برگ برنده در دست کیست؟
برگ برنده در دست کیست؟
هوشمند فرارودی
مدتی کمی از درخواست دادگاه ویژه از رییس دولت مبتنی بر تعویق افتتاح مجلس نگذشته بود که رسانهها خبر موافقت آقای کرزی از این درخواست را منتشر کردند؛ گویی آقای کرزی بیصبرانه چشم به انتظار یک چنین پیشنهادی از سوی دادگاه ویژه بود. پیشتر از این، همایون عزیزی وزیر امور پارلمانی در جمع نمایندگان پیروز گفت که از رییس جمهور وقت گرفته است تا با او روی حل مشکلات موجود گفتگو صورت گیرد.
نمایندگان پیروز بارها از آقای کرزی تقاضا کردند که او به گشایش مجلس جدید در سوم دلو بشتابد، اما این موضوع به سرسختی تمام از سوی دادگاه ویژه رد شده است.
صدیق الله حقیق، رییس دادگاه ویژه انتخاباتی :در کنفرانس مطبوعات اخیر خود تکرار کرد که نتایج اخیر را به نسبت حجم بلند تقلب و شکایات، نمی پذیرد و باید تا بررسی های نهایی شکایتها، افتتاح مجلس از سوی حامد کرزی حد اقل تا یک ماه دیگر به تعویق افتد. در این حال، نمایندگان پیروز هشدار دادند که حتا در صورت عدم حضور رییس جمهور در سوم دلو سال جاری، آنها خود مجلس را افتتاح کرده و به کار آغاز میکنند.
در چند روز گذشته نمایندگان پیروز دست به راه اندازی گردهمایی های متعدد زده و تصمیم گرفتند تا به هر صورت ممکن مجلس جدید را افتتاح کنند.
آنان کمیتههای مختلف را به هدف صحبت با نمایندگی کشورهای خارجی و آمادگی جهت برگزاری همایش افتتاحیه تشکیل کردند. برخی از این نماینده ها میگویند اگر با حضور آنان در تالار مجلس نمایندگان هم مخالفت صورت گیرد بازهم تصمیم قاطع و جمعی نسبت به گشایش مجلس در یک مکان غیر رسمی، وجود دارد و آنان در این مورد برگشت ناپذیراند.
آخرین گزارش در بارهی تنشهای انتخاباتی این است که آقای کرزی به نمایندگان پیروز وعده سپرده امروز شنبه با آنان دیدار و صحبت خواهد کرد. شماری از نمایندگان پیروز میگویند آنها در نشست عمومی فیصله کردند که با رییس جمهور دیدار خواهند کرد، اما آنان موضوع گشایش مجلس در سوم دلو را نزد خود محفوط نگه میدارند. موضوع صحبت نمایندگان پیروز با آقای کرزی در حالی بیرون میشود که رییس دولت افغانستان در یک سفر دو روزه در مسکو به سر میبرد.
پرونده جنجالی انتخابات از همان روزهای نخست تا اکنون در یک وضعیت دراماتیک و سایهای به پیش رفته که در بطن خودش جنگ منفعت و سود و قدرت طرفهای گوناگون را حمل کرده است. در واقع همه چیز شبیه به یک کابوس شده و هر چیزی طعم بد و تهوع آور به خود گرفته است.
گردانندگان امور و سیاست مداران کشور هیچگونه رنگ و آبی به هیچ چیزی باقی نگذاشتهاند؛ قانون به کاغذ پارهی بیارزشی در آمده که هر لحظه میشود نادیده اش گرفت و لگدمالش کرد؛ در این شهر چیزی که کمترین بها به آن داده میشود قانون و منفعت مردم است و پدیدهیی که خوار و بیمقدار و غریب مینماید بازهم همین قانون میباشد.
