کوهها و عفلچرهای پنجشیر نیز از سوی طالبان به آتش کشیده شده
طالبان چه کسانی را در پنجشیر تیرباران کردند؟
ولسوالی دره در ولایت پنجشیر در حال حاضر یکی از میدانهای نبرد جبهه مقاومت ملی و گروه طالبان است. در جنگهایی که در هفته گذشته صورت گرفته است، علاوه بر تلفات دو طرف جنگ، دهها غیرنظامی در این ولسوالی کشته و زخمی شدهاند. شماری از باشندهگان ولسوالی دره ولایت پنجشیر در گفتوگو با روزنامه ۸صبح تأیید میکنند که از چند روز به این سو از خانههایشان به دلیل بازجویی و تیراندازی طالبان متواری گشتهاند. آنان همچنان میگویند که ییلاقهایشان بر فراز کوهها و عفلچرهای پنجشیر نیز از سوی طالبان به آتش کشیده شده است. به گفته آنها، طالبان بدون بازپرس همه جوانان را به اتهام «مقاومتی» تیرباران میکنند.
براساس فهرستی که از قربانیان به دسترس روزنامه ۸صبح قرار گرفته، در طول هفت روز، ۱۷ تن از باشندهگان غیرنظامی این ولسوالی از سوی طالبان تیرباران شدهاند؛ کسانی که دهقان، آموزگار یا دانشآموز مکتب بودهاند. فهرست کشتهگان براساس آمارهای ابتدایی و مردمی، با تفاوتهای سن و شغل چنین بیان شده است:
شماره | نام | نام پدر | رده سنی | شغل | روستا | ولسوالی | ولایت |
۱ | گلمحمد خان | جان خان | میانسال | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۲ | سیدکریم | سعادتمیر | جوان | معمار | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۳ | محمدفقیر | عبدالرحمان | میانسال | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۴ | سمیع خان | محمدموسا | ریشسفید | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۵ | زمانالدین | عظمالدین | نوجوان | دانشآموز | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۶ | گلزمان | محمدنور | جوان | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۷ | سعدالدین | جلالالدین | میانسال | معلم | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۸ | اللهنظر | بلند خان | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۹ | گلحیدر | وفادارخان | نوجوان | دانشآموز | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۱۰ | محمدرفیع | عبدالمبین | نوجوان | دانشآموز | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۱۱ | عینالله | گلمحمود | میانسال | دهقان | قریهتنخو | دره | پنجشیر |
۱۲ | لطفخدا | مهرخدا | نوجوان | دانشآموز | قریهتنخو | دره | پنجشیر |
۱۳ | میرزاجان | بابه جان | جوان | دانشآموز | قریهتنخو | دره | پنجشیر |
۱۴ | کرزی | گلمحمود | نوجوان | دانشآموز | قریهتنخو | دره | پنجشیر |
۱۵ | شیرزی | گلمحمود | نوجوان | دانشآموز | قریهتنخو | دره | پنجشیر |
۱۶ | عبید | توکل خان | جوان | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر |
۱۷ | دادخدا | عبدالمنان | میانسال | دکاندار | جهرعلی | آبشار | پنجشیر |
۱۸ | هدایتالله | محمدعلیم | نوجوان | دانشآموز | شالکچه | پریان | پنجشیر |
۱۹ | عبدالخالد | عبدالرووف | میانسال | آزاد | قلعه ترخه | دره | پنجشیر |
۲۰ | خانم | هویت نامشخص |
به گفته باشندهگان محل، غیرنظامیانی که از سوی طالبان تیرباران شدهاند، اما زنده ماندهاند.
