فروپاشي كابل
/28.1.2019
نویسنده: میرویس قادری
اشرفغنی، رییس جمهور افغانستان پس از مذاکرات مفصل با نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور صلح افغانستان در پیام کوتاه ویدیویی گفت که با درس از فروپاشی رژیم داوود خان و سقوط داکتر نجیب، جلو هرنوع گسست، فروپاشی و اضمحلال نظام سیاسی را خواهند گرفت. غنی تلویحاً با خروج زودهنگام نیروهای خارجی مخالفت کرد و گفت که حضور قوتهای خارجی در افغانستان بربنیاد یک ضرورت است. او از طالبان خواست که به صلح و مذاکرۀ مستقیم تن دهند.
پیام آقای غنی به وضوح حاکی از هراس و بیم از خروج نیروهای خارجی و فروپاشی سیاسی بود.
اظهارات غنی پس از مذاکرات مفصل با خلیلزاد صورت گرفت. نماینده ویژۀ امریکا در امور صلح افغانستان پس از مذاکرات طولانی با طالبان در قطر، به کابل آمد تا جزییات مذاکرات شش روزه خویش را با رهبری حکومت افغانستان شریک سازد.
زلمی خلیلزاد پس گفتوگو با هیأت سیاسی طالبان در دوحه اعلام کرد که به پیشرفتهای بیسابقه و امیدوارکننده دست یافتهاند؛ اما هیچ توافقی با طالبان نداشتهاند.
برخی رسانههای بینالمللی اعلام کردند که مذاکرهکنندهگان امریکا و طالبان روی «تشکیل حکومت انتقالی»، «آتش بس» و «جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان» به توافق رسیدهاند.
خلیلزاد گزارشها دربارۀ بحث در خصوص ساختار نظام، ایجاد حکومت موقت و توافق با طالبان را تکذیب کرد و گفت که برنامۀ او تسهیل مذاکرات بینالافغانی است و بحث روی نظام آینده در صلاحیت او نیست.
طالبان هم با قاطعیت هرنوع تفاهم و توافق با هیأت امریکایی را تا اعلام رسمی تاریخ و جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی منتفی دانستند.
حکومت افغانستان نیز پایان جنگ را به این سادهگی نمیداند و باورمند است که برای ختم جنگ و آشتی با طالبان باید راه پنج ساله را پیمود.
بیانۀ اخیر طالبان و حکومت افغانستان، گواه این مسأله است که هیچ پیشرفتی در مذاکرات صلح به میان نیامده است.
درحالیکه طرفها تأکید دارند که روی خطوط درشت در نشست دوحه بحث نشده است؛ اما حقیقت این است که در نشست اخیر قطعاً روی ساختار نظام سیاسی آینده، آتش بس، جایگاه طالبان در نظام پیش رو، روی کارآمدن حکومت انتقالی و قانون اساسی، بحث صورت گرفته است.
برای طالبان اعلام تاریخ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان یک پیروزی و دستآورد تاریخی است. آنان مدعی هستند که برای دستیابی به چنین هدفی سالها مبارزه کرده و قربانی دادهاند. اگر این هدف محقق شود، قطعاً طالبان به گفتوگو و صلح حاضر خواهند داد. پایکشیهای کنونی آنان برای به دست آوردن حقوق و امتیازات بیشتر در قاعدۀ حکومت آینده و رهبری نظام است.
برعکس، اعلام تاریخ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان برای حکومت وحدت ملی یک کابوس است. حضور نیروهای خارجی بقای نیروهای افغان و نظام سیاسی را تضمین کرده است. به محض اعلام تاریخ خروج نیروهای خارجی از افغانستان، فروپاشی سیاسی آغاز خواهد شد. به دلیل نبود اجماع میان نخبگان سیاسی، تشتت اجتماعی و تضاد منافع میان احزاب، جریانهای سیاسی و سیاسسیون، فروپاشی نظام اجتنابناپذیر است. حضور نیروهای خارجی- ولو سمبولیک و به هدف مشورهدهی و آموزش نیروهای افغان- تأثیر بسیاری بر روحیه و انگیزۀ قوای افغانستان در جنگ با طالبان و ایستادگی رهبری سیاسی داشته است. هرنوع برنامۀ ناسنجیده و کوتاهاندیشانه برای خروج نیروها از افغانستان، خلاء قدرت و بحران تمامعیار را به دنبال خواهد داشت.
