رفتار سیاسی رهبران معاصر تاجیک
خوانی رفتار سیاسی رهبران معاصر تاجیک تبار افغانستان
چهارشنبه ، 28 مهر 1389 ، 07:29 فرشته حضرتی
افغانستان جامعه چند قومی و متفرف میباشد که به دلیل اسارت در چنگ حاکمیت های قومی تاهنوز نتوانسته است به عنوان دولت ـ ملت واحد و منسجم عرض اندام نماید. ازهمین رو احزاب و رهبران سیاسی که در بستر سرنوشت سیاسی افغانستان نقش آفریده اند، بیشترینه از آدرس و پایگاه قومی وارد تعاملات سیاسی افغانستان گردیده اند و در روند این تعاملات ممثل علایق و منافع قومی بوده اند. بطور مثال پایگاه سنتی جمعیت اسلامی را باید درمیان تاجیک ها جستجو کرد و همین گونه پایگاه سنتی حزب وحدت را درمیان هزاره ها، پایگاه سنتی جنبش ملی اسلامی را درمیان ازبک ها و پایگاه طالبان و حزب اسلامی درمیان پشتونها قابل شناسایی میباشند. به همین دلیل نقد رفتار و تحلیل و تفسیر علمکرد احزاب و رهبران سیاسی در افغانستان بصورت یک کلیت واحد و در مقیاس علایق ومنافع فرا قومی نمیتواند معیار قضاوت در زمینه آسیب شناسی احزاب و رهبران سیاسی افغانستان قرار گیرد.
دراین نبشته سعی میگرددکه هرچند به صورت اختصار رفتار سیاسی و عملکرد رهبران تاجیک تبار افغانستان مورد تامل قرار گرفته و تاثیرات آن در مقیاس منافع و آرزوهای مردم افغانستان مورد پویش و سنجش قرار گیرد. هرچند که نقد و بر رسی رفتار وعملکرد سیاسی این دسته از رهبران مستلزم دقت خیلی بیشتر وعمیق تر میباشد اما این نوشته میتواند در سهم خود مقدمه ای برای نقد و بر رسی بیشتر و دقیق تر باشد.تاجیکان افغانستان در مسیر پر فراز و نشیب تاریخ این کشور سهم ارزنده و دینامیک را در امر صیانت و پاسداری از فرهنگ و ارزشهای تاریخی این کشور ایفا کرده اند و همچنان در آفرینش و گسترش تمدن بشری جایگاه شایسته تاریخی را بخود اختصاص داده اند. اما از روزگارانی که سیطره وحشت و خشونت در این سرزمین فراگیر گردیده است تاجیکان افغانستان نیز مانند سایر ملیت های در حاشیه قدرت، درحاشیه کشانده شده اند و با محرومیت و انزوای سیاسی درگیر بوده اند. کودتای هفت ثور و به دنبال آن تجاوز شوروی سابق در افغانستان، ساختار سنتی حاکمیت و اقتدار سیاسی افغانستان را برهم زد وبه دنبال آن خیزش و جهاد مردم علیه تجاوز شوروی دراین کشور منجر به تشکیل و تاسیس نیرومند ترین جبهات و مراکز جهاد در مناطق تاجیک نشین گردید که پس از گذشت مدت خیلی کم شهید احمدشاه مسعود به عنوان قدرتمندترین فرمانده جهاد مردم افغانستان محور امید و آرزوهای مردم افغانستان قرار گرفت. نبوغ نظامی، شهامت، پایداری و خلاقیت فکری شهیداحمدشاه مسعود چه در دوران جهاد و چه در دوران مقاومت و مبارزه در برابر طالبان و تروریزم بین المللی سبب گردید که افغانستان از سقوط حتمی در کام بیگانگان نجات یافته و معادلات دشمنان آن نقش بر آب گردد.
