راه بسوي استانبول
راه بسوي استانبول
سه شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۲۶
احمد سعیدی
گرچه سياست ديپلماسي افغانستان مانند هميشه روز هاي نفس گيري را طي مي كند تحولات عرصه بینالملل و قدرت گرفتن بیش از پیش بازیگران كشورهاي منطقه و فرا منطقه موجب بروز تحولاتی در چگونگی عملکرد دیپلماسی افغانستان شده است. امروز افغانستان در قالب برنامههایی برای برقراری ارتباط و تأثیرگذاری در چهارچوب دیپلماسی منطقوي تلاش میکنند، تا به برخی از اهداف سیاسی خود بخاطر آوردن امنيت و فرو كشيدن شورش و ياغي گري دست یابد.
گرچه بطور نسبي به ابتكار آقاي جاويد لودين معين سياسي وزارت امور خارجه گامهایی در این مسیر برداشته شده است، ولی هنوز برنامه مدون و منسجمی در قالب دیپلماسی عمومی تکوین نشده است. از این رو ضرورت دارد تا با در نظر گرفتن تواناییهای افغانستان با در نظر داشت قوت كه از حضور جامعه جهاني در اين كشور فراهم گرديده ، استراتژی مدونی برای دیپلماسی عمومی در مورد همسايه ها ارائه شود. این استراتژی باید شامل استفاده از کلیه منابع قدرت و شیوههای مشخصی برای برقراری ارتباط با همسايه گان باشد. همچنین الزامات دیپلماسی درست منطقوي باعث میشود تا نهادی در قالب دستگاه سیاست خارجی، عهدهدار تدوین و اجرای دیپلماسی عمومی نيز باشند و سایر نهادها نقش مکمل را برای این نهاد بازی کنند. گرچه افغانستان، در دوره رياست جمهوري باراك اوباما در مرکز سیاست خارجی آمریکا باقی مانده است. درحال حاضر سیاست جدید امريكا در قبال افغانستان مجدداً بر رویکرد هاي مذاكره و نظامی تاکید دارد اما از همان ابتدا این سیاست دو گانه مبهم و پيچيده بوده است و روشن شدن آن منوط به تحولات بوده است. كه تا كنون بدست نيامده است سیاست جدید آمریکا در قبال افغانستان در قالب كنفرانس مطبوعاتي خانم هيلري كلنتن يكجا با وزير خارجه پاكستان خانم حنا رباني كهر در اسلام آباد بهتر نمو دار گرديد ناظرين اوضا به درستي مي دانند نه تنها امروز سالهاست که افغانستان به مکانی برای نمایش قدرت ژئوپولیتیکی تبدیل شده است.
دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه بر هم خوردن موازنه قوای سنتی و رقابت قدرتهای خارجی در افغانستان، یکی از منابع اصلی بیثباتی افغانستان میباشد. در همین راستا گفته شده است که برای برقراری صلح و ثبات در افغانستان، بیطرفی این کشور باید احیا شده و توسط قدرتهای بزرگ تضمین شود. اين كار به يك تحرك جديد و به يك ديپلماسي فعال افغاني در شوراي امنيت ملل متحد ضرورت دارد . نه تنها كشور ما اساساً منافع هر کشوری در این است که از محیط صلحآمیزی برخوردار باشد. ایران به عنوان همسایه افغانستان دلایل خود را برای برقراری ثبات در افغانستان دارد كه متضاد منافع امريكا بحساب مي آيد پاکستان نیز به عنوان همسایه دیگر و با نفوذ افغانستان، از افراطگرایی خشونتآمیز که حاصل مداخله آن كشور در افغانستان است منافع مشخص خود را ارزيابي مي كند چنانچه افغانستان از اين راه برد پاكستان مصائب فراوانی را متحمل شده است. از سوی دیگر، پاکستان مایل است دست هندوستان، رقیب سنتی خود را از افغانستان کوتاه کند؛ با توجه به اینکه پاکستان نقش اصلی را در هرگونه راهحل سیاسی و نظامي برای جنگ افغانستان داراست. هند برای مقابله با نفوذ رقیب خود در افغانستان، به دلیل نفوذ اسلامآباد بر طالبان، و گروه حقاني اهرمهای چندان زیادی در اختیار ندارد.
