بازگشت به طالبان، یا 10 سال "ازادی شکست ناپذیر" افغانستان



بازگشت به طالبان، یا 10 سال "ازادی شکست ناپذیر" افغانستان

کنستانتین بوگدانوف مبصر نظامی خبرگزاری «ریا نووستی» طی مقاله تحلیلی خود مینویسد:
طالبان به افغانستان به مثابه نیروی سیاسی برمیگردند. این نتیجه غیرمنتظره، ولی کاملاً قانونمند عملیات ده ساله "ازادی شکست ناپذیر" می باشد که در چارچوب ان امریکا در افغانستان با تروریزم بین المللی مبارزه میکرد.
بازگشت به "طالبان"
کنستانتین بوگدانوف مینویسد: طالبان را به تدریج برای قانونی ساختن اماده می سازند. سال های اخیر در افغانستان تحت نشانه تلاش های راه اندازی دیالوگ با این جنبش فوق العاده محافظه کار اسلامی سپری گردیده. روسیه ان را جنبش افراطی میداند، ولی مقامات رسمی کابل و واشنگتن، ظاهراً، بصورت نهایی متیقن شده اند که بدون در نظرگرفتن منافع این نیروی سیاسی، افغانستان به شکل امروزی ان اینده ندارد.
مبصر می افزاید، این موضوع را تندروترین طالبان که به روحیه مبارزه با کفار تا سرحد پیروزی می جنگند، نیز بخوبی درک میکنند. قتل چندی قبل برهان الدین ربانی رئیس جمهور اسبق افغانستان که از طرف تروریست انتحاری هنگام انجام مذاکرات محرم با نمایندگان طالبان منفجر ساخته شد، بهترین مثال ان محسوب میشود.
کنستانتین بوگدانوف میگوید: بصورت کل، در قتل های شخصیت های که اوضاع را در افغانستان باثبات می سازند، هیچ چیزی نو وجود ندارد. یاداوری این قضیه کافی است که در تاریخ 9 سپتمبر سال 2001، ده سال قبل، احمدشاه مسعود رهبر بلامناقشه مقاومت ضد طالبان منفجر ساخته شد. و تاریخ افغانستان واقعاً هم به اهستگی به ده سال قبل، به سپتمبر سال 2001 برمیگردد. طالبان یکبار دیگر به مثابه نیروی منظقوی سیاسی بررسی میشوند که ایتلاف بین المللی با انها توافق راجع به اینده افغانستان را ممکن میداند.
فراز و نشیب های گذشت
مولف مقاله معتقد است که امریکایان راساً به عملیات نظامی علیه طالبان متوسل نشده بودند. جورج بوش در اواخر ماه سپتمبر در صحبت با نمایندگان کانگرس اظهار داشته بود که برکناری طالبان از قدرت در کابل هدف حتمی عملیات ضدتروریستی جهانی نمی باشد. در ان زمان در واشنگتن، ظاهراً، هنوز هم بصورت دقیق بین ملا محمد عمر (شخص ناخوشایند، ولی کسی که میدانستند که با او میتوان سروکار داشت) و اسامه بن لادن (که بصورت تضمین شده از محدوده هرنوع معاشرت سیاسی خارج شده بود) که او به ان پناه داده بود، تفاوت قایل بودند.
قرار معلوم، رهبری امریکا تا اندازه امیدوار بود که شاید بتواند با رژیم طالبان به توافق برسند و بدینوسیله، به شکل کشور همجوار پاکستان را در چارچوب نو مبارزه با تروریزم در اسیای مرکزی شامل سازد. همان پاکستان که در طول تمام سال های 1990 از انها مواظبت مینمود، تشویق میکرد و در مبارزه به خاطر قدرت در افغانستان از انها حمایت میکرد. در چهره انها، از یک طرف، یک نوع شیوه صدور افراطیت مذهبی را به منظور حفظ ثبات خود و از جانب دیگر - وسیله نفوذ بر منطقه همجوار از طریق اقوام خویشاند پشتون، مشاهده میکرد.