پس از شهادت احمدشاه مسعود انتظار میرفت دوستان و یارانی که همراه و همگام با او در سالهای جهاد با متجاوزین روسی و در سالهای مقاومت علیه طالبان و تروریزم بین المللی نفش آفریده بودند، پرچمدار آرزو و آرمانهای او گردیده و کشتی شکسته آرزوهای مردم افغانستان را به ساحل امنیت و آرامش هدایت نمایند. اما متاسفانه چنین نگردید وکسانی که بیشترین انتظار از آنها میرفت کمترین اثر را ازخود برجای نهادند. جناب استاد ربانی، داکتر عبدالله جناب آقای قانونی و در این اواخر جناب آقای امرالله صالح که پس ازشهادت احمدشاه مسعود از آدرس تاجیک ها وارد تعاملات سیاسی افغانستان گردیده اند و در قضاوت و تحلیلهای سیاسی نیز ممثل منافع وعلایق سیاسی تاجیکها شناخته میشوند. اما هرگاه نتایج افکار، رفتار و عملکرد سیاسی آنها مورد دقت و تامل قرار گیرد، چیزی بیشتر از شعارهای سیاسی و حرکت های منفرد و مقطعی به چشم نمیخورد. سوال اینجا است که پس ازشهادت احمدشاه مسعود چرا اینها نتوانسته اند در یک بستر منسجم سیاسی گردهم آمده و با رفتار تعریف شده و سنجیده شده در مسیر آرزوهای مردم افغانستان گام بردارند؟
جناب استاد ربانی به عنوان رهبر جمعیت اسلامی افغانستان که سهم برجسته در پیروزی جهاد ومقاومت مردم افغانستان دارد اما پس ازشهادت احمدشاه مسعود تلاش های سیاسی او بیشتر در مقیاس منافع شخص او قابل تفسیر میباشد. حضور ایشان در جلسه تقلبی صلح که بر اهداف ویرانگر تیم آقای کرزی مشروعیت می بخشد جز اینکه در پرتو منافع شخصی ایشان قابل تفسیر باشد با هیچ منطق دیگر قابل قضاوت نمیباشد. کمتر کسی است که نداند که حضور استاد ربانی در این برنامه استفاده نمادین از پایگاه قومی و سیاسی او میباشد. حال آنکه از جناب استاد ربانی انتظار میرفت که رفتار و افکار سیاسی اش را در منطومه آرزو و آرمانهای مجاهدین و مردم افغانستان تعریف و تنظیم نماید.
آقای داکتر عبدالله یکی دیگر ازکسانی میباشد که تاهنوز بیشترین شعار و کمترین عمل را ازخود به یادگار گذاشته است. او درجریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری به محور و مرکز امید و آرزوهای مجاهدین و مردم افغانستان تبدیل گردیده بود. اما پس از آنکه از رفتن به ارگ ریاست جمهوری بازماند، به زودی در همان نقطه خاموش و گم نام برگشت که ازهمانجا وارد عرصه مبارزات انتخابات ریاست جمهوری گردیده بود. داکتر عبدالله در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری به شدت درمعرض توجه افکارعامه و رسانه های بین المللی قرار گرفت. هرگاه او دارای اهداف تعریف شده و تعهد و تقید سیاسی به آرزوها و آرمانهای مردم افغانستان میبود، با استفاده از این فرصت می توانست یک بستر منسجم و متقدر سیاسی را فراهم آورده و در تحولات و تعاملات پس از انتخابات به عنوان قدرت بازدارنده در برابر رفتار و مواضع سیاسی آقای کرزی عمل نماید. اما دیدیم که ظرفیت سیاسی داکتر عبدالله خیلی کمتر از این بود. حتی یادمان نمیرود که جناب داکتر عبدالله در روز اعلام انصراف از شرکت در دوربعدی انتخابات، باگلوی پرعقده و چشمان اشک آلود در برابر چشم رسانه ها ظاهر گردیدکه این رفتار به هیچ عنوان با غرور مجاهدین و مردمی که از او حمایت کرده بودند همخوانی نداشت.
