باور: خطی ز خون خویش به دیوار می‌کشی

 نقش گلو به حلقه‌ات، ای دار می‌کشیم

خطی ز خون خویش به دیوار می‌کشیم




فریادهای خسته‌ی این خاکِ توده را

در کوه ایستاده و هوار می‌کشیم


تا حسِ انتقام به تاریخ حک شود

این بار را به شانه‌ی افگار می‌کشیم


در جنگ پارسی و هجوم قبیله‌ها

رخش زبان به صحنه‌ی پیکار می‌کشیم


در زادگاه بوعلی و بلخ باستان

صد رنج از قبیله‌ی بیمار می‌کشیم


نامت بلند دره‌ی (مردآشیانِ) من

داغ ترا به ناله‌ی تکرار می‌کشیم


ای خشم از بلوط دوباره خدنگ ساز

تا گُل شدیم، محنت این خار می‌کشیم! 


فریاد دادخواهی تاریخ خویش را

با میله‌ی تفنگ خود انگار می‌کشیم


نجیب بارور

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد

آب درمانی" مزایا و مضرات