حضور طالبان در ارگ شایعه یا واقیعت
حضور طالبان در ارگ؛ شايعه يا واقعيت
چهارشنبه ، 12 آبان 1389 ، 08:40 احمد عمران
به تازگي گزارشها حاكي از آن است كه ارگ رياست جمهوري كشور، ميزبان شماري از افراد بلندپايهي طالبان به هدف گفتگو و تشويق سران اين گروه براي پيوستن به روند صلح بوده است.
هر چند سخنگوي رياست جمهوري، حضور اين افراد را در كابل به شدت رد كرده است؛ ولي وضعيت نشان از آن دارد كه اين تلاشها وجود داشته و بعيد هم نيست كه برخي از فرماندهان مشهور گروه طالبان در حال رايزني با جناح اقتدارگرا باشند.
چه اين افراد به كابل آمده باشند و چه نيامده باشند، شكی نيست كه آقاي كرزي سعي دارد به شكلي از اشكال با شماري از بلندپايگان گروه طالبان تماس بگيرد. البته اين گونه تماسها ميتواند براي برآورده شدن اهداف و مقاصد خاصي انجام شود.
در گام نخست، تيم اقتدارگرا بنا به نزديكيهاي فكري و نژادي ميكوشد چتر محافظتي خود را بر سر گروه طالبان باز كند و اين گروه را از آسيبهاي احتمالي در آينده در امان نگهدارد.
در گام دوم هرگونه پيشرفت در كنار آمدن با گروه طالبان، ميتواند بر اقتدار و دوام حاكميت فعلي كمك كند و آن را از سرنوشت محتوم به شكست در كوتاهمدت برهاند.
در گام سوم، تيم اقتدارگرا نياز به توجيه وضعيت بحراني فعلي دارد كه عمدهترين عامل به وجود آمدن آن بوده است و بهترين عنصري كه ميتواند براي اين توجيهگري موثر ثابت شود، بحث صلح و مذاكره با گروه مخالف است.
به همين دليل آقاي كرزي هرچند كه در ظاهر امر، شوراي عالي صلح را به هدف گفتگو با مخالفان به وجود آورده؛ ولي در عمل ميكوشد سكان كشتي مذاكره را همچنان در اختيار داشته باشد و نشان دهد كه بدون او در معادلهي صلح، هيچ راهي به دهي نميانجامد.
آقاي كرزي با اين نمايش بازي كردنها نشان ميدهد كه نه شوراي صلح ميتواند آورندهي صلح در كشور باشد و نه نيروهاي تا به دندان مسلح ناتو. آقاي كرزي در يك نقشهي از پيش تعيين شده كه بدون شك برخي از سران طالبان هم در آن شاملاند، ميخواهد برنامهي صلح را كه ميتواند يك برنامهي ملي باشد، به برنامهي شخصي و خصوصي تبديل كند. به دليل همين شخصيگريها در روند صلح، تا هنوز اين برنامه به موفقيت نينجاميده و هر حركت تازهیي هم كه در اين راستا آغاز شده، از قبل به وسيلهي جناح بر سر اقتدار شرايط شكست آن فراهم شده است.
شوراي عالي صلح به هيچ دستاورد مهمي در راستاي تأمين صلح دست نخواهد يافت؛ چرا كه تيم اقتدارگرا تمام روزنهها را از قبل به روي اين شورا بسته و آن را در درون اتاق تاریك رها كرده است. مشكل اصلي و اساسي صلح هم در كشور به اين گونه سياستهاي خطرناك و بحرانزاي قومي و نژادي پيوند خورده است.
آقاي كرزي در حالي كه به شكل ظاهري از صلح و مذاكره حمايت ميكند و براي رسيدن به آن، شورا و كنفرانس راه مياندازد؛ ولي در عمل تمام راههاي رسيدن به آن را ميبندد و حركتها را به سمت خودش هدايت ميكند. شايعهي حضور برخي از سران طالبان در ارگ و سپس رد آن از يك منبع هدايت شده، اهداف مشخصي را دنبال مي كرده است.
ارگ ميكوشد با اين سروصداها نشان دهد كه شوراي صلح نميتواند در راستاي انجام گفتگو با مخالفان، حركت موثري را صورت دهد و هر حركتي اگر در اين راستا انجام شود، بايد از كانال ارگ بگذرد. ارگ به عنوان هستهی مركزي صلح، تصوري است كه جناح اقتدارگرا در حال شكل دادن و انتشار آن در ميان مردم است.
از سوي ديگر، تيم اقتدارگرا از جهتي اگر ميكوشد كه تمام روزنههاي رسيدن به صلح را ببندد، از جهتي ديگر تلاش دارد كه با برخي از افراد و گروهها زدوبندهايی را انجام دهد و تمام پروژهي صلح را به يك پروژهي شخصي و چند نفره تقليل دهد.
