جنگ سرد جدید
از تزار انرژی اروپا تا مستعمره انرژی چین
به گزارش اقتصادنیوز توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز، با انتشار یادداشتی با عنوان « » این مسئله را مورد تحلیل قرار داده است.
در حالی که برخی از سربازان روسی در اوکراین با پاهای [در حال فرار] خود علیه جنگ شرم آور ولادیمیر پوتین رای می دهند، عقب نشینی عجولانه آنها را نباید به معنای تسلیم پوتین تفسیر کرد.
اکوایران در بخش دیگری از ترجمه این مطلب اورده است در واقع، او طی هفته گذشته، یک جبهه کاملاً جدید باز کرد: نبرد بر سر انرژی. پوتین تصور می کند جنگ سردی را آغاز کرده که می تواند در آن پیروز شود. او قصد دارد در زمستان امسال با توقف عرضه گاز و نفت روسیه، اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار داده و منجمد کند تا دست از حمایت از اوکراین بکشد.
آسِ پوتین برای شکستن مقاومت اروپا
از تزار انرژی اروپا تا مستعمره انرژی چین
ای کاش می توانستم با قطعیت بگویم که پوتین شکست خواهد خورد و کاشکی می توانستم بنویسم که پوتین از این تاکتیک های خود پشیمان خواهد شد، چرا که آنها در نهایت روسیه را از تزار انرژی اروپا به مستعمره انرژی چین تبدیل خواهند کرد -پوتین اکنون مقدار زیادی از نفت خود را با تخفیف بالا می فروشد تا از دست دادن بازارهای غربی خود را جبران کند.
بله، ای کاش می توانستم همه آن چیزها را بنویسم. اما نمیتوانم – غیر از اینکه ایالات متحده و متحدان غربیاش زندگی در یک دنیای فانتزی سبز را متوقف کنند که میگوید می توانیم فقط با زدن یک کلید از سوختهای فسیلی کثیف به انرژیهای تجدیدپذیر پاک رجعت کنیم.
موضوع چرخاندن کلید نیست
ای کاش این امکان وجود داشت. این ستون به مدت 27 سال به حمایت از انرژی پاک و مبارزه با تغییرات آب و هوایی اختصاص یافته است. من هنوز هم بر آن موضع هستم. اما شما بدون ابزار و اراده به اهداف خود نمی رسید. و ما آشکارا این کار را نکرده ایم!
علیرغم تمام سرمایهگذاریهای بادی و خورشیدی در پنج سال گذشته، سوختهای فسیلی -نفت، گاز و زغالسنگ- همچنان ۸۲ درصد از کل مصرف انرژی اولیه جهان را در سال ۲۰۲۱ تشکیل میدهند (که برای مواردی مانند گرمایش، حملونقل و تولید برق مورد نیاز است)، تنها کاهش سه درصد در این پنج سال. تنها در در سال 2021، حدود 61 درصد از تولید برق از سوخت های فسیلی (عمدتاً زغال سنگ و گاز طبیعی) بود در حالی که حدود 19 درصد از انرژی هسته ای و حدود 20 درصد از منابع انرژی تجدید پذیر بود.
در دنیایی از طبقات متوسط رو به رشد و تشنه انرژی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، نیاز به مقادیر عظیمی از انرژی پاک جدید است تا حتی اندکی از ترکیب انرژی ما تشکیل دهد. موضوع چرخاندن سوئیچ نیست. ما یک دوره گذار طولانی در پیش داریم، و تنها در صورتی آن را پشت سر خواهیم گذاشت که فوراً از تفکر هوشمندانه و عمل گرایانه در مورد سیاست انرژی استفاده کنیم، که به نوبه خود منجر به امنیت آب و هوا و امنیت اقتصادی بیشتر خواهد شد.
در غیر این صورت، پوتین همچنان می تواند به اوکراین و غرب آسیب فراوانی برساند.
اعلام جنگ انرژی
تا پیش از شروع جنگ اوکراین، روسیه نزدیک به 40 درصد گاز طبیعی و نیمی از زغال سنگی که اروپا برای گرمایش و تولید برق را تامین میکرد. هفته گذشته، روسیه اعلام کرد که بیشتر عرضه گاز به اروپا را تا زمانی که تحریم های غرب علیه روسیه لغو نشود، متوقف می کند. پوتین همچنین متعهد شده که اگر متحدان غربی طرح محدود کردن سقف قیمتی پرداختی برای نفت روسیه را اجرا کنند، ارسال تمام محمولههای نفت به اروپا را متوقف خواهد کرد.
فایننشال تایمز گزارش داد که بدون منابع جایگزین مقرون به صرفه کافی گاز طبیعی، برخی از کارخانهها در اروپا مجبور به تعطیلی شدهاند و «نمیتوانند هزینه سوخت را بپردازند». قبوض انرژی -که در برخی از کشورهای اروپایی تا 400 درصد افزایش یافته- مصرف کنندگان را به خط فقر نزدیک می کند.