جناب آقای یونس قانونی نیز از جمله چهره های برجسته سیاسی و ازجمله معماران توافق نامه تاریخی بن میباشد. آقای قانونی باتوجه به تجارب و فهم دقیق و مدرن سیاسی که دارد میتواندخیلی بیشتر از این در تحولات و تعاملات سیاسی افغانستان اثرگذار باشد. آنچه که او اما تا هنوز در بستر حوادث و رخدادهای سیاسی افغانستان ازخود در معرض قضاوت و تفسیر گذاشته است خیلی کمتر از آن است که انتظار میرود. او میتواند با استفاده از ظرفیت و تجارب عمیقی که دارد روزنه های جدیدی از امید را فرا روی مجاهدین و مردم افغانستان بگشاید.
کسی دیگری که در ماه های اخیر نامش بر سر زبانها رفت و از توانمندی و فهم دقیق سیاسی اش سخن گفته شد، جناب آقای امرلله صالح بود. آقای صالح پس از آنکه از ریاست امنیت ملی برکنار گردید و سفرهای متعددی را که درمیان مردم انجام داد، کم کم به نقطه نیرومندی از امید و انتظار تبدیل گردید. او باتوجه به دانش عمیق و تجارب ارزشمند و ظرفیت بلندش در زمینه های متفاوت مدیریت سیاسی و همچنان با توجه به حسن رفتار و عزت نفسی که ازخود به نمایش گذاشته بود در این اواخر به شدت در معرض توجه قرار گرفت و انتظار میرفت که او تنها کسی است که عملآ میتواند یک بستر جدید و منسجم سیاسی را برای مردم افغانستان فراهم آورده و در مسیر آرزوهای مجاهدین و مردم افغانستان گام بردارد. اما دیده میشود که تلاشهای اولیه او کم کم به خاموشی می گراید و آنچه را که او برای انجام آن خود را متعهد و مقید معرفی میکرد، کم کم فراموش میکند.
باتوجه به آنچه که گفته آمد، نگارنده معتقد است که بخشی از نا امیدی های مردم و آشفتگی های اوضاع افغانستان را می باید در رفتار و در نگرش نا تعریف شده ی این دسته از رهبران سیاسی دانست که نتوانسته اند در یک بستر همبسته سیاسی به فعالیت سیاسی بپردازند. تفرق و فقدان اخلاق همپذیری در رفتار اینها سبب گردیده است که خود نتوانند در مقیاس و سیعتر نقش بیافرینند. هرگاه این دسته از رهبران سیاسی نتوانند که ظرفیت دگر پذیری را در خود ایجاد نموده و با اهداف و نیت تعریف شده وارد تعاملات سیاسی نگردند، تردیدی وجود ندارد که تند باد حوادث سیاسی آنها را شبیه برگ های پاییزی در مسیر نامعلوم هدایت خواهد کرد. دقت و تامل در نتایج رفتار و عملکرد سیاسی رهبران معاصر تاجیک تبار این واقعیت را بیش از بیش برجسته می سازد که ایجاد و تعریف یک جریان منسجم و هدفمند سیاسی که در بر گیرنده تمام نخبگان این مردم باشد، از نیازهای شدید و مبرم معاصر ما میباشد.
همانگونه که شهید احمدشاه مسعود پرچمدار افتخار آفرین جهاد و مقاومت مردم افغانستان بود، رهبران معاصر سیاسی تاجیک تبار نیز می باید ممثل ارزشهای انسانی و مروج و معرف وحدت، همبستگی، خویشاوندی ملی و همزیستی مسالمت آمیز مردم افغانستان باشند. این امر زمانی ممکن میگردد که تعریف مجددی از موقعیت تاریخی و سیاسی مردم ما صورت گرفته و باتوجه به نتایج رفتار و عملکرد گذشته رهبران سیاسی اهداف جدیدی با توجه به ضرورت مردم و واقعیت های سیاسی افغانستان تعریف گردد.
____
در همین زمینه:
برهان الدین ربانی، مانع اصلی فعالیت ائتلاف "تغییر و امید"
پیام امرالله صالح: بيائيد طرح بسيج ملي را بريزيم
قانونی: کسانی که مرا می شناسند، می دانند که من اهل "تبانی" و"معامله" نیستم!
