ترورستان چونكه رد مي شوند


پرسش درشت امنیتی؛ تروریست هاچگونه رد می شوند؟ 

 - 

پرسش درشت امنیتی؛ تروریست هاچگونه رد می شوند؟

تروريست ها، هر از گاهي در مناطق حساس شهر کابل به عنوان پايتخت سياسي و ديگر شهرهاي کلان ـ مزار شريف، هرات، غزني و کندهار ـ عمليات هاي انتحاري را انجام داده اند. در مکان هاي پرجمعيت عمليات انفجاري انجام داده و باعث کشتار مردم و ايجاد رعب، ترس و وحشت مي گردند و در سازمان هاي دولتي به صورت مسلحانه حمله ور مي شوند.
روز دوشنبة هفتة جاري به گونة سازمان يافته و مجهز، بر ساختمان شوراي ملي(پارلمان) حمله ور شدند. شش مهاجم، نخست موتر پُر از مواد انفجاري را منفجر کردند و بعد تلاش کردند داخل ساختمان شوراي ملي شوند. اما اين مهاجمان توسط يکي از سربازان جان برکف و ايثارگر ميهن به نام «عيسي» خان از پا درآمدند.
طبق انتظارات افکار عمومي، رييس جمهور غني نيز از اين سرباز تقدير کرد. يک باب آپارتمان به او اهداء کرد. اين اقدام ايشان، گام مثبتِ در راستاي حمايت از نيروهاي مسلح، تشويق و ترغيب آن ها و ارج نهادن به زحمات آن ها خواهد بود. اما گلاية که در اين مورد، از جناب رييس جمهور مطرح مي گردد، برخورد دوگانه مي باشد. اين بحث در شبکه هاي اجتماعي به صورت جدي مطرح شده است. 
انتظار و انتقاد جامعه از جناب غني اين است که همة جان نثاران، مدافعين و فداکاران ارتش، پوليس و استخبارات را مورد حمايت و تقدير قرار دهد. برخي را تشويق کردن و از کنار برخي رد شدن، پرسش هاي ديگري را در اذهان سربازان نظامي و امنيتي و افکار عمومي خلق کرده و هر کسي پاسخ هاي بدان ها مي دهد. پاسخ هاي داده شده، به نفع نيست.
  به هر حال، تروريست هاي مهاجم و صد در صد آمادة مرگ سرخ، موفق شده بودند که خود را تا دروازة ويژة شوراي ملي برسانند. نمي دانم محل و مقر سازمان دهندگان اين حمله و مکان اقامت آن ها در کجاي کابل بوده است؟ که حرکت کرده و با موتر پر از مواد انفجاري خود شان را به پارلمان رسانيده بودند.
آن ها شايد از ده ها پاسگاه هاي پوليس رد شده باشند. پاسگاه ها، براي بازرسي ايجاد شده و موظف اند همة موترها را نگاه و موترهاي مشکوک را بازرسي نمايند. اما هيچ يک از اين ها قادر به تشخيص و کشف نشده اند.
پس پرسش اين است که: تروريست ها چگونه رد مي شوند. 
ممکن است برخي از مديران ارشدِ سازمان هاي نظامي و امنيتي، ناتواني نيروهاي امنيتي را به عنوان عامل مطرح کنند. اما، به يقين و به صورت قطع مي توان گفت که دشمن در درون سازمان هاي نظامي و امنيتي نفوذ داشته و حضور دارند. بدون ترديد، مهره هاي استخباراتيِ هستند که به آن ها کمک کرده و تا رسيدن به نقطه اي هدف، همراهي مي کنند. امکان ندارد و عقل آدمي نمي تواند بپذيرد که از تمامي پاسگاه هاي بازرسي پوليس رد شده و هيچ کسي متوجه امر نشود.
اطلاعات آن ها به پيمانه اي قوي بوده که از آمدن استاد دانش معاون رييس جمهور و نامزد وزارت دفاع آگاه بوده اند. حتي ساعت ورود اين دو مقام را در شوراي ملي نيز مي دانستند. زيرا درست در همان زمان که معاون رييس جمهور وارد مي شود، برنامه شروع مي گردد.
اين امر نشان مي دهد که دشمن در لايه هاي مختلف دولت و در سازمان هاي مختلف نفوذ کرده و اطلاعات درجه يک را بدست مي آورد.