از این رو هندوستان در پی جلب حمایت افغانستان از طریق انجام پروژههای عمرانی عظیم مانند احداث جاده، خطوط انتقال نفت و گاز غیره در افغانستان بوده سفر اخير حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان به هندوستان و امضاي قرار داد استراتيژيك بين هند و افغانستان حقيقت است كه نمي توان به آساني از كنار آن گذاشت تحليل گران آگاه مي دانند كه منازعه پیچیده در افغانستان، مستلزم وجود یک روند صلح چندجانبه و پیچیده است. ایالات متحده دارای بزرگترین نیرو در میان نیروهای ائتلاف در افغانستان میباشد و تنها کشوری در میان کشورهای عضو ائتلاف میباشد که دارای یک استراتژی مقابله با شورشیان است. این استراتژی در گذشته از یک سو فاقد رویکردی واقعبینانه و برنامهریزی صحیح بوده است و از سوی دیگر، در آن به واقعیات ژئوپولیتیکی منطقه و نقش بازیگران منطقهای کمتر توجه شده است. از این رو برقراری صلح دیرپا در افغانستان از طریق اتخاذ رویکردی منطقهای میسر خواهد بود که در آن منافع استراتژیک و اقتصادی کشورهای همسایه و منطقه مدنظر گرفته شده باشد. بهطور کلی، نگرانیهای جدی که در جامعه بینالمللی دربارة اوضاع افغانستان وجود دارد، بدون تغییرات مقتضی در رویکردهای یکجانبه آمریکا (از جمله ادامة حضور نظامی آن پس از 2014، در افغانستان) میتواند موجب بروز جنگ داخلی جدیدی در افغانستان شده و آن کشور را به صحنه رقابت ژئواستراتژیک جدیدی بین قدرتهای خارجی تبدیل نماید. برای اجتناب از وقوع چنین سناریوی ناخوشایندی آمریکا باید دست به تدابیر جدی برای اعتمادسازی جهت تشویق کشورهای منطقه به منظور بر عهده گرفتن نقشی فعالتر در برنامهریزی توسعه و صلحسازی در افغانستان و در چهارچوب سازمان ملل متحد بزند. كنفرانس استانبول نيز مي تواند نمونه كوچك از اين اقدام بزرگ باشد اما سياست در افغانستان با در نظرداشت عملكرد هاي پاكستان چه راه برد وجود دارد.
از زمانيكه پروژه فشار امريكا بر پاكستان بخاطر حضور اسامه بن لادن در ايبت آباد پاكستان آغاز شده سياست افغانستان در مورد پاكستان چند دوره فراز و نشيب را پشت سر گذاشته كه طي آن بطور متوسط در هر هفته يك بار تبليغات و فشار هاي سياسي بر پاكستان به اوج خود مي رسد و سپس براي چند هفته اي اين موج تبليغات عليه پاكستان آنچنان فروكش كرده و سكوت بر فضاي ادعاي افغانستان حاكم مي شود كه گوي اصلاً از ابتدا چنين مشكلي مطرح نبوده است. بهتر بگويم اين افت و خيز ها همواره متاثر از فضاي تحولات سياسي منطقه ويا برخي رخداد هاي بين المللي بوده است مثلاً هرگاه امريكا در منطقه دچار يك بحران و شك و ترديد مي شود و انگشت انتقاد را بطرف پاكستان حواله مي كند آن وقت افغانستان نيز از پاكستان گيله و شكوه خود را آغاز و آشكار تر مي سازد افغانستان در حال حاضربه يك سياست شفاف و ديپلماسي فعال در منطقه ضرورت دارد ديپلماسي كه نفس گير و مقطعي نباشد اين ديپلماسي توسط ديپلوماتان با ايمان و باور مند به منافع ملي افغانستان شكل گرفته مي تواند در غير آن چار چوب سياست و ديپلماسي بدون تعريف مشخص از دوست و دشمن و تعريف مشخص كه كي ها اجرا كننده اين ديپلماسي باشند نمي تواند به سر منزل مقصود برسد در افغانستان بايد حق داد به كسانيكه ( سياست) را پيچيده و يكي را در داخل ديگري توصيف مي كنند اين رسم بازي در صحنه عمل سياسي است ( بده بستان ) بنا بر اين بايد دانست كه بسياري از چالش هاي ديپلماسي ديگر نيز