اختلاف خامنه ای و احمدی نژاد
دوشنبه 06 جمادى الثانية 1432هـ - 09 مه 2011م
حسن فحـص
ترجمه: محمد حمیداز زمانی که رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت الله علی خامنه ای از کاندیداتوری محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و بر علیه شخصیتهای دارای تاثیرگذاری و محبوبیت بیشتر در تاریخ انقلاب، حمایت کرد، تاکنون، این اولین بار است که بحران بی اعتمادی بین رهبری و رئیس جمهوری ایران نمایان می شود. علی رغم هزینه های گزافی که رهبری برای دفاع از گزینه احمدی نژاد پرداخته است اما دیگری در این میان احساس می کند که رسیدنش به پست ریاست جمهوری را مدیون هیچکس یا گروهی نیست حتی اگر آن شخص یا گروه رهبری نظام و یا نیروهای نظامی و امنیتی باشند.اختلاف دیدگاهها بین رهبر ایران و محمود احمدی نژاد در مورد انتخاب او به عنوان رئیس جمهور علی رغم نقش دیگر و جایگاه وی نزد مقام رهبری و ولایت فقیه، خیلی زود اتفاق افتاد. در دفاع از گزینه مورد حمایت رهبر نظام، شدت رویارویی بین او و همکارانش در انقلاب و حکومت و همرزمانش، به حدی رسید که او ترجیح داد که همه اینها را قربانی کرده تا دلیلی ارائه دهد مبنی بر درست بودن دیدگاهش در مورد آینده سیاسی ایران پس از مرحله ای که به دوره اصلاحات شناخته شده و به مدت 8 سال در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ادامه یافته بود.هزینه هایی که خامنه ای با اخراج محمد خاتمی ،مهدی کروبی و میرحسین موسوی از دایره وفاداران به انقلاب و ولایت فقیه پرداخته به اینجا ختم نمی گردد بلکه وی مجبور به دست کشیدن از آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی یعنی نزدیکترین یار و یاور دیرینه خود در طول مبارزات انقلابی اش شد و به احمدی نژاد اجازه داد تا بر هاشمی غلبه کرده و وی را محاصرکند و تمام تاریخچه وعملکرد و نقش او در پیروزی انقلاب و بنیانگذاری نظام در سخت ترین مراحل آن را از وی سلب کند.خامنه ای از قبل از زمان اجرای انتخابات ریاست جمهوری در سال 2005 و در طول آن با بکار بردن و بسیج نیروهای نظامی و اطلاعاتی به نفع محمود احمدی نژاد و با تحمیل شکست سیاسی بر شخصیتهایی که در مقایسه با احمدی نژاد از اعتبار سیاسی و انقلابی بالایی برخوردار بودند به احمدی نجاد اجازه داد تا پیروز عرصه انتخاباتی شود.پیروزی احمدی نژاد در دو دوره گذشته از انتخابات ریاست جمهوری به ضرر رقبای وی از جمله هاشمی رفسنجانی وعلی لاریجانی( با انتصاب او به سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی تن به رضایت داده اما احمدی نژاد قادر به همزیستی با هر طرفی که مستقیما از او اطاعت نکرده و یا در ارتباط با رهبری نظام از او سبقت بگیرد، نیست) و همچنین به ضرر محمد باقر قالیباف ( پیش از آن سمت فرماندهی کل نیروهای انتظامی و همچنین فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشته و با انتصاب او به سمت ریاست شهرداری تهران وی در این مورد تن به رضایت داده است) و نیز محسن رضایی که سابقا سمت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را عهده دار بود.همچنین خامنه ای در سال 2009 پس از آنکه به ضرر کاندیدای اصلاح طلب میر حسین موسوی بر انتخاب مجدد احمدی نژاد در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اصرار ورزید، با اعلام نتایج این دوره از انتخابات ریاست جمهوری مجبور به رویارویی با اعتراضات مردمی شد و این بحران و ناآرامیهای ناشی از آن نزدیک بود که نظام حاکم بر ایران و دستگاههای آن را سرنگون کند.با افزایش اشتباهات احمدی نژاد در روند اداره کشور و دولت و دستگاههای آن، خامنه ای سعی کرد تا قدر امکان به ترمیم این موضوع بپردازد اما با وسعت یافتن این شکاف رهبر نظام جز دخالت مستقیم برای اصلاح بعضی از امور و جلوگیری از اثرات منفی بعضی از تصمیم گیریها، چاره ای نداشت.اخبار و گزارشهایی اخیری که حاکی از نامه استعفای احمدی نژاد به رهبری نظام و در اعتراض به نپذیرفتن استعفای وزیر اطلاعات و باز گرداندن او به منصبش شاید کاملا مطابق با حقیقت نباشد اما دلیلی بر وجود بحرانی نه چندان آسان در درون نظام حاکم بر ایران است.گزارشها در این رابطه حاکی است که احمدی نژاد در دیدار اخیر خود با رهبری نظام که چند روز پیش برگزار گردید از تصمیم خامنه ای در مورد وزیر اطلاعات اظهار ناخشنودی کرده و بر عدم موافقت خود با بازگشت مصلحی به سمتش تاکید کرده است.