ايران در جهان
گزارش و تحلیلي
مشکل آمریکا با ایران چیست؟
برای اینکه آمریکا برتر و اول باشد هیچ رقیبی در جهان نباید داشته باشد و همه رقبا باید نابود شوند.
اسپوتنیک - برخی تصور می کنند دشمنی سیستم حاکمه آمریکا با ایرانی ها به دلیل یک موضوع خاص است و اگر این مساله حل و فصل شود دیگر کار تمام است و دیگر مشکلی با آمریکا وجود ندارد و امکان وجود صلح و صفا و صمیمیت میان طرفین وجود دارد.
این دوستان معمولا متوجه نیستند که مشکل مجموعه حاکمه در آمریکا کلا با موجودیت ایرانی ها است وتا ایرانی ها کاملا نابود نشوند مشکل آنها حل نخواهد شد.
همانگونه که مشکل آمریکایی ها با روسیه موجودیت خود روسیه و مشکلشان با چین موجودیت خود چین و مشکلشان با هند و برزیل و... موجودیت آنها است.
بر اساس دیدگاه این سیاست مداران برای اینکه آمریکا برتر و اول باشد هیچ رقیبی در جهان نباید داشته باشد و همه رقبا باید نابود شوند.
توجه داشته باشید بحث بحث اینکه این کشورها چه ایدئولوژی فکری ای دارند و با آمریکا همراه هستند یا نه نیست، مشاهده می کنیم که امروزه حتی اتحادیه اروپا که می توانست یک رقیب اقتصادی قدر در مقابل آمریکا باشد نیز به سمت نابودی می رود و آمریکایی ها کاری کرده اند تا اتحادیه اروپا را نابود کنند.
اینکه برخی سیاست مداران اروپایی امروزه در صف آمریکا قرار گرفته اند و بدون چون و چرا دستورات آمریکا را اجرا می کنند تا شاید از آنها بگذرد را نادیده بگیرید.
توجه داشته باشید، همین که برخی اروپایی ها تلاش کردند از اراده آمریکا خروج کنند و گاز روسیه که یک هشتم قیمت گاز مایع آمریکا به دستشان می رسد را خریداری کنند آمریکایی ها رفتند و لوله گاز های استریم یک و دو را منفجر کردند تا اروپایی ها را در کار انجام شده قرار دهند.
اگر به موضوع خودمان، یعنی دلیل خصومت آمریکا با ایرانی ها برگردیم، باید بگوییم دلیل اش این است که ایران و ایرانی ها پتانسیل تبدیل شدن به یک ابر قدرت جهانی را دارند و به همین دلیل آمریکایی ها نمی توانند موجودیت ایران را بپذیرند.
توجه داشته باشید استراتژی سیاست خارجی آمریکا که در سال 1972 میلادی تدوین شده تاکید می کند که ایران باید تجزیه شود و حد اقل پنج کشور کوچکتر از آن در بیاید و ایران پتانسیل تبدیل شدن به چهارده کشور را دارد.
این استراتژی که بعدها به عنوان طرح برنارد لویس از آن نام برده شد در زمانی تدوین گشته که شاه ایران متحد استراتژیک آمریکا به حساب می آمده.
خود همین مساله کافی است تا متوجه شد مشکل آمریکایی ها با نظام حاکم بر ایران نیست بلکه با موجودیت خود ایران و ایرانی ها است.
بعد از انقلاب در ایران هم چندین بار آمریکایی ها تلاش کردند تا نقشه خود را پیاده کنند اما در همه موارد با شکست مواجه شدند.
حال سوالی که پیش می آید این است که چرا ایران می تواند تهدیدی برای قدرت آمریکا به حساب آید؟
با توجه به امکانات خدادادی ایرانی ها از لحاظ منابع طبیعی و زیرزمینی و نیروی انسانی ایران جزو تنها سه کشور جهان به حساب می آید که می تواند بدون نیاز به هیچ رابطه با دیگر کشورها هر آنچه مردم خود نیاز دارد را تامین کند.
برای آنهایی که ممکن است کنجکاو باشند باید بگویم دو کشور باقیمانده هم آمریکا و برزیل هستند.