وقتی متولیان امور قانونی را که خود به اجرا و حفاظت از آن سوگند خوردهاند، نادیده انگارند و نه یک بار که ده ها بار مفاد آن را نقض کنند، چگونه میشود به تحقق آن از سوی رده های پایینی نظام و عامه مرد امید بست. رییس دولت پیش از اینکه آمادگیهای لازم سفر به مسکو را گرفته و نگران چگونگی تأمین منافع مردم این کشور در دیدارش با مقامهای روسی باشد، نگران افتتاح مجلس در کشورش است.
او باور بود که اگر فکر خود از ناحیه مجلس را جمع نکرده به مسکو سفر کند شاید به دلواپسی و روان پریشیاش در جریان صحبت ها فزونی آید و در این صورت از او یک سیاست مدار عصبی به نمایش خواهد گذاشت، بناً پیش از هر آمادگی روانی در پیوند به سفر به مسکو و دیدراش با مدیدوف، یک گلوله زهری و کشنده دیگر به پیکر نیمه جان قانون اساسی حواله کرد و کار گشایش مجلس را از سوم دلو به سوم حوت کشاند؛ یک ماهی که بازهم فقط شخص آقای کرزی و حواریونش می فهمند که کدام بازی و نمایش دیگر به راه بیفتد و باز تعویق و باز...
صحنههای دراماتیک و بیشتر ننگ خوار تحولات کشور میرساند که کسی به سرنوشت در کلافه و سردرگم مردم این کشور کوچکترین التفاطی ندارد و هر پدیدهیی، بیراهه و بیمحل به هر سمت و سویی روان است و معلوم نیست که به کجا میرود و سرانجام در کجا و با چه وضعی پایان میپذیرد؛ سرنوشت تلخ و در رهگذار هزار توطیه، بازی و جنگهای قدرت و منفعت!
موضوعی که تا اکنون در کشور به رسمیت شناخته نشده چارچوپ و حدود و مرزها برای مسایل و مشکلات جامعه است؛ به این معنا که فکر و جمع آمد موثری برای مدیریت بحران موجود و سامان دهی عناصر زندگی آکنده از محرومیت مردم این سرزمین به وجود نیامده و به همین خاطر است که تحولات در کشور به سمت نامعلوم و گنگی در جریان بوده و یک وضع خودکار را به خود گرفته است.
اگر جناب رییس دولت از ترکیب مجلس جدید هراس داشت چه لزومی وجود داشت که دست به تشکیل یک محور تازهیی بحران به نام دادگاه ویژه بزند و بعد خواستههای خود را با گردش از گردونههای مختلف، دنبال نموده و به منصهی اجرا برساند، و الی همهگی شاهد هستند
که جناب ایشان به یک فرمان شاهانه و با یک اخم دیکتاتورانه در یک لحظه میتوانند مسیر و حتا ماهیت هر مسأله مهمی را در کشور عوض کنند و هر موجودی را تعیین تکلیف نمایند. تا همین امروز که ما زنده هستیم هیچ پدیده و اهرمی - حتا- قانون اساسی، اعتبار اجتماعی، اخلاق عمومی و... هم نتوانسته اند که جلو تصامیم ملوکانه جناب را گرفته و ایشان را از شتر منفعت و قدرت پرستی شان پایین کنند.
تا اکنون این بزرگواران از عهده مدیریت کوچکترین مسأله و مشکل جامعه نبرآمده اند ولی از مدیریت و سامان دهی منافع خودشان به سادگی بیرون میآیند و در هر موقعیتی تنها چیزی را شتابان تشخیص میدهند، موضوع منفعت و قدرت خودشان است.
اینکه امروز شنبه جناب رییس دولت افغانستان در نشست تاریخی! خود با نمایندگان پیروز چه چیزهای را در میان میگذارد و باز کدام چیک و برگ دیگر را برای بازی در دست گرفته است، اما یک چیز پیش از پیش روشن است که اذهان جامعه کاملاً در حالت کلافگی و پریشانی به سر میبرد و حقیتاً کاسهی صبر و انتظار مردم به سر رسیده است.
