سفر بی برگشت عاصی

هژده سال از سفر بی برگشت عاصی گذشت
07.07.1391
تا دامن آفتاب در چنگ منست
با هرچه شب است و تاریکی
جنگ منست
نی گفتن و خودسری که عیبش دانی
...
اوج هنر و کمال فرهنگ منست
قهارعاصی شاعری بود نوگرا که در قالب های شعر کهن زبان دری نیز می‌سرود. وی در شعرهایش بیشتر به مسایل افغانستان، عشق و عاطفهء انسانی پرداخته است. وی باری گفته بود:

شب آمد و شهر را به افسون بگرفت
شمشیر کشید و هیر و هامون بگرفت
تا بانگ نماز صبح را بشنیدم
سجادۀ اعتماد را خون بگرفت

عاصی عمر کوتاه، اما پر بار داشت و از خود اشعار ماندگار بجا گذاشته است.

با آنکه از درگذشت عاصی اینک هژدسال می گذرد، اما شعار و یاد هایش در قلب دوستداران شعرش همچنان باقیست.

در اینجا برنامهء پیشکش شما می شود که در سال 2007 به مناسبت سیزدهمین سال خاموشی شاعر تهیه شده بود و مهمانان این برنامه هریک خانم میترا عاصی همسر شاعر، عظیم نوذر الیاس، محمد کاظم کاظمی، فرهاد دریا و رحمت الله بیگانه یاد ها و خاطره هایشان را در مورد این شاعر توانمند افغان، با شنونده گان رادیوآزادی قسمت کرده اند.
 


المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد