رد پاي موساد در بحران افغانستان
رونده "اسرائیل در افغانستان"ــ۲|ردپای موساد در بحران افغانستان؛ پروژه نفوذ چهکسانی را نشانه میرود؟
گزارشهای موجود نشان میدهند که موساد طی چند دهه با برخی رهبران افراطی پشتون و عرب در افغانستان سعی به ارتباط داشته و همچنین تلاش میکرده تا میان کابینه دولت پس از شوروی حتی در دوران امارت طالبان و همچنین دولت جدید افغانستان نفوذ کند.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، در نخستین گزارش از پرونده «اسرائیل در افغانستان» اشاره کردیم؛ با تکیه بر شواهد و با وجود اینکه افغانستان و رژیم صهیونیستی هیچ نوع روابط غیررسمی و دیپلماتیک ندارند اما نیروهای رژیم اشغالگر قدس با هویت جعلی آمریکایی در افغانستان و بهویژه پایگاههای نظامی ایالات متحده همچون پایگاه نظامی «شیندند» در غرب افغانستان حضور و فعالیت دارند.
در گزارش پیشین، تذکر داده شد که نیروهای اسرائیلی با هدف انتقال جنگجویان گروه تکفیری داعش از عراق و سوریه به افغانستان نیز در نزدیکی مرزهای جمهوری اسلامی ایران نیز فعال شدهاند.
بیشتر بخوانید
با توجه به اینکه رژیم اسرائیل در دولتهای اسلامی از کارنامه بدی برخوردار است و همچنین مردم افغانستان هرساله در روز قدس سیاستهای رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیها و جهان اسلام را محکوم میکنند بنابراین تلآویو روش کاریاش را بر فعالیتهای گسترده جاسوسی استوار نموده و برای دنبال کردن سیاست نفوذ و به دست آوردن زمینه مانورهای عملیاتی، تمرکزش را بهروی نفوذ میان افراد و چهرههای مؤثر در افغانستان گذاشته است.
بر اساس گزارشهای متعدد رسانهها، تماسهای سازمانی موساد با افراد مشخص، به دوران جنگهای شوروی و یا پیشتر از آن برمیگردد و این روابط شامل رهبران و جنگجویان افراطی پشتون و عرب و تلاشهایی برای نفوذ میان مقامات دولتهای پس از شوروی در افغانستان میشود.
حمایت مالی و تسلیحاتی اسرائیل از برخی جریانهای افراطی افغان
منابع متعدد انگلیسیزبان گزارش دادهاند که رژیم صهیونیستی با «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی افغانستان که میان مردم این کشور نیز به «قصاب کابل» مشهور است، از دوران جنگ شوروی و احتمالاً تا کنون در این کشور روابط گسترده داشته است.
این منابع افشا کردهاند که «چارلی ویلسون» عضو مشهور مجلس نمایندگان آمریکا از حامیان مهم اسرائیل برای پیشبرد اهداف صهیونیسم در جنگهای افغانستان محسوب میشود.
وی از جمله افرادی بوده است که در تحویل صدها میلیون دلار پول و اسلحه موساد به حزب اسلامی حکمتیار نقش کلیدی داشته است.
یک روزنامهنگار آمریکایی در یادداشتی در سال 2016 درباره رابطه اسرائیل با حزب اسلامی فاش کرد که این ارتباط توسط چارلی ویلسون انجام میشده است.
«کریستوفر بولین» نوشته است: ویلسون شخصاً با گلبدین دیدار کرد و به توافق رسید که حزب اسلامی از اسرائیل اسلحه دریافت کند و با مأمورین موساد در پاکستان ارتباط داشته باشد تا افراد حزب او را آموزش بدهند.
بیشتر بخوانید
حدود چهار هزار تن از جنگجویان حزب حکمتیار در راستای این توافق، توسط کارشناسان اسرائیلی آموزشهای نظامی دیدند که تعدادی از جنگجویان عرب نیز در جریان این آموزشها در حزب اسلامی ادغام یا جایگزین شدند.