به همین دلیل، کابل از مذاکرات فشردۀ هیأت امریکایی با طالبان ناخشنود است. چون از یک سو در جریان و آجندای مذاکرات صلح قرار ندارد و هیأت امریکایی با احتیاط و به گونۀ فلترشده جزییات نشستها را با کابل شریک میسازد. از جانب دیگر، امضای معاملۀ صلح با طالبان، به معنای ختم حاکمیت رژیم کنونی در کابل خواهد بود. طالبان قطعاً تحت حاکمیت رهبران حکومت کنونی حاضر به پیوستن به پروسۀ سیاسی و ادغام در ساختار نظام نخواهند بود.
حکومت افغانستان که پیش از این در فروپاشی اجماع بینالمللی و منطقهای دربارۀ جنگ و صلح افغانستان نقش اساسی داشت، اکنون برآن است که بدون نقش و حضور کشورهای منطقه بهویژه روسیه و هند در فرایند گفتوگوهای صلح با طالبان، این نشستها دو جانبه ناپایدار و بینتیجه خواهند ماند.
در حال حاضر نه طالبان متمایل به ختم جنگ و برقراری صلح هستند و نه هم حکومت افغانستان. طالبان بقای خود را در تداوم جنگ و خشونت میبینند و کابل هم میداند که با امضای توافقنامۀ صلح، پایان کار آنان رقم خواهد خورد. غنی کمر را بسته است که پنج سال دیگر در افغانستان حکومت کند.
با این وضع، طرفهای اصلی درگیری (حکومت افغانستان و طالبان) حاضر به تعامل، کنارهگیری از جنگ و گفتوگو نیستند. تنها ایالات متحده امریکاست که در همکاری با پاکستان با تعجیل میخواهد قضیه افغانستان را یکطرفه کند؛ آنهم به خاطر سیاستهای داخلیشان به ویژه انتخابات پیش روی ریاست جمهوری امریکا.
مردم افغانستان، احزاب سیاسی، جامعۀ مدنی، رسانهها، زنان، نهادهای حقوق بشری و جوانان(نسل جدید) به شدت از سپردن افغانستان به دست طالبان و برگشت به گذشته نگران هستند. هرچند طالبان مدعی هستند که دیگر آن جریان نظامی و خشونتورز سابق نیستند و با جهانبینی تازه و وسعت نگرش جدید به مصاف حکومتداری خواهند رفت؛ اما از قراین بر میآید که طالبان همچنان متعهد و باورمند به یکسلسله باورها و اصول سختگیرانه هستند که در موجودیت آن اصول، ارزشها و مولفههای جدید به ویژه دموکراسی، حقوق زنان و اقلیتها به مخاطره میافتد.
اظهارات غنی پس از مذاکرات مفصل با خلیلزاد صورت گرفت. نماینده ویژۀ امریکا در امور صلح افغانستان پس از مذاکرات طولانی با طالبان در قطر، به کابل آمد تا جزییات مذاکرات شش روزه خویش را با رهبری حکومت افغانستان شریک سازد.
زلمی خلیلزاد پس گفتوگو با هیأت سیاسی طالبان در دوحه اعلام کرد که به پیشرفتهای بیسابقه و امیدوارکننده دست یافتهاند؛ اما هیچ توافقی با طالبان نداشتهاند.
برخی رسانههای بینالمللی اعلام کردند که مذاکرهکنندهگان امریکا و طالبان روی «تشکیل حکومت انتقالی»، «آتش بس» و «جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان» به توافق رسیدهاند.
خلیلزاد گزارشها دربارۀ بحث در خصوص ساختار نظام، ایجاد حکومت موقت و توافق با طالبان را تکذیب کرد و گفت که برنامۀ او تسهیل مذاکرات بینالافغانی است و بحث روی نظام آینده در صلاحیت او نیست.
طالبان هم با قاطعیت هرنوع تفاهم و توافق با هیأت امریکایی را تا اعلام رسمی تاریخ و جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی منتفی دانستند.
حکومت افغانستان نیز پایان جنگ را به این سادهگی نمیداند و باورمند است که برای ختم جنگ و آشتی با طالبان باید راه پنج ساله را پیمود.
بیانۀ اخیر طالبان و حکومت افغانستان، گواه این مسأله است که هیچ پیشرفتی در مذاکرات صلح به میان نیامده است.
