رویا افسون ستاره درخشان شعر وادب دری فارسی





رویا افسون


جزیرهء هیاهو
By Roya Afson · Thursday
درفصل دوم مادهء بیست و دوم قانون اساسی افغانستان چنین نگاشته شده است
(هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است.
اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی می باشند)
این در حالیست که در کندز زن را با سگ تبادله نمودند ودر اکثر ولایات کشورما دختر و زن را می فروشند و در اثر عدم توجه هر نیم ساعت یک زن در هنگام زایم...
View Full Note ·UnlikeLike ·
تفاوت شعر شهوانی، عاشقانه و مردمی
By Roya Afson · Friday, August 19, 2011
تفاوت شعر شهوانی،عاشقانه ومردمی
====================
شعر شهوانی در بارهء غریزه ، جنسیت و عشق جنسی است، شعر عاشقانه از جزییات جنسی پرهیز میکند، شعر شهوانی با به کار گیری تشبیهات، استعارات، نماد ها و تصاویر، محرک سکس، هوس و شهوت است که این گونه اشعارازمحرومیت و انحراف جنسی نشت میکند و بر شهوت تاکید مینماید، مانند این شعر شاعر هندی :
اوه....چقدر خوشحالم
س...

دانه گندم
By Roya Afsn · Tuesday
دانه گندم
======
در دشت های آفتابی
جنوب و شرق
آنجا که می رویید
دانهء گندم برای زیست
گویند می کارند تخمهء کوکنار
و می رویید گل کوکنار
هر آنکس بوییدش یکبار
فرجام از هستی شود بیزار
ولی اینجا هر جمعه
به هنگام نماز
آنها که می گیرند
شیره از کوکنار
دستان سیاه شان
بالا سوی آسمان ها
دانهء زرین گندم
از خدا خواهند
·

=============
گل لبخند
=====
هر گاه افسرده و دلگیرم
از دغدغه ها، تنش ها، نابسامانی ها
بر می خیزم
آب می دهم گلدان هایم
می آرایم قفس کتاب هایم
می گشایم دفتر خاطره هایم
فکر میکنم به بهترین امید هایم
هرگاه به ستوه می آیم
از دلهره ها، چه کنم ها، ناسپاسی ها
بر می خیزم
در آیینه گل لبخند می کارم
در چمن زار خیال با یارم
پروانه وار می چرخم
می خوانم ، می رقصم
هرگاه ناراحت و مغمومم
از ش
...
...
Roya Afson · Saturday, July 30, 2011
این شعر را به تو تقدیم میکنم که ازمنی اما در گریز از من و غرق درسیاهی با چشمان بسته که شاید فردا در تاریکی بر من هم خنجرت فرود آید
طلوع
===
عروس قشنگ آفتاب
با ناز و خرام
نور افشان
از پشت، بلند ستیغ
درشرق
به جهان می خندد
امواج پرتلاطم نور
جاریست دردریای چشمانم
مرا گرمی می بخشد
به اوج می برد
نور باران می شوم
به زندگی می خندم
تو ای یار، ای همراه
از خواب شب
...

By Roya Afson · Wednesday, July 27, 2011
پنجره
====
از ازدحام شهر گذر می کردم
حباب چشم هایم ترا میجستند
آدم ها در نظرم
کوتوله های سرگردان
تا نینی چشم ها
غباروخاک در جولان
از پل وسط شهر
سوی خانه میرفتم
جوانک های بی خیال
مستانه می خندند
حسرت و دریغ بر آنان
حسرت بر بی خیالی شان
دریغ از ناآگاهی شان
صدای گامهایم
در دهلیز خانه می پیچد
کمپیوتر روشن است
خواستم تصاویر افکارم را
روی صفحهء دیجیتالی ثبت کنم
که مرا نمی
...

هر روز یک انسانم
ByRoya Afson · Friday, July 22, 2011
غاده سلطان= ترجمه: رویا افسون
====================
اگر به خانه من آمدی
برایم یک پارچه ذغال بیاور
ذغال سیاه
می خواهم روی چهرهء گلگونم
خطوط کج و معوج بکشم
تا به جرم زیبایی
در قفس نیفتم
یک رنگ پاک هم بیاور
برای محو رنگ لبهایم
نمی خواهم کسی به هوای سرخی شان
بر من بهتان بندد و روزکارم را سیاه کند
یک بیلچه هم نیاز دارم
تا تمام غرایز زنانه ام را
از ریشه بیرون کنم
شخم ب...

پناه

By Roya Afson · Thursday, July 21, 2011
در این قایق سرگردان
بر روی موجهای نا آرام
بحر زندگی
وقتی که دیو های زشت
نفرت و کینه
میکند در قلب آدمها ریشه
وهجوم میاورند شیاطین
در افکار آدمک های
تهی از مهر و اندیشه
به کجا باید پناه برد
انتظار غریب
By
Roya Afson · Tuesday, July 19, 2011
انتظار غریب به خاطر فضای غبار آلود و آیندهء مجهول سرزمین مان در افکار، روان و احساسم شکل گرفته است
انتظار غریب
=======
در این سیاهی شب
راهء پر سنگلاخ
در این دیار پر از ناله،
خونین دل
در این وسعت اندوه،
رنج بی پایان
من از تمامی حجم کبود تفرقه ها
من از ضخامت اندوه
و از فراز ستون های رنج های بلند
و از نشیب پریشان کینه های حقیر
که هزاران تن خونین
به خاک افگنده
برای گ
...
By Roya Afson · Friday, July 15, 2011
قفس
===
در این فرهنگ غریب
و این سنت خرفت
چنان باور منسوخ
چنین محیط دلگیر
آسمانش هم ابر
زن این محکوم تاریخ
زندگیش
قفس اندر قفس است
میله پشت میله
قفل در چنبر قفل
کلید ها گمگشته
پر آزادی زن
بسته به این تنگ قفس، با زنجیر
نه توان پرواز
نه گلوی آواز
نه هم فریاد رسی
مثل هوا

By Roya Afson · Monday, July 11, 2011
هموطن
نه وطن تاس قمار است
که با آن بازی کرد
نه دو ابروی به هم پیوستهء معشوق
که به عشقش خو کرد
نه زمرد که به قاچاقش برد
نه خانهء که تاراجش کرد
نه مس عینک، نه آهن حاجی گک
نه تاج محمود، نه خوشهء گندم احمد شاهی
نه فقط پرچم سه رنگ
نه محراب و منبر
نه وطن سایهء بیدی ست کنار جویی
که لمید، زیر سایهء آن
نه فقط قندهار و کابل
که برای فتحش
همه وقت
خانه آتش زنیم و خون ریزیم
·...
By Roya Afson · Friday, July 8, 2011
اشک دریا
======
کودک نازنین سر زمین من
تو را می بینم
تنها وبی خیال
در همهمهء جنگ وستیز
که بر مرز و بومم جاریست
بر کرانهء دریا نشسته یی
فارغ از دنیا و مافیها
می خندی و با تکه سنگهای کوچک
تاج امواج مست و کف آلود را
نشانه میگیری
اما ای کودک نازنین خوشحال
من میترسم و با دلهره
به تو نگاه میکنم
که مباد، راکت کوری، بمبی
نابهنگام و سفیر زنان
در کنارت فرود آید
و پارچه های تن...

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد