روزنامه پرو دا
روز نامه پرودا
اگر در تاریخ روزنامه های جهان جستجو کنیم تا مهمترین روزنامه حزبی را بیابیم، قطعا به نام روزنامه روسی «پراودا» برخورد می کنیم. روزنامه پراودا که به زبان روسی، نام آن به معنای «حقیقت» است، اگر چه ارگان کمیته مرکزی حزب کمونیستی شوروی پیشین محسوب می شد، اما به دلیل تلفیق مناسب و مطلوب عملکرد حزبی- به عنوان ارگان حزب- و عملکرد رسانه ای - به عنوان یک روزنامه مورد توجه عموم- موفقیت های زیادی کسب کرد، به طوری که شمارگان آن در مقطعی از زمان به ۱۴ میلیون نسخه نیز رسید.
پراودا در ۲۲ آوریل ۱۹۱۲ میلا دی در پتروگراد (سن پترزبورگ) انتشار خود را آغاز کرد.این روزنامه نقش موثری در انقلا ب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و نوسان قدرت در حزب کمونیست شوروی در طول ۷۵ سال داشت و به دلیل مطالبی که در دوران جنگ سرد منتشر می کرد در جهان شناخته شده بود. موسس پراودا، لنین بود که این روزنامه را به عنوان روزنامه سراسری بلشویک ها و کارگران با شمارگان صدهزار نسخه در روز آغاز کرد. در نخستین سال انتشار پراودا، این روزنامه ۴۱ بار توسط ماموران دولت روسیه جمع آوری شد. اما از سال ۱۹۱۷، پراودا به ثبات رسید.
پیش از سال ۱۹۱۷ دولت روسیه بیکار نمانده بود و ماموران مخفی خود را وارد پراوداکرده بود. یکی از این ماموران به نام «میرون چرنومازوف» حتی عضو شورای سردبیری شده بود و قبلا دولت را از مقاله هایی که قرار بود چاپ شود آگاه می ساخت تا سانسور کند و نام نویسندگان مقاله های بدون نام یا با نام مستعار را به دولت می داد. بلشویک ها یک هفته نامه سنگین عقیدتی به نام «زوزدا» هم داشتند که در آن زمان خواندن و درک مطالب آن کار هر فرد نبود. پراودا، نثری ساده و دلنشین داشت و مطالب آن نویدبخش بود اما از سال ۱۹۱۷ و پس از پیروزی انقلا ب که پراودا در آن نقش موثر داشت، لنین شخصا بازبین نهایی مطالب آن شد.
لنین با هدف پیاده شدن افکار خود (لنینیسم که همانا مارکسیسم عملی بود) پراودا را برای انتشار نامه های مردم و به ویژه نظرات آنان و نیز بحث های کمیته های حزب و شوراهای مختلف اختصاص داد تا یک وسیله تبادل نظر عمومی باشد. جالب اینجاست که تصمیمات دولتی چند هفته پس از انتشار در پراودا و جمع آوری اظهار نظر مردم نسبت به آنها، برای تصویب به مراجع مربوط ارسال می شد. لنین شخصا به ضعف های اداری و دشواری ها و نظرات تازه که در پراودا چاپ می شد رسیدگی می کرد و حتی اصحاب این نظرات را برای مذاکره حضوری دعوت می کرد. پراودا در آن سالها دارای ۴۰ دبیر بود که نامه ها و نظرات مردم و گزارش های کمیته های حزبی و شوراهای محلی و کمیسیون ها را تنظیم ژورنالیستیک می کردند.
لنین پراودا را به انتشار رویدادهای سایر کشورها تشویق می کرد و از آنجا که همانند مارکس معتقد بود که رسانه های کشورهای سرمایه داری زیر بنای قدرت آنها هستند از دبیران پراودا خواسته بود که واقعیت ها را از درون گزارش این رویدادها که ممکن است ساختگی و فریبکارانه و غرض آلود باشند بیرون بکشند و تنها پس از پالا یش چاپ کنند، مگر این که توسط خبرنگاران شوروی در محل تهیه شده و دست اول باشند.
لنین در عین حال تلا ش داشت که پراودا وسیله تبلیغات سازمان های دولتی، تمجید و تعریف مقامات محلی برای انتشار مطالب بی حاصل آنها درنیاید به همین دلیل پس از مدتی «ایزوستیا» برای انتشار اخبار منابع و موسسات دولتی و «ترود» به منظور انتشار اخبار اتحادیه ها و نشریات ویژه جوانان و ... تاسیس شدند.
لنین با این عقیده صاحبنظران غرب موافق بود که روزنامه حزب، نماد، مشعل و علمدار آن است که اگر غبارآلود ، کم نور یا ناپدید شود، حزب نیز از چشم مردم خواهد افتاد و ایدئولوژی حزب هر چند خوب و مترقی و داروی دردهای زمانه باشد به بایگانی(آرشیو) خواهد رفت. توصیه لنین این بود که روزنامه حزب برای کسب منفعت نیست و نباید به قیمتی عرضه شود که همگان نتوانند خریداری کنند. همین مردمی بودن «پراودا» تیراژ آن را به میلیون ها نسخه در روز رساند و وسیله ارتقای معلومات مردم معمولی قرار گرفت و مدرسه و آموزگار مشترک همه آنان شد.