ویلسون بهعنوان یک دلال اسلحه اسرائیلی با «محمد ضیاءالحق» رئیس جمهور وقت پاکستان و گلبدین حکمتیار به توافق رسید که بخشی از تسلیحات نظامی رژیم اسرائیل را به پاکستان منتقل کند و در آنجا توسط مربیان اسرائیلی به جنگجویان حزب اسلامی آموزشهای نظامی داده شود.
روابط موساد با رهبران گروه تروریستی القاعده
گفته میشود در دوران جنگهای شوروی در افغانستان، اسرائیل با جنگجویان عرب که در این کشور مشغول نبرد بودند نیز تماس برقرار کرد تا به نفوذ خود استحکام بیشتری ببخشد. روزنامهنگار آمریکایی پیرامون روابط محرمانه اسرائیل با رهبران گروه تروریستی القاعده مینویسد: در حالی که مأموران اسرائیلی افراد حزب اسلامی را آموزش میدادند، تا سال 1984 حکمتیار روابط نزدیکی با «اسامه بنلادن» داشت و همزمان از آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی.اس.آی.) کمک دریافت میکرد.
بیشتر بخوانید
«علی محمد» جاسوس دوجانبه مصریالاصل که با زبان «عبری» صحبت میکرد، مسئول تمرینات نظامی مجاهدین افغان بود که «اسامه بنلادن» و «ایمن الظواهری» و بسیار افرادی را تربیت کرد که بعدها بهعنوان چهرههای تروریسم در افغانستان شهرت یافتند.
این مطالب توسط «ا.ز. هلالی» نویسنده پاکستانی کتاب «مناسبات آمریکا و پاکستان؛ اشغال افغانستان توسط شوروی» نیز تأیید شده است.
نویسنده پاکستانی میگوید: «اختر عبدالرحمن» رئیس وقت «آی.اس.آی.» به مربیان نظامی رژیم اسرائیل اجازه داده بود که با ورود به پاکستان، هزاران جنگجوی احزاب بنیادگرا و بهویژه حزب اسلامی حکمتیار را آموزش دهند که «القاعده» و دیگر گروههای تروریستی نیز از میان همین آموزشدیدهها سر برآوردند.
نقش رژیم اسرائیل در حمله پس از 11 سپتامبر آمریکا به افغانستان
متهم اصلی حادثه تروریستی 11 سپتامبر و حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی آمریکا، سران القاعده از جمله بنلادن قلمداد شدند، اما حمایتهای مالی و تسلیحاتی و همکاریهای موساد با رهبران القاعده و همچنین منافع اسرائیل در حمله آمریکا به افغانستان، شائبه دستهای پنهان تلآویو پشت این حمله تروریستی را برجسته کرد.
وبسایت «ویل.تیاو» بهنقل از آگاهان آمریکایی مینویسد: اگرچه هیچ گروهی مسئولیت حملات 11 سپتامبر را بهعهده نگرفت اما رهبران نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی آماده بودند تا بلافاصله حمله را تفسیر کنند.
بر اساس گفتههای این وبسایت، «شابتی شاویت» رئیس سابق موساد در این باره گفته بود: "این حملات نماد بحران اسلام افراطی علیه دموکراسیهای غربی است". پس از آن نیز موساد مدارکی جعلی را برای حمایت از ادعاهای خود به عاملانش در دولت آمریکا سپرد؛ افرادی مانند «مایکل چرتاف» دستیار دادستان کل وقت آمریکا، از مقامات کلیدی در سرپوشگذاری حادثه 11 سپتامبر بودند.
«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر کنونی و «ایهود باراک» نخست وزیر و رئیس پیشین موساد در رژیم صهیونیستی، نخستین افرادی بودند که بنلادن را مقصر حملات 11 سپتامبر دانسته خواستار اقدام نظامی علیه رژیم طالبان در افغانستان شدند.
