اتحاروسين چين و ايران
احیای برجام، تضعیف میدان به نفع دیپلماسی است؟
تماس تلفنی بین پوتین و رئیسی حاوی این پیام عمده بود که دو کشور در حال مذاکره برای امضای توافقنامهای مشابه پیمان بیستوپنج ساله امضا شده بین ایران و چین هستند که به نوعی تکمیل کننده یک پیمان سهجانبه استراتژیک میان چین، روسیه و ایران است.
به گزارش اکوایران، لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده در سخنرانی روز شنبه بیستم نوامبر در نشست «گفتوگوی منامه» در بحرین تاکید کرده که به رغم تمرکز دولت بایدن روی چالش با چین، ایالات متحده همچنان به تامین امنیت در منطقه خاورمیانه و حمایت از متحدین منطقهای خود متعهد است. این سخنانی در حالی بیان شد که کمتر از ده روز دیگر مذاکرات بر سر احیای توافق هستهای موسوم به برجام آغاز خواهد شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند حضور آستین و این سخنان حاکی از ایجاد حس اعتمادبخش به متحدان در برابر پیامدهای احتمالی نتایج این مذاکرات است.
راغده ضرغام، تحلیلگر مسائل خاورمیانه با انتشار یادداشتی در نشنال نیوز با عنوان «ایران با اتحاد خود با روسیه و چین چه اهدافی را دنبال می کند؟» ضمن مرور آخرین تحولات در این رابطه، به بررسی نگرانیهای واشنگتن نسبت به تحکیم اتحاد میان تهران و حامیان ابرقدرتش -چین و روسیه- پرداخته است.
بیاعتنایی نسبت به پیامدهای بزرگ روابط سهجانبه
به نوشته ضرغام، برخی بر این باورند که توافق هسته ای مورد انتظار میان ایران با قدرتهای غربی، روسیه و چین به کاهش نفوذ منطقهای ایران منجر خواهد شد. اما کسانی که چنین فکر میکنند، پیامدهای عظیم روابط سه جانبه تهران با مسکو و پکن را نادیده میگیرند. در واقع به اعتقاد منتقدین این دیدگاه، این گزینه هم بسیار محتمل است که برداشته شدن تحریمها علیه ایران در پیِ این توافق، بتواند یک درآمد مالی هنگفتی را آزاد کند که باعث تقویت برنامهها و پروژههای ایران در خاورمیانه شود.
باید در نظر داشت که روابط نزدیک ایران با روسیه و چین -که شامل همکاریهای سیاسی، نظامی و اقتصادی میشود- میتواند ایران را به یک هژمون منطقهای مصممتر تبدیل کند که تلاش موثرتری برای بسط نفوذ خود در خارج از مرزهایش، بهویژه در عراق، سوریه و لبنان خواهد داشت.
اقدامات راهبردی بازیگران طرف توافق
این گزارش میافزاید: هفته گذشته همه بازیگران درگیر در مذاکرات با ایران فعال بودند و گامهای راهبردی مهمی برداشتند. مقامات غیرنظامی و نظامی آمریکا سیاستهای امنیتی جدیدی را در خاورمیانه روشن کردند و تأیید کردند که نیروهای آمریکایی - البته با تعدیل در مناطق استقرار خود- در منطقه باقی خواهند ماند.
ایالات متحده به متحدان خود در منطقه اطمینان داد و بر توانایی خود برای واکنش سریع فراتر از پایگاههای خود برای مقابله با آنچه وی «تهدیدهای [ادعایی] ایران» خواند، با استفاده از روشهای «هوشمندانه» تاکید کرد.
تکمیل پیمان سهجانبه استراتژیک
از سوی دیگر، مقامات ایران هم علاوه بر قدرتنمایی در میدان، در حوزه دیپلماتیک هم فعال بودند. تماس تلفنی بین ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، حاوی این پیام عمده بود که دو کشور در حال مذاکره برای امضای توافقنامهای مشابه پیمان بیستوپنج ساله امضا شده بین ایران و چین هستند که به نوعی تکمیل کننده یک پیمان سهجانبه استراتژیک میان چین، روسیه و ایران است.
نویسنده مدعی است: به نظر میرسد این پیمان، بسته به اینکه پویاییهای منطقهای -با توجه به نحوه تحرکات ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای عربی- چگونه پیش رود، میتواند توسعه بیشتری پیدا کند.
پیامدهای قابل توجه توافق ایران و روسیه
به باور ضرغام، انتظار نمیرود که توافق ایران و روسیه در مقیاس پیمان چین و ایران باشد، با این حال توافق مذکور پیامدهای قابل توجهی به همراه خواهد داشت –از جمله در سوریه. روسای جمهور روسیه و ایران توافق کردند که تلاشهای خود را برای تکمیل توافق تا پیش از پایان سال افزایش دهند. این معاهده میتواند سالها تداوم داشته باشد و همکاریهایی در بخشهای مختلف نظامی، انرژی و سیاسی را پوشش دهد.
بر اساس این گزارش، روشن است که ایران از این امر سود زیادی خواهد برد. در واقع، در حالی که پیمان با چین مزایای نظامی و اقتصادی گرانبهایی برای هر دو طرف -از جمله در زمینه صادرات نفت- داشته است، یک توافق جامع با روسیه ارزش افزوده عمیقی در سیاستهای خاورمیانهای را به همراه خواهد داشت. چنین توافقی میتواند در پروژههای منطقهای ایران نیز مفید واقع شود؛ برای مثال، نفوذ ایران در سوریه که مستلزم همکاری گسترده با مسکو است.
