اختلافات فرش قدرت را جمع ميكند
اختـلافـات فـرش را جمـع مـیکنـد
/
سه شنبه ۱۹ جوزا ۱۳۹۴
احمد عمران
از زمان آغاز به کارِ دولت وحدت ملی تا به امروز، این دولت موفق نشده که به وعدههای خود برای آوردنِ اصلاحات و تغییر در زندهگی مردم جنبۀ عملی ببخشد. وعدههای سرانِ دولت همچنان در حد وعده و شعار باقی مانده و دغدغۀ اصلیِ رهبران دولتِ جدید تا به امروز، عمدتاً سفر به کشورهای دیگر و
چانهزنی بر سرِ اختلافاتشان بوده است؛ اختلافاتی آنهم از این دست که وزارتها چهگونه میان دو تیم تقسیم شود و کیها در رأسِ آنها قرار داشته باشند. گاهی رییسجمهوری با فلان نامزدوزیر مشکل داشته و گاهی هم رییس اجرایی. گاهی میان آنها بر سرِ نحوۀ تقسیم قدرت چنان اختلافاتی بروز کرده که هفتهها به رفع و حلِ آنها سپری شده است. مثل اینکه افغانستان هیچ مشکلِ دیگری ندارد، نان و آبِ مردم به موقع میرسد، امنیت تأمین است و تنها مشکلی که وجود دارد، تقسیم پستهای دولتی میان افراد تیمهای شرکتکننده در انتخابات است.
این مسأله بدون شک تبعاتِ خطرناکی در پی دارد و کشور را به سمت بحران کلانِ سیاسی و امنیتی هدایت میکند، آنهم در شرایطی که کمکهای جامعۀ جهانی کاهش یافته، نیروهای خارجی کشور را ترک کردهاند و تهدیدها بهمراتب گستردهتر و پیچیدهتر از گذشته شده است. آیا دولت وحدت ملی میتواند از میانِ اینهمه چالشها و مشکلات بیرون شود و به عنوان دولتی پاسخگو و مسوولیتپذیر خود را ثابت سازد؟
پاسخ به این پرسش، منوط به نوع نگاه و دید رهبران دولت وحدت ملی از شرایط و مناسبات در داخل و بیرون از کشور است. اگر رهبران دولت وحدت ملی، تحلیلِ دقیق و درست از شرایط داشته باشند، بدون شک خواهند توانست که بر چالشها و مشکلات غلبه کنند و کشور را در مسیر درست قرار دهند؛ اما اگر چنین نباشد، بدون شک کشور روزهای بدتر از گذشته را تجربه خواهد کرد و یأسی که در حال حاضر در میان مردم رخنه کرده، عمیقتر و فراگیرتر میشود.
آمار و ارقام نشان میدهند که باور مردم نسبت به روزهای نخستِ شکلگیریِ دولت وحدت ملی به آن کاهش یافته و حالا اکثریت مردم نسبت به تواناییهای دولت در رفع چالشها تردید نشان میدهند. البته در شکلگیری این فضا، عوامل متعددی دخیل بوده که میتوان از میانِ آنها به چند عامل اصلی اشاره کرد:
اختلافات درونی: عامل اصلی در کاهش میزان اعتماد مردم به دولت جدید، اختلافات داخلی میان سرانِ دولت وحدت ملی است. این دولت همانگونه که از میان اختلافات سر بیرون آورد، همچنان در آتش اختلافات درونی و داخلیِ خود میسوزد. حالا کاملاً روشن شده است که رییس جمهوری و رییس اجرایی چنان اختلافاتِ عمیقی میان خود دارند که این اختلافات بهآسانی و کوتاهمدت قابل رفع و رجوع نیست.
