طالبان نمیتوانند شهرها را امن بسازند
از ناامنسازی تا تأمین امنیت؛ طالبان نمیتوانند شهرها را امن بسازند
طالبان بهعنوان یک گروه جنگی ایدیولوژیک، برای جنگهای جبههای و انجام حملات تروریستی و انفجار ماینهای کنار جادهای آموزش دیدهاند و در همین راه میتوانند موفق باشند. در سایر عرصهها نیاز به آموزش و فراگیری فنون و تاکتیک دارند. بنابراین، از تأمین امنیت و برقراری آن در شهرها عاجزند؛ چون همیشه در تهاجم و کشتن قرار داشتهاند. امنیت شهرها و مناطق را برهم میزدند و وحشت خلق میکردند. حال در جبهه مخالف باور و عملکرد خویش قرار دارند. حال مسوولیت دارند که امنیت مردم را تأمین کنند. میان برهم زدن امنیت و تأمین امنیت، تفاوتهای فراوانی وجود دارد؛ زیرا برقراری تأمین امنیت نیاز به نیروی مسلکی و آموزشدیده دارد که بتواند از آن دانش در مهار حملههای هراسافگنانه و کاهش خشونتها استفاده کند. جنگجویان این گروه که در حال حاضر مسوولیت تأمین امنیت مردم را برعهده دارند، به رغم اینکه آگاهی و دانش برای برقراری نظم و آرامش عامه ندارند، اکثریت آنان با فرهنگ و باورهای متنوع که در شهرها وجود دارد، آشتیناپذیرند، بهویژه برای پذیرش باورهای پیروان مذاهب دیگر.
طالبان در یک سال گذشته به تنها دستاوردی که مینازیدند، تامین امنیت سراسری و ختم جنگ بود، در حالی که این امر از بیخ و بن غلط ثابت شده است؛ زیرا در نخستین روزهای تسلط این گروه بر کابل، مرگبارترین حملات تروریستی در میدان هوایی کابل انجام شد که در آن بیش از ۲۰۰ تن کشته و زخمی شدند. با وجود این، امیدهای کاذب نیز خلق شده بود. شماری از شهروندان کشور باور داشتند طالبان که مخل امنیت بودند، با انفجار، جاگذاری بمبهای کنارجادهای و حملات تهاجمی آرامش و امنیت مردم را برهم میزدند، با تسلط بر کشور از جنگ دست میکشند و بهتر از پولیس و نیروهای امنیتی پیشین میتوانند تامین امنیت شهروندان کشور را برعهده بگیرند. حملههای مرگبار یک سال گذشته که بر مواضع شیعیان، بهویژه هزارهها انجام شد، نشان داد که این گروه نهتنها از کشف و خنثاسازی چنین حملات ناتوان بودهاند، بلکه در مهار حملههای تروریستی نیز حرفهای و بهشکل یک نظام مسوول که در آن جان و مال مردم اهمیت داشته باشد، عمل نکردهاند. نوارهای تصویری که از جریان درگیری روز چهارشنبه هفته گذشته طالبان با داعشیان در کارته سخی شهر کابل در رسانههای اجتماعی دستبهدست میشود، نشان میدهد که جنگجویان طالب پاسخ حمله تروریستی را با حمله تروریستی میدهند. هیچ علامه و نشانی از خنثاسازی یک عملیات پیچیده و روشمند در این درگیری از سوی طالبان دیده نمیشود. یک نیروی طالب بشکه بمب را در بغل میگیرد و آن را به درون یک ساختمان میاندازد، در حالی که آمبولانس در پیشروی این ساختمان پارک است و به خانههای مسکونی که در اطراف و چسبیده به این ساختمان است، هیچ توجهی صورت نمیگیرد. بدون توجه به آرامش عامه، خانه را از پایبست ویران میسازند تا مهاجمان کشته شوند. این نشان میدهد و تجربه هم ثابت ساخته است کسانی که در کوهها و درهها جنگیدهاند، در تأمین امنیت شهرها ناکاماند؛ چون نیروی شهری، نیروی آموزشدیده و حرفهای و قادر به تشخیص، دقت و سرعت عمل است.
جنگجویان این گروه در جنگهای میدانی بزرگ شده و به آن خو گرفتهاند. آنها در حال تعرضی تا توان داشتهاند، کشته و فرار کردهاند؛ اما در حالت دفاعی قرار نگرفتهاند. دفاع در جنگ و تهاجم و خلق کردن وحشت هر کدام استراتژی و تاکتیکهای خاص خود را دارد. لزوماً کسی که مهاجم خوب باشد، مدافع خوب و موثر بوده نمیتواند. در واقع آنکه امنیت را برهم میزند و مخل امنیت است، با کسی که امنیت را تأمین میکند، تفاوتهای فراوان دارد. از سوی دیگر بینظمی، نبود سلسلهمراتب و عدم تثبیت صلاحیتها و مسوولیتهای وظیفهای طالبان از عوامل مهم ناکامی در تأمین امنیت است. دوستی را میشناسم که دزدان موتر یکی از اقارب او را از دروازه خانهاش با خود برده بودند. وقتی این شخص به حوزه طالبان مراجعه کرده بود، برایش گفته بودند که برو، اگر مال حلال بود پیدا میشود. چنین رفتاری با مال و عزت مردم، در واقع در کنار بیتفاوتی و ناآشنایی با مسوولیت، ستم و تبعیض نیز است که همه چیز را در قلمرو حلال و حرام میسنجند و باور دارند دزدی که موتر را دزدیده است، اگر این موتر مال حلال باشد، دوباره آن را به صاحبش برمیگرداند. در این قرن و این پاسخ تنها از طالبان برمیآید و بس. بنابراین، طالبان اگر سودای حاکمیت دارند و به زندهگی جمعی و تأمین امنیت جمعی باور پیدا کنند، هیچ راهی جز سپردن شهرها به دست نیروهای متخصص، آموزشدیده و مسلکی ندارند.
در نبود یک نظام امنیتی پیشرفته و سازمانیافته، با «دلگیبازی ملایی» نمیتوان از تأمین امنیت سخن زد و نظم را در جامعه برقرار ساخت. طالبان جز اصلاح نظام امنیتی و گماشتن نیروهای مسلکی و آموزشیافته، راه دیگری برای تامین امنیت ندارند. اگر با ترس و وحشت میشد امنیت را تأمین کرد، در یک سال فراوان آدم کشتند، اما هیچ تغییری در وضعیت امنیتی به میان نیامده و همهروزه مردم در سرک و کوچهها کشته و مالشان دزدیده میشود