تفكر صلح ارگ، بيشباهت به تفكر طالباني نيست و خطوط اصلي آن را همان برداشت مسلط در اين گروه شكل ميدهد. همين نزديكي فكري هست كه ارگ رياست جمهوري را به برنامههاي طالبان نزديك ميكند و در عوض، حركتهاي شوراي عالي صلح و نظاير آن را با واكنشهاي تند اين گروه مواجه ميسازد.
از سوي ديگر، هرگونه حركت پشت پردهای در اين خصوص، ميتواند خطرات زيادي را متوجه منافع ملي كشور كند. ارگ رياست جمهوري با لجاجت تلاش ميورزد كه صلح را به روندي عقيم و بينتيجه تبديل كند؛ در حالي كه مردم افغانستان خواهان صلح واقعي و رسيدن به امنيت و ثبات هستند.
هر حركتي وقتي پنهان از چشم مردم صورت ميگيرد، بدون ترديد نتايج خطرناكي را در قبال دارد و ميتواند براي مدتهاي مديدي اين روند را به تعويق بيندازد.
در حال حاضر هر آنچه كه در افغانستان به نام رسيدن به صلح انجام ميشود، به دليل سياستهاي يك جانبهي ارگ به بنبست رسيده و هيچ روزنهي اميدي هم به چشم نميخورد. شوراي صلح يك برنامهي نامنهاد است كه عملاً از سوي ارگ رياست جمهوري به ناكامي کشیده شده و از اين شورا به جز چند اعلاميه و فراخوان هيچ انتظاري نميتوان داشت.
در همين حال نبايد فراموش كرد كه بخشي از روند صلح در كشور به نيات و برنامههاي كشورهاي همسايه و از جمله پاكستان مرتبط است كه تا هنوز هيچ چراغ سبزي در اين زمينه از سوي اين كشورها ديده نشده است. پاكستان هرچند به گونهي رسمي از برنامهی صلح در افغانستان حمايت كرده؛ ولي اين كشور در عمل در راستاي بيثباتسازي كشور ما فعاليت ميكند.
به هر حال، آمدن سران طالبان به ارگ رياست جمهوري چه شايعه باشد و چه واقعيت، نه تنها هيچ تحول مثبتي را در پي نخواهد داشت، بل ميتواند به عقيم ساختن حركتهاي صلحطلبانه کمک كند.
چهارشنبه ، 12 آبان 1389 ، 08:40 احمد عمران
به تازگي گزارشها حاكي از آن است كه ارگ رياست جمهوري كشور، ميزبان شماري از افراد بلندپايهي طالبان به هدف گفتگو و تشويق سران اين گروه براي پيوستن به روند صلح بوده است.
هر چند سخنگوي رياست جمهوري، حضور اين افراد را در كابل به شدت رد كرده است؛ ولي وضعيت نشان از آن دارد كه اين تلاشها وجود داشته و بعيد هم نيست كه برخي از فرماندهان مشهور گروه طالبان در حال رايزني با جناح اقتدارگرا باشند.
چه اين افراد به كابل آمده باشند و چه نيامده باشند، شكی نيست كه آقاي كرزي سعي دارد به شكلي از اشكال با شماري از بلندپايگان گروه طالبان تماس بگيرد. البته اين گونه تماسها ميتواند براي برآورده شدن اهداف و مقاصد خاصي انجام شود.
در گام نخست، تيم اقتدارگرا بنا به نزديكيهاي فكري و نژادي ميكوشد چتر محافظتي خود را بر سر گروه طالبان باز كند و اين گروه را از آسيبهاي احتمالي در آينده در امان نگهدارد.
در گام دوم هرگونه پيشرفت در كنار آمدن با گروه طالبان، ميتواند بر اقتدار و دوام حاكميت فعلي كمك كند و آن را از سرنوشت محتوم به شكست در كوتاهمدت برهاند.
در گام سوم، تيم اقتدارگرا نياز به توجيه وضعيت بحراني فعلي دارد كه عمدهترين عامل به وجود آمدن آن بوده است و بهترين عنصري كه ميتواند براي اين توجيهگري موثر ثابت شود، بحث صلح و مذاكره با گروه مخالف است.
به همين دليل آقاي كرزي هرچند كه در ظاهر امر، شوراي عالي صلح را به هدف گفتگو با مخالفان به وجود آورده؛ ولي در عمل ميكوشد سكان كشتي مذاكره را همچنان در اختيار داشته باشد و نشان دهد كه بدون او در معادلهي صلح، هيچ راهي به دهي نميانجامد.