هر مسألهیی که در افغانستان مطرح میشود، با دیدگاههای متضاد رهبران دولت وحدت ملی مواجه میگردد. گاهی حتا در مواردی که این رهبران پشت درهای بسته روی یک مسأله به توافق میرسند، دیده شده که پس از ایجاد واکنشها در آن موارد، حرفِ خود را پس گرفتهاند و یکدیگر را متهم به یکهتازی و گرفتن تصمیمهای یکجانبه کردهاند. نمونۀ مشخصِ اینگونه برخوردها را میتوان در مورد تفاهمنامۀ اطلاعاتی با پاکستان و یا حمایت از مواضع عربستان سعودی در جنگ با حوثیهای یمنی شاهد بود. در هر دو مورد وقتی مسایل رسانهیی شد، ریاست اجرایی ریاست جمهوری را به دستکاری در متنهای توافقشده متهم کرد. خلافِ این نیز ثابت شده و آن اینکه ریاست جمهوری ریاست اجرایی را به گرفتن مواضعِ چندگانه متهم کرده است. در چنین فضایی که بیاعتمادی فرمان میراند، نمیتوان از دولت توقعِ کارآیی و رسیدهگی به مشکلاتِ شهروندان را داشت. نهادهای دولتی نیز در چنین فضایی به تبع رهبرانِ خود، به جای کار و ارایۀ خدمات به مردم، به خلقِ اختلافات و ایجاد فضای ناباوری میپردازند.
عدم آگاهی از وضعیت کشور: مشکل دومِ رهبران دولت وحدت ملی که به کاهش اعتماد مردم نسبت به دولت جدید انجامیده، عدم درکِ دقیق و درست از شرایط کشور است. متأسفانه هم رییس جمهوری و هم رییس اجرایی از وضعیت کشور فهمِ دقیق و درستی ندارند و عمدتاً بر اساس گمانهزنیها و توهماتِ خود و اطرافیانشان به مسایل نگاه میکنند. انتقادهایی هم که از نشانیهای مختلف به رهبران دولت وحدت ملی وارد میشود، عمدتاً ناشی از همین عدم درکِ دقیق از وضعیتِ کشور است. وقتی عطا محمدنور سرپرست ولایت بلخ اقدامهای رهبران دولت وحدت ملی را نمایشی میخواند، درست به همین معضل اشاره دارد. آقای نور میخواهد بگوید که کشور به سمت بحران در حرکت است ولی رهبران دولت چنین بحرانی را حس نمیکنند. با گذشت زمان، دامنۀ اینگونه انتقادها بیشتر خواهد شد و حتا احتمال دارد به فلج شدن ماشینِ دولت بینجامد.
مخالفان دوستنما: بخش دیگرِ مشکل دولت وحدت ملی، مخالفان دوستنمایِ آن در هیأتها و قالبهای مختلف است. این مخالفان از رهبران جهادی گرفته تا سیاستمدارانِ پیشین را شامل میشود. این افراد که بهصراحت از وضعیت فعلی انتقاد میکنند، خود را دوستان نظام میدانند اما در عمل این افراد از مخالفان اصلی دولتِ فعلی اند. سخنان اخیر حامد کرزی رییس جمهوری پیشین با برخی رسانهها دقیقاً از همین آبشخور مایه میگیرد. آقای کرزی معتقد است که دولت فعلی به راه اشتباه میرود و باید جلو آن گرفته شود. اما آقای کرزی هرگز نمیگوید که اپوزیسیون دولت فعلی است، بل او تأکید دارد که باید دولت فعلی به گونهیی همکاری شود که بتواند از مشکلاتِ فعلی موفق بهدرآید. اما در اصل، آقای کرزی و همقطارانِ او چشم دیدنِ دولتِ فعلی را ندارند و در نشستهای پنهانی تلاش میکنند که مشروعیتِ دولت را صدمه بزنند.
نتیجه: با چنین وضعیتی بسیار دشوار خواهد بود که دولت فعلی بتواند به اهدافِ خود دست پیدا کند و یا مصدر خدمتی به کشور شود. این دولت در وضعیت فعلی به عنوان دولتی ناکام، با نابسامانیها ـ بدون آنکه مدیریت آن را بداند ـ دستوپنجه نرم میکنـد و سرانجام نیز در آتش این اختلافات خواهد سوخت.
/
سه شنبه ۱۹ جوزا ۱۳۹۴
احمد عمران
از زمان آغاز به کارِ دولت وحدت ملی تا به امروز، این دولت موفق نشده که به وعدههای خود برای آوردنِ اصلاحات و تغییر در زندهگی مردم جنبۀ عملی ببخشد. وعدههای سرانِ دولت همچنان در حد وعده و شعار باقی مانده و دغدغۀ اصلیِ رهبران دولتِ جدید تا به امروز، عمدتاً سفر به کشورهای دیگر و
چانهزنی بر سرِ اختلافاتشان بوده است؛ اختلافاتی آنهم از این دست که وزارتها چهگونه میان دو تیم تقسیم شود و کیها در رأسِ آنها قرار داشته باشند. گاهی رییسجمهوری با فلان نامزدوزیر مشکل داشته و گاهی هم رییس اجرایی. گاهی میان آنها بر سرِ نحوۀ تقسیم قدرت چنان اختلافاتی بروز کرده که هفتهها به رفع و حلِ آنها سپری شده است. مثل اینکه افغانستان هیچ مشکلِ دیگری ندارد، نان و آبِ مردم به موقع میرسد، امنیت تأمین است و تنها مشکلی که وجود دارد، تقسیم پستهای دولتی میان افراد تیمهای شرکتکننده در انتخابات است.
این مسأله بدون شک تبعاتِ خطرناکی در پی دارد و کشور را به سمت بحران کلانِ سیاسی و امنیتی هدایت میکند، آنهم در شرایطی که کمکهای جامعۀ جهانی کاهش یافته، نیروهای خارجی کشور را ترک کردهاند و تهدیدها بهمراتب گستردهتر و پیچیدهتر از گذشته شده است. آیا دولت وحدت ملی میتواند از میانِ اینهمه چالشها و مشکلات بیرون شود و به عنوان دولتی پاسخگو و مسوولیتپذیر خود را ثابت سازد؟
پاسخ به این پرسش، منوط به نوع نگاه و دید رهبران دولت وحدت ملی از شرایط و مناسبات در داخل و بیرون از کشور است. اگر رهبران دولت وحدت ملی، تحلیلِ دقیق و درست از شرایط داشته باشند، بدون شک خواهند توانست که بر چالشها و مشکلات غلبه کنند و کشور را در مسیر درست قرار دهند؛ اما اگر چنین نباشد، بدون شک کشور روزهای بدتر از گذشته را تجربه خواهد کرد و یأسی که در حال حاضر در میان مردم رخنه کرده، عمیقتر و فراگیرتر میشود.
آمار و ارقام نشان میدهند که باور مردم نسبت به روزهای نخستِ شکلگیریِ دولت وحدت ملی به آن کاهش یافته و حالا اکثریت مردم نسبت به تواناییهای دولت در رفع چالشها تردید نشان میدهند. البته در شکلگیری این فضا، عوامل متعددی دخیل بوده که میتوان از میانِ آنها به چند عامل اصلی اشاره کرد:
اختلافات درونی: عامل اصلی در کاهش میزان اعتماد مردم به دولت جدید، اختلافات داخلی میان سرانِ دولت وحدت ملی است. این دولت همانگونه که از میان اختلافات سر بیرون آورد، همچنان در آتش اختلافات درونی و داخلیِ خود میسوزد. حالا کاملاً روشن شده است که رییس جمهوری و رییس اجرایی چنان اختلافاتِ عمیقی میان خود دارند که این اختلافات بهآسانی و کوتاهمدت قابل رفع و رجوع نیست.
