جنرا ل حمید ګل فرشته جهاد
حمید گل فرشته جهاد یا توطیهگر پرحرف؟
شنبه 14 جوزا 1390 ساعت
شنبه 14 جوزا 1390 ساعت
07:01 منبع: گاردین / نویسنده: دکلان والش در راولپندی /
برگردان: الف. تمکی
از میان چندین درام که پس از مرگ اسامه بنلادن در دوم ماه می، در پاکستان به نمایش درآمده است، به صحنه آمدن توام با هیاهوی بدنامترین استاد جاسوسی این کشور، باید جزو جذابترینها باشد.هفته گذشته اداره استخبارات افغانستان داستانی را بازگو کرد که حمید گل، جنرال متقاعد سرویس اطلاعات پاکستان، آیاسآی، ملا محمد عمر، رهبر یک چشم طالبان را در خانههای امن مناطق ناهموار مرزی پاکستان مخفی کرده است.به نظر میرسد که این درست باشد. آیاسآی که روز سهشنبه با سوالات تند درباره مرگ خبرنگاری که گفته میشود در بازداشتگاه این اداره از بین رفته است، روبرو شد و مدتهاست که به حمایت مخفیانه از طالبان متهم میباشد. حمید گل فرشته نجات طالبان در پاکستان است – اسلامگرایی که از طالبان حمایت میکند و بیشتر وقت خود را به طرح نظرات گنگ و موحش توطیه در تلویزیون صرف میکند.اما این داستان خیلی زود غلط از آب درآمد. نخست این که افغانها نظرشان را تغییر دادند و گفتند که ملاعمر کشته نشده بلکه دستگیر شده است. سپس طالبان تاکید کردند که رهبر آنها زنده و سرحال است. در نهایت حمید گل مانند عروسک خیمهشببازی در این نمایش ظاهر شد تا به منتقدان خود بلی و نخیر بگوید.«جز اینکه بگوییم مسخره، بیارزش و در واقع یک شوخی است، دیگر چه گفته میتوانیم؟» این افسر 74 ساله در دفتر کارش در نزدیکی یک مرکز نظامی در راولپندی به گاردین گفت: «آنها نیاز به یافتن یک سپر بلا دارند و من یک الگوی مناسب هستم.»اما دقیقا او میخواهد سمبول چه چیزی باشد؟ نام حمید گل قبلا به صورت برجسته در پیامها ذکر شده است. در سال 2006 زمانی که رییس جمهور پرویز مشرف گفت که یک گروه «سرکش» از افسران سابق آیاسآی به طالبان کمک میکرد، تصور میشد که نام گل در میان آنها هست. در سال 2008 حکومت سند او را در فهرست افراد مظنون به ترور بینظیر بوتو جای داد.سپس در تابستان گذشته نام حمیدگل 9 بار در دفتر «ثبت وقایع جنگ» افغانستان - گزارشهای نظامی ایالات متحده – که توسط ویکیلیکس انتشار یافت، ذکر شد. در این گزارشها این جنرال متقاعد به عنوان استاد خیمهشببازی بزرگ طالبان مطرح شده است.گزارشهای اطلاعاتی از ماموریت استخباراتی افغانستان او را متهم به قاچاق اسلحه، بازدید از مدارس بمبگذاران انتحاری، توطیه اختطاف مقامهای سازمان ملل و نشست و برخواست با فراریان القاعده در وزیرستان میکند. گفته شده است که او به یکی از گروههای شورشی گفته است که «برف کابل را آب کنید.»کارشناسان این گزارشها را به عنوان اطلاعات کمارزش رد کردند و حمیدگل بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. او به آرامی گفت: «چرا من کابل را به آتش بکشم؟ من افغانها را دوست دارم. گروههای کوچکی هستند که نیاز به محافظت دارند، مخصوصا کسانی که بهپا خواسته و میجنگند.» این گزارشها تاکید دارند که تا چه اندازه گل به یک فرد وحشتناک برای همسایههای پاکستان تبدیل شده است- تجسم مداخله آیاسآی و حمایت از گروههایی مانند طالبان.اما برخی پاکستانیها به این شهرت حمید گل به خاطر رفتار خاینانه او در دوره تقاعدش میخندند و او را سخنرانی پرگوی و دسیسهباز توصیف میکنند که خارجیها از جمله شماری از روزنامهنگاران خبری، بیش از حد او به اهمیت میدهند.