نویسنده مطلب می افزاید: ولی توافق حاصل شده نتوانست. در تاریخ 7 اکتوبر سال 2001 بر پایگاه های نظامی طالبان حملات هوایی امریکا اغاز گردید و رئیس جمهور بوش سقوط رژیم طالبان را در افغانستان یکی از اهداف "جنگ علیه ترور"اعلام داشت.
ولی حتی در این شرایط هم امریکایان بصورت غیرقابل توضیح از نزاکت کار میگرفتند و تقریباً تاسیسات طالبان را در خط رویارویی با نیروهای ایتلاف شمال را که در راس ان ربانی رئیس جمهور وقت افغانستان که به سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده بود، قرار داشت، غرض نمی گرفتند.
عملاً کمک واقعی نظامی از ناتو را در مبارزه برضد طالبان فقط گروپ های پشتون که مورد حمایت پاکستان قرار داشتند، دریافت نمودند. واشنگتن با درک مواضع اسیب پذیر خود در منطقه، تا اخر تلاش ورزید توازن منافع متحدین بالقوه و فعال خود را رعایت نماید. ولی این کار کمک نکرد: باوجود اعتراضات علنی رهبران امریکا و پاکستان، اولتر از همه نیروهای ایتلاف شمال تحت قوماندانی محمد فهیم - جانشین احمدشاه مسعود به کابل وارد شد.
مولف عقیده دارد که در جریان ده سال نتیجه عجیب دستیاب شده است: عملیات ناتو در افغانستان تا اندازه زیادی فعالیت افراد مسلح طالبان را دوباره به پاکستان عقب زده است، جای که در سال های اخیر در زمینه تضعیف حکومت مرکزی اسلام اباد بی ثباتی داخلی به وضاحت تمام مشاهده میشود.
از امریکایان هدیه اور بترس
مولف مقاله باور دارد که نتیجه گیری سازنده حضور امریکا را در افغانستان نمیتوان به ساده گی انجام داد. از یک طرف، در افغانستان پول زیادی خرج شده و نتیجه هم وجود دارد. واز طرف دیگر، اینکه این پول ها چگونه خرج میشد، اکثراً باعث تعجب میگردد.
گزارش اخیر کمیسیون دوجانبه کانگرس در باره قراردادهای نظامی محافل اجتماعی را تکان داد: از جمله 206 میلیارد دالر که در عملیات جنگی در عراق و افغانستان مصرف شده، از 31 تا 60 میلیارد دالر بیجا مصرف شده است، و اصلاً حد اقل 10 میلیارد دالر دزدی شده اند.
هردوی این عملیات به محافل عیش و عشرت بیزنس مبدل گشتند که منفعت شان را در زمینه عدم علاقمندی ساختارهای دولتی امریکا جهت رفتن به عراق و افغانستان به حد اعظمی می رساند. بازسازی شبکه اقتصادی در ولایات افغانستان از طریق موسسات خصوصی قراردادی تحقق می یافت. بسیاری ناظران به برخورد نهایت سطحی نسبت به این مساله از طرف ماموران دولتی امریکا و کارمندان سازمان های غیر حکومتی امریکایی اشاره میکنند. انها که نمی خواهند وارد جزئیات شوند و به اصطلاح نمیخواهند "در روی زمین" کار کنند، اکثراً به تخصیص وجوه ترجیح میدهند. این وجوه، طبعاً، از طرف اجاره داران فرعی خصوصی موفقانه "هضم" میشوند و قسماً دزدی میگردند، ولی اکثراً از طرف مقامات محلی حیف و میل میشوند. ولی این گفته به هیچ وجه اساس برای ان محسوب نمیشود که اداره محلی افغان را بطور کامل فاقد کارایی دانست. ولی در افغانستان بطور منظم وضع بوجود می امد، وقتیکه کمک مالی امریکا جهت انکشاف منطقوی بطور قابل ملاحظه بیشتر نسبت به انچه که بصورت واقعی جهت رفاه عامه (نه منفعت شخصی) مصرف شده بود، تخصیص داده میشد. و این نه تنها ثبوت غیرمسلکی بودن مقامات محل، بلکه نشانه منجمنت بد پروگرام کمک از طرف کمک کنندگان محسوب میشود.