هر مسألهیی که در افغانستان مطرح میشود، با دیدگاههای متضاد رهبران دولت وحدت ملی مواجه میگردد. گاهی حتا در مواردی که این رهبران پشت درهای بسته روی یک مسأله به توافق میرسند، دیده شده که پس از ایجاد واکنشها در آن موارد، حرفِ خود را پس گرفتهاند و یکدیگر را متهم به یکهتازی و گرفتن تصمیمهای یکجانبه کردهاند. نمونۀ مشخصِ اینگونه برخوردها را میتوان در مورد تفاهمنامۀ اطلاعاتی با پاکستان و یا حمایت از مواضع عربستان سعودی در جنگ با حوثیهای یمنی شاهد بود. در هر دو مورد وقتی مسایل رسانهیی شد، ریاست اجرایی ریاست جمهوری را به دستکاری در متنهای توافقشده متهم کرد. خلافِ این نیز ثابت شده و آن اینکه ریاست جمهوری ریاست اجرایی را به گرفتن مواضعِ چندگانه متهم کرده است. در چنین فضایی که بیاعتمادی فرمان میراند، نمیتوان از دولت توقعِ کارآیی و رسیدهگی به مشکلاتِ شهروندان را داشت. نهادهای دولتی نیز در چنین فضایی به تبع رهبرانِ خود، به جای کار و ارایۀ خدمات به مردم، به خلقِ اختلافات و ایجاد فضای ناباوری میپردازند.
عدم آگاهی از وضعیت کشور: مشکل دومِ رهبران دولت وحدت ملی که به کاهش اعتماد مردم نسبت به دولت جدید انجامیده، عدم درکِ دقیق و درست از شرایط کشور است. متأسفانه هم رییس جمهوری و هم رییس اجرایی از وضعیت کشور فهمِ دقیق و درستی ندارند و عمدتاً بر اساس گمانهزنیها و توهماتِ خود و اطرافیانشان به مسایل نگاه میکنند. انتقادهایی هم که از نشانیهای مختلف به رهبران دولت وحدت ملی وارد میشود، عمدتاً ناشی از همین عدم درکِ دقیق از وضعیتِ کشور است. وقتی عطا محمدنور سرپرست ولایت بلخ اقدامهای رهبران دولت وحدت ملی را نمایشی میخواند، درست به همین معضل اشاره دارد. آقای نور میخواهد بگوید که کشور به سمت بحران در حرکت است ولی رهبران دولت چنین بحرانی را حس نمیکنند. با گذشت زمان، دامنۀ اینگونه انتقادها بیشتر خواهد شد و حتا احتمال دارد به فلج شدن ماشینِ دولت بینجامد.
مخالفان دوستنما: بخش دیگرِ مشکل دولت وحدت ملی، مخالفان دوستنمایِ آن در هیأتها و قالبهای مختلف است. این مخالفان از رهبران جهادی گرفته تا سیاستمدارانِ پیشین را شامل میشود. این افراد که بهصراحت از وضعیت فعلی انتقاد میکنند، خود را دوستان نظام میدانند اما در عمل این افراد از مخالفان اصلی دولتِ فعلی اند. سخنان اخیر حامد کرزی رییس جمهوری پیشین با برخی رسانهها دقیقاً از همین آبشخور مایه میگیرد. آقای کرزی معتقد است که دولت فعلی به راه اشتباه میرود و باید جلو آن گرفته شود. اما آقای کرزی هرگز نمیگوید که اپوزیسیون دولت فعلی است، بل او تأکید دارد که باید دولت فعلی به گونهیی همکاری شود که بتواند از مشکلاتِ فعلی موفق بهدرآید. اما در اصل، آقای کرزی و همقطارانِ او چشم دیدنِ دولتِ فعلی را ندارند و در نشستهای پنهانی تلاش میکنند که مشروعیتِ دولت را صدمه بزنند.
نتیجه: با چنین وضعیتی بسیار دشوار خواهد بود که دولت فعلی بتواند به اهدافِ خود دست پیدا کند و یا مصدر خدمتی به کشور شود. این دولت در وضعیت فعلی به عنوان دولتی ناکام، با نابسامانیها ـ بدون آنکه مدیریت آن را بداند ـ دستوپنجه نرم میکنـد و سرانجام نیز در آتش این اختلافات خواهد سوخت.
مطالب مرتبط
Comments are cl