا می بینیم . و امریکا که از دیر باز بالای افغانستان و پاکستان در دوران جنگ سرد و هجوم نظامیان شوروی سرمایه گذاری کرده بود میخواست تا سرنوشت این منطقه آسیا را که نهایت بحران خیز است در دسترس داشته باشد ، لذا بخاطر توجیه این حمله از طریق شورای امنیت اداره ملل متحد این هجوم را قانونی جلوه دهد.
ملل متحد بازیگر امریکا
قسمیکه ملاحظه میگردد، اداره ملل متحد به شعبه همکار و رو پوش معامله گری برای کشور های زیاد توسعه یافته تبدیل شده بود و از همین سبب است که این اداره همواره روپوش مسایل ننگین و متعفن کشور های توسعه یافته شده است، چنانچه ا مریکا بعد از حمله به افغانستان از همین رو پوش بخاطر قانونی جلوه دادن نیروهایش در افغانستان استفاده نمود و یکبار دیگر امریکا این فصل را در کشور لیبیا از طریق شوای امنیت ملل متحد تکرار کرد.
فعل امریکا در رویکرد های جنگ و تروریزم
وقایع مهم نظامی دو دهه اخیر در آغاز هزاره سوم، نخست در دوره ریاست جمهوری بوش کلان و بعداً در زمان سردمداری دبلیو بوش ( پسر) روی داد، وقایعی چون فرو پاشی شوروی، ایجاد اولین جنگ خلیج، رویداد 11 سپتامبر، جهانی شدن تروریسم و اشغال نظامی افغانستان و عراق و... روابط مشکوک خانواده بوش با خانواده اسامه بن لادن، رهبر القاعده و گروه های تروریستی در افغانستان و عراق و غیره وقایع مهم تاریخی ای هستند که باعث رو نمایی تغیر در چهره سیاسی و نظامی جهان گردید. اما هنوز هم اسرار واقعی پشت پرده بسیاری از این وقایع هولناک، به درستی علنی نشده است. بازیهای غول اطلاعاتی(رایانه ها)
ویکیلکس:
اما با پیشرفت تکنولوژی سرسام آور اطلاعاتی که از طریق بانک های گوگل و ستارت اپ و سایر وسایل بسیار پیشرفته اطلاعاتی الکتریکی اخیراً با پیشرفت های حیران کننده این طلسم پنهان کاری دولت ها و ابر قدرتها رادر هم شکسته و موجهای تخریب گر این سونامی اطلاعاتی تا درون کاخهای امریکا و متحدانش پیش روی کرده است که یکی از این موسسات پخش اطلاعات سری ویکی لکس میباشد که قادر شده است به صد ها هزار واقعه را در نزد خود حفظ و انتشار دهد. «انتشار این اسناد، به ویژه با اعتراض شدید دولت های افغانستان، عراق، حکومت اسلامی ایران، انگلستان، ناتو و در راس همه دولت آمریکا روبرو شده است. دولت هایی که هر کدام در جنگ و کشتار و تروریسم در عراق و افغانستان درجهت منافع خود، نقش مستقیم و غیرمستقیم داشته اند و هنوز هم دارند. در پی انتشار اسناد نظامی آمریکا از جنگ افغانستان توسط ویکی لیکس، دولت آمریکا، از ویکی لیکس خواسته بود تا از انتشار اسناد خودداری کند و آن را فورا از اینترنت خارج سازد. پنتاگون نیز ادعا کرده بود انتشار این اسناد جان سربازان آمریکایی و شرکای نظامی آن ها را به خطر می اندازد بر اساس اسناد تازه منتشر شده ويكی ليكس كه به 400 هزار سند می رسد، پس از تهاجم سال 2005 «صدها» غيرنظامی عراقی درايستهای بازرسی ارتش آمريکا کشته شدند. این اسناد مدارکی را ارائه میدهد که چه تعداد از عساکر عراقی و غیر نظامیان در سال 2005 در عراق جانهای شان را از دست داده اند که همه با شکنجه های هولناک همراه بوده است که این اسناد به دخالت حکومت اسلامی (ایران) و نقش آن در تسلیح و آموزش نظامیان مخالف اشاره دارند. بقول ژولیان آسانژ ، پایه گذار ویکی لیکس ، به خبر نگار سی ان ان گفته است: این اسناد را روز شنبه ، در یک کانفرانس مطبوعاتی در لندن به رسانه ها معرفی کردیم . اسناد نشان میدهد که ارتش امریکا از بکار بردن شکنجه در زندان های عراق با خبر بوده و اکثراً برای جلو گیری از آن اقدامی نکرده است . طبق گزارشهای داخلی ارتش امریکا ، بین سالهای 2003 تا 2009رویهمرفته 109 هزار عراقی کشته شده اند که 63 در صد آن که بالغ بر 68هزار نفر میشود غیر نظامی بوده اند.»