مردم در شهر و بازار به همه چیز در این کشور امید و دلبستگی خود را از دست داده اند؛ حتا به بودن و ماندن در کشورشان به نام افغانستان. شما وقتی در تاکسی و در هر موقعیتی دیگر، ذهن مردم عادی را از زندگی شان بخوانید، آنها به نسبت مسوولین، دولت و روندهای موجود نوع تنفر و انزجار شدید خود را بازگو میکنند.
می گویند از کشور بدشان آمده از انتخابات بیزار اند و از زندگی کردن در میان موجی از معامله و جنگ قدرت و سود، خسته شده اند؛ همین مسأله است که هر روز خبر تکان دهنده محمولههای قاچاقی انسان بیمقدار این سرزمین در آب های این کشور و آن کشور اروپایی شنیده میشود و در هیچ کشتی سرنگون شده نیست که چند جوان و زن و مرد فراری کشور ما در درون آن نبوده باشد و آنها خوراک نهنگان بحرها نشوند.
ولی در چنین وضعی هم، هیچ کسی به فکر انسان دربدر و آوره این سرزمین نیست و گویی شرم و حیا از وجود تمامی ما گریخته است. بازنده انتخابات محض در فکر این است که چرا من با مصرف این قدر پول و در میان این قدر رقیب در انتخابات برنده نشدم، اکثریت پیروزها مست از باده پیروزی و نماینده شدن فکر می کنند
که برای فعلاً در آسمان چکر میزنند و از غرور شور شراب پیروزی حوصله به زمین نگاه کردن را ندارند، رییس دولت که در فکر تأمین وجهه شاهانه و ملوکانه خود است و یک سر سوزن هم – به جز از پیروزی منافع خود و تیمش – کوتاه نمی آید.
در این صورت کی به داد مردم بیچاره و قانون اساسی که هیچ پشتیبانی ندارد برسد و فقط دستی از غیب آید و کاری بکند. حافظ به استادی تمام وضع ننگبار کنونی ما را چی به تصویر کشیده است: شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
از ماند گار
هوشمند فرارودی
مدتی کمی از درخواست دادگاه ویژه از رییس دولت مبتنی بر تعویق افتتاح مجلس نگذشته بود که رسانهها خبر موافقت آقای کرزی از این درخواست را منتشر کردند؛ گویی آقای کرزی بیصبرانه چشم به انتظار یک چنین پیشنهادی از سوی دادگاه ویژه بود. پیشتر از این، همایون عزیزی وزیر امور پارلمانی در جمع نمایندگان پیروز گفت که از رییس جمهور وقت گرفته است تا با او روی حل مشکلات موجود گفتگو صورت گیرد.
نمایندگان پیروز بارها از آقای کرزی تقاضا کردند که او به گشایش مجلس جدید در سوم دلو بشتابد، اما این موضوع به سرسختی تمام از سوی دادگاه ویژه رد شده است.
صدیق الله حقیق، رییس دادگاه ویژه انتخاباتی :در کنفرانس مطبوعات اخیر خود تکرار کرد که نتایج اخیر را به نسبت حجم بلند تقلب و شکایات، نمی پذیرد و باید تا بررسی های نهایی شکایتها، افتتاح مجلس از سوی حامد کرزی حد اقل تا یک ماه دیگر به تعویق افتد. در این حال، نمایندگان پیروز هشدار دادند که حتا در صورت عدم حضور رییس جمهور در سوم دلو سال جاری، آنها خود مجلس را افتتاح کرده و به کار آغاز میکنند.
در چند روز گذشته نمایندگان پیروز دست به راه اندازی گردهمایی های متعدد زده و تصمیم گرفتند تا به هر صورت ممکن مجلس جدید را افتتاح کنند.