مولف می افزاید، ابشار پول یک پرابلم دیگر را نیز بوجود اورد: کادرهای مسلکی افغان، با درک دقیق منابع عواید اساسی در کشور، از دستگاه دولتی افغانستان به ترکیب پرسونل اجیر شعبات محلی ساختارهای حکومتی و غیرحکومتی امریکا نقل مکان میکنند (تفاوت عواید بین انها - 8 - 10 برابر بود). چنین جذب کادرها بر سطح مسلکی ادارات محلی اثرات نهایت منفی بجا گذاشته است.
میروند، تا باقی بمانند
تا سال 2014 نیروهای امریکایی از خاک افغانستان خارج ساخته خواهند شد. ولی نه همه و از همه جا. قطعات باقیمانده امریکا در کشور، نظر به تمام قرائین، باید جلو ورود ازادنه افراد مسلح را از پاکستان به افغانستان و برعکس را بگیرند. این مساله باعث ناراحتی هرچه شدیدتر امریکایان میگردد. نظامیان و کارشناسان امریکایی مستقیماً راجع به روابط نزدیک ادارات استخباراتی پاکستان با افراد مسلح صحبت میکنند.
بارک اوباما فقط در روز پنجشنبه گذشته به خود اعلامیه کاملاً شدیدالحن به ادرس اسلام اباد اجازه داد و ان را عملاً به مانور بین طالبان و امریکا متهم ساخت. به خیال رئیس جمهور امریکا، پاکستان این کار را به خاطر حفظ ماتقدم و گرفتن ماهی در اب خت الود افغانستان بعد از خروج رسمی امریکایان انجام میدهد. اوباما اسلام اباد را بصورت علنی به قطع تماس ها با افراد مسلح فرا خواند.
مولف می افزاید، حالا نظامیان امریکایی بخش اعظم نیروهای ایتلافی (تقریباً دو سوم نیروهای 150 هزار نفری) را تشکیل میدهند. بعد از سال 2014 از جمله انها 25 هزار نفر باقی خواهند ماند و محل استقرار انها مشخص است.
به گفته مولف، نیروهای امریکایی در امتداد سرحد با پاکستان مستقر خواهند شد و مسیرهای را کنترول خواهند کرد که از "منطقه قبایلی"، جای که قبایل پشتون طی قرون متمادی هرانچه دل شان میخواهند، انجام میدهند و چندان توجه به مقامات افغانستان، پاکستان و همچنان مقامات اشغالگر (مهم نیست چه انگلیسی، چه شوروی و چه امریکایی باشند) مبذول نمی دارند، عبور میکنند.
ولایات داخلی باید تحت کنترول نیروهای امنیتی افغان - در زمینه دسیابی تدریجی بر اشتی ملی با رهبران مقاومت داخلی قرار گیرند.


******
شرکت نفت زلمی خلیلزاد نتوانست قرارداد استخراج نفت شمال افغانستان را بدست بیاورد .هموطن به این دزدان مدرن نگاه کن تا حقیقت را؟
By Abdul Qayum Akrami · 23 hours ago
شرکت نفت زلمی خلیلزاد نتوانست قرارداد استخراج نفت شمال افغانستان را بدست بیاورد
زلمی خلیلزاد سفیر سابق امریکا در افغانستان، عراق و ملل متحد19.07.1390
در حالیکه تلاش ها به هدف استخراج معادن افغانستان ادامه دارد، گفته می شود شرکت نفت زلمی خلیلزاد سفیر سابق امریکا در افغانستان و ملل متحد، به دلیل آنکه نتوانست قرارداد استخراج نفت شمال افغانستان را به دست...

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد

آب درمانی" مزایا و مضرات