بنیادگرایی و تروریسم آفت معن

 

بنیادگرایی و تروریسم آفت معنویت

جریان‌های بنیادگرا و محافظه‌کاری که این همه سال در مخالفت با ترقی فرهنگی و اجتماعی، شهرنشینی و زنده‌گی مدنی جنگیده‌اند، زیر عَلم دفاع از معنویت ایستاده‌اند و به بهانه‌ مبارزه با ماده‌گرایی و نجات جامعه از فساد معنوی، مکتب و سرک را ویران کرده‌اند، موسیقی و هنر را تکفیر کرده‌اند و معلم و انجینر را سر زده‌اند. آنان در مسیر رشد جامعه ایستاده‌اند و مانع رشد مادی و معنوی جامعه ما شده‌اند.

وضعیت یک سال و چند ماه اخیر تازه‌ترین نمونه‌ حاکمیت این طیف از مدعیان معنا است. آنان با محدود کردن آزادی شهروندان، به انزوا راندن تحصیل‌کرده‌گان، محروم کردن دختران از تعلیم و زنان از کار، فسخ قوانین و نادیده گرفتن عرف و قراردادهای اجتماعی، تجاوز به حقوق ضعیفان و تکفیر شادی و موسیقی، زنده‌گی مردم را از حداقل‌های معنویت نیز تهی کرده‌اند. شهروندان افغانستان در این مدت، بیش از هر زمانی درگیر رنج‌های مادی و گرفتاری‌های شکلی شده‌اند. حریم خصوصی افراد نابود گشته، رشته‌های عاطفی به دلیل فقر و تنگ‌دستی تا مرز فروش جگرگوشه‌ها گسسته و مشغولیت‌های ذهنی آدم‌ها در اقشار و طبقات مختلف جامعه به تقلای حفظ جان و پالیدن راه گریز از زندانِ طالبانی تقلیل یافته است. امروز به ندرت کسی از میان افغان‌ها به دفتر «برگ درختان سبز» می‌اندیشد و حوصله تلاش برای گشودن راز وجود، رمز حیات و شکوه کاینات را دارد.

پیش از طالبان، برای اکثریت جامعه امید و رویا وجود داشت و میلیون‌ها کودک و نوجوان وطن هر سال مشغول رقابت در شکل‌دهی فردای فردی و جمعی خود بودند. بسیار خانواده‌هایی بودند که دور دسترخوان‌شان صحبت از پله‌های موفقیت فرزندان بود. آنان از الگوهای تعلیمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با هم قصه می‌کردند و برای دختران و پسران شان از فرداها سخن می‌گفتند. در گوشه و کنار وطن کودکانی بودند که هر صبح وقتی از خانه به‌سوی مکتب و آموزشگاه می‌رفتند، خود را قدمی به پیروزی نزدیک‌تر می‌دیدند. هر ماه کتاب‌های تازه چاپ می‌شد، آهنگ‌های تازه به بازار می‌آمد، شعرهای نو سر زبان‌ها می‌افتاد و مدال‌آوران تازه به شهرت می‌رسیدند.

در این یک‌سال و چند ماه، قلم‌های مملکت ما بسیار کم‌کار بودند، استعدادها راکد ماندند و دسترخوان‌ها تهی‌تر شدند. جامعه هرگاه از تحرک بازماند و دسترخوان‌هایش تهی شود، معنویت در آن سقوط می‌کند. معنا در خلا رشد نمی‌یابد؛ بلکه مثل هر پدیده‌ دیگر به محیط و زمین مناسب نیاز دارد. معنویت جامعه رابطه مستقیم با رفاه و آزادی دارد. بدون رفاه مادی استعدادها شگوفا نمی‌شوند و در سایه استبداد و سرکوب، حتا اگر رفاه مادی نسبی هم بوجود آید، آدم‌ها در باتلاق شکل‌گرایی، تظاهر، فریب‌کاری و خودسانسوری از بلوغ معنوی محروم می‌شوند. افتادن به چنگ بنیادگرایی، تنها محرومیت اقتصادی و مادی نیست؛ بلکه سقوط معنویت نیز است.

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد