اوضاع جاري در كشور
انتباه من از اوضاع جاری:
انقضای نزدیک به یک ونیم سال از حاکمیت باطلان در میهن در پهلوی ظلم استبداد واجحافات بیکران این گروه تروریست وآدم کش که قصد فهرست شماری مطول آن را ندارم،من متوجه فاکت وحقیقتی شدم که درآن نشانه
هاای از امید وتعدیل مواضع افراطی روشنفکری به طور قسما درشت وروشن قابل ملاحظه است.
بدون تردید اقوام افغانستان به دلیل زنده گی ساده وسطح آگاهی به مراتب ساده تر در کنار هم قرار داشته وآنچه روشنفکران اقوام را در مباحث تاریخی،هویتی به اقطاب وگرایش های متنوع ومتفاوت می کشاند،اقوام برادر افغانستان اعم از هزاره ،اوزبیک تاجیک پشتون بلوچ،تایمنی،ایماق،نورستانی ، سادات،عرب هندو وسایر اقلیت های قومی زبانی ازین ویژه گی روشنفکری بیگانه اند. ولی این دید ساده نگری وعامیانه نمی تواند ابدی وجاودانه باشد.به همین دلیل است که از آغاز گذاشتن سنگ تهداب دولت داری مدرن در زمان امیر حبیب الله خان بااشتباه استراتیژیک محمود طرزی بر محور قومی زبانی معضلی در میهن بذر شد که هزینه آن را بیش از یک قرن است که مردم وروشنفکران اقوام برادر ما می پردازد.تا دهه ی دموکراسی زمان ظاهر شاه به دلیل استبداد تیپیک شرقی زعامت ها، مردم در تنگنای کامل مادی وذهنی قرار داشتند زیرا روشنفکر با قیود بی شمار مواجه بود ومجال روشنگری فوق العاده محدود ونا مشخص ..درین سالیان زعامت های قوم گرا به ویژه نادر خان،هاشم خان ،داوود خان ونعیم خان ریکارد قومی فرهنگی بسیار مبتذل ودشمن تراش داشتند..دهه ی دموکراسی،زعامت های چپی وجهادی فرصتی را برای روشنفکران اقوام برادر مساعد ساخت تا بر نقاط کور تاریخ تمرکز وریشه های عقب مانده گی وعدم توسعه ی پایدار سیاسی را با روشنگری با مردم خود در میان گذارند.از پیش کسوتان وداعیه داران اصل برابری برادری وعدالت اجتماعی به مفهوم مدرن وشهروندی آن از تیپ چپ اسلامی، به باورم در میهن طاهر بدخشی ،مجید کلکانی مولانا باعث،حفیظ آهنگر پور وهمرزمان واز طیف جهادی با رعایت اصل امت اسلامی مرحوم استاد ربانی،احمد شاه مسعود بابه مزاری وافراد دیگری از پیروان این مکتب است.در چپ حاکم دولتی نیز تره کی،امین،نجیب، رفیع ودیگران بیشتر بر نقش پای طرزی حرمت می گذاشتند ولی ببرک کارمل ،کشتمند ،مزدک .وکیل،میثاق ،پنجشیری ودیگران با هویت قومی فرهنگی غالب پشتونی میانه ی خوب نداشتند.زعامت بن نیز این میراث را با خود انتقال وکرزی خلیلزاد غنی وتعدادی از افغان ملتی ها ی رسوا بر مواضع هویت قومی فرهنگی پشتونی اصرار تا جا ای که در برنامه ی جهانی به نفع حاکمیت تروریستان وسقوط جمهوری قلابی عملا اشتراک کردند. گذشت زمان وفضای مسموم سیاسی طالبانی به باورم خوشبختانه اوضاعی را به وجود آورده که روشنفکر تبار گرای دوآتشه ی پشتون وروشنفکران افراطی سایر اقوام برادر یکسان از وضع وحشت ودهشت باطلانی ناراض وبا گذشت هر روز در مواضع شان تعدیل ونزدیکی امید وار کننده به چشم می خورد.