پاکستان:و چشم انداز تحولات
نصیرالله بابر "پدر معنوی طالبان" در گذشت
نصیرالله بابر، وزیر سابق کشور پاکستان و از چهرههای اصلی حامی طالبان، در سن 82 سالگی درگذشت.
مراسم تشییع جنازه آقای بابر روز دوشنبه (10 ژانویه)در ایالت خیبر-پختونخواه برگزار شد.
آقای بابر ژنرال دو ستاره ارتش پاکستان بود که با بازنشستگی از ارتش، به سیاست رو آورد و به حزب مردم پاکستان به رهبری ذوالفقارعلی بوتو پیوست.
ژنرال بابر پشتونتبار در دولت ذوالفقارعلی بوتو در سالهای 1975 تا 1977 به فرمانداری ایالت خیبر-پختونخواه منصوب شد و تقریباً دو دهه بعد، با روی کار آمدن حکومت دختر بوتو، (بینظیر) وزیر کشور پاکستان شد.
نصیرالله بابر شاید البته بیش از پاکستان، در کشور همسایه یعنی افغانستان شناخته شده باشد.
در هر دو باری که این سیاستمدار کهنهکار پاکستانی در قدرت بود، تحولات مهمی در افغانستان اتفاق افتاد.
او در دهه هفتاد میلادی از جایگاه فرماندار ایالت خیبر- پختونخواه، هم مرز با افغانستان، که در آن زمان ایالت سرحد نامیده می شد، میزبان بسیاری از رهبران مجاهدین افغان از جمله گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی و احمدشاه مسعود، فرمانده برجسته افغان بود.
این مجاهدین که با سرکوب دولت داود خان رو برو شده بودند، به پیشاور پاکستان پناه بردند و از آنجا برنامه آغاز جنگ و جهاد علیه دولت کابل و سپس اشغال افغانستان توسط شوروی سابق را روی دست گرفتند.
گفته میشود آقای بابر نقش دست اولی در آموزش نظامی و تمویل این گروهها داشت که بعداً به هفت گروه متفاوت تقسیم شدند و تا اوایل دهه 90 میلادی علیه شوروی سابق و دولت کابل جنگیدند.
در پاکستان، دولت ذوالفقارعلی بوتو با کودتای ژنرال ضیاءالحق سقوط کرد، و آقای بوتو اعدام شد. با این وجود نصیرالله بابر همچنان به حزب مردم وفادار ماند و در دولت دوم بینظیر بوتو در سالهای 1993 تا 1996، وزیر کشور پاکستان شد.
افغانستان اما در این سالها به شدت دچار هرج و مرج ناشی از درگیرهای مسلحانه داخلی همان گروههایی بود که نصیرالله بابر در ایجاد، آموزش و تمویل آنها نقش عمدهای داشت.
این گروهها بر سر رسیدن به قدرت و اشغال پایتخت کابل درگیر جنگ با همیدگر بودند.
در نیمه اول دهه 90 میلادی بود که گروه ناشناسی در ولایت قندهار در صحنه سیاسی افغانستان ظهور کرد. این گروه که بعدها به طالبان مشهورشد در نهایت توانست حدود 90 درصد خاک افغانستان را به کنترل خود درآورد.
طالبان ادعا داشتند که برای پایان دادن به درگیرهای بین گروهی و برقراری امنیت در افغانستان، از مدارس دینی آمده اند.
بسیاری در افغانستان نصیرالله بابر را پدر معنوی طالبان و بنیانگذار این گروه میدانند. اما خود طالبان این جنبش را خودجوش میخوانند.
به هر صورت آقای بابر تا آخرین لحظات عمرش علنا و رسما از طالبان حمایت کرد.
او دو سال پیش در اثر سکته مغزی روانه بیمارستان شد و از آن به بعد وضع سلامتی اش نامناسب بود.