ایهود باراک در 11 سپتامبر نخستین فردی بود که از آمریکا خواست تا به افغانستان حمله کند.
باراک با اشاره به القاعده به شبکه تلویزیونی «اسکای نیوز» گفت: دولتهای غربی باید اقدامی هماهنگ در مبارزه با تروریسم انجام دهند. ما باید علیه چنین تروریسمی بایستیم.
وی در روز حمله تصریح کرد: بنلادن در افغانستان است، میدانیم پایگاههای تروریستی کجا قرار دارند؛ وقت اقدام است.
وبسایت «ویل.تیاو» در نهایت این سؤال را مطرح میکند؛ چرا ایهود باراک، بلندپایهترین مقام نیروی نظامی و اطلاعاتی اسرائیل، پیش از اینکه هیچ تحقیقاتی درباره حملات 11 سپتامبر آغاز شود، خواستار حمله آمریکا به افغانستان شد؟
این گزارش میافزاید: اسرائیل چگونه از حمله ائتلاف بهرهبری آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور سود میبرد؟
بهباور این رسانه آمریکایی، اسرائیلیها مصمم هستند تا از نفوذ در آمریکا برای پیشبرد منافع خودشان در «آسیای مرکزی» و در عین حال محدود کردن نفوذ روسیه و ایران در منطقه استفاده کنند.
تلاش اسرائیل برای نفوذ در «ائتلاف شمال» پس از شکست شوروی
رژیم اسرائیل برنامهای منسجم و هدفمند برای نفوذ میان قوم پشتون در افغانستان داشته است. روزنامه بریتانیایی «گاردین» در سال 2010 گزارشی را منتشر کرد مبنی بر اینکه تلآویو بودجهای را برای آغاز تحقیقاتی درباره ارتباط نژادی پشتونهای افغانستان با اسرائیلیها اختصاص داده است.
با این حال، پژوهشگران افغان این روایتها را بیپایه و اساس دانستند و طرح ارتباط پشتونها با اسرائیلیها را مغرضانه و سیاسی خواندهاند.
«حبیبالله رفیع» نویسنده و پژوهشگر افغان به «بیبیسی فارسی» گفته است: پشتونها یکی از اقوام اصیل آریایی هستند.
با درک این مسئله که اسرائیل درصدد نفوذ گسترده میان مردم افغانستان است، دیده میشود پس از شکست شوروی که قدرت ارگ ریاست جمهوری به دست ائتلاف شمال افتاد، اسرائیل تلاش کرده است تا میان سران این ائتلاف نیز نفوذ کند.
نشریه معتبر «جینز دیفنس» چاپ لندن و روزنامه پرتیراژ «یدیعوت آحارانوت» در این زمینه مدعی شدند: یکی از وزیران دولت «ربانی» بهصورت پنهانی با مدیرکل «وزارت امور خارجه» اسرائیل در یکی از پایتختهای اروپایی ارتباط گرفته است.
جینز دیفنس تأکید میکند: بهنظر میرسد هدف اسرائیل از این ملاقات کسب جای پایی در «ائتلاف شمال» افغانستان است که با طالبان در حال جنگ بود.
این رسانه انگلیسی میافزاید: آمریکا از آشکار شدن تماسهای اسرائیل با ائتلاف شمال و جبهه ضدطالبان نگران بود؛ زیرا بیم آن میرفت که با اعتراض پاکستان روبهرو شود؛ در نتیجه واشنگتن یکی از متحدان کلیدی خود در جنوب آسیا را از دست بدهد.
دولت وقت افغانستان بهریاست ربانی تا به قدرت رسیدن گروه طالبان و تأسیس امارات اسلامی در 1996 ادامه داشت. البته شهید برهانالدین ربانی رئیس جمهور دولت وقت افغانستان همواره اظهارات تندی در رابطه با تلآویو داشته است.