[1] به تائید این خبر لاس انجلس تایمز در شماره مورخه 10052010خویش مینگارد:قصر سفید نشر اسناد محرمانه را در مورد
جنگ افغانستان توسط یک ویپ سایت جنجالی بنام «ویکی لکس»تقبیح کرده است . بنظر می رسد که این وپسایت92 هزار اسناد و مدارک مربوط به اردوی امریکا را در مورد جنگ در افغانستان نشر کرده است . منبع می افزاید:این اسناد محرمانه بدست چندین نشریه از جمله روزنامه نیویارک تایمز هم افتاده است . لاس انجلس تایمز علاوه میکند که به اساس گزارش نیویارک تایمز این اسناد که چندین هفته پیش بدست روز نامه افتاده بود ، بهحوادث کشتار غیر نظامیان در افغانستان در عملیاتهای قوای ناتو اشاره میکندکه در گذشته اتفاق افتاده و اصلاً نشر نشده اند. این روز نامه اذعان میدارد که این اسناد در کل بیانگر آن است که اداره استخبارات نظامی پاکستان (ای، اس ، آی )بطور محرمانه با طالبان همکاری کرده وحتی طرح های را بمنظور قتل رهبران افغان ریخته است (که نمونه بارز آن را میتوان کشته شدن خاکریز وال قوماندان امنیه ولایت بلخ و عبدالرحن سید خیلی قوماندان امنیه ولایت قندز و صد ها حادثه دیگر را به این گزارش پیوند داد.) همچنان گاردین از قول اسناد محرمانه استخباراتی اردوی امریکا علاوه میکند که ایران در عملیات محرمانه در داخل افغانستان دخیل است و علاوه میکند :این عملیات شامل تسلیح، تجهیز ، تعلیم ، تمویل شورشیان ،طالبان ، جنگ سالاران افغان وابسته به القاعده و بمب گذاران انتحاری در افغانستان میشود. این اسناد و مدارک محرمانه که از طریق یک وپ سایت انترنیتی افشا شده نشاندهنده نگرانیهای عمیق در مورد نفوذ سیاسی ایران در افغانستان است . به نوشته گاردین مقامهای ارشد افغان و امریکایی ظاهراً در مقابله با رشوه دادن و انحصار گروههای مخالف حکومت افغانستان بشمول وکلای ولسی جرگه توسط ایران بازنده شده اند. گاردین نوشته است که اگر به این اسناد و مدارک باور شود ، دخالت ایران در امور افغانستان از سال 2004 میلادی تا حالا بطور ثابت گسترش یافته است . روزنامه گاردین نوشته که در این اسناد محرمانه ادعا شده که حکومت ایران بهر عضو گروه مخالفان مسلح حکومت در بدل کشتن هر عسکر افغان یکصد هزار روپیه پاکستانی و در بدل کشتن هر مقام حکومتی دو صد هزار روپیه پاکستانی پیشنهاد کرده است .
[2] قابل ذکر است که این اسناد به اندازه ای سرنخ دراز دارد که اگر ماهها به آن پرداخته شود به این میماند که چیزی گفته نشده باشد و کسانیکه میخواهند در این مورد معلومات بدست آورند با استفاده از سایت های انتر نیتی و گوگل میتوانند معلومات دلخواه خود را بدست آورند.