تصویری که بابر از خود برجا گذاشته، متفاوت است. بعضی او را از مبارزان اصلی جهاد علیه شوروی در افغانستان میدانند، اما عدهای دیگر، او را از عاملان اصلی جنگ داخلی، کشتار هزاران افغان و ویرانی این کشور می خوانند.
نصیرالله بابر، وزیر سابق کشور پاکستان و از چهرههای اصلی حامی طالبان، در سن 82 سالگی درگذشت.
مراسم تشییع جنازه آقای بابر روز دوشنبه (10 ژانویه)در ایالت خیبر-پختونخواه برگزار شد.
آقای بابر ژنرال دو ستاره ارتش پاکستان بود که با بازنشستگی از ارتش، به سیاست رو آورد و به حزب مردم پاکستان به رهبری ذوالفقارعلی بوتو پیوست.
ژنرال بابر پشتونتبار در دولت ذوالفقارعلی بوتو در سالهای 1975 تا 1977 به فرمانداری ایالت خیبر-پختونخواه منصوب شد و تقریباً دو دهه بعد، با روی کار آمدن حکومت دختر بوتو، (بینظیر) وزیر کشور پاکستان شد.
نصیرالله بابر شاید البته بیش از پاکستان، در کشور همسایه یعنی افغانستان شناخته شده باشد.
در هر دو باری که این سیاستمدار کهنهکار پاکستانی در قدرت بود، تحولات مهمی در افغانستان اتفاق افتاد.
او در دهه هفتاد میلادی از جایگاه فرماندار ایالت خیبر- پختونخواه، هم مرز با افغانستان، که در آن زمان ایالت سرحد نامیده می شد، میزبان بسیاری از رهبران مجاهدین افغان از جمله گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی و احمدشاه مسعود، فرمانده برجسته افغان بود.
این مجاهدین که با سرکوب دولت داود خان رو برو شده بودند، به پیشاور پاکستان پناه بردند و از آنجا برنامه آغاز جنگ و جهاد علیه دولت کابل و سپس اشغال افغانستان توسط شوروی سابق را روی دست گرفتند.
گفته میشود آقای بابر نقش دست اولی در آموزش نظامی و تمویل این گروهها داشت که بعداً به هفت گروه متفاوت تقسیم شدند و تا اوایل دهه 90 میلادی علیه شوروی سابق و دولت کابل جنگیدند.
در پاکستان، دولت ذوالفقارعلی بوتو با کودتای ژنرال ضیاءالحق سقوط کرد، و آقای بوتو اعدام شد. با این وجود نصیرالله بابر همچنان به حزب مردم وفادار ماند و در دولت دوم بینظیر بوتو در سالهای 1993 تا 1996، وزیر کشور پاکستان شد.
افغانستان اما در این سالها به شدت دچار هرج و مرج ناشی از درگیرهای مسلحانه داخلی همان گروههایی بود که نصیرالله بابر در ایجاد، آموزش و تمویل آنها نقش عمدهای داشت.
این گروهها بر سر رسیدن به قدرت و اشغال پایتخت کابل درگیر جنگ با همیدگر بودند.
در نیمه اول دهه 90 میلادی بود که گروه ناشناسی در ولایت قندهار در صحنه سیاسی افغانستان ظهور کرد. این گروه که بعدها به طالبان مشهورشد در نهایت توانست حدود 90 درصد خاک افغانستان را به کنترل خود درآورد.
طالبان ادعا داشتند که برای پایان دادن به درگیرهای بین گروهی و برقراری امنیت در افغانستان، از مدارس دینی آمده اند.
بسیاری در افغانستان نصیرالله بابر را پدر معنوی طالبان و بنیانگذار این گروه میدانند. اما خود طالبان این جنبش را خودجوش میخوانند.
به هر صورت آقای بابر تا آخرین لحظات عمرش علنا و رسما از طالبان حمایت کرد.
او دو سال پیش در اثر سکته مغزی روانه بیمارستان شد و از آن به بعد وضع سلامتی اش نامناسب بود.