آنان کمیتههای مختلف را به هدف صحبت با نمایندگی کشورهای خارجی و آمادگی جهت برگزاری همایش افتتاحیه تشکیل کردند. برخی از این نماینده ها میگویند اگر با حضور آنان در تالار مجلس نمایندگان هم مخالفت صورت گیرد بازهم تصمیم قاطع و جمعی نسبت به گشایش مجلس در یک مکان غیر رسمی، وجود دارد و آنان در این مورد برگشت ناپذیراند.
آخرین گزارش در بارهی تنشهای انتخاباتی این است که آقای کرزی به نمایندگان پیروز وعده سپرده امروز شنبه با آنان دیدار و صحبت خواهد کرد. شماری از نمایندگان پیروز میگویند آنها در نشست عمومی فیصله کردند که با رییس جمهور دیدار خواهند کرد، اما آنان موضوع گشایش مجلس در سوم دلو را نزد خود محفوط نگه میدارند. موضوع صحبت نمایندگان پیروز با آقای کرزی در حالی بیرون میشود که رییس دولت افغانستان در یک سفر دو روزه در مسکو به سر میبرد.
پرونده جنجالی انتخابات از همان روزهای نخست تا اکنون در یک وضعیت دراماتیک و سایهای به پیش رفته که در بطن خودش جنگ منفعت و سود و قدرت طرفهای گوناگون را حمل کرده است. در واقع همه چیز شبیه به یک کابوس شده و هر چیزی طعم بد و تهوع آور به خود گرفته است.
گردانندگان امور و سیاست مداران کشور هیچگونه رنگ و آبی به هیچ چیزی باقی نگذاشتهاند؛ قانون به کاغذ پارهی بیارزشی در آمده که هر لحظه میشود نادیده اش گرفت و لگدمالش کرد؛ در این شهر چیزی که کمترین بها به آن داده میشود قانون و منفعت مردم است و پدیدهیی که خوار و بیمقدار و غریب مینماید بازهم همین قانون میباشد.
وقتی متولیان امور قانونی را که خود به اجرا و حفاظت از آن سوگند خوردهاند، نادیده انگارند و نه یک بار که ده ها بار مفاد آن را نقض کنند، چگونه میشود به تحقق آن از سوی رده های پایینی نظام و عامه مرد امید بست. رییس دولت پیش از اینکه آمادگیهای لازم سفر به مسکو را گرفته و نگران چگونگی تأمین منافع مردم این کشور در دیدارش با مقامهای روسی باشد، نگران افتتاح مجلس در کشورش است.
او باور بود که اگر فکر خود از ناحیه مجلس را جمع نکرده به مسکو سفر کند شاید به دلواپسی و روان پریشیاش در جریان صحبت ها فزونی آید و در این صورت از او یک سیاست مدار عصبی به نمایش خواهد گذاشت، بناً پیش از هر آمادگی روانی در پیوند به سفر به مسکو و دیدراش با مدیدوف، یک گلوله زهری و کشنده دیگر به پیکر نیمه جان قانون اساسی حواله کرد و کار گشایش مجلس را از سوم دلو به سوم حوت کشاند؛ یک ماهی که بازهم فقط شخص آقای کرزی و حواریونش می فهمند که کدام بازی و نمایش دیگر به راه بیفتد و باز تعویق و باز...
صحنههای دراماتیک و بیشتر ننگ خوار تحولات کشور میرساند که کسی به سرنوشت در کلافه و سردرگم مردم این کشور کوچکترین التفاطی ندارد و هر پدیدهیی، بیراهه و بیمحل به هر سمت و سویی روان است و معلوم نیست که به کجا میرود و سرانجام در کجا و با چه وضعی پایان میپذیرد؛ سرنوشت تلخ و در رهگذار هزار توطیه، بازی و جنگهای قدرت و منفعت!
موضوعی که تا اکنون در کشور به رسمیت شناخته نشده چارچوپ و حدود و مرزها برای مسایل و مشکلات جامعه است؛ به این معنا که فکر و جمع آمد موثری برای مدیریت بحران موجود و سامان دهی عناصر زندگی آکنده از محرومیت مردم این سرزمین به وجود نیامده و به همین خاطر است که تحولات در کشور به سمت نامعلوم و گنگی در جریان بوده و یک وضع خودکار را به خود گرفته است.