اطلاعات به دست آمده نشان می دهد که محمود احمدی نژاد برای ادامه کار خود به عنوان رئیس جمهور شرط گذاشته است و آن اینکه رهبر نظام طرح رسیدن اسفندیار رحیم مشایی به پست ریاست جمهوری پس از احمدی نژاد را تضمین کند و در غیر این صورت احمدی نژاد استعفای خود از پست ریاست جمهوری را خواهد نوشت.همچنین در این گزارشها آمده است که احمدی نژاد در جهت تنش بیشتر گام نهاده و به منظور فشار بر رهبری نظام اقدام به اعتکاف در منزل شخصی خود نموده و از شرکت کردن در جلسات هیئت دولت اجتناب می ورزد و در این میان سفر استانی هیئت دولت به استان قم را نیز لغو کرده است.در این گزارشها نیز آمده است که در این رابطه دو راه بیشتر جلوی رهبری نظام وجود ندارد یا اینکه به وزیر اطلاعات دستور دهد تا از پذیرفتن تصمیم رهبری نظام مبنی بر بازگرداندن وی به وزارت عذر خواسته و بر موضوع استعفای خود به جای برکناری اش پافشاری کند که این خود گزینه ای سخت است و به معنی عقب نشینی رهبری نظام در برابر تهدیدها و فشارهای احمدی نژاد است. و یا اینکه اوضاع به سمتی پیش برود که رهبر نظام متوسل به گزینه ای شود که خود بارها مانع از آن شده و آن اینکه راه را برای طرحی قدیم باز کند که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای بررسی صلاحیت رئیس جمهور در اداره کشور پیشنهاد کرده بودند، و این به معنی رای عدم اعتماد به احمدی نژاد و عزل وی از سمت ریاست جمهوری ایران واعلام اجرای انتخاباتی زود هنگام در ایران می باشد.گزینه دیگر آنکه خود احمدی نژاد در جهت اعلام استعفای خود گام برداشته و از اجبار نظام برای برداشتن گامی که ممکن برای آن سخت باشد دست برداشته که این خود در آینده سیاسی احمدی نژاد اقدامی منفی به شمار خواهد رفت. همچنین اطلاعات به دست آمده نشانگر آن است که مراکز تصمیم گیری در دفتر رهبری نظام و ساختار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جستجو برای یافتن جایگزینی برای احمدی نژاد در صورتی که اوضاع به عزل یا استعفای وی منجر شود، را آغاز کرده اند و همچنین امکان کاندیداتوری منوچهرمتکی وزیر امور خارجه برکنار شده ایران را به منظور اعاده حیثیت وی در برابر اهانتهایی که به او و در نتیجه تحریک های مشایی صورت گرفته را فراهم نمایند.نیز در مورد امکان جایگزینی محمد باقرقالیباف شهردار تهران به جای احمدی نژاد زمزمه هایی به گوش می رسد به ویژه اینکه علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ایران حمله تبلیغاتی گسترده ای را در این زمینه و در حمایت از قالیباف رهبری می کند. قالیباف در مقایسه با احمدی نژاد عملکرد موفق و تجربه رضایت بخشی در شهرداری تهران دارد که به این موضوع کمک خواهد کرد.بعضی گروهها معتقدند که قالیباف از شانس بیشتری در این زمینه برخوردار است به ویژه اینکه رهبر نظام و تا چند روز قبل از انتخابات سال 2005 از حامیان کاندیداتوری قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ایران بوده تا جایی که فرزند او "مجتبی خامنه ای" از حامیان سر سخت قالیباف بوده و تا حد زیادی در اداره کارهای کمیته های انتخاباتی قالیباف دست داشته و برای چندین بار و حتی سه روز قبل از اجرای انتخابات ریاست جمهوری در مرکز انتخاباتی قالیباف مشاهده شده است، انتخاباتی که به موجب نتایج آن محمود احمدی نژاد و به ضرر رقبای سیاسی خود پیروز آن بود.خطری که نظام حاکم بر ایران را تهدید می کنداما، بحران بین آیت الله علی خامنه ای رهبر نظام ایران و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور این کشور به چه معنی است؟ و آیا می توان گفت که این بحران زاده شرایط کنونی است و یا اینکه در پی تصمیم احمدی نژاد مبنی بر برکناری حیدر مصلحی از سمتش در وزارت اطلاعات است؟کسانی که با اسرار پشت پرده مراکز تصمیم گیری در ایران آشنا هستند بر این باور خود تاکید داشته و به حد یقین رسیده اند که این مسئله یا بحران فقط به موضوع اعتکاف احمدی نژاد و دست کشیدن وی از انجام مسئولیتهایش در دولت و یا نهاد ریاست جمهوری و به عنوان یک واکنش در برابر آن چیزی که از آن به نام "حکم حکومتی" یاد می شود و جزو اختیارات ولی فقیه بوده که موجب لغو حکم رئیس جمهوری در برکناری وزیر اطلاعات شده، و نیز در بازگرداندن وی به منصبش موثر واقع شده است، مربوط نیست.آنها این بحران را به نشستی که در وزارت اطلاعات با حضور وزیر و ارکان وزارتخانه و به منظور بررسی تهدیدات داخلی و خارجی پیش روی ایران و نظام جمهوری اسلامی منعقد گردیده بود، نسبت می دهند.