فهرست اسامی آنها قرار ذیل است:
شماره | نام | نام پدر | رده سنی | شغل | روستا | ولسوالی | ولایت |
۱ | میرغیاث | عبدالغیاث | راننده | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۲ | ملا قلندر | بهادرخان | میانسال | عضو قبلی شورای ولایتی | تنخو | دره | پنجشیر |
۳ | محمدانور | محمدعمر | دهقان | تنخو | دره | پنجشیر | |
۴ | دولتمیر | سعادتمیر | کارمند دولت پیشین | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۵ | شفیق | محمدایوب | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۶ | خانآغا | سیدعلم | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۷ | وکیل | سیدعلم | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۸ | سلطان | محمدفقیر | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۹ | محمدحسن | فقیراحمد | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۱۰ | محمدامین | صوفی خان | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۱۱ | ضیااحمد | شاولی | دهقان | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۱۲ | احمد | میرزا | آزاد | عبداللهخیل | دره | پنجشیر | |
۱۳ | نورالرحیم | محمدعلیم | نوجوان | دانشآموز | شالکچه | پریان | پنجشیر |
خانوادههای این قربانیان و افراد تیرباران شده، هرکدام روایتها و قصههای دردناکی دارند. منابع در دره عبداللهخیل پنجشیر روایتهای اندوهناک و جانکاهی از جان باختن یک دانشآموز مکتب دارند. به گفته این منابع، لطفخدا فرزند مهرخدا، باشنده روستای تنخوی ولسوالی دره این ولایت، از ترس بازجویی و بازداشت از سوی طالبان، به کوه پناه میبرد تا در آغوش کوه مصون بماند و از بازجویی رهایی یابد. قصه و غصه این دانشآموز، دردناکتر و اندوهبارتر از رنجی است که بتوان آن را در یک گزارش بازتاب داد. به گفته آنان، لطفخدا در نتیجه گرسنهگی و تشنهگی که در طول چند شبانهروز در کوههای بر او مستولی میگردد، جان میدهد. به گفته باشندهگان محل، لطفخدا چند سال قبل مادرش را نیز از دست داده بود. سالها روزگار را در بیمادری و به دور از سایه مهر این گرانبهاترین موجود هستی گذراند. او که از ایثارگری مادر محروم بود، در آخرین تماس به خانم کاکایش گفته بود: «لطفاً کمی آب بیاورید که از تشنهگی میمیرم.» لطف خدا دو روز قبل از مرگ، به یکی از دوستانش نیز تماس گرفته بود. او به این دوست خود گفته بود: «اگر برایم نان نرسد، میمیرم.» از اینکه چارج تلفنش تمام میشود، هیچکسی او را در کوه پیدا نمیتواند. او آخرین نفسهایش را با لبهای خشکیده و شکم تهی میکشد و جان میسپارد. باشندهگان محل بعد از ساعتها جستوجو، جسد او را پیدا میکنند؛ اما از اینکه مردان در روستا حضور نداشتهاند، توسط شماری از زنان به خانه انتقال داده میشود.
باشندهگان روستای «تنخو» قصههای رنجآورتر دیگری نیز دارند. طالبان در این روستا سه تن را از یک خانواده تیرباران کردهاند. کرزی و شیرزی، دو نوجوان دانشآموز مکتب بودند. عینالله که پیشه دهقانی داشت، نیز عضو این خانواده و غیرنظامی بود. منابع در این منطقه میگویند که یک تن دیگر به نام مبارکشاه، از اعضای این خانواده، هنوز در بند طالبان است و از او اطلاعی در دست نیست.
براساس روایت منابع، میرزاجان فرزند بابهجان، دانشآموز مکتب، به تاریخ ۱۷ ثور توسط طالبان تیرباران شده است. این گروه پس از تیرباران کردن، جسد او را در بازار «تنخو» رها میکنند. این منابع همچنان میگویند که طالبان حدود ۸۰ تن از باشندهگان این منطقه را مدت یک هفته در کانتینر زندانی کرده بودند. به روایت منابع، طالبان سه وقت نان خود را بالای باشندهگان دره حواله کرده بودند، در حالی که این مردم به نان شب و روز خود محتاجاند.
منابعی که به دلیل هراس از طالبان از ذکر نامشان خودداری میورزند، میگویند که طالبان عبدالخالد را در روستای قلعهترخه ولسوالی دره، در کنار خانهاش سلاخی کرده و با ضرب برچه کشتهاند. به گفته این منابع، جنازه خالد را زنان به خانه انتقال دادهاند، چون مردان اجازه حضور نداشتهاند. این منابع تصریح میکنند که خالد فردی عادی بوده و با هیچ جریانی پیوند نداشته است.