البته مصر بزرگ که شامل مصر و سودان و اثیوپی می باشد هم چنین شرایطی دارد ولی خود می بینیم در چند دهه اخیر آمریکایی ها و اسرائیلی ها کاری کرده اند که دیگر چیزی از مصر بزرگ باقی نماند.
این بدین معنا می باشد که ایرانی ها هر چه نیاز دارند را در سرزمین خود دارند و با توجه به نیروی انسانی که در اختیار دارند این توان را دارند که این منابع را به هر آنچه نیاز دارند تبدیل کنند.
به عنوان مثال می گویم.
امروزه ایران بیش از چهار دهه است که با انواع واقسام تحریم های آمریکایی دست وپنجه نرم می کند، تحریم هایی که بسیاری از کشورها حتی تحمل بخشی از آنها را ندارند.
همین ترکیه همسایه ایران را نگاه کنید، با یک تحریم جزئی که به دلیل زندانی کردن کشیش جاسوس آمریکایی، با آن مواجه شد سالها است اقتصاد اش به سمت فروپاشی رفته وبه قول معروف کمر اش شکسته.
تازه دیگر این تحریم ها اعمال نمی شود و ترکیه می تواند به راحتی با دیگر کشورها تعامل کند.
حال ایران که شاهد شدید ترین تحریمها بوده نه فقط کمرش خم نشده بلکه طی این سالها توانسته انواع واقسام کالاهای تولید داخل خود را به کشورهای دیگر صادر کند و درآمد به دست آورد.
نه فقط ایران امروزه کالای متنوع به دیگر کشورها صادر می کند بلکه حتی کالای استراتژیک مانند موشک و پهباد و ... تولید می کند که طبق اظهار نظر خود غربی ها امکان تغییر معادلات جنگ های بزرگ را هم دارد.
مضاف بر همه اینها نه فقط ایران درون خود منزوی نشده بلکه امروزه نفوذ ایران از مرزهای چین وهند به دریای مدیترانه و دریای سرخ گسترش پیدا کرده و کشورهایی که آمریکایی ها از آنها حمایت می کنند مانند عربستان سعودی و اسرائیل موجودیت خود را گروی حمایت آمریکا از آنها در قبال ایران می دانند و خودشان اذعان دارند که اگر آمریکایی ها از آنها حمایت نکنند ظرف دو هفته باید زبان فارسی را یاد بگیرند (به استناد گفته های دونالد ترامپ به شاه سلمان عربستان سعودی).
از سوی دیگر آمریکایی ها سالها تلاش کردند تا مسیر انتقال نفت و گاز کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از طریق مسیر اردن – سوریه – ترکیه و یا دریای مدیترانه و همچنین مسیر عراق- ترکیه به اروپا را تصرف کنند و هفت هزار و پانصد ملیارد دلار برای محقق نمودن این هدف هزینه کردند، ایران با امکانات ناچیز که طبق برخی برآوردها حدود 35 ملیارد دلار بوده که این مسیر را تصرف کرده و امروزه تجارت شرق به غرب و تجارت شمال به جنوب گروی عبور مسیرها از ایران می باشد.
به همین دلیل هم آنها عنوان HeartLand یا "سرزمین قلب" را برای ایران انتخاب کرده اند.
این بدین معنا است که هر کس بر این سرزمین تسلط داشته باشد بر قلب جهان تسلط دارد و اگر به تاریخ برگردید می بینید فقط کسانی موفق شدند که در جنگ های جهانی پیروز شوند که ایران را در اختیار داشتند.
به این ترتیب می توان گفت مشکل اصلی آمریکایی ها اول با موقعیت ژئوپولیتیک ایران است که آنها تحمل آن را ندارند دوم با خود مردم ایران است که به دلیل استعداد های بسیار بالایشان می توانند رقابت جدی با دیگران ایجاد کنند.
حال وقتی که هدایت این مردم با امکانات سرزمینی بالا دست شخصی باشد که بتواند ازاین توانمندی ها بهره مناسب را ببرد، آنوقت است که می توان توقع داشت که دشمنی آمریکا به اوج خود برسد، چون در واقع احساس خطر به اوج خود رسیده.
هر چه قدر که صدای آمریکایی ها بلند تر شود مطمئن باشید آنها بیشتر احساس خطر کرده اند که در حال باخت هستند
