تغير در معادلات قومي
تظاهرات کابل؛ تغییری در معادلات قومی؟
- 13 نوامبر 2015 - 22 آبان 1394
راهپیمایی گسترده مردم کابل در اعتراض به "بیاعتنایی" دولت به گروگانهای هزاره و ناامنی در کشور نه تنها دولت وحدت ملی افغانستان را بهشدت زیر فشار گرفته که رهبران سنتی قومی را هم سخت به چالش کشیده است.
دهها هزار نفر روز گذشته در حرکتی بیپیشینه در نبود رهبران جهادی و سیاسی به خیابانها ریختند و ۱۶ کیلومتر تا کاخ ریاست جمهوری کشور جنازه بر دوش شعار دادند و راه پیمودند.
راهپیمایان دهها زنجیره انسانی سازمانیافته تشکیل دادند، صلحآمیز صدای اعتراض خود را به گردن زدن هفت مسافر غیرنظامی هزاره بلند کردند و تمام روز قلب شهر کابل را به روی ترافیک بستند. اما کم کم که هوا تاریک شد، صدها نفر سدهای امنیتی نگهبانان ریاست جمهوری را شکستند، دست کم ده نفر زخمی دادند و سرانجام خود را پشت دفتر کار رئیس جمهوری اشرف غنی رساندند و او را به گفتوگو مستقیم بر سر مطالبات خود وادار کردند.
چگونگی سازماندهی چنین اعتراضی که پایتخت افغانستان برای سالها ندیده بود، از رویارویی نسل جدیدی از قوم هزاره با رهبران سنتی شان پرده برمیدارد.
پیش از این بانی چنین حرکتها و سران چنین دادخواهیها که بیشتر رنگ و بوی تباری دارند، غالبا چند رهبر جهادی بازمانده از جنگ افغانستان در برابر شوروی پیشین بودند. کمتر کسی بدون مشورت و پشتیبانی سیاسی و مالی آنها میتوانست دست به کار شود.
حالا باوجودی که عمده این رهبران زیر چتر حکومت وحدت ملی گردهم آمده اند و کسانی هستند که همچنان نقش اپوزیسیون دولت را بازی میکنند، معترضان کابل به هیچ یکی از آنها اجازه ندادند که در صف اول حرکت شان قرار گیرند.
در دوران پس از امارت اسلامی طالبان که فضای افغانستان باز شده، کافه های تازه سبز شده در شهرهای افغانستان به محلی برای گفتوگوها و بحثهای سیاسی تبدیل شده است. در آنها، مشورت و تصمیمگیری میشود. رسانههای اجتماعی و رسانههای آزاد اطلاع رسانی را سریعتر کرده و بر آگاهی جوانان افزوده است.
عمده راهپیمایان دختر و پسر هم دانشجویان بودند و کمتر پیرمرد یا روحانی به چشم می خورد.
بنابرین، از نظر ساختاری و سازماندهی این حرکت به امر و نهی رهبران سنتی که در دوران جنگ زاده شده و رشد کرده بودند و همچنان مدعی اصلی رهبری قوم خود اند، وقعی نگذاشته بود.
ابتکار عمل به دست دستههای روشنفکری و جوانان دانشگاهی بود؛ کسانی که تحصیلکرده، کتابخوان، فعال مدنی و رسانههای اجتماعی اند.
برای رهبران مدعی نمایندگی اقوام، چنین نمایش قدرت سنگین بود.
محمد محقق، یکی از شاخصترین رهبران قوم هزاره و رهبر حزب وحدت مردم افغانستان که در انتخابات گذشته از حامیان اصلی عبدالله عبدالله بود، در کاخ ریاست جمهوری گفت "کسانی که در انتخابات شکست خوردند و پشت موقف بودند اما به چوکی نرسیدند، آمده خون شهدا را بهانه میکنند."
او در واکنشی صریح به تظاهراتی که نقش اصلی را در آن، همتبارانش داشتند، از واکنشهای قومی نسبت به وقایع زابل انتقاد کرد و رهبران تظاهرات را عده ای بیبند و بار خواند که به گفته او از مردم هزاره استفاده کرده اند. او گفت: "نه مصالح مملکت، نه مصالح کشور، نه مصالح قوم (را رعایت می کنند)؛ مردم هزاره را در برابر ارگ ایستاده کن که مرگ مرگ و ارگ ارگ (بگویند)”.
اما برای داوود راوش، استاد جامعه شناسی در کابل این گفت و گو فصل تازهای از افغانستان مدرن گشوده است. او میگوید: "این یک حرکت بی بدیل در تاریخ کشور میتواند باشد. چون اول آگهی اجتماعی را میان مردم نشان می دهد. بیداری را در یک نسل جدید تبارز میدهد. تاثیر رسانه ها، فیسبوک، کتاب و دانشگاه و کافه از عوامل روبنایی بوده که در ذهنیت دادن نسل جوان دخیل است و در اینجا تبارز کرده."
این جامعهشناس افغان میگوید که در اکثر موارد نمادهای اجتماعی طوری است که در یک مقطع خاص بروز می کنند: "اینها به صورت پنهان در نفس جامعه وجود دارد. در سایر اقوام هم وجود دارد، اما نسل هزاره یک مقدار منسجم تر و آگاه تر عمل کردند و خود را در محوریت این تغییر قرار دادند."
شاه حسین مرتضوی، سردبیر روزنامه مستقل هشت صبح اما باور دارد که گرچه این تظاهرات با هدف دادخواهی برای مسافران هزاره برگزار شد، اما بدون انگیزه سیاسی نبوده است.
او میگوید:"حرکتهای سیاسی با پیامهای سیاسی همراه است. وقتی مطالبات مردم در یک حرکت مدنی مطرح می شود، در نوع خود یک حرکت سیاسی هم میتواند باشد.
برای اولین بار بود که رهبران سیاسی و قومی در راه اندازی این تظاهرات نقش نداشتند، عکس هیچ رهبر سیاسی در دستان معترضان دیده نمیشد. رویداد زابل خشم همگانی را بههمراه داشت وهمین مساله سبب شد تا این تظاهرات با گستردگی بیشتر و با مشارکت افراد مختلف از اقوام گوناگون شکل گیرد."
بسیاری از ناظران افغانستان به شدت سنتی تظاهرات کابل را تهدید مستقیم به جایگاه رهبران جهادی در جامعه قلمداد میکنند. هرچند این رهبران مدعیاند که هنوز میان تودهها و مناطق عمدتا روستایی کشور نفوذ فراوانی دارند.
برای حفیظ شریعتی سحر، از راهپیمایان کابل اما، داستان طور دیگری است. او میگوید: "از امروز دوباره باعزت و افتخار، بلند میشویم. جهان نو و دنیای نو مان را بدون رهبران سابق شروع میکنیم. ما با حرکت مان، جنبش نو، نظریه نو در افغانستان ایجاد کردیم. از درون حرکت مان جنبش نو و رهبران نو پیدا شدند. دیگر خود رهبریم."