گلمحمد خان و سیدکریم که از ترس طالبان به کوه فرار کرده بودند، در مسیر راه به دام طالبان میافتند و تیرباران میشوند. به گفته منابع محلی، سیدکریم معمار بوده است و گلمحمد خان نیز پیشه و شغلی رسمی و دولتی نداشته است.
براساس معلومات منابع محلی، سمیعخان و زمانالدین دهقان بودهاند و فکر میکردهاند که طالبان به آنها کاری ندارند. از همین رو، آنها فرار نمیکنند. طالبان آنها را از خانههایشان بیرون و به تاریخ ۱۹ ثور تیرباران میکنند.
یکی از قربانیان ولسوالی دره گلزمان است. به گفته منابع، او پیشه دهقانی داشته و هنگامی که از سر کار به خانه برمیگشته، از سوی طالبان به تاریخ ۱۸ ثور تیرباران شده است.
در میان انبوه اندوه، آتش و خون، مردی که فرزندان این دره را به سوی نور و خرد رهنمایی میکرد، نیز در رگبار گلولهها جان میبازد. منابع محلی از این آموزگار، به نام سعدالدین یاد میکنند. او به تاریخ ۱۷ ثور در کنار جاده عمومی پنجشیر از سوی طالبان تیرباران میشود.
در میان کسانی که از سوی طالبان در ولسوالی دره تیرباران شدهاند، یکی از آنها گلحیدر است. او دانشآموز بوده و آن روز در میان کشتزارهایش کار میکرده است. به گفته منابع، طالبان او را به تاریخ ۱۹ ثور هنگامی که مصروف کار دهقانی بوده است، تیرباران کردهاند. رفیع، دانشآموز دیگری است که در کنار خانهاش به رگبار گلوله طالبان بسته میشود.
دادخدا، مردی که پیشه دهقانی و دکانداری داشته است، نیز از سوی طالبان کشته شده است. منابع گزارش دادهاند که طالبان او را از دکانش بیرون کشیده و به اتهام همکاری با جبهه مقاومت ملی، تیرباران کردهاند.
عبید که مصروف دهقانی بوده است، پس از «هجوم» طالبان به کوه فرار میکند. براساس روایت منابع محلی، هنگامی که طالبان از مردم میخواهند تا به خانههایشان برگردند، عبید نیز به خانه برمیگردد، اما در مسیر راه از سوی طالبان تیرباران میشود.
براساس روایت منابع، آمار تلفات غیرنظامیان در ولسوالی دره ولایت پنجشیر بیش از این است، اما به دلیل اینکه شبکههای مخابراتی هرازگاهی از سوی طالبان قطع میشود و مردم نیز به کوهها متواری شدهاند، آمار دقیق مشخص نیست. احتمال میرود که میزان تلفات غیرنظامیانی که از سوی طالبان تیرباران شدهاند، بیش از این باشد.
شماری از اعضای خانوادههای قربانیان که از ذکر نامشان خودداری میورزند، به رونامه ۸صبح میگویند که آنها درد و اندوهی به وسعت هستی دارند، اما از هراس طالبان و انتقام مجدد این گروه، نمیخواهند اندوه و دردشان را بیان کنند. آنان میترسند که باقی اعضای خانوادهشان را نیز از دست بدهند.
اوبوشهزاد رحیق، جوانی که شش عضو خانوادهاش را از دست داده است، میگوید که وضعیت خوبی ندارد و روح و روانش درد میکند. او میافزاید که کابوس وجودش را فرا گرفته است و دردی جانکاه و استخوانسوز قلب و بدنش را آزار میدهد. به همین دلیل، میگوید که مجال سخن گفتن و یارای لب گشودن ندارد. با این حال، با سر پر از اندوه و دل سرشار از غم، میگوید: «در تپههای کوه با همکیشان خود از وحشت استبداد دینی فرار میکردیم. چون اندوختههای علمی هرگز برایم اجازه نمیدهد تا به این استبداد تن بدهم.»
او ادامه میدهد: «پدرم با کمال جسارت در خانه بود؛ چون پدری متعارف که از خانواده خود محافظت کند و مصداق فلسفه تکیهگاه بودن را کامل کند.»