چهارشنبه ، 28 مهر 1389 ، 07:29 فرشته حضرتی
افغانستان جامعه چند قومی و متفرف میباشد که به دلیل اسارت در چنگ حاکمیت های قومی تاهنوز نتوانسته است به عنوان دولت ـ ملت واحد و منسجم عرض اندام نماید. ازهمین رو احزاب و رهبران سیاسی که در بستر سرنوشت سیاسی افغانستان نقش آفریده اند، بیشترینه از آدرس و پایگاه قومی وارد تعاملات سیاسی افغانستان گردیده اند و در روند این تعاملات ممثل علایق و منافع قومی بوده اند. بطور مثال پایگاه سنتی جمعیت اسلامی را باید درمیان تاجیک ها جستجو کرد و همین گونه پایگاه سنتی حزب وحدت را درمیان هزاره ها، پایگاه سنتی جنبش ملی اسلامی را درمیان ازبک ها و پایگاه طالبان و حزب اسلامی درمیان پشتونها قابل شناسایی میباشند. به همین دلیل نقد رفتار و تحلیل و تفسیر علمکرد احزاب و رهبران سیاسی در افغانستان بصورت یک کلیت واحد و در مقیاس علایق ومنافع فرا قومی نمیتواند معیار قضاوت در زمینه آسیب شناسی احزاب و رهبران سیاسی افغانستان قرار گیرد.
دراین نبشته سعی میگرددکه هرچند به صورت اختصار رفتار سیاسی و عملکرد رهبران تاجیک تبار افغانستان مورد تامل قرار گرفته و تاثیرات آن در مقیاس منافع و آرزوهای مردم افغانستان مورد پویش و سنجش قرار گیرد. هرچند که نقد و بر رسی رفتار وعملکرد سیاسی این دسته از رهبران مستلزم دقت خیلی بیشتر وعمیق تر میباشد اما این نوشته میتواند در سهم خود مقدمه ای برای نقد و بر رسی بیشتر و دقیق تر باشد.تاجیکان افغانستان در مسیر پر فراز و نشیب تاریخ این کشور سهم ارزنده و دینامیک را در امر صیانت و پاسداری از فرهنگ و ارزشهای تاریخی این کشور ایفا کرده اند و همچنان در آفرینش و گسترش تمدن بشری جایگاه شایسته تاریخی را بخود اختصاص داده اند. اما از روزگارانی که سیطره وحشت و خشونت در این سرزمین فراگیر گردیده است تاجیکان افغانستان نیز مانند سایر ملیت های در حاشیه قدرت، درحاشیه کشانده شده اند و با محرومیت و انزوای سیاسی درگیر بوده اند. کودتای هفت ثور و به دنبال آن تجاوز شوروی سابق در افغانستان، ساختار سنتی حاکمیت و اقتدار سیاسی افغانستان را برهم زد وبه دنبال آن خیزش و جهاد مردم علیه تجاوز شوروی دراین کشور منجر به تشکیل و تاسیس نیرومند ترین جبهات و مراکز جهاد در مناطق تاجیک نشین گردید که پس از گذشت مدت خیلی کم شهید احمدشاه مسعود به عنوان قدرتمندترین فرمانده جهاد مردم افغانستان محور امید و آرزوهای مردم افغانستان قرار گرفت. نبوغ نظامی، شهامت، پایداری و خلاقیت فکری شهیداحمدشاه مسعود چه در دوران جهاد و چه در دوران مقاومت و مبارزه در برابر طالبان و تروریزم بین المللی سبب گردید که افغانستان از سقوط حتمی در کام بیگانگان نجات یافته و معادلات دشمنان آن نقش بر آب گردد.