درحالیکه طرفها تأکید دارند که روی خطوط درشت در نشست دوحه بحث نشده است؛ اما حقیقت این است که در نشست اخیر قطعاً روی ساختار نظام سیاسی آینده، آتش بس، جایگاه طالبان در نظام پیش رو، روی کارآمدن حکومت انتقالی و قانون اساسی، بحث صورت گرفته است.
برای طالبان اعلام تاریخ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان یک پیروزی و دستآورد تاریخی است. آنان مدعی هستند که برای دستیابی به چنین هدفی سالها مبارزه کرده و قربانی دادهاند. اگر این هدف محقق شود، قطعاً طالبان به گفتوگو و صلح حاضر خواهند داد. پایکشیهای کنونی آنان برای به دست آوردن حقوق و امتیازات بیشتر در قاعدۀ حکومت آینده و رهبری نظام است.
برعکس، اعلام تاریخ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان برای حکومت وحدت ملی یک کابوس است. حضور نیروهای خارجی بقای نیروهای افغان و نظام سیاسی را تضمین کرده است. به محض اعلام تاریخ خروج نیروهای خارجی از افغانستان، فروپاشی سیاسی آغاز خواهد شد. به دلیل نبود اجماع میان نخبگان سیاسی، تشتت اجتماعی و تضاد منافع میان احزاب، جریانهای سیاسی و سیاسسیون، فروپاشی نظام اجتنابناپذیر است. حضور نیروهای خارجی- ولو سمبولیک و به هدف مشورهدهی و آموزش نیروهای افغان- تأثیر بسیاری بر روحیه و انگیزۀ قوای افغانستان در جنگ با طالبان و ایستادگی رهبری سیاسی داشته است. هرنوع برنامۀ ناسنجیده و کوتاهاندیشانه برای خروج نیروها از افغانستان، خلاء قدرت و بحران تمامعیار را به دنبال خواهد داشت.
به همین دلیل، کابل از مذاکرات فشردۀ هیأت امریکایی با طالبان ناخشنود است. چون از یک سو در جریان و آجندای مذاکرات صلح قرار ندارد و هیأت امریکایی با احتیاط و به گونۀ فلترشده جزییات نشستها را با کابل شریک میسازد. از جانب دیگر، امضای معاملۀ صلح با طالبان، به معنای ختم حاکمیت رژیم کنونی در کابل خواهد بود. طالبان قطعاً تحت حاکمیت رهبران حکومت کنونی حاضر به پیوستن به پروسۀ سیاسی و ادغام در ساختار نظام نخواهند بود.
حکومت افغانستان که پیش از این در فروپاشی اجماع بینالمللی و منطقهای دربارۀ جنگ و صلح افغانستان نقش اساسی داشت، اکنون برآن است که بدون نقش و حضور کشورهای منطقه بهویژه روسیه و هند در فرایند گفتوگوهای صلح با طالبان، این نشستها دو جانبه ناپایدار و بینتیجه خواهند ماند.
در حال حاضر نه طالبان متمایل به ختم جنگ و برقراری صلح هستند و نه هم حکومت افغانستان. طالبان بقای خود را در تداوم جنگ و خشونت میبینند و کابل هم میداند که با امضای توافقنامۀ صلح، پایان کار آنان رقم خواهد خورد. غنی کمر را بسته است که پنج سال دیگر در افغانستان حکومت کند.
با این وضع، طرفهای اصلی درگیری (حکومت افغانستان و طالبان) حاضر به تعامل، کنارهگیری از جنگ و گفتوگو نیستند. تنها ایالات متحده امریکاست که در همکاری با پاکستان با تعجیل میخواهد قضیه افغانستان را یکطرفه کند؛ آنهم به خاطر سیاستهای داخلیشان به ویژه انتخابات پیش روی ریاست جمهوری امریکا.
مردم افغانستان، احزاب سیاسی، جامعۀ مدنی، رسانهها، زنان، نهادهای حقوق بشری و جوانان(نسل جدید) به شدت از سپردن افغانستان به دست طالبان و برگشت به گذشته نگران هستند. هرچند طالبان مدعی هستند که دیگر آن جریان نظامی و خشونتورز سابق نیستند و با جهانبینی تازه و وسعت نگرش جدید به مصاف حکومتداری خواهند رفت؛ اما از قراین بر میآید که طالبان همچنان متعهد و باورمند به یکسلسله باورها و اصول سختگیرانه هستند که در موجودیت آن اصول، ارزشها و مولفههای جدید به ویژه دموکراسی، حقوق زنان و اقلیتها به مخاطره میافتد.