رحیق میگوید: «پدرم در خانه بود که ناگهان صدای هیبتناک ZU تمام دهکدهمان را به لرزه درآورد. دود باورت و هوای عجین شده با باد سرد بهاری دهکدهمان را در خود پیچانده بود. بعداً صدای فیر مرمی به گوشم رسید. ما با جمعی از جوانان خردمند زیر محاصره شدید قرار داشتیم. عقبمان کلاً محاصره بود. طالبان از هر طرف ما را محاصره داشتند. ثقیلهشان از طرف دهکده طرفمان پرتاپ میکردند. نزدیک بود تلف شویم.»
او که بغضی تلخ در گلو دارد، میافزاید: «ناگهان با دوربین خودم دیدم که پسر مامایم را دستگیر کردند. کمی بعد از اسارت، با کارد گلویش را بریدند.»
او که شش عضو خانواده خویش را از دست داده است، میگوید: «نیمهشب با صد ترس و وحشت از کوه پایین شدیم. همه جا شدیداً محاصره بود. تمام مردم دهکده سرگردان و آواره در دورترین نقطه کوه پناه برده بودند. مواد غذایی کاملاً تحریم شده بود. وارد منقطه شدم. همه جا [را] ترس و وحشت فرا گرفته بود.» بغض گلوی رحیق میترکد و سررشته سخن را به اندوه میسپارد. بعد از اندکی سکوت، با قلب مملو از درد میافزاید: «رفتم، دیدم که پدرم را بسیار بیرحمانه به شهادت رسانده بودند. اول اسیر کرده بودند، بعداً به شهادت رسانده بودند.» رحیق دیگر ادامه نمیدهد.
احمدالله (مستعار) با صدای لرزان و اندوهی به وسعت فاجعه پنجشیر، میگوید: «طالبان وقتی آمدند، چشمهایشان خون سرخ گشته بود. بوی کشتار و تاراج میدادند. ترحم و عطوفت در سیمای هیچیک از آنها به مشاهده نمیرسید. با چهرههای عبوس و خشن، بر خانه ما هجوم آوردند و در مقابل چشمان همه، عزیزانشان را به رگبار بستند.»
یک تن دیگر از باشندهگان دره عبداللهخیل که جسد خونآلود و تکهوپاره همسایهاش را دیده است، میگوید: «اصلاً قابل بیان نیست. او را چنان شکنجه و مثله کرده بودند که شناخته نمیشد. مغزهای سرش بیرون برامده بود. در تمام وجودش آثار شکنجه دیده میشد. پوست بدنش کبود گشته بود.»
او میافزاید: «طالبان پس از سلاخی و شکنجههای فراوان، از پیش رو بر فرق همسایه ما شلیک کرده بودند. هرگز این صحنه و این وحشت از یادم نخواهد رفت. هر لحظه در خواب میبینم، وحشت وجودم را فرا میگیرد. متحیر و سرگشته به دنبال تغییر وضعیت روحیام میگردم، اما راه و چارهای نیست جز تحمل درد و اندوه بیانناپذیری که فقط مثل موریانه بر بدنم رخنه کرده و تمام وجودم را میخورد. مجبوریم دردمان را به تنهایی بکشیم و بمیریم.»
گفتنی است که در میان قربانیان کشتار اخیر در ولسوالی دره، یک خانم نیز شامل است که تیرباران شده است، اما منابع میگویند که بستهگان وی نمیخواهند هویت این خانم افشا شود. منابع از او بهعنوان «خانم سمیع خان» نام میبرند.
همچنان از این ولسوالی نوارهای تصویری دلخراش و تکاندهنده به نشر رسیده است.
پیش از این ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان، گفته است که نوارهای صوتی و تصویری از کشته شدن و تلفات غیرنظامیان در پنجشیر و اندراب به دسترس او قرار گرفته است.
طالبان جنگ پنجشیر را «مقاومت فیسبوکی» عنوان کرده و هر گونه تلفات غیرنظامیان از سوی نیروهای خویش را رد کردهاند، اما نوارهای تصویریای که از پنجشیر، بغلان و تخار به نشر رسیده است، نشان میدهد که غیرنظامیان از سوی جنگجویان این گروه تیرباران میشوند. طالبان در این مورد جزییات ارایه نکردهاند.