پس از شهادت احمدشاه مسعود انتظار میرفت دوستان و یارانی که همراه و همگام با او در سالهای جهاد با متجاوزین روسی و در سالهای مقاومت علیه طالبان و تروریزم بین المللی نفش آفریده بودند، پرچمدار آرزو و آرمانهای او گردیده و کشتی شکسته آرزوهای مردم افغانستان را به ساحل امنیت و آرامش هدایت نمایند. اما متاسفانه چنین نگردید وکسانی که بیشترین انتظار از آنها میرفت کمترین اثر را ازخود برجای نهادند. جناب استاد ربانی، داکتر عبدالله جناب آقای قانونی و در این اواخر جناب آقای امرالله صالح که پس ازشهادت احمدشاه مسعود از آدرس تاجیک ها وارد تعاملات سیاسی افغانستان گردیده اند و در قضاوت و تحلیلهای سیاسی نیز ممثل منافع وعلایق سیاسی تاجیکها شناخته میشوند. اما هرگاه نتایج افکار، رفتار و عملکرد سیاسی آنها مورد دقت و تامل قرار گیرد، چیزی بیشتر از شعارهای سیاسی و حرکت های منفرد و مقطعی به چشم نمیخورد. سوال اینجا است که پس ازشهادت احمدشاه مسعود چرا اینها نتوانسته اند در یک بستر منسجم سیاسی گردهم آمده و با رفتار تعریف شده و سنجیده شده در مسیر آرزوهای مردم افغانستان گام بردارند؟
جناب استاد ربانی به عنوان رهبر جمعیت اسلامی افغانستان که سهم برجسته در پیروزی جهاد ومقاومت مردم افغانستان دارد اما پس ازشهادت احمدشاه مسعود تلاش های سیاسی او بیشتر در مقیاس منافع شخص او قابل تفسیر میباشد. حضور ایشان در جلسه تقلبی صلح که بر اهداف ویرانگر تیم آقای کرزی مشروعیت می بخشد جز اینکه در پرتو منافع شخصی ایشان قابل تفسیر باشد با هیچ منطق دیگر قابل قضاوت نمیباشد. کمتر کسی است که نداند که حضور استاد ربانی در این برنامه استفاده نمادین از پایگاه قومی و سیاسی او میباشد. حال آنکه از جناب استاد ربانی انتظار میرفت که رفتار و افکار سیاسی اش را در منطومه آرزو و آرمانهای مجاهدین و مردم افغانستان تعریف و تنظیم نماید.
آقای داکتر عبدالله یکی دیگر ازکسانی میباشد که تاهنوز بیشترین شعار و کمترین عمل را ازخود به یادگار گذاشته است. او درجریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری به محور و مرکز امید و آرزوهای مجاهدین و مردم افغانستان تبدیل گردیده بود. اما پس از آنکه از رفتن به ارگ ریاست جمهوری بازماند، به زودی در همان نقطه خاموش و گم نام برگشت که ازهمانجا وارد عرصه مبارزات انتخابات ریاست جمهوری گردیده بود. داکتر عبدالله در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری به شدت درمعرض توجه افکارعامه و رسانه های بین المللی قرار گرفت. هرگاه او دارای اهداف تعریف شده و تعهد و تقید سیاسی به آرزوها و آرمانهای مردم افغانستان میبود، با استفاده از این فرصت می توانست یک بستر منسجم و متقدر سیاسی را فراهم آورده و در تحولات و تعاملات پس از انتخابات به عنوان قدرت بازدارنده در برابر رفتار و مواضع سیاسی آقای کرزی عمل نماید. اما دیدیم که ظرفیت سیاسی داکتر عبدالله خیلی کمتر از این بود. حتی یادمان نمیرود که جناب داکتر عبدالله در روز اعلام انصراف از شرکت در دوربعدی انتخابات، باگلوی پرعقده و چشمان اشک آلود در برابر چشم رسانه ها ظاهر گردیدکه این رفتار به هیچ عنوان با غرور مجاهدین و مردمی که از او حمایت کرده بودند همخوانی نداشت.
