خاوره ميانه از دست امريكا خارج شده
آیا رشته کار خاورمیانه از دست آمریکا خارج شده؟
- 12 مهٔ 2015 - 22 اردیبهشت 1394
گزارش ۱۷ اردیبهشت ماه آسوشتیدپرس حاکی است که عربستان سعودی و ترکیه بر روی "یک استراتژی تازه و تهاجمی برای به زیر کشیدن بشار اسد با یکدیگر به توافق رسیده اند" و این مسئله باعث بروز نگرانی در آمریکا شده است.
طبق گزارش مزبور ترس آمریکا از دو جهت است، یکی قدرت گرفتن گروه جبهه نصرت وابسته به القاعده به عنوان بخشی از پروژه مشترک عربستان و ترکیه و دیگری سقوط بشار اسد و جایگزین شدن آن توسط "یک رژیم خطرناک اسلامی افراطی".
ناگفته پیداست که یکی از مهمترین اهدافی که ترکیه و عربستان در ساقط کردن اسد پی گیری می کنند قطع نفوذ ایران در سوریه و در نهایت قطع شاهراه ارتباطی ایران با حزب الله لبنان است.
بنا به گزارش واشنگتن پست، توافق ترکیه و عربستان منجر به ظهور یک ائتلاف جدید از نیرو های رادیکال اسلامی به نام "جیش الفتح" در صحنه جنگ سوریه شده است. اولین پیروزی چشمگیر این گروه تصرف شهر مهم ادلب در اواخر ماه مارس امسال بود. به اعتقاد برخی ناظران، شکست اسد در ادلب حتی می تواند مقدمه سقوط او باشد.
واشنگتن پست گزارش داده است که گروه جبهه نصرت یکی از زیر مجموعه های این ائتلاف به شمار می رود. به این ترتیب به نظر می رسد که اتحاد ترکیه و عربستان به اولین پیروزی قابل ذکر خود دست یافته است.
گزارش ها در مورد کمک های عربستان و ترکیه به ستیزه جویانی که علیه بشار اسد می جنگند فراوان است. اما یکی از جنجالی ترین خبرها مربوط به اظهارنظر معاون رئیس جمهور آمریکا، جو بایدن بود که چند ماه پیش در یک جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه هاروارد بیان شد. وی با ذکر نام ترکیه، عربستان سعودی و امارات گفت: "متحدین ما در منطقه بزرگترین مشکل ما در سوریه هستند." وی اضافه کرد که آنان چنان محو ساقط کردن اسد بودند که "صد ها میلیون دلار و هزاران تن اسلحه" به هر کسی می دادند که علیه اسد می جنگید. او افزود "و ما نتوانستیم همکارانمان را قانع کنیم که کمک های خود را به آنان قطع کنند".
بعدا گفته شد که بایدن از بیان این گفته ها عذر خواهی کرده در حالی که بایدن چنین چیزی را انکار کرد.
بی اعتنایی عربستان و ترکیه به آمریکا، از تابستان سال ۲۰۱۳ شدت گرفت، زمانی که آمریکا نهایتا حاضر نشد برای سرنگون کردن اسد دست به حملات هوائی علیه حکومت سوریه بزند. از آن پس نیز با اوج گیری غیر منتظره داعش موضوع ساقط کردن اسد تقریبا از دستور کار آمریکا خارج شد و اولویت به مبارزه با گروه موسوم به دولت اسلامی داده شد.
ترکیه تاکنون به ائتلاف آمریکا در جنگ علیه گروه دولت اسلامی نپیوسته و درخواست های مکرر آمریکا برای سختگیری در مرز های آن کشور و جلوگیری از ورود و خروج ستیزه جویان خارجی هنوز به جائی نرسیده است. در ماه های اخیر، اختلاف نظر بر سر سوریه باعث تیره شدن روابط آنکارا و واشنگتن شده است.
سیاست ملک سلمان، پادشاه تازه سعودی، از زمان به قدرت رسیدن، بر پایه در پیش گرفتن یک سیاست تهاجمی علیه ایران و علنی کردن برنامه عربستان در مقابله با نفوذ ایران شکل گرفته است. حمله به یمن بخشی از این طرح جدید را شکل می دهد. نگرانی بزرگ آمریکا این است که در صورت ادامه عملیات عربستان در یمن، حوادث لیبی و سوریه در یمن هم تکرار شود و گروه های تندرو از جمله القاعده شبه جزیره عربستان که مرکزش در یمن است قدرت بگیرند. گروه مزبور تا به حال دو بار برای منفجر کردن هواپیماهای مسافربری آمریکایی تلاش کرده که با شکست روبرو شده است.