این نشست که پنج ماه پیش منعقد گردیده می توانست همانند نشستهای قبلی این وزارتخانه که به طور دوره ای برگزار می شد جنجال برانگیز نباشد اما موضوع مورد بحث و چکیده ها ونتیجه گیریهای حاصل از آن برای رئیس جمهور و گروه همکارانش خیلی خطرناک بوده تا جایی که وی را بر این داشت تا اقدامات و واکنشهای فوری را بر علیه بعضی از شرکت کنندگان در این نشست اتخاذ کند، به طوری که پس از گذشت نیم ساعت از زمان پایان آن جلسه بدون هیچگونه مقدمه سازی حیدر مصلحی با دریافت حکمی از نهاد ریاست جمهوری که از وی می خواست معاونش در وزارت اطلاعات را برکنار کند غافلگیر شد.مصلحی چاره ای جز پیروی از دستور رئیس جمهور نداشت اما اقدام به ابلاغ این موضوع به دفتر رهبری نظام کرد که این نیز به نوبت خود مصلحی را در برابر اجرای حکم ریاست جمهوری به خویشتنداری دعوت کرده و از او در این رابطه خواسته تا صبر و انتظار پیشه کند.ناظران در این رابطه می گویند نشستی که در مقر وزارت اطلاعات ایران بنا به دعوت وزیر و با حضور ارکان وزارتخانه و یگانهای امنیتی برگزار شده بود شاهد اظهارنظرهایی از معاون وزیر اطلاعات ایران بود که در آن به تهدیدات داخلی و خارجی پیش روی ایران و نظام اسلامی آن پرداخته است.معاون وزیر در اظهارات خود گقته بود که ایران با خطری بزرگ و بی سابقه در سطح داخلی و خارجی مواجه است که هیچگاه مشابه آن را ندیده مگر در دوره ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر و باید دستگاههای امنیتی ذیربط باید اقدام به تکاپو برای متوقف ساختن روند وخامت اوضاع و از بروز خطر جدیدی جلوگیری بکنند که در درون دستگاههای جمهوری اسلامی ایران نهفته است.در گذشته رهبری سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی ایران شخص ابوالحسن بنی صدر را در آن زمان به عنوان تهدیدی برای استمرار و ماندگاری نظام شناسایی کرده بود، وی از طرفی رابطه خوبی با نیروهای استعمارگر خارجی که با ایران دشمن بودند، داشت و در مرحله ای که ایران درگیر جنگ با عراق بوده عملکرد او در جهت تضعیف مواضع ایران در سطح بین المللی بود. از طرف دیگر بنی صدر بعنوان یکی از طرفهای درگیر با نهادهای دینی شناخته شده و رابطه ای بسیار قوی با نیروهای مخالف در داخل به ویژه سازمان مجاهدین خلق به فرماندهی مسعود رجوی داشت که به دنبال براندازی نظام بودند. در آن زمان فرماندهی امنیتی به این تصمیم رسیده بود که می بایست بنی صدر را از ریاست جمهوری کنار زده و او را به اتهام ارتکاب خیانت بزرگ محاکمه کرد. و در همین راستا دستوراتی به مجلس شورای اسلامی ابلاغ شد مبنی بر اینکه به رئیس جمهور رای عدم اعتماد بدهد و به همین منظور صلاحیت او برای ادامه کار در پست ریاست جمهوری مورد بررسی قرار گرفت که جلسات پارلمانی در این زمینه منتهی به رای عدم اعتماد به وی و درخواست برای تحت پیگرد قرار دادن او به تهمت ارتکاب جرم خیانت بزرگ و جاسوسی شده بود. در پی این اوضاع بنی صدر به همراه مسعود رجوی و با پوشش لباس زنانه از ایران خارج شده و به فرانسه پناهنده شد تا از آنجا اپوزسیونی را بر ضد نظام رهبری کند که دارای تاثیرات بزرگی نبود.خطر جدیدی که نظام جمهوری اسلامی ایران در درون دستگاههایش با آن مواجه است در ارتباط با شخص اسفندیار رحیم مشایی معاون رئیس جمهور و رئیس دفتر ریاست جمهوری و فرستاده ویژه وی در امور خاورمیانه است و دستگاههای امنیتی می بایست فورا اقدام به جلوگیری از وخامت اوضاع نموده و از اثرات منفی وجود این شخص در مهمترین مراکز و دستگاههای دولت و نظام پیشگیری کنند.علل به وجود آمدن این دیدگاه امنیتی و سیاسی به تعدادی از ایرادات بر می گردد که نسبت به اسفندیار رحیم مشایی گرفته می شود ومهمترین آنها عبارتند از:1- مواضع آشکار او در ارتباط با اسرائیل، به ویژه آن موضعی که در آن از دوستی بین دو ملت ایران و اسرائیل یاد کرده بود که این خود موضعی مغایر با موضع استراتژیک نظام بوده که وجود اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و خواهان آزادی فلسطین است و یا تطبیق دیدگاه رهبر ایران مبنی بر اجرای همه پرسی در داخل فلسطین با مشارکت ساکنان اصلی آن یعنی مسلمانان و مسیحیان و یهودیان درباره شکل نظام و دولتی که می خواهند را شعار می دهد. که در این صورت چنانچه نتیجه همه پرسی به نفع یهودیان باشد همگان ملزم به قبول و شناسایی آن خواهند بود. 2- اظهارات مشایی در مورد مکتب ایرانی