جناب آقای یونس قانونی نیز از جمله چهره های برجسته سیاسی و ازجمله معماران توافق نامه تاریخی بن میباشد. آقای قانونی باتوجه به تجارب و فهم دقیق و مدرن سیاسی که دارد میتواندخیلی بیشتر از این در تحولات و تعاملات سیاسی افغانستان اثرگذار باشد. آنچه که او اما تا هنوز در بستر حوادث و رخدادهای سیاسی افغانستان ازخود در معرض قضاوت و تفسیر گذاشته است خیلی کمتر از آن است که انتظار میرود. او میتواند با استفاده از ظرفیت و تجارب عمیقی که دارد روزنه های جدیدی از امید را فرا روی مجاهدین و مردم افغانستان بگشاید.
کسی دیگری که در ماه های اخیر نامش بر سر زبانها رفت و از توانمندی و فهم دقیق سیاسی اش سخن گفته شد، جناب آقای امرلله صالح بود. آقای صالح پس از آنکه از ریاست امنیت ملی برکنار گردید و سفرهای متعددی را که درمیان مردم انجام داد، کم کم به نقطه نیرومندی از امید و انتظار تبدیل گردید. او باتوجه به دانش عمیق و تجارب ارزشمند و ظرفیت بلندش در زمینه های متفاوت مدیریت سیاسی و همچنان با توجه به حسن رفتار و عزت نفسی که ازخود به نمایش گذاشته بود در این اواخر به شدت در معرض توجه قرار گرفت و انتظار میرفت که او تنها کسی است که عملآ میتواند یک بستر جدید و منسجم سیاسی را برای مردم افغانستان فراهم آورده و در مسیر آرزوهای مجاهدین و مردم افغانستان گام بردارد. اما دیده میشود که تلاشهای اولیه او کم کم به خاموشی می گراید و آنچه را که او برای انجام آن خود را متعهد و مقید معرفی میکرد، کم کم فراموش میکند.
باتوجه به آنچه که گفته آمد، نگارنده معتقد است که بخشی از نا امیدی های مردم و آشفتگی های اوضاع افغانستان را می باید در رفتار و در نگرش نا تعریف شده ی این دسته از رهبران سیاسی دانست که نتوانسته اند در یک بستر همبسته سیاسی به فعالیت سیاسی بپردازند. تفرق و فقدان اخلاق همپذیری در رفتار اینها سبب گردیده است که خود نتوانند در مقیاس و سیعتر نقش بیافرینند. هرگاه این دسته از رهبران سیاسی نتوانند که ظرفیت دگر پذیری را در خود ایجاد نموده و با اهداف و نیت تعریف شده وارد تعاملات سیاسی نگردند، تردیدی وجود ندارد که تند باد حوادث سیاسی آنها را شبیه برگ های پاییزی در مسیر نامعلوم هدایت خواهد کرد. دقت و تامل در نتایج رفتار و عملکرد سیاسی رهبران معاصر تاجیک تبار این واقعیت را بیش از بیش برجسته می سازد که ایجاد و تعریف یک جریان منسجم و هدفمند سیاسی که در بر گیرنده تمام نخبگان این مردم باشد، از نیازهای شدید و مبرم معاصر ما میباشد.
همانگونه که شهید احمدشاه مسعود پرچمدار افتخار آفرین جهاد و مقاومت مردم افغانستان بود، رهبران معاصر سیاسی تاجیک تبار نیز می باید ممثل ارزشهای انسانی و مروج و معرف وحدت، همبستگی، خویشاوندی ملی و همزیستی مسالمت آمیز مردم افغانستان باشند. این امر زمانی ممکن میگردد که تعریف مجددی از موقعیت تاریخی و سیاسی مردم ما صورت گرفته و باتوجه به نتایج رفتار و عملکرد گذشته رهبران سیاسی اهداف جدیدی با توجه به ضرورت مردم و واقعیت های سیاسی افغانستان تعریف گردد.
____
در همین زمینه:
برهان الدین ربانی، مانع اصلی فعالیت ائتلاف "تغییر و امید"
پیام امرالله صالح: بيائيد طرح بسيج ملي را بريزيم
قانونی: کسانی که مرا می شناسند، می دانند که من اهل "تبانی" و"معامله" نیستم!