ناهید مصطفی هفته گذشته در مجله سیاست خارجی یادآور شد که این امر حتا باعث شد است که مکتب جدیدی از لطیفهها بهوجود آید. «چه تعداد از افغانها فکر میکنند که او چراغ خانه آنها را روشن سازد؟ هیچ یک! حمید گل به آنها اجازه نخواهد داد تا برق داشته باشند.»مشکل است گل را با موهای مرتب، لباسهای اتوزده و حضور پیهم رسانهها، در حال فرار در کوهستانهای وزیرستان تصور بکنید. با این حال، تردید کمی وجود دارد که اگر بالای فعالیت اسلامگرایان در جنوب آسیا نفوذ نداشته باشد، بالای اندیشه آنها تاثیر دارد. هر چند او یک بازیگر کلیدی در عملیات مخفی آیاسآی در دهههای هشتاد و نود میلادی بود – او رهبری آیاسآی را بین 1988 تا 1990 به عهده داشت – از سال 2001 حوزه اصلی عملیات او رسانهها بوده است. او در گفتگوهای تلویزیونی راهاندازی حملات یازده سپتامبر توسط القاعده را رد و تاکید میکند که حملهای که در آن بنلادن کشته شد – مردی که او افتخار میکند که یکبار با او نهار خورده است – چیزی جز افسانه تبلیغات امریکا نیست.این شعار در وبسایت او نوشته شده است: «ترس، سیاست نیست؛ تسلیم شدن، چاره نیست.»به گفته برخه دوته، نطاق در تلویزیون دهلی جدید، گل در هند، کشوری که او آن را خار و حقیر میشمارد، یک اغواگر بزرگ است. در هند او «به نماد هر آنچه آیاسآی انجام میدهد تبدیل شده است.» آقای دوته افزود: «او هیچگاه حرف کم نمیآورد، مهم نیست که آن حرف تا چه اندازه ممکن است بیمزه باشد.»بعضی از کشورهای غربی گل را جدیتر میگیرند. بریتانیا از سال 2000 به اینسو از دادن ویزا به او خودداری کرده است – او شکایت دارد که وزارت داخله بریتانیا با ارسال نامهای به او توصیه کرده است که حتا درخواست ویزا هم ندهد– در همان حال ایالات متحده تلاش کرده است تا او را در فهرست تحریم افراد مرتبط با القاعده و طالبان اضافه نماید.گل میگوید: «این فقط حاصل شکست آنها در افغانستان است. آنها با شکست روبرو هستند.»مهمترین تاثیر او شاید نقش او به عنوان یک پرچمدار اندیشه افراطگرایی اسلامی در درون ارتش باشد. هرچند گل دیدگاههای خود را رنگ مذهبی داده است، منفعت سیاسی اصلی او قدرت نظامی است. او در میان جنرالها یک شخصیت جنجالبرانگیز است – او به صورت خطرناک با مشرف درگیر شد؛ مردی که او امیدوار است «به خاطر جانبداری از امریکا به پای چوبهی دار برود.»در این روزها، گل با شخصیتهایی مانند عمرانخان، بازیگر کریکت که به سیاست روی آورد، حزب مذهبی جماعت اسلامی و مجید نظامی، بازرگان ثروتمندی که زمانی آرزو کرد تا خود را به موشک هستهای که هند را هدف قرار گرفته است ببندد، دیدگاههای مشترک پیدا کرده است. دیدگاههای آنها به شکلگیری افکار عامه کمک کرد – 49درصد پاکستانیها در نظرسنجی که توسط گالوپ انجام شده است میگویند مرگ بنلادن توسط امریکا ساخته و پرداخته شده است.اما از زمان مرگ بنلادن، این نظر به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. همانند حامیان مخفی جهادیها مانند گل، ارتش نیز با توفانی از انتقادهای غیرمنتظره روبروست. در سرمقاله روز جمعه روزنامه دان آمده است: «بیایید با واقعیتها روبرو شویم و زندگی در انکار را بس کنیم.»این جنرال توبهناپذیر است. او از شرکت در رقابتهای انتخاباتی خودداری میکند و بر این باور است که افراطگرایی به جای دموکراسی کلید نجات پاکستان است. اما همانطوری که آشفتگی تازه بالای پاکستان سایه میافگند، شمار افرادی که بهدرستی با این ایده موافقاند بیش از هر زمانی دیگر، نامطمینتر به نظر میرسند.
از میان چندین درام که پس از مرگ اسامه بنلادن در دوم ماه می، در پاکستان به نمایش درآمده است، به صحنه آمدن توام با هیاهوی بدنامترین استاد جاسوسی این کشور، باید جزو جذابترینها باشد.هفته گذشته اداره استخبارات افغانستان داستانی را بازگو کرد که حمید گل، جنرال متقاعد سرویس اطلاعات پاکستان، آیاسآی، ملا محمد عمر، رهبر یک چشم طالبان را در خانههای امن مناطق ناهموار مرزی پاکستان مخفی کرده است.به نظر میرسد که این درست باشد. آیاسآی که روز سهشنبه با سوالات تند درباره مرگ خبرنگاری که گفته میشود در بازداشتگاه این اداره از بین رفته است، روبرو شد و مدتهاست که به حمایت مخفیانه از طالبان متهم میباشد. حمید گل فرشته نجات طالبان در پاکستان است – اسلامگرایی که از طالبان حمایت میکند و بیشتر وقت خود را به طرح نظرات گنگ و موحش توطیه در تلویزیون صرف میکند.اما این داستان خیلی زود غلط از آب درآمد. نخست این که افغانها نظرشان را تغییر دادند و گفتند که ملاعمر کشته نشده بلکه دستگیر شده است. سپس طالبان تاکید کردند که رهبر آنها زنده و سرحال است. در نهایت حمید گل مانند عروسک خیمهشببازی در این نمایش ظاهر شد تا به منتقدان خود بلی و نخیر بگوید.«جز اینکه بگوییم مسخره، بیارزش و در واقع یک شوخی است، دیگر چه گفته میتوانیم؟» این افسر 74 ساله در دفتر کارش در نزدیکی یک مرکز نظامی در راولپندی به گاردین گفت: «آنها نیاز به یافتن یک سپر بلا دارند و من یک الگوی مناسب هستم.»اما دقیقا او میخواهد سمبول چه چیزی باشد؟ نام حمید گل قبلا به صورت برجسته در پیامها ذکر شده است. در سال 2006 زمانی که رییس جمهور پرویز مشرف گفت که یک گروه «سرکش» از افسران سابق آیاسآی به طالبان کمک میکرد، تصور میشد که نام گل در میان آنها هست. در سال 2008 حکومت سند او را در فهرست افراد مظنون به ترور بینظیر بوتو جای داد.سپس در تابستان گذشته نام حمیدگل 9 بار در دفتر «ثبت وقایع جنگ» افغانستان - گزارشهای نظامی ایالات متحده – که توسط ویکیلیکس انتشار یافت، ذکر شد. در این گزارشها این جنرال متقاعد به عنوان استاد خیمهشببازی بزرگ طالبان مطرح شده است.گزارشهای اطلاعاتی از ماموریت استخباراتی افغانستان او را متهم به قاچاق اسلحه، بازدید از مدارس بمبگذاران انتحاری، توطیه اختطاف مقامهای سازمان ملل و نشست و برخواست با فراریان القاعده در وزیرستان میکند. گفته شده است که او به یکی از گروههای شورشی گفته است که «برف کابل را آب کنید.»کارشناسان این گزارشها را به عنوان اطلاعات کمارزش رد کردند و حمیدگل بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. او به آرامی گفت: «چرا من کابل را به آتش بکشم؟ من افغانها را دوست دارم. گروههای کوچکی هستند که نیاز به محافظت دارند، مخصوصا کسانی که بهپا خواسته و میجنگند.» این گزارشها تاکید دارند که تا چه اندازه گل به یک فرد وحشتناک برای همسایههای پاکستان تبدیل شده است- تجسم مداخله آیاسآی و حمایت از گروههایی مانند طالبان.اما برخی پاکستانیها به این شهرت حمید گل به خاطر رفتار خاینانه او در دوره تقاعدش میخندند و او را سخنرانی پرگوی و دسیسهباز توصیف میکنند که خارجیها از جمله شماری از روزنامهنگاران خبری، بیش از حد او به اهمیت میدهند.ناهید مصطفی هفته گذشته در مجله سیاست خارجی یادآور شد که این امر حتا باعث شد است که مکتب جدیدی از لطیفهها بهوجود آید. «چه تعداد از افغانها فکر میکنند که او چراغ خانه آنها را روشن سازد؟ هیچ یک! حمید گل به آنها اجازه نخواهد داد تا برق داشته باشند.»مشکل است گل را با موهای مرتب، لباسهای اتوزده و حضور پیهم رسانهها، در حال فرار در کوهستانهای وزیرستان تصور بکنید. با این حال، تردید کمی وجود دارد که اگر بالای فعالیت اسلامگرایان در جنوب آسیا نفوذ نداشته باشد، بالای اندیشه آنها تاثیر دارد. هر چند او یک بازیگر کلیدی در عملیات مخفی آیاسآی در دهههای هشتاد و نود میلادی بود – او رهبری آیاسآی را بین 1988 تا 1990 به عهده داشت – از سال 2001 حوزه اصلی عملیات او رسانهها بوده است. او در گفتگوهای تلویزیونی راهاندازی حملات یازده سپتامبر توسط القاعده را رد و تاکید میکند که حملهای که در آن بنلادن کشته شد – مردی که او افتخار میکند که یکبار با او نهار خورده است – چیزی جز افسانه تبلیغات امریکا نیست.این شعار در وبسایت او نوشته شده است: «ترس، سیاست نیست؛ تسلیم شدن، چاره نیست.»به گفته برخه دوته، نطاق در تلویزیون دهلی جدید، گل در هند، کشوری که او آن را خار و حقیر میشمارد، یک اغواگر بزرگ است. در هند او «به نماد هر آنچه آیاسآی انجام میدهد تبدیل شده است.» آقای دوته افزود: «او هیچگاه حرف کم نمیآورد، مهم نیست که آن حرف تا چه اندازه ممکن است بیمزه باشد.»بعضی از کشورهای غربی گل را جدیتر میگیرند. بریتانیا از سال 2000 به اینسو از دادن ویزا به او خودداری کرده است – او شکایت دارد که وزارت داخله بریتانیا با ارسال نامهای به او توصیه کرده است که حتا درخواست ویزا هم ندهد– در همان حال ایالات متحده تلاش کرده است تا او را در فهرست تحریم افراد مرتبط با القاعده و طالبان اضافه نماید.گل میگوید: «این فقط حاصل شکست آنها در افغانستان است. آنها با شکست روبرو هستند.»مهمترین تاثیر او شاید نقش او به عنوان یک پرچمدار اندیشه افراطگرایی اسلامی در درون ارتش باشد. هرچند گل دیدگاههای خود را رنگ مذهبی داده است، منفعت سیاسی اصلی او قدرت نظامی است. او در میان جنرالها یک شخصیت جنجالبرانگیز است – او به صورت خطرناک با مشرف درگیر شد؛ مردی که او امیدوار است «به خاطر جانبداری از امریکا به پای چوبهی دار برود.»در این روزها، گل با شخصیتهایی مانند عمرانخان، بازیگر کریکت که به سیاست روی آورد، حزب مذهبی جماعت اسلامی و مجید نظامی، بازرگان ثروتمندی که زمانی آرزو کرد تا خود را به موشک هستهای که هند را هدف قرار گرفته است ببندد، دیدگاههای مشترک پیدا کرده است. دیدگاههای آنها به شکلگیری افکار عامه کمک کرد – 49درصد پاکستانیها در نظرسنجی که توسط گالوپ انجام شده است میگویند مرگ بنلادن توسط امریکا ساخته و پرداخته شده است.اما از زمان مرگ بنلادن، این نظر به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. همانند حامیان مخفی جهادیها مانند گل، ارتش نیز با توفانی از انتقادهای غیرمنتظره روبروست. در سرمقاله روز جمعه روزنامه دان آمده است: «بیایید با واقعیتها روبرو شویم و زندگی در انکار را بس کنیم.»این جنرال توبهناپذیر است. او از شرکت در رقابتهای انتخاباتی خودداری میکند و بر این باور است که افراطگرایی به جای دموکراسی کلید نجات پاکستان است. اما همانطوری که آشفتگی تازه بالای پاکستان سایه میافگند، شمار افرادی که بهدرستی با این ایده موافقاند بیش از هر زمانی دیگر، نامطمینتر به نظر میرسند.