إز داعش تا دنباس
از داعش تا دانباس
هر گونه استدلالی حتی معتبرترینش به شانه بالا انداختن ختم می شود. به طور کل وضعیت پیش بینی چندان مساعد نیست. در این ده سال گذشته حوادث مهم و تاریخی را کسی نتوانسته از قبل پیش بینی کند. هیچ کس انقلاب اسلامی در ایران، فروپاشی شوروی، تروریسم بین المللی و حتی بهار عربی را از قبل پیش بینی نمی کرد. ازبین پیش بینی های ناموفق می توان حتی به تحولات پوتین در روسیه اشاره کرد که اوج آن در بحران اوکراین بود و به نوبه خود منجر به جنگ در دانباس شد و همچنین ظهور دولت اسلامی عراق و لوانت که داعش نام گرفت.
روند حوادث در اوکراین و داعش نظم جهانی را به گونه ای به هم زدند که دیگر قابل برگشت نیست و به جای آن باید نظم جدیدی را پایه گذاشت. برای اینکه اوضاع را مرتب کنند و حتی آینده ما را واضح تر کنند، باید اهداف هر یک از طرفین اختلافات و مناقشات را چه در اوکراین و چه در خاور میانه با دقت بررسی کنند. شروطی که دو طرف درگیری در هر دو منطقه تعیین می کنند نیز باید مورد مطالعه قرار بگیرد.
ارتباط میان آنها می تواند به شکلی غیرواقعی باشد، اما به هر صورت وجود دارد. همین بهار عربی که در جریان آن روسیه از خود جرات نشان داد و از رژیم بشار اسد در سوریه دفاع کرد، به طور بی سابقه ای روسیه و شرکای سابق او را در نقاط مختلف از هم جدا کرده و نشان داد که مسکو آماده است به تنهایی خود را سپر کند.
قاطعیت ولادیمیر پوتین در جریان سوریه، او و همکارانش را در مساله اوکراین نیز قاطع تر ساخت. موفقیت سوریه به آنها یاد داد که در مقابل غرب بایستند.
سوریه همان موردی بود که در زمان صلح میان روسیه و غرب نمی توانست نمود پیدا کند، اگرچه در زمانی پس از حل مساله سلاح شیمیایی این کشور، مصالحه ارزشمند به نظر رسید. اما شانسی که رخ داده بود مورد استفاده قرار نگرفت. قابل ذکر است که ایالات متحده امریکا می توانست خیلی قاطع تر عمل کرده و با دست زدن به دخالت نظامی و سرنگون ساختن بشار اسد طی زمان تعیین شده همچون جریان عراق در سال 2003 عمل کند. مسکو با انتقادات تند از این جریان جدیت خود را نشان داد. اما تمام اینها به صورت تئوری هستند.
باراک اوباما نمی خواست یک بار دیگر خود را درگیر جنگ در منطقه مسلمان نشین خاور میانه کند و بعید است که بتواند چنین کاری کند، زیرا این حرکت از طرف شهروندان کشورش توجیه نمی شد. اوباما سربازانش را از عراق خارج کرد، اما در افغانستان باقی می مانند. حوادث جدید لازم نیستند. پوتین می توانست رفتار اوباما را به حساب ضعف او بگذارد و اینکه ایالات متحده دیگر قادر به رهبری در دنیا نیست که بتواند هر کاری انجام دهد. امریکایی ها نیز به نوبه خود با تمام نارضایتی ها و لفاظی هایشان به عنوان رهبر دنیا، بدون اینکه تلاشی برای شروع جنگ کنند، انتخابی عمل می کنند و هیچ تردیدی نمی کنند که اشتباهشان به حساب بازندگی در سیاست تمام شود. بنابراین می توان به عدم تمایل باراک اوباما برای ارسال سلاح به اوکراین پی برد. این نشانه ضعف نیست، بلکه منطق گرایی است، زیرا اقدام متقابل روسیه می تواند این عملیات را بی تاثیر کند. با این حال نباید منتظر بود که به این زودی ها برای اوکراین سلاح و تجهیزات ارسال کنند.
اهداف بازیگران خارجی در درگیری های سوریه کاملا روشن است. روسیه می خوهد رژیم بشار اسد را نجات دهد. این مساله از یک سو به حفظ حضور روسیه در سوریه کمک می کند و از سوی دیگر، نفوذ و تاثیر و عتبار روسیه را در خاور میانه افزایش می دهد. در نتیجه، روسیه می تواند مدعی نقش وزنه مقابل غرب باشد که سال های 1950 تا 1970 با موفقیت در اتحاد جماهیر شوروی ایفا کرده است. روسیه شوروی نیست و بازگشت جزیی آن به منطقه توسط برخی محافل مشخص صورت گرفته است که کشورهای منطقه از آن استقبال کرده اند. به عنوان مثال، مصر که از ایالات متحده امریکا دلخور شده از زمان عبدالناصر قهرمان اتحاد جماهیر شوروی یاد می کند. دیدار اخیر ولادیمیر پوتین از قاهره نشان داد که مصر آماده همکاری با روسیه است و عبدالفتاح رییس جمهور مصر توجه و علاقه به روسیه و تا حدی به دانباس دارد.
مقایسه میان حوادث اوکراین و خاور میانه از خیلی جهات پخته نیست. اما همانطور که گفته شد، حوادث هر دو نقطه همزمان رخ می دهند و تاثیر زیادی بر شرایط در تمام دنیا می گذارند. در هر دو منطقه ما با جدایی طلبان روبرو هستیم و فرقی نمی کند که تحت لوای چه پرچمی باشند. انفجارهای اوکراین و اسلام گرایان شکاف عمیقی میان قدرت های بزرگ جهانی بوجود آورده است. شورشیان دانباس و داعشی ها بر کمک های خارجی تکیه زده اند.
اوکراین خاور میانه نیست. چون آنچه در خاورمیانه رخ می دهد به دست اسلام گرایان افراطی است که بدترین آن ظهور داعش بود. بحران اوکراین به طور مصنوعی ایجاد شد. یک اتفاق ساده بود که با خواست و تمایل مردم انجام گرفت، اما دوام نیاورد. اسلام گرایی به خودی خود کافی است و بر مبنای منطق خاصی توسعه پیدا می کند. از میان برداشتن آن در آینده به این سادگی نیست. پس فعلا زمان مناسبی برای حدس و گمان نیست.
نظر
- در میان گذاشتن