اگر جناب رییس دولت از ترکیب مجلس جدید هراس داشت چه لزومی وجود داشت که دست به تشکیل یک محور تازهیی بحران به نام دادگاه ویژه بزند و بعد خواستههای خود را با گردش از گردونههای مختلف، دنبال نموده و به منصهی اجرا برساند، و الی همهگی شاهد هستند
که جناب ایشان به یک فرمان شاهانه و با یک اخم دیکتاتورانه در یک لحظه میتوانند مسیر و حتا ماهیت هر مسأله مهمی را در کشور عوض کنند و هر موجودی را تعیین تکلیف نمایند. تا همین امروز که ما زنده هستیم هیچ پدیده و اهرمی - حتا- قانون اساسی، اعتبار اجتماعی، اخلاق عمومی و... هم نتوانسته اند که جلو تصامیم ملوکانه جناب را گرفته و ایشان را از شتر منفعت و قدرت پرستی شان پایین کنند.
تا اکنون این بزرگواران از عهده مدیریت کوچکترین مسأله و مشکل جامعه نبرآمده اند ولی از مدیریت و سامان دهی منافع خودشان به سادگی بیرون میآیند و در هر موقعیتی تنها چیزی را شتابان تشخیص میدهند، موضوع منفعت و قدرت خودشان است.
اینکه امروز شنبه جناب رییس دولت افغانستان در نشست تاریخی! خود با نمایندگان پیروز چه چیزهای را در میان میگذارد و باز کدام چیک و برگ دیگر را برای بازی در دست گرفته است، اما یک چیز پیش از پیش روشن است که اذهان جامعه کاملاً در حالت کلافگی و پریشانی به سر میبرد و حقیتاً کاسهی صبر و انتظار مردم به سر رسیده است.
مردم در شهر و بازار به همه چیز در این کشور امید و دلبستگی خود را از دست داده اند؛ حتا به بودن و ماندن در کشورشان به نام افغانستان. شما وقتی در تاکسی و در هر موقعیتی دیگر، ذهن مردم عادی را از زندگی شان بخوانید، آنها به نسبت مسوولین، دولت و روندهای موجود نوع تنفر و انزجار شدید خود را بازگو میکنند.
می گویند از کشور بدشان آمده از انتخابات بیزار اند و از زندگی کردن در میان موجی از معامله و جنگ قدرت و سود، خسته شده اند؛ همین مسأله است که هر روز خبر تکان دهنده محمولههای قاچاقی انسان بیمقدار این سرزمین در آب های این کشور و آن کشور اروپایی شنیده میشود و در هیچ کشتی سرنگون شده نیست که چند جوان و زن و مرد فراری کشور ما در درون آن نبوده باشد و آنها خوراک نهنگان بحرها نشوند.
ولی در چنین وضعی هم، هیچ کسی به فکر انسان دربدر و آوره این سرزمین نیست و گویی شرم و حیا از وجود تمامی ما گریخته است. بازنده انتخابات محض در فکر این است که چرا من با مصرف این قدر پول و در میان این قدر رقیب در انتخابات برنده نشدم، اکثریت پیروزها مست از باده پیروزی و نماینده شدن فکر می کنند
که برای فعلاً در آسمان چکر میزنند و از غرور شور شراب پیروزی حوصله به زمین نگاه کردن را ندارند، رییس دولت که در فکر تأمین وجهه شاهانه و ملوکانه خود است و یک سر سوزن هم – به جز از پیروزی منافع خود و تیمش – کوتاه نمی آید.
در این صورت کی به داد مردم بیچاره و قانون اساسی که هیچ پشتیبانی ندارد برسد و فقط دستی از غیب آید و کاری بکند. حافظ به استادی تمام وضع ننگبار کنونی ما را چی به تصویر کشیده است: شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
از ماند گار