لوزماً در چار چوب همان موضوع و مسئله قابل حل وفصل و برسي نيست مثلاً بسيار ساده انگارانه است كه تصور كنيم سرنوشت صلح در افغانستان در پاي ميز مذاكره در اجلاس استانبول همه جانبه و يك شبه حل و فصل مي شود بايد دست اندر كاران سياست خارجي ما بدانند كه كشور هاي منطقه خصوصاً پاكستان و ايران به عنوان مدعيان راه جديد مناقشات افغانستان خوب مي دانند كه شكست ديپلماسي گفتگو يعني پيروزي ديپلماسي زور امريكا چه چالش هاي را و چه تحركات را يا مثبت يا منفي رقم خواهد زد با دانستن پيش فرض بهتر مي توان منافع ملي افغانستان را در صحنه ديپلماسي جهاني و منطقه بهتر تعريف و پر بار ساخت بدون ترديد در اجلاس استانبول کشور های اشتراک کننده در این کنفرانس افغانستان، چین، هند، ایران، قزاقستان، قرغزستان، پاکستان، روسیه، عربستان سعودی، تاجکستان، ترکمنستان، ازبکستان و امارات متحده عرب می باشد که کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، جاپان، ناروی، هسپانیا، سویدن، بریتانیا، ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و ملل متحد ناظران این کنفرانس خواهند بود اينكه با چه راهكار افغانستان مي تواند از اين اجلاس دست آورد هاي بزرگ را در راه صلح و امنيت از آن خود سازد مربوط و منوط به فعاليت و هوشياري سياسي دست اندركاران خانه ديپلماسي ما خواهد بود.
سه شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۲۶
احمد سعیدی
گرچه سياست ديپلماسي افغانستان مانند هميشه روز هاي نفس گيري را طي مي كند تحولات عرصه بینالملل و قدرت گرفتن بیش از پیش بازیگران كشورهاي منطقه و فرا منطقه موجب بروز تحولاتی در چگونگی عملکرد دیپلماسی افغانستان شده است. امروز افغانستان در قالب برنامههایی برای برقراری ارتباط و تأثیرگذاری در چهارچوب دیپلماسی منطقوي تلاش میکنند، تا به برخی از اهداف سیاسی خود بخاطر آوردن امنيت و فرو كشيدن شورش و ياغي گري دست یابد.
گرچه بطور نسبي به ابتكار آقاي جاويد لودين معين سياسي وزارت امور خارجه گامهایی در این مسیر برداشته شده است، ولی هنوز برنامه مدون و منسجمی در قالب دیپلماسی عمومی تکوین نشده است. از این رو ضرورت دارد تا با در نظر گرفتن تواناییهای افغانستان با در نظر داشت قوت كه از حضور جامعه جهاني در اين كشور فراهم گرديده ، استراتژی مدونی برای دیپلماسی عمومی در مورد همسايه ها ارائه شود. این استراتژی باید شامل استفاده از کلیه منابع قدرت و شیوههای مشخصی برای برقراری ارتباط با همسايه گان باشد. همچنین الزامات دیپلماسی درست منطقوي باعث میشود تا نهادی در قالب دستگاه سیاست خارجی، عهدهدار تدوین و اجرای دیپلماسی عمومی نيز باشند و سایر نهادها نقش مکمل را برای این نهاد بازی کنند. گرچه افغانستان، در دوره رياست جمهوري باراك اوباما در مرکز سیاست خارجی آمریکا باقی مانده است. درحال حاضر سیاست جدید امريكا در قبال افغانستان مجدداً بر رویکرد هاي مذاكره و نظامی تاکید دارد اما از همان ابتدا این سیاست دو گانه مبهم و پيچيده بوده است و روشن شدن آن منوط به تحولات بوده است. كه تا كنون بدست نيامده است سیاست جدید آمریکا در قبال افغانستان در قالب كنفرانس مطبوعاتي خانم هيلري كلنتن يكجا با وزير خارجه پاكستان خانم حنا رباني كهر در اسلام آباد بهتر نمو دار گرديد ناظرين اوضا به درستي مي دانند نه تنها امروز سالهاست که افغانستان به مکانی برای نمایش قدرت ژئوپولیتیکی تبدیل شده است.
دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه بر هم خوردن موازنه قوای سنتی و رقابت قدرتهای خارجی در افغانستان، یکی از منابع اصلی بیثباتی افغانستان میباشد. در همین راستا گفته شده است که برای برقراری صلح و ثبات در افغانستان، بیطرفی این کشور باید احیا شده و توسط قدرتهای بزرگ تضمین شود. اين كار به يك تحرك جديد و به يك ديپلماسي فعال افغاني در شوراي امنيت ملل متحد ضرورت دارد . نه تنها كشور ما اساساً منافع هر کشوری در این است که از محیط صلحآمیزی برخوردار باشد. ایران به عنوان همسایه افغانستان دلایل خود را برای برقراری ثبات در افغانستان دارد كه متضاد منافع امريكا بحساب مي آيد پاکستان نیز به عنوان همسایه دیگر و با نفوذ افغانستان، از افراطگرایی خشونتآمیز که حاصل مداخله آن كشور در افغانستان است منافع مشخص خود را ارزيابي مي كند چنانچه افغانستان از اين راه برد پاكستان مصائب فراوانی را متحمل شده است. از سوی دیگر، پاکستان مایل است دست هندوستان، رقیب سنتی خود را از افغانستان کوتاه کند؛ با توجه به اینکه پاکستان نقش اصلی را در هرگونه راهحل سیاسی و نظامي برای جنگ افغانستان داراست. هند برای مقابله با نفوذ رقیب خود در افغانستان، به دلیل نفوذ اسلامآباد بر طالبان، و گروه حقاني اهرمهای چندان زیادی در اختیار ندارد.
از این رو هندوستان در پی جلب حمایت افغانستان از طریق انجام پروژههای عمرانی عظیم مانند احداث جاده، خطوط انتقال نفت و گاز غیره در افغانستان بوده سفر اخير حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان به هندوستان و امضاي قرار داد استراتيژيك بين هند و افغانستان حقيقت است كه نمي توان به آساني از كنار آن گذاشت تحليل گران آگاه مي دانند كه منازعه پیچیده در افغانستان، مستلزم وجود یک روند صلح چندجانبه و پیچیده است. ایالات متحده دارای بزرگترین نیرو در میان نیروهای ائتلاف در افغانستان میباشد و تنها کشوری در میان کشورهای عضو ائتلاف میباشد که دارای یک استراتژی مقابله با شورشیان است. این استراتژی در گذشته از یک سو فاقد رویکردی واقعبینانه و برنامهریزی صحیح بوده است و از سوی دیگر، در آن به واقعیات ژئوپولیتیکی منطقه و نقش بازیگران منطقهای کمتر توجه شده است. از این رو برقراری صلح دیرپا در افغانستان از طریق اتخاذ رویکردی منطقهای میسر خواهد بود که در آن منافع استراتژیک و اقتصادی کشورهای همسایه و منطقه مدنظر گرفته شده باشد. بهطور کلی، نگرانیهای جدی که در جامعه بینالمللی دربارة اوضاع افغانستان وجود دارد، بدون تغییرات مقتضی در رویکردهای یکجانبه آمریکا (از جمله ادامة حضور نظامی آن پس از 2014، در افغانستان) میتواند موجب بروز جنگ داخلی جدیدی در افغانستان شده و آن کشور را به صحنه رقابت ژئواستراتژیک جدیدی بین قدرتهای خارجی تبدیل نماید. برای اجتناب از وقوع چنین سناریوی ناخوشایندی آمریکا باید دست به تدابیر جدی برای اعتمادسازی جهت تشویق کشورهای منطقه به منظور بر عهده گرفتن نقشی فعالتر در برنامهریزی توسعه و صلحسازی در افغانستان و در چهارچوب سازمان ملل متحد بزند. كنفرانس استانبول نيز مي تواند نمونه كوچك از اين اقدام بزرگ باشد اما سياست در افغانستان با در نظرداشت عملكرد هاي پاكستان چه راه برد وجود دارد.