که در آن گفته بود که ایرانیان نه شیعه هستند و نه سنی بلکه مفهوم ویژه ای از اسلام دارند که این خود موجب برانگیخته شدن احساسات و واکنشهای نهادهای دینی در ایران شده که مشایی را به عقب نشینی از این گفتار دعوت نموده و خواستار عذرخواهی وی شدند زیرا که این موضع موجب الحاق ضرر و زیان به هویت دینی و ملی نظام اسلامی وجمهوری آن در ایران شده است. موج این اعتراضات به نهادهای دینی و یا حوزه علمیه قم منحصر نبود بلکه فراتر از آن رفته و به موسسه های سیاسی مانند پارلمان و نهادهای نظامی از جمله سپاه پاسداران نیز سرایت کرده است تا جایی که علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه اظهارات مشایی را انحرافی خطرناک برای مفاهیم دینی دانسته و خواستار مقابله با آن شده است.3- قرار گرفتن اسفندیار رحیم مشایی در راس گروهی در درون نهاد ریاست جمهوری که سیاست عقب نشینی در برابر ایالات متحده آمریکا را پیش گرفته به طوری که طبق یک توافق با آمریکا جایگاه منطقه ای پیشرفته ای در منطقه خاورمیانه برای ایران تضمین گردد. در این رابطه مشایی اقدام به گشایش کانالهای ارتباطی و مذاکره مستقیم با دولت آمریکا و ریاست جمهوری فرانسه نموده بدون اینکه رهبری نظام را از جزئیات این ارتباطات آگاه نماید و همچنین پافشاری مشایی به همراه احمدی نژاد بر مخفیانه نگهداشتن جزئیات این مذاکرات برای بهره برداری از آنها در طرحی که برای رساندن اسفندیار رحیم مشایی به پست ریاست جمهوری در ایران تدارک دیده شده است.4- اسفندیار رحیم مشایی به عنوان نفر اول تاثیرگذار بر تصمیم گیریهای رئیس جمهور ایران می باشد تا جایی که اخیرا احمدی نژاد را وادار کرده تا به طور اهانت آمیزی منوچهر متکی وزیر امور خارجه را و در حین انجام ماموریت و طی دیداری رسمی از کشور سنگال برکنار کند. این امر موجب شد تا رهبری نظام شخصا برای دعوت متکی به آرامش و جلوگیری از هر گونه اقدام یا واکنشی مستقیم و عجولانه در برابر تصمیم رئیس جمهور و به منظور اعاده حیثیت توسط وی، دخالت کند. اقدام به برکناری متکی در واقع در چارچوب تقویت اختیارات مشایی بعنوان فرستاده ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه و برای ایجاد محدودیت در برابر جریان محافظه کار سنتی در درون دولت اتخاذ شده است.5- اسفندیار رحیم مشایی و همکارانش به فساد متهم هستند به ویژه اینکه او رابطه غیر شفافی با محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور که غرق در فساد مالی است، دارد. محمدرضا رحیمی متهم به داشتن مدرک دانشگاهی جعلی است.همچنین همکار دیگر مشایی یعنی حمید بقایی که سوءظنهای زیادی در مورد آلودگی او به فساد مالی و اخلاقی وجود دارد. مشایی در ابتدا بقایی را به عنوان جایگزینی برای خود در پست معاونت رئیس جمهوری و ریاست سازمان گردشگری و میراث فرهنگی گمارد و بعدها پست رئیس دفتر ریاست جمهوری را به وی واگذار نمود تا با این کار مقدمه را برای ورود خود به دوره آینده انتخابات ریاست جمهوری و جانشینی احمدی نژاد فراهم سازد.6- تاثیرگذاری بسیار بالای مشایی بر رئیس جمهور و جهت دهی وی به تمام تصمیمات و سیاستهای احمدی نژاد در درون نهادهای دولت و نظام در ایران.معاون وزیر اطلاعات ایران در پایان ارزیابی و اظهارات خود به این نتیجه رسیده بود که شخصی مانند مشایی که تاثیرات زیادی بر نهاد ریاست جمهوری دارد خطری داخلی را برای ماندگاری نظام به همراه دارد. این خطر داخلی با خطر خارجی از قبیل فشارهای بین المللی که ایران با آنها مواجه است تلاقی یافته و رهبری نظام می بایست گامی اجرایی را در جهت دور راندن مشایی از مراکز تصمیم گیری و محاکمه او اتخاذ کند.هنوز اخبار این نشست به دفتر ریاست جمهوری منعکس نشده بود که طی نیم ساعت بعد از آن حکمی از نهاد ریاست جمهوری صادر شد که در آن از وزیر اطلاعات خواسته شده بود که معاونش را برکنار کرده و هر کس را که با این فرد در مورد دیدگاهش در ارتباط با مشایی و نقش وی در قدرت و نظام هم رای و هم عقیده باشد را تحت پیگرد قرار داده و محاکمه کند. این اتفاق سرآغاز جدایی بین رئیس جمهور و وزیر اطلاعات دولت او بود و این خود دلیلی بر شدت جدالی است که در درون نهادها ودستگاههای نظام در مورد صلاحیت و قدرت احمدی نژاد برای ماندگاری در جایگاه ریاست جمهوری آغاز شده است و نیز مناقشه بر سر ضرورت توسل به اقدامی دراماتیک که خطر را دفع کند و یا شکستی درد آور که نظام به دلیل ادامه سیاستها و عملکرد احمدی نژاد وهمکارانش محتمل آن خواهد شد.