بعدها بسیاری از افراد از جمله مولوی «حبیبالله حسام» رئیس شورای اخوت اسلامی افغانستان بهنقل از شهید ربانی گفت که ربانی دست رژیم صهیونیستی را در ترور سران جهادی دخیل میدانست.
اخبار تأییدنشده از سفر وزیر دفاع دولت «حامد کرزی» به اسرائیل
روزنامه پاکستانی «اکسپرس» طی گزارشی در سال 2009 میلادی نوشت که رژیم صهیونیستی با همکاری هند و برخی رهبران افغان از نفوذ قابل توجهی در افغانستان برخوردار شده است. اکسپرس این ادعا را در مقالهای با عنوان «خنجر صهیونیستی پشت پاکستان» بهقلم «تنویر قیصر شاهد» نسبت به حضور موساد در افغانستان منتشر کرد.
در حالی که گزارشهایی از همکاری غیررسمی نهادهای اطلاعاتی و نظامی پاکستان با اسرائیل در راستای نفوذ این کشور به افغانستان وجود دارد، اما مقاله اکسپرس مدعی است که همکاری هند با اسرائیل در راستای محاصره پاکستان و افزایش هند در افغانستان صورت میگیرد.
بیشتر بخوانید
روزنامه پاکستانی در مقاله خود با اشاره به اینکه اسرائیل به افغانستان کمکهای نظامی میکند، مدعی شده است که هیئتی از ارتش افغانستان بهسرپرستی وزیر دفاع این کشور در این سال (2009) بهطور محرمانه به اسرائیل سفر کرد و از بخشهای مختلف تلآویو نیز دیدن کرده است.
گفته میشود پیش از این سفر، هیئت افغان بهمدت یک هفته در هند اقامت داشت و در جلسات توجیهی مختلف نیز شرکت کرده است. همچنین نتیجه این سفر نیز فروش نفربرهای زرهی پیشرفته به افغانستان بوده است که ارزش آن به یک میلیارد دلار میرسد.
اکسپرس در ادامه با نقل مطلبی از «تایمز لندن»، «یدیعوت آحارونوت» و «معاریو» میگوید: تلاشهای «موساد»، «وزارت امور خارجه» رژیم اسرائیل و «سازمان اطلاعات ارتش» این رژیم برای برقراری روابط با طالبان در سال 1998 و استفاده از این گروه علیه ایران نیز جریان داشته است.
سرمایهگذاری تلآویو در حزب اسلامی حکمتیار
پس از امضای توافقنامه صلح میان حکمتیار و دولت وحدت ملی در سپتامبر 2016، اینطور بهنظر میرسد که حمایتهای اسرائیل از حکمتیار و جنگجویان حزب اسلامی با رویکرد شیعهستیزی و دامن زدن به تفرقهافکنی مذهبی در افغانستان ادامه دارد و این بخشی از سیاست نفوذ و طرح «اسرائیل دیگر» با تضعیف رقبای منطقهای تلآویو است.
اگرچه اتحاد و همدلی میان اهلتسنن و اهلتشیع در افغانستان بهبهترین شکل ممکن همواره وجود داشته است و علیرغم تلاش کشورهای عربی برای ایجاد جنگ مذهبی در افغانستان، مذاهب این کشور طی این سالها برادرانه با هم زندگی کردهاند، اما رهبر حزب اسلامی از زمان امضای پیمان صلح با دولت تاکنون مواضع زیادی با محتوای تفرقه و نفرتپراکنی نسبت به اقوام و مذاهب افغانستان داشته است.
بیشتر بخوانید
چند ماه پیش «عبداللطیف پدرام» کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 2019 و رهبر حزب کنگره ملی افغانستان طی یک گردهمایی در کابل، گلبدین حکمتیار را به دامن زدن به اختلافات قومی متهم کرد و گفت که حکمتیار برای خشنودی «آمریکا»، «اسرائیل» و «آلسعود» به نفاق قومی و مذهبی دامن میزند.