پس لرز ه های هجوم غربیان در افغانستان:
در آن روز که قدوم نیرو های امریکایی هنوز در زمین افغانستان پیاده نشده بود مردم خوش باور کشور بخاطر رهایی از حکومت طالبان همدگر شان را به آغوش میکشیدند که در حقیقت این خوشباوران معتقد به این بودند که فساد را با افسد میتوان دفع نمود. بعدش هم روش ها در افغانستان تغیر کرد و طالبان فروکش کردند و نیرو های مقاومت شمال کشور را پاک سازی کرد و کانفرانس بن با رویکرد و تضمین ملل متحد روی کار آمد و اوضاع چنان تغیر یافته بود که بعوض کشمکش نظامی گفتمانهای در راه برقراری صلح شروع شده بود و همه امید وار بودند که دیگر مرمی ئی در کشور شلیک نخواهد شد، راه ها امن گردیده بود و بازار بصورت گسترده مناسبات واردات و صادرات کالا هارا تنظیم میکرد ، بانک ها کشوده شدند و پول فزیکی اصلاحات پذیرفت و بانک نوت های جدید رواج نو یافت، برنامه های همبستگی ملی در دور ترین دهات و قریجات آغاز بکار کردند و گل لبخند بر لبان شهر واندان کشور می شگفت ، مهاجرین حتی از کشور های غربی نظیر انگلیس و امریکا به وطن بر گشتند . اما قبل بر اینکه عناصر جدید جای خودشان را در اداره کشور باز گشایند ، یک موج عظیمی از تبلیغات غیر ضروری شان را از طریق رادیو ها ، و تلویزیونهای درون مرزی که تازه به نشرات آغاز کرده بودند، و همچنین از طریق خبر گزاریهای برون مرزی شروع کرده و کوشیدند تا حکومت مجاهدین را که حلقته الوصلی از نشانی افغانستان در برابر طالبان و مردم بود و تا آندم کابل ، جلال آباد و صفحات شمال و سایر نقاط کشور توسط شان کشوده شده بود که عملاً حضور بالقوه نظامی و پشتیبانی گسترده مردمی نیز داشتند، بر ضد این نیرو های مستقر در کشور سیل عظیمی ضد تبلیغ شروع شده بود و بار ها در رادیو ها و اخبار های فرا ملیتی این موضوع گوشزد میشد که چرا قدرت بدست گروههای که مربوط به تبار های غیر پشتون هستند از قبیل جنبش شمال برهبری عبدالرشید دوستم و حکومت اسلامی افغانستان برهبری برهان الدین ربانی رهبر حزب جمعیت اسلامی افغانستان، همه گونه صلاحیت ها و اداره و کنترول را بدست داشته باشند، هم زمان با این برنامه خلع سلاح مردم بصورت گسترده آغاز شد و حلقات دولتی دانسته و یا نا دانسته در اظهاراتشان سران مجاهدین را بنامهای تفنگ سالار مورد عنف و طعن وتقبیح قرار میداده و خواستند سرود ملی که قبلاً به دری بود به پشتو تیار شود. این موضوعات در زمان حکومت انتقالی مطرح بود و دامن زده میشد که باعث ایجاد شگاف بین دولت واقشار ساکن در کشور می شد و این در حالی به اجراء می در آمد که در نشست بن حکومت اسلامی افغانستان به رهبری آقای برهان الدین ربانی را به لطایف الحیل وا دار ساختند تا از قدرت کنار بروند و او نیز باوجود اینکه قدرت گسترده ای داشت بخاطر قطع جنگ و منافع علیای کشور از حکومت مستعفی شد و ملل متحد نیز رسماً دولت جدید انتقالی را در چار چوب برنامه های صلح ملزم به مراعات حقوق مجاهدین نموده که منحیث قهرمانهای ملی آنها مورد احترام قرار گیرند که این موضوع در چهار چوب وظایف دولت انتقالی نیز گنجانیده شده بود . ولی پسانتر ها