حسن فحـص
ترجمه: محمد حمیداز زمانی که رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت الله علی خامنه ای از کاندیداتوری محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و بر علیه شخصیتهای دارای تاثیرگذاری و محبوبیت بیشتر در تاریخ انقلاب، حمایت کرد، تاکنون، این اولین بار است که بحران بی اعتمادی بین رهبری و رئیس جمهوری ایران نمایان می شود. علی رغم هزینه های گزافی که رهبری برای دفاع از گزینه احمدی نژاد پرداخته است اما دیگری در این میان احساس می کند که رسیدنش به پست ریاست جمهوری را مدیون هیچکس یا گروهی نیست حتی اگر آن شخص یا گروه رهبری نظام و یا نیروهای نظامی و امنیتی باشند.اختلاف دیدگاهها بین رهبر ایران و محمود احمدی نژاد در مورد انتخاب او به عنوان رئیس جمهور علی رغم نقش دیگر و جایگاه وی نزد مقام رهبری و ولایت فقیه، خیلی زود اتفاق افتاد. در دفاع از گزینه مورد حمایت رهبر نظام، شدت رویارویی بین او و همکارانش در انقلاب و حکومت و همرزمانش، به حدی رسید که او ترجیح داد که همه اینها را قربانی کرده تا دلیلی ارائه دهد مبنی بر درست بودن دیدگاهش در مورد آینده سیاسی ایران پس از مرحله ای که به دوره اصلاحات شناخته شده و به مدت 8 سال در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ادامه یافته بود.هزینه هایی که خامنه ای با اخراج محمد خاتمی ،مهدی کروبی و میرحسین موسوی از دایره وفاداران به انقلاب و ولایت فقیه پرداخته به اینجا ختم نمی گردد بلکه وی مجبور به دست کشیدن از آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی یعنی نزدیکترین یار و یاور دیرینه خود در طول مبارزات انقلابی اش شد و به احمدی نژاد اجازه داد تا بر هاشمی غلبه کرده و وی را محاصرکند و تمام تاریخچه وعملکرد و نقش او در پیروزی انقلاب و بنیانگذاری نظام در سخت ترین مراحل آن را از وی سلب کند.خامنه ای از قبل از زمان اجرای انتخابات ریاست جمهوری در سال 2005 و در طول آن با بکار بردن و بسیج نیروهای نظامی و اطلاعاتی به نفع محمود احمدی نژاد و با تحمیل شکست سیاسی بر شخصیتهایی که در مقایسه با احمدی نژاد از اعتبار سیاسی و انقلابی بالایی برخوردار بودند به احمدی نجاد اجازه داد تا پیروز عرصه انتخاباتی شود.پیروزی احمدی نژاد در دو دوره گذشته از انتخابات ریاست جمهوری به ضرر رقبای وی از جمله هاشمی رفسنجانی وعلی لاریجانی( با انتصاب او به سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی تن به رضایت داده اما احمدی نژاد قادر به همزیستی با هر طرفی که مستقیما از او اطاعت نکرده و یا در ارتباط با رهبری نظام از او سبقت بگیرد، نیست) و همچنین به ضرر محمد باقر قالیباف ( پیش از آن سمت فرماندهی کل نیروهای انتظامی و همچنین فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشته و با انتصاب او به سمت ریاست شهرداری تهران وی در این مورد تن به رضایت داده است) و نیز محسن رضایی که سابقا سمت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را عهده دار بود.همچنین خامنه ای در سال 2009 پس از آنکه به ضرر کاندیدای اصلاح طلب میر حسین موسوی بر انتخاب مجدد احمدی نژاد در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اصرار ورزید، با اعلام نتایج این دوره از انتخابات ریاست جمهوری مجبور به رویارویی با اعتراضات مردمی شد و این بحران و ناآرامیهای ناشی از آن نزدیک بود که نظام حاکم بر ایران و دستگاههای آن را سرنگون کند.با افزایش اشتباهات احمدی نژاد در روند اداره کشور و دولت و دستگاههای آن، خامنه ای سعی کرد تا قدر امکان به ترمیم این موضوع بپردازد اما با وسعت یافتن این شکاف رهبر نظام جز دخالت مستقیم برای اصلاح بعضی از امور و جلوگیری از اثرات منفی بعضی از تصمیم گیریها، چاره ای نداشت.اخبار و گزارشهایی اخیری که حاکی از نامه استعفای احمدی نژاد به رهبری نظام و در اعتراض به نپذیرفتن استعفای وزیر اطلاعات و باز گرداندن او به منصبش شاید کاملا مطابق با حقیقت نباشد اما دلیلی بر وجود بحرانی نه چندان آسان در درون نظام حاکم بر ایران است.گزارشها در این رابطه حاکی است که احمدی نژاد در دیدار اخیر خود با رهبری نظام که چند روز پیش برگزار گردید از تصمیم خامنه ای در مورد وزیر اطلاعات اظهار ناخشنودی کرده و بر عدم موافقت خود با بازگشت مصلحی به سمتش تاکید کرده است.