بیش از چهل سال است در این سرزمین خون ناحق بر زمین میریزد،
محمد محق: خون هزاره بر گردن همه ماست
شفقنا افغانستان – محمد محق در واکنش به حملات انتحاری اخیر برجان شیعیان هزاره در کابل و سایر ولایات کشور اظهار داشت: خون هزاره بر گردن همه ماست.
وی در صفحه فیس بوک خود چنین آورده است: بیش از چهل سال است در این سرزمین خون ناحق بر زمین میریزد، و هیچ قوم و تباری از آن برکنار نمانده است، اما ظلم فجیعی که بر هزارههای افغانستان میرود وحشتناکترینِ آنهاست. این را وقتی میتوان درک کرد که نه در مسجد احساس امنیت کنی، نه در مکتب، نه در بازار و نه در خانه، و هیچ جرمی نداشته باشی جز هزاره آفریده شدن و یا به مذهب شیعه بزرگ شدن. اگر نمیتوانیم به عمق چنین وضعیت تراژیکی پی ببریم باید در انسانیت خود شک کنیم. امنیت جانی داشتن نخستین و سادهترین حق طبیعی هر انسانی است، و واستاندن آن از وی، ظالمانهترین جنایتی که میتوان انجام داد، به بهانه هر ایدئولوژی و به انگیزه هر اعتقادی که باشد.
باید بر این پدیده دردناک درنگی عمیقتر داشته باشیم، و ببینیم ریشه آنتولوژیک آن به کجا میرسد.. چه چیزی سبب هستی یافتن چنین کنش معطوف به نیستیای میشود.. چهگونه این نیهیلیسم حیوانی و وحشتآفرین در جامه دین عرض اندام میکند.. چهگونه زندگی آدمیان بیگناه ابزار رسیدن به قدرتی کثیف و شرارتبار میشود..
بی آنکه نقش بازیهای استخباراتی را نادیده بگیریم و بدون آنکه دستهای آلوده به تباهی سیاست را انکار کنیم، باید یک گام فراتر بگذاریم، و به جای انداختن بار سنگین این مسئولیت بر دوش این و آن، همه ما سر در گریبان خویشتن کنیم و بپرسیم که آیا هر یک از ما سهمی در این وضعیت نداریم؟ آیا روزی از خود پرسیدهایم که در خانه به فرزندان خود چه درسی از همدیگر پذیری و دیگر نهراسی دادهایم؟ آیا در مساجد ما روزی از برابری و برادری انسانها بدون تفکیک شان بر پایه دین و مذهب گفته شده و درس محبت با همه مخلوقات خدا داده شده است؟ آیا در مکاتب ما از زشتی و پلشتی تبعیض و مظاهر آن در زندگی اجتماعی سخنی به میان آمده و تمرینی برای نوعدوستی بی قید و شرط انجام یافته است؟ آیا سیاستمداران ما از اینکه برای رسیدن به قدرت به ترفندهای کثیف قومگرایی متوسل شوند روزی عرق خجالت بر جبین شان نشسته و با خود اندیشیدهاند که چگونه کارد در پیکر هزارزخم این مردم سیهروز فرو کردهاند؟ آیا علمای ما از رافضی خواندن و مبتدع شمردن طرف مقابل دست کشیده و به غیر اخلاقی بودن این روش پی بردهاند؟ آیا رهبران مذهبی هر دو طرف به ضرورتِ به تاریخ سپردن کتابهای آلوده به عفونت فرقهگرایی آگاه شدهاند؟
آنچه ریختن خون هزاره را تسهیل میکند همه اینهاست.. داعش و طالب تنها نوک این کوهی است که از اقیانوس نفرت دینی و تعصب مذهبی بیرون زده است!
عدهای به صورت بیشرمانه جنایت در حق هزارهها را واکنشی به فاطمیون و زینبیون میشمارند!! این چه توجیه احمقانهای است؟ کودکی که در دشت برچی به آموزشگاه میرود و پیرمردی که در مزار برای ادای نماز به مسجد، چه ربطی به یک مشت مزدور در آن سر دنیا دارند؟ در کدام دین و آیین گناه مجرمان را از بیگناهان میپرسند؟
اگر به راستی نمیخواهیم این روزگار تلخ برای هزارههای ما ادامه یابد، و هیچ کدام ما نمیپسندیم که خود روزی در مقام اقلیتی مذهبی یا تباری مورد قساوت جلادانه دیگران قرار بگیریم، باید از خویشتن آغاز کنیم. باید تقصیر خود را در برچیدن این بساط خونآلود به دوش بگیریم. باید برای بستن دهنهایی که نفرتپراکنی قومی یا مذهبی میکنند، از هر طرف که باشد کمر ببندیم. به مدرسههایی که روحیه فرقهگرایی و تعصب مذهبی دارند کمک نکنیم و در ریختن خون بیگناهان سهیم نشویم. باید انتقام سنیهای مظلوم ایران را از شیعههای مظلوم افغانستان نگیریم. باید دعواهای سوریه و عراق و یمن را به خاک خود نکشانیم. باید بدانیم که هیچ دین و آیینی بالاتر از جان آدمی و هیچ مذهب و مکتبی مقدستر از زندگی انسانها نیست. تنها معیار اخلاقی برای ارزیابی و ارزشیابی هر کیش و آیینی میزان تعهد آن به حفظ جان و حراست از زندگی است. نه شیعه بودن جرم است و نه سنی بودن.. نه مسلمان بودن بد است و نه نامسلمان بودن.. آنچه بد است و از هر بدی بدتر است غیر انسانی عمل کردن و به درندهخویی روی آوردن است.. آنچه مایه شرمساری است ویران کردن خانهها و به اندوه نشاندن خانوادههاست.. باید به انسانیت پاکیزه از تعصب و تبعیض برگردیم و خدا را تنها از این راه بجوییم..