مشکل عربستان و متحدانش در منطقه صرفا مسئله هسته ای ایران نیست که آمریکایی ها در جهت حل آن حرکت می کنند. به اعتقاد بسیاری از ناظران، نگرانی اصلی عربستان این است که در صورت حصول یک توافق هسته ای، ایران از انزوای چندین ساله خارج شود و با تقویت بنیان های مالی خود دست به گسترش هر چه بیشتر نفوذ خود، تحکیم موقعیتش در یمن که حیاط خلوت سعودی ها به شمار می رود، حمایت شدیدتر از شیعیان بحرین، تسلط بیشتر بر عراق، و شاید مهمتر از همه، باعث بروز ناآرامی در میان شیعیان عربستان و تهدید پایه های پادشاهی در آن کشور شود.
آیا از آنچه که در منطقه خاورمیانه در حال وقوع است می توان نتیجه گیری کرد که کنترل اوضاع از دست آمریکا، به عنوان ابر قدرتی که در آنجا حضور نظامی و سیاسی چشمگیری دارد، خارج شده است؟
مجموعه تحولاتی که پیش از این به آن اشاره شد این فرضیه را تقویت می کند. ۱۰ سال پیش، اینکه عربستان یا ترکیه سیاست هایی را در پیش بگیرند که با خواسته های آمریکا همخوانی نداشته باشد قابل تصور نبود. تشدید مبارزه ایران و کشور های عرب خلیج فارس، جنگ های نیابتی بین ایران از یکسو، و ترکیه و کشور های عربی منطقه از سوی دیگر، و بالاخره نزدیک شدن بحران هسته ای ایران به حل نهایی، شرایطی را فراهم آورده که بازیگران منطقه ای سیاست های مستقلی را در پیش بگیرند و لذا از نقش آمریکا کاسته شود.
اما قرائن دیگری هم هست که نشان می دهد شاید آمریکا چندان هم از شرایط به وجود آمده ناراضی نباشد.
بنا بر یک گزارش نیویورک تایمز که اخیرا منتشر شده، ایالات متحده سال ها از فروش سلاح های پیش رفته به کشور های عربی خودداری می کرده است چرا که هدف آمریکا این بوده که همواره برتری نظامی اسرائیل نسبت به اعراب حفظ شود. این گزارش می افزاید: "اما اینک که اسرائیل و کشور های عرب عملا متحد یکدیگر علیه ایران شده اند، دولت اوباما به مراتب (بیش از گذشته) راغب است که اجازه فروش سلاح های پیشرفته را به کشور های خلیج فارس صادر کند... تحلیلگران صنایع نظامی معتقدند که شرایط بحرانی منطقه و تصمیم کشورهای ثروتمند سنی برای مبارزه با ایران شیعه به موجی از درخواست های خرید نظامی، و اکثرا سخت افزارهای پیشرفته، منجر خواهد شد."
تنها سال گذشته عربستان ۸۰ میلیارد دلار صرف خرید اسلحه کرده است. امارات ۲۳ میلیارد و قطر، تنها برای خرید هلیکوپترهای آپاچی ۱۱ میلیارد دلار هزینه کرده است.
در بخش دیگری از گزارش نیویورک تایمز آمده است که "آژانس های اطلاعاتی آمریکا بر این عقیده اند که جنگ های نیابتی در خاورمیانه ممکن است سال ها طول بکشد. این امر باعث خواهد شد که کشور های منطقه از خود اشتیاق هر چه بیشتری برای خرید جنگنده های F-35 نشان دهند که گل سرسبد سلاح های آمریکایی به شمار می رود."
جنگنده های F-35 رادار گریز هستند و سیستم دفاع موشکی S-300 که قرار است روس ها به ایران تحویل دهند، قادر به ردیابی آنها نیست. قیمت فروش هر فروند جنگنده F-35 در حدود ۴۰۰ میلیون دلار است.
قرار است مقامات کشورهای عرب خلیج فارس روز پنجشنبه ۱۴ مه (۲۴ اردیبهشت) با اوباما در کمپ دیوید دیدار کنند. انتظار می رود که دو موضوع فروش اسلحه و ورود آمریکا به یک نوع قرارداد امنیتی با کشور های مزبور مورد بحث قرار گیرد. کارشناسان معتقدند که بعید است آمریکا زیر بار قراردادی برود که به عربستان کارت سفید برای ورود به جنگ با ایران می دهد، هر چند که ممکن است نوعی تضمین به کشورهای مزبور داده شود. به عبارت دیگر قرارداد امنیتی، اگر هم حاصل شود، به نوعی نخواهد بود که به عربستان این امکان را بدهد که با اتکاء به پوشش حمایتی آمریکا جنگ با ایران را آغاز کند.