تصویری که بابر از خود برجا گذاشته، متفاوت است. بعضی او را از مبارزان اصلی جهاد علیه شوروی در افغانستان میدانند، اما عدهای دیگر، او را از عاملان اصلی جنگ داخلی، کشتار هزاران افغان و ویرانی این کشور می خوانند.
بی ثباتی در پاکستان: چشم انداز تحولات چیست؟
محمد وزیری
بی بی سی
فشار اخلاقی ممکن است آصف علی زرداری را مجبور کند از دولت گیلانی بخواهد اکثریت خود را در پارلمان اثبات کند
حزب حرکت متحده قومی پاکستان (ام کیو ام) از ائتلاف دولت مرکزی این کشور رسما خارج شده است و با این اقدام دولت فدرال ائتلافی پاکستان به رهبری حزب مردم این کشور با چالش جدید روبرو شده است.
این حزب البته هنوز، هم پیمان حزب مردم در دولت ایالتی سند است.
حرکت متحده قومی، فساد و افزایش تورم را از دلایل اصلی خود برای ترک دولت و نشستن در کرسیهای اپوزیسیون در مجلس ملی اعلام کرده است. اما رابطه این حزب با دیگر احزاب اصلی دولت ائتلافی در مرکز به خصوص در هفته های اخیر با فراز و نشیبهایی روبرو بوده است.
قتلهای هدف دار در کراچی مرکز ایالت سند که مرکز اصلی قدرت حزب متحده قومی است و باعث کشته شدن تعدادی از هواداران این حزب و البته تعدای دیگر از هواداران احزاب دیگر شده است، رابطه بین این حزب و بویژه حزب مردم را خدشه دارکرده است.
از سوی دیگر چند روز پیش یکی از وزیران ایالتی متعلق به حزب مردم تلویحا حرکت متحده قومی را متهم به فساد اقتصادی کرد و گفت که این حزب از منافع این فسادهای اقتصادی برای پیشبرد قتلهای هدف دار در کراچی استفاده کرده است.
بدنبال این اظهارات، حزب متحده قومی خواهان برکناری این وزیر ایالتی شده بود و در عمل دو وزیر خود در کابینه یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، را از دولت بیرون کشید، اما گفت که بعدا در خصوص خروج ازائتلاف تصمیم خواهد گرفت که به نظر می رسد با توجه به اقدام این حزب در خروج کامل از دولت فدرال، رایزنیها در این خصوص به جایی نرسیده است.
ناظران معتقدند از آنجاییکه ارتش پاکستان به اصطلاح گرداننده اصلی سیاست محوری خارجی پاکستان بویژه در قبال افغانستان و کشورهای منطقه است، این مشکلات دولت غیر نظامی در عمل تاثیری بر روابط خارجی پاکستان نداشته باشد، اگرچه بی ثباتی شدید سیاسی اگر ادامه پیدا کند بالقوه می تواند چالشهای تازه ای را بار دیگر پیش روی ارتش و کشور بگذارد.
خروج این حزب با تعداد بیست و پنج کرسی اکثریت را از دولت آقای گیلانی می گیرد. بویژه اینکه پیشتر نیز حزب کوچکتر جمعیت علمای اسلام نیز بدنبال مشکلاتی با دولت ائتلافی از دولت خارج شده بود.
با خروج این دو حزب بویژه حزب حرکت متحده قومی اکنون دولت آقای گیلانی دارای اکثریت پارلمانی نیست. اما آیا این به مفهوم سقوط دولت است؟
در نگاه اول شاید پاسخ به این سوال مثبت باشد. اما در نگاهی دقیق تر وضعیت کمی پیچیده تر است.
در عمل این رییس جمهوری پاکستان است که می تواند از دولت خود بخواهد که با توجه به شرایط کنونی اکثریت خود را در پارلمان به اثبات برساند.
اما از آنجاییکه آصف علی زرداری، رییس جمهوری، خود از حزب مردم است، ممکن است در عمل دست به چنین اقدامی نزند، اگرچه شاید فشار اخلاقی بر او چنین اجبار کند. در این صورت دولت آقای گیلانی هیچ فشار حقوقی را بر خود نمی بیند که بخواهد اکثریت خود را ثابت کند.