دیده شد که قدرت دولتی در افغانستان هم از راه های انتخابات شبه ناک که قانون اساسی کشور در آن نغز شده بود و بعداً از طریق تک روی و تقرر ذوات بلند پایه دولتی زمام و اختیارات دولت قسماً به تیمی تعلق گرفته بود که با جناب کرزی یکجا از غرب آمده و در نشست بن نیز حمایه شده بودند. که در نتیجه با گذشت هر روز که افغانستان به نتایج قطعی نو سازی و استقرار ناشی از عملی شدن خطوط اقتصادی رو به رشد بود ؛ در ظرف مدت کمی راه ها و مناطق بی امن شدند و طالبان دو باره حضور شان را نمایان ساختند و از جانب دیگر فساد گسترده اداری که ناشی از تورم سرمایه های هنگفت باد آورده نظامهای بین المللی بود این کشور را بکام ابر انارشستهای اقتصادی انداخت که تقریباً نیمی از سرمایه های که می باید وقف نو سازی کشور شود بجیب مافیای قدرتمند فساد واریز شد که اکنون در زمرۀ بزرگترین سرمایه داران قرار دارند و اداره بازار بدست شان است. فساد تا حدی گسترش یافت که کشور های کمک کننده نیز صدا های اعتراض شان را نسبت حیف و میل این سرمایه ها بالا کشیدند که حتی رئیس جمهور کشور یک کمیسیون پر قدرتی را بخاطر جلو گیری از فساد در چوکات دولت تاسیس کرد. در این جریان صد ها عامل بی امنی دیگر نیز رو به رشد میرفت . و بزرگترین عامل بد بختی های این مردم در این موضوع رقم میخورد که هیچ وقت بخاطر یکدلی و ملت سازی در افغانستان سرمایه گذاری صورت نگرفت و مسایل قومی ، سمتی ، زبانی و گروهی هر روز دامن گسترده می یافت.وزارت اطلاعات و کلتور کشور که وظیفه اساسی تنویر اذهان مردم را در راه دولت سازی و ملت سازی بعهده داشت در این راستا کاری نکرد و همه چیز بر روی استقرار بازار پر رنگ میشد حتی تلویزیونهای خصوصی نیز که تا اندازه زیادی در گسترش افکار مردم تاثیر پذیر بود بر عکس این موضوعات و شگاف های موجوده را فراخ تر ساختند. این مسایل و سایر تمرینات اشتباه انگیزی که در ظرف ده سال در کشور رخ داد تمام نظامهای دیموکراتیک را زیانمند ساخت و تأثیرات منفی خود را از تقرر رؤسای بلند پایه دولتی گرفته تا انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی و بعداً انتخابات اعضای مجلس را نیز به چالش های جدی مواجه ساخت . این رویداد ها از همه بیشتر بالای دو طیف از جامعه افغانستان اثرات ناگوار خود را گذاشت اول. کمرنگ و کم زور جلوه یافتن قانون اساسی کشور در برابر کنش های ماورای قانون اساسی ؛ دوم فاصله گرفتن مردم و عدم شراکت شان در برنامه های همگانی که باعث رنجش کافه روشنفکران در داخل و خارج کشور شده است . این موضوعات و صد ها موضوع دیگر باعث آن گردیده است که مردم با اظهار ناراحتی های شان از دولت فاصله بگیرند که ما عوامل آن را در نوشته های بعدی مورد دقت قرار خواهیم داد. ادامه دارد...
___ [1] - اشغال نظامی افغانستان و عراق و انتشار اسناد تکاندهنده ، نویسنده بهرام رحمانی، منبع : نشریه مرکزی حزب رستاخیز جدید ، ارائه شده توسط گوگل
[2] مجموعه کامل نوشته ها و تحلیل ها در باره اسناد ویکی لکس ، مرجه نشر : رستاخیز سایت انترنیتی نشریه مرکزی حزب جدید ،ویراست:10052010.
گوگل.