لنین رهبر وقت شوروی سوم اکتبر سال ۱۹۲۱ سردبیران پراودا، روزنامه رسمی و ارگان حزب کمونیست را به کرملین فراخواند و نظر خود را درباره چگونگی محتوای این روزنامه برای آنان تشریح کرد که در تاریخ مطبوعات باقی مانده و الگوی بسیاری از روزنامه های حزبی شده است. لنین در آن روز به سردبیران پراودا گفته بود که روزنامه حزب نباید به صورت روزنامه معمولی (حرفه ای) باشد که پر از تبلیغات مقامات هستند و ادامه روش جاری پراودا مردم را از هر چه که عنوان روزنامه دارد زده می کند. روزنامه حزب که توسط مقامات خوانده می شود نه تنها باید آنان را از نظرات حزب آگاه کند، بلکه درآن باید ببینند که چه ایرادی در کار است و مردم چه نظری درباره تصمیمات و اقدامات دولت دارند و از چه می نالند و چه چیز را ناقص می پندارند. روزنامه حزب باید نقائص و دردها را هم بنویسد و از دشواری ها سخن بگوید و افراد با استعداد، دلسوز، مبتکر و فداکار را معرفی کند تا بزرگتر شوند و به مقام برسند و باعث پیشرفت کشور و دلگرمی سایرین شوند و سرمشق قرار گیرند. برای رسیدن به این مقصود، به حزب اندرز داده ام که در کمیته های کوچک (محله ای) و بزرگ، اعضای کمیته ها در جلسات هفتگی پس از شنیدن بخشنامه های حزب و بحث درباره آنها، به ایراد نطق آزاد (پس از دستور) بپردازند و هر مشکلی را در منطقه و محله خود یا نقطه دیگری از کشور در فاصله دو جلسه کمیته مشاهده کرده یا شنیده باشند بدون ترس و ملاحظه بیان کنند، از دکتر محل تا رفتگر و از خود من تا آموزگار مدرسه. البته چیزهای خوبی را هم که دیده اند بیان دارند و این صورتجلسه های کمیته ها که به تفصیل و دقت نوشته و به مرکز حزب در مسکو ارسال می شود منبع بزرگی برای پراودا هستند. از مسوولان کمیته ها خواسته شده است که از اصحاب نظر و مردم محل که عضو حزب نیستند ولی از امور آگاهند یا حرفی دارند که بزنند دعوت شود که در جلسات کمیته ها حاضر شوند و هر چه را که در دل دارند و از جمله نظر خود را درباره تصمیمات دولتی بگویند. شما هر روز چند نویسنده که مبتدی و بی تجربه نباشند و خوب و بد را درک کنند و ملاحظه کاری هم نکنند به دفتر حزب بفرستید تا صورتجلسه های دریافتی از کمیته ها را بخوانند و از لابلای آنها دشواری ها و دردها و همچنین قوت ها را خارج سازند و این مطالب رابه شیوه روزنامه نگاری (ساده و روشن) در چند صفحه چاپ کنید تا امور بهبود یابد و کشور مساله نداشته باشد. خود من از این پس براساس همین نوشته های شما قضاوت خواهم کرد زیرا که به تنهایی فرصت خواندن آن همه صورتجلسه را ندارم و منشی های حزب هنگام خلاصه کردن و موضوع بندی نمی توانند مانند شما ساده بنویسند و با ذره بین حقایق را ببینند و بیرون بکشند. خواندن گزارش آنها درباره صورتجلسه های کمیته ها اگر هم خسته کننده نباشد وقت گیر است.
از روز بعد شورای سردبیری پراودا هفت نویسنده ارشد را که کمتر از ۳۶ سال نداشتند مامور این کار کرد و تیراژ این روزنامه به تدریج به ۱۴ میلیون نسخه رسیده بود.
پس از درگذشت لنین در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ مقامات حزبی و دولتی با دلخوری که از انتشار نامه ها و نظرات مردم و صورتجلسات کمیته های محلی پیرامون مسائل روزمره در پراواد داشتند به تدریج این روزنامه را به دست تئوریسین ها و مقامات حزبی سپردند که قبلا حتی یک لحظه در یک روزنامه کار نکرده بودند. این وضعیت به جایی رسید که در دهه ۱۹۵۰ در شورای سردبیری پراودا اثری از روزنامه نگار واقعی دیده نمی شد. در نتیجه، به تدریج این روزنامه مهم و عامل حفظ نظام شوروی از طریق آموزش همگانی و تحکیم وحدت مردم و پیشبرد هدف های مشترک جامعه، به ابزاری برای جنگ قدرت بدل شد. رقابت خروشچف بامالنکوف از طریق پراودا مشهور است. این روزنامه همچنین به تدریج وظیفه افشای فساد در کشورهای رقیب را به فراموشی سپرد، از ابزارهای دیپلماسی دولت مسکو شد و به جای رسالتی که به آن سپرده شده بود به حملات مقاله ای و به کار بردن واژه های جذاب پرداخت که اثر منفی داشت.
با وجود این، پراودا تا سال ۱۹۹۱ که بوریس یلتسین حزب کمونیست شوروی را منحل و اموال آن را توقیف کرد به عنوان ارگان حزب منتشر می شد ولی با تیراژی کم، زیرا هدفهایش را گم کرده بود و جامعه شوروی نتوانسته بود روزنامه نگار ماهر پرورش دهد که بتواند از نظام آن حراست کند و پراودا را بر سر پا نگهدارد.
پس از انحلال حزب کمونیست از سوی بوریس یلتیسن و در پی توقیف اموال حزب کمونیست، یک یونانی دوستدار لنین به نام «یانی کاسوس» روزنامه پراودا را در مزایده خریداری کرد و بدین ترتیب پراودا همچنان با همان لوگوی قدیمی به دو زبان روسی و انگلیسی منتشر می شود.
منبع : روزنامه مردم سالاری