اما این سناریو یعنی ادامه کار با دولت اقلیت مشکلات زیادی را بر سر راه دولت می گذارد، چرا که دولت برای پیشبرد قوانین، طرح ها و لوایح خود در پارلمان با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد بود.
ادامه این وضعیت یعنی اینکه احزاب مخالف با یکدیگر متحد شوند و با اعلام داشتن اکثریت در پارلمان خواهان رای عدم اعتماد به دولت شوند.
اما اتحاد احزاب مخالف در پارلمان پاکستان با یکدیگر چیز ساده ای نیست. برای مثال همین چند روز پیش بود که اعضای دو حزب حرکت متحده قومی و حزب مسلم لیگ شاخه نواز، مهمترین حزب مخالف در پارلمان، در مجلس ملی با یکدیگر درگیری شدید لفظی داشتند تا حدی که حزب آقای نواز تهدید به اقدامات قانونی علیه متحده قومی کرده است.
به علاوه، این اختلافات در صورت روی کار آمدن یک دولت ائتلافی تازه ممکن است منتج به همان عملی شود که اکنون رخ داده است.
مهمتر از همه اینها شاید این باشد که در حال حاضر با توجه به شرایط پاکستان هیج حزبی از اپوزیسیون شاید صلاح را در این نداند که خود کنترل اوضاع را به دست گیرد و از محبوبیت خود بکاهد.
در حال حاضر با توجه به شرایط پاکستان هیج حزبی از اپوزیسیون شاید صلاح را در این نداند که خود کنترل اوضاع را به دست گیرد و از محبوبیت خود بکاهد.
عدم ثبات و امنیت باعث کاهش سرمایه گذاری خارجی در پاکستان شده است. قیمتها بویژه نرخ مواد سوختی افزایش چشمگیری داشته است و تورم که حتی قبل از سیل ویرانگر چند ماه گذشته بیشتر از نرخ رسمی بود پس از خسارات این سیل بشدت بالا رفته است. وضعیت ناهنجار سیاسی نیز بویژه در ارتباط با ستیزه جویان هنوز ادامه دارد.
با این اوضاع ممکن است وضعیت همین گونه به اصطلاح لنگان لنگان به پیش رود و دولت آقای گیلانی تلاش کند تا بار دیگر اعتماد حزب حرکت متحده قومی را بدست آورد و یا با جذب کرسیهای مستقل در پارلمان و یا احزاب بسیار کوچک اهداف خود را آرام آرام به پیش ببرد و البته در این میان احزاب مخالف هم گناه تمام مشکلات را بر سر دولت بشکنند.
این وضعیت اگرچه سناریویی عملی است اما خطراتی هم دارد و آن دخالت ارتش در امور است، برای پایان دادن به بی ثباتی در کشور. البته برخی از ناظران این اقدام را با توجه به تلاش ارتش برای دوری جستن از صحنه فعال سیاسی با هدف ادامه ترمیم چهره خود دست کم در کوتاه مدت عملی نمی بینند.
اما به هرحال این بی ثباتی دستکم در تئوری می تواند بر تعاملات خارجی دولت پاکستان بویژه با افغانستان و آمریکا و نیروهای ائتلاف تاثیر بگذارد، چون به هر صورت دولت در اقلیت نماینده تمام گروه های مختلف نیست.