اطلاعات به دست آمده نشان می دهد که محمود احمدی نژاد برای ادامه کار خود به عنوان رئیس جمهور شرط گذاشته است و آن اینکه رهبر نظام طرح رسیدن اسفندیار رحیم مشایی به پست ریاست جمهوری پس از احمدی نژاد را تضمین کند و در غیر این صورت احمدی نژاد استعفای خود از پست ریاست جمهوری را خواهد نوشت.همچنین در این گزارشها آمده است که احمدی نژاد در جهت تنش بیشتر گام نهاده و به منظور فشار بر رهبری نظام اقدام به اعتکاف در منزل شخصی خود نموده و از شرکت کردن در جلسات هیئت دولت اجتناب می ورزد و در این میان سفر استانی هیئت دولت به استان قم را نیز لغو کرده است.در این گزارشها نیز آمده است که در این رابطه دو راه بیشتر جلوی رهبری نظام وجود ندارد یا اینکه به وزیر اطلاعات دستور دهد تا از پذیرفتن تصمیم رهبری نظام مبنی بر بازگرداندن وی به وزارت عذر خواسته و بر موضوع استعفای خود به جای برکناری اش پافشاری کند که این خود گزینه ای سخت است و به معنی عقب نشینی رهبری نظام در برابر تهدیدها و فشارهای احمدی نژاد است. و یا اینکه اوضاع به سمتی پیش برود که رهبر نظام متوسل به گزینه ای شود که خود بارها مانع از آن شده و آن اینکه راه را برای طرحی قدیم باز کند که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای بررسی صلاحیت رئیس جمهور در اداره کشور پیشنهاد کرده بودند، و این به معنی رای عدم اعتماد به احمدی نژاد و عزل وی از سمت ریاست جمهوری ایران واعلام اجرای انتخاباتی زود هنگام در ایران می باشد.گزینه دیگر آنکه خود احمدی نژاد در جهت اعلام استعفای خود گام برداشته و از اجبار نظام برای برداشتن گامی که ممکن برای آن سخت باشد دست برداشته که این خود در آینده سیاسی احمدی نژاد اقدامی منفی به شمار خواهد رفت. همچنین اطلاعات به دست آمده نشانگر آن است که مراکز تصمیم گیری در دفتر رهبری نظام و ساختار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جستجو برای یافتن جایگزینی برای احمدی نژاد در صورتی که اوضاع به عزل یا استعفای وی منجر شود، را آغاز کرده اند و همچنین امکان کاندیداتوری منوچهرمتکی وزیر امور خارجه برکنار شده ایران را به منظور اعاده حیثیت وی در برابر اهانتهایی که به او و در نتیجه تحریک های مشایی صورت گرفته را فراهم نمایند.نیز در مورد امکان جایگزینی محمد باقرقالیباف شهردار تهران به جای احمدی نژاد زمزمه هایی به گوش می رسد به ویژه اینکه علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ایران حمله تبلیغاتی گسترده ای را در این زمینه و در حمایت از قالیباف رهبری می کند. قالیباف در مقایسه با احمدی نژاد عملکرد موفق و تجربه رضایت بخشی در شهرداری تهران دارد که به این موضوع کمک خواهد کرد.بعضی گروهها معتقدند که قالیباف از شانس بیشتری در این زمینه برخوردار است به ویژه اینکه رهبر نظام و تا چند روز قبل از انتخابات سال 2005 از حامیان کاندیداتوری قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ایران بوده تا جایی که فرزند او "مجتبی خامنه ای" از حامیان سر سخت قالیباف بوده و تا حد زیادی در اداره کارهای کمیته های انتخاباتی قالیباف دست داشته و برای چندین بار و حتی سه روز قبل از اجرای انتخابات ریاست جمهوری در مرکز انتخاباتی قالیباف مشاهده شده است، انتخاباتی که به موجب نتایج آن محمود احمدی نژاد و به ضرر رقبای سیاسی خود پیروز آن بود.خطری که نظام حاکم بر ایران را تهدید می کنداما، بحران بین آیت الله علی خامنه ای رهبر نظام ایران و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور این کشور به چه معنی است؟ و آیا می توان گفت که این بحران زاده شرایط کنونی است و یا اینکه در پی تصمیم احمدی نژاد مبنی بر برکناری حیدر مصلحی از سمتش در وزارت اطلاعات است؟کسانی که با اسرار پشت پرده مراکز تصمیم گیری در ایران آشنا هستند بر این باور خود تاکید داشته و به حد یقین رسیده اند که این مسئله یا بحران فقط به موضوع اعتکاف احمدی نژاد و دست کشیدن وی از انجام مسئولیتهایش در دولت و یا نهاد ریاست جمهوری و به عنوان یک واکنش در برابر آن چیزی که از آن به نام "حکم حکومتی" یاد می شود و جزو اختیارات ولی فقیه بوده که موجب لغو حکم رئیس جمهوری در برکناری وزیر اطلاعات شده، و نیز در بازگرداندن وی به منصبش موثر واقع شده است، مربوط نیست.آنها این بحران را به نشستی که در وزارت اطلاعات با حضور وزیر و ارکان وزارتخانه و به منظور بررسی تهدیدات داخلی و خارجی پیش روی ایران و نظام جمهوری اسلامی منعقد گردیده بود، نسبت می دهند.