تجلیل از سالروز شهاددت کاظمی


شایسته گان زنده گی، رفتند

!
یک سال از خاموشی چراغ زنده گی سید مصطفی کاظمی، مرد مبارز و مقاوم گذشت_ یک سالی که بسیاری های دیگر را نیز بکام اژدهای خونین خشونت افگند و مادران بسیاری را نیز در سوگ فرزندان شان نشاند.
سیدمصطفی کاظمی، عضو پارلمان افغانستان، یک سال پیش ازامروز قربانی هوس های نا پاک شماری از ارازل و اوباش قرار گرفت و همراه با بیش از سی تن ازفرزندان معصوم بغلانی در حالی کشته شدند که برای حضور دریک همایش مردمی در فابریکۀ قند بغلان، فراخوانده شده بودند.
پنج تن ازهمسفران کاظمی نیز دراین حادثه المناک کشته شدند وثمره این فاجعه، مصیبتی بود که دامن ده ها خانواده و از جمله، پارلمان افغانستان را گرفت.
واقعیت ماجرا هنوز در پردۀ ابهام همچنان نامکشوف مانده است و گمان نمی رود که دستی این پرده مرموز را فرا چنگ آورد و بدرد تا آفتابی شود که کی ها ددمنشانه این فاجعۀ هولناک را آفریدند و با قساوت و بیرحمی تمام ده ها کودک بیگناه بغلانی را با فجیع ترین حالتی پارچه پارچه کرده وبه شهادت رساندند.
کودکان کشته شده همه از شاگردان مکتب محل و به پیشواز مهمانان فراخوانده شده بودند.
ابعاد فاجعۀ بغلان همین است_ کشتار ده ها کودک معصوم در کنار یکی از شخصیت هایی که در کوره حوادث روزگارما آبدیده شده بود و دیگر درمیان ما نیست ولی یادهایش بامردم وآشنایانش خواهد ماند.

حادثه بغلان را چگونه می بینید؟ در سالگشت شهادت سيدمصطفى كاظمى... على اکبر کاظمى : حکومت تصميم دارد که دوسيه حادثۀ بغلان را دفن کند از وراء خون و آتش! دستان آلوده در انفجار خونین بغلان‏ مصطفی کاظمی؛ از سالهای جهاد تا عضویت در مجلس ترور مصطفی کاظمی، نقطهء چرخش دموکراسی به خشونت
کاظمی از شمار مردانی بود که می شود آنان را قهرمان خواند. اومحرومیت کشیده و ستمدیده ای بود که در فراز های زنده گیش هرگز از مقاومت و ایستاده گی باز نماند وتا پایان عمر نیز همچنان برسر پیمان، مردانه جان داد. کاظمی، درسال های جهادومقاومت مردم افغانستان دربرابراشغال و تجاوزگران رزمید و باری در عرصه سیاست نیز مردی متبحر و روشن بود که پارلمان افغانستان اکنون در نبود او از شخصیتی برازنده ومتفکر محروم گشته است.
کاظمی، آشنای صميمیی بود که در هر صحبتی با از هر قماشی می توانست برازنده گی خودرا نشان بدهد. زبان روان و سلیس داشت و هیچگاهی نیز بی داشتن استدلال محکم، در هیچ موردی به داوری نمی نشست.
من نمی خواهم که در مورد او بیشتر از این ذکر خیری کنم چون در جامعه ما برای زنده گان تقدیری نمی کنندو من سخت با این کارمخالفم و دوست هم ندارم که برای مرده گان جامه های زربفت و فراخور قامت ببرم، چون حـالا با ما نیستند و فقط باید از خداوند برای شان طلب آمرزش و مغفرت کرد.
اما پیرامون حادثه بایدهنوز کنکاش کرد و خواست تا مسؤولان امور پرونده قتل او، یاران او و ده ها کودک بغلانی را که با او یکجا شهيد شدند و همچنان در میز های مسؤولان بررسی پرونده به زوایای نسیان سپرده شده است، پیگیری نمایند و با زدودن غبار های موهوم نگذارند که خون آنها بی صاحب و بی پرسان همچنان پوشیده بماند که شاید چیزی نزدیک به عمد باشد.
روزی که او وهمراهانش کشته شدند، مصادف به سفر احمد ضیا مسعود معاون اول ریاست جمهوری و هیأت همراهش از بلخ به بغلان بود. هیچگونه تردیدی نیست که توطئه کشتار بیرحمانه بغلان دامنه دار تر از حد عملی شدۀ آن طراحی شده بود و اگر چنان میشد( که خوشبختانه نشد) ما آن روز شاهد خون های دیگری نیز می بودیم که ریخته می شدند.
باید از مسؤولان امور پرسید که روند کار تحقیق پیرامون حادثه بغلان به کجا انجامیده است و روشن نیست که چرا پارلمان افغانستان این موضوع را پیگیری نمی کند؟

شهید سید مصطفی کاظمیبرای آنانی که در گیر تحلیل و بررسی این گونه ماجرا ها هستند نکته قابل پرسش این است که آیا همانگونه که شایع شده بود(ومقرون به حقیقت نیز می نماید) آیا برنامه برای شکارشخصیت های دیگر بلند پایه دولت افغانستان نیز بود؟ واقعیت این است که کاظمی وهمراهانش ازجانب پارلمان افغانستان ماموریت داشتند تا روی مسایل بزرگ اقتصادی که در شمال افغانستان مطرح بود و گفته می شود در آن سخن از زد و بندهای کلان اقتصادی و خورد وبرد ها هم بود، کار کنند.

این نکته روشن و چون آفتاب معلوم دار است که برنامه از قبل طراحی شده بود و دست هایی که قادر اند اوضاع را در ولایات اینگونه سازمان بدهند، نیز در آن شامل است.
اکنون که یک سال از آن حادثه غم انگیز گذشته است، ما همه به این باور رسیده ایم که نمی شود بر زخم پنهان و آشکاری را که بردلهای مادران این عزیزان و فرزندان شان نشسته است مداوا کرد ولی نباید گذاشت که جنایتکارانی که در افغانستان از این گونه حوادث می آفرینند، بی مجازات بمیرند و باد افره شان، گریبان قانون را بگیرد و قانون نا توان بماند.
من باور دارم که به حکم این بیت مشهور که حاکیست:
خون نا حق دست از دامان قاتل بر نداشت
دیده باشی لکه های دامن قصاب را ؟
سرانجام دست خداوند که بالا ترین دست ها است، گریبان جنایت کاران را تا کیفرگاه می کشاند ولی چرا جامعه چنان کور باشد که ما کار هارا به فردایی محول کنیم_ مگر ما صبر ایوب را داریم؟
یاد و خاطره شهدای بغلان و از جمله کاظمی و کودکان معصوم بغلانی گرامی باد. کیفر خداوندی، تغییر ناپذیر است. ما امید واریم که روزی دست قانون به گریبان جنایت کارانی بیفتد که چنین بیرحمانه خون بیگناهان را می ریزند.
آمین یا رب العالمین
ن

المشاركات الشائعة من هذه المدونة

پنج اقتصاد برگ جهان

با ميوه ها آشنا شويد

مصر پایتخت اداری جدید را با هزینه ۴۵ میلیارد دلار می‌سازد