ولی ناظران معتقدند از آنجاییکه ارتش پاکستان به اصطلاح گرداننده اصلی سیاست محوری خارجی پاکستان بویژه در قبال افغانستان و کشورهای منطقه است، این مشکلات دولت غیر نظامی در عمل تاثیری بر روابط خارجی پاکستان نداشته باشد، اگرچه بی ثباتی شدید سیاسی اگر ادامه پیدا کند بالقوه می تواند چالشهای تازه ای را بار دیگر پیش روی ارتش و کشور بگذارد
محمد وزیری
بی بی سی
فشار اخلاقی ممکن است آصف علی زرداری را مجبور کند از دولت گیلانی بخواهد اکثریت خود را در پارلمان اثبات کند
حزب حرکت متحده قومی پاکستان (ام کیو ام) از ائتلاف دولت مرکزی این کشور رسما خارج شده است و با این اقدام دولت فدرال ائتلافی پاکستان به رهبری حزب مردم این کشور با چالش جدید روبرو شده است.
این حزب البته هنوز، هم پیمان حزب مردم در دولت ایالتی سند است.
حرکت متحده قومی، فساد و افزایش تورم را از دلایل اصلی خود برای ترک دولت و نشستن در کرسیهای اپوزیسیون در مجلس ملی اعلام کرده است. اما رابطه این حزب با دیگر احزاب اصلی دولت ائتلافی در مرکز به خصوص در هفته های اخیر با فراز و نشیبهایی روبرو بوده است.
قتلهای هدف دار در کراچی مرکز ایالت سند که مرکز اصلی قدرت حزب متحده قومی است و باعث کشته شدن تعدادی از هواداران این حزب و البته تعدای دیگر از هواداران احزاب دیگر شده است، رابطه بین این حزب و بویژه حزب مردم را خدشه دارکرده است.
از سوی دیگر چند روز پیش یکی از وزیران ایالتی متعلق به حزب مردم تلویحا حرکت متحده قومی را متهم به فساد اقتصادی کرد و گفت که این حزب از منافع این فسادهای اقتصادی برای پیشبرد قتلهای هدف دار در کراچی استفاده کرده است.
بدنبال این اظهارات، حزب متحده قومی خواهان برکناری این وزیر ایالتی شده بود و در عمل دو وزیر خود در کابینه یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، را از دولت بیرون کشید، اما گفت که بعدا در خصوص خروج ازائتلاف تصمیم خواهد گرفت که به نظر می رسد با توجه به اقدام این حزب در خروج کامل از دولت فدرال، رایزنیها در این خصوص به جایی نرسیده است.
ناظران معتقدند از آنجاییکه ارتش پاکستان به اصطلاح گرداننده اصلی سیاست محوری خارجی پاکستان بویژه در قبال افغانستان و کشورهای منطقه است، این مشکلات دولت غیر نظامی در عمل تاثیری بر روابط خارجی پاکستان نداشته باشد، اگرچه بی ثباتی شدید سیاسی اگر ادامه پیدا کند بالقوه می تواند چالشهای تازه ای را بار دیگر پیش روی ارتش و کشور بگذارد.
خروج این حزب با تعداد بیست و پنج کرسی اکثریت را از دولت آقای گیلانی می گیرد. بویژه اینکه پیشتر نیز حزب کوچکتر جمعیت علمای اسلام نیز بدنبال مشکلاتی با دولت ائتلافی از دولت خارج شده بود.
با خروج این دو حزب بویژه حزب حرکت متحده قومی اکنون دولت آقای گیلانی دارای اکثریت پارلمانی نیست. اما آیا این به مفهوم سقوط دولت است؟
در نگاه اول شاید پاسخ به این سوال مثبت باشد. اما در نگاهی دقیق تر وضعیت کمی پیچیده تر است.
در عمل این رییس جمهوری پاکستان است که می تواند از دولت خود بخواهد که با توجه به شرایط کنونی اکثریت خود را در پارلمان به اثبات برساند.
اما از آنجاییکه آصف علی زرداری، رییس جمهوری، خود از حزب مردم است، ممکن است در عمل دست به چنین اقدامی نزند، اگرچه شاید فشار اخلاقی بر او چنین اجبار کند. در این صورت دولت آقای گیلانی هیچ فشار حقوقی را بر خود نمی بیند که بخواهد اکثریت خود را ثابت کند.