یا بخور یا گرم شو!
برای برخی انتخاب زمستان امسال می تواند این باشد: گرم شدن یا غذا خوردن! این دولتها را مجبور میکند یارانههای هنگفتی ارائه دهند، با کسری بودجه مواجه شوند -و حتی برخی نیز به سوزاندن زغال سنگ بازمیگردند- به این امید که از واکنشها و فشارهای پوپولیستی برای تسلیم کردن اوکراین به پوتین جلوگیری کنند.
اگر میخواهیم و گاز را به سطح معقولی پایین بیاوریم تا اقتصادها را تقویت کرده و در عین حال اروپا از چنگ روسیه در امان بماند و در عین حال تولید انرژی پاک نیز تسریع شود، به یک طرح انتقالی «سه گانه» نیاز است که امنیت آب و هوا، امنیت انرژی و امنیت اقتصادی را متعادل کند.
بایدن با لایحه آب و هوایی خود به تولید انرژی پاک ایالات متحده کمک زیادی کرد، که از طریق مشوق های هوشمند برای جلوگیری از نشت متان توسط تولیدکنندگان نفت و گاز و با تشویق آنها به سرمایه گذاری بیشتر در فناوری های جذب کربن، تولید گاز و نفت پاک تر را تشویق می کند.
اما مهمترین عامل برای گسترش سریع بهره برداری از نفت، گاز، انرژی خورشیدی، بادی، زمین گرمایی، آبی یا انرژی هسته ای این است که به شرکت هایی که آنها را تعقیب می کنند (و بانک هایی که آنها را تأمین مالی می کنند) این اطمینان را می دهیم که اگر میلیاردها دلار سرمایه گذاری کنند، دولت به آنها کمک خواهد کرد تا به سرعت خطوط انتقال و خطوط لوله بسازند تا انرژی خود را به بازار برسانند.
سبزها عاشق پنل های خورشیدی هستند اما از خطوط انتقال متنفرند. موفق باشید با این رویکرد سیاره را نجات دهید.
فیلیپ آنشوتز، میلیاردر محافظهکار که با حفاری نفت ثروت زیادی به دست آورده، در تلاش است خط انتقال برقی بسازد تا مزرعه بادی غولپیکر خود در وایومینگ را با بازار پیشنهادی خود در لاس وگاس متصل کند. بلومبرگ گزارش داد که برنامه ریزی برای آن خط 17 سال پیش آغاز شد و تنها در دسامبر گذشته، آنشوتز سرانجام «با یک مزرعه کلرادو برای عبور از زمین خود به توافق رسید» تا الکترون های پاک خود را به بازار برساند.
بلومبرگ در ادامه ماجرا می افزاید: «بسیاری از بهترین مکان ها برای توسعه برق پاک، صحراها و دشت های دوردست هستند، اما به دلیل تأییدیه های مورد نیاز از سوی سازمان های ایالتی، دولت فدرال و خصوصی، اتصال سیم های برق برای رسیدن به آنها ممکن است یک دهه یا بیشتر طول بکشد. تأخیرهای زمین داران یکی از بزرگترین تهدیدها برای جاه طلبی های جو بایدن، برای پاکسازی شبکه های برق از سوخت های فسیلی است».
سیاست انرژی دموکراسی ها در برابر پترو پوتینیسم
نمیدانم چه کسی بیمسئولتر است: ترقیخواهان اخلاقگرا که خواهان یک انقلاب سبز بینقصی هستند -با پنلهای خورشیدی و مزارع بادی، اما بدون خطوط انتقال یا خط لوله جدید- یا جمهوریخواهان بدبین و قلابی که ترجیح میدهند. ببینید پوتین پیروز می شود و شرکت های انرژی ضرر می کنند تا اینکه با توافق با بایدن به نفع ما و اوکراین عمل کنند.
سیاست انرژی امروز باید زرادخانه دموکراسی برای شکست پترو پوتینیسم در اروپا باشد، از طریق ارائه نفت و گاز به شدت مورد نیاز متحدانمان با قیمت های مناسب تا پوتین نتواند باج خواهی کند. این باید موتور باشد که پاک ترین و مقرون به صرفه ترین انرژی سوخت فسیلی را با گذار به اقتصاد کم کربن فراهم می کند. و باید پیشتاز گسترش انرژیهای تجدیدپذیر باشد تا جهان را با بیشترین سرعتی که میتوانیم به آن آینده کم کربن برسانیم. هر سیاستی که هر سه را به حداکثر نرساند، ما را از سلامتی کمتر، رفاه و امنیت کمتری رها می کند