از زمانيكه پروژه فشار امريكا بر پاكستان بخاطر حضور اسامه بن لادن در ايبت آباد پاكستان آغاز شده سياست افغانستان در مورد پاكستان چند دوره فراز و نشيب را پشت سر گذاشته كه طي آن بطور متوسط در هر هفته يك بار تبليغات و فشار هاي سياسي بر پاكستان به اوج خود مي رسد و سپس براي چند هفته اي اين موج تبليغات عليه پاكستان آنچنان فروكش كرده و سكوت بر فضاي ادعاي افغانستان حاكم مي شود كه گوي اصلاً از ابتدا چنين مشكلي مطرح نبوده است. بهتر بگويم اين افت و خيز ها همواره متاثر از فضاي تحولات سياسي منطقه ويا برخي رخداد هاي بين المللي بوده است مثلاً هرگاه امريكا در منطقه دچار يك بحران و شك و ترديد مي شود و انگشت انتقاد را بطرف پاكستان حواله مي كند آن وقت افغانستان نيز از پاكستان گيله و شكوه خود را آغاز و آشكار تر مي سازد افغانستان در حال حاضربه يك سياست شفاف و ديپلماسي فعال در منطقه ضرورت دارد ديپلماسي كه نفس گير و مقطعي نباشد اين ديپلماسي توسط ديپلوماتان با ايمان و باور مند به منافع ملي افغانستان شكل گرفته مي تواند در غير آن چار چوب سياست و ديپلماسي بدون تعريف مشخص از دوست و دشمن و تعريف مشخص كه كي ها اجرا كننده اين ديپلماسي باشند نمي تواند به سر منزل مقصود برسد در افغانستان بايد حق داد به كسانيكه ( سياست) را پيچيده و يكي را در داخل ديگري توصيف مي كنند اين رسم بازي در صحنه عمل سياسي است ( بده بستان ) بنا بر اين بايد دانست كه بسياري از چالش هاي ديپلماسي ديگر نيز لوزماً در چار چوب همان موضوع و مسئله قابل حل وفصل و برسي نيست مثلاً بسيار ساده انگارانه است كه تصور كنيم سرنوشت صلح در افغانستان در پاي ميز مذاكره در اجلاس استانبول همه جانبه و يك شبه حل و فصل مي شود بايد دست اندر كاران سياست خارجي ما بدانند كه كشور هاي منطقه خصوصاً پاكستان و ايران به عنوان مدعيان راه جديد مناقشات افغانستان خوب مي دانند كه شكست ديپلماسي گفتگو يعني پيروزي ديپلماسي زور امريكا چه چالش هاي را و چه تحركات را يا مثبت يا منفي رقم خواهد زد با دانستن پيش فرض بهتر مي توان منافع ملي افغانستان را در صحنه ديپلماسي جهاني و منطقه بهتر تعريف و پر بار ساخت بدون ترديد در اجلاس استانبول کشور های اشتراک کننده در این کنفرانس افغانستان، چین، هند، ایران، قزاقستان، قرغزستان، پاکستان، روسیه، عربستان سعودی، تاجکستان، ترکمنستان، ازبکستان و امارات متحده عرب می باشد که کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، جاپان، ناروی، هسپانیا، سویدن، بریتانیا، ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و ملل متحد ناظران این کنفرانس خواهند بود اينكه با چه راهكار افغانستان مي تواند از اين اجلاس دست آورد هاي بزرگ را در راه صلح و امنيت از آن خود سازد مربوط و منوط به فعاليت و هوشياري سياسي دست اندركاران خانه ديپلماسي ما خواهد بود.