اما این سناریو یعنی ادامه کار با دولت اقلیت مشکلات زیادی را بر سر راه دولت می گذارد، چرا که دولت برای پیشبرد قوانین، طرح ها و لوایح خود در پارلمان با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد بود.
ادامه این وضعیت یعنی اینکه احزاب مخالف با یکدیگر متحد شوند و با اعلام داشتن اکثریت در پارلمان خواهان رای عدم اعتماد به دولت شوند.
اما اتحاد احزاب مخالف در پارلمان پاکستان با یکدیگر چیز ساده ای نیست. برای مثال همین چند روز پیش بود که اعضای دو حزب حرکت متحده قومی و حزب مسلم لیگ شاخه نواز، مهمترین حزب مخالف در پارلمان، در مجلس ملی با یکدیگر درگیری شدید لفظی داشتند تا حدی که حزب آقای نواز تهدید به اقدامات قانونی علیه متحده قومی کرده است.
به علاوه، این اختلافات در صورت روی کار آمدن یک دولت ائتلافی تازه ممکن است منتج به همان عملی شود که اکنون رخ داده است.
مهمتر از همه اینها شاید این باشد که در حال حاضر با توجه به شرایط پاکستان هیج حزبی از اپوزیسیون شاید صلاح را در این نداند که خود کنترل اوضاع را به دست گیرد و از محبوبیت خود بکاهد.
در حال حاضر با توجه به شرایط پاکستان هیج حزبی از اپوزیسیون شاید صلاح را در این نداند که خود کنترل اوضاع را به دست گیرد و از محبوبیت خود بکاهد.
عدم ثبات و امنیت باعث کاهش سرمایه گذاری خارجی در پاکستان شده است. قیمتها بویژه نرخ مواد سوختی افزایش چشمگیری داشته است و تورم که حتی قبل از سیل ویرانگر چند ماه گذشته بیشتر از نرخ رسمی بود پس از خسارات این سیل بشدت بالا رفته است. وضعیت ناهنجار سیاسی نیز بویژه در ارتباط با ستیزه جویان هنوز ادامه دارد.
با این اوضاع ممکن است وضعیت همین گونه به اصطلاح لنگان لنگان به پیش رود و دولت آقای گیلانی تلاش کند تا بار دیگر اعتماد حزب حرکت متحده قومی را بدست آورد و یا با جذب کرسیهای مستقل در پارلمان و یا احزاب بسیار کوچک اهداف خود را آرام آرام به پیش ببرد و البته در این میان احزاب مخالف هم گناه تمام مشکلات را بر سر دولت بشکنند.
این وضعیت اگرچه سناریویی عملی است اما خطراتی هم دارد و آن دخالت ارتش در امور است، برای پایان دادن به بی ثباتی در کشور. البته برخی از ناظران این اقدام را با توجه به تلاش ارتش برای دوری جستن از صحنه فعال سیاسی با هدف ادامه ترمیم چهره خود دست کم در کوتاه مدت عملی نمی بینند.
اما به هرحال این بی ثباتی دستکم در تئوری می تواند بر تعاملات خارجی دولت پاکستان بویژه با افغانستان و آمریکا و نیروهای ائتلاف تاثیر بگذارد، چون به هر صورت دولت در اقلیت نماینده تمام گروه های مختلف نیست.
ولی ناظران معتقدند از آنجاییکه ارتش پاکستان به اصطلاح گرداننده اصلی سیاست محوری خارجی پاکستان بویژه در قبال افغانستان و کشورهای منطقه است، این مشکلات دولت غیر نظامی در عمل تاثیری بر روابط خارجی پاکستان نداشته باشد، اگرچه بی ثباتی شدید سیاسی اگر ادامه پیدا کند بالقوه می تواند چالشهای تازه ای را بار دیگر پیش روی ارتش و کشور بگذارد
در حال حاضر با توجه به شرایط پاکستان هیج حزبی از اپوزیسیون شاید صلاح را در این نداند که خود کنترل اوضاع را به دست گیرد و از محبوبیت خود بکاهد.