آقاي كرزي با اين نمايش بازي كردنها نشان ميدهد كه نه شوراي صلح ميتواند آورندهي صلح در كشور باشد و نه نيروهاي تا به دندان مسلح ناتو. آقاي كرزي در يك نقشهي از پيش تعيين شده كه بدون شك برخي از سران طالبان هم در آن شاملاند، ميخواهد برنامهي صلح را كه ميتواند يك برنامهي ملي باشد، به برنامهي شخصي و خصوصي تبديل كند. به دليل همين شخصيگريها در روند صلح، تا هنوز اين برنامه به موفقيت نينجاميده و هر حركت تازهیي هم كه در اين راستا آغاز شده، از قبل به وسيلهي جناح بر سر اقتدار شرايط شكست آن فراهم شده است.
شوراي عالي صلح به هيچ دستاورد مهمي در راستاي تأمين صلح دست نخواهد يافت؛ چرا كه تيم اقتدارگرا تمام روزنهها را از قبل به روي اين شورا بسته و آن را در درون اتاق تاریك رها كرده است. مشكل اصلي و اساسي صلح هم در كشور به اين گونه سياستهاي خطرناك و بحرانزاي قومي و نژادي پيوند خورده است.
آقاي كرزي در حالي كه به شكل ظاهري از صلح و مذاكره حمايت ميكند و براي رسيدن به آن، شورا و كنفرانس راه مياندازد؛ ولي در عمل تمام راههاي رسيدن به آن را ميبندد و حركتها را به سمت خودش هدايت ميكند. شايعهي حضور برخي از سران طالبان در ارگ و سپس رد آن از يك منبع هدايت شده، اهداف مشخصي را دنبال مي كرده است.
ارگ ميكوشد با اين سروصداها نشان دهد كه شوراي صلح نميتواند در راستاي انجام گفتگو با مخالفان، حركت موثري را صورت دهد و هر حركتي اگر در اين راستا انجام شود، بايد از كانال ارگ بگذرد. ارگ به عنوان هستهی مركزي صلح، تصوري است كه جناح اقتدارگرا در حال شكل دادن و انتشار آن در ميان مردم است.
از سوي ديگر، تيم اقتدارگرا از جهتي اگر ميكوشد كه تمام روزنههاي رسيدن به صلح را ببندد، از جهتي ديگر تلاش دارد كه با برخي از افراد و گروهها زدوبندهايی را انجام دهد و تمام پروژهي صلح را به يك پروژهي شخصي و چند نفره تقليل دهد.
تفكر صلح ارگ، بيشباهت به تفكر طالباني نيست و خطوط اصلي آن را همان برداشت مسلط در اين گروه شكل ميدهد. همين نزديكي فكري هست كه ارگ رياست جمهوري را به برنامههاي طالبان نزديك ميكند و در عوض، حركتهاي شوراي عالي صلح و نظاير آن را با واكنشهاي تند اين گروه مواجه ميسازد.
از سوي ديگر، هرگونه حركت پشت پردهای در اين خصوص، ميتواند خطرات زيادي را متوجه منافع ملي كشور كند. ارگ رياست جمهوري با لجاجت تلاش ميورزد كه صلح را به روندي عقيم و بينتيجه تبديل كند؛ در حالي كه مردم افغانستان خواهان صلح واقعي و رسيدن به امنيت و ثبات هستند.
هر حركتي وقتي پنهان از چشم مردم صورت ميگيرد، بدون ترديد نتايج خطرناكي را در قبال دارد و ميتواند براي مدتهاي مديدي اين روند را به تعويق بيندازد.
در حال حاضر هر آنچه كه در افغانستان به نام رسيدن به صلح انجام ميشود، به دليل سياستهاي يك جانبهي ارگ به بنبست رسيده و هيچ روزنهي اميدي هم به چشم نميخورد. شوراي صلح يك برنامهي نامنهاد است كه عملاً از سوي ارگ رياست جمهوري به ناكامي کشیده شده و از اين شورا به جز چند اعلاميه و فراخوان هيچ انتظاري نميتوان داشت.
در همين حال نبايد فراموش كرد كه بخشي از روند صلح در كشور به نيات و برنامههاي كشورهاي همسايه و از جمله پاكستان مرتبط است كه تا هنوز هيچ چراغ سبزي در اين زمينه از سوي اين كشورها ديده نشده است. پاكستان هرچند به گونهي رسمي از برنامهی صلح در افغانستان حمايت كرده؛ ولي اين كشور در عمل در راستاي بيثباتسازي كشور ما فعاليت ميكند.
به هر حال، آمدن سران طالبان به ارگ رياست جمهوري چه شايعه باشد و چه واقعيت، نه تنها هيچ تحول مثبتي را در پي نخواهد داشت، بل ميتواند به عقيم ساختن حركتهاي صلحطلبانه کمک كند.