این نشست که پنج ماه پیش منعقد گردیده می توانست همانند نشستهای قبلی این وزارتخانه که به طور دوره ای برگزار می شد جنجال برانگیز نباشد اما موضوع مورد بحث و چکیده ها ونتیجه گیریهای حاصل از آن برای رئیس جمهور و گروه همکارانش خیلی خطرناک بوده تا جایی که وی را بر این داشت تا اقدامات و واکنشهای فوری را بر علیه بعضی از شرکت کنندگان در این نشست اتخاذ کند، به طوری که پس از گذشت نیم ساعت از زمان پایان آن جلسه بدون هیچگونه مقدمه سازی حیدر مصلحی با دریافت حکمی از نهاد ریاست جمهوری که از وی می خواست معاونش در وزارت اطلاعات را برکنار کند غافلگیر شد.مصلحی چاره ای جز پیروی از دستور رئیس جمهور نداشت اما اقدام به ابلاغ این موضوع به دفتر رهبری نظام کرد که این نیز به نوبت خود مصلحی را در برابر اجرای حکم ریاست جمهوری به خویشتنداری دعوت کرده و از او در این رابطه خواسته تا صبر و انتظار پیشه کند.ناظران در این رابطه می گویند نشستی که در مقر وزارت اطلاعات ایران بنا به دعوت وزیر و با حضور ارکان وزارتخانه و یگانهای امنیتی برگزار شده بود شاهد اظهارنظرهایی از معاون وزیر اطلاعات ایران بود که در آن به تهدیدات داخلی و خارجی پیش روی ایران و نظام اسلامی آن پرداخته است.معاون وزیر در اظهارات خود گقته بود که ایران با خطری بزرگ و بی سابقه در سطح داخلی و خارجی مواجه است که هیچگاه مشابه آن را ندیده مگر در دوره ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر و باید دستگاههای امنیتی ذیربط باید اقدام به تکاپو برای متوقف ساختن روند وخامت اوضاع و از بروز خطر جدیدی جلوگیری بکنند که در درون دستگاههای جمهوری اسلامی ایران نهفته است.در گذشته رهبری سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی ایران شخص ابوالحسن بنی صدر را در آن زمان به عنوان تهدیدی برای استمرار و ماندگاری نظام شناسایی کرده بود، وی از طرفی رابطه خوبی با نیروهای استعمارگر خارجی که با ایران دشمن بودند، داشت و در مرحله ای که ایران درگیر جنگ با عراق بوده عملکرد او در جهت تضعیف مواضع ایران در سطح بین المللی بود. از طرف دیگر بنی صدر بعنوان یکی از طرفهای درگیر با نهادهای دینی شناخته شده و رابطه ای بسیار قوی با نیروهای مخالف در داخل به ویژه سازمان مجاهدین خلق به فرماندهی مسعود رجوی داشت که به دنبال براندازی نظام بودند. در آن زمان فرماندهی امنیتی به این تصمیم رسیده بود که می بایست بنی صدر را از ریاست جمهوری کنار زده و او را به اتهام ارتکاب خیانت بزرگ محاکمه کرد. و در همین راستا دستوراتی به مجلس شورای اسلامی ابلاغ شد مبنی بر اینکه به رئیس جمهور رای عدم اعتماد بدهد و به همین منظور صلاحیت او برای ادامه کار در پست ریاست جمهوری مورد بررسی قرار گرفت که جلسات پارلمانی در این زمینه منتهی به رای عدم اعتماد به وی و درخواست برای تحت پیگرد قرار دادن او به تهمت ارتکاب جرم خیانت بزرگ و جاسوسی شده بود. در پی این اوضاع بنی صدر به همراه مسعود رجوی و با پوشش لباس زنانه از ایران خارج شده و به فرانسه پناهنده شد تا از آنجا اپوزسیونی را بر ضد نظام رهبری کند که دارای تاثیرات بزرگی نبود.خطر جدیدی که نظام جمهوری اسلامی ایران در درون دستگاههایش با آن مواجه است در ارتباط با شخص اسفندیار رحیم مشایی معاون رئیس جمهور و رئیس دفتر ریاست جمهوری و فرستاده ویژه وی در امور خاورمیانه است و دستگاههای امنیتی می بایست فورا اقدام به جلوگیری از وخامت اوضاع نموده و از اثرات منفی وجود این شخص در مهمترین مراکز و دستگاههای دولت و نظام پیشگیری کنند.علل به وجود آمدن این دیدگاه امنیتی و سیاسی به تعدادی از ایرادات بر می گردد که نسبت به اسفندیار رحیم مشایی گرفته می شود ومهمترین آنها عبارتند از:1- مواضع آشکار او در ارتباط با اسرائیل، به ویژه آن موضعی که در آن از دوستی بین دو ملت ایران و اسرائیل یاد کرده بود که این خود موضعی مغایر با موضع استراتژیک نظام بوده که وجود اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و خواهان آزادی فلسطین است و یا تطبیق دیدگاه رهبر ایران مبنی بر اجرای همه پرسی در داخل فلسطین با مشارکت ساکنان اصلی آن یعنی مسلمانان و مسیحیان و یهودیان درباره شکل نظام و دولتی که می خواهند را شعار می دهد. که در این صورت چنانچه نتیجه همه پرسی به نفع یهودیان باشد همگان ملزم به قبول و شناسایی آن خواهند بود. 2- اظهارات مشایی در مورد مکتب ایرانی که در آن گفته بود که ایرانیان نه