نویسنده مدعی است: در سوریه، کرملین کلیدهای رهبری سیاسی سوریه را از طریق نفوذ بر بشار اسد در اختیار دارد، در حالی که ایران کلیدهای کنترل قلمرو سوریه را در اختیار دارد. یک سوال کلیدی در این میان وجود دارد: چه کسی در سوریه رهبری میکند و چه کسی پیروی می کند، روسیه یا ایران ؟ در نتیجه توافقات عمده ای مانند توافقی که بین روسیه و ایران در حال تنظیم است، بخشی از پاسخ در اهداف مشترک و مشارکت در میدان جنگ نهفته است.
پویاییهای در حال تحول مسئله سوریه
هم ایران و هم روسیه با یک پویایی در حال تحول در سوریه روبرو هستند: سیاست ایالات متحده در سوریه در حال تغییر است و نوعی گشایش در کشورهای عربی نسبت به امکان استقبال از سوریه در اتحادیه عرب دیده میشود.
کشورهای عربی با بازگرداندن سوریه به جمع خود دو هدف را پیگیری میکنند. از سویی آنها قصد دارند با نفوذ گسترده ایران در این کشور مقابله و هویت عربی سوریه را حفظ کنند. از سوی دیگر آنها تلاش دارند تا با بهرهگیری از محدودیتهای ایران در تامین هزینههای مالی برای بازسازی کشور –به عنوان شرط لازم برای ایجاد ثبات در سوریه- روی تقویت پیوندهای اقتصادی منطقهای عربی سرمایهگذاری کنند.
نویسنده مدعی است: این امکان وجود دارد که روسیه نسبت به کاهش نفوذ ایران در سوریه اعتنای چندانی نداشته باشد. اولویت اصلی این کشور پیگیری هر راهی است که موقعیت و نفوذ اسد را بیشتر تضمین کند. اما در شرایط کنونی حاضر به پذیرش نقش ایران در این کشور است، تا زمانی که این بهترین گزینه در پیش رو باشد. برای ایرانیها، رویارویی مستقیمتر با ایالات متحده در سایر نقاط منطقه از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. در این راستا، اتحاد ایران با روسیه سودمند تلقی میشود.
تضمین حضور منطقهای
این گزارش در ادامه نوشته است: روز شنبه بیستم نوامبر، دولت جو بایدن رویکرد جامع خود را برای سیاست امنیتی در خاورمیانه، در جریان سخنرانی لوید آستین، وزیر دفاع در نشست «گفتوگوی منامه» در بحرین، اعلام کرد. گفتار آستین به نوعی تکرار سخنان اخیر فرانک مک کنزی، فرمانده «فرماندهی مرکزی ایالات متحده» (سنتکام) در شورای ملی روابط عربی ایالات متحده بود که در آن تأیید کرد که واشنگتن قصد ندارد به «حضور نظامی دائمی ما در منطقهای که بیش از 70 سال است تضمین شده است» پایان دهد. پنتاگون همچنین تاکید کرده که ادامه تهدیدات ایران مستلزم هوشیاری است و حفاظت از آبراههای بین المللی امری ضروری محسوب میشود.
در عین حال، دولت بایدن دوباره ادعا کرده که باید راهی «هوشمندانه» برای مقابله با آنچه کاخ سفید «تهدیدات امنیتی مداوم ایران» خوانده است، پیدا کرد. بر این اساس امروزه این باور در واشنگتن وجود دارد که هیچ راه حل نظامی برای تهدیدهای [ادعایی] ایران و متحدانش وجود ندارد. این تفاوت اساسی بین رویکرد بایدن و سلف او، دونالد ترامپ است. تیم بایدن تلاش میکند که –چه به عنوان بازدارندگی و چه در مقام پاسخ گویی- از زبان نظامی استفاده کند.
پرهیز از تنش و درگیری با ایران
نویسنده در پایان آورده است: همه اینها زمینه –و روانشناسی- دور جدید و مهم مذاکرات هستهای با ایران را فراهم میسازد که در 29 نوامبر در وین از سر گرفته میشود.
پیام دولت بایدن در منامه احتمالاً برای ایجاد نوعی اطمینانبخشی به شرکای خود در خلیج فارس و کاستن از ضربات ناشی از پیشنهاد سخاوتمندانهتر احتمالی واشنگتن –در طی مذاکرات برای توافق هستهای آتی- به ایران است. به هر حال، دشوار به نظر میرسد که طرف آمریکایی در وین بتواند موضوع فعالیتهای منطقهای ایران را مطرح کند –ایران به شدت مخالف این است که این موضوع بخشی از مذاکرات باشد، و روسیه و چین در این اعتراض به شدت از آن حمایت میکنند.
اکنون مشخص شده است که بایدن نه به دنبال تشدید تنشها است و نه در پیِ رویارویی با ایران. و هر چه ایران بیشتر خود را در راستای اتحاد با روسیه و چین قرار دهد، احتمال اینکه بایدن این رویه و رویکرد را ادامه دهد بیشتر میشود.