با توجه به اين وضعيت آشفته، سازمان هاي نظامي و امنيتي؛ وزارت هاي دفاع ملي و داخله و نيز رياست عمومي امنيت ملي، برنامه هاي جدي را روي دست بگيرند. تهديدهاي را که عوامل نفوذي، خلق کرده و آسيب ها و زيان هاي را که متوجه کشور مي کند، اگر بيشتر از نبرد رو درو و جبهه گيري هاي مستقيم نيست، کمتر نخواهد بود. عوامل نفوذي، با در اختيار دادن اطلاعات، هم باعث شکست نيروهاي دولتي و هم باعث تلفات سنگين خواهد گرديد. از اين رو، آن گونه که نبردهاي مستقيم را در بدخشان و کندز جدي مي گيرند، اين امر را نيز جدي تلقي نمايند.
به نظر مي رسد که اين سه سازمان نظامي و امنيتي، در گام نخست يک نگاه عميق دروني به خود کنند. همة مهره ها و کارمندان شان را زير نظر گرفته و بيازمايند. به عبارت وطني خود مان، يک خانه تکاني جدي کنند. از اين رهگذر، اگر خانه تکاني جدي صورت گيرد، به يقين که برخي خس و خاشاک ها پايين مي افتد.
در اين عرصه، مسووليت هاي رياست عمومي امنيت ملي و بخش هاي استخباراتي وزارت هاي دفاع و داخله بيشتر مي شود. اين ها بايستي همه را زير نظر گيرند. با حفظ احترام، اگر قرار است کار جدي صورت گيرد، بايد به همه شک شود.
و اما در گام دوم، ورود افراد را در صفوف ارتش، پوليس و استخبارات کنترل نمايند. متاسفانه، در طول چهارده سال گذشته، رويه بر اين بوده که هر کسي جهت ثبت نام مراجعه کرده در صفوف ارتش پذيرفته شده است. تنها کسان که را ارتش و پوليس رد کرده است، کودکان و نوجوانان زير سن هجده سال بوده است. ديگر همه را بدون مطالعه و تحقيق پذيرفته است.
   در اين صورت، کسانِ به علت بي کاري به ارتش رفته اند. اين افراد هيچ علاقه و شوق جهت بودن، ماندن و مبارزه ندارند و به محض حل مشکل بي کاري شان، فرار خواهند کرد. اما هزينه اي را که دولت کرده تا اين افراد را تربيت نظامي دهد، هدر مي رود.
برخي مستعد حضور در ارتش و نظامي بودن و شدن نيستند. نظامي بودن و سرباز شدن، روحية ويژة مي طلبد که بدون ترديد هر کس آن را ندارد. از اين رو، اين دسته افراد، پس از گذر زمانِ اندک ارتش را ترک خواهند کرد.
  و اما برخي ها وابسته به گروه طالبان هستند. آن هاي که حضور در ارتش يا پوليس را به عنوان اجراي وظيفه در صف آن گروه مي پندارند. اين ها وارد ارتش مي شوند، آموزش هاي نظامي لازم را فرا مي گيرند و در زمينه ها و عرصه هاي مختلف دست به فعاليت تخريبي مي زنند.
 نکتة تهديدزا و قابل نگراني که وجود دارد، بي سواد بودن سربازان ارتش و پوليس است. از اين رهگذر، مهره هاي نفوذي دشمن، با استفاده از احساسات ديني و آگاهي پايين سربازان، ممکن است يارگيري کنند. عده اي از سربازان را در برابر دولت و همکاران خارجي حساس نمايند و آن ها را به انجام برخي حرکت هاي تخريبي تشويق کنند.
و خطرناک تر اين که، خود به عنوان دوست اما دشمن دست به فعاليت مي زنند. در جنگ ها اطلاعات مهم را به دشمن مي دهد و در انجام عمليات هاي انتحاري با افراد پذيراي مرگ خونين و مشتاق بهشت، همکاري کرده و آن ها را تا دروازه هاي هدف مي رسانند.


المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد

آب درمانی" مزایا و مضرات