شیعه هستند و نه سنی بلکه مفهوم ویژه ای از اسلام دارند که این خود موجب برانگیخته شدن احساسات و واکنشهای نهادهای دینی در ایران شده که مشایی را به عقب نشینی از این گفتار دعوت نموده و خواستار عذرخواهی وی شدند زیرا که این موضع موجب الحاق ضرر و زیان به هویت دینی و ملی نظام اسلامی وجمهوری آن در ایران شده است. موج این اعتراضات به نهادهای دینی و یا حوزه علمیه قم منحصر نبود بلکه فراتر از آن رفته و به موسسه های سیاسی مانند پارلمان و نهادهای نظامی از جمله سپاه پاسداران نیز سرایت کرده است تا جایی که علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه اظهارات مشایی را انحرافی خطرناک برای مفاهیم دینی دانسته و خواستار مقابله با آن شده است.3- قرار گرفتن اسفندیار رحیم مشایی در راس گروهی در درون نهاد ریاست جمهوری که سیاست عقب نشینی در برابر ایالات متحده آمریکا را پیش گرفته به طوری که طبق یک توافق با آمریکا جایگاه منطقه ای پیشرفته ای در منطقه خاورمیانه برای ایران تضمین گردد. در این رابطه مشایی اقدام به گشایش کانالهای ارتباطی و مذاکره مستقیم با دولت آمریکا و ریاست جمهوری فرانسه نموده بدون اینکه رهبری نظام را از جزئیات این ارتباطات آگاه نماید و همچنین پافشاری مشایی به همراه احمدی نژاد بر مخفیانه نگهداشتن جزئیات این مذاکرات برای بهره برداری از آنها در طرحی که برای رساندن اسفندیار رحیم مشایی به پست ریاست جمهوری در ایران تدارک دیده شده است.4- اسفندیار رحیم مشایی به عنوان نفر اول تاثیرگذار بر تصمیم گیریهای رئیس جمهور ایران می باشد تا جایی که اخیرا احمدی نژاد را وادار کرده تا به طور اهانت آمیزی منوچهر متکی وزیر امور خارجه را و در حین انجام ماموریت و طی دیداری رسمی از کشور سنگال برکنار کند. این امر موجب شد تا رهبری نظام شخصا برای دعوت متکی به آرامش و جلوگیری از هر گونه اقدام یا واکنشی مستقیم و عجولانه در برابر تصمیم رئیس جمهور و به منظور اعاده حیثیت توسط وی، دخالت کند. اقدام به برکناری متکی در واقع در چارچوب تقویت اختیارات مشایی بعنوان فرستاده ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه و برای ایجاد محدودیت در برابر جریان محافظه کار سنتی در درون دولت اتخاذ شده است.5- اسفندیار رحیم مشایی و همکارانش به فساد متهم هستند به ویژه اینکه او رابطه غیر شفافی با محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور که غرق در فساد مالی است، دارد. محمدرضا رحیمی متهم به داشتن مدرک دانشگاهی جعلی است.همچنین همکار دیگر مشایی یعنی حمید بقایی که سوءظنهای زیادی در مورد آلودگی او به فساد مالی و اخلاقی وجود دارد. مشایی در ابتدا بقایی را به عنوان جایگزینی برای خود در پست معاونت رئیس جمهوری و ریاست سازمان گردشگری و میراث فرهنگی گمارد و بعدها پست رئیس دفتر ریاست جمهوری را به وی واگذار نمود تا با این کار مقدمه را برای ورود خود به دوره آینده انتخابات ریاست جمهوری و جانشینی احمدی نژاد فراهم سازد.6- تاثیرگذاری بسیار بالای مشایی بر رئیس جمهور و جهت دهی وی به تمام تصمیمات و سیاستهای احمدی نژاد در درون نهادهای دولت و نظام در ایران.معاون وزیر اطلاعات ایران در پایان ارزیابی و اظهارات خود به این نتیجه رسیده بود که شخصی مانند مشایی که تاثیرات زیادی بر نهاد ریاست جمهوری دارد خطری داخلی را برای ماندگاری نظام به همراه دارد. این خطر داخلی با خطر خارجی از قبیل فشارهای بین المللی که ایران با آنها مواجه است تلاقی یافته و رهبری نظام می بایست گامی اجرایی را در جهت دور راندن مشایی از مراکز تصمیم گیری و محاکمه او اتخاذ کند.هنوز اخبار این نشست به دفتر ریاست جمهوری منعکس نشده بود که طی نیم ساعت بعد از آن حکمی از نهاد ریاست جمهوری صادر شد که در آن از وزیر اطلاعات خواسته شده بود که معاونش را برکنار کرده و هر کس را که با این فرد در مورد دیدگاهش در ارتباط با مشایی و نقش وی در قدرت و نظام هم رای و هم عقیده باشد را تحت پیگرد قرار داده و محاکمه کند. این اتفاق سرآغاز جدایی بین رئیس جمهور و وزیر اطلاعات دولت او بود و این خود دلیلی بر شدت جدالی است که در درون نهادها ودستگاههای نظام در مورد صلاحیت و قدرت احمدی نژاد برای ماندگاری در جایگاه ریاست جمهوری آغاز شده است و نیز مناقشه بر سر ضرورت توسل به اقدامی دراماتیک که خطر را دفع کند و یا شکستی درد آور که نظام به دلیل ادامه سیاستها و عملکرد احمدی نژاد وهمکارانش محتمل آن خواهد شد.