تاریخ خرد، تاریخ کلان
تاریخ خرد، تاریخ کلان
جورج طرابیشی هنگامی که سخن از دوران تاریخی سرنوشت ساز (تاریخ کلان) به میان میآید دوران تاریخی کم اهمیت (تاریخ خرد) به حاشیه رانده میشود و در بهترین حالت هیچگونه تاثیری بر جریان رودخانه بزرگ تاریخ نخواهد داشت. آنچه اکنون در جهان عرب رخ میدهد از جمله دورانهای تاریخی سر نوشت ساز (تاریخ کلان) است. انقلاب تودههای مردم عرب را میتوان موج سوم از دورانهای تاریخی سرنوشت ساز انقلابهای دموکراتیک در دوران مدرن نامید. این امر هم در باره کشورهایی که صدق میکند که نخستین ثمرات را از پیروزی انقلاب برداشت و هم کشورهایی که همچنان در حال مبارزه برای پیروزی انفلاباند و نیز کشورهایی که طبقات حاکم تلاش مذبوحانهای میکنند تا جامعه را از روند انقلاب دور نگه دارند. موج اول با انقلابهای سال ۱۸۴۸ شناخته میشود، آن هنگام که نخستین جرقههای دموکراسی در اروپای غربی و امریکای شمالی نمایان گردید. موج دوم در دهههای نهم و دهم قرن بیستم، اردوگاه سوسیالیستی را در نوردید و اگرچه با تاخیری یکصد و پنجاه ساله اما موفق به نهادینه نمودن روند دموکراتیک در کشورهای اروپای شرقی گردید. کشورهایی که در پس پرده آهنین پنهان بودند. گفتنی است که جنبشهای دموکراتیک دهه هشتم قرن بیستم در اروپای جنوبی و امریکای جنوبی علیه ژنرالها وسرهنگها زمینه را برای این موج مهیا نمودند. اما موج سوم همانی است که در حال حاضر به طور پیاپی، کشورهای عربی را در مینوردد. ویروس غیرقابل علاجی که راه خود را در این کشورها میگشاید خواه حکومتها پادشاهی باشند یا جمهوری، نظامی باشند یا غیر نظامی، وراثتی یا ارثی، شبه دینی یا شبه سکولار. این امر به لطف انقلاب ارتباطات و اینترنت و جدای از کوششهای مذبوحانه حکومتها برای دور نگاه داشتن جهان عرب از روند دموکراسیخواهی صورت میگیرد. بیگمان شکافهای پدیدآمده در جهان عرب یکسان نیست و هر کدام از کشورهای منطقه شرایط خاص خود را داد اما موج انقلابی سوم از موجهای دورانساز تاریخی است که ممکن است در چند هفته یا چند ماه و یا حتی چند سال به نتیجه برسد.هزینه انسانی این تغییرات ممکن است کم یا زیاد باشد و سنگینترین هزینه را کشورهایی میپردازند که تنوع مذهبی، دینی یا قومی آنها بیشتر است. در این کشورها روند دموکراسی ممکن است به جنگ داخلی و یا تجزیه بخشهایی از کشور منجر شود. این در حالتیست که هیچگونه دخالت نظامی خارجی برای سرکوب جنبش تودهای یا به بهانه حمایت از آن صورت نگیرد. به عنوان یک روشنفکر اعتراف میکنم در برابر مراحل پیاپی این موج شگفت زده شدم. اگرچه وقوع آن را موکدا حدس میزدم اما نه به این زودی و در شرایطی که من و هم نسلانم در قید حیات باشیم. من نگران عقب ماندگی تاریخی جهان عرب بودم و انتظار نداشتم انقلابی ابتدا در تونس و سپس در مصر توسط نمایندگانی از «لایههای اینترنتی» جامعه رخ دهد. آرزوی دیرینه من گسستن حلقهای از حلقههای جاماندگی تاریخی جهان عرب در برخی از کشورهای منطقه در فاصله زمانی دو تا سه دهه نیمه اول قرن بیست و یکم به بعد بود. بدیهی است که من تنها شگفت زده این انقلابهای تودهای نبودم. حداقل در خصوص زمان وقوع این انقلابها برای آنان که نخستین جرقهها را زدند پیشبینی موفقیت دور از انتظار بود. نیز این انقلابها برای طبقات حاکم کشورهای عربی غیرمنتظره بود. برخی از اینان به کمک ابزار سرکوب عریان حکومت میکردند و برخی دیگر به مدد خیمهشببازی انتخاباتی که بصورتی طنزآمیز تکرار میشدند. هم چنین اعتراف میکنم شادی من با دلهره عدم همسانی ایستگاه پایانی و ایستگاه آغازین قطار انقلاب همراه است. و نزد خواننده این مطلب اعتراف میکنم که ناامیدی ناشی از شکست انقلاب ایران بیش از امید به انقلابهای در پیش رو بر ذهن من سایه دارد. در این خصوص هیچ آرزویی به غیر از غیرواقعی بودن این دلهره ندارم. و اینکه شادی امروز من به واسطه این انقلابها تا پایان عمر ادامه داشته باشد. بر گرفته از سایت «شفاف خاورمیانه»نقل از ایران امروز ترجمه: کوثر العلی محمره---------جورج طرابیشی متفکر، مولف، منتقد و مترجم عرب سوری ساکن فرانسه در سال ۱۹۳۹ در شهر حلب سوریه به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل دانشگاه دمشق و مدیر رادیو دمشق (۱۹۸۴-۱۹۸۳) همچنین سردبیر مجله پژوهشهای عربی (۱۹۸۴-۱۹۷۲) و مجله اتحاد (۱۹۸۹-۱۹۸۴) بود. شهرت او در ترجمه بیش از ۲۰۰ اثر فلسفی، روانشناسی و رمان از هگل -فروید-سارتر-گارودی-وسیمون دوبووار زبانزد جهان عرب میباشد. او تالیفاتی در زمینه مارکسیسم، ناسیونالیسم و نقد رمان عربی دارد. از مهمترین اثار طرابیشی میتوان «نقد نقد خرد عربی» و «از اسلام قران تا اسلام عصر حاضر» و «از نهضت تا بازگشت» و «مارکسیسم و مسئله ملی» و «بازی رویا و واقعیت» را نام برد.