پدرام که اهل بدخشان و از سیاستمداران اهلتسنن افغانستان است، افزود: موضعگیری رهبر حزب اسلامی علیه شیعیان و «جمهوری اسلامی ایران» برای خوشحال کردن آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای عربی صورت میگیرد.
وی خاطرنشان کرد که حکمتیار از زمان ورودش به کابل همواره علیه شیعیان موضعگیری کرده است تا از آمریکا و کشورهای عربی امتیاز بگیرد.
نتیجه
اسرائیل بهدلیل اینکه روابط دیپلماتیک رسمی با اکثر کشورهای اسلامی همچون افغانستان ندارد، اما برای نزدیک شدن به اهداف منطقهای خود در جنوب غرب آسیا متمایل است که از فضای آنارشیسم افغانستان بهره ببرد بنابراین تلاش کرده است تا با کارشیوههای عملیاتی جاسوسی به افراد مؤثر در افغانستان نزدیک شود و از این طریق برنامههای خود را دنبال کند.
افغانستان طی چند دهه اخیر رژیمهای زودگذر متعدد و نظامهای سیاسی متنوع را تجربه کرده است، اما با استناد به گزارشهای موجود موساد سعی دارد تا اهداف خود را از میان افراد مؤثر بهچنگ بیاورد و از این طریق به درون ساختار دولت نیز نفوذ کند.
روابط رژیم صهیونیستی در دوران تهاجم شوروی به افغانستان که فضای جنگی در این کشور حاکم بود، با گلبدین حکمتیار از رهبران افراطی پشتون و همچنین با اسامه بن لادن و ایمن الظواهری، از رهبران عربتبار شبکه تروریستی القاعده بهشکل آموزشهای نظامی و تأمین مالی و تسلیحاتی بوده است.
پس از روی کار آمدن دولت مجاهدین بهریاست جمهوری برهانالدین ربانی و افتادن قدرت به دست ائتلاف شمال، گزارشهایی از تلاش موساد برای برقراری تماسهایی با یکی از وزرای دولت وقت افغانستان منتشر شده است.
همچنین رسانههای پرتیراژ انگلیسی و اسرائیلی، از تلاش برای برقراری ارتباط با طالبان پس از به قدرت رسیدن این گروه در ارگ کابل نیز خبر دادهاند.
گزارشهای سفر محرمانه وزیر دفاع کابینه حامد کرزی نیز این شائبه را ایجاد میکند که اسرائیل در حال حاضر و طی هفده سال اخیر پس از سقوط امارت طالبان، با برخی مقامات دولت افغانستان در ارتباطهای مخفی و پنهانی بوده است تا از این طریق نفوذش در این کشور را حفظ کند.
همچنین شواهدی نیز نشان میدهند که پس از اینکه حکمتیار و دولت وحدت ملی به توافق صلح رسیدند و رهبر حزب اسلامی و جنگجویانش با کابل به آشتی رسیدند، موساد تماسهای خود با حکمتیار را حفظ کرده و مواضع ضد شیعه و ضد جمهوری اسلامی که توسط رهبر حزب اسلامی هر از گاه مطرح میشود نیز در راستای همان اهداف اسرائیل برای کاهش نفوذ ایران در افغانستان است.
اسرائیل برنامهاش برای تضعیف رقبای منطقهای همچون ایران و نفوذ بیشتر در کشورهای اسلامی را از دیرباز بهصورت مستمر پیگیری کرده و این فعالیتهای پنهانی تا کنون کمتر در رسانهها بروز کردهاند.
ادامه این طرحها قطعاً پیامدهای خطرناک و بحرانزا برای منطقه دارد و نیازمند اقداماتی مناسب برای کوتاه